Print Friendly, PDF & Email
تمدن اسلامی چیست و آیا امامان معصوم(ع) در آن نقش داشته‌اند؟
پرسش
نقش شاگردان امام صادق(ع) در پیشرفت و شکوفایی تمدن اسلامی چیست؟
پاسخ اجمالی
عموم تمدن‌ها با نام جغرافیایى محل تولد و رشد و نمو خود، خوانده می‌شوند که محدوده‏ و ملیت واحدی را شامل می‌شدند. در کنار اینها تمدن اسلام وجود دارد که از معدود و یا تنها تمدن دینی است که دین، سنگ آسیای شکل‌گیری آن می‌باشد؛ به همین جهت، ملیت‌های مختلف را در درون خود جای داد.
تمدن اسلامى با اساس نگرش توحیدى، تمدنى است ایدئولوژیک با مجموعه‌اى از ساخته‌ها و اندوخته‌هاى معنوى و مادى جامعه اسلامى که انسان را به سوى کمال معنوى و مادى سوق مى‏دهد. البته باید توجه داشت؛ مراد از تمدن حداقل در نگاه ما، وجود ساختمان‌ها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدن‌های گذشته را با بناهای آن می‌شناسند و ساختمان‌هایی؛ مانند مسجد اموی و… را یادبود تمدن اسلامی بر می‌شمارند.
در این تمدن نقش شیعیان و پیروان مکتب اهل بیت، مانند بسیاری از گروه‌های دیگر؛ نقشی مهم و اثر گذار بوده است که در پاسخ تفصیلی به قسمت‌های کوچکی از آن اشاره کرده‌ایم.
پاسخ تفصیلی
اصطلاح «تمدن» با این‌که کلمه‌ای عربی است؛ ولی در زبان عربی از واژه «الحضاره» به‌جای آن استفاده می‌شود و به معناى اقامت در شهر است.‏[۱] تعریف «تمدن» از جمله موضوعاتی است که پیرامون آن صحبت بسیار شده است. همچنین عوامل تأثیرگذار در شکل‌گیری تمدن نیز از جمله مباحث مهم می‌باشد. در مورد این مطالب می‌توانید مقاله نقش اسلام در پیشرفت تمدن بشری را مطالعه نمایید.
عموم تمدن‌ها با نام جغرافیایى محل تولد و رشد و نمو خود، خوانده می‌شود که محدوده‌اى مشخص بوده و البته برداشتى متقابل از نام اقوام ساکن هر سرزمین نیز است؛ تمدن مصرى در کنار رود نیل، تمدن هند در دره رود گنگ و سند، تمدن چین در دره رود زرد، تمدن بابل در کنار دو رود دجله و فرات، تمدن سریانى در سواحل مدیترانه، تمدن یونانى در سواحل مدیترانه، تمدن آریایى در فلات ایران و … جملگى نام خود را از محل خیزش و یا اقوام خود برگرفته‌اند.[۲]
در کنار اینها تمدن اسلام وجود دارد که از معدود و یا تنها تمدن دینی است که دین سنگ آسیای شکل‌گیری آن می‌باشد؛ به همین جهت، در این تمدن، اقوام ایرانی، عرب و رومی و از مناطق مختلف که امروزه تحت قاره‌های آسیا، افریقا و اروپا خوانده می‌شود، شکل گرفته است.
آغاز این تمدن را می‌توان شروع دعوت پیامبر اسلام(ص) دانست.
تمدن اسلامى، تمدنى دینى است که بسیاری از مؤلفه‌هاى آن بر محور دین اسلام می‌گردد. به دلیل وجود همین پسوند پُرمایه، از یک سو قابلیت تحدید زمانى و تعریف معنایى دارد؛ زیرا آغاز و انجامش تقریباً مشخص است و از سوى دیگر، داراى گستردگى مفهومى و موضوعى بسیارى است که‏ همه پیچیدگی‌ها، ظرایف و جهان‌شمولى دین اسلام را -به عنوان دینى الهى- در خود دارد. بدین ترتیب، تمدن اسلامى داراى همه ویژگی‌هاى تمدن الهى در چارچوب آموزه‌هاى قرآنى و متکى بر سنت پیامبر اکرم(ص) است و مؤلفه‌هاى آن دین، اخلاق، علم، عدالت، قوانین، مقرّرات، اصول دینى و… است.‏[۳]
تمدن اسلامى با اساس نگرش توحیدى، تمدنى است ایدئولوژیک با مجموعه‌اى از ساخته‌ها و اندوخته‌هاى معنوى و مادى جامعه اسلامى که انسان را به سوى کمال معنوى و مادى سوق می‌دهد. مقصود از «ساخته‌ها»، آن بخش از حیات تمدنى است که در شرایط عادى در جامعه وجود ندارد و انسان آن‌را می‌سازد. مراد از «اندوخته‌ها» نیز آن چیزى است که از انباشتن تجربه‌ها و داده‌ها، دانش‌ها، قراردادها و اختراعات گذشته جوامع بشرى، تحت نفوذ حکومت اسلامى به جامعه اسلامى به میراث رسیده است. بنابراین، فرهنگ و تمدن اسلامى مجموعه‌اى از همه آداب و رسوم، اعتقادات و باورها، سنن، معارف، علوم اسلامى و ذخایر مشترک مادى و معنوى است که در میان ملت‌هاى مسلمان وجود دارد.[۴]
در این‌جا لازم است به تعدادی از مطالب در قالب نکته‌ها اشاره کنیم که هر یک از اینها، بخشی از موضوع تمدن را روشن می‌کند:
۱٫ به دلیل درهم تنیدگى عوامل پیدایى تمدن، نمی‌توان مدعى شد که هر عامل به صورت مستقیم و مستقل در پدیدارى تمدن نقش داشته‌اند. البته این بدان معنا نیست که ما از گستره اثرگذارى و اهمیت هر یک از عوامل به ‏صورت مستقل غافلیم. بدیهی است که نمی‌توان تنها یک عامل را سبب ایجاد تمدن دانست.[۵] بنابراین، یک شخص، و یا حتی یک گروه و شاید حتی یک نسل به تنهایی صاحب و سازنده تمدن نیستند.
۲٫ مراد از تمدن؛ وجود ساختمان‌ها و بناهای بزرگ و مجلل نیست. امروزه عموم تمدن‌های گذشته را با بناهای آن می‌شناسند و ساختمان‌هایی مانند مسجد اموی و… را یادبود تمدن اسلامی برمی‌شمارند.
بزرگان مکتب تشیع که اهل بیت پیامبر اسلام(ص) نیز می‌باشند؛ نه سیره‌ای بر ساخت این نوع بناها داشته‌اند و نه توصیه‌ای به چنین ساختمان‌هایی کرده‌اند، بلکه حتی در برخی مواقع از این نوع خانه‌ها نهی شده است.[۶] البته این منافی ساخت بناهای خوب و بالنسبه بزرگ برای زندگی نیست؛ از حضرت موسى بن جعفر پرسیدند که بالاترین لذت و عیش دنیا چیست؟ فرمود: «وسعت خانه و کثرت دوستان».[۷] همچنین در روایتی از امام صادق(ع) یکی از چیزهایی که برای مؤمن مایه راحتی است، خانه وسیعی است که عیب و حال او را از مردم بپوشاند.[۸]
۳٫ ادیان الهی بویژه دین اسلام، در کنار توجه به معنویات، به زندگی دنیوی نیز توجه داشته و دستوراتی در این زمینه ارائه کرده‌اند؛ مانند ترک دلبستگی به دنیا، نهی از عزلت‌نشینی، برقراری زندگی زناشویی، تلاش در جهت خدمت به خلق و کسب رزق حلال؛ چنان‌که از معصوم(ع) نقل شده است: «چنان براى زندگى دنیاى خویش تلاش کن که گویا تا ابد زنده هستى، و براى آخرت خویش آن‌چنان کار کن که گویى فردا از دنیا خواهى رفت».[۹]
انسان دارای دو بُعد است؛ یک بُعد مادی و یک بُعد معنوی.[۱۰] از آن‌جا که دین ناظر به بُعد معنوی انسان است، عموماً در بُعد معنوی، دستوراتش را عرضه می‌کند، با این حال، اسلام نه تنها به بُعد معنوی انسان توجه دارد، بلکه بُعد مادی انسان را نیز مورد توجه قرار داده، و ارتباط بین بُعد مادی و معنوی را یک ارتباط نزدیک، بلکه در هم تنیده می‌بیند، که هریک از این دو می‌تواند تأثیرات مثبت و منفی بسیاری بر انسان بگذارد. بنابراین، ارتباط پیشرفت و تمدن با اسلام، ارتباطی هماهنگ و هم‌خوان است.
۴٫ علم در دین اسلام، امری مهم و اساسی است و تأکیدات بسیاری بر آن وجود دارد.[۱۱] اما نکته قابل اعتنا این‌جا است: اسلام، اولویت و برتری را بر علوم دینی و شناخت خدا و نفس قرار می‌دهد،[۱۲] با این حال، تنها علم را منوط به علوم دینی نمی‌داند و دانش‌هایی که در خدمت بشر باشد را نیز شامل می‌شود. از پیامبر خدا(ص) نقل شده است: «اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ فَإِنَّ طَلَبَ الْعِلْمِ فَرِیضَهٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِم»‏؛[۱۳] علم را طلب کنید حتی اگر در چین باشد؛ همانا طلب علم بر هر مسلمانی واجب است. این طبیعی است که مراد پیامبر از علم‌آموزی حتی از چینی‌ها، محدود به علوم دینی نیست و دایره گسترده‌تری را شامل می‌شود که در اقصی نقاط جهان یافت می‌شود و گرنه تحصیل علوم دینی حتی در چین، چندان باورپذیر نمی‌باشد. به‌علاوه؛ در نگاه اسلامی، خدمت به بشر، امری پسندیده و نیکو است و خداوند برای خدمت به خلق، اجر و قرب بسیار قرار داده است؛ کسب دانش‌ در جهت خدمت به جامعه بشری نیز می‌تواند مصداق بارزی از خدمت به خلق و بندگان خدا باشد. بنابراین، از این طریق نیز می‌توان استحباب کسب علوم تجربی را برای مسلمانان و مؤمنان ثابت کرد.
پرورش شاگرد توسط ائمه(ع) در علوم مختلف
یک شخص، هر مقدار که دانشمند و مبتکر باشد، طبیعتاً توانایی محدودی خواهد داشت. اما تربیت شاگرد و رشد علمی و تربیتی آنان، می‌تواند خدمت و کمک را چند برابر کرده و این موقعیت را فراهم آورد که آنان کارهای بزرگی را انجام دهند و حتی آنان نیز شاگردان بیشتری را تربیت کرده و این زنجیره، هر روز بزرگ و بزرگ‌تر گردد.
امام باقر و امام صادق(ع) به جهت فراهم شدن محیط سیاسی و اجتماعی به این سمت رفته و تلاش بسیاری در تربیت شاگرد انجام دادند؛ به‌گونه‌ای که در منابع آمده: «محدّثان، اسامی راویان ثقه‌ای که با وجود اختلاف نظرات و اعتقاداتشان، از امام صادق(ع) نقل می‌کردند را چهار هزار نفر دانسته‌اند»[۱۴] که می‌توان بسیاری از آنها را شاگرد امام دانست.[۱۵] این شاگردها در علوم مختلف، فقه، کلام و … بوده‌اند و حتی یکی از آنها در علمی چون شیمی نیز فعالیت داشته است.[۱۶]
ابوعبدالله محمد بن خالد برقی از دانشمندان قرون دوم و سوم و شاگرد امام رضا(ع) و امام محمد تقی(ع) بوده که از علمای مشهور زمان خود بود و کتاب‌های بسیاری در علوم مختلف نگاشت که یکی از مهم‌ترین آنها در علم جغرافیا به نام «البلدان» بوده است،[۱۷] که البته فرزند او احمد بن محمد برقی آن‌را تکمیل نمود.[۱۸]
جابر بن حیان از شیمی‌دانان بزرگ اسلامی و بنابر قولی از شاگردان امام صادق(ع) بود و نقش مهم و اثرگذاری در پیشرفت این علم داشته[۱۹] و شاگردان بسیاری را نیز تربیت کرد.[۲۰]
در بحث تاریخ‌نگاری به خصوص در تاریخ اسلام، کتاب‌های مختلفی از شاگردان و پیروان اهل بیت(ع) نوشته شده است؛ مانند سلیم بن قیس که از اصحاب امام علی(ع) بوده و کتاب مهمی در تاریخ نوشته است. این کتاب، اولین کتاب حدیثی نگارش یافته شیعیان است که امروزه نیز موجود است. این کتاب به جهت گزارشی که از حوادث پس از وفات پیامبر(ص) و دوران حکومت حضرت علی(ع) به دست می‌دهد، اهمیت بسیاری دارد. یکی از ویژگی‌های برجسته کتاب، نقل حوادثی است که همواره میان شیعه و سنّی محلّ اختلاف و کشمکش بوده است.[۲۱]
علاوه بر این؛ عبدالله بن ابراهیم طالبی که از پیروان ائمه بوده و کتاب‌های تاریخی پیرامون قیام‌های شیعیان نوشته است.[۲۲]
در کنار اینها باید توجه داشت؛ چند دهه پس از همین دوران بوده که شکوه حکومت اسلامی به اوج رسیده و فرهنگ و علوم مختلف در سرزمین‌های اسلامی رواج پیدا کرد که آن‌را تمدن اسلامی، تنها تمدن دینی در تاریخ جهان می‌نامند. قطعاً این تلاش‌ها و تربیت شاگردها در شکل‌گیری تمدن اسلامی نقش بسزائی داشته و بعدها از همین تمدن، علوم مختلف به کشورهای دیگر نیز فرستاده شد.
ارائه برنامه متعالی برای اداره جامعه
در دوران سیاسی امامان(ع)، موقعیت چندانی برای بروز و نشر دستورات، جهت تعالی جامعه وجود نداشته است. اما در برخی زمان‌ها این موقعیت به وجود آمده و تعدادی از ائمه اطهار این دستورات را ذکر و عمل کرده‌اند. دستوراتی که امروزه آنها را در ذیل بخش‌هایی؛ مانند روابط اجتماعی، رابطه حاکم با مردم،‌ اولویت عوام بر خواص، حقوق اقلیت‌های دینی، محدوده آزادی‌های سیاسی و اجتماعی، حقوق مدنی و… می‌توان جای داد. بررسی همه اینها و نگاه اسلام به آن، بحث مفصلی در قالب مدیریت اسلامی را شامل می‌شود که طبیعتاً بررسی همه آنها مجالی مجزا می‌طلبد. با این حال به یک مورد از اینها اشاره می‌کنیم:
یکی از موارد مدیریت اسلامی که توسط ائمه(ع) تأکید و اجرا شده؛ رابطه حاکم با مردم و توجه به حقوق افراد فقیر و ضعیف است. اسلام در این زمینه تلاش کرده که مخاطبان را براساس ارزش انسانیت آنها، دسته‌بندی کند و حکومت را موظف به حفظ حقوق مظلومان و مستضعفان نماید. امام علی(ع) در مجموعه دستورات خود به مالک اشتر می‌فرماید: «مبادا هرگز، چونان حیوان شکارى باشى که خوردن آنان(مردم) را غنیمت دانى؛ زیرا مردم دو دسته‌اند، دسته‌اى برادر دینى تو، و دسته دیگر همانند تو در آفرینش».[۲۳]
در عبارات مختلفی از این نامه، امام دستور به رعایت حقوق مردم دارد و حتی به صراحت می‌گوید که ضعیفان را بر خواص و صاحبان قدرت و ثروت، مقدم دارد: «خواصّ جامعه، همواره بار سنگینى را بر حکومت تحمیل می‌کنند؛ زیرا در روزگار سختى یاریشان کمتر، و در اجراى عدالت از همه ناراضی‌تر، و در خواسته‌هایشان پافشارتر، و در عطا و بخشش‌ها کم‌سپاس‌تر، و به هنگام منع خواسته‌ها دیر عذرپذیرتر، و در برابر مشکلات کم‌استقامت‌تر می‌باشند در صورتى که ستون‌هاى استوار دین، و اجتماعات پرشور مسلمانان، و نیروهاى ذخیره دفاعى، عموم مردم می‌باشند، پس به آنها گرایش داشته و اشتیاق تو با آنان باشد».[۲۴]
این دستورات قطعاً جنبه ارشادی صرف نداشته و طبیعتاً امام با این دستور، انجام آن‌را از مالک اشتر و هر حاکم مسلمانی که خود را پیرو امام می‌داند، خواستار است.
امام در عمل نیز بر همین تئوری عمل کرده است؛ با فقرا به بهترین شکل ممکن برخورد داشته و حتی به مانند آنها زندگی می‌کرد.[۲۵] از طرف دیگر، در مقابل باج‌خواهی و زیاده‌خواهی برخی از خواص و ذی‌نفوذها ایستادگی کرد و حتی جنگ با آنان را مقدم بر پایمال کردن عدالت دانست.
این دستورات و این رفتارها، قطعاً باب جدیدی در ایجاد جامعه متعالی، ایجاد کرده است. البته در این‌که این اعمال سال‌ها یا قرن‌ها بعد مورد توجه جدی قرار گرفته، از ارزش ذاتی آن کم نمی‌کند؛ زیرا امام هم در عمل که برای پیروانش حجت است و هم در دستورات خود، که منشور خواست سیاسی ایشان است، بر این امور تأکید کرده است.

[۱]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، محقق، میر دامادی، جمال الدین، ج ۴، ص ۱۹۷، بیروت، دار صادر، دارالفکر للطباعه و النشر و التوزیع، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
[۲]. جان احمدى، فاطمه‏،‌ تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامى،‌ محقق، نجف، مهدى‏، ص ۲۷، قم‏، نشر معارف‏، چاپ اول‏،‌ ۱۳۸۶ش.
[۳]. همان، ص ۵۱ – ۵۲٫
[۴]. ر.ک: شریعتى، على، مجموعه آثار(تاریخ تمدن‏)، ج ۱۱، ص ۱۲ – ۱۳، دفتر تدوین و تنظیم مجموعه آثار دکتر شریعتى، ۱۳۵۹ش.
[۵]. اسلامى فرد، زهرا، تاریخ فرهنگ و تمدن اسلام،‌ ص ۲۳، قم‏، نشر معارف‏، چاپ اول‏، ۱۳۸۹ش.
[۶]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص ۳۶۴،‌ قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
[۷]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۱۲۵، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.
[۸]. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، محقق، محدّث، جلال الدین،‏ ج ۲، ص ۶۱۰، قم، دارالکتب الإسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
[۹]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، غفاری، علی اکبر، ج ۳، ص ۱۵۶، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
[۱۱]. ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج ۱، ص ۳۰ – ۳۳، تهران، دارالکتب الإسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
[۱۳]. فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضه الواعظین و بصیره المتعظین، ج۱، ص ۱۱، قم، انتشارات رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
[۱۴]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص ۲۸۴، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ سوم، ۱۳۹۰ق.
[۱۶]. ر.ک: ‌محرمی، غلامحسین، نقش امامان شیعه در شکل‌گیری و توسعه تمدن اسلامی،‌ ص ۲۱۰، قم، مؤسسه آموزشی و پرورشی امام خمینی، ۱۳۹۰ش.
[۱۷]. ابن ندیم بغدادی، محمد بن إسحاق، الفهرست، ص ۲۷۳، بیروت، دارالمعرفه، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق؛ ولایتی، علی اکبر، نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ص ۲۰۰، تهران، امیر کبیر، ۱۳۹۰ش.
[۱۸]. الفهرست، ص ۲۷۳؛ نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعه(رجال نجاشی)، ص ۷۷، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۶۵ش.
[۲۰]. ر.ک: نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران،‌ ص ۱۰۱ – ۱۰۲٫
[۲۲]. نقش شیعه در فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ‌ص ۲۹۸٫
[۲۳]. نهج البلاغه، نامه ‌۵۳، ص ۴۲۷٫
[۲۴]. همان، ص ۴۲۹٫
[۲۵]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ۲، ص ۱۱۵، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet