بـِسـْمِ اللّهِ الرَّحـْمـنِ الرَّحيمَِ
امیدواریم این بحث ها بتوانند راهشگا باشند در جهت امور بخشیدن به مبحث انتظار و اینکه ما بتوانیم منظومۀ معارفی خودمان را در بحثِ دین در قالب یک دکترین به نام دکترینِانتظار ارائه بکنیم و از این رهگذر بتوانیم منتظری واقعی برای ظهور و فرج حضرت ولی عصر (ع) و پایان همۀمسائل و آلام بشریت باشیم.
در چند درس گذشته بحثمان مبانی دکترینِ انتظار بود. که مبانی را به ۲ بخش تقسیم کردیم. مبانی نظری و مبانی عملی. مبانی نظری را هم به ۲ بخش تقسیم کردیم. مبانی نظری خرد و مبانی نظری کلان که اینها را در برنامه های گذشته مطرح کردیم ، در این برنامه و در این درس مبانی عملی نهضتِ انتظار را بررسی خواهیم کرد.
مبانی عملی دکترینِ انتظار ۲ مبنا است یکی آرمان گرایی و دیگری واقع بینی، قبل از اینکه ما این ۲ مبنا را تشریح کنیم یادآوری می کنیم که ما در مبنای نظری دکترینِ انتظار گفتیم که اولین مبنای خرد نظری ما صف بندی و رویارویی ۲ جبهۀ حق و باطل بود. حقیقت این است که تاریخ عبارت از رویارویی این جبهه، که در یک طرف همۀ فضیلتها و همۀ ارزش ها قرار دارد و در طرف دیگر همۀ رذیلت ها و پستی ها. و گقتیم که هدف دکترین انتظار که تبیین کنندۀ هدفِ دین است ۳ هدف مهم بود که یکی عبودیت بود، دوم برقراری دین و امنیّت، استقرار دین و امنیت در همۀجهان بود و مقدمۀ همۀ اینها که به عنوانِ هدف اولی برای همۀ انبیا، و هدف اولی برای دین مطرح میشود عبارت بود از تلاش برای برقراری حاکمیت عادلانۀ الهی . یعنی اینکه همۀجهان تحت یک مدیریت اداره شود تا بستری برای تحقق اهدافِ دین فراهم شود.
برای اینکه این هدف تأمین بشود ما در دکترینِ انتظار به ۲ مبنای عملی باید توجّه داشته باشیم، اوّل آرمان گرایی، یعنی آن صالحان و آن متقین و آن انبیاء و رهبرانی که میخواهند آن هدف بزرگ را که برقراری عدالت در همۀجهان و ایجاد یک مدیریت الهی در همۀ گسترۀ گیتی است میخواهند آن را برقرار بکنند باید آرمانگرا باشند. یعنی قلباً به این آرمان اعتقاد داشته باشند و باید قلباً اعتقاد داشته باشند که این هدف محقق خواهد شد و با یک امید سرشار و لایزال به صورتی جهاد گونه برای رسیدن به آن آرمان تلاش بکنند. آرمان ما همان تشکیل دولتِ حق فراگیر و پایدار است. این آرمان را باید در دل بپرورانند و برای اینکه ایمان به این آرمان داشته باشند و برای اینکه قلبشان با این آرمان کاملاً خو گرفته باشد باید نسبت به آن معرفت هم داشته باشند و در سایۀ یک معرفت و یک شعور و یک بینش بسیار قوی باید به این آرمان و باور رسیده باشند. اگر کسی نسبت به این آرمان تزلزل داشته باشد و احساس بکند که این یک آرمان دوردستی است که هرگز بشریت دستش به آن نخواهد رسید چنین کسی نمی تواند جزء منتظرین باشد.
بنابراین مبنای دکترین انتظار آرمان گرایی است و کسانی که به دنبال این آرمان بزرگ باشند و به تحقق آن ایمان داشته باشند می توانند در این نهضت حضور پیدا بکنند. این مبنای اول بود.
مبنای دوم واقع بینی است یعنی چی؟ یعنی اینکه آن آرمان نهایی را نباید برایش عجله کرد. یعنی نباید گمان بکنیم که ما میتوانیم بلافاصله به این آرمان برسیم. نه، موانع جدی وجود دارد راه پر سنگلاخ است، راه پر مانع است، شیاطینی در مسیر کمین کردهاند که اجازه نمیدهند که به سادگی این آرمان محقّق شود. خوب حالا که چنین وضعیتی وجود دارد باید چکار کرد؟ مبنای دوم دکترین انتظار واقع بینی است، یعنی باید این واقعیت را دید، نباید بر این واقعیت چشم را بست، نباید بگوییم که ما چشممان را می بندیم و حرکت می کنیم، و باید به همین زودی به مقصد و نتیجه برسیم و این دولت الهی در جهان باید برقرار شود. نه باید شرایط را دید، باید واقعیت را دید، باید در هر زمانی بررسی کرد و برانداز کرد، به قول معروف ترتیبِ نیروی دشمن را باید دید، باید ببیند که موانع چه چیزهایی هستند؟ دشمن چه کسانی هستند؟ و آنها برای جلوگیری از این هدف چه توانی دارند؟ چه صف آرایی کرده اند؟ چه امکاناتی دارند؟ چه تجهیزاتی دارند؟ الان استراتژیشان چی هست؟ الان تاکتیکشان چیست؟ الان چگونه دارند حرکت می کنند؟ در سطح منطقه ای از چه ابزارهایی استفاده می کنند؟ در سطح جهانی از چه ابزارهایی استفاده می کنند؟ فرماندهانشان در هر کدام از این بخش ها چه کسانی هستند از این طرف کسانی که باید در این مسیر همراه باشند و این نهضت را پیگیری بکنند، مردم در چه وضعیتی هستند، از نظر آمادگی فکری، آمادگی علمی، آمادگی ذهنی، آمادگی به لحاظ همت ، آمادگی به لحاظ درک و شعور، وضعشان نسبت به زندگیشان، فرهنگشان، اقتصادشان چیست؟ همۀ اینها باید با دقّت و جدیّت مورد بررسی قرار بگیرد تا اینکه ما بتوانیم این نهضت را به سرانجام برسانیم در این میان مهمترین واقعیت وضع و شرایط مردم و میزان آمادگی آنهاست. به هر میزانی که مردم آماده باشند بر حجت خدا تکلیف است که به همان میزان کار را دنبال کند و اگر مردم آماده نباشند تکلیف چیست؟ تکلیف ایجاد آمادگی است. یعنی اگر انسان ها آماده یک قیام جهانی برای برقراری این حاکمیت هستند باید قیام کرد. اگر مردم آماده نیستند نمیتوانیم به بهانۀ اینکه آماده نیستند دست به دست بگذاریم بلکه وظیفۀ همگان ، وظیفۀ صالحان ایجاد این آمادگی است یعنی باید بشناسند که چگونه باید این آمادگی را ایجاد کرد. در بحث واقع بینی به عنوان یک مبنا در دکترین انتظار باید شرایط را سنجید. امروز باید دید که چه استراتژی و چه تاکتیکی و چه راهبردی می تواند ما را یک قدم به هدف نزدیکتر بکند. گاهی اوقات استراتژی استراتژی است باید فریاد باشد گاهی اوقات باید سکوت باید باشد. گاهی اوقات کوتاه آمدن باید باشد ،گاهی اوقات بلند پروازی کردن باید باشد.
رسول خدا (ص) تاریخ سیاسی زندگی آن حضرت از شروع بعثت تا زمان رحلت آن بزرگوار (ص) خودش به ما نشان می دهد که چگونه باید واقع بینی را در عمل پیاده کرد. آن روز که در ضعف چگونه حرکت کند. آن روزی که یاور ندارد چگونه باید حرکت کند.آن روزی که سرزمین پیدا می کند چگونه باید حرکت کند. اگر دشمن حمله کرد باید چه بکند؟ اگر دشمن نیرنگ کرد چه باید بکند؟ درجریانی مثل حدیبیه تکلیف چیست آیا باید کوتاه آمد و صلح کرد و یا باید جنگید؟ در ماجرای فتح مکه، تمامِ تک تک این اتفاقات که در زندگی این بزرگواران وجود دارد و همچنین در تاریخ زندگی همۀائمه (ع) تک تک اینها به ما این درس را می دهد که مهم ترین مبنا در دکترین انتظار واقع بینی است یعنی دیدن شرایط، نه اینکه شرایط را نادیده بگیریم و چشم بسته حرکت کنیم این دیدن شرایط همان واقع بینی است.
بنابراین مبانی عملی نهضت انتظار یا مبانی عملی دکترینِ انتظار عبارتند از : ۱- آرمان گرایی و ۲- واقع بینی
محمد عینی زاده موحد