نگاهی اجمالی به تاریخ نهضت انتظار حاکمیت دین در جامعه(قسمت اول)
توسط احمدرضا هدایتی · فروردین ۱۶, ۱۳۹۳
در رابطه با فاصله هبوط حضرت آدم بر روی زمین تا عصر حاضر، روایتهای مختلفی نقل شده که یکی از معتبرترین آنها یک دوره تقریباً ده هزار ساله را نشان میدهد، بررسی این تاریخ ۱۰۰۰۰ ساله بیانگر آن است که تمام تلاش انبیاء و اوصیا و در امتداد آن عملکرد فقها و زعمای دین، در جهت استقرار حاکمیت کامل دین حق بر روی زمین صورت گرفته و بیشک این فرآیند در مسیر خلقت آفرینشهای الهی بهطور پیوسته امتداد داشته است و این مفهوم همان رویکردی است که از آن به عنوان «نهضت انتظار» نام برده می شود.
برخلاف محتوای تحریف شده و هویت جعلی و ساختگی برخی از ادیان و فِرَق دروغین مانند؛ آنچه که صهیونیستها به نام یهود ارائه دادهاند، این نهضت از همان ابتدا دارای نقشه راه مشخص در سه بخش شامل: اُمت سازی، دولت سازی و تمدن سازی بوده و از یک فرآیند تاریخی و طولانی با ویژگیهای منحصر بفرد به شرح ذیل برخوردار است:
۱- سابقه دیرین و دارای پیشینهای به قدمت تشکیل اولین جامعه بشری بر روی زمین
۲- برنامه ریزیشده و غایتمند با هدف تحقق دولت حق و اقامه دین الهی
۳- دارای رهبران حقیقی برای ایجاد امت واحده مؤمن و حقطلب
۴- در انتظار حاکمیت دین و در حال رشد مستمر از نظر کمی و کیفی
۵- در پی سعادت بشر و جامعهای برخوردار از مواهب و نعمات الهی
۶- پیوسته و بدون انقطاع و دارای یک سلسله متصل رهبری هوشمند
۷- مدیریت شده به دو شکل مخفی و علنی، متناسب با شرایط زمان
۸- نظامند و دارای برنامههای مختلف، سیاسی، فرهنگی، علمی و نظامی همراستا با شرایط جامعه
از نظر تاریخی؛ ادوار این نهضت را میتوان در چند مقطع مختلف شامل: دوره تقریباً ۸۵۰۰ ساله رسالت انبیاء(ص)، دوره ۲۵۰ ساله وصایت از ابتدای ظهور اسلام و رهبری ائمه معصومین (ع) تا ابتدای غیبت صغری و دوران بیش از ۱۲۰۰ ساله زعامت که به انقلاب اسلامی ایران منتهی میگردد، تقسیم بندی کرد.
مبداء پیدایش نهضت انتظار:
همانگونه که اشاره شد، تاریخ پیدایش نهضت انتظار به زمان حضرت آدم (ع) و داستان قتل هابیل به دست قابیل و طرد وی از جامعه آنروز باز میگردد، چرا که با جدا شدن قابیل از جامعه اولیه و بهرغم نارضایتی حضرت آدم(ع)، بهتدریج اولین جامعهی جدید با حکومت شیطانی در برابر جامعه ایمانی به رهبری اولین پیامبر خدا شکل گرفت و در واقع از همان زمان تلاش پیامبران و اوصیاء الهی برای نجات یا حذف جامعه انحرافی و تحقق حکومت واحد، جامع، فراگیر و پایدار دین حق آغاز گردید.
شاید از آنجا که در ابتدای این راه، جامعه مادر نسبت به جامعه انحرافی ذهنیتی نداشت، لذا حضرت آدم(ع) تمام توان خود را معطوف آن ساخت تا مردمِ جامعهی اصلی را به انجام تکالیف دینی ترغیب نماید تا احکام الهی در بین مردم نهادینه و مسیر برای تحقق کامل حاکمیت دین حق در زمین فراهم گردد.
از سوی دیگر با گسترش فساد و تباهی در جامعه قابیلی و عیان شدن اوج انحراف در متن و بطن این جامعه، اگرچه امکان قیاس حق و باطل بیش از پیش تسهیل گردید، اما امکان درگیری این دو جریان مخالف با یکدیگر، به یک اندیشه جدی برای مبارزه بین حق و باطل تبدیل شد و لذا این انشقاق را باید مبداء ظهور«نهضت انتظار» دانست.
این نهضت که از زمان حضرت آدم آغاز شد، از همان ابتدای کار، توام با تاکید بر عمل به احکام الهی بود، بنابراین؛ میتوان چنین استباط نمود که انتظار یعنی: «تلاش برای حاکمیت دین حق بر جامعه بشری از طریق ترویج و تحقق احکام الهی» و چون این حرکت در مصاف با جبهه باطل به برنامهریزی دقیق و همچنین جوشش و کوشش ویژه و مستمر نیاز داشت، لذا همزمان قواعد نهضت نیز بر آن حاکم بود.
این مفهوم بدان معنا است که نه تنها «نهضت انتظار» هیچگاه بیبرنامه، ایستا و سرگردان نبوده، بلکه در ادامه این مسیر، پیوسته بر قابلیتهای آن افزوده شده است، تا جایی که انسانها در مقاطعی از تاریخ حیات خویش، هر بار با تابش نور پیامبری الهی که نقش رهبری جامع و کلان را بر عهده داشته است، شاهد شکل گرفتن حکومتها و تمدنهای بزرگ و کوچک دینی همچون حکومت حضرت سلیمان نبی(ع)، صدارت حضرت یوسف(ع) یا ظهور و گسترش دین مبین اسلام بودهاند.
بسیاری از روایات اسلامی نشان میدهند؛ از زمان حضرت آدم(ع) تا پیامبر خاتم(ص)، بدون انقطاع ۳۵ نفراز انبیاء و اوصیاء، به ترتیب و با فراز و فرودهای فراوان، جامعه بشری را هدایت و رهبری کردهاند و مابقی بیشتر نقش تبلیغ، ترویج و پیامرسانی را برعهده داشتهاند و لذا ظهور همزمان برخی از پیامبران با یکدیگر نمیتواند، منافاتی با این موضوع و رسالت آنها داشته باشد، این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که به روایت تاریخ، همه پیامبران اولوالعزم و نیز تمامی پیامبرانی که نقش ولایت و رهبری را برعهده داشتهاند، حتماً جانشین بعد از خود را نیز مشخص و بر ضرورت پیروی از او وصیت کردهاند.
نهضت انتظار در دوران ظهور اسلام:
از آنجا که پیامبر اسلام(ص) به عنوان آخرین و برترین پیامبر الهی، در سختترین شرایط ممکن، رسالت رهبری جامعه برای حاکمیت دین حق را بر عهده گرفتند، لذا در راستای رهبری سیاسی و معنوی جامعه، چهار موضوع اصلی را در رأس اهداف خود قرار داده بودند:
۱- ایجاد دولت حق، حتی به شکل محدود و مقطعی
۲- اقدام برای تشکیل دولت فراگیر از طریق دعوت جهان آن روز به اسلام
۳- اقدام برای گسترش امت اسلامی و تشکیل حکومت جهانی حق محور
۴- زمینه سازی برای تشکیل دولت فراگیر و پایدار با دعوت مؤمنان به انتظار فرج و حرکتِ صبورانه و مستمر برای زمینهسازیِ دولت پایدار و فراگیر الهی
پس از رحلت رسول گرامی اسلام(ص)، با اینکه در جریان واقعه غدیر خم جانشین ایشان مشخص شده بود، اما هوای نفس افراد قدرتطلب سبب شد تا با بروز فتنه ناشی از مخالفت با کتاب خدا و عترت رسولالله (ص)، راه برای طرح بدعتهای جدید باز شود و به این ترتیب زمینه برای تضعیف پایههای نظام نوپای اسلامی فراهم گردد، به همین علت حضرت علی(ع) با کمک شیعیان وفاداری که روحشان در پرتو مجالست با انوار الهی پیامبر اسلام (ص) پرورش و صیقل یافته بود، به مقابله با جریان انحرافی جدید پرداختند.
مولفههای اصلی جامعه شیعی به رهبری امام اول شیعیان، عبارتند از:
۱- حکومت معصوم با هدف تمکنگرائی و عدم مشروعیت ذاتی حکومتها
۲- رهبری واحد الهی با امامت معصوم و با هدف ولایت، وحدت ولایت و پیوستگی ولایت
۳- ساماندهی اجتماعی و ایجاد جامعه ای پویا با هدف حفظ سازمان مبارزه
۴- تعالیم ویژه با هدف تنوع در مبارزه و ایجاد وحدت بین مسلمین
به عبارت دیگر، هدف جامعه شیعه در زمان ائمه معصومین(ع) تمکن بر زمین برای اقامه دین در جهت تأمین رفاه و آسایش دنیوی و اُخروی آحاد بشر بوده است و لذا هر یک از امامان در هر مقطع متناسب با شرایط زمانه و میزان فاصله جامعه شیعی به هدف خود، با اتخاذ روشهای متفاوت، فعالیتهای جریان نهضت انتظار را رهبری کردهاند و از آنجا که پایه و اساس برنامه امامان شیعه در این فرآیند بر محور دو مؤلفه مهم آرمانگرائی و واقع بینی، بنا نهاده شده بود، بنابراین؛ علاوه بر رهبری معنوی و روحی، بقیه تلاشهای آنان شامل؛ درس و بحث و تحدیث و تعلیم و محاجه با دشمنان علمی و سیاسی و تأیید و رد گروههای مختلف، همگی دارای غایتی سیاسی بوده است.
بنابراین در پرتو نهضت انتظار؛ دین و سیاست دو جزء تفکیکناپذیر از یکدیگر به شمار رفته و لذا علت دشمنی خلفای وقت با ائمه اطهار(ع) را نباید تنها در حسادت به مقام علمی، اجتماعی و معنوی امامان جستجو نمود، بلکه این خصومت ریشه در نقش چند بُعدی ائمه(ع) داشته است.
روش مورد استفاده ائمه(ع) برای باز پس گیری حکومت در این دوران، در سه شکل خلاصه میشود:
۱- مبارزه علمی با هدف نفی مشروعیت دینی حکومتهای غاصب که متکی به فقهای عامه بودهاند.
۲- بسط معارف امامت در مقابل نظریه خلافت، با هدف نفی مشروعیت سیاسی خلفا.
۳- دعوت، جذب و پرورش نیروهای خاص، با هدف تشکیل و هدایت سازمان مبارزه برای گسترش دعوت اهل بیت در درون حکومت و در میان مردم.
نهضت انتظار در دوران امامان شیعه یک نهضت مستمر توأم با رشد فزاینده کمی و کیفی بود. بدین معنا که جامعه شیعه همواره و بدون عقبگرد، هم به لحاظ گستره جغرافیائی و هم از جهت تعمیق باورها و ایمانها، بهسمت فزونی حرکت کرده است و حتی در دوران غیبت صغری از حرکت باز نایستاده است.
این رشد را میتوان در مقاطعی چون سالهای ۳۵ (رویش و پرورش نیروهای خاص در کنار امیر المومنین)، ۶۱ (شروع نهضتهای سیاسی و نظامی ضد اموی)، ۱۳۲ (اسقاط حکومت بنی امیه)، ۲۰۱ ( نفوذ و اقتدار اجتماعی امامان)، ۲۶۵(اتکاء جامعه شیعه به خود در بقاء)، ۳۲۹ (توان کشف نائب امام زمان) مشاهده کرد.
نهضت انتظار پس از غیبت کبری:
پس از غیبت کبری و در امتداد نهضت هدفمند انتظار، جامعه شیعی در دوران غیبت با تمسک به مهمترین میراث پیامبر(ص) یعنی قرآن و عترت و از طریق ارتباط خواص با امام زمان(عج)، همان مسیر را با هدف ایجاد وحدت و انسجام بخشیدن به جامعه مسلمانان برای ایجاد امت واحده اسلامی و تحقق حاکمیت دین در جهت سعادت دنیوی و اُخروی آحاد بشر دنبال نمود، خصوصیات جامعه شیعی در این زمان را اینگونه میتوان بیان نمود:
۱- اتکاء به آموزههای قرآنی و سیره نبوی و رفتار علوی و برخورداری از ولایت فقها، این جامعه را همچمون گذشته در برابر انحرافات احتمالی مصون ساخته بود.
۲- وحدت رهبری و نافذ بودن حکم ولایت مطلقه فقیه در تمام دوران تاریخ شیعه، ویژگی دیگری است که از ایجاد تفرقه و تشتت در جامعه شیعی جلوگیری میکرد.
۳- جامعه شیعه با اجتناب از خشونت و تکیه بر تقیه و رازداری و بکار بردن شیوههای مختلف مبارزاتی متناسب با شرایط، جامعهای مستحکم بود و لذا در برابر ضربه مقاومت میکرد.
۴- این جامعه بهدلیل وجود ریشه محبت در میان خود، روابطی سهل و روان داشت و این ویژگی قابلیت انعطاف پذیری آنها در برابر مشکلات را افزایش میداد.
۵- مقابله با ظلم و حمایت از محرومین و مستضعفین و یاریرسانی به آنها در مصائب و مشکلات، جلوه خوبی از ماهیت واقعی شیعه را در اذهان اقشار عمومی جامعه به تصویر کشیده بود.
۶- آرمانگرایی و واقع بینی همراه با ولایتمداری، راز داری، محبت و معرفت، قدرت انعطافپذیری و تحرک جامعه شیعه را مضاعف ساخته و این امکان را برای آنها فراهم ساخته بود تا از بحرانهای فکری، اجتماعی و سیاسی به سلامت عبور کنند.
اگرچه ولایت فقها مرتبه نازله تحقق عینی عترت و تشکیل حکومت دینی مبتنی بر اندیشه ولایت محسوب میشود، اما در عینحال ولایت فقیه بالاترین حد مقدور تحقق عینی عترت در دوران غیبت تاکنون به شمار میرود و توجه به همین مسئله است که مراجع و زعمای شیعه را قادر ساخت تا در فرآیند نهضت انتظار به مبارزه خود ادامه دهند و از همین روست که باید نهضت فقها را مقطعی دیگری از نهضت انتظار و مرکز ثقل و محور اصلیِ هویت بخش تاریخ ایران و تشیع دانست، نهضتی ریشه دار، فزاینده، مستمر و دارای روحی یکپارچه و غایتی واحد که در دوران غیبت معصوم و بهدنبال نهضت انبیاء و اوصیاء بوجود آمده است.
به این ترتیب، فلسفه انتظار در تعبیر صحیح و سالم خود در دوران غیبت کبری، یعنی انتظار ظهور دولت پایدار و فراگیر حق از طریق زمینهسازی برای این ظهور در شرایط متفاوت و در زمانهای مختلف رهبری فقها و لذا با این مفهوم، انتظار، هسته مرکزی و زیر بنائیِ تمام حرکات علمی، فرهنگی و سیاسی و نظامی نهضت شیعه در دوران غیبت کبری بوده است.
چگونگی رهبری نهضت انتظار توسط مراجع:
تاریح اسلام بیانگر آن است که حدود ۶۰ فقیه و عالم شیعی از سال ۳۲۹ق تا ۱۳۹۸ق بدون انقطاع و با مرکزیت سه کشور ایران، عراق و شام، رهبری جامعه شیعه را تا انقلاب اسلامی بر عهده داشتهاند و جریان گسترده نهضت انتظارِ تشیع، در همه مناطق این سه منطقه هدایت میشده است، در واقع در طول دوران غیبت کبری، رهبر و مرجع شیعه در هر شهری استقرار می یافت، همان شهر به مرکز سیاسی و مرکز علمی شیعه در آن زمان تبدیل میشد. شهرهائی مانند: قم، ری، بغداد، نجف، طرابلس، مشهد، سبزوار، کاشان، حله، قزوین، حلب، جبع شام، جبلعامل، هرات، اصفهان و سامرا از جمله شهرهایی هستند که در طول دوران غیبت کبری، مراکز نهضت شیعه بودهاند.
مرجع شیعه در هر دوره آن فقیهی بوده که در عصر خود برای تصدی رهبری و ریاست شیعه افضل بوده است، یعنی معدل امتیازات او در ملاکهائی چون دین شناسی، شجاعت، مدیریت و آگاهی بر زمان، از دیگران بیشتر بوده است، البته گاهی در برخی از مقاطع زمان به ظاهر فقهای متعددی در مناظق مختلف به ولایت میرسیدند، اما ولایت مطلقه، مرجعی بود که ولایتش بر دیگران به اثبات رسیده و به تنهائی رهبر و ولی منصوب از جانب امام زمان بوده است و تاریخ شیعه گواهی میدهد، نه تنها سایر مراجع، بلکه مردم نیز به مرور زمان، رهبر اصلی خود را پیدا میکردهاند.
آنچه در دوران غیبت صغری، با عنوان نیابت خاصه در جامعه شیعه رواج یافت، بعدها با همان ماهیت در دوره غیبت کبری امتداد یافت. به یک معنا رهبر شیعه در این دوران همان نائب خاص امام زمان عج) بوده است که به نصب و هدایت امام و شناخت نخبگان شیعه بر این مسند مینشست و لذا تنها تفاوت نائب خاص در دوران غیبت صغری با نائب عام در دوران غیبت کبری در این بود که؛ در غیبت صغری امام فرد منصوب را با اسم معرفی می کردند، اما فرد منصوب در غیبت کبری با ملاکها معرفی میشد.
در هر حال؛ سازمان مبارزه شیعه که همان نظام نیابت و وکالت و نمایندگی امام معصوم(ع) در سرزمینهای اسلامی بود و با تودههای شیعی ارتباط برقرار میکرد، پس از طی دوره گذار و عبور از مرحله انتقالی در دوران غیبت صغرای، در دوران غیبت کبری نیز به سازمان جدید مرجعیت تبدیل و با همان ساختار و کارکردهای قبلی به کار خود ادامه داد، اما به مرور زمان، نهضت انتظار با چالشها و پیچیدگیهای بیشتری مواجه شد، به همین دلیل روشهای رهبری و مقابله، تکامل یافته و در اشکال مختلفی بروز یافت.
چالشها و روشهای مبارزه فقهای شیعه:
شاید پس از غیبت کبرا، بتوان از تأثیر نامطلوب حکومتهای وقت بر اصول و ارزشهای اخلاقی و اعتقادی مردم و تلاش آنان برای جلوگیری از ایفای نقش مرجعیت در امور حکومتی و اجتماعی، به عنوان بزرگترین و غامضترین مسئله زعامت شیعه در طول رهبری «نهضت انتظار» نام برد، اما بیشک این تنها مشکل جامعه در این دوران بهشمار نمیرفت، زیرا از یکسو اعلام جدایی دین از سیاست خودکشی اعتقادی بهشمار میرفت و به این ترتیب جامعه شیعه در اکثریت جامعه غفلتزده آن دوران استحاله و مضمحل میشد و از سوی دیگر اگر بر پیوند دین و سیاست تصریح میشد، آنگاه برسر دو راهیِ تائید مشروعیت حکام وقت و یا سرکوب واضمحلال قرار می گرفت.
با گذشت زمان و با ورود عوامل خارجی به این منازعه، بهتدریج بر حجم مشکلات افزوده شد و این مفهوم بدان معنی بود که برای اصلاح و تعمیق فرهنگ، فکر و باور مردم میبایست قدرت سیاسی داشت. برای قدرت سیاسی هم راهی جز حرکت و خواست مردم و پایداری آنان برای حمایت از رهبران وجود نداشت، اما مردم این آمادگی را نداشتند، بنابراین رهبران نهضت، سیاستهای ذیل را اتخاذ نمودند:
۱- ارتباط با مردم و کار روی باورهای آنان در حد مقدورات
۲- عدم تعرض به حکومتها به منظور فرصتیابی برای کار فرهنگی
۳- نزدیک شدن به حکومتها برای ایجاد فضای کار از طریق:
۳-۱- جلوگیری از برانگیختن سوء ظن حاکمان
۳-۲- کار فکری و فرهنگی روی خود حاکمان
۳-۳- استفاده از اهرم فشار مردمی برای گرفتن امتیازات سیاسی
به این ترتیب آرام آرام گریزگاههایی کوچک برای بسط ید رهبری شیعه و تابیدن نور تشیع بر جامعه فراهم شد، اما از آنجا که حکومتها همچنان مانع اصلی تلقی میشدند، لذا در مقاطعی از تاریخ، راهبرد نزدیک شدن به دولتها و ایجاد تغییر هرچند اندک و صوری در نظامهای حکومتی، در دستور کار رهبران شیعه قرار گرفت.
این رویکرد در بسیاری از موارد، رضایت حکام وقت را نیز به دنبال داشت، زیرا ً به زعم آنها (شاهان)، نزدیک شدن علما به حکومت، نوعی مشروعیت بخشیدن به کار آنان تلقی میشد و از طرف دیگر پناه بردن به دین، گاهی میتوانست نوعی احساس آرامش را برای کسانی که عملکردشان همواره با ظلم وستم همراه بود، به ارمغان آورد و این در حال بود که فقهای شیعه با اتخاذ این تدبیر در زمانهای مورد اشاره، ضمن فراهم ساختن فرصتهای جدید، بهجای تصریح بر وجود یا عدم وجود رابطه بین دین و سیاست، عدم التصریح را برگزید.
البته در برخی از موارد، نیاز حکام به قدرت رهبران شیعه برای کنترل بحرانهای اجتماعی و در پارهای از اوقات، ضعف ساختاری ناشی از خلاء اعتقادی، علمی و فکری حاکمان و به عبارت دیگر عدم آگاهی آنان در مورد ماهیت ظلمستیزی شیعه، فرصتهای لازم برای گسترش فعالیت تشیع را فراهم میساخت.
شکل و عرصههای کارِ سازمان مبارزه:
بررسی شیوه مبارزه مرجعیت تشیع گویای آن است که شیعه در شرایط” تهدید” به “سیاست تثبیت”، در شرایط “تحدید” به “کار تعمیق”، در شرایط” گشایش” به “برنامه توسعه” و در شرایط “اقتدار” به “اصل تَمَکُن” روی میآورد و برای کسب موفقیت در این زمینه متناسب با شرایط، گاهی به شکل «علنی» و در مقاطعی به صورت «غیر علنی و مخفی» تحقق اهداف «نهضت انتظار» در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، سیاسی و نظامی را تعقیب میکرد.
به بیان دیگر، هرگاه شرایط برای فعالیت علنی مهیا بود، رهبری جامعه شکل آشکار داشت و هر زمان که سرکوبگری حکام وقت تشدید و شیعه بودن جرم قلمداد میشد، شیعه با توسل به تقیه، راهبرد تثبیت نهضت و حفظ میراث علمی و فرهنگی اسلام را در پیش میگرفت و تا فراهم شدن فرصتهای جدید، به شکل مخفیانه و در حد مقدورات خود به بسط و گسترش دین میپرداخت، مصداق استفاده از شیوه اخیر را میتوان در مقاطعی از حکومت سلجوقیان، مقطع اول حکومت مغول، حکومت افشاریه و حکومت رضاخان ملاحضه نمود.
نهضت علمی: گاهی فشار حکام کاهش مییافت، اما تشیع همچنان در محدودیت اجتماعی قرار داشت، در اینگونه موارد راهبرد انتخاب شده توسط رهبری، همان”تعمیق نهضت” یعنی رسیدگی به ساختمان فکری شیعی با مفهوم سازی و ایجاد نظامهای عقیدتی با تکیه بر قدرت اجتهاد از طریق تعلیم و تربیت بود. نتیجه این مرحله از نهضت، “تأسیس و احیای مراکز علمی و جذب و پرورش خواص” بود. مصداق استفاده از این روش را میتوان در اوخر حکومت آل بویه، دوران حکومت بنیمزید در حلّه و اوایل حکومت قاجار، مشاهده کرد.
نهضت فرهنگی: زمانی که حکومتهای وقت به دلیل تمایل به تشیع یا ضعف سیاسی با شیعه “همراهی” میکردند، زمینه برای ایجاد ارتباط میان خواص و عامه مردم و سرازیر شدن معارف شیعی در میان مردم فراهم می شد. در چنین وضعیتی راهبرد نهضت شیعه “توسعه نهضت” و گسترش دعوت شیعی در میان مردم مبنای عمل قرار میگرفت. روش اتخاذ شده دراین مرحله ترویج معارف شیعی در میان مردم از طریق “احیا یا ایجاد سنن شیعی و تعظیم شعائر” بود. نتیجه این مرحله” نفوذ باورها و ارزشهای شیعی در میان مردم و نهادینه شدن آنها” بود. نهضت فرهنگی شیعه در دوران حکومت آلبویه، بخشی ازحکومت ایلخانان و اوایل سلطنت پهلوی دوم جریان داشت.
نهضت سیاسی: در زمان نفوذ مرجعیت شیعی در میان مردم و برخورداری از “اقتدار اجتماعی”، رهبران نهضت شیعه به صورت محدود و موضعی یا مطلق و همه جانبه، راهبرد “تحمیل اراده سیاسی” به حکومتهای وقت را اتخاذ میکردند. “امر به معروف و نهی از منکر” با ابعاد وسیع و حقیقی آن، روشی بود که معمولاً در این شرایط اتخاذ میشد. نتیجه این مرحله از نهضت، پیدایش “جنبشهای اجتماعی” بود. نهضت تنباکو، نهضت مشروطه و نهضت امام خمینی، از جمله نهضتهای سیاسی فراگیری هستند که مرجعیت شیعه با استفاده از این راهبرد به آنها دست یافتند.
نهضت نظامی: رهبری شیعه همیشه تابع روشهای مخفیانه نبوده و به تقیه ختم نمیشده است، بلکه گاهی شکل قهری به خود میگرفت، البته باید ریشهی شکلگیری نهضت نظامی را در تن ندادن حاکمان وقت به درخواستهای سیاسی و مشروع مرجعیت شیعه و یا ضرورت دفاع از سرزمینهای اسلامی در مقابل هجوم کفار جستجو کرد. راهبرد شیعه در این گونه شرایط، کسب “امتیازات سیاسی و یا دفاع ” از موجودیت اسلامی و روش اتخاذ شده در این مرحله” جهاد” بوده است. شرکت در جنگهای ایران و روس، دو بار لشکرکشی ناکام آخوند خراسانی به ایران و جهاد علیه اشغال عراق توسط انگلیس از موارد اصلی نهضت نظامی مرجعیت می باشد.
ذکر این نکته ضروری است که ممکن است در برخی از این دوران شاهد بازگشت مجدد مرجعیت به یک روش خاص باشیم، به عنوان مثال نهضت شیعه سه بار در قرون ۵ و ۷ و ۱۳ به نهضت علمی روی آورده و یا امکان دارد در برخی از مقاطع، همه اشکال نهضت مورد استفاده قرار گرفته باشد، اما این رویکرد به معنای بازگشت نهضت در قرن ۱۳به سطح علمی قرن ۵ یا ۷ نیست، زیرا شیعه در تمام دورههای تاریخی مورد اشاره، ضمن تطبیق با شرایط همواره به لحاظ علمی و محتوایی رشد داشته است.
برگرفته از مجموعه مباحث استاد حوزه و دانشگاه- حجتالاسلام والمسلمین علی ثقفی
احمدرضا هدایتی
کارشناس ارشد مدیریت
۲۹/۱۲/۹۲
برچسب ها: انقلاب اسلامیتمدن اسلامیجامعه اسلامیحکومت اسلامیفرآیند تحقق اهداف انقلاب اسلامیکشور اسلامینظام اسلامینهضت انتظار