بسم الله الرحمن الرحیم
متاسفانه بحث پذیرش قطعنامه و جام زهر همانطور که در مقاله هم گفته شد رازآلود مانده است. دلیلش خواست عده ای چه از دید منفعت طلبی و کوبیدن سمت دیگر یا پوشیدن اشتباهات خود در گذشته و حال است. با بیان دوباره موضوع توسط سردار صفوی گفتم بحث منطقی و غیرجناحی داشته باشیم. در این تاپیک سعی شده نگاهی از دو سوی طرفین به ماجرا انداخته شود.
شامل
متن نامه امام خمینی به مسئولان کشوری و لشکری
دفتر مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)
رویکرد حقوقی جنگ و علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸
سخنان نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از نگاه بزرگان کشور
سخنان اخیر سردار صفوی
ناگفتههای خرازی از قطعنامه ۵۹۸
————————————————-
متن نامه امام خمینی به مسئولان کشوری و لشکری در سال ۱۳۶۷ به شرح ذیل است.
بسم الله الرحمن الرحیم
با یاری خداوند متعال و با سلام و صلوات به انبیاء بزرگوار الهی و ائمه معصومین صلوات علیهم اجعمین…….
حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح،فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثی کننده آن، اینجانب با آتش بس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به
نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ ۲/۴/۶۷ نگاشته است اشاره میشود، فرمانده مزبور نوشته است تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم، ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی و یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ توپ و ۳۰۰هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر …که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است – داشته باشیم میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی داشته باشیم. وی میگوید قابل ذکر است که باید توسعه نیروی سپاه به هفت برابر و ارتش به دو برابر و نیم افزایش پیدا کند، او آورده است البته آمریکا را هم باید از خلیج فارس بیرون کنیم والا موفق نخواهیم بود.
این فرمانده مهمترین قسمت موفقیت طرح خود را تهیه به موقع بودجه و امکانات دانسته است و آورده است که بعید به نظر میرسد دولت و ستاد فرماندهی کل قوا بتوانند به تعهد عمل کنند. البته با ذکر این مطالب میگوید باید باز هم جنگید که این دیگر شعاری بیش نیست. آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کردهاند، مسئولان جنگ میگویند تنها سلاحهائی را که در شکستهای اخیر از دست دادهایم به اندازه تمام بودجهای است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته شده بود. مسئولان سیاسی میگویند از آنجا که مردم فهمیدهاند پیروزی سریعی به دست نمیآید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است. شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من چون زهر کشنده است ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی اگر آبروئی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتش بس را قبول میکنیم.
خداوندا تو خود شاهدی که ما لحظهای با آمریکا و شوروی و تمام قدرتهای جهان سرسازش نداریم و سازش با ابرقدرتها و قدرتها را پشت کردن به اصول اسلامی خود میدانیم. خداوندا در جهان شرک و کفر و نفاق در جهان پول و قدرت و حیله و دوروئی ما غریبیم، تو خود یاریمان کن. خداوندا در همیشه تاریخ وقتی انبیاء و اولیا و علماء تصمیم گرفته اند مصلح جامعه گردند و علم و عمل را در هم آمیزند و جامعهای دور از فساد و تباهی تشکیل دهند با مخالفتهای ابوجهلها و ابوسفیانهای زمان خود مواجه شدهاند.
خداوندا، ما فرزندان اسلام و انقلابمان را برای رضای تو قربانی کردیم غیر از تو هیچکس را نداریم ما را برای اجرای فرامین و قوانین خود یاری فرما، خداوند از تو میخواهم تا هر چه زودتر شهادت را نصیبم فرمائی. گفتم جلسهای تشکیل گردد آتش بس را به مردم تفهیم نمایند.
مواظف باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحا میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکس العمل میشود.
شما میدانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق میافتد از دوست بدانید، و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین.
روحالله الموسوی الخمینی
شنبه ۲۵/تیر/۶۷
http://nafez.parsibl…ام پس از ۱۸سال/
——————————
دفتر مطالعات تاریخ معاصر و انقلاب اسلامی واحد سیاسی بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق(ع)
حضرت روح الله: اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتا مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصا برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن می دیدم، ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلا خودداری می کنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد….
سیدنا القائد: قطعنامه را هم که امام قبول کرد، بهخاطر این فشارها نبود. قبول قطعنامه از طرف امام، به خاطر فهرست مشکلاتى بود که مسؤولین آن روزِ امورِ اقتصادى کشورْ مقابلِ روىِ او گذاشتند و نشان دادند که کشور نمىکِشد و نمىتواند جنگ را با این همه هزینه، ادامه دهد. امام مجبور شد و قطعنامه را پذیرفت. پذیرش قطعنامه، به خاطر ترس نبود؛ به خاطر هجوم دشمن نبود؛ به خاطر تهدید امریکا نبود؛ بهخاطر این نبود که امریکا ممکن است در امر جنگ دخالت کند. چون امریکا، قبل از آن هم در امر جنگ دخالت مىکرد. وانگهى؛ اگر همهى دنیا در امر جنگ دخالت مىکردند، امام رضواناللَّه علیه، کسى نبود که رو برگرداند. بر نمىگشت! آن، یک مسألهى داخلى بود؛ مسألهى دیگرى بود. ۱۴/۰۳/۱۳۷۵
حجت الاسلام پناهیان: قرآن می فرماید: «یا ایها الذین امنوا لاتتخذوا الیهود و النصاری اولیاء بعضهم اولیاء بعض و من یتولهم منکم فانه منهم ان الله لا یهدی القوم الظالمین ای کسانی که ایمان آورده اید یهود و نصاری را تکیه گاه خود قرار ندهید، آنها تکیه گاه یکدیگرند و کسانی که از شما به آنها تکیه کنند از آنها هستند خداوند جمعیت ستمکار را هدایت نمی کند» چرا شما به سمت یهود و نصارا می روید؛ اگر کسی به آنها علاقه پیدا کند جزو آنهاست؛ و در آیه بعد می فرماید: «فتری الذین فی قلوبهم مرض یسرعون فیهم یقولون نخشی ان تصیبنا دائره فعسی الله ان یاتی بالفتح او امر من عنده فیصبحوا علی ما اسروا فی انفسهم ندمین؛ گروهی منافق را که دلهایشان ناپاک است خواهی دید که در راه دوستی ایشان می شتابند و می گویند: ما از آن می ترسیم که در گردش روزگار مبادا آسیبی از آنها به ما رسد؛ باشد که خدا فتحی پیش آوردو یا امر دیگر از طرف خود تا منافقان از آنچه به نفاق در دل نهان کردند سخت پشیمان شوند» کسی که در دلش یک مرض دارد یک تمایلی به سمت آنها دارد سازشکارانه برخورد می کند؛ کلیدی ترین اختلاف مقام معظم رهبری در این ۲۰ سال اخیر و حتی ۳ و ۴ سال آخر زندگی امام(ره) با اصلی ترین مسئولین نظام صرفا سر همین مفهوم بود. حتی بنده «جام زهر» را در ارتباط با این موضوع تحلیل می کنم آن برخورد بسیار محکم حضرت امام(ره) با سخنان آقای منتظری را هم در همین راستا تحلیل می کنم و از شما تقاضا می کنم به سخنان امام(ره) ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه و بعد از پذیرش قطع نامه توجه کنید ؛ چرا ۱۰ روز قبل از پذیرش قطع نامه امام(ره) این همه از جنگ تقدیر کردند چون کسانی بودند که داشتند جنگ را می بستند. امام(ره) اطلاعیه دادند که جلوگیری بکنند از بستن جنگ ولی این اطلاعیه امام(ره) کارساز نبود.
امام(ره) اطلاعیه که دادند در آن اطلاعیه فرمودند: «امروز باید در جبهه ها تحول ایجاد کنیم؛ امروز کوتاهی کردن در جنگ خیانت به رسول الله است» چطور است یک مرد با آن همه هوش سیاسی که چنین حرفی را می زند و در ۱۰ روز بعد همه چیز را قبول می کند. بعد از اینکه امام(ره) قبول کردند قطع نامه را یک اطلاعیه ای دادند آن جا را هم نگاه کنید. در صحیفه امام(ره) هم هست؛ در این اطلاعیه نیمی از اطلاعیه از دشمنی با استکبار صحبت می شود. چرا امام(ره) از دشمنی پایان ناپذیر و گسترده حتی بعد از پذیرش قطع نامه صحبت می کند؟ چون ایشان می بیند مسئله ای که کشور بواسطه آن در معرض خطر است، کوتاه آمدن در مقابل دشمن است.
————————————–
رویکرد حقوقی جنگ و علل پذیرش قطعنامه ۵۹۸
دلائل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران:
مهمترین عوامل در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی جمهوری اسلامی ایران را میتوان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱ ـ تغییر استراتژی حمایت مستقیم از صدام، تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بینالمللی در خلیجفارس:
یعنی اگر صدام به هر کاری بر خلاف موازین بینالمللی دست بزند، چون در شرایط جنگی است مورد سؤال قرار نمیگیرد. از این رو بعد از قطعنامه ۵۹۸ میبینیم وقتی کشتی استارک امریکایی به وسیله بمبافکن ارتش عراق صدمه میبیند، صدام از امریکا پاداش میگیرد و به جای واکنش منفی، میگویند چون منطقه خلیجفارس آرام نیست این پیشامدها طبیعی است و ضربهای را که صدام به آنها زده به خرج ما حل و فصل میکنند و راه حل آن را قبول قطعنامه میدانند.
۲ ـ معرفی صدام به عنوان چهره صلحطلب در محافل بینالمللی
با همه جنایتی که صدام در جنگ مرتکب شده اما چون همه قطعنامههای شورای امنیت را نپذیرفته است، چهرهای صلحطلب، و ایران چهرهای جنگافروز معرفی میشود.
۳ ـ کاربرد وسیع سلاحهای شیمیایی و میکروبی توسط عراق:
تبلیغات صلحطلبی رژیم عراق در محافل بینالمللی و رسانههای گروهی، پوششی شد تا به صدام به راحتی بتواند مخربترین سلاحهای میکروبی و شیمیایی را علیه رزمندگان ما در جبههها به کار گیرد، و از آن طرف واکنش ایران به دلیل عدم پذیرفتن قطعنامه، ضعیف جلوه میکرد.
۴ ـ تهدیدات بینالمللی:
تهدیدات بینالمللی بر بند ۱۰ قسمت اجرایی قطعنامه ۵۹۸ مبتنی بود. به عبارت دیگر قطعنامه ۵۹۸ به دشمنان خطرناکی چون امریکا اجازه داد که حتی تهدیدات خود را با حمله به هواپیمای مسافربری عملی کنند.
رونالد ریگان، رئیس جمهور وقت امریکا، در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل پس از نطق رئیس جمهور ایران در مجمع گفت:
من از این فرصت استفاده میکنم و از ایشان میخواهم صریحاً و بدون ابهام اعلام کند که ایران قطعنامه مصوب شورای امنیت را که خواستار برقراری آتشبس در جنگ شده قبول دارد یا نه. اگر پاسخ مثبت باشد، این یک گام خوشایند و یک پیشرفت عمده محسوب میشود و در صورت منفی بودن پاسخ ایران، شورای امنیت راهی جز اعمال مجازات علیه ایران و وادار کردن این کشور به قبول آتشبس پیش رو ندارند.
به دنبال این تهدیدات بود که حمله به هواپیمای مسافربری ایرباس صورت گرفت و ۲۹۰ نفر از هموطنان ما جان خود را در آن حادثه از دست دادند. از این رو حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالی، رئیس جمهور وقت ایران در اعلان رسمی پذیرفتن قطعنامه ۵۹۸ حمله امریکا به هواپیمای مسافربری را آغاز جنگ علنی منطقهای و توسعه دامنه آن دانسته است:
همانطور که به خوبی استحضار دارید، آتش جنگی که به وسیله رژیم عراق در ۲۲ سپتامبر ۱۹۸۰، با تجاوز علیه تمامیت اراضی جمهوری اسلامی ایران آغاز شد. اینک ابعاد غیر قابل تصوری به خود گرفته است که کشورهای دیگر و حتی غیرنظامیان بیگناه را نیز در شعلههای خود گرفته است.
قتل ۲۹۰ نفر انسان بیگناه که با ساقط کردن هواپیمای ایرباس جمهوری اسلامی ایران به وسیله یکی از کشتیهای جنگی امریکایی در خلیجفارس به وقوع پیوست، نمونه بارزی در این خصوص است.
در همین مورد جناب حجتالاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس وقت مجلس شورای اسلامی و جانشین فرماندهی کل قوا، اظهار داشتند:
به هیچ وجه ادعای اشتباه در مورد حمله به هواپیمای مسافربری ایران و شهادت ۲۹۰ نفر سرنشین بیگناه آن پذیرفته نیست، بلکه از نظر ما یک اخطار تلقی میشود. همچنین قساوت فوقالعاده صدام در داخل عراق که هزاران روستا و صدها هزار تن از مردم را با بمباران شیمیایی قتل عام میکند از دیگر دلائل آن است که نشان میدهد به او اجازه دادهاند هر جنایتی را مرتکب شود.
مجموعه این شرایط و ادله دیگری که فعلاً ذکر نمیشود، ما را به این نتیجه میرساند که مصلحت انقلاب و ملتهای ایران و عراق و منطقه این است که قطعنامه مذکور پذیرفته شود. ایران تا به حال خواستار آن بود که ابتدا کمیته تعیین متجاوز تشکیل شود، ولی فعلاً با توجه به شرایط جدیدی که پیش آمده، از آن شرط خود صرف نظر میکند.
متأسفانه تبلیغات جهانی، ما را جنگافروز و جنگطلب معرفی میکند و صدام و حزب بعث متجاوز که تمامی قوانین را نقض کرده، ولی چون یک شعار مشخص دارد یعنی قطعنامه را پذیرفته است و قضاوت بینالمللی را قبول دارد، به صورتی عوام فریبانه، صلح طلب معرفی میکند. با قبول قطعنامه ۵۹۸ نشان دادیم که در این زمینه انعطافپذیر هستیم… ما هرگز قطعنامه را رد نکرده بودیم، بلکه شرطی روی آن گذاشتیم و این اواخر روشن شد که ممکن است حوادث تلخی در منطقه اتفاق افتد که نقطه عطف آن، سقوط هواپیمای مسافری ایران توسط امریکا بود. آنها که میخواستند ما را به دلیل نپذیرفتن قطعنامه، تحریم تسلیحاتی کنند، بطور منطقی از آن پس (در صورتی که عراق از قبول قطعنامه خودداری کند) باید عراق را تحریم کنند.
http://dsrc.ir/view/…cle.aspx?id=407
——————————————
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس
گفت: پذیرش صادقانه قطعنامه ۵۹۸ از سوی امام خمینی(ره) لطف الهی بود.
کوثری به تبیین و شفافسازی دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ در سال ۶۷ اشاره کرد و گفت: عملیات والفجر ۸ در سال ۶۴ با موفقیت صورت گرفت و ما را به اهداف خود رساند.
وی ادامه داد: در سال ۶۵ عملیات کربلای چهار انجام شد که منجر به عدم موفقیت ما و پیروزی عراقیها شد اما عملیات کربلای ۵ در کمتر از ۱۵ روز از عملیات کربلای چهار انجام شد و از منطقه شلمچه که به گفته عراقیها ۹۳ درصد از نظر پدافندی کامل بود عبور کرده و به کانال ماهی رسیدند.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: پس از موفقیت در این عملیات بود که پیغام دادند هرچه میخواهید در قطعنامه بنویسید در حالی که پس از فتح خرمشهر چنین پیغامی ندادند.
وی با بیان اینکه ۱۳۵ تیپ عراقی که در منطقه آمده بودند ۱۰ تا ۹۰ درصد منهدم شدند، گفت: سال ۶۶ تصمیم گرفته شد که عملیاتی را از شمال غرب شروع کنیم که این تصمیم تنها از جانب نظامیها نبود، بلکه با لحاظ ابعاد سیاسی گرفته شد.
کوثری با اشاره به انجام عملیات والفجر ۱۰ در سال ۶۶ ابراز داشت: اتفاق مهمی که بعد از کربلای ۵ در سال ۶۶ افتاد، این بود که آمریکاییها به صورت فیزیکی در منطقه حضور پیدا کردند و مجوزهای متعددی برای استفاده از سلاح شیمیایی به عراق دادند، که اوج این جنایت در حلبچه اتفاق افتاد.
وی تاکید کرد: در قطعنامه ۵۹۸ باید این جنایات را هم دنبال کنیم در حلبچه تنها ۵ هزار نفر از مردم این شهر و روستاهای اطراف کشته شدند و نهایت در حالی که با توانمندی محدودی مواجه بودیم، در شمال غرب جبهه جدیدی باز شد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در ابتدای سال ۵۹ که عراق با ۱۲۰ فروند هواپیما به شهرهای غربی و تهران حمله کرد، بیبیسی در گزارشی اعلام کرد که ایران ۸ میلیارد دلار و عراق ۳۶ میلیارد دلار ذخیره ارزی دارد.
وی ادامه داد: در پایان جنگ رسانههای آمریکایی نوشتند عراق بین ۷۰ تا ۹۰ میلیارد دلار بدهی دارد در حالیکه ایران یک دلار هم بدهی ندارد و این نشان از آن دارد که امام خمینی(ره) سیاست حضرت علی(ع) را داشت و این کشورهای عربستان و کویت و… بودند که به کارخانجات خود پول دادند تا برای استفاده عراق سلاح تولید کنند.
کوثری بیان داشت: ابرقدرتها در سال ۶۶ مجوز همگانی به عراق دادند که برای نابودی ایران به هر وسیلهای متوسل شود و این شرایط بسیار سختی بود اما امام امیدوار به قدرت لایزال الهی بود.
* در سالهای آخر جنگ دولت حمایتی از رزمندگان نمیکرد
وی ادامه داد: مسئله مهم در این بین کاهش توانمندی ایران، عدم حمایت دولتی از رزمندگان و افزایش قدرت عراق از نظر نفرات و تجهیزات بود.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: در ایام پایانی جنگ نیروها که به صورت دسته جمعی به جبهه میرفتند بعد از سه ماه بر میگشتند و در عملیات والفجر ۱۰ بود که دشمن دست ما را خوانده بود.
وی ادامه داد: اینگونه شد که بعد از والفجر ۱۰، عملیات بیتالمقدس چهار را انجام دادیم و روی ارتفاعات عراق رفتیم و در نهایت به دلیل روحیه تهاجمی بسیجیان، خط دفاعی ما نازک شد و عراقیها در نتیجه شناسایی منطقه فاو را از دست نیروهای ما خارج کردند.
کوثری تازه تاسیس بودن ستاد کل نیروهای مسلح، عدم تمایل به ادامه جنگ، همزمانی اعزام نیرو با فصل کشاورزی و امتحانات را از جمله دلایل موفقیت عراقیها در بازپسگیری مناطق تصرف شده دانست.
وی ادامه داد: سپاه در این زمان ۳٫۵ میلیارد دلار برای ادامه جنگ تخمین زده و به آیتالله هاشمی رفسنجانی که در این زمان جانشین فرمانده کل قوا بود، ارائه کرد.
نایب رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی ادامه داد: رئیس دولت که در این زمان میرحسین موسوی بود در پاسخ به میزان کمک به جبهه اعلام کرد که توان یک دلار کمک به خرید تجهیزات هم ندارد.
وی به پاسخ خاتمی که مسئول تبلیغات ستاد بود اشاره کرد و گفت: خاتمی نیز اعلام کرد روحیهای برای ادامه جنگ و اعزام نیرو نیست و با جمعبندی این مسائل بود که به امام گفتند ادامه جنگ به مصلحت نیست.
کوثری عنوان داشت: علاوه بر این آمریکاییها نیز مستقیما جبهه گستردهای به اندازه دهانه خلیج فارس تا تقاطع مرز ایران و ترکیه علیه ایران باز کردند و در همین هنگام بود که هواپیمای مسافربری ایران مورد هدف ناو آمریکایی قرار گرفت و نه تنها محکوم نشد، بلکه فرمانده این ناو مدال افتخار دریافت کرد.
وی ادامه داد: اما اینکه آیا با همین توان میشد به جنگ ادامه داد پاسخ مثبت است اما واقعیت این است که مسائل داخلی را پررنگتر از مسائل جنگ نشان دادند و در حالی که اینها عنوان کردند روحیهای برای اعزام نیست، آیتالله خامنهای در نماز جمعه خواستار اعزام نیرو به جبههها شد.
* پذیرش صادقانه قطعنامه لطف الهی بود
کوثری در جمعبندی سخنان خود گفت: پذیرش صادقانه قطعنامه توسط امام راحل لطف الهی بود چرا که منافقین که گمان میکردند مردم دست از ولایت برداشتند اعضای خود را از کشورهای مختلف فراخواندند که حدود ۲ هزار نفر از آنها کشته شدند و دیگر توانی برای برخاستن نداشته و ندارند.
http://rasadnews.blo…com/post-8.aspx
————————————-
دلایل پذیرش کامل قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران
کارشناسان و صاحب نظران برای پذیرش قطعنامه دلایل بسیاری ذکر می کنند که از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– مصلحت نظام جمهوری اسلامی ایران ، حضرت امام خمینی (ره) به عنوان رهبر و ولی فقیه و بر اساس اختیاری که به موجب اصل یکصدو دهم قانون اساسی داشتند، پذیرش قطعنامه را اعلام و آن را به مصلحت نظام تشخیص دادند.
– شرایط بین المللی نامساعد، به نحوی که عراق با پذیرش کلیه قطعنامه های شورای امنیت داد صلح طلبی سر می داد و در مجامع بین المللی ایران را جنگ طلب معرفی می کرد.
– شرایط جدید و پیچیده در منطقه با حضور بی سابقه نیروهای نظامی امریکا و متحدینش در خلیج فارس .
– جدی شدن مساله تحریم تسلیحاتی ایران به عنوان طرفی که قطعنامه ۵۹۸ را قبول نکرده است.
-کاربرد وسیع سلاح های شیمیای توسط عراق و عکس العمل ضعیف مجامع بین المللی در این مورد.
– شرایط نامساعد در جبهه ها که منجر به عقب نشینی نیروهای نظامی ایران از بسیاری از نقاط اشغالی در داخل خاک عراق و حتی از دست دادن قسمت هایی از خاک ایران شده بود.
– یکی از مهمترین دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ علاوه بر وجود عناصر مثبت در آن، فقدان عناصری بود که در قطعنامه های قبلی شورای امنیت موجود بود و منجر به رد آن ها می شد.
(شورای امنیت و جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران /عباس هدایتی خمینی/دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت خارجه- ۱۳۷۰)
http://basij.ir/main…81649&vn=181608
————————————
ادامه دارد
دلایل پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از نگاه بزرگان کشور
طی گزارشی به ارائه نظرات و تحلیل هایی از سوی آقای هاشمی رفسنجانی جانشین فرماندهی کل قوا و فرمانده جنگ در آن زمان و سرلشگر غلامعلی رشید از فرماندهان زمان جنگ پرداختیم تا فضا و تحلیل های موجود در آن زمان و دلایلی که به پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) انجامید، مطرح نماییم.
در ابتدا متن مصاحبه آقای هاشمی رفسنجانی با شبکه خبر که در تیر ماه امسال صورت گرفته آمده است و ایشان طی ۴۵ دقیقه به بیان وقایع و دلایلی که به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ در ۲۷ تیر ماه سال ۶۷ پرداختند و عواملی که مسئولان را به سوی پذیرش قطعنامه پیش برد پرداخت.
من کاملاً در جریان موضوع جنگ و وضعیت کشور بودم و به همین خاطر اعلام میکنم که در بهترین موقع و زمان پذیرش قطعنامه از سوی ایران صورت گرفت و به این وسیله بهرههای زیادی نصیب کشور شد و از خطرهایی نیز نجات یافت.
وی در توضیح این سخن خود با یادآوری اینکه از ماههای اول جنگ و پس از دستگیری صدام همواره صحبت از پذیرش قطعنامه بود، اضافه کرد: ایران یک حرف روشن داشت و آن این بود که باید موضوعاتی مثل تعیین متجاوز، کیفر آن و پرداخت غرامت انجام شود که در طول جنگ هیچ گاه این خواسته ما محقق نمیشد.
هاشمی رفسنجانی افزود: البته در طول دوران جنگ تحمیلی، عراق را از اکثر بخشهای سرزمینیمان بیرون کردیم، ولی برخی از ارتفاعات و بخشهای کشور در اختیار عراق بود و در پایان جنگ نیز رژیم صدام جنایاتی مثل بمباران شیمیایی، ناامن کردن دریا و اسارت غیر نظامیان را انجام میداد که شورای امنیت و کشورهای حامی صدام نیز با پشتیبانی از وی نمیخواستند عراق رسما شکست بخورد.
به گفته رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با قبولاندن قسمت اعظم خواستههای ایران به سازمان ملل و مجامع بینالمللی همچون شناسایی متجاوزین و پرداخت غرامت، پذیرش قطعنامه از سوی ایران صورت گرفت.
هاشمی رفسنجانی در خصوص علت پذیرفته نشدن قطعنامههای پیش از ۵۹۸ از سوی ایران گفت: پیش از آن هیچ گاه شورای امنیت نمیپذیرفت که عراق متجاوز بوده و هیچ موضوع طلبکاری ایران و اعطای خسارت به کشورمان را در قطعنامهها قبول نمیکردند و فقط میگفتند ابتدا آتشبس کنید و بعد درباره موضوعات مختلف صحبت میکنیم، ولی با پافشاری و رایزنی ایران این مواد در قطعنامه ۵۹۸ گنجانده شد.
وی با تشریح وضعیت نظامی جبههها در زمان پذیرش قطعنامه گفت: با توجه به شرایطی که پیش آمده بود ادامه حملات نظامی دیگر به مصلحت نبود؛ چرا که غرب و شرق به ما عملا فهماندند که نمیگذاریم ایران پیروز شود و اقداماتی مثل ورود اعلام نشده آمریکا به جنگ با ایران و نیز تحویل موشکهایی چون اسکاد ۳۰ که برد آن تا نزدیک تهران بود و یا تحویل جنگندههای میگ ۲۹ که سطح پروازی بسیار بالایی داشتند و در کنار آن تحویل انواع هواپیماها، بمبهای لیزری و موشکهای فرانسوی به عراق، نشان دادند از هر راهی برای شکست ایران غافل نخواهند بود.
وی تاکید کرد: استفاده صدام از سلاحهای شیمیایی که نمونه آن در حلبچه نیز استفاده شد ممکن بود در دیگر شهرها نیز و حتی تهران آزمایش شود که این موضوع برای کشور بسیار زیانبار بود.
این مقام مسئول در دوران دفاع مقدس خاطر نشان کرد: در زمینه صدور نفت نیز مشکلات بسیاری در آن دوران وجود داشت و دولت رسما به امام نامه نوشتند که شرایط زیر خط قرمز است و من به عنوان جانشین امام در نیروهای مسلح قانع شدم که دیگر زمان ادامه جنگ نیست.
هاشمی رفسنجانی با ذکر یک خاطره از عملیات خیبر گفت: در آن زمان من پیشنهاد کردم و به امام گفتم که خوب است ما یک جای حساس را از عراق به عنوان گروگان تصرف کنیم و بعد شرایط خودمان را به این کشور تحمیل کینم که امام تنها تبسم ملیحی کردند و جواب روشنی به من ندادند، اما من این موضوع را به فرماندهان آن دوران نیز گفتم که اگر عملیات خیبر را خوب انجام دهند من جنگ را پایان خواهم داد که برخی ناراحت شده و برخی دیگر که عاقلتر بودند، پذیرفتند.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهار داشت: البته در عملیاتهایی چون خیبر و پس از آن ما به اهداف خود یعنی تصرف یک مکان استراتژیک نرسیدیم و لذا این تئوری من به مرحله اجرا نرسید.
از هاشمی رفسنجانی سئوال شد که چرا پذیرش قطعنامه پس از فتح خرمشهر انجام نشد که وی پاسخ داد در آن زمان هیچ کس در ایران از جمله شخص امام آماده شنیدن آتشبس نبودند و همه میگفتند که باید وارد خاک عراق شویم و در جلسهای که با حضور فرماندهان سپاه و ارتش، آیت الله خامنهای و من در جماران برگزار شد، امام جمعبندی کردند که الان در دنیا خواستههای ما را نمیپذیرفتند و بنا شد جاهایی از عراق را تصرف کنیم که مردم این کشور اذیت نشوند و لذا به سمت جزایر مهم مجنون حرکت کردیم.
جانشین حضرت امام در نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس با بیان اینکه پس از شیمیایی زدن در حلبچه به تهران رفتیم و با حاج احمد آقا و مهندس موسوی در این خصوص بحثهای زیادی کردیم، گفت: قرار شد در بخش سیاسی دکتر ولایتی وزیر خارجه وقت برای چانه زنی و قبولاندن شرایط ایران در سازمان ملل وارد شوند و به امام نیز شرایط کشور و جبهه ها را کاملا توضیح دهیم.
وی افزود: من به آقای محسن رضایی فرمانده سپاه در آن دوران گفتم که لیست امکانات مورد نیاز خود را برای عملیاتهای بعدی تهیه کند که منجر به آن نامه معروف آقای رضایی شد.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام تاکید کرد: گاهی گفته میشود جریان منتهی به نوشتن نامه توسط آقای رضایی، ترفند بوده است، اما این موضوع صحیح نیست.
هاشمی رفسنجانی تاکید کرد: پس از مکتوب کردن نیازهای جنگ توسط آقای رضایی من و ۵ نفر دیگر تاکید کردیم که با شرایط فعلی تامین نیازهای کشور و جنگ قابل تحقق نیست و باید قطعنامه را بپذیریم که امام این موضوع را پذیرفتند.
رئیس مجلس تشخیص مصلحت نظام در عین حال اظهار داشت: البته در ابتدا برای امام سخت بود که قطعنامه را بپذیرد و گزارشهایی که به ایشان میرسید نیز واقعگرایانه اما کمی امیدوارکنندهتر بود و در آن زمان امام یک جملهای گفتند که من تا به حال آن را جایی نگفتهام و اکنون نیز نمیگویم.
هاشمی رفسنجانی اضافه کرد: من به امام پیشنهاد کردم که شخصا پذیرش قطعنامه را اعلام کنم و سپس شما من را محاکمه کنید که امام گفتند این حالت قابل اجرا نیست.
وی تصریح کرد: در آن دوران من دیگر مطمئن بودم که نباید جنگ را ادامه دهیم و به امام نیز گفتم که با وجود این همه کشته، اسیر، ویرانی و بدهی برای صدام او بعد از جنگ مشکلات زیادی پیدا خواهد کرد که امام نیز گفتند همه مسئولین و شخصیتهای مهم کشور را دعوت کرده و آنها را در مورد پذیرش آتشبس توجیه کنید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام یادآور شد: آیتالله خامنهای از همه افراد فوقالذکر دعوت کردند، ولی حاج احمد آقا به ما خبر دادند که شخص امام با توجه به اهمیت موضوع میخواهند پذیرش قطعنامه را اعلام کنند و اگر کس دیگری آن را اعلام کند، اختلاف ایجاد میشود.
جانشین حضرت امام(ره) در نیروهای مسلح در دوران دفاع مقدس افزود: با اینکه امام تصمیم به اعلان پذیرش قطعنامه را گرفتند، اما باز هم برخی آقایان در جلسه مسئولان به خاطر این تصمیم امام گریه کردند، اما من همواره خدا را شکر میکنم که در بهترین فرصت جنگ را پایان دادیم.
*موضوع غرامت از عراق هنوز مفتوح است
هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سئوال مجری برنامه ۴۵ دقیقه درباره پرداخت غرامت به ایران گفت: در آن دوران رسانههای دنیا میخواستند روحیه ملت ایران را تضعیف کنند که عراق نیز پس از پذیرش قطعنامه از سوی ایران باز هم به کشورمان حمله کرد، اما به خاطر قدرت ایران عقبنشینی کرد.
وی افزود: با توجه به ارزیابی سازمان ملل که بسیار هم کم بود، ایران ۱۰۰ میلیارد دلار از عراق خسارت دریافت میکرد که برنامه اجرایی آن نیز تنظیم شده و عراق نیز به خاطر اینکه میخواست به کویت حمله کند و میترسید که ایران به پشتیبانی از کویت وارد جنگ شود، این موضوعات را پذیرفت، اما به خاطر اقدامات مختلف صدام فرصت تسویه با ایران پیدا نشد که بعد از سقوط آن رژیم نیز حکومت دیگری در این کشور به روی کار آمد، ولی موضوع غرامت همچنان مفتوح است.
اکنون بعد از خواندن صحبت های آقای هاشمی رفسنجانی ، صحبت های سرلشگر غلامعلی رشید جانشین فرماندهی ستاد کل نیروهای مسلح و از فرماندهان دفاع مقدس که در مصاحبه ای با سیمای جمهوری اسلامی دلایل پذیرش قطعنامه از سوی امام (ره) و فضای موجود در بین فرماندهان سپاه و کشور را در تحلیلی جامع تشریح نمودند.
پی گیری های آقای هاشمی رفسنجانی با گرفتن نامه هایی از مسئولین نظامی و کشوری، باعث شد در آن مقطع مسئولان نظام به جمعبندی پذیرش قطعنامه و پایان جنگ برسند.
ایشان همچنین بیان داشتند ، در خصوص نامه محسن رضایی فرمانده سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به امام(ره) و پذیرش قطعنامه از سوی امام، با اشاره به این که من آن نامه را ندیدم، اما در فضای تنظیم آن قرار داشتم، گفت:
– بعد از فتح خرمشهر با مباحث متعددی که به وجود میآید، امام تصمیم به ادامه جنگ گرفته و تائید میفرمایند که جنگ باید ادامه پیدا کند، به شرطی که متعرض مردم عراق نشویم و زمین هایی را تصرف کنیم که مردم عراق آن جا نباشند.
وی در ادامه با اشاره به شکست نیروهای ایرانی در عملیات رمضان، والفجر مقدماتی و والفجر ۱ و پیروزی در عملیات خیبر، خاطرنشان ساخت:
– از عملیات خیبر تا پایان جنگ، آقای هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده ادامه دهنده عملیات والفجر از سوی حضرت امام حکم گرفت و قرارگاه خاتم را متشکل از عناصر ارتشی و سپاهی تشکیل داد تا جنگ را در سطح عالی هدایت کند.
ما پس از عملیات مذکور به آقای هاشمی و حتی مقام معظم رهبری به عنوان رئیس جمهور وقت و رئیس شورای عالی دفاع، گفتیم که با این هزینهای که نظام جمهوری اسلامی و دولت آقای مهندس موسوی پای جنگ هزینه میکند، قادر به پایان جنگ و یا همان هدفی که خود آقای هاشمی به صراحت تاکید میکرد یعنی «انجام یک عملیات سرنوشت ساز و گرفتن امتیاز برای پایان جنگ» نیستیم.
حال تفاوت شعارها هم معلوم میشود چرا که امام میفرمود «جنگ جنگ تا رفع فتنه در عالم»، رزمندگان میگفتند «جنگ جنگ تا پیروزی» و فرمانده عالی جنگ یعنی آقای هاشمی میگفتند «جنگ جنگ تا یک عملیات ولی یک عملیات سرنوشت ساز» و ایشان میگفتند؛ من لحظهای که این مسئولیت را پذیرفتم این موضوع را به امام در میان گذاشتم و در ملاقات با امام افکارم را برای ایشان تشریح کردم که امام تبسم کردند یعنی نه تائید کردند و نه رد کردند.
رشید در بخش دیگری از سخنان خود با بیان این که ما به آقای هاشمی میگفتیم که اگر منظور شما از عملیات سرنوشتساز فتح بصره است، با این میزان از امکانات قادر به انجام این عملیات سرنوشتساز نیستیم، تصریح کرد:
– ما به آقای هاشمی میگفتیم که بصره را با ۱۰۰ هزار نیروی بسیجی و ۱۵۰ گردان آفندی نمیتوان فتح کرد، بلکه باید ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار نفر را بسیج کرده و ۴۰۰ تا ۵۰۰ گردان را تشکیل دهیم و این ظرفیت در مردم و دولت ایران وجود دارد، چرا که مردم حاضر هستند برای حفظ انقلاب و نظام، جوانان خود را به سوی جبهههای نبرد بفرستند و حتی در این میان توپ و تانک و هواپیمای خارجی هم نمیخواهیم بلکه همین میزان امکاناتی که وزارت دفاع میتواند در اختیار ما قرار دهد، یعنی همین تفنگ و پوتین و کلاه و مهمات کفایت میکند و ما این بار نه از یک محور بلکه از ۳ محور به سمت دشمن هجوم میبریم.
وی با اشاره به افزایش چشمگیر قدرت دشمن در طول سالیان جنگ تحمیلی، خاطرنشان ساخت:
– تعداد لشکرهای دشمن از ۱۵ لشکر زمان حمله، به ۶۰ لشکر افزایش یافته بود و ۷ لشکر زرهی و مکانیکی داشت که نه اسرائیل، نه هند، نه آلمان، نه فرانسه هیچ کدام نداشتند و تنها ورشو و ناتو بیش از آن داشتند، درحالی که ما ۸ لشکر خود در زمان آغاز جنگ را به ۱۰ لشکر افزایش داده بودیم و سپاه هم با ۱۲ لشکر به کمک آمده بود. یعنی سپاه و ارتش جمعاً ۲۲ لشکر داشتند و واقعاً توان زرهی آنها به حدی بود که من در یکی از نوشتههایم در جزیره مجنون خطاب به محسن رضایی نوشتم که گویی هزاران “دهل زن” بر دهل میکوبند. چرا که در عرض ۲ ساعت نزدیک به ۲ میلیون گلوله بر سر ما میریخت و تجهیزات ارتش عراق ۷ بار نو شده بود، در حالی که تناسبی بین امکانات مورد نیاز و هدف ما نبود.
فرمانده ارشد سپاه پاسداران در ادامه سخنان خود گفت:
– ماجرا به سمتی پیش رفت که دشمن در ۲۸ فروردین سال ۶۷ برای دومین بار به ایران آفند زد درحالی که دشمن دو بار بیشتر علیه ما آفند نکرد، یکی ابتدای جنگ در ۳۰ روز اول و یکی هم پایان جنگ. درحالی که ما ۹۰ بار به این دشمن آفند کردیم که ۲۰ مرتبه آن درون خاک خودمان و ۷۰ مرتبه دیگر درون خاک عراق بود. البته اجماع جهانی برای پایان جنگ هم شکل گرفته بود و قدرتهای بزرگ به صدام گفته بودند غیر از سلاح هستهای هر آن چه بخواهی به تو میدهیم ولی تو جنگ را تمام کن.
عراق با ماشین جنگی خود حمله کرد و فاو و شلمچه را گرفت که ما این جا به آقای هاشمی اعلام کردیم که شما به عنوان فرمانده جنگ اختیارات کافی ندارید، لذا ما پیشنهاد میدهیم شما اختیاراتی در حد جانشین فرمانده کل قوا یعنی همان چیزی که پیش از آن بنی صدر داشت، از امام بگیرید که بتوانید نیازهای نیروهای مسلح را بر آورده کرده و به سپاه و ارتش دستورات قاطع بدهید، که ایشان قبول کردند و این منجر شد به حکمی با عنوان جانشین فرمانده کل قوا در خرداد ۶۷٫
آقای هاشمی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، به فرماندهان سپاه یعنی آقای محسن رضایی و سایر فرماندهان گفت که من فرمانده کل قوا هستم و هر آن چه که میخواهید برای انجام یک عملیات سرنوشت ساز، روی کاغذ بیاورید که آقای رضایی نامهای مینویسد و در آن نامه امکانات لازم برای شکست دشمن را در آن نامه مینویسد.
البته آقای هاشمی یک نامه از رئیس برنامه و بودجه دولت آقای میر حسین موسوی نیز دریافت میکند که وضعیت بد اقتصاد کشور در آن نامه تشریح میشود و یک نامه از بخش فرهنگی و نامهای دیگر در مورد تحلیل سیاسی از مراکز سیاسی کشور میگیرد و با یک دسته تحلیل سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی خدمت امام میرسد که هر ۴ تحلیل میگویند ادامه جنگ با این وضع سخت است. البته نظامیان و خصوصاً فرماندهان سپاه معتقد بودیم که آن قدر ظرفیت در درون ملت ایران و دولت حاکم وجود دارد که ما قادریم «جنگ جنگ تا پیروزی» را تحقق بخشیم.
رشید با اشاره به طرح فرماندهان سپاه برای ادامه جنگ خاطرنشان ساخت:
– در طرحی که برآورد کرده بودیم، بصره را شش ماهه میگرفتیم و در شش ماه دوم میتوانستیم کرکوک را فتح کرده و شش ماهه سوم اگر مقامات تصمیم بگیرند به سمت بغداد حرکت کنیم ولی توان ما باید ۳ یا ۴ برابر شود و این توان در درون جمهوری اسلامی امکان پذیر است.
وی با بیان این که اما مقامات ما معتقد بودند که ما هزینهای بیش از این نمیتوانیم صرف جنگ کنیم، خاطرنشان ساخت:
– بارها به ما جواب میدادند که شما با وضع موجود باید بجنگید و ما هم میگفتیم وضع موجود برای به پیروزی رساندن در یک عملیات سرنوشت ساز کافی نیست.
فرمانده ارشد سپاه پاسداران در پایان تصریح کرد:
– امام خمینی(ره) پس از دیدن این ۴ تحلیل، به پذیرش قطعنامه اشاره مینمایند و میگویند حال که مسئولین فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و نظامی و از جمله فرمانده کل سپاه که یکی از معدود فرماندهانی است که قائل به ادامه جنگ است این را میگویند؛ من قطعنامه را میپذیرم.
http://pelakegomshod…com/post-2.aspx
—————————–
سخنان اخیر سردار صفوی
دستیار و مشاور عالی فرمانده معظم کل قوا درباره ادامه جنگ گفت: ادامه جنگ ۲ بخش نظامی و سیاسی دارد. رهبران سیاسی جنگ ها را شروع و تمام می کنند و فرماندهان نظامی تابع تصمیمات رهبران سیاسی هستند. رهبری سیاسی عراق تصمیم گرفت وارد جنگ با ایران شود. رهبری سیاسی ایران هم به این تصمیم رسید که قطعنامه ۵۹۸ را بپذیرد. آغاز و انجام جنگ یک تصمیم سیاسی است. البته فرماندهان جنگ مشورت می دهند اما تصمیم گیری نهایی بر عهده آنها نیست. این موضوع در تمام دنیا وجود دارد و در قانون اساسی ما هم آمده است که جنگ و صلح جزو مسئولیت های ولی فقیه است.
وی ادامه داد: وقتی خرمشهر آزاد شد، از نظر نظامی آن منطقه قابل دفاع نبود و عراقی ها هنوز بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر از مرزهای غربی ما را در اختیار داشتند. از طرفی باید بدانیم که هدف از جنگ ها، تحمیل اراده سیاسی یک کشور به کشور دیگر است. صدام که به ما حمله کرد می خواست خوزستان را از ایران جدا و در نتیجه انقلاب را ساقط کند. ما برای اینکه این هدف را از بین ببریم. یا باید نیروی نظامی دشمن را منهدم کنیم یا او را مجبور به قبول صلح کنیم. از نظر نظامی اگر سال ۶۱ صلح را قبول می کردیم صدام می توانست مجدداً به ایران حمله کند. کما اینکه او بعد از امضای قطع نامه ۵۹۸ باز هم به ایران حمله کرد. صدام اصلاً قابل اعتماد نبود.
صفوی همچنین تصریح کرد: از نظر نظامی ادامه دفاع کاری مشروع و منطقی بود. ما باید ارتش عراق را منهدم و رژیم بعث را تضعیف می کردیم. بعد از فتح شلمچه، فاو و حلبچه حامیان عراق حس کردند ایران در حال قدرت گرفتن است و در نهایت مجبور شدند در قطعنامه ۵۹۸ به ما امتیاز دهند. من به عنوان یک فرمانده نظامی، تا آخرین روز، جنگ را یک دفاع مشروع و منطقی و عاقلانه می دانستم. ما این استعداد را داشتیم که صدام را ساقط کنیم اما بعضی از مسولین سیاسی با امام(ره) همراهی نکردند.
http://www.farsnews….=13920511001073
ناگفتههای خرازی از قطعنامه ۵۹۸
امروز ۲۷ مرداد است و به اعتبار آنچه از برنامه صبح امروز تقویم تاریخ رادیو پخش شد روز برقرار آتش بس رسمی میان ایران و عراق در سال ۱۳۶۷ است. دقیقاً روز ۲۷ تیر ماه نیز جمهوری اسلامی ایران قطعنامه مشهور ۵۹۸ را پذیرفته بود.
به همین مناسبت بازخوانی گفتوگوی دکتر کمال خرازی با ماهنامه مدیریت ارتباطات را که در شماره چهارم آن منتشر شده بود، بیمناسبت ندیدیم.
کمال خرازی کیست؟
نسل دوم و سوم انقلاب اگر پیگیر سیاست باشند، با شنیدن نام او یاد نیویورک، نمایندگی ایران در سازمان ملل و سمتش در دولت سید محمد خاتمی به عنوان وزیر امورخارجه میافتند و اگر هنوز هم پیگیر باشند، حتماً مطلع هستند که خرازی پس از پایان دولت دوم خاتمی با حکم رهبر انقلاب عهدهدار ریاست شورای عالی راهبری روابط خارجی شد؛ شورایی که کهنهکاران دیگری نظیر علیاکبر ولایتی، علی شمخانی، محمد شریعتمداری و محمد حسین طارمی هم عضوش هستند. خرازی اما سالیان دورتر و در زمانه جنگ هشت ساله در قالب مسؤولیت مهم دیگری هم برای نظام جمهوری اسلامی ایفای نقش کرده است؛ مسؤولیت ستاد تبلیغات جنگ؛ ستادی که به گفته خرازی و راویان دیگر قرار بود تبلیغات منفی خارجی را خنثی کرده و برای اذهان داخلی به منظور «دفاع مقدس» خوراک تبلیغاتی تهیه کند.
با قطعنامه ۵۹۸ نمیتوان از عراق غرامت گرفت
مصاحبه ماهنامه مدیریت ارتباطات با خرازی در فضایی دوستانه و مطبوع انجام شد و بدون تعارف گفت اگر پای جنگ و ستاد در میان نبود، گفتوگو نمیکرد.
خرازی در بخشی از گفتوگوی خود با ماهنامه مدیریت ارتباطات در خصوص قطعنامه ۵۹۸ توضیح داد: شورای امنیت سازمان ملل عملاً از صدام حمایت میکرد. اولین قطعنامهای که این شورا صادر کرد و درخواست آتشبس کرد، زمانی بود که دشمن هنوز در سرزمین ما بود و لذا ما قبول نکردیم و گفتیم دشمن باید از سرزمین ما بیرون برود و متجاوز مشخص و تنبیه شود ولی آنها از همان اول در صدد این نبودند که ببینند حق با کیست، بلکه میخواستند شرایط جبهه را به نفع صدام تثبیت کنند. همان قطعنامه ۵۹۸ را هم که دادند، در نهایت صدام را نجات میداد و هیچوقت در آن قطعنامه پیشبینی نکردند متجاوز موظف است حقوق کشوری که به آن تجاوز کرده است، بپردازد.
وی ادامه داد: در بند ۶ این قطعنامه آمده است که دبیرکل هیأتی را موظف میکند که بررسی کنند چه کسی متجاوز بوده و چگونه جنگ شروع شد و بند ۷ نیز میگفت دبیرکل باید هیأتی را به دو کشور بفرستد تا میزان خسارات دو طرف را معین کند و سپس قطعنامه میخواست که صندوقی بین المللی تأسیس شده و از وجوه آن خسارات طرفین جبران شود. شورای امنیت نمیخواست مشخص شود چه کسی متجاوز بوده و چه کسی باید غرامت بدهد، بلکه میخواست خسارات طرفین جبران گردد، آن هم از صندوقی که هیچ وقت تشکیل نشد و قرار بود کشورها در آن پول بریزند تا به طرفین داده شود. روح حاکم بر این قطعنامه این بود که جنگ را تمام کنند و صدام را نجات دهند.
وی تصریح کرد: این هنر دیپلماسی ایران بود که پس از جنگ از همین فضای نامطلوب، براساس شرایط پیش آمده پس از حمله عراق به کویت استفاده و کاری کند که صدام توسط دبیرکل سازمان ملل به عنوان متجاوز معرفی شود. در زمانی که من نماینده ایران در سازمان ملل بودم، تلاش زیادی انجام گرفت تا آقای «دکوئیار» دبیرکل وقت سازمان ملل هیأتی برای بررسی علل وقوع جنگ تشکیل داد و در نهایت هیأت مزبور اعلام کرد که رژیم عراق جنگ را آغاز کرده است و بنابراین عراق کشور متجاوز است.
خرازی با بیان اینکه با قطعنامه ۵۹۸ نمیتوان از عراق غرامت گرفت، افزود: شورای امنیت که تحت سلطه آمریکا و سایر کشورهایی بود که در دوران جنگ به صدام کمک میکردند، اقدامی در برابر گزارش دبیرکل انجام نداد، در حالی که گرفتن غرامت نیاز به صدور قطعنامه دیگری داشت که با اشاره به گزارش دبیرکل، عراق را موظف به پرداخت غرامت کند.
خرازی در این مصاحبه تاریخی و خواندنی، درباره چرایی تعامل ستاد تبلیغات با رسانههای خارجی که از اهرمهای اصلی تبلیغات منفی علیه ایران در فضای بینالملل بودند، دلایل عدم حضورش در فضای رسانهای، دلتنگیاش برای حال و هوای آن روزها، مدیریت اخبار رسانهها در زمان جنگ، نحوه هماهنگی میان رسانهها در زمان جنگ، حضور خبرنگاران خارجی در ایران در دوران دفاع مقدس و.. سخن گفته است.
او در مورد نحوه رفتار و عملکرد ستاد تبلیغات جنگ درباره خبر پذیرش قطعنامه، گفت: در تنظیم خبر قطعنامه فضا خیلی سنگین بود و کسی باور نمیکرد که قطعنامه را پذیرفته باشیم، ولی به هر صورت خبر تنظیم شد، زیرا یکی از کارهای ستاد تنظیم خبرهای مهم بود.
http://www.tabnak.ir…-از-قطعنامه-۵۹۸
——————————
تاپیک های قدیمی و پراکنده در سایت خودمان
http://www.military….hl__قطعنامه ۵۹۸
http://www.military….hl__قطعنامه ۵۹۸
http://www.military….hl__قطعنامه ۵۹۸
———————————————–
در آخر چند سوال مهم که برای درک بهتر پایان جنگ باید حتما جواب داده شود( لطفا در نروید)
هدف ما از دفاع مقدس و جنگ تحمیلی چه بود ؟
ما از این نبرد حق در سطح کلان چه می خواستیم ؟
تاثیر زدن هواپیما توسط ناو آمریکایی چه بود؟
آیا ما توان درگیری تمام عیار با آمریکا را داشتیم؟