دسته‌بندی نشده
Print Friendly, PDF & Email

گروه اجتماعی -تبادل فرهنگی بر اثر همجواری کشورها با یکدیگر، رفت و آمد ملتها به کشورهای دیگر و مطالعه آداب و رسوم و سنن فرهنگهای دیگر بوجود می‌آید و باعث می‌شود هر ملتی به نقاط ضعف و قوت فرهنگ خود آشنا شود و بکوشد تا نقاط مثبت فرهنگهای دیگر را بپذیرد و نقاط منفی فرهنگ خود را اصلاح کند. معمولاً در تبادل فرهنگی باید با انگیزه، دقت و تخصص کافی به سوی پذیرش مشتقات فرهنگی سایر جوامع گام برداشت، زیرا هرگونه حرکت انفعالی در این زمینه ممکن است کیان فرهنگ یک ملت را مخدوش سازد.

-تهاجم فرهنگی

 تهاجم فرهنگی عبارت است تلاش برنامه‌ریزی شده و سازمان یافته تمام یا بخشی از یک یا چند گروه اجتماعی – فرهنگی یا ملت یا جامعه یا تمدن و یا دولت بیگانه برای تحمیل مبانی  و اصول اجتماعی، باورها، ارزشها، اخلاقیات و رفتارهای مورد نظر خویش بر سایر گروهها و جوامع، همچنین ارائه اطلاعات انبوه به ملتها و تغییر در نظام ارزشهای آنها به طوری که تصمیم‌گیریها در کشور مورد تهاجم منجر به تأمین منافع سیاسی، اقتصادی و … کشورهایی شود که از این حربه استفاده می‌کنند. (شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۱۳۷۸).

هدف از تهاجم فرهنگی کنترل فرایند تصمیم‌گیری، شیوه اطلاع‌رسانی و تغییر در نظام ارزشهاست، ‌به‌طوری که منجر به استیلای سیاسی و اقتصادی کشور مهاجم شود. بدین ترتیب مهاجم فرهنگی سعی میکند با استفاده از برتری اقتصادی، سیاسی، نظامی، اجتماعی و فن‌آوری خود، به مبانی اندیشه و رفتار یک ملت هجوم آورد و با تهدید، تضعیف، تحریف و احیاناً نفی و طرد ارزشهای آن، زمینه حاکمیت اندیشه‌ها، ارزشها و رفتارهای مطلوب خویش را فراهم آورد. لذا تهاجم فرهنگی به‌مفهوم نفی هویت فرهنگی و ملی کشور مورد تهاجم به منظور برقراری سلطه فکری و فرهنگی،‌ از طریق تغییر باورها، رفتارها، روشها و آداب و رسوم زندگی فردی و اجتماعی آن ملت، منطبق با الگوهای فرهنگی مهاجم خواهد بود (صالحی امیری، ۱۳۸۶، ص ۶۳).

در واقع در تهاجم فرهنگی دو مساله قابل بررسی است:

۱- تخریب مبانی  و مبادی فرهنگی، تمسخر، استهزا و بی‌ارزش و مخرب جلوه‌دادن عناصر گوناگون وابسته به یک فرهنگ.

۲- ورود عناصر منفی و مخرب فرهنگی با جلوه‌های جذاب و دلنشین.  از اینرو، مقابله با تهاجم فرهنگی از یک سو نیازمند شناخت دقیق ابزارهای دشمن و از سوی دیگر نیازمند شناخت دقیق نقاط ضعف و قوت فرهنگ خویش است، لذا کوشش در جهت تقویت نقاط قوت و برنامه‌ریزی همه جانبه در این راستا از جمله ابزارهای مقابله با این تهاجم است.

برخی از تفاوتهای تبادل و تهاجم فرهنگی عبارت است از:

۱- در تبادل فرهنگی، هدف بارور و کامل کردن فرهنگ ملی است، اما در تهاجم هدف تسلط بر فرهنگ دیگر، خود باخته، دنباله رو نمودن و احیاناً از بین بردن آن فرهنگ است.

۲- تبادل فرهنگی آگاهانه و ارادی، اما تهاجم فرهنگی ناآگاهانه و غیر ارادی است

۳- در تبادل فرهنگی، عناصر مطلوب فرهنگی با یکدیگر تبادل می‌شود ولی در تهاجم فرهنگی، فرهنگ مهاجم، هنجارها، باورها و ارزشهای خود را – که در فرهنگ مورد تهاجم نامطلوبند، بر فرهنگ مورد تهاجم تحمیل می‌کند.

۴- تبادل فرهنگی با اتکاء به نقاط قوت فرهنگها انجام می‌گیرد ولی در تهاجم فرهنگی با اتکاء به نقاط ضعف فرهنگ مورد تهاجم و نقاط قدرت فرهنگ مهاجم به وقوع می‌پیوندند.

یکی از مهمترین عوامل بسط و گسترش دامنه تهاجم فرهنگی در جامعه ما عدم توجه جدی به مقوله مدیریت فرهنگی در سطح کلان و خرد، آموزش و تربیت مدیران فرهنگی لایق و تدوین و تشریح دقیق مدیریت فرهنگی که از منظر علمی متناسب با فضای دینی و ملی جامعه باشد، است. (صالحی امیری، ۱۳۸۶، ص ۶۴).

عوامل تهاجم فرهنگی
عوامل تهاجم فرهنگی را می‏توان به دو دسته تقسیم کرد:
الف) عوامل برون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که به نحوی ردپای کشورهای خارجی (غربی) در آنها دیده می‏شود عوامل برون‏زا هستند؛ از جمله: اعزام مستشرقین، تلاش برای دین‏زدایی از طرق مختلف، ایجاد روحیه‏ی خودباختگی فرهنگی، ساخت و فروش وسایل ارتباطی، نظیر ماهواره و ویدئو و… . سیاست‏گزاران و طراحان کشورهای سلطه‏جو این عوامل را طراحی و برنامه‏ریزی می‏کنند و افراد داخلی آن را به اجرا درمی‏آورند.
ب) عوامل درون‏زا: زمینه‏ها، عناصر و ابزاری که ریشه‏ی داخلی داشته و غیرمستقیم یا مستقیم به پذیرش تهاجم فرهنگی از خارج به داخل کمک می‏کنند عوامل درون‏زا هستند؛ از جمله: زمینه‏هایی هم‏چون بیکاری، فقر اقتصادی، نابه‏سامانی خانوادگی، غفلت مسئولین فرهنگی و اجتماعی و ناآگاهی جوانان و نوجوانان و… (مسگرنژاد، ۱۳۷۳ و نگارش، ۱۳۸۰).
شیوه‏های تهاجم فرهنگی
در یک نگاه کلی شیوه‏های تهاجم فرهنگی غرب را نیز می‏توان از دو بعد خارجی و داخلی مورد توجه قرار داد.
در بعد خارجی، مهاجمان با امکانات و موقعیت‏های مختلفی که در مجامع بین‏المللی در دست دارند، از طریق شبکه‏های گسترده‏ی بنگاه‏های تبلیغاتی و سخن‏پراکنی خود می‏کوشند با عناوینی چون نقض حقوق بشر، حمایت از تروریسم، وجود خفقان و سانسور، نبودن آزادی برای زنان و مطبوعات و نویسندگان، جنگ‏طلبی، ماجراجویی و…و با حربه‏های شناخته شده و تکراری، تصویری تحریف شده و ناخوشایند از فرهنگ مقابل در اذهان مردم دنیا ترسیم نمایند و طبیعی است که در این راه، زشت‏ترین و شیطانی‏ترین حربه‏ها را برمی‏گزینند.
در بعد داخلی تهاجم فرهنگی غرب در کشورهای اسلامی به دو شیوه‏ی زیر رخ می‏نماید:
۱ ـ ترویج افکار و اندیشه‏های غیراسلامی و حتی ضداسلامی، تبلیغ افکار التقاطی، تقدس زدایی و توهین به مقدسات، سست نمودن پایه‏های اعتقادی جوانان نسبت به برخی از اصول و آرمان‏ها.
۲ ـ تجددگرایی، علم‏زدگی و عقل‏گرایی افراطی، تلاش در راه تطهیر غرب و غرب‏گرایی، بی‏اعتبار نشان دادن علوم و معارف اسلامی به بهانه‏ی عدم تطابق با دانش‏های نوین بشری، طرح جدایی دین از سیاست، ترویج بی‏حجابی و بدحجابی و پوشش‏های مستهجن و خلاف شؤون اسلامی، رواج مدهای غربی و بی‏بند و باری، تهیه و پخش فیلم‏های شدیدا ضد اخلاقی ویدئویی، نوارهای کاست مبتذل از خوانندگان فاسد و توزیع عکس‏های مبتذل در سطح گسترده، تولید و پخش مشروبات الکلی و مواد مخدر در سطح جامعه، چاپ و نشر کتب و مجلات ضداخلاقی، جنایی، عشقی و رمان‏های مبتذل، تشکیل مجالس لهو و لعب و…، مشتی از خروارها توطئه‏ی دشمن است. ابزار تهاجم فرهنگی تنها محدود به موارد فوق نیست، بلکه تمام موارد فرهنگ‏های مکتوب، شفاهی، عمومی و تصویری نیز از ابزارهای دیگر این تهاجم هستند (مسگرنژاد، ۱۳۷۳).
فرهنگ غربی با استفاده از ابزار فوق تخریب فرهنگ اسلامی را مد نظر قرار داده است. مواردی از قبیل تشکیک در حقانیت دین اسلام، انتشار کتاب‏های ضد دینی مانند آیات شیطانی، نفی مقدسات اسلامی و نیز تحدید دین و تلاش برای حذف دین از عرصه‏ی اجتماع از این موارد به شمار می‏آید (افتخاری، ۱۳۷۷).
مراحل تهاجم فرهنگی
تهاجم فرهنگی در دو مرحله‏ی عمده صورت می‏پذیرد که در هر یک راه‏های خاصی مدنظر قرار می‏گیرد:
الف) تخلیه‏ی فرهنگ خودی
در قانون طبیعت، وقتی در فضایی خلأ ایجاد شود، نزدیک‏ترین نیروی موجود، آن خلأ را پر می‏کند. هر پدیده‏ی جدید، یا در جایی حضور می‏یابد که قبلاً خلأ وجود داشته و یا در آن محیط، خلأ ایجاد می‏کند. لذا تخلیه‏ی فرهنگی اولین شرط لازم برای حضور فرهنگ بیگانه و مهاجم به شمار می‏رود. ایجاد خلأ فرهنگی، خود با روش‏ها و شیوه‏های مختلفی صورت می‏گیرد که عمده‏ترین آنها در ایران، عبارت‏اند از:
۱٫ ایجاد تردید نسبت به بنیان‏های اعتقادی و ارزشی از طریق: سست نمودن اعتقادات عمومی، سست نمودن ارزش‏های اخلاقی، دین‏زدایی،انزوای روحانیت، بی‏ارزش نمودن مبلغان و مدافعان اصیل دین؛
۲٫ ترویج فساد؛
۳٫ فرقه‏گرایی؛
۴٫ نفوذ نگرش غربی و ازخودبیگانگی؛
۵٫ تکوین روشن‏فکری وابسته.
هدف اصلی از این مرحله، قطع رابطه‏ی فرهنگی کشورهای مسلمان با گذشته‏ی پرافتخار خویش است. این مرحله معمولاً با ظرافت و دقت فراوانی طراحی و اجرا می‏شود و فرق اساسی آن با تهاجم نظامی، مشخص نبودن چهره‏ی مهاجم است. بدین شکل که عناصر تعلیم دیده با القای شبهات و دسیسه‏های شیطانی، مردم را نسبت به میراث علمی و فرهنگی خویش بی‏اعتنا و دلسرد می‏کنند.
ب) تثبیت فرهنگ بیگانه
به کار گماردن افراد وابسته و ایجاد نهادها یا تأسیسات مختلف بین‏المللی و ملی، از کارهایی است که در این مرحله انجام می‏شود. به طور کلی، در این مرحله سیاست‏هایی که دشمن به اجرای آنها اصرار می‏ورزد، به شرح ذیل است:
۱٫ برپایی شبکه‏ها و مؤسسات شبه فرهنگی؛
۲٫ تجزیه‏ی فرهنگی از طریق تحریک نژادها و گروه‏های متفاوت اجتماعی، تحریک اقوام با گویش محلی، تحریک اقلیت‏های مذهبی و…؛
۳٫ تحریف تاریخ؛
۴٫ تغییر خط و زبان؛
۵٫ حذف و تبدیل میراث‏های فرهنگی (مسگرنژاد، ۱۳۷۳).

ابزارهای تهاجم فرهنگی
مهاجمان فرهنگی مسائل و مفاهیم مورد نظر خود را به تدریج از طریق وسایل و ابزارهای گوناگونی ترویج می‏کنند. مهم‏ترین ابزار مورد استفاده در تهاجم فرهنگی عبارت‏اند از:

۱٫ آموزش، زبان، ترجمه و اصطلاحات: آموزش به سبک غربی یکی از روش‏های استعماری نفوذ در کشورهای جهان سوم بوده است (شفیعی سروستانی، ۱۳۷۲، ص۷۲)؛ یکی از کارکردهای پنهان این برنامه‏های آموزشی که در ظاهر به منظور پیشرفت علمی در این کشورها اجرا شده، زمینه‏سازی برای پذیرش فرهنگ بیگانه و برتر جلوه دادن آن و انهدام فرهنگ ملی بوده است (قائم مقامی، ۱۳۵۶، ص۲۳۷ـ ۲۴۴). این برنامه‏ها بدون در نظر گرفتن موقعیت فرهنگ بومی و با هدف تربیت نیروهایی هماهنگ با سیاست‏های استعماری اجرا شده است؛ اما در مقام عمل، عده‏ای از همین تحصیل‏کرده‏ها با آگاهی از روش‏های استعماری به مبارزه با سیاست‏های استعماری برخاستند که نتیجه‏ی آن استقلال برخی از این کشورها بوده است. این نوع از آموزش در ایران، آن هم توأم با تهدید و ارعاب مردم، از دوره‏ی رضاخان آغاز شد. این آموزش‏های کلاسیک، به صورت غیرمستقیم، فرهنگ بیگانه را ترویج کرد. زبان نیز می‏تواند مهم‏ترین ابزار نفوذ فرهنگ بیگانه باشد. اگر به جای استفاده از واژگان فارسی، استفاده از لغات بیگانه به صورت افسارگسیخته در محاورات رسمی و عمومی رواج یابد، نسل جدید ممکن است در آینده از معادل فارسی آن لغات محروم و بی‏خبر بماند. در مورد ترجمه نیز می‏توان گفت که اگر آموخته‏های فارغ‏التحصیلان ما عمدتا از متون ترجمه شده باشد، دانشجویان امکان تفکر مستقل را از دست می‏دهند و اصطلاحات بیگانه به تدریج به جای اصطلاحات هماهنگ و مأنوس با فرهنگ خودی می‏نشیند.

۲٫ کتب و نشریات: انتشار کتاب بدون در نظر گرفتن تطابق آن با فرهنگ بومی و بدون توجه به پیامدهای منفی پنهان برخی از کتاب‏ها، می‏تواند در تقویت تهاجم فرهنگی دشمن مؤثر باشد. با بررسی وضعیت انتشار کتاب در ایران در سال‏های اخیر می‏توان نشان داد که آیا دشمن از این عرصه توانسته است در فرهنگ ایرانی نفوذ کند یا خیر؟ چیزی که اثبات آن به یک تحقیق مستقل نیازمند است.
در نشریات نیز گاهی ارزش‏های منطبق با اهداف فرهنگ خودی با روش‏های غلط انتقال می‏یابد، و درنتیجه تأثیر معکوس دارد. هم‏چنین ارزش‏های مغایر با اهداف فرهنگ اسلامی با روش‏های غیرملموس و پنهان و به ظاهر موجه منتقل می‏گردد که خود نمونه‏ی بارز “تهاجم فرهنگی” است.
۳٫ تبلیغات گسترده از طریق تکنولوژی ارتباطات: وسایل ارتباط جمعی به دلیل ویژگی‏هایی که برای آن برشمرده‏اند بسیار مورد توجه عاملان تهاجم فرهنگی قرار می‏گیرد؛ از جمله: پوشش فراگیر، فرامحیطی بودن، چندحسی بودن، قابلیت آموزش غیرتخیلی داشتن، قابلیت تطابق داشتن با فهم عوام و فرازَمان بودن.
وسایل ارتباطی با قابلیت‏ها و ویژگی‏های مخصوص به خود، هنگامی که در دست تشکیلاتی قرار می‏گیرد که هدفی جز تخریب فرهنگ یک قوم و جای‏گزینی آن با فرهنگ سلطه‏گر و استعماری ندارد، تبدیل به ابزار و عامل خطرناکی در جهت هجوم فرهنگی می‏شود. متأسفانه این ابزار شمشیر دو لبه‏ای است که استکبار جهانی لبه‏ی مخرب و فسادانگیز آن را برای قطع ریشه‏های فرهنگی یک قوم به کار می‏گیرد.
اینترنت، رادیو، تلویزیون، سینما، روزنامه ویدئو و ماهواره و … ابزارهای فراگیری هستند که بررسی نقش هریک از آنها در تهاجم فرهنگی نیاز به یک تحقیق مستقل و همه جانبه دارد که در مجال دیگری باید به آن پرداخت.
اما مهم این است که امروزه فرهنگ غرب بر وسایل ارتباط جمعی در جهان تسلط دارد و از طریق خبرگزاری‏هاو شبکه‏های رادیو و تلویزیون و سینما علیه انقلاب اسلامی فعالیت می‏کند (افتخاری، ۱۳۷۷، ص ۱۹۰ـ۱۹۵).

۴٫ ترویج کالاهای لوکس مصرفی و الگوهای تجمل‏گرایی: این الگوی مصرف که مهم‏ترین ویژگی آن وابستگی به کشورهای صنعتی است، با رشد و گسترش خود، ابتدا الگوی تولید و توزیع و سپس کل اقتصاد و فرهنگ جامعه را تحت الشعاع قرار می‏دهد، به گونه‏ای که تداوم وضع موجود تقریبا بدون هیچ‏گونه فشار و اجباری صورت می‏گیرد.
۵٫ شعارهای تبلیغاتی فرهنگ بیگانه منقش بر روی البسه: کودکان ما از همان ابتدا می‏آموزند که باید از فرهنگ خود، تولید خود، خط و زبان خود احساس حقارت و شرم کنند؛ می‏آموزند که حروف خارجی خوب و قشنگ هستند و همه‏ی چیزهای خارجی بهتر از داخلی است و این بزرگ‏ترین ظلمی است که در حق کودکان و نوجوانان صورت می‏گیرد.
۶٫ پوستر و عکس: یکی از روش‏های زیرکانه‏ی “تهاجم فرهنگی” چاپ و توزیع پوسترها و عکس‏هایی است که با رنگ و لعاب خاصی در دست‏رس جوانان قرار می‏گیرد.

۷٫ نفوذ مستشرقین: مستشرقین با نگاه خاص و گزینشی به فرهنگ‏های غیرغربی به جای معرفی صحیح این فرهنگ‏های غنی، سعی کرده‏اند به نوعی با این شناخت زمینه‏ی تسلط فرهنگ غربی را فراهم آورند و برتری آن را به اثبات برسانند (صلاحی، ۱۳۷۶). ادوارد سعید پژوهشگر عرب در این زمینه می‏گوید: اروپاییان درباره‏ی خاور زمین نوشته‏اند که انسان خاورزمینی خردستیز، فاسد، کودک‏منش، و “متفاوت” است و از این رو، انسان اروپایی خردگرا، پاکدامن و “طبیعی” است. پیام روشن‏تر این‏گونه نوشته‏ها آن است که اصولاً اروپاییان با ویژگی‏های پسندیده‏ای که در سرشت خویش دارند، از بقیه‏ی جهانیان برترند و از همین روست که باید بر جهان چیره شوند و مردم جهان را به بردگی و استثمار کشند.(مصباح یزدی، ۱۳۷۶، ص ۳۹).

۸٫استقراض خارجی و اعطای امتیازات به بیگانگان بدون در نظر گرفتن منافع ملی کشور (صلاحی، ۱۳۷۶).

بسترهای تهاجم فرهنگی
بدیهی است هر تفکر و مذهبی که بخواهد بر اخلاقیات، عادات و اندیشه‏های یک ملت رسوخ کند و آن ملت را از خوی‏ها و اعتقادات قبلی جدا نماید، محتاج بسترسازی برای رسیدن به این اهداف و خنثی‏سازی مقاومت‏های احتمالی است. بدین شکل که اگر همه‏ی لوازم تهاجم فرهنگی از قبیل: تفکر، ابزار و روش انجام کار فراهم شود، ولی شرایط و بستر مناسبی که بتواند این‏ها را به‏کار گیرد، وجود نداشته باشد، در واقع همه‏ی تلاش‏های قبلی عقیم می‏ماند، و برعکس، چنانچه بر اثر عوامل متعدد، بستر و شرایط مناسب و مساعد وجود داشته باشد، یا به وجود آورده شود، دیگر جلوگیری از نفوذ تفکر بیگانه و پیش‏گیری از مسخ فرهنگ خودی بسیار مشکل خواهد بود. در این مقاله مجال تفصیل بیش‏تر این موضوع نیست؛ لذا به برخی از موارد مهمی که موجب پذیرش و تقویت فرهنگ مهاجم می‏شود اشاره می‏کنیم:
۱٫ مشکلات و کاستی‏های اقتصادی و اجتماعی؛
۲٫ عدم برنامه ریزی دقیق فرهنگی و غفلت مسئولین در این خصوص؛
۳٫ فقدان تولیدات فرهنگی و هنری کافی و متناسب با فرهنگ بومی؛
۴٫ کم‏توجهی زنان به جایگاه والای خود؛
۵٫ ضعف‏های موجود در خانواده، مدرسه و جامعه؛
و … .
یکی از جامعه‏شناسان ایران در این خصوص می‏گوید:
“در بررسی دلایل طرح و پذیرش فرهنگ غربی مباحث بسیاری در چندین دهه‏ی گذشته صورت گرفته است. عده‏ای نقش عوامل خارجی را در نفوذ فرهنگ غرب بسیار برجسته دانسته و در مقابل، عده‏ای ضعف فرهنگ ملّی را زمینه‏ساز نفوذ فرهنگ بیگانه عنوان کرده‏اند. با دیدگاهی واقع‏بینانه باید به نقش عوامل متعدد داخلی و خارجی در شکل‏دهی جریان غرب‏گرایی در ایران توجه شود.
ضعف و نارسایی عناصر فرهنگ ملی و بومی، نبود سازمانی مناسب برای گسترش فعالیت‏های فرهنگی، بی‏توجهی به عنصر تغییر در سطح بین‏المللی، تغییر چهره‏ی دشمن و دخالت دیگرگونه و جدی او در شرایط داخلی.
رشد گروه جدید از نخبگان که عموما افکار و آرای آنان ریشه در حوزه‏ها و مکاتب فکری و فرهنگی مطرح در غرب دارد، وجود مکاتب و نظریات جدید، برخورد با فرهنگ در قالب تهاجم فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، بازیاب و توسعه‏ی فرهنگی غرب، رشد و افول مارکسیسم، استقلال کشورهای جدید در جهان سوم و… همه عوامل مؤثر در برخورد فرهنگ‏ها و درنهایت، زمینه‏ساز غلبه‏ی فرهنگ غرب بر فرهنگ ملّی کشورهای جهان سوم بوده است (آزاد ارمکی، ۱۳۷۵، ص۲۴۹).

راه‏های مقابله با تهاجم فرهنگی
بی‏تردید امروزه اکثر کشورها در پی آن هستند که راهکارهایی بیندیشند تا از تخریب و تضعیف فرهنگ خود از طریق رسانه‏های همگانی هدایت شده توسط غرب بکاهند؛ هرچند کسی منکر این واقعیت نمی‏تواند باشد که در دنیای امروز، کشورها نمی‏توانند دیواری به دور خود بکشند و از برخورد فرهنگ جامعه‏ی خود با فرهنگ‏های بیگانه، در امان باشند، زیرا رسانه‏های همگانی جهان هم‏چون ماهواره‏ها و تکنولوژی اینترنت، مردم دنیا را در جریان آخرین پیشرفت‏ها، مدها، ساخته‏ها، هنرها و غیره قرار می‏دهند. اگر فرهنگ جامعه‏ای توان خود را از دست بدهد و اگر مردمی از فرهنگ خود گسسته شوند، قدرت درست اندیشیدن از آنها سلب می‏گردد و در این دریای ارتباطات غرق می‏شوند.
اگر ظرف مدت دو سال، جامعه‏ی شوروی سابق به کلی دگرگون می‏شود و رسانه‏ها و کانال‏های تلویزیونی امریکایی و اروپایی چنان فرهنگ آن را در هم می‏کوبند که آثار نویسندگان و هنرمندان بزرگ روسیه به کلی فراموش می‏شود و الگوهای غرب مقبولیت می‏یابند، بیش‏تر به این دلیل است که پیش از آن، فرهنگشان صلابت و ایستادگی خود را از دست داده بود. ما معتقدیم فرهنگ اصیل اسلامی و تعصب مذهبی، هم‏چون درخت تنومندی در ذهن و قلب مردم مسلمان این مرز و بوم ریشه دوانیده است و طوفان “تهاجم فرهنگی” به راحتی نمی‏تواند این درخت را از جای برکَنَد، اما نباید از تکان‏های گاه و بیگاه آن که میوه‏های نارسیده‏را سرنگون می‏سازد غافل بود؛ لذا شناخت راه‏های مقابله با تندباد تهاجم بسیار حایز اهمیت است.
ملت‏هایی که علاقه‏مند به حفظ و پاس‏داری از “هویت فرهنگی” خود هستند، سعی می‏کنند فرهنگ غیرمادی جامعه‏ی خویش را حفظ نمایند. البته این بدان معنا نیست که می‏توان (یا باید)فرهنگ‏غیرمادی‏راکاملاً دست‏نخورده وثابت و”اصیل” نگه‏داشت؛زیرا، همان‏طور که در ویژگی‏های فرهنگ ملاحظه شد، تغییر از خصوصیات فرهنگ است.
ولی این تغییر، در صورتی به هویت فرهنگی آسیب نمی‏رساند و باعث از هم‏گسیختگی آن نمی‏شود که جریان کُند، بطئی، عادی و خودبه‏خودی را بپیماید (روح‏الامینی، ۱۳۷۲، ص۱۱۰).
برای مقابله و مبارزه با “تهاجم فرهنگی” راه‏های بسیار زیادی در زمینه‏های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ذکر شده که هر کدام دارای اهمیت خاص خود است. اما عناوین زیر اهم توصیه‏ها و راه‏حل‏هایی است که در این مقوله قرار دارند:
الف) شناخت دقیق و همه جانبه‏ی تهاجم فرهنگی
یکی از موارد مهم و اساسی در مبارزه با تهاجم فرهنگی، شناخت ابعاد و ریشه‏های آن است؛ زیرا زمانی می‏توانیم در برابر این پدیده برنامه‏ریزی کنیم که از دشمن مهاجم و برنامه‏های او اطلاع کافی داشته باشیم و متناسب با آن، سلاح تدافعی خود را به‏کار گیریم. این مبحث یکی از محورهایی است که در بیانات مقام معظم رهبری بر آن تأکید شده است (سازمان مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، ص۳۸۲ـ۳۸۳). یکی از محققان نیز در این خصوص می‏گوید:
“بدون این‏که ما در برابر تهاجم فرهنگی غرب تسلیم شویم، تا ندانیم که تهاجم از کجا آغاز شده و چه هدفی دارد و سلاحش چیست، چگونه می‏توانیم در برابر آن بایستیم؟ من نگفتم که تهاجم فرهنگی مهم نیست؛ بلکه سخن این بود که چون این تهاجم جز در موارد خاص دانسته نیست، نسخه‏ی علاج قطعی برای آن نمی‏توان نوشت” (داوری اردکانی، ۱۳۷۹، ص۸۷). به همین سبب در موفقیتِ مبارزه با تهاجم فرهنگی، توجه و تمرکز مسؤولان فرهنگی کشور به امر مبارزه با تهاجم فرهنگی و اختصاص بودجه‏ی کافی و ایجاد جایگاه مناسب برای آن در برنامه ریزی کلان کشور و ارتباطات بین‏المللی، امری ضروری به نظر می‏رسد.
ب) شناخت دقیق و کامل فرهنگ اسلامی و ملی
گام دوم در مبارزه با تهاجم فرهنگی شناخت فرهنگ غنی اسلامی و عناصر فرهنگی آن است؛ علاوه بر این باید عناصر مقبول فرهنگ ملی و آداب و رسوم اجتماعی، ذخایر فرهنگی با ارزش تلقی شده و زنده نگه داشته شوند (فیاض، ۱۳۷۲، ص۳۴۴ـ۳۴۶). در این خصوص آگاهی بخشیدن به نوجوانان و جوانان از طریق مأنوس کردن آنان با مفاخر و مواریث فرهنگی از اهمیت خاصی دارد.
به عقیده‏ی بسیاری از صاحب‏نظران، اعتلای فرهنگ ایرانی ـ اسلامی و ایجاد حس غرور و افتخار در جوانان و نوجوانان، این وارثان واقعی ارزش‏های گران‏بهای فرهنگ خودی، گامی اساسی است که باید برای مبارزه‏ی بی‏امان با تهاجم فرهنگی غرب برداشته شود. یک جوان مسلمان ایرانی باید بداند که وارث چه نوع فرهنگی است. می‏توان با تقویت نیروی ایمان و با تأکید بر فرهنگ و سنت‏های خودی و بزرگ جلوه‏دادن نقاط قوت آنها، تمام آحاد جامعه، به ویژه نوجوانان و جوانان کشور را در برابر چنین تهاجمی مقاوم کرد؛ هم‏چنین از این طریق می‏توان احساس حقارت را در این گروه از بین برد و روحیه‏ی سازندگی و امید را در آنان تقویت کرد.
ج) اصلاحات علمی و اقتصادی
برنامه‏ریزی در جهت پیشرفت همه‏جانبه‏ی کشور و تبدیل آن به یکی از کشورهای بزرگ علمی و صنعتی و مستقل از جهت تأمین کالاهای اساسی مورد نیاز و فراهم آوردن زمینه‏های رفع نیازهای اقتصادی جامعه، به ویژه نیازهای جسمی و روحی نسل جوان از قبیل تحصیلات کافی، شغل مناسب، امکانات تشکیل خانواده، امکانات گذراندن مناسب اوقات فراغت مانند امکانات ورزشی و … بیش‏ترین نقش را در تثبیت فرهنگ ملی و مصونیت در برابر فرهنگ مهاجم دارد.
د) تدوین سیاست فرهنگی و تربیتی جامع از طریق
۱٫ تقویت کمی و کیفی تولیدات فرهنگی توسط رسانه‏های جمعی داخلی؛ تأثیر رسانه‏ای خودی در مبارزه با تهاجم فرهنگی امری قطعی و انکارناپذیر است. لیکن مادام که ما به کاربرد رسانه‏ها، تکنولوژی اطلاع‏رسانی، هنر و فن پیام‏رسانی و خلاصه با شیوه‏های امروزین اطلاعات و تبلیغات آشنا نباشیم، نمی‏توانیم با مخاطبان خود ارتباطی منطقی و نتیجه‏بخش برقرار کنیم؛ بنابر این آشنایی با پیشرفته‏ترین روش‏های تبلیغ از قبیل روان‏شناسی تبلیغ و شناسایی افکار عمومی در مباحث روان‏شناسی اجتماعی و آخرین مباحث طرح شده در جامعه‏شناسی ارتباطات باید مدنظر قرار گیرد. از سوی دیگر، رسانه‏های ما نباید تنها به پاسخگویی و رفع ابهام در قبال تهاجم فرهنگی دشمن اکتفا کنند، بلکه باید با نگاهی جهانی تلاش کنند که به نوعی، تهاجم و تولید در تبلیغ را وجهه‏ی همت خویش قرار دهند.
۲٫ استحکام مبانی تعلیم و تربیت اسلامی نوجوانان و جوانان؛ دین اسلام بیش از هر دین و مکتب دیگری، برای مسأله‏ی تربیت اهمیت قائل شده است. تربیتی که انسان را در مسیر تکامل قرار دهد و به بارگاه الهی برساند، و پایبندی و اعتقاد به ارزش‏های والای انسانی یکی از طرق جلوگیری از تهاجم فرهنگی است. فرد مؤمن و معتقد به ارزش‏های دینی، اگر در جامعه‏ای آکنده از پستی‏ها و شهوات قرار بگیرد، سپری محکم از تقوا و ایمان خواهد داشت. در این خصوص ارائه‏ی الگوهای رفتاری صحیح به مردم، بسیار اهمیت دارد.
۳٫ تقویت ایمان از طریق بالابردن سطح رشد علمی و فکری مردم نسبت به مسائل اعتقادی، تبلیغ، نشر و ترویج مسائلی که در تشدید عواطف و احساسات دینی مردم تأثیر زیادی دارد، مانند نماز جماعت، جلسات قران، هیأت‏های مذهبی، عضویت در مراکز خیریه و عام‏المنفعه، دور نگه‏داشتن مردم از ارزش‏های ضد اسلامی و غیرخدایی با ترویج ارزش‏های دینی در یک سطح گسترده و فراگیر و … . به بیان یکی از متفکران اسلامی، حفظ باورها و ارزش‏های اسلامی با احیای جلسات مذهبی یکی از راه‏های مقابله با هجوم فرهنگی است (مصباح یزدی، ص ۱۲۷).
۴٫ ارتقای کیفی فعالیت‏های هنری و ایجاد مراکز هدایت‏کننده‏ی ابزارهای صوتی و تصویری.
۵٫ گسترش فعالیت‏های برون‏مرزی نهادهای فرهنگی.
۶٫ ایجاد هماهنگی بین دستگاه‏های اجرایی فرهنگی و عدم دخالت افراد غیر متخصص و غیرمسؤول در امور فرهنگی و هنری.
۷٫ گسترش ارتباطات فرهنگی با کشورهای دارای منافع مشترک.
۸٫ حفظ جریان‏های فرهنگی اصیل و حمایت از مدافعان واقعی نظام.
۹٫ مشارکت دادن نوجوانان و جوانان در فعالیت‏های فرهنگی از قبیل: تشکیل سمینارهای مسائل فرهنگی و مسابقات علمی و فرهنگی با حضور و مشارکت آنان، تقویت روحیه‏ی کتاب‏خوانی و انتشار بیش‏تر کتاب‏های مذهبی جذاب.
۱۰٫ تقویت پایه‏های تربیتی و اخلاقی افراد در خانواده و مدرسه و ایجاد ارتباط عاطفی بین والدین و کودکان.
۱۱٫ بازنگری در منابع درسی دانشگاهی به ویژه کتاب‏هایی که به ناچار از زبان‏های بیگانه ترجمه می‏شوند.
۱۲٫ از بین بردن روحیه‏ی مصرف‏گرایی به ویژه در مواردی که سبب وابستگی کشور می‏شود (صلاحی، ۱۳۷۶ و فیاض ۱۳۷۲).
۱۳٫ ایجاد محیط گرم خانوادگی و برخورد دوستانه با جوانان.
۱۴٫ آگاه کردن مردم از اهداف فرهنگ‏سازان غربی (مصباح یزدی، ۱۳۷۶، ص۱۲۹ و ۱۴۳).
تهاجم فرهنگی و خانواده‌ها
بی‌تردید طراحان برنامه‌های مدرن تهاجم فرهنگی اطلاعات و خط‌مشی‌های اصلی خود را از سازمان‌ها و اطلاعاتی و جاسوسی‌ کشورهایی می‌گیرند که قصد فرماندهی بر کل دنیا را دارند. تحقیقات نشان می‌دهد در سازمان سیا، شاخه‌ای تخصصی و متمرکز برای مطالعات و برنامه‌ریزی ضد فرهنگی علیه ایران با یک فکر ویژه تشکیل شده و بودجه مالی آن از ۰۰۰ر۰۰۰ر۲۵ دلار در سال قبل به ۰۰۰ر۰۰۰ر۷۵ دلار در سال جاری افزایش یافته است؛ این یعنی افزایش تهاجم تا حد سه برابر. مهم‌ترین هدف مبارزه فکری و روانی دشمنان نظام، سرمایه‌های اصلی کشور یعنی جوانان است و در این بین جوانان برای آنان دارای اهمیت و برنامه‌ریزی ویژه است چرا که:
جوانی به واسطه ویژگی‌های نشاط، بالندگی، نوخواهی، سرکشی و ناپختگی فکری، محلی مستعد برای تاخت و تاز شبهات و اندیشه‌های جدید و پر زرق و برق است.
جوانان به واسطه زندگی در خانواده‌ها اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تخریب و منحرف کردن یک جوان در یک خانواده، یعنی تخریب و کاهش قدرت آن خانواده. بررسی‌ها نشان می‌دهد مواد روان‌گردان و مخدر برای جوانان و نوجوانان به شیوه‌ای راحت و با قیمتی ارزان‌تر ارائه می‌شود به نظر شما احاطه و تسلط فکری بر جوانان اهمیت بیش‌تری دارد یا بزرگ‌سالان و سالخوردگان؟ البته هریک جایگاه ویژه خود را دارد. منحرف ساختن جوانان این خانواده‌ها زمینه برای دغدغه‌های بزرگ خانواده و ایجاد عدم تمرکز فکری و روانی برای والدین نظامی می‌گردد.
نگاهی به ساختار پذیرش تهاجم در خانواده‌ها و انواع آنها، در فهم بهتر مطالب، ما را یاری می‌رساند.

۱- خانواده‌های فعال
در این خانواده‌ها، درونی کردن هنجارهای اجتماعی و دینی روال معمول و منطقی خود را داشته و والدین ضمن مشارکت در زندگی جمعی و پاسخ به مسائل فکری فرزندان هم زمان به افزایش اطلاعات مورد نیاز و تعامل منطقی با فرزندان به ویژه جوانان خود می‌پردازند. استعمار فرهنگی برای ورود به این خانواده‌ها دچار مشکل جدی است چرا که مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، دچار مشکل جدی است. مأمن اسرار جوانان این خانواده‌ها، والدین هستند و محیط خانواده به شکلی است که آنها برای طرح مسائل ذهنی و فکری و عقیدتی خود مشکل خاصی ندارند، بنابراین در حافظه آنها نقاط مجهول وجود ندارد تا توسط ابزار تهاجم فرهنگی به نادرست معلوم گردد.

۲- خانواده‌های منفعل
در این خانواده‌ها، به علت اشتباه گرفتن وظایف و کارکردهای اصلی خانواده و هدف نهایی کار و تلاش از تامین پوشاک و خوراک به جای تأمین روحی روانی فرزندان، شکافی محسوس بین والدین و فرزندان به وجود می‌آید. عمدتاً در این خانواده‌ها فرصت مناسبی برای گفت‌وشنود خانوادگی پیدا نمی‌شود و ارتباط آنها موزاییکی است. والدین به تصور برآوردن نیازهای اصلی فرزندان بیش‌تر به فکر لباس، غذا، تفریح و تحصیلات آنها هستند و کمتر به اصلی‌ترین وظیفه خود یعنی همبستگی روانی با فرزندان و آموزش معنوی آنها توجه دارند. چه بسا در این میان ابتدا والدین تحت تاثیر ابزارهای تهاجم فرهنگی قرار گرفته و سپس فرزندان مبتلا می‌شوند و در صورت ابتلای آنها راه حل منطقی و مناسبی برای برون رفتن از بحران در پیش گرفته نمی‌شود. مشکلات اقتصادی و خواسته‌های پایان ناپذیر خانواده‌ها نیز ناکجاآبادی را پیش روی این خانواده‌ها می‌سازد که با سرعت به سمت انتهای آن که یأس و نومیدی است سرازیر می‌شوند. در بسیاری از موارد این افراد احساس می‌کنند که هر مشکل و مسئله خاصی آنها را تهدید نمی‌کند و در یک امنیت کامل به سر می‌برند بنابراین به فکر راه‌حل آن مشکل بر نمی‌آیند. لذا اولین راه‌حل برای مواجهه با مشکل، یافتن مسئله است. دقت کنیم راه نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست.
با توجه به ساختار فرهنگی- مذهبی جامعه ما، نیاز به تقسیم‌بندی دیگری احساس می‌شود:
– خانواده سنتی: که تاکید ویژه آن بر سنت‌ها و رسوم غالب حاکم بر جامعه اعم از دینی یا ملی است. این دسته به دو گروه قابل تقسیم‌بندی است: الف: متعصب؛ ب: منعطف
متعصب: این خانواده‌ها به شرایط زمانی توجهی نداشته و آن چیزی که در گذشته آموخته‌اند و یا با جنبه‌ها سنتی آنها همخوانی دارد را معیار اصلی انتخاب‌های بعدی خود و دیگران می‌دانند و در این راه انعطافی از خود نشان نمی‌دهند.
منعطف: این خانواده با وجود آنکه وجه پیروی از سنت‌ها در آنها بسیار قوی است اما تا حدودی سعی می‌کنند تا در برابر شرایط از خود انعطاف نشان دهند در نتیجه با فرزندان بسته به اقتضای زمانه همگام می‌شوند.

– خانواده روشنفکر: که این دسته از خانواده بر خلاف دسته پیشین، تاکید عمده خود را بر عقل و معیارهای عقلانی و منطقی نهاده و در برابر اغلب مسایل جدید سعی دارند تا از عقل و معیارهای آن بهره برند:

الف: ارزش‌مدار؛ ب: فارغ از ارزش
ارزش‌مدار: این دسته علاوه بر آنکه تاکید زیادی بر عقل و انتساب‌های عقلانی دارند، اما معیارهای عقلانی آنها دارای پشتوانه ارزشی و اغلب دینی است. لذا تنها به اموری مبادرت می‌ورزند که با محک عقل و معیارهای ارزشی آنها همخوانی داشته باشد.
فارغ از ارزش: این دسته کسانی هستند که سعی دارند تا عقل‌مدار با تمام مسایل برخورد کنند. عقل ابزاری و معطوف به هدف سرلوحه تمام امور این افراد قرار می‌گیرد. برای این دسته که از معیارهای ارزشی روشنی پیروی نمی‌کنند و عقل آزاد را سرلوحه امور خود قرار می‌دهند. برای آنها هدف مهم است و به اصطلاح هدف، وسیله را توجیه می‌کند. به عنوان مثال از نظر ما و حتی اندیشمندان اروپایی، آمریکاییان اغلب افرادی با عقل ابزاری و معطوف به هدف هستند و برای آنها تنها هدف مهم است نه وسیله. کشتار جمعی، تعرض و تهاجم، وسایلی هستند که آنها را به اهدافشان رهنمون می‌سازند. بنابراین، این وسایل چون بهترین ابزار برای دست‌یابی به اهداف محسوب می‌شوند، مناسب و مقبول هستند. در حالی که در سنت ما و ارزش‌مداران تاریخ همواره راه رسیدن به اهداف یکی از ملزومات اساسی است.
اگر بخواهیم این خانواده‌ها را در یک طیف نشان دهیم در یک سر طیف خانواده‌های متعصب سنتی و در سر دیگر آن خانواده‌های روشنفکر فارغ از ارزش قرار می‌گیرند. این خانواده‌ها افرادی افراطی‌اند. خانواده‌های متعصب سنتی در برابر هر امر جدید و تازه‌ای مقاومت می‌کنند. از آنجا که این خانواده نمی‌تواند با شرایط زمان خود را تطبیق دهد در بسیاری از موارد دچار مشکلات جدی شده و احتمال انحراف اعضای آن بسیار زیاد است.
دسته دوم یعنی خانواده‌های روشنفکرمآب فارغ از ارزش، کسانی هستند که بر خلاف دسته اول تحت هیچ عنوان به ارزش‌ها و سنت‌های رایج تن در نمی‌دهند. این دسته اغلب افرادی غیر اخلاقی و غیرقابل اعتماد هستند. از سویی دیگر امکان فروپاشی این خانواده‌ها و گسست انسجام و همبستگی آنها بسیار زیاد است زیرا این دسته در برابر هر مد جدیدی آماده پذیرش هستند و آن را با آغوش باز می‌پذیرند. تفاوت و تناقض ارزش‌های آنی و گذرا در این خانواده‌ها و از سوی دیگر عدم توجه به اخلاق، موجب فروپاشی و گسست این خانواده‌ها از هم می‌شود. اما آنچه مد نظر ما می‌باشد و از نظر ما خانواده‌های پذیرفته شده‌تری محسوب می‌شوند خانواده‌های سنتی منعطف و روشنفکر ارزش مدار هستند. این دو دسته آمیزه‌ای از عقل و سنت‌های ارزشی اعم از دینی و ملی را سرلوحه عمل خود قرار می‌دهند. مسلماً این خانواده‌ها در برابر مسایل جدید و حوادث بزرگ زندگی کمتر آسیب‌پذیرند و این دسته با قدرت تحمل خود به حل مسایل می‌اندیشند و با قدرت ایمان، اخلاق و صبر شیوه‌ ارتباط منعطف با محیط را پیش می‌گیرند.
نتیجه‌گیری:
با بحث فوق قصد داشتیم به معرفی اجمالی تهاجم و هدف اصلی آن یعنی جوانان بپردازیم. بدون شک با توجه به انواع خانواده و روش‌های تربیتی و تصمیم‌گیری در آنها مقابله با تهاجم فرهنگی نیز متفاوت می‌شود. بی‌تردید نمی‌توان در همه جای جامعه پلیس و نیروهای کنترل رسمی را قرار داد اما می‌توان با آموزش صحیح به خانواده‌ها، آنها را در مقابل این تهدیدات بنیان برانداز، واکسینه نمود. خانواده‌ها با کنترل فرزندان خود کمک بسیار زیادی به سلامت خود و جامعه می‌کنند.
شما خانواده‌های گرامی و خوانندگان گرانمایه این نوشتار، با رفتار مشفقانه و محبت‌آمیز می‌توانید به کمک اصلاح جامعه آمده و ضمن کنترل درونی خانواده‌ها به کنترل بیرونی و در نهایت ایمن سازی جامعه با مشارکت و همکاری دلسوزانه کمک نمایید. فراموش نکنیم همیشه یک فرزند خوب در یک خانواده آرام و منطقی پرورش می‌یابد و یک جامعه خوب متشکل از خانواده‌های خوب است. خانواده‌ها پلی هستند برای سوق جامعه به سمت اهداف متعالی و بلند.
شما والدین گرامی با اهمیت به حضور بیش‌تر و موثر در خانواده با اهمیت دادن به روح و الزامات روانی فرزندانتان می‌توانید به کارکردهای صحیح تربیتی خانواده جامه عمل بپوشانید. فراموش نکنیم که فرزندان و افراد خانواده ما بیش از نیازهای جسمانی به آرامش روانی و درک متقابل نیازمندند و ارتباط مناسب و مشفقانه پدر در منزل با همسر و فرزندان ضامن بقا و سلامتی کانون گرم خانواده است. گو اینکه برای همین هدف مهم و غایی، هر صبح را به امید تقرب به خداوند متعال به شب می‌رسانیم.
اغلب افراد گمان می‌کنند که از آسیب‌های اجتماعی در امان‌اند و این مسایل تنها گریبانگیر دیگران است. بسیاری از والدین از مشاهده مدهای مو و لباس در فرزندان و یا مشاهده کج‌روی‌هایی نظیر اعتیاد به موادمخدر، انحرافات جنسی و رفتارهای ضد اخلاقی از سوی جوانان خود عبرت نمی‌گیرند و در اکثر موارد موضوعات مذکور را ناچیز جلوه می‌دهند. باید توجه داشت که راه‌حل نهایی برای حل مسئله، پاک کردن صورت مسئله نیست. بلکه آگاهانه باید ابتدا مسایل را شناسایی نموده و برای حل آن اقدام نمود. دقت کنیم همان طور که ویروس‌های بیماری‌‌زا می‌توانند بدن ما را در خطر نابودی قرار دهند، ویروس‌های ضد فرهنگی نیز می‌توانند به نحو بسیار کشنده‌تری جامعه را دچار بحران‌های هویت؛ نسلی، جنسی، عقیدتی و حتی سیاسی و اقتصادی نمایند. بنابراین همان طور که به مراقبت اعضای خانواده در برابر بیماری‌های جسمی می‌پردازیم، باید آنها را در برابر بیماری‌های بسیار خطرناک فرهنگی نیز ایمن کنیم.
چند راه حل برای مواجهه با بحران
– باور کنیم ما نیز ممکن است همانند دیگران در معرض آسیب‌ها قرار بگیریم.
– نسبت به خطراتی که ما و خانواده‌هایمان را تهدید می‌کنند، آگاهی یابیم.
– نیازهای فرزندان خود را بشناسیم و برای حل آن بکوشیم.
– می‌توان برای شناسایی نیازهای خانواده، از خود آنها مشورت گرفت، اما باید توجه داشت که به همان نسبت که کمبود امکانات می‌تواند موجب آسیب خانواده گردد، رفاه دایمی و برآوردن نیازهای کاذب نیز خطرناک است.
– از طریق افزایش آگاهی خود، خانواده را به سمت وفاق بیش‌تر هدایت کنیم.
– کنترل غیرمستقیم اعضا به ویژه نوجوانان و جوانان ضروری است. توجه داشته باشیم که معاشرت با دوستان بد از یک سو و تنها نهادن فرزندان از سوی دیگر به یک اندازه می‌توانند خطرساز باشند.
– سعی کنیم بهترین دوست فرزندان خود باشیم.
– گه‌گاه مسایل خانواده را با فرزندان در میان بگذاریم و از آنها در ارائه راه‌حل یاری بجوییم. این امر موجب بلوغ فکری و احساس تعلق فرزندان نسبت به خانواده می‌شود.
– میان عطوفت و سختگیری بر کردار فرزندانمان اعتدال برقرار نماییم.
– بهترین تصمیم‌ها را در بدترین شرایط بگیریم.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet