Print Friendly, PDF & Email

 

تویی که می‌شناسمت

 جنگ هشت‌ساله و یا به عبارت بهتر دفاع مقدس همواره دارای بازتاب‌های فراوان بوده است، چراکه از اسناد به‌جا‌مانده صوتی و تصویری تا سطور روزنامه‌های ایران و جهان همه این اتفاق را یک پدیده شگرف خوانده‌اند. پس بدیهی است که می‌توان این حماسه را در قالب‌های مختلف گسترش داد و آن را در فضاهای جذاب برای نسل‌های آینده ماندگار کرد. سوای سینما و کارکرد آن که قابلیت دراماتیزه کردن هر موضوع اجتماعی و سیاسی را دارد و در نهایت سینمای دفاع مقدس را در کنار تولیدات خود حفظ کرده است، سهم سیما به عنوان یک رسانه ملی ارزشمندتر است. اگر قبول کنیم که رادیو و تلویزیون از اولین روزهای آغازین جنگ با پخش اخبار، گزارش‌های خبری و مصاحبه‌ها مهم‌ترین منبع و مرجع صوتی و تصویری برای برنامه‌سازان بوده‌اند آن وقت می‌توان مطمئن شد که با وجود این منابع غنی و ارزشمند باید دستان این رسانه در حوزه دفاع مقدس انباشته از مستندها و سریال‌های ماندگار باشد، اما در مروری اجمالی و حتی در مقایسه با سینما تلویزیون در کارنامه خود بضاعت چندانی در ساخت سریال‌ها ـ به جز معدودی انگشت‌شمار ـ ندارد. با این حال سعی ما این است که این کارنامه را به آن شکلی که تاکنون پدید آمده است معرفی کنیم تا حداقل زحمات برنامه‌سازان و کارگردانان جنگ در تلویزیون فراموش نشود. بدیهی است برای پرداختن به مقوله جنگ و بررسی سریال‌های تلویزیونی در سیما باید عملکرد سیما را به دو دوره اصلی جنگ و بعد از جنگ تقسیم کرد. عملکردی که بررسی و تحلیل هر کدام از آن‌ها به شرایط آن زمان و حتی سیاست‌گذاری‌های مدیران وقت بازمی‌گردد. با این حال نمایه‌ای اجمالی از آنچه در تلویزیون در قالب سریال‌های تلویزیونی و آثار ماندگار تصویری در حوزه دفاع مقدس و جنگ ساخته شده می‌تواند انگیزه‌ای مناسب برای طرح و تهیه برنامه‌ها و سریال‌های تلویزیونی دیگر باشد.

 

از هویت تا سقای تشنه لب

اگر شروع جنگ و روزهای آغازین برنامه‌سازی را در خاکریزهای جنوب و شهرهای خرمشهر، آبادان، دزفول و… جست‌و‌جو کنیم، سهم رادیو و تلویزیون را هم بیشتر باید در برنامه‌سازی‌های خبری و مستندسازی‌ها بیابیم؛ مستندهایی که بی‌شک خلاقانه و هدفمندترین آن‌ها مجموعه «روایت فتح» بود؛ مجموعه‌ای که با متن‌هایی شاعرانه خشونت جنگ را به عرفان و کشف و شهود پیوند می‌زد و با عرفان و عشق حال و هوای خط مقدم را منعکس می‌کرد. با این حال در همان آغاز سال‌های ۶۰ گروهی با نام «جنگ» در شبکه یک سیما با جمع‌آوری، تنظیم و تدوین آثار تصویری اقدام به پخش برنامه‌هایی بیشتر خبری و مستندگونه کردند. این گروه که پس از جنگ و از سال ۱۳۷۹ تاکنون با نام گروه «حماسه و دفاع مقدس» به فعالیت‌هایش ادامه داده در قالب برنامه‌های گزارشی، مستند ـ نمایشی و نماهنگ سعی کرد برنامه‌سازی جنگ را در دهه ۶۰ به عهده بگیرد. در کنار این گروه در سال ۶۵ نیز با فرمان امام (ره) گروه شاهد به عنوان یکی از گروه‌های برنامه‌ساز در معاونت سیما تأسیس شد؛ گروهی که با تهیه و ساخت فیلم سینمایی، سریال، فیلم داستانی کوتاه، نیمه‌بلند و ده‌ها مجموعه مستند در کنار گروه جنگ آنتن شبکه‌های یک و دو را از مضمون جنگ و به تصویر درآوردن رشادت‌های رزمندگان خالی نگذاشت.

با این حال بضاعت تصویری سیما را می‌توان در این دوران با چند کاربرجسته سنجید. دو فیلم‌ساز متعهد و جوان آن روزها با ساخت فیلم‌های شانزده میلی‌متری این بضاعت را تأمین کردند. ابراهیم حاتمی‌کیا و زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور، جوانان علاقه‌مند به فیلم‌سازی که در عین حال خود نیز جامه رزم بر تن در کنار رزمندگان حضور داشتند بی‌شک اولین آثار تصویری‌شان را با تلویزیون تقسیم کردند ابراهیم حاتمی‌کیا با ساخت فیلم «هویت» در سال ۶۴ به سفارش شبکه دو سیما مسائل اجتماعی روز آن زمان و جریانات پرتب‌و‌تاب سیاسی سال‌های اولیه انقلاب را به تصویر کشید. جلیل فرجاد، رضا اسدی و علی غلامی بازیگران این فیلم به مدیر تولیدی کمال تبریزی و با فیلم‌برداری مرتضی پورصمدی سعی کردند قصه این فیلم را در فضای پشت جبهه و جنگ به تصویر بکشند. در کنار او رسول ملاقلی‌پور فیلم‌سازی که همواره معتقد بود از طریق جنگ فیلم‌ساز شده است پس از ساخت اولین مستندش، «سقوط خرمشهر» برای گروه جنگ شبکه یک سعی کرد تمام تصاویری را که از جنگ ثبت می‌کرد را در اختیار برنامه‌های تلویزیونی سپاه قرار دهد. با این حال او در کارنامه خود فیلم‌سازی را با ساخت فیلم‌های کوتاه «سقای تشنه لب» (۱۳۶۱) با بازی فرج‌الله سلحشور، «شاه کوچک» (۱۳۶۲) و «فتح‌المبین» تجربه کرد؛ فیلم‌هایی که در زمان پخش‌شان از تلویزیون بسیار تأثیرگذار بودند.

 

 

 

داستان‌های جنگی در روزگار ما

پس از پایان جنگ و فروکش کردن تب و تاب حاصل از آن، همان‌طور که انتظار می‌رفت رویکرد برنامه‌سازان تغییر کرد. برنامه‌های جنگی برخلاف گذشته که حالتی تبلیغی و توده‌ای به شکلی مفهومی و محتوایی تبدیل شد. برای مثال مستند «روایت فتح» اگرچه در ادامه منطقی خود بار نوستالژیک فضای جبهه را حفظ می‌کرد اما با پرداختن به موضوعاتی چون یافتن پیکرهای شهدا در جبهه به مقوله‌ای روی آورد که می‌توان از آن به آثار و تبعات بعد از جنگ و مشکلات بعد از جنگ تعبیر کرد. با این حال این به تصویر درآمدن که البته در جهان هم به شکل هنرمندانه و پرفروشی خود را نشان می‌داد، کم‌کم به شکل بدعت‌آمیزی شیوه‌های غلط فیلم‌سازی را در سینمای جنگ بنیان گذاشت. در این سبک حقایق و واقعیت‌های جنگ و ارزش‌های حاکم بر آن با سبک خوار شمردن دشمن و منفعل و کودن نشان دادن آن‌ها درآمیخته می‌شود که این دور از حقایق جنگ هشت‌ساله ما بود، چراکه دشمن ما قوی بود و مسلح و جوانان ما با اتکا به عرق ملی و دینی‌شان با آن‌ها مقابله می‌کردند. با این حال به طرز مثبتی در تلویزیون این اتفاق به نسبت سینما کمتر افتاد؛ هرچند در جاهایی سیما به پیروی از سینما گام‌هایی هم برداشت، اما سینما توانست در سال‌های بعد از جنگ در کنار درخشان‌ترین اثر تصویری از جنگ یعنی «روایت فتح» نام‌های بی‌شماری را هم ثبت کند. سریال‌هایی چون «گل پامچال»، «لیلی با من است»، «سفر به چزابه» و «خاک سرخ» نمونه‌هایی از این دست بودند.

 

گل پامچال: لیلا غریبه‌ای کوچک

اولین سریالی که به شکل مستقل درباره جنگ روی آنتن شبکه یک رفت، سریال «گل پامچال» بود. این سریال با نام ابتدایی «گل مینا» از روزهای پایانی جنگ در کلاردشت به کارگردانی محمدعلی طالبی کلید خورد؛ سریالی که تولیدش سه سال طول کشید و در نیمه دوم سال ۷۰ روی آنتن رفت. سوای طرح اولیه سریال که برگرفته از کتاب «مادر» اثر لیوبا ورونکوا بود، «گل پامچال» با داستان پرافت و خیز و موسیقی به یاد ماندنی محمدرضا علیقلی توانست قصه دختری به نام لیلا را روایت کند که در روز سی‌ویک شهریور ۵۹ زندگی‌اش را از دست می‌دهد. او برای یافتن برادرش شبیر به اهواز و بعد تهران سفر می‌کند و بعد به همراه یکی از اقوامش عموابراهیم (داود رشیدی) به شمال می‌رود. کامبوزیا پرتوی نویسندگی این سریال را در کنار محمد حاتمی (مدیر تولید سریال و مدیر وقت گروه شاهد) انجام داد حضور بازیگرانی چون فاطمه معتمدآریا، تانیا جوهری، حمید جبلی، رضا بابک و کیومرث ملک‌مطیعی در کنار ستاره جعفری بازیگر نقش لیلا تا مدت‌ها قصه این سریال را در روزگاری که تلویزیون سریالی را با این محتوا نساخته بود، در یادها نگه داشت، چراکه نقش جنگ در زندگی مردم، همیاری مردم در پذیرایی از آوارگان جنگ و نوع‌دوستی و عطوفت انسانی مهم‌ترین پیام این سریال بود.

 

آتش در خرمن: تصویری لطیف از کودک و جنگ

سال ۶۸ وقتی حسین فتاحی نویسنده کتاب «آتش در خرمن» جایزه کتاب برگزیده سال را دریافت می‌کرد، خیلی‌ها به این فکر می‌کردند که سوژه نوجوانان و جنگ می‌تواند قابلیت‌های تصویری فراوانی داشته باشد. محمدرضا سرهنگی خیلی سریع این پیشنهاد را به نویسنده داد و فیلم‌نامه زیبایی از این رمان نوشته شد و سازمان سینمایی سبحان به همراه شبکه دو مالک سینمایی و نسخه تلویزیونی این اثر شدند و این سریال در هفت قسمت چهل دقیقه‌ای در سال ۷۲ روی آنتن شبکه دو رفت. سعید حاج‌میری کارگردان، کمال تبریزی فیلم‌بردار و مهدی ارگانی مدیر تولید این سریال بودند بازیگرانی چون حسین یاری، لفته حیدری و سهامه جوهری این قصه را روایت کردند؛ قصه رحمان، چوپان گاومیش‌های طالب ارباب روستای مالکیه که مجبور است به خاطر ورود عراقی‌ها به روستا آنجا را ترک کند. اما طالب و رحمان اسیر عراقی‌ها می‌شوند و جاسب رعیت طالب با دشواری آن‌ها را نجات می‌دهد. سریال «آتش در خرمن» به خاطر ظرافت و حساسیتی که در پرداخت دو مقوله کودک و جنگ داشت و جسارتی که در پرداخت به این موضوع داشت، سریالی موفق بود؛ ضمن اینکه داستان سریال که سرشار از مفاهیم و لحظه‌های متنوع بود با تصویرهای زیبا و لطیف سعی داشت برای کودکان جذاب و آموزنده و در عین حال به دور از خشونت باشد.

 

نبردی دیگر: به دنبال حاج رسول

این سریال در سال ۷۳ بر اساس طرح آماده‌ای به قلم آقای کاویانی در گروه جنگ شبکه یک ساخته شد. عبدالله باکیده کارگردان این سریال سیزده قسمتی که تا آن زمان دو فیلم سینمایی «پوتین» و «صلیب طلایی» را در سینما کارگردانی کرده بود، قصه این سریال را با بازیگرانی چون اکبر سنگی، غلامرضا علی‌اکبری، شاهد احمدلو، حسین خانی‌بیک و مهدی فقیه و… به تصویر کشید. مشعل یکی از افسران استخبارات عراق است که به اردوگاه مفقودان می‌آید تا حاج‌رسول رستگاری را پیدا کند. حاج‌رسول فرمانده‌ای ایرانی است که در عملیات چزابه نصف صورت مشعل را با آرپی‌جی سوزانده است و او حالا در پی انتقام است.

«نبردی دیگر» در زمان پخش خود به دلیل مستند بودن داستان سریال که بر اساس چندین کتاب، خاطره و گفت‌و‌گوی حضوری و تلفنی نگاشته شده بود، مورد توجه قرار گرفت. با این حال این ساخته مجید مولایی کاملاً رنگ و بوی سریال‌های جنگی اکشن و حماسی را داشت و مخاطب را با صحنه‌های اکشن راضی نگه می‌داشت.

 

آواها و نماهای ماندگار

در میان آثار تصویری دهه هفتاد در حوزه جنگ و دفاع مقدس ویدئوکلیپ‌ها یا نماهنگ‌ها جایگاه خاصی ‌داشتند. اگر بتوان این آثار را به مثابه فیلم کوتاه در نظر گرفت که بر اساس قطعه موسیقی، سرود یا ترانه ساخته می‌شوند آن وقت می‌توان به تأثیرگذاری تصویری این آثار در حوزه دفاع مقدس هم تأکید کرد؛ نماهنگ‌هایی که در یک برهه زمانی بسیار مورد استقبال قرار گرفتند و هم به دلیل حضور کارگردانان و هم انتخاب موسیقی هنوز هم در ذهن مانده‌اند. نماهنگ‌هایی چون «شبانگاهان» به کارگردانی بهروز افخمی، «کاروان» به کارگردانی رامین حیدری فاروقی و «مثنوی شهادت» به کارگردانی مسعود آب‌پرور از جمله ماندگارترین این آثار هستند. «شبانگاهان» با آهنگ‌سازی فریدون شهبازیان، صدای عبدالحسین مختاباد، تصویربرداری زنده‌یاد نعمت حقیقی و حمید روزبهانی تصویری از چهار نفر از چهار گوشه ایران را ثبت می‌کرد که در شبی که ماه کامل است به یاد خاطرات جبهه لباس بسیجی می‌پوشند و از خانه‌هایشان بیرون می‌آیند، «کاروان» نیز بر اساس آهنگ‌سازی محمدرضا لطفی و صدای شهرام ناظری صحنه‌هایی از زندگی شهید حسین فهمیده در خانه، کلاس، مدرسه و جبهه را به تصویر کشید. نماهنگ «مثنوی شهادت» هم که بر اساس نوحه جنگی حاج‌صادق آهنگران با موسیقی فردین خلعتبری تهیه شده بود، تلاش داشت تا روایت صفا و صداقت را با انسان‌های خلوت‌گزیده و عارف که به روزهای خون و مبارزه می‌اندیشید به تصویر بکشد.

 

سفر به چزابه: سفری به واقعیت‌های جنگ

پس از پایان جنگ بدیهی بود که آثار متنوعی جنگ را به تصویر بکشند؛ آثاری که گاه بوی نقد و چالش نیز داشت. بدیهی است که این نگاه می‌توانست ما را در اثبات حقانیت‌مان در جنگ استوارتر کند، با این حال به شکل معدودی می‌توان از این نوع آثار انتقادی سراغ گرفت. شاید در این میان «سفر به چزابه» اثر زنده‌یاد رسول ملاقلی‌پور چالش‌برانگیزترین تصایر را برگزیده بود که در نهایت در تلویزیون به نمایش درآمد.

ملاقلی‌پور ساخت این فیلم ـ مجموعه را از سال ۷۳ آغاز کرد و در نهایت در سال ۷۶ آن را به تلویزیون و سینما سپرد. «سفر به چزابه» عنوان مجموعه‌ای بود که بر اساس دو فیلم «سفر به چزابه» و «نجات‌یافتگان» ساخته شد.

سریال داستان گروهی گردشگر بود که به مناطق جنگی می‌روند و هر یک از آن‌ها از زمان جنگ داستانی در ذهن دارند. یکی از آن‌ها کارگردان فیلمی جنگی است که با آهنگ‌ساز فیلمش سر صحنه فیلم‌برداری می‌رود و خود را در چزابه می‌یابد و با رزمندگان شهیدی که کارگردان با آن‌ها آشنا بوده، در صحنه نبرد رو‌به‌رو می‌شود. آهنگ‌ساز ابتدا از محیط می‌هراسد اما به‌تدریج در حال و هوای جبهه قرار می‌گیرد و به حس مورد نظرش برای ساخت موسیقی فیلم جنگی می‌رسد. در این میان پرستار نجات‌یافته‌ای هم هست که به یاد داستان آخرین روزهای جنگ در یکی از درمانگاه‌های هلال احمر می‌افتد که به همراه یک مجروح قطع نخاعی راهی پشت جبهه می‌شود. «سفر به چزابه» علاوه بر کارگردانی موفق ملاقلی‌پور، با استفاده از بازی‌های روان و جاافتاده بازیگران، فیلم‌برداری موفق فرهاد صبا و تدوین خوب شهرزاد پویا بهره گرفته است. بازی‌های درخشان حبیب دهقان‌نسب، مسعود کرامتی، عاطفه رضوی، فرهاد اصلانی، جمشید اسماعیل‌خانی و… به این سریال جسارت‌آمیز اعتبار دیگری بخشید. در واقع «سفر به چزابه» سعی داشت با بررسی موضوعات جنگ و رویدادهای آن روزگار، برخوردهای انسان‌هایی را که ناخواسته دچار جنگ شده‌اند را تحلیل کند؛ یک تحلیل جامعه‌شناسانه و روان‌کاوانه که با آدم‌های قوام‌یافته و شخصیت‌های مستحکم کاملاً درخشید.

 

لیلی با من است: رؤیایی که به حقیقت پیوست

«لیلی با من است» را باید اولین اثر کمدی سینمایی تلویزیونی در دهه ۷۰ تلقی کنیم؛ اثری که به خاطر نگاهی تازه به دفاع مقدس یکی از ماندگارترین آثار این عرصه شد. کمال تبریزی این اثر را با همکاری سیمافیلم ساخت و از همان ابتدا قرار بود اول نسخه سینمایی‌اش اکران شود و بعد از آن در هفت قسمت ۴۵ دقیقه‌ای روی آنتن شبکه دو برود. پرویز پرستویی، محمود عزیزی، شهره لرستانی و رحمان باقریان بازیگران این اثر بودند. رضا مقصودی فیلم‌نامه این سریال را زمانی به سیمافیلم داد که کمتر کارگردانی می‌توانست طنز را وارد حوزه‌های جنگی کند. داستان سریال در مورد صادق مشکینی فیلم‌بردار تلویزیون بود که به دلیل مشکلات مالی نیاز به وام داشت و اگر سفری کوتاه به جبهه می‌کرد می‌توانست این وام را دریافت کند. حکایت رفتن به جبهه به نیت گرفتن وام سرآغاز ماجراهایی طنزآلود شد که در عین حال به تحول فکری صادق هم انجامید. «لیلی با من است» به خاطر موضوع جسارت‌آمیزش در آن زمان و بازی خاص و منحصربه‌فرد پرویز پرستویی بارها مورد تقدیر و توجه قرار گرفت؛ ضمن اینکه این اثر، راه را برای طرح موضوعات مختلف و جسارت‌آمیز در حوزه دفاع مقدس باز کرد.

 

بهترین تابستان من: ردپای طنز در جنگ

بی‌شک نگاه‌های مختلف و زاویه‌های متفاوت به جنگ می‌تواند آثاری جسارت‌آمیز را در این زمینه ثبت کند. در زمانی که بنیاد فارابی و سیمافیلم با ساخت «لیلی با من است» از ورود به حوزه طنز در جنگ استقبال می‌کردند، شبکه یک در سال ۷۵ نیز با ساخت سریال «بهترین تابستان من» به کارگردانی علی بهادر این فضا را تجربه کرد. حضور علی صادقی [اولین بار] که هم‌اکنون بازیگر طنزپیشه سینما و تلویزیون است در این سریال در کنار سیدجواد هاشمی، حسین خانی‌بیک، مهدی صباغی و مینا نوروزی‌فرد این سریال را که با مضمون طنز جنگ ایران را با عراق به نمایش می‌گذاشت دیدنی کرد.

 

بازگشت پرستوها: نگاهی متفاوت به آزادگان

بازگشت اسرای ایرانی سوژه مناسب و درخور توجهی برای برنامه‌سازان بود. سوای ساخت انبوهی فیلم کوتاه و مستند درباره آزادگان و رنج‌هایی که آنان در اسارت دیده‌اند سریال‌هایی هم قصه خود را به این موضوع اختصاص دادند که در این میان «بازگشت پرستوها» به شکل مستقیم محوریت آزادگان را دربرداشت. ابوالقاسم طالبی این سریال را در سال ۷۶ برای شبکه دو سیما ساخت که در سال ۷۸ روی آنتن رفت.

کتایون ریاحی، داوود رشیدی، رسول توکلی و سیاوش طهمورث از جمله بازیگران این سریال بودند. طالبی سعی کرد در این سریال که بیشتر در اردوگاه اسرا می‌گذشت، فیلم‌نامه‌اش را مبتنی بر خاطرات و مصاحبه‌های آزادگان بنویسد.

 

بچه‌های بهشت؛ داستان آن رهبر سیزده‌ساله

حسین قاسمی‌جامی که بیشتر آثارش در حوزه دفاع مقدس است، در سال ۷۹ با ساخت سریالی حول محور زندگی شهید حسین فهمیده سعی کرد این شخصیت را با داستانی امروزی به مخاطب معرفی کند. رحمتی فیلم‌ساز جوانی که در جبهه با حسین فهمیده و بهنام محمدی، دو نوجوان همرزم آشنا بوده، حالا پس از جنگ می‌خواهد زندگی شهید فهمیده را بازسازی کند اما پیدا کردن نوجوانان شبیه به فهمیده و محمدی برایش دشوار است، تا اینکه نوجوانی سیزده‌ساله را در کرج پیدا می‌کند که نوجوان از بازی در این نقش سر باز می‌زند، تا اینکه پس از آشنایی با بازیگر نقش بهنام و خواندن فیلم‌نامه آن نقش را قبول می‌کند. «بچه‌های بهشت» محصول گروه شاهد است و از جمله معدود آثاری است که به شکل مستقیم به زندگی شهید حسین فهمیده می‌پردازد. قاسمی‌جامی کارگردان این سریال سعی دارد بدون دخالت دادن پلان‌های سریالش در فضای جنگی و تانک و گلوله، تأثیر جنگ را روی افکار و روحیه نوجوانان نشان دهد.

 

سیمرغ: پرواز را به خاطر بسپار

طرح به تصویر درآوردن زندگی دو خلبان شهید، شیرودی و کشوری از مدت‌ها قبل در گروه شاهد کلید خورده بود، اما از سال ۷۵ تا ۷۹ که این سریال روی آنتن رفت، مشکلات فراوانی برای ساخت این سریال با کارگردانی حسین قاسمی‌جامی‌ به وجود آمد. با این حال این سریال توانست با انتخاب بازیگران مناسب ـ محمد جوزانی در نقش شهید شیرودی، و سیدجواد هاشمی در نقش شهید کشوری و علی‌محمد طالبی در نقش شهید چمران ـ سیمای واقعی و زندگی رشادت‌آمیز این دو خلبان را ثبت کند. «سیمرغ» در زمان پخش، به دلیل موسیقی مناسب، فیلم‌نامه منسجم و قصه‌ای روان و واقع‌گرایانه با استقبال مواجه شد؛ سریالی که می‌توانست آغازگر راهی برای به تصویر درآمدن چهره واقعی و ملموس سرداران جنگ باشد، اما این اتفاق نه در گروه شاهد و نه در شبکه‌های دیگر رخ نداد.

 

لانه شیطان و روز ایپریت: سپیدجامگان بازمانده

«سپیدجامگان» عنوان مجموعه‌ای بود که قرار بود به فعالیت پزشکان در جنگ بپردازد؛ مجموعه‌ای که با همکاری کارگردانانی چون عبدالحسین برزیده، احمد امینی و احمد مرادپور کلید خورد. با این حال این مجموعه آن‌گونه که انتظار می‌رفت به شکل منسجم به تصویر کشیده نشد و دو بخش از آن در زمان‌ها و فواصل مختلف به نمایش درآمد. قرار بود «روز ایپریت»، «لانه شیطان» و «رقص پرواز» سه مجموعه‌ای باشند که در یک بسته تلویزیونی به نام «سپیدجامگان» روی آنتن بروند، اما پخش هر کدام از آن‌ها به شکل جداگانه هویت این بسته را از بین برد، با این حال هر سه این آثار ماندگار شدند. «روز ایپریت» در چهار قسمت ۴۵ دقیقه‌ای به کارگردانی احمد امینی در سال ۷۹ روی آنتن شبکه یک رفت. داستان این سریال با فروریختن بمب شیمیایی در نزدیکی یکی از روستاهای توابع کرمانشاه آغاز می‌شد که منجر به سوختگی، خفگی و مرگ مردم ‌انجامید. پزشکی به همراه دانشجوی همراهش به سراغ یکی از بمب‌های عمل نکرده می‌رود و نمونه‌ای از مایع آن را برای آزمایش به تهران می‌آورد. ولی بر اثر آلودگی مواد شیمیایی دانشجو بیمار می‌شود و در نهایت گروه پزشکی برای نجات او فرمول آن بمب را پیدا می‌کنند. نویسنده این سریال علیرضا طالب‌زاده (نویسنده «در پناه تو» و «دوران سرکشی») بود و مجید مظفری، مهرانه مهین‌ترابی و پرویز پورحسینی در آن بازی می‌کردند.

«لانه شیطان» نیز با کارگردانی عبدالحسین برزیده در چهار قسمت پخش شد. داستان این سریال درباره عوامل ضدانقلاب در کردستان بود که بسیجی مجروحی را از بیمارستان می‌ربایند و مأمور پی‌گیری این پرونده درمی‌یابد که عده‌ای از کارکنان بیمارستان با مهاجمان همکاری کرده‌اند. دانیال حکیمی، فریبا شمس، آتش تقی‌پور، شیوا بلوریان، رضا ایرانمنش و مرحوم رضا سعیدی از بازیگران این مجموعه بودند.

 

رقص پرواز: رقص تابوت‌ها بر فراز آسمان

در حالی که می‌شد سومین بخش از این مجموعه هم در همان زمان تولید پخش شود قسمت این بود که این مجموعه تا چند سال بعد پخش نشود. احمد مرادپور که اولین اثر تلویزیونی‌اش را درباره پزشکان و جنگ به تصویر کشیده بود، سعی کرد قصه‌ای را به شکل جذاب و به مدد بازی‌های توانمند بازیگران سینما و تئاتر روایت کند. پزشک جوانی به دنبال نامزدش راهی جنوب می‌شود، زمانی که او به دنبال همسر پزشکش است با پزشک دیگری آشنا می‌شود که ضمن دادن امید و انگیزه به او، او را برای یافتن همسرش کمک می‌کند.

«رقص پرواز» با همین چند خط ساده قصه‌ای متفاوت را به تصویر می‌کشد. در واقع سرنوشت سومین بخش از این مجموعه به شکل دیگری رقم می‌خورد. «رقص پرواز» که با مضمون جنگی و نگاه مستقیم به حضور پزشکان در جنگ توسط احمد مرادپور ساخته شد، پخش‌اش به سال ۸۶ موکول می‌شود؛ آن هم در دهه فجر آن سال، با این حال زمان پخش دیرهنگام سبب نشد که منتقدان از تحسین این سریال چشم‌پوشی کنند. محمدرضا تخت‌کشیان تهیه‌کننده این سریال آن را در هفت قسمت به شبکه دو سپرد. «رقص پرواز» داستان پزشک حاذقی به نام دکتر یاوری بود که شاید در نگاه اول جایگاه اجتماعی و عنوان شغلی‌اش با رفتارهایش همخوانی ندارد، اما در ادامه مخاطب با او همذات‌پنداری می‌کند و او به شخصیت انسانی باورپذیری تبدیل می‌شود. پزشکی که تکیه‌گاه مناسبی برای اطرافیانش است. سریال داستانش را در رفت و آمدهای زمانی ارائه می‌دهد یکی حقیقی و دیگری رویایی و غیرواقعی. حضور بازیگرانی چون مهدی هاشمی، سیروس گرجستانی، امیرحسین صدیق، لاله اسکندری و شهاب حسینی نیز به قوت این سریال کمک زیادی می‌کند. ضمن اینکه انسجام فیلم‌نامه علیرضا طالب‌زاده هم که بر اساس داستانی واقعی از زندگی دکتر مولایی آن را نگاشته است سهم زیادی در موفقیت این اثر دارد.

 

خاک سرخ: حکایت لیلا و جنگ

دیدن نام ابراهیم حاتمی‌کیا بر سر هر سریالی مخاطب را کنجکاو می‌کند. این را خود حاتمی‌کیا هم می‌دانست و بیشتر از همه خود او مشتاق بود که در تلویزیون اثری جنگی را به نمایش بگذارد. این سریال که در ابتدا «لیلا و جنگ» نام داشت، داستانش درباره یک زندانی سیاسی به نام ایرج بود که با پیروزی انقلاب آزاد می‌شود. او هنگام دستگیرشدنش دخترش لیلا را گم می‌کند و همواره در ذهنش به دنبال او بوده است. از سوی دیگر هم‌زمان با شروع جنگ و عروسی لیلا در تهران، او متوجه می‌شود که پدر و مادر واقعی‌اش در خرمشهر زندگی می‌کنند و به دنبال آن‌ها می‌رود، اما این جست‌و‌جو هم‌زمان با ویرانی خرمشهر و مهاجرت خانواده لیلا از خرمشهر است. این سریال به قلم مسعود بهبهانی‌نیا و تهیه‌کنندگی ایرج محمدی در سال ۷۹ ساخته شد و در دهه ۸۰ روی آنتن شبکه یک رفت. داستانی جذاب به همراه بازی بازیگران سینما از جمله پرویز پرستویی، لاله اسکندری، مهتاب کرامتی، بهناز جعفری و… و کارگردانی حاتمی‌کیا و نگاه خاص او به جنگ نام این سریال را در زمره سریال‌های مهم و با اعتبار جنگی قرار داده است.

 

همه فرزندان من: ماجرایی ساده اما پر از شعار

در میان سریال‌هایی که در حوزه دفاع مقدس ساخته شدند آثار متوسطی هم دیده می‌شود؛ سریال‌هایی که به لحاظ تأثیرگذاری ذهن مخاطب را با خود درگیر نکردند چراکه مضمون آن‌ها به لحاظ فیلم‌نامه و حتی کارگردانی در خور توجه نبود. با این حال این سریال‌ها را در جهت اهمیت دادن به موضوع جنگ و دفاع مقدس باید ارج نهاد.

«همه فرزندان من» به کارگردانی محمد دستگردی از جمله این سریال‌هاست؛ روایت زندگی دو برادر که در دو سوی خیر و شر قرار دارند. یکی از برادرها در زمان جنگ به فکر یاری رساندن به جبهه است و پسرش هم شهید می‌شود و دیگری در فکر معافی پسرش است، اما او برخلاف نظر خانواده به جبهه می‌رود و اسیر می‌شود.   سریال با بازگشت فرزند خانواده موجب تحول پدر و مادر را هم فراهم می‌کند. به دنبال دارد. با این حال این سریال که محصول شبکه یک و گروه شاهد است و در سال ۷۹ پخش شد، با بازی‌های بازیگرانی چون عبدالرضا اکبری، حسین خانی‌بیک و زنده‌یاد مهین شهابی روی آنتن رفته است.

 

عشق سال‌های جنگ: عشق، جنگ و دیگر هیچ

این سریال برگرفته از رمانی به همین نام است که به کارگردانی علی بهادر (مدیر گروه حماسه و دفاع) در سال ۷۹ ساخته شد. احمد شهرابی‌فراهانی (نویسنده)، این مجموعه را بر اساس رمانی به همین نام از حسین فتاحی نگاشت. حمید رزمنده‌ای تهرانی است که برای حضور در جبهه به غرب می‌رود، او ضمن درگیری با اشرار، با دختری به نام نرگس آشنا می‌شود. دکتر اردلان دل در گرو نرگس دارد و قصد ازدواج با او دارد، ولی نرگس از این ازدواج سر باز می‌زند. حمید در پی درگیری با ضد انقلابیون مجروح می‌شود. دکتر درصدد انتقام برمی‌آید و او را مخفی می‌کند، اما نرگس برای یافتن حمید تلاش می‌کند.

حبیب‌الله کاسه‌ساز تهیه‌کننده این مجموعه و جعفر دهقان، فرهاد جم، زیبا بروفه، مهدی صبایی و بهمن دان هم بازیگران این سریال بودند.

 

داستان‌های شهر جنگی: قصه‌های طنز پشت خاکریز جنگ

داستان‌های شهر جنگی را باید ادامه ساخت آثار متنوع و طنزآمیز در حوزه دفاع مقدس به حساب آورد. طنز نهفته در این مجموعه از جهاتی به متفاوت شدن او کمک کرده است سریال از چند اپیزود تشکیل شده است: «چتری برای کارگردان»، «پرعقاب»، «۳۹ و یک اسیر» و «فرار مرد جنگی». اپیزود اول ماجرای رزمنده‌ای است که هم عاشق جبهه و هم فیلم است. او هر صحنه از جنگ را به صورت فیلمی جنگی می‌بیند و این ماجرای حقیقی جمشید محمودی دیده‌بان بسیجی است که در دوران جنگ داستانش را خود نوشته است.

حبیب‌ احمدزاده نویسنده کتاب «داستان‌های شهر جنگی» است که پرویز شیخ‌طادی کارگردانی این مجموعه را بر اساس داستان‌های این کتاب در چهار اپیزود بر عهده گرفته است. این سریال محصول گروه حماسه و دفاع شبکه یک است. شیخ‌طادی در عین حال کارگردانی اپیزود «پرعقاب» را هم بر عهده داشته است. عطاء‌الله سلیمانیان نیز کارگردانی اپیزود «۳۹ و یک اسیر» را بر عهده داشته است. این سریال با بازی بازیگرانی چون اصغر نقی‌زاده، حسن موذنی و تهیه‌کنندگی سعید عبداللهی‌مقدم روی آنتن است.

 

پایان انتظار: شهید صیادشیرازی به روایت «روایت فتح»

گروه تلویزیونی روایت فتح با ساخت سریالی درباره زندگی شهید صیادشیرازی در سال ۸۱ سعی کرد این شخصیت را در قالب تصویر ماندگار کند. این مجموعه که از روایت جوانی این شهید آغاز می‌شود و سعی داشته زندگی او را از کودکی تا لحظه شهادت به تصویر بکشد. محمدعلی فارسی کارگردان و نویسنده این سریال سعی کرده با آوردن صحنه‌های مستندگونه به این مجموعه اعتباری خاص به آن ببخشد. این سریال که با نام «ستاره سحر» کلید خورده بود در سال ۸۱ با نام «پایان انتظار» روی آنتن شبکه یک رفت؛ سریالی که بیشتر به جنبه‌های تحقیقی و مستندش پایبند بوده و سعی داشته با آوردن مقاطع حساس از زندگی این شهید شخصیت او را معرفی کند.

 

خوش‌رکاب: آتقی در جنگ

«خوش‌رکاب» ساخته علی شاه‌حاتمی سریالی طنزگونه بود که به دلیل پخش مناسبش در نوروز ۸۲ توانست نظر بسیاری را به خود جلب کند.

این سریال که به مدد بازی‌های طنز‌آمیز محمد کاسبی، مجید صالحی و اصغر نقی‌زاده توانست مرز بین جدی و شوخی را در فضای جنگ روایت کند، داستان راننده کامیونی به نام آتقی بود که با علاقه‌ای که به کامیونش به نام خوش‌رکاب داشت و مأموریتی که برای ارسال کمک به رزمندگان در جنگ داشت درگیر می‌شد. در واقع «خوش‌رکاب» نمادی از تعلقات دنیوی تقی بود که بعدها به مدد حضور در جنگ به عشقی ملی تبدیل می‌شد.

 

شب هزار و یکم: سیمای پزشکان در جنگ

داستان این سریال را محمدهادی کریمی نوشت و علی بهادر به سفارش گروه حماسه و دفاع مقدس کارگردانی آن را بر عهده داشت. داستانی که مربوط به روزگار حال ما بود، اما به خاطرات پزشکانی برمی‌گشت که در جنگ ردپایی به جا گذاشته بودند. قصه‌ای معماگونه که یافتن دو خواهر دوقلو را بهانه کرده بود تا در این میان به روزهای جنگ و خاطرات و گذشته پزشکانی که در جنگ شیمیایی و جانباز شده‌ بودند، بپردازد. دانیال حکیمی، نادیا دلدارگلچین، آرام جعفری، مهشید افشارزاده، علیرضا خمسه، شیوا بلوریان، فخرالدین صدیق‌شریف و … بازیگران این مجموعه سیزده قسمتی بودند که در سال ۸۸ روی آنتن شبکه یک رفت.

در چشم باد: حماسه‌ای ماندگار

این مجموعه پنجاه قسمتی که ساخت آن در گروه حماسه و دفاع شبکه یک پنج سال طول کشید، یکی از افتخارات این شبکه در حوزه دفاع مقدس بود. مجموعه‌ای به کارگردانی و نویسندگی مسعود جعفری‌جوزانی که وقایع سیاسی اجتماعی سه دوره از تاریخ را در سال‌های ۱۳۰۰، ۱۳۲۰ و ۱۳۶۰ بررسی کرد. ادامه‌دار بودن انقلاب و جنگ و مقاومت در ایران از دوره میرزا کوچک‌خان جنگلی و مبارزه با متفقین تا جنگ هشت‌ساله پیام اصلی این سریال بود. با این حال بخش سوم این سریال که مربوط به فتح خرمشهر بود و صحنه‌های جنگی بی‌نظیری را در سریال ثبت کرده حائز اهمیت است. ضمن اینکه آوردن تصاویر مستند از عملیات بیت‌المقدس و آزادسازی خرمشهر هم ویژگی دیگری به این مجموعه عظیم تاریخی و سیاسی بخشید. «در چشم باد» قصه خانواده ایرانی را از دوره قیام میرزا کوچک جنگلی تا فتح خرمشهر با حضور جمع زیادی از بازیگران از جمله سعید نیکپور، پارسا پیروزفر، اکبر عبدی، کامبیز دیرباز، لاله اسکندری و… به تصویر کشید.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet