Print Friendly, PDF & Email

 

دوشنبه, ۳ فروردین, ۱۳۹۴ – ۰۷:۱۵
مهدی امینی کم سن ترین مدرس، پژوهشگر و نویسنده در حوزه تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس است. او سیزده سال است که توفیق روایت‌گری کاروان‌های راهیان نور در جبهه های جنوب و غرب را دارد و بمدت پنج سال در فضای دانشگاهی، پژوهشی و آموزشی مشغول به تدریس می باشد ایشان از سال ۱۳۸۹ تاکنون راویان زیادی را در دوره های روایتگری در کنار دیگر اساتید آموزش داده است . امینی علاوه بر اینها دوره استادی خود را در دانشکده فرماندهی و ستاد سپاه(دافوس) گذرانیده است و دارای تالیفاتی در حوزه انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به زبان فارسی انگلیسی است.
نقشه و ماکتِ یادمان با نخ زرد شیرینی‌فروشی

بفرمایید از چه زمانی و به چه علتی وارد حوزه روایت و راهیان نور شدید؟

اولین راهیان نوری که بنده در آن شرکت کردم سال ۱۳۷۷ بود و همین سرآغاز ورود ما بود. در همان سفر در اتوبوس یک نقشه (اطلس جنگ) که مرکز تحقیقات سپاه متولی تهیه آن بود را به ما دادند. من این را در اتوبوس مطالعه کردم و با اجازه مسئولین کتاب را با خودم به منزل آوردم. بعداً که وارد سپاه پاسداران شدم ،درسی با عنوان تجارب دفاع مقدس داشتیم و به واسطه مطالعه‌ای که من قبلاً روی آن کتاب داشتم، خیلی از مطالبی را که استاد تدریس می‌کردند من قبل از استاد آنها را بیان می‌کردم. این خودش یک شروعی بود که از سال ۱۳۸۱ به صورت رسمی در سفرهای راهیان نور به عنوان راوی شرکت کردم. از آن سال هم سعی کردم که هر ساله به صورت تخصصی‌تر و حرفه‌ای‌تر این کار را دنبال کنم. چرا که نگاهم به مجموعه راهیان نور یک نگاه راهبردی و جهانی است و یکی از راههای صدور انقلاب و گسترش تفکر اسلام همین است. فکر می‌کنم که راوی نوک پیکان تمام جریانات راهیان نور است. در صورتی که خیلی از کاروان‌هایی که به منطقه می‌آیند همه چیز را برآورد می‌کنند ولی بعضاً راوی را نمی‌بینند. اگر شما با همه آن فراز و فرودی که یک کاروان در سفر راهیان نور دارد درست راوی را انتخاب نکرده باشید یقیناً به نتیجه مطلوب نخواهید رسید.

 آیا برای اینکه جنابعالی بتوانید برای کاروان‌ها روایت کنید دوره‌های خاصی را گذرانده‌اید؟

در آن سال‌هایی که وارد این عرصه شدم فضایی به این صورت وجود نداشت که در آن آموزش روایتگری را ببینم و مثل الان نبود. فعالیتم بر اساس یک اتفاق شروع شد. آذر ماه سال ۱۳۷۹ تا اواسط سال ۱۳۸۰ خدا به بنده توفیق داد تا در تفحص شهدا شرکت کنم . به واسطه همین حضور در منطقه عملیاتی فکه و آشنایی با زمین و جغرافیای این عملیات بود که وقتی در سال۱۳۸۰ به عنوان همراه با دانشگاه علوم پزشکی به این منطقه آمدم یکی از دوستان به بنده لطف کرد و گفت که اگر شما هم در این منطقه حرف و نظری دارید بفرمایید. بنده هم آن چیزهایی را که می‌دانستم عنوان کردم و به این شکل روایتگری بنده شروع شد و احساس کردم که در این زمینه‌ها می‌توانم فعالیت کنم. در سال‌های بعد هم سعی کردم که خودم را به لحاظ محتوایی قوی کنم و دیگر با دوستان به عنوان همراه کاروان نیامدم بلکه به عنوان راوی به منطقه ‌آمدم. سعی کردم کتاب‌هایی را که می‌خوانم فقط در حد یک کتاب باقی نماند. در ضمنِ مطالعه، سعی کردم با هم‌نشینی فرماندهان و رزمندگان در طول این سال‌ها خیلی از اطلاعات را مستقیماً از دل و قلبشان اخذ کنم. چون آن مقطع اینطور نبود که خیلی از این اطلاعات مثل الآن مکتوب شده باشد یا در فیلم و سی‌دی بدست آید.

فکر می‌کنید راهیان نور چه پتانسیل‌هایی دارد؟

ایالات متحده آمریکا چندی قبل اعلام کرد که ما از دو چیز در مجموعه‌های دانشجویی ایران واهمه داریم. یک راهیان نور و دو اردوهای جهادی. چون اردوهای راهیان نور غرور ملی ایجاد می‌کند و یک فضای حماسی و سلحشوری را در بچه‌ها به وجود می‌آورد که در اصل همان جریان هیهات من الذله است. یعنی نفی شرق و غرب و ایستادن در مقابل استکبار. و این برای آنها خیلی خطرناک است. یکی از حساسیت‌هایی که ما در پیرامون خودمان باید داشته باشیم بحث هویت و ماهیت انقلاب اسلامی است که یک بخش مهم از دفاع مقدس می‌باشد وبالعکس. که در قالب راهیان نور باید به مردم گفته ‌شود. حالا نوک پیکان این راهیان نور کیست؟ یقیناً راوی است که نقش راهبری را بر عهده دارد و اگر این راهبر وجود نداشته باشد شما جز تلی از خاک، تپه، کوه و دشت چیزی نمی‌بینید. در حال حاضر هم ما از ۸۵ کشور دنیا، زائر مرد و زن را در این زیارتگاهها داریم. و این عزیزان هم به شدت دل داده انقلاب اسلامی هستند و به جریان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس به عنوان الگوی کامل جهت رشد و تعالی جامعه خود نگاه می کنند و برای این مکتب ارزش ویژه ای قائل‌اند.

زمانی که شما وارد این حوزه شدید آیا به دلایل مختلف مثل کمی سن یا نداشتن تجربه جبهه از سوی دیگران با شما مخالفت نمی‌شد؟

اتفاقاً چه سوال خوبی پرسیدید. مردم عامه و حتی خیلی از متخصصان در این حوزه شاید بگویند که آقا! چرا راوی جوان؟ جواب خیلی مشخص است. مگر غیر از این است که همه ما شیعه هستیم و پای منبر علما و مداحان نشستیم و مطالب مختلفی را یاد گرفته‌ و شنیده ایم. حالا شما ببینید این بزرگواران آیا در زمان آقا امام حسین(ع) و در صحرای کربلا حضور داشته اند؟ اما روایت قریب به بیش از هزار سال پیش را خیلی مستدل ، علمی ، هنری و احساسی روایت می‌کنند. پس چرا هیچکس اعتراض به این جریان نمی‌کند. اما وقتی من جوان روایتی را می‌کنم که مربوط به کمتر از سی سال پیش است خیلی‌ها به ما خرده می‌گیرند؟ تازه اگر ما جایی با سوالی مواجه شویم فرماندهان ورزمندگان که سند زنده هستند را می‌توانیم با یک تماس پیدا کنیم و مشکلمان را رفع کنیم. مضافاً اینکه من خیلی از بچه‌های رزمنده را دیدم که در صحنه نبرد حضور مستقیم داشتند اتفاقاً فرمانده هم بودند اما نمی‌توانند روایت کنند. همه این دلایل را بگذارید کنار این مطلب که همه آن نسل رزمنده و دلاور ما متاسفانه تا چندین سال آینده بیشتر در قید حیات و جمع ما نیستند و ما از الآن باید برای آن شرایط کادر مناسب پرورش دهیم. بنابراین نسل جوان ما، باید این پرچم را در کمال ادب و احترام از نسل پیشکسوت خود تحویل بگیرد.

یک راوی وقتی می‌خواهد برای مخاطب روایت کند چه نکاتی را باید مد نظر داشته باشد.

وقتی یک راوی جوان می‌خواهد وارد منطقه شود باید نقایص خودش را بپوشاند و مطالب مستند و مستدل و صحیح را به زائران منتقل کند. چون اگر ما صرفاً وارد فضای احساسی دفاع مقدس و راهیان نور و جریان انقلاب اسلامی شویم به نقطه مطلوب نمی‌رسیم و داستان‌های حماسی هوشمندانه ما تحت‌الشعاع  قرار می‌گیرد. در نتیجه ما باید به این حوزه به صورت علمی ، آکادمیک وکلاسیک نگاه کنیم و یک سازه کاملاً قوی و مستحکم را پایه‌ریزی نماییم. در مرحله بعد باید بیاییم فضاهای داستانی و رمان و خاطرات را روی آن پایه ی محکم سوار کنیم. حضرت امام خامنه‌ای می‌فرمایند:«فراموشی و تحریف دو آسیبی است که در کمین هر حادثه تاریخی قرار دارد و دست اندرکاران دفاع مقدس نباید اجازه دهند این حماسه دستخوش فراموشی و تحریف شود» و در جای دیگری فرمودند:«روایت کنید آن هم یک روایت هنری». اگر من بتوانم مخاطب خودم را به صحنه عملیات ببرم و شب عملیات را برایش تصویر کنم تا او خودش را در آن فضا ببیند موفق شده‌ام. اما نه به این شکل که من خودم را بخواهم جایگزین کنم. آقا امیرالمومنین(ع) می‌فرمایند:«در تاریخ سیر کنید طوری که انگار در آن مقطع زیسته‌اید».

خود شخص راوی چه مولفه‌هایی باید داشته باشد.

راوی که روایت می‌کند از فضائل اخلاقی می‌گوید و نه رذائل اخلاقی. یک بخش از فضائل اخلاقی هم خودسازی است که در ایمان ، تقوا و پا روی نفس گذاشتن تلألؤ پیدا می‌کند. بخش دیگر هم اطلاعات و داشته‌ها است و از همه مهم تر، همیشه خودش را شاگرد و طلبه بداند و مدام اطلاعات کامل‌تر و جدیدتری کسب کند. تنها راه برای رسیدن به این موضوع هم ارجاع دادن خودمان به اسناد و مکتوبات مستند و موثق است. نکته دیگر از خصوصیات راوی رعایت پوشش و لباس است که خیلی اهمیت دارد. من بعضاً دیدم دوستان با یک پوششی می‌آیند که اصلاً در شأن یک راوی دفاع مقدس نیست. حالا اگر یک لباس نظامی کامل تنشان نمی‌کنند حداقل پوشیدن یک دست لباس خاکی با یک چفیه دور گردن که تداعی کننده یک رزمنده است سختی چندانی ندارد. من نمی‌گویم این قضیه حتماً باید صددرصدی و جامع و کامل باشد ولی دوستان بدانند در مخاطب تاثیر گذار است.

مخاطب امروزی راهیان مثل دانشجویان چه خصوصیات و تفاوت‌هایی با دیگر زائران مثل دهه چهل پنجاهی‌ها دارد.

نکته مهم این است که، سوال جوان امروز ما سوال نسل گذشته نیست و مطمئناً هم سوال نسل گذشته سوال نسل الان نخواهد بود. بعضی سوالات مشترک است. وقتی امروز من تدریس می‌کنم، همزمان با ارائه درس و صحبت بنده سر کلاس، دانشجو در حال جستجو در اینترنت و گوگل است. می‌خواهد ببیند استاد آیا واقعی مطلب می گوید یا غیر موثق درس می‌دهد. دانشجوی امروز به واسطه شبکه‌های ماهواره‌ای، شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک و غیره در فضای مجازی و رسانه‌های شنیداری و دیداری مختلف با شبهه‌ها و شائبه‌هایی مختلفی روبه‌رو است که دشمن مدام و روز به روز مطرح می‌کند. وقتی یک شبکه مثل بی‌بی‌سی یک برنامه یک قسمتی که نه بلکه یک برنامه بیست قسمتی در رابطه با دفاع مقدس و هم زمان با هفته دفاع مقدس تهیه و پخش می‌کند و می‌گوید که ایرانی‌ها تدبیر نداشتند و با امواج انسانی یعنی پشت به پشت هم، گوشت انسان‌ها را روی هم چینده‌اند تا به یک پیروزی مقطعی در صحنه نبرد برسند، وظیفه ما راویان در قبال این نسل وسوالات، شبهه‌ها و نیازهایش چیست؟ حتماً این نسل امروزی تفاوت‌های در جذب مطالب با نسل گذشته دارد که باید به صورت امروزی پاسخ خود را بگیرد. پس من راوی هم باید به لحاظ وسایل کمک آموزشی فرقی با بچه‌های قدیمی‌‌تر در این حوزه داشته باشم. برای راوی از نسل من بد نیست یکی دو تا نقشه زیر بغلش بگیرد و به همراه لپ‌تاپ پر از اطلاعات و نرم‌‌‌افزارها به منطقه بیاید.‌

 

من هشت سال است که با لپ‌تاپ به منطقه می‌روم. اولین سالی که لپ‌تاپ با خودم بردم خیلی‌ها این موضوع را به تمسخر گرفتند و حالا یک شعر طنزی هم برای ما ساختند.می‌گفتند این سوسول بازی‌ها یعنی چی آخه؟ تازه آن موقع که حافظه خارجی و کول‌دیسک و این‌ امکانات نبود. من سی‌دی را رایت می‌کردم و در چهار پنج تا پَک با خودم می‌آوردم تازه شاید سی‌دی‌ها هم خش برمی‌داشت و کار نمی‌کرد. زمانی در ‌‌‌‌‌‌اتوبوس‌ها لپ‌تاپ را روی شانه نگه می‌داشتم و با دست دیگر عکس و فیلم توضیح می دادم. به نظرم مخاطب جوان امروزی باید با زبان روز خودش توجیه شود.

به نظر شما در آوردن اشک زائران چقدر لزوم دارد؟

من موافق هستم که زائران اشک‌ بریزند اما در کجا؟ هر چیزی جا و مکانی دارد. یک وقت می‌بینید که راوی اول صبح شروع می‌کند به روضه خوانی در صورتی که این زائر را افسرده  و تا غروب در خودش فرو می برد. من می‌گویم روی معرفت و در زمان و مکان خودش باید اشک زائر جوشش کند. در ضمن آن کسی که باید گریه کند گریه می‌کند و اصلاً نیاز نیست که شما آتش آن را زیاد کنید. سلحشوری رزمندگان نباید در لابه‌لای مباحث مرثیه‌سرایی گم شود. گاهی اوقات آنقدر از فضای معنوی و روحانی بچه‌ها می‌گوییم که یادمان می‌رود رزمندگان ما در صحنه نبرد دلیرانه چه شجاعت و تدبیری به خرج دادند و جنگیدند. این بخش هم باید به صورت کاملاً هنرمندانه گفته شود. من اعتقادم این است که ابتدا عملیات تشریح شود و روی تشریح عملیات داستان را سوار کنیم. داستان‌های واقعی بگوییم و در انتها هم یک روضه کوتاه پنج دقیقه ده دقیقه‌ای هم خوانده شود.

 به نظر شما یک راوی آیا می‌تواند روضه هم بخواند؟

بله. مگر یک راوی جوان به لحاظ سن و سال چه فرقی با یک مداح جوان دارد. اگر یک راوی بتواند خوب روایت کند و اسمش بشود راوی، یقیناً یک مداح خوب هم می‌تواند بشود. کافی است که یک مقدار ما تلاش بیشتری کنیم.

بفرمایید که چه کارهای مهمی می‌بایست در راهیان نور صورت بپذیرد و این رخداد چه نقاط قوت و ضعفی دارد؟

اولین نقطه ضعفی که ما در راهیان نور داریم این است که ما در اکثر موضوعات کشور دقیقه نودی هستیم. سال گذشته(۱۳۹۲) اواخر بهمن ماه توفیق داشتم که با بچه‌های جدید دوره ی روایتگری به منطقه رفتم اما کماکان هنوز نقطه سر خط بود، هنوز مجموعه‌‌هایی که باید مستقر می‌شدند، مستقر نشده بودند. از طرف دیگر قرار بود که راهیان نور به کل سال تعمیم داده شود و نه فقط به اسفند و عید. واقعاً سال به سال دریغ از پارسال! ما این کنایه را به مسئولین می‌زنیم. کم‌کاری سیستم‌ها و دستگاه‌هایی را می‌گوییم که متولی این حوزه هستند. مجموعه  امکانات و پذیرایی و اسکان بچه‌ها خیلی بهتر شده است ولی به لحاظ زیارتگاهی و یادمانی هنوز ضعف داریم. هنوز در بحث صوت مشکل داریم. در بخشی که مخصوص راویان و محل استقرار آنها باشد مشکل داریم. یا اینکه شما وقتی به طلاییه قدم می گذارید می‌بینید که چند لودر عراقی در خاکریز دایره‌ای شکل واقع در سه راه شهادت افتاده. این لودرها یک حدیث دارند و آن اینکه عراقی‌ها آمدند تا دژ را بشکافند و آب وارد منطقه رزمندگان شود.  خب آن لودرها الآن در آب شور منطقه افتاده و در حال پوسیدن است. شما فکر می‌کنید چقدر این دوام می‌آورد؟ به نظر من دوستان در اولین کاری که می‌کنند این است که سکوهای بتونی بسازند و سریعاً با جرثقیل اینها را روی سکوها بگذارند. یا مثل تانک‌های تیپ بیست رمضان در جاده طلاییه. اینها الآن کجایند؟ آن تانک مهاجم که نماد تجاوز عراقی‌ها در بازار سوسنگرد بود، الان کجاست؟ تانکی که نماد مقاومت مردم غیور سوسنگرد بود. آقایان می‌گویند که در موزه . کجاست آن تانک که در فلان نقطه غرب تقریباً سه ماه قبل به قیمت کمتر از سه میلیون تومان فروخته شد. کم‌کاری‌ها اینها است. نکته بعدی در کم‌کاری‌ها که مربوط به مبحث روایت می‌شود و اینکه هرساله استقبال مردم از این حرکت بیشتر می شود و خیلی از مقامات و سُفرای خارجی را به مناطق می‌آوریم ولی کماکان یک ماکت یا نقشه مناسبی که با کمک آن مباحث منطقه را بشکافیم و توضیح بدهیم نداریم. در صورتی که مخاطب به شدت با این نقشه های برجسته می‌تواند ارتباط برقرار کند. شما به این نکته ای که می گویم فکر کنید، ما می‌خواهیم سُفرا را به یادمان بیاوریم و عملیاتی مثل والفجر۸ که در دافوس کشورهای پیشرفته تدریس می‌شود را تشریح کنیم حال خنده‌دار نیست که دوستان با بلوک ،رمل ، نی و نخ شیرینی آن هم نخ زرد ماکت درست می‌کنند که نه مقیاس دارد و نه جغرافیای درست و حسابی؟ خارجی ها نمی گویند شما که سی سال پیش اینجا به خط زدید چرا یک ماکت مناسب ندارید؟ ولی ما این عملیات عجیب و غریب را که اصلاً در دنیا سابقه نداشت تدریس می‌کنیم.

 

البته امسال دوستان زحمت کشیدند و ماکتی را در زیارتگاه والفجر۸ مستقر نمودند. البته ناگفته نماند که خیلی کارهای مفید و مورد نیازی هم انجام شده است. ما به این اعتقاد داریم از بکر بودن منطقه نباید چیزی کم و کسر بشود. ولی گاهی اوقات اضافه کردن یکسری از فضاها هم درست نمی‌باشد. خودتان قضاوت کنید درمسیر بازگشت از قتلگاه فکه در میان رمل‌ها، قبرستان بقیع را درست کرده‌اند! واقعاً یعنی چه؟ مقتل واقعی را رها می‌کنیم و می‌آییم همانجا بقیع دست‌ساز درست می‌کنیم!؟ و از همه تاسف بارتر در وسط مقتل کانال کمیل قبرستان بقیع ساخته بودند؟!

در خصوص کاروان‌های راهیان نور ترجیح می‌دهید که زائران رایگان به این سفر بیایند یا اینکه می‌بایست هزینه سفر را از قبل پرداخت کنند.

من اعتقاد دارم که کمک هزینه‌هایی باید پرداخت شود ولی اینکه کلاً این سفر رایگان باشد را نمی‌پسندم و مخالفم. تجربه همیشه نشان داده، چیزی که رایگان بوده برای مردم وجهه خوبی نداشته است.

نظرتان راجع به شرایطی که مثلاً کاروان‌ها طی سه چهار روز فشرده به این سفر می‌آیند چیست؟

اولاً آمدن به منطقه یک روز طول می‌کشد. برگشتن هم همینطور. بنابراین کلاً دو روز در منطقه می‌خواهید بمانید. کمتر از سه روز در منطقه شما اصلاً نمی‌توانید به نتیجه مطلوب برسید. مضافاً اینکه دوستان یکسری برنامه‌ریزی‌ها را منحصر به زمان و مکان خاصی می‌کنند که شما در نهایت مجبورید زمان‌بندی و اولویت بازدید از زیارتگاهها را بر اساس زمان و مکان مقرر برای تحویل گرفتن نهار یا شام تنظیم کنید. ما باید مهندسی مسیر را راه اندازی کنیم تا بهترین مسیر را مبتنی بر زیارتگاهها و شرایط موجود طی کنیم.

نظرتان راجع به راهیان نور غرب چیست؟

قرار بود که راهیان نور را در کل سال داشته باشیم. با توجه به اینکه خوزستان تقریباً از اردیبهشت تا اوایل مهرماه خیلی گرم است. بهتر است که در این مدت به چهار جبهه دیگر برویم که آب و هوای مناسبی دارد مخصوصاً شمالغرب وکردستان. واقعاً شهدا و خود مناطق آذربایجان غربی ،کردستان ، ایلام و کرمانشاه مظلوم هستند و باید فکری اساسی برای این منابع دفاع مقدسی کرد. در ضمن می بایست راهیان جبهه خوزستان که زائر بیشتری دارد از مهر ماه شروع و تا اسفند ماه کاروانها در یک جدول زمانبندی اعزام شوند. ولی متاسفانه از اواخر بهمن‌ماه همه دانشگاه‌ها و کاروان‌ها همزمان با یکدیگر عزم سفر می‌کنند و از سویی با کمبود سرویس حمل و نقل، فضای یادمانی، اقامت‌گاه‌ها و غیره مواجه می‌شود. منِ راوی اصلاً فضایی برای صحبت کردن ندارم اگر هم فضایی باشد صدای همه بلندگوها با یکدیگر شنیده می‌شود. اگر مجموع کاروان‌ها به مرور وارد زیارتگاهها شوند هم از امکانات بهتری برخوردار خواهند بود و هم اینکه امکانات زیرساختی و تمهیداتی که اندیشیده شده است به علت مراجعت مکرر افراد و کاروان‌ها سالم باقی خواهند ماند چون سریعاً ایرادات رفع می‌شود. ولی اگر این حرکت عظیم کاروان‌‌ها به یک یا دوماه سال محدود شود و بعد از ۱۰ ماه بخواهند از امکانات استفاده کنند قطعاً آسیب هایی در حوزه زیر ساختی به بار آمده است.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی