استادان تحريف
زهرا حاجي پور
اشاره
انكار سيطرة صهيونيسم بر رسانههاي جهان، همچون انكار آفتاب نيم روز است. صهيونيستها با بهرهگيري از اين ابزار خطرناك، توطئههاي سنگين خود را عليه اسلام و مسلمين استمرار ميبخشند. دايرةالمعارفها و مؤسسات خاورشناسي به عنوان مؤثرترين رسانه در عرصة علم و فرهنگ، ميداني وسيع براي تاخت و تاز صهيونيسم عليه اسلام و مسلمانان به شمار ميآيند. نوشتار پيش رو تلاشي است براي تبيين اين خيزش مرموز.
«يُحرّفون الكلم عن مواضعه»؛ آنان كلام را از جايگاه اصلي خود منحرف ميكنند.1
تفسير عيني اين آيه را ميتوان در بندهاي پروتكل دانشوران صهيون به خوبي مشاهده كرد: «اگر اكسيژن اكسيري است براي ادامه حيات هر آفريدهاي، كلمه نيز اكسير ادامه حيات فرهنگي انسانهاست. ادبيات قويترين كانال آموزشي و تبليغاتي است؛ پس بايد در چنگ ما باشد.»2
اهميت و جايگاه دايرةالمعارفها در عرصه علمي و فرهنگي بر كسي پوشيده نيست. صهيونيسم با در نظر داشتن اين مهم دهها تن از مأموران و پيروان خود را براي نفوذ در اين عرصه مأمور كرده، تا جايي كه امروزه به ندرت دايرةالمعارفي را ميتوان يافت كه از آن بوي صهيونيسم به مشام نرسد. جاي تعجب نيست كه اغلب دايرةالمعارفهاي موجود با اينكه اطلاعات خود را در همه زمينهها به شيوهاي علمي و موضوعي ارائه ميكنند، درباره اسلام و مسلمانان به طور غير مستند و تحريف شده سخن ميگويند. دكتر كامل العلسي در گفت و گو با نشريه الدستور چاپ اردن در اين باره ميگويد: نگاهي شتابزده به دايرةالمعارف انگليسي بريتانيا، دايرةالمعارف آمريكايي ماير، دايرةالمعارف فرانسوي لاروس و دايرةالمعارف آلمان اين واقعيت را آشكار ميكند كه چگونه اين كتابها ديدگاه هاي صهيونيستي را اساس كار خود قرار داده و از آن دفاع ميكنند. هر قدر صفحات اين دايرةالمعارفها ورق بخورد، نامي از فلسطين ديده نخواهد شد. اسرائيل نامي است كه جايگزين فلسطين شده است. در اين كتابها ادعا شده كه نه در تاريخ و نه در قوانين بينالملل، هيچگاه كشوري به نام فلسطين وجود نداشته است. اين دايرةالمعارفها حكومت داوود (ع) و سليمان (ع) را آغاز تاريخ بيت المقدس معرفي كردهاند. اين در حالي است كه قدس كنعاني پيش از دوران داوود (ع) و سليمان (ع) و حداقل دو هزار سال قبل سابقه داشته است. دكتر العلسي در ادامه اشاره ميكند كه فصل مربوط به قدس در دايرةالمعارف اسلامي را يك يهودي صهيونيست، مطابق آراي باطل يهود نگاشته است!3
نيوكاكستون دايرةالمعارفي است كه در ادعاهاي ضد اسلامياش گوي سبقت را از ديگران ربوده، به حدي كه توزيع آن در بسياري از كشورهاي عربي و اسلامي ممنوع است. بريتانيكا كه از معتبرترين و رايجترين دايرةالمعارف هاي دنيا به شمار ميآيد بيشباهت به نيوكاكستون نيست!
وقتي بريتانيكا از قرآن مجيد سخن ميگويد، اينگونه القا ميكند كه قرآن كلام خداوند متعال نيست، بلكه – نعوذ بالله – زاييدة توهمات ذهني رسول خدا (ص) است!
در يكي ديگر از دايرةالمعارفها اين ادعاي گستاخانه درباره اسلام به چشم ميخورد: «اسلام تلفيقي است از اديان يهود و مسيح به اضافه سنّتهاي بتپرستي اعراب! اسلام سنتها و مراسم قبيلهاي را به اين جهت حفظ كرده است، تا قبايل را به اين دين جذب كند.» در دايرةالمعارف شوروي سابق نيز چنين ادعايي به چشم مي خورد.4
در كتاب انگليسي «فرهنگ تاريخ جهان» ادعا ميشود كه گروه هاي جنايتكار مافيايي ريشه عربي دارند. فرهنگ آمريكايي وبستر كه بيشتر به دايرةالمعارف شباهت دارد، عرب را اين گونه وصف كرده است: حيوان صفت، قاتل، خونريز، زنباره، آواره، گدا، كودن و شورشي. سرپرستي انتشارات فرهنگ و بستر را يك آمريكايي مدافع صهيونيسم به نام ويليان لئوليان بر عهده دارد!
شرق از زبان اهريمن!
شرق به عنوان محل تولد و رويش و بالندگي اسلام، همواره مورد توجه و تفحص مؤسسههاي خاورشناسي غرب بوده است؛ اما تاكنون كمتر پژوهشي از سوي اين مؤسسات منتشر شده كه در آن اسلام، پيامبر (ص) و قرآن كريم مورد اهانت واقع نشده باشند! رشته شرق شناسي به شكل امروزي به وسيله خاورشناسي يهودي به نام اگناس گلدزيهر تحول يافت. تلاشهاي گلدزيهر در واقع ادامة همان مسيري بود كه يهوديان پيش از او براي احياي نقش اسرائيل در خاورميانه به كار بسته بودند. او هنگام مرگش وصيت كرد تا كتابخانة شخصياش را به دانشگاه عربي بيت المقدس واگذار كنند. در كتاب «عقيده و شريعت در اسلام» اثر اين خاورشناس يهودي، اصول و حقايق اسلام به گونهاي تحريف شده و وارونه معرفي شده است.
«سر ويليام موبر» خاورشناس اسكاتلندي، از ديگر افرادي است كه به پاس خدمات بيشائبه به صهيونيسم و تعرض به اسلام و مسلمين، انستيتوي پژوهشهاي زبان و ادبيات شرق دانشگاه آدنبره به نام او نام گذاري شده است. موبر در كتابي با عنوان «خلافت، پيدايش، انحطاط و سقوط آن» به گونهاي وقيحانه دين اسلام را مورد اهانت قرار مي دهد. او در سال 1876 كتاب «زندگاني محمد (ص)» را تأليف كرد. موبر در اين كتاب ادعا ميكند كه تعاليم اسلام از اديان پيشين گرفته شده است. اين نويسنده همسو با سياستهاي اسلام ستيزانة صهيونيسم، كينهتوزي را به جايي ميرساند كه اسلام را سرسختترين دشمن تمدن، حقيقت و آزادي قلمداد ميكند! كيمون از ديگر خاورشناسان يهودي است كه ادعاي ضد اسلامياش شنيدني است. او ميگويد: به اعتقاد من 20 درصد مسلمانان بايد نابود شوند.
نامهاي لورنس براون، كارول بروكلمن و ساموئل مرگليوت را به عنوان خاورشناساني كه عليه اسلام و مسلمين كتاب تأليف كردهاند، به خاطر بسپاريد. در ميان اين سه تن، ساموئل مرگليوت كينهتوزي را تا آنجا پيش ميبرد كه در سال 1925 در كتابي جسارتآميز، فصاحت و بلاغت قرآن كريم را تحت تأثير اشعار جاهلي قلمداد ميكند.5
تازهترين انديشههاي شرق شناسانة صهيونيستها در كتابي به نام محمد (ص) به رشته تحرير درآمده است. نويسنده اين كتاب ماكسيم رودنسون، يهودي فرانسوي است. صفحات اين كتاب سراسر اهانت به اسلام و قرآن است. ماكسيم چند كتاب ديگر با نام جادوي اسلام، اسلام و سرمايهداري (1966)، ماركسيسم و جهان اسلام (1972) و اعراب (1979) نوشته است. كينهتوزي اين يهودي فرانسوي در گفت و گويش با مجله «الوطن العربي» شماره 324 مورخ 29 آوريل 1983 به خوبي مشهود است.
پل كراوس، خاورشناس يهودي الاصلي است كه به دوستي با اعراب تظاهر ميكند و با آغوشي باز و رويي گشاده اسلام را مورد هجمه قرار ميدهد. اين خاورشناس خوشرو! از طريق شاگردان و دوستان عرب فراواني كه دارد، در ذهن دانشجويان مسلمان راه يافته و افكار مسموم صهيونيستي را به نسلهاي جوان عرب تزريق ميكند. مركز پژوهشهاي خاورميانهاي گوستاوفون گرونبوم در سال 1957 در دانشگاه كاليفرنياي لوس آنجلس تأسيس شد. اين مركز از مشهورترين و معتبرترين مراكز خاورشناسي زير سيطره صهيونيست هاست كه تحولات خاورميانه از آغاز اسلام تا امروز و اوضاع مسلمانان را مورد بررسي قرار مي دهد. لوزمن دانيل، خاورشناس و نويسنده كتاب اسلام و غرب اعتراف ميكند كه اغلب خاورشناسان با نوشتههاي خود قصد توهين به اسلام و مسلمين را دارند. 6
پينوشتها
- نساء، 46.
- سيدحسين نجفي يزدي، پروتكل دانشوران يهود، انتشارات ناظرين، 1382، چاپ اول، قم، ص 90.
- ابوغنيمه زياد، يهود در فرهنگ، تبليغات و رسانههاي غربي، ضياء انديشه، 1380، چاپ اول، تهران، ص 148.
- همان، ص 149.
- همان، ص 151.
- همان، ص 154.