Print Friendly, PDF & Email

عملیات هوایی

نبرد هوایی در منطقه غرب

 

رزمندگان آماده شکستن حصر آبادان بودند

رزمندگان اسلام در تلاش بودند تا به هر نحوه ممکن، حصر آبادان را شکسته و نیروهای دشمن را عقب بزنند. این کار باید انجام می شد ولی مشکل بزرگ تهاجم های گاه و بی گاه دشمن از طریق هوا بود .

به همین جهت تصمیم گرفته شد که نیروی هوایی پوشش لازم را در آسمان به نیروی های خودی بدهد. به همین منظور یک نفر افسر اطلاعات و عملیات نیروی هوایی به منطقه اعزام شد تا در هنگام تهاجم هوایی دشمن، به گشتی های خودی مختصات منطقه را اطلاع دهد تا آنان خود را برای درگیری آماده کنند .

این پروازها از نیمه اول اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰ آغاز شده بود و روزانه گشتی های نیروی هوایی آماده نبرد هوایی با هواپیما و هلی کوپترها دشمن بودند .

برای پوشش هوایی فانتوم ها به پرواز در آمدند

روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۶۰ طبق روال همیشه قرار شد دو فروند جنگنده فانتوم مسلح به موشک های هوا به هوا به پرواز درآیند و وظیفه گشت هوایی منطقه را برعهده گیرند .

در توجیهات قبل از پرواز ذکر شد که محل عملیات مرزهای غربی کشور است و تانکر سوخت رسان نیز در نزدیکی محل حضور دارد. بعد از توجیهات، خلبانان به اتاق تجهیزات رفته و سپس به سمت آشیانه هواپیماها حرکت کردند. راس موعد مقرر دو فروند فانتوم از پایگاه سوم شکاری به هوا برخاستند. همزمان نیز یک فروند تانکر سوخت رسان نیز با پرواز از پایگاه یکم به نزدیکی محل گشت هوایی اعزام شد. منطقه عملیاتی برفراز نیروهای رزمنده اسلام بود .

جنگنده ها با رسیدن به نقطه ایذایی، با تغییر فرکانس آماده تماس افسر رابط شدند. لحظاتی بعد صدای افسر رابط شنیده شد که با صدایی بلند درخواست کمک می کرد و می گفت هلی کوپترهای دشمن آنها را زیر رگبار گرفته اند .

درنگ جایز نبود. جنگنده ها بلافاصله تغییر سمت داده و به سرعت به سوی منطقه عملیات رهسپار شدند. لحظاتی بعد از قسمت شمال غربی منطقه عملیاتی وارد صحنه شدند و با مشاهده هلی کوپترهای دشمن، آنها را زیر رگبار مسلسل گرفتند. جنگنده ها از هر طرف به سمت پرنده های دشمن شلیک می کردند و دشمن که توانایی مقابله با جنگنده های ایرانی را نداشت، پا به فرار گذاشت . نیروهای پدافندی دشمن که متوجه حضور جنگنده های ایرانی شده بودند، از هر طرف به سمت آنها شلیک می کردند. حالا نوبت یگان های زمینی دشمن بود که جواب شلیک های بی امان خود را بگیرند .

جنگنده ها با کم کردن ارتفاع برروی نیروی دشمن، شروع به تیراندازی به سمت آنها نمودند. دشمن که تصور نمی کرد خلبانان ایرانی جرات حضور در این منطقه را داشته باشند، بی هدف به هر سو تیراندازی می کرد. جنگنده ها با عبور از روی سر نیروهای دشمن و وارد آوردن تلفات به آنها، بلافاصله اوج گرفته و از منطقه دور شدند .

برای سوخت گیری یکی از فانتوم ها اقدام نمود

با توجه به این فعل و انفعالات، سوخت هواپیماها کم شده بود و آنها چاره ای جز ترک منطقه نداشتند؛ لذا هر دو با گردش سریع به سمت تانکر سوخت رسان، تغییر سمت دادند. با توجه به دوری منطقه سوخت گیری از منطقه عملیاتی، جنگنده ها باید بلافاصله بعد از سوخت گیری به سمت منطقه بازمی گشتند . لحظاتی بعد هر دو جنگنده به منطقه سوخت رسانی رسیده و بعد از سوخت گیری تغییر سمت داده به سمت منطقه عملیاتی رهسپار شدند .

با رسیدن به نزدیکی منطقه عملیاتی، خلبانان با رابط زمینی تماس گرفتند و جویای اوضاع منطقه شدند که وی نیز در پاسخ به آنها گفت :

– به محض خروج شما از منطقه عملیاتی، هلی کوپترهای دشمن مجددا به منطقه بازگشته و آنها را زیر آتش گرفتند. هرچه زودتر خودتون رو برسونید .

با رسیدن به منطقه عملیاتی، هر دو جنگنده آماده شیرجه و یورش دوباره شدند . تعقیب گریز ادامه داشت تا این که هلی کوپترهای دشمن راهی بجز فرار برای خود پیدا نکردند .

همه چیز به خوبی پیش رفته بود ولی این پایان کار نبود . هلی کوپترهای دشمن با توجه به شرایط منطقه، درخواست اعزام جنگنده های میگ کرده بودند .

دو فروند میگ دشمن هدف قرار گرفت ولی …

جنگنده های ایرانی مسرور از این پیروزی در حال اوج گیری بودند که ناگهان کمک خلبان یکی از جنگنده ها به خلبان اطلاع داد که یک فروند میگ ۲۱ دشمن در تعقیب آنهاست. تعقیب و گریز مجددا شروع شد. راهی بجز درگیری باقی نمانده بود. خلبان با انجام مانورهای متعدد توانست هواپیمای دشمن را دور زده و آن را در جلوی خود قرار دهد. خلبان عراقی که خو د را در دام جنگنده ایرانی می دید، با قرار دادن قدرت موتور هواپیمای خود در حالت ۱۰۰ درصد، پا به فرار گذاشت ولی برای هرگونه عکس العملی دیر شده بود. خلبان ایراین با روشن کردن پس سوز، در حالت برتری قرار داشت و در لحظه مناسب شروع به تیراندازی به شمت میگ عراقی نمود. ثانیه های بعد میگ عراقی به تلی از آتش تبدیل شد و خلبانان ایرانی از این بابت خیلی مسرور بودند که ناگهان اتفاقی که نباید بیافتد افتاد. یک فروند میگ ۲۱ عراقی از غفلت آنها استفاده کرده و در پشت سر آنها قرار گرفته بود. در یک آن یک فروند موشک هوا به هوا به سمت جنگنده ایرانی رها کرد. ثانیه هایی بعد هواپیمای شماره یک مورد هدف قرار گرفت . خلبان در این شرایط می دانست اگر به مسیر ادامه دهد بطور حتم مورد اصابت دومین موشک نیز قرار می گیرد، لذا سریعا سرعت را افزایش داد و شروع به کاهش ارتفاع نمود. با توجه به تعقیب و گریزها هواپیماها در نزدیکی مرز قرار داشتند .

در طرف دیگر هواپیمای فانتوم دیگر در پشت سر میگ بخت برگشته قرار گرفته بود. خلبان میگ عراقی که با خوشحالی درحال اعلام هدف قرار دادن یک فروند فانتوم ایرانی به پایگاه خود بود، ناگهان همه چیز را برباد یافته دید. رادار هواپیمای او نشان می داد که یک تیر موشک هوا به هوای حرارتی به دنبال اوست. خلبان عراقی تا خواست عکس العمل نشان دهد مورد هدف قرار گرفت . او که در نزدیکی مرز قرار داشت، با هر زحمتی که بود از مرز گذشت ولی جنگنده او دیگر توانایی ادامه نداشت و او مجبور به ترک هواپیمای خود شد .

پرواز با سختی انجام می شد

شرایط بسیار دشوار بود. فانتوم ایرانی از پایگاه خود فاصله داشت و با این شرایط تقریبا ممکن نبود بتواند به پایگاه مراجعه نماید. خلبان با کاهش ارتفاع، خود را به منطقه کوهستانی رساند و با قرار گرفتن در لابه لای کوه ها از صحنه درگیری دور شد. در این هنگام او به خاطر شرایط بدی که داشت از پایگاه طلب کمک کرد که به دلیل فاصله زیاد و قرار گرفتن در دره های کوهستانی، رادار نمی توانست صدای او را بشنود .

دقایقی بعد هواپیما با رسیدن به ارتفاعات مرزی موفق به تماس با رادار گشت و وضعیت را تشریح نمود . از شواهد معلوم بود که جنگنده به سختی آسیب دیده است. خلبان به سختی از ناحیه کمر احساس درد می کرد ولی مصمم بود به هر قیمتی هواپیما را به زمین بنشاند .

در سمت دیگر پایگاه در آماده باش کامل بود. همگی پرسنل خود را برای یاری رساندن به خلبانان آماده می کردند. خلبان با نزدیک شدن به فرودگاه سرعت را کاهش داد که در این هنگام متوجه یک اشکال بزرگ شد. سرعت جنگنده وقتی کم تر از ۴۰۰ کیلومتر می شد، دیگر قابل کنترل نبود. از طرفی اگر قرار بود با همین وضعیت فرود آیند به طورحتم لاستیک های جنگنده طاقت نمی آورد. در این دقایق اوج اضطراب بر خلبانان وارد می شد. آیا موفق به فرود می شوند در صورت خارج شدن از باند فاجعه ای بزرگ رخ می داد .

هواپیما آماده فرود اضطراری بود

خلبان از دور باند فرود را می دید. اطراف باند مملو از پرسنل و ماشین های آتش نشانی و اورژانس بود. جنگنده لحظه به لحظه به باند نزدیک تر می شد . خلبان تصمیم گرفت در قسمت ابتدایی باند چرخ ها را به زمین برساند تا مسافت بیشتری جهت کنترل هواپیما در اختیار داشته باشد.

سرانجام چرخ های هواپیما باند را لمس نمودند. سرعت بسیار بالا بود و هواپیما غیر قابل کنترل. خلبان از کمک می خواهد در فشردن پدال ترمز او را یاری نماید. جنگنده زوزه کشان به انتهای باند نزدیک می شد و همه منتظر بودند ببینند این دو موفق می شوند و سرانجام هواپیما به آخر باند رسید. هواپیما به سختی بر روی باند حرکت می کرد و خلبان بعد از دقایقی با رساندن هواپیما به راه خروجی، آن را متوقف کرد .

معجزه ای بزرگ رخ داده بود

همه پرسنل خوشحال و شادمان از این پیروزی خلبانان را در آغوش کشیدند . خلبان لحظاتی بعد با نگاه کردن به انتهای هواپیما متوجه لطف و عنایت بی دریغ خداوند به آنها شد. نصف سکان عمودی و انتهای سکان افقی جدا شده و محفظه پس سوز موتور نیز بر اثر انفجار ترکیده بود. طبق دستورالعمل های پروازی این هواپیما تحت هیچ شرایطی قابل پرواز نبود و قاعدتا نمی تونست پرواز کند ولی این جنگنده با مهارت خلبانان خود، از داخل خاک عراق به همین شکل به ایران بازگشته بود .

خلبان با خود ماجراهای روز را مرور می کرد . بعد از چهار ساعت و نیم پرواز ممتد با این هواپیمای آسیب، دیده شکی نیست که زنده ماندن فقط لطف خدا بوده و بس .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

نبرد بر فراز خلیج فارس

 

در روزهای پایانی جنگ، کشور عراق با تحویل جدیدترین نسل جنگنده های خود و همچنین با دراختیار گرفتن جدیدترین تجهیزات زمینی و موشکی، هنوز هم نتوانسته بود بر رزمندگان غیور ایران غلبه کند .

عملیات هوایی کرکوک

 

کرکوک در آتش

دو روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت تیز پروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع دشمن را به سختی بمباران کرده بودند. عراق که تصور می کرد با بمباران روز اول جنگ، قدرت نیروی هوایی ایران را به میزان ۷۰درصد کاهش داده است، با موجی مواجه شده بود که قابل مهار نبود. بجز حمله ۱۴۰ فروندی روز اول، ده ها سورتی پرواز موفق دیگر توسط نیروی هوایی به عمق خاک عراق انجام شده بود و ضربات سختی بر پیکره رژیم بعثی عراق وارد می شد .

دو روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این مدت تیز پروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بارها مواضع دشمن را به سختی بمباران کرده بودند. عراق که تصور می کرد با بمباران روز اول جنگ، قدرت نیروی هوایی ایران را به میزان ۷۰درصد کاهش داده است، با موجی مواجه شده بود که قابل مهار نبود. بجز حمله ۱۴۰ فروندی روز اول، ده ها سورتی پرواز موفق دیگر توسط نیروی هوایی به عمق خاک عراق انجام شده بود و ضربات سختی بر پیکره رژیم بعثی عراق وارد می شد .

هدف نیروی هوایی در این زمان از کار انداختن نیروی هوایی عراق بود. نیروی هوایی برای رسیدن به این هدف، طرح های متعددی را برای حمله به پایگاه های هوایی عراق طراحی کرده بود تا بدین وسیله بتواند قدرت تهاجمی عراق را کم کند. البته بعضی از این پایگاه ها توسط پدافند قدرتمندی محافظت می شدند که رسیدن به آن کار سختی بود .

یکی از پایگاه های مهم عراق، پایگاه هوایی کرکوک بود. این پایگاه به عنوان یکی از مهم ترین مراکز نظامی عراق علاوه بر نقشی که در حمله به خاک کشورمان داشت، ماموریت محافظت از پالایشگاه کرکوک و تاسیسات برق و گاز این شهر را نیز برعهده داشت .

طراحی عملیات

نیروی هوایی تصمیم گرفت این پایگاه را مورد حمله قرار دهد. کار بر روی نقشه ها آغاز شده بود. پایگاه هوایی کرکوک توسط سایت های موشکی سام ۲ و سام ۶ به شدت محافظت می شد. علاوه بر آن، توپ های ضدهوایی ۲۳ و ۳۵ میلی متری مستقر در اطراف این پایگاه کار را برای رسیدن به هدف سخت تر می کرد .

برای رسیدن به این هدف، باید نزدیک ترین پایگاه هوایی در ایران مامور زدن کرکوک می شد که تصمیم گرفته شد این مهم توسط پایگاه هوایی تبریز انجام شود .

قرار شد هواپیما بعد از پرواز ارتفاع را تا ۱۵۰۰۰ پا بالا برده و با نزدیک شدن به مرز، ارتفاع را کم کرده و از لابه لای دره ها و ارتفاعات عراق، راه کرکوک را در پیش بگیرند و پس از بمباران هدف، از همین مسیر بازگردند. همچنین قرار شد این عملیات توسط یک فرمیشن چهار فروند اف ۵ صورت پذیرد. هر اف ۵ نیز مجهز به ۴ تیر بمب ۲۰۰۰ پوندی گردد. زمان این عملیات نیز صبح زود تعیین شد .

صبح زود در اتاق بریفینگ پایگاه دوم شکاری تبریز، لیدر دسته پروازی مشغول شرح عملیات و مختصات پروازی برای دیگر خلبانان پرواز بود. اهداف مشخص شد و همه خلبانان درباره نحوه عملکرد و نقاط نشانه توجیه شدند. پس از آماده شدن نقشه نهایی، خلبانان برای دریافت لوازم پروازی راهی اتاق تجهیزات شده و سپس به سمت هواپیما ها حرکت کردند .

این نخستین حمله نیروی هوایی به کرکوک بود و بدرستی هیچ کس نمی دانست که در کرکوک چه چیزی در انتظار خلبانان ماست. آیا پدافند کرکوک مجهزتر از آنی بود که در نقشه مشخص شده بود؟ آیا کرکوک توسط گشتی های دشمن محافظت می شد؟ و هزاران سوال بی جواب دیگر که در ذهن خلبانان می گذشت .

خلبان همگی سوار هواپیماها شده و چک های ضروری را انجام دادند. تماس رادیوئی برقرار شد . لیدر دسته پروازی پس از چک نهائی منتظر اعلان آمادگی خلبانان همراه شد . تمام دستگاه ها و فرامین هواپیما خوب کار می کردند. خلبانان دکمه ها را یک بار دیگر بررسی کرده و در موقعیت مناسب قرار دادند. بدین شکل که کلید بمب ها را در حالت خاموش گذاشتند (در این حالت اگر اشتباها دست با دگمه بمب برخورد کند، اثری ندارد و بمب رها نمی شود) دستگاه نشانه گیری با هواپیما را روشن کردند. نشان دهنده موتور خوب، سرعت نما صفر، فشار هیدرولیک نرمال و فرامین نرم و قابل حرکت در تمام جهات. همه آماده حرکت بودند .

شرح عملیات

لیدر دسته پروازی قبل از حرکت دستور چک را صادر کرد و خلبانان به ترتیب دو، سه و چهار جواب دادند. پیدا بود ارتباط هم ایرادی ندارد. آن گاه لیدر جهت پرواز با برج تماس گرفت و درخواست تاکسی و بلند شدن از روی باند را کرد .

برج نیز با اعلام سرعت باد و جهت آن اجازه پرواز را صادر نمود. اف ۵ ها به ابتدای باند رسیده و با رساندن قدرت موتور به حداکثر بر روی باند حرکت کردند و ثانیه هایی بعد در دل آسمان جای گرفتند. پرنده ها بلافاصله بعد از بلند شدن به سمت چپ گردش کردند لحظاتی بعد جنگنده ها بدین شکل به پرواز ادامه دادند که لیدر دسته جلوتر از بقیه شماره ۲ روی بال چپ شماره ۳ روی بال راست و شماره ۴ روی بال راست شماره ۳ . این فرمیشنی بود که باید تا رسیدن به هدف حفظ می شد .

در حدود ۵۰ مایلی هدف لیدر دسته با رمزهایی که دیگر افراد گروه از آن اطلاع نداشتند با رادار تماس گرفت و موقعیت خود را به رادار اعلام کرد و سپس موقعیت بقیه خلبانان را نیز بررسی کرد. هوا به قدری صاف بود که از همین فاصله کوه های مرزی نیز مشخص بود .

هواپیماها همگی در ارتفاع ۱۵ هزار پائی بود که دسته پروازی به مرز که نزدیک شد. در این لحظه به علامت لیدر دسته جنگنده ها ارتفاع را به حداقل رسانده و همگی دکمه های هواپیمای شان را در موقعیت بمباران قرار دادند .

مسیر پروازی در خاک دشمن پوشیده از کوه های بلند و جنگل های انبوه بود. خلبانان مجبور بودند از لابه لای دره ها و ارتفاعات پرواز کنند . همچنین باید از دید رادارهای دشمن نیز محفوظ می ماندند. دید رضایت بخش و قابل محاسبه نبود. امکان درگیری با هواپیماهای دشمن زیاد بود هر چه دسته به کرکوک نزدیک تر می شد لیدر دسته با حساسیت بیشتر تمام جهات را، ‌چپ و راست، عقب و جلو را تا جائی که در دید بود مراقبت می کرد. از هواپیماهای دشمن خبری نبود، به دلیل این که اولین حمله به کرکوک صورت می گرفت، کلیه خلبانان هیجان خاصی داشتند و نمی دانستند چه چیزی در انتظار آنهاست . هواپیماها هر لحظه به هدف نزدیک تر می شدند. طبق نقشه پروازی جنگنده ها باید از سمت غرب به پایگاه هوایی کرکوک حمله می کردند زیر چون این قسمت به طرف خاک عراق بود نسبت به سمت شرق از حجم پدافند کم تری برخوردار بود .

آغاز حمله سهمگین به پایگاه کرکوک

با فرمان لیدر شکل فرمیشن پروازی تغییر کرد و تمامی جنگنده ها به ترتیب در سمت چپ لیدر قرار گرفتند. با علامت لیدر دسته کلیه خلبانان موتورها را در موقعیت ۱۰۰ درصد قرار دادند و سرعت هواپیما را به حداکثر رسانند. این کار به سرعت انجام یافت و آرایش مورد نظر برای حمله سریعا شکل گرفت .

در یک دقیقه ای هدف فرمانده دسته پروازی دستور پاپ داد. همگی خلبانان موقعیت مورد نظر را گرفته و منتظر حرکت لیدر دسته بودند .

فرمانده دسته پرواز در یک آن اوج گرفته و در ارتفاعی قرار گرفت که می توانست بمب های خود را رها کند، باند پروازی دشمن درست در زیر هواپیما بود، فرمانده دسته پروازی که گویا منتظر چنین چیزی بود بی وقفه به طرف باند شیرجه رفت . ضدهوائی های دشمن از هر طرف شروع به شلیک کردند و منظره ای شبیه مناظر آتش بازی را تولید کردند. لیدر دسته در وسط شعله ها بود ولی این غیور مردان ترسی از ضد هوایی نداشتند و تنها به هدف می اندیشیدند و فرمانده دسته در ذهن خود به این می اندیشید که از فاصله مطلوب بمب ها را رها سازد. سرانجام به ارتفاع معین رسیده و بمب ها را روی هدف فرو ریخت. بقیه خلبانان هم که منتظر لیدر بودند بدون وقفه بر روی هدف ها شیرجه رفته و بمب های خود را که آتش خشم ملت ایران بود بروی باند پروازی، سوله ها و تجهیزات پایگاه فرو ریختند. تمام این کارها بیش از یک دقیقه به طول نینجامید. یک دقیقه در میان آتش گلوله های بی امان دشمن !

یکی از هواپیماها جواب نمی داد

پس از رها کردن بمب ها، هواپیماها سبک شده بود و به راحتی قابل مانور بود. آتشبارهای دشمن بی امان شلیک می کردند . سالم گریختن از میان آن همه گلوله هدف بعدی خلبانان بود .

چند موشک سام به طرف جنگنده ها رها شده بود این بار جنگنده ها با چند گردش تند موفق به فرار از دست موشک های زمین به زمین شدند. زمان کوتاهی گذشت خلبانان اینک از هدفی که ویران ساخته بودند دور شدند. اینک ۳۰ دقیقه از پرواز جنگنده ها می گذشت .

لیدر دسته موقعیت دیگر خلبانان را جویا شد و در رادیو، دو، سه، چهار را صدا زد و خواست که موقعیت شان را گزارش کنند. دو و چهار پاسخ دادند و از سه صدائی نیامد. اضطراب سراسر وجود فرمانده دسته پروازی را فرا گرفته بود .

هواپیماها ۳۰ مایل از هدف دور شدند. فرمانده دسته جرات نداشت تا دوباره شماره ۳ را صدا بزند براستی اگر او جواب نمی داد؟ بار اول را می شد احتمال داد که نشنیده است اما اگر بار دوم جواب نمی آمد چه؟ عاقبت فرمانده تصمیم گرفت دوباره گروه را چک کند. جواب دو آمد و بعد از یک مکث کوتاه جواب چهار. باز هم از سه خبری نبود. ممکن است هدف دشمن واقع شده باشد؟ هواپیماها هنوز در خاک دشمن بودم و رو به مرز کشورمان. لیدر هیچ کدام از نفرات را نمی دید. دو بار صدای ۲ و ۴ را شنیده بود. ممکن بود شماره ۳ را از دست رفته باشد؟ آیا می شد به زنده بودنش امید ببندم؟ لیدر دسته برای بار سوم و چهارم هم شماره ۳ را صدا زد ولی بازهم صدایی نیامد به جای نفر سوم همواره یک سکوت کوتاه شنیده می شد. هنوز افراد دسته همدیگر را نمی دیدند و هنوز در خاک دشمن بودند و هنوز نگران حمله هواپیماهای دشمن .

ورود با حریم هوایی کشور و جواب شماره ۳

لحظاتی بعد جنگنده ها به مرز کشور که رسیدند. لیدر دسته با رسیدن به کشورمان ابتدا ارتفاع را زیاد کرد و سپس با عوض کردن موج، با رادار تماس گرفت. رادار بلافاصله همه دسته را صدا زد و درخواست اعلام موقعیت کرد که ابتدا لیدر و سپس شماره دو و بعد از او شماه ۳ جواب داد. لیدر دسته با شنیدن صدای شماره ۳ آن قدر خوشحال شده بود که منتظر شنیدن پاسخ شماره ۴ نماند و گفت :

– شماره سه، تو که ما رو کشتی؟ چرا جواب نمی دادی؟

لیدر از زنده ماندن شماره ۳ آن قدر خوشحال بودم که اجازه پاسخ شماره ۴ را هم نداد. جنگنده ها کم کم نزدیک فرودگاه شدند. ارتفاع را تقلیل داده و با گرفتن اطلاعات ضروری از باند برای فرود موقعیت گرفتند و پس از کسب اجازه، آماده نشستن شدند. چرخ های جنگنده ها یکی پس از دیگری باند را لمس می کرد . خلبانان با سرفرازی از انجام یک ماموریت موفق از پرنده های آهنین بال خود پیاده شدند .

پرسنل پروازی به استقبال آنها آمده بودند و در چشم برهم زدنی، خلبانان بر روی دست های آنها به طرف پست فرماندهی در حرکت بودند . خلبانان فرم های پروازی را پر کرده و به محل فرماندهی رفتند. در پست فرماندهی هر چه بود صفا بود و شادی و آغوش گرم همکاران. چه فرمانده و چه دیگر خلبانان .

منبع: پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

نبرد هوایی غیرمنتظره

 

بیست و پنج روز از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در این مدت ضرباتی مهلک بر پیکره رژیم بعثی وارد کرده بود. در همین زمان تعدادی از بهترین های نیروی هوایی نیز به درجه رفیع شهادت نائل آمده بودند.

در سه هفته اول جنگ، به دلیل شکار تعداد زیادی از هواپیماهای عراقی در نبردهای هوایی، اکثر خلبانان دشمن از درگیری با خلبانان ایرانی هراس داشتند و سعی می کردند در صورت مشاهده هواپیمای ایرانی درگیر نشوند. در پایگاه های نیروی هوایی، پست فرماندهی به قلب پایگاه تبدیل شده بود و پرسنل غیور همه ساعته مشغول طراحی عملیات و مبادله اطلاعات با دیگر پایگاه ها بودند. خستگی در چهره تک تک افراد مشهود بود ولی همگی با روی باز و پشتکار مثال زدنی مشغول کار بودند .

در این زمان خلبانان شجاع نیروی هوایی همه روزه با پرواز بر روی مناطق عملیاتی و یا پروازهای برون مرزی، به دفاع از کشور عزیزمان می پرداختند. با توجه به حملات پی در پی نیروی هوایی عراق به مناطق مسکونی ایران، نیروی هوایی نیز تصمیم بر این گرفته بود که اقدام به بمباران پایگاه های هوایی عراق نماید .

طراحی عملیات

طراحی عملیاتی جدید شروع شده بود و پایگاه هوایی کرکوک بایستی مورد حمله قرار می گرفت. تمامی مراحل حمله همچنین مواضع و مشکلات مورد بررسی قرار گرفت و برای هر مشکل راه کاری نیز اندیشیده شد. حتی برای حوادث پیش بینی نشده و شرایط اضطراری نیز راه حل های مناسب در نظر گرفته شد. تمامی نقاط نشانه و علایم نیز بر روی نقشه پیاده شد تا خلبانان به وسیله آن بتوانند راحت تر هدف را پیدا و آن را نابود نمایند. قرار شد هواپیماها در ارتفاع پائین به پرواز درآیند تا از گزند رادارهای دشمن در امان بمانند. در این حالت چون دشمن هواپیمای رهگیر که دارای رادار جستجوگر باشد در اختیار نداشت، نمی توانست اهدافی را که در ارتفاع پست پرواز می کردند شناسایی کند. غافلگیری یکی از اصول مهم بود. پس قرار شد اگر در ابتدای ورود به خاک عراق هواپیماها شناسایی شدند، برگشته و عملیات به موقع دیگری موکول شود .

پیش بینی های لازم برای درگیری هوایی انجام شد

در صورتی که مجبور به درگیری شدند، ابتدا بمب ها را فرو ریخته تا هواپیما سبک تر شده و سپس اقدام به درگیری هوایی نمایند. به دلیل این که قرار بود هواپیماها در ارتفاع پائین وارد خاک عراق شوند، مقرر شد درصورت درگیری هوایی خلبانان هرگز سرعت را کم تر از ۶۵۰ کیلومتر در ساعت نکنند و بسیار مراقب باشند که در گردش های سریع، با زمین برخورد نکنند، از طرفی پرواز با سرعت بالا نیز خطرات خود را داشت زیرا چون ارتفاع کم بود و سرعت بالا، فرامین هواپیما با کوچک ترین حرکتی هواپیما را حرکت می داد و باعث می شد هواپیما از کنترل خارج شود و سانحه به وجود آید .

همچنین قرار شد اگر هواپیماها در نزدیکی هدف با شکاری های دشمن برخورد کردند، ابتدا هدف را بمباران کرده سپس با شکاری های دشمن درگیر شوند. مدت زمان پرواز نیز ۱۶ دقیقه زمان رفت و ۱۲ دقیقه زمان بر گشت یعنی مجموعا ۲۸ دقیقه در نظر گرفته شده بود .

خلبانان انتخاب شدند

با پایان طراحی عملیات، به دلیل حساسیت بالای عملیات قرار شد لیدر دسته پروازی یکی از با تجربه ترین خلبانان شکاری باشد و استارت عملیات نیز توسط اف – ۵ های پایگاه شکاری تبریز انجام پذیرد .

برای این پرواز سرگرد خلبان “جوادپور” به عنوان لیدر و ستوان “شیرازی” به عنوان شماره دو انتخاب شدند . زمان عملیات نیز صبح روز ۲۵ مهر ماه سال ۵۹ تعیین شد .

خلبانان منتخب چند ساعت قبل از شروع عملیات به اتاق توجیهات قبل از پرواز رفته و شروع به مطالعه و تشریح عملیات نمودند و پس از توجیه کامل و توضیحاتی که لیدر دسته داد، آماده شدند .

هر دو خلبان بلافاصله به اتاق تجهیزات رفته و با تحویل گرفتن وسایل پرواز و پوشیدن لباس ضد فشار، رهسپار آشیانه ها شدند تا سوار بر مرکبان آهنین بال خود به سوی منطقه عملیاتی راهی شوند. هماهنگی های لازم با پدافند مرزی انجام پذیرفته بود. با اشاره دست خلبانان موتورها یکی پس از دیگری روشن شدند. هواپیماها در سکوت کامل رادیویی به سمت ابتدای باند تاکسی کردند (حرکت کردند) و پس از چند لحظه در دل آسمان بیکران قرار گرفتند. این سکوت رادیویی به این خاطر بود که دشمن نتواند از طریق شنود از این عملیات آگاهی پیدا کند .

هواپیما به سمت هدف به پرواز درآمدند

ساعت ۸ صبح بود خلبانان به دلیل این که سوخت کم تری مصرف کنند تا در برگشت دچار کمبود سوخت نشوند، بلافاصله بعد از پرواز ارتفاع خود را به حدود ۱۵۰۰۰ پا رسانده و سرعت را نیز ۴۰۰ نات تنظیم کردند. هواپیما ها دل آسمان را می شکافتند و با ارتفاع گرفتن به مرز نزدیک شدند. با نزدیک شدن به مرز خلبانان بلافاصله ارتفاع خود را به حداقل ممکن رسانده و با افزایش سرعت به میزان ۹۰۰ کیلومتر از مرز گذشته و وارد خاک عراق شدند. همه چیز به خوبی پیش می رفت که ناگهان دو هواپیمای دشمن در آسمان پیدای شان شد. دو فروند هواپیمای سوخو – ۲۰ عراقی که از بمباران مواضعی در داخل خاک ایران باز می گشتند. با مشاهده هواپیماهای ایرانی ارتفاع خود را کم کرده و با سرعت و پنهان از دید خلبانان درحال تعقیب آنها بوده و مترصد فرصتی بودند تا به وسیله مسلسل، هواپیماهای ایرانی را هدف قرار دهند .

در هنگام جلسه سرگرد جوادپور به شماره دو تاکید کرده بود که در هنگام پرواز در خاک عراق با دقت به آسمان نگاه کند تا خطری آنها را تهدید نکند .

خلبان شماره دو متوجه هواپیمای عراقی شد

خلبان شماره دو در یک لحظه متوجه شد که هواپیماهای دشمن درحال تعقیب شماره یک هستند و در همین هنگام نیز یکی از سوخوها با فاصله شروع به تیراندازی به سمت هواپیمای جوادپور (شماره یک ) کرد .

شیرازی بلافاصله سکوت رادیویی را شکسته و در رادیو فریاد می زند :

– شماره یک … هواپیمای دشمن درست پشت سر شماست سریعا مهمات را رها کن و برگرد به سمت چپ دشمن در پشت سرت کمی بالاتر .

جوادپور که متوجه موقعیت دشمن شده بود، بلافاصله بمب ها را رها کرد، هواپیما که سبک تر شده بود با چالاکی بیشتری آماده نبرد بود .

جوادپور به شماره دو گفت :

– سرعت آنها زیاد است و درحال جلو افتادن از من هستند شما پس سوزهای هواپیمایت را روشن کن و به من پوشش بده تا من درگیر شوم .

هواپیمای شماره دونیز با رها کردن مهمات این کار را انجام می دهد .

اولین هواپیمای دشمن منهدم شد

جوادپور بلافاصله فلپ هواپیما را در حالت مانور قرار داده و سرعت هواپیما را به صورت ناگهانی کم می کند. خلبان عراقی انتظار چنین کاری را نداشت و همچنین دارای مهارت بالایی در خلبانی نبود که بتواند سرعت هواپیما را کم کند، با گردش به سمت راست به سرعت از هواپیمای شماره یک رد شد .

شماره یک نیز بلافاصله به سمت راست گردش نمود و بی درنگ حدود ۵۰۰ متر ارتفاع گرفت. در این هنگام شماره یک دقیقا پشت سر دشمن بود. هواپیمای شماره دو نیز بلافاصله موقعیت گرفت و خود را آماده حمایت و پشتیبانی از جواد پور کرد. هواپیمای شماره یک به قدری به سوخوی عراقی نزدیک شده بود که امکان استفاده از موشک را نداشت پس فورا مقداری فاصله گرفته و آتش مسلسل خود را بر روی هواپیمای دشمن گشود. ثانیه هایی بعد سوخوی عراقی به گلوله ای از آتش تبدیل شده بود و خلبان آن بلافاصله اجکت کرده و خود را نجات داد .

نوبت به هواپیمای دوم عراقی رسیده بود تا …

شماره یک با گردشی سریع به دنبال هواپیمای دیگر عراقی رفت. فاصله او با هواپیمای دشمن زیاد بود. هواپیمای شماره دو به او اطمینان داد که نگران پشت سر خود نباشد زیرا که او مراقب همه چیز است. هواپیمای عراقی با حداکثر سرعت درحال فرار بود .

هواپیمای شماره یک لحظه به لحظه به هواپیمای عراقی نزدیک تر می شد. عقربه بنزین به خلبان نشان می داد که اگر بیشتر از ۲۰ ثانیه به تعقیب ادامه بدهد برای برگشت با مشکل مواجه می شود. خلبان شماره یک آخرین تلاش خود را کرد و موتورهای هواپیما را به آخرین قدرت خود رساند. در این هنگام خلبان بخت برگشته عراقی اشتباه بزرگی را انجام داد و با گردشی بچه گانه خود را در تیررس شماره یک قرار داد. جوادپور که منتظر این فرصت بود با شلیک بی امان مسلسل هواپیمای دوم را نیز سرنگون کرد .

سوخت هواپیما عامل نگرانی

سوخت هواپیما در شرایط بسیار بدی قرار داشت. خلبانان اکنون در عمق ۱۸۰     کیلومتری خاک عراق بودند. هر دو بلافاصله گردش کرده و به سوی مرزهای کشورمان به راه افتادند . چیزی به مرز نمانده بود. شماره دو از لحاظ سوخت مشکلی نداشت ولی شماره یک به دلیل استفاده زیاد از حالت پس سوز دچار کمبود سوخت بود و نمی توانست خود را به پایگاه برساند. جواد پور (شماره یک) طی تماسی رادیویی با شیرازی (شماره ۲) به او اطلاع داد که به دلیل کمبود سوخت امکان برگشت به پایگاه اصلی را ندارد و باید در یکی از پایگاه های کمکی فرود بیاید و از او خواست که به سمت پایگاه رفته و همزمان به رادار اطلاع دهد تا مشکلی برای فرود در پایگاه کمکی نداشته باشد. شماره دو بلافاصله از او جدا شده و با حرکت به سمت کشور از مرز گذشته و موضوع را به اطلاع رادار می رساند. هماهنگی های لازم انجام می پذیرد تا شماره یک در فرودگاه کمکی فرود آید .

دلهره و اضطراب تا زمان فرود ادامه دارد

تمام پرسنل دچار دلهره و اضطراب بودند که آیا شماره یک می تواند به سلامت فرود آید یا نه؟ در این سو شماره یک ارتفاع خود را زیاد کرده بود تا سوخت کم تری مصرف کند و بتواند از مرز بگذرد و این خود تهدیدی برایش بود زیرا رادارهای پدافند مرزی عراق به راحتی می توانست او را رهگیری و سرنگون کند ولی چاره ای نبود. سرانجام این خوان هم به پایان رسید. جواد پور موفق شد که از مرز گذشته و وارد خاک کشورمان شود ولی آیا درجه بنزین عدد ۷۰۰ پوند را نشان می دهد و این مقدار برای رسیدن به پایگاه کمکی کافی بود. موتورهای هواپیما وقتی باک بنزین کم تر از ۶۰۰ پوند بنزین داشته باشد خاموش می شود. در این سو و در پایگاه اصلی همه اضطراب داشتند. فرمانده پایگاه با چهره ای گرفته مرتب به این سو و آن سو می رفت و به ساعت خود نگاه می کرد. معاونت عملیات پایگاه مرتب با فرودگاه کمکی تماس می گرفت ولی خبری از جوادپور نبود. سرانجام بعد حدود یک ساعت از فرودگاه کمکی خبر می رسد که هواپیمای شماره یک به سلامت فرود آمده است. صدای تکبیر خلبانان بلند می شود و همگی خوشحال از این موضوع هستند. در همین هنگام از رادار مرزی تماسی با پایگاه برقرار می شود بدین مضمون که هواپیماهای دشمن که برای بمباران مناطق مسکونی آمده بودند با رها کردن بمب های خود در مناطق غیر مسکونی پا به فرار گذاشتند .

درجه تشویقی برای خلبانان و هراس نیروی هوایی عراق

فرمانده پایگاه بلافاصله دستور می دهد هواپیمایی به فرودگاه کمکی رفته و خلبان را به پایگاه انتقال دهد و همچنین خلبانی برای بازگرداندن هواپیما به پایگاه نیز به محل اعزام شود. دقایقی بعد سرگرد جوادپور خلبان هواپیمای شماره یک توسط هواپیما در پایگاه فرود می آید و مورد استقبال فرمانده پایگاه و پرسنل قرار می گیرد .

در همین زمان فرمانده پایگاه طی تماسی با فرمانده محترم نیروی هوایی ضمن تشریح این عملیات در خواست یک درجه تشویقی برای خلبانان می کند که مورد موافقت قرار می گیرد و هر دو خلبان مفتخر به دریافت یک درجه تشویقی می شوند .

پس از ظهور عکس های گرفته شده از دوربین هواپیمای شماره یک اوج کار مشخص می شود که چگونه یک فروند هواپیمای اف – ۵ توانسته است با استفاده از مسلسل دو فروند هواپیمای دشمن را سرنگون کند .

هواپیماهای عراقی از ترس هدف قرار گرفتن توسط خلبانان شجاع نیروی هوایی، تا چند روز جرات حضور بر فراز خاک کشورمان را نداشتند .

پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

عملیات هوایی سلطان

 

دو سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران ، فرماندهان عالی رتبه و تحصیل کرده عراقی از این که همسایه قدرتمند شرقی آن ها به یکی از مدرن ترین هواپیماهای شکاری جهان یعنی ” اف – ۱۴ ” مجهز شده بود ، برای حفظ توازن قدرت هوایی خود در جستجوی رقیبی قدر می گشتند . از آن جایی که هواپیما های تامکت تنها در اختیار ایالت متحده امریکا قرار داشت و به غیر از نیروی هوایی ایران که ان هم با پادرمیانی مجلس سنا و فشار شخصیت هایی چون ” هنری کسینجر ” وزیر وقت وزارت امور خارجه آمریکا موافقت اش کسب شده بود ، به کشور ثالثی واگذار نمی شد .. کارشناسان نظامی عراق در اروپا دنبال هواپیماهای شکاری مدرن با قابلیت های بسیار بالایی می گشتند .. تا این که در سال ۱۹۷۷ میلادی با کمپانی معظم ” Dassault” در فرانسه به توافق رسیده و قرار دادی مبنی به خرید هواپیمای میراژ – اف یک ( Mirage F-1) را منعقد کردند . طبق قوانین تعریف شده کمپانی سازنده هواپیما موظف شده بود علاوه بر پشتیبانی قطعات و لوازم یدکی ، همزمان با تحویل هواپیماهای میراژ به نیروی هوایی عراق ، تعدادی متخصص رو برای آموزش پرسنل عراقی اعزام کند . سه سال بعد از عقد قرارداد ، تحویل هواپیماها در شرایطی آغاز شد که حاکم دیکتانور عراق برای گریز از معاهده ۱۹۷۵ الجزایر و با رویای تصرف تهران در سه روز !! حملات گسترده ای رو به خاک ایران آغاز کرده بود .. ! ۴۷ کارشناس و متخصص فرانسوی در پایگاه هوایی ” الهوریه ” که در نزدیکی شهر ” موصل ” واقع شده است ، کار اموزش خلبانان میراژ رو آغاز کردند .. صدام حسین به خاطر دستیابی به هواپیماهای مدرن ، به افتخار میهمانان فرانسوی میهمانی شام مجللی رو ترتیب داد …!

ستاد نیروی هوایی ایران

با تحویل نخستین پارتی هواپیمای میراژ به عراقی ها و استقرار متخصصان فرانسوی در پایگاه هوایی الهوریه ، کارشناسان کهنه کار ایرانی در ستاد مرکزی نیروی هوایی و پست های فرماندهی تابعه که کل تحرکات نظامی دشمن رو زیر نظر داشتند ، با رصد کردن روی الهوریه در تفکر انهدام کامل پایگاه هوایی و از بین بردن میراژ های فرانسوی بودند ! آن ها خیلی دلشون می خواست راهی پیدا کرده تا ضمن خوشامدگویی به فرانسویانی که علنآ وارد جنگ با ما شده بودند ، ضرب شصتی هم به صدام حسین داده تا دیگه هوس مقابله با شیر مردان ایرانی رو در سر نپروارند .. !! اما همه فرماندهان و طراحان نقشه های جنگی به خوبی می دانستند حضور در عمق ۳۰۰ کیلومتری خاک دشمن حتی بر روی کاغذ هم عملی نیست .. ! و به خودکشی بیشتر شباهت دارد تا یک طرح عملیات جنگی .. !! در همان حال عرق وطن پرستی و خشم ناشی از تعرض عراقی ها به نوامیس مردم شریف چنان در سینه پرسنل ارتش خصوصآ عقابان تیزپرواز مشتعل بود که حتی در موقع استراحت هم در اندیشه طراحی راهکاری برای نفوذ و متوقف کردن ماشین جنگی دشمن بودند .. در جلسات مشترک فرماندهان ارشد ارتش همچنین فرماندهان پایگاه های هوایی گاهی تا پاسی از نیمه شب سرگرم مشورت و بررسی نقشه عملیات های گوناگونی بودند .. تا این که جرقه عملیات مافوق تصور در ذهن دو تن از خلبانان قدیمی فانتوم به نام های ” سرهنگ افشاری ” و سرگرد ” ذوقی ” شکل گرفت ..

نگرشی به هواپیماهای اف -۱۴ ( تامکت)

قبل از این که در باره طرح مشترک دو خلبان شجاع ایرانی بحث ام رو آغاز کنم .. از اون جایی که در همه ماموریت ها و عملیات های خطرناک جنگی به کرات به نقش فعال و حضور هواپیماهای اف – ۱۴ با همون تامکت اشاره می شود ، اجازه می خواهم نکاتی رو در باره گربه های دوست داشتنی ایران بیان کنم . البته از شما چه پنهان مدت هاست تصمیم داشتم به بهانه از رده خارج شدن این هواپیماهای فوق العاده در ایالت متحده امریکا که در سال ۲۰۰۴ صورت گرفت .. پستی کامل از تاریخچه و توانمندی های آن و نقش بسیار حساس اش در زمان جنگ حتی در ایام صلح تقدیم شما یاران کنم .. که به امید خدا اگه زنده موندم ، حتمآ در آینده ای نزدیک انجام خواهم داد . یقینآ اطلاع دارید که نکته قوت هواپیماهای تامکت در توانایی استفاده از موشک های بسیار پیشرفته ” فونیکس ” است . که در شرکت ” هیوز ” تهیه و تولید می شود . البته موشک های یاد شده و سیر روند تکاملی آن هم تاریخچه جالبی دارد که سعی می کنم در فواصل همین پست گریز هایی به آن بزنم .. !  همان گونه که در بالا اشاره شد ،  ایران تنها کشوری در جهان بود که به این نوع هواپیما ها بعد از امریکا دسترسی داشت . خوب یادمه خیلی از خلبانان آس شکاری که قبلآ برای آموزش حرفه خلبانی به آمریکا اعزام شده بودند ، با ورود تامکت ها به ایران و استقرار آن در یکی از پایگاه های بزرگ هوایی کشور ، مجدد جهت طی دوره های تخصصی و پرواز با این پرنده محبوب مخصوصآ فراگیری کار با سیستم های موشکی نظیر فونیکس راهی امریکا شدند .. اما با اغاز انقلاب اسلامی و تیره شدن روابط بین دو کشور ، همه خلبانان برگشتند .. حتی خوب یادمه قرار بود بر روی سامانه ره گیری هواپیما ها تغیراتی ایجاد بشه تا بوسیله تکنولوژی لیزری و با خاموش بودن رادار  هواپیما ، قادر به ردیابی هدف های پرنده در آسمان باشد که این پروژه هم انجام نشده کنسل شد … ! اما این تازه اول مشکلات بود .. !

خرابکاری آمریکایی ها .. !!

حتمآ تعجب می کنید اگه بگم .. طبق گزارش آن دسته ازپرسنل فنی که در گردان های نگهداری و پروازی  هواپیماهای ”  اف – ۱۴ ” خدمت می کردند ، به دنبال وقوع انقلاب و دستور ترک سریع مقامات امریکایی  از کشور .. آن ها با دستکاری در سیستم های حساس هواپیما و سلاح های مربوطه عملآ شلیک موشک از آن ها رو غیر ممکن کرده بودند .. ! اما با کمال ناباوری به همت متخصصان نیروی هوایی و کار مستمر شبانه روزی ، سرانجام تعدادی از تامکت ها قابلیت شلیک فونیکس رو بدست اوردند .. در این رابطه یا اجازتون یک پارانتز باز می کنم .. در مطالب گذشته اشاره کردم که دو نفر از دوستان و همکاران صمیمی ام از خط پرواز سی – ۱۳۰ به گردان اف – ۱۴ رفته و با آن هواپیما پرواز می کردند . البته در زمان جنگ هر گاه گذرم به اصفهان می افتاد ، چند شبی میهمان این عزیزان بودم .. علاوه بر آن یکی از اقوام دور بنده هم که همافر متخصصی بود در گردان نگهداری کار می کرد .. خب طبیعی است که شب ها محور گفت و گو های ما در باب تامکت ها باشد .. آن ها معتقد بودند حتی در قبل از انقلاب هم کار بر روی سامانه های فونیکس خیلی بامشکل همراه بود . و تنها از عهده تعدادی متخصص ماهر کمپانی هیوزکه در آشیانه کار می کردند میسر بود ! البته آن ها کار آموزش متخصصان ما رو به عهده داشتند .. ولی حضرت عباسی کم تر کسی اموزش رو جدی می گرفت .. ! بعد از انقلاب کارشناسان غربی معتقد بودند .. امکان نداره یک فروند تامکت عملیاتی شود .. چون بدون دریافت قطعات یدکی ، نرم افزار های بهینه سازی و حمایت کمپانی هیوز چنین چیزی غیر ممکن می نمود .. اما خوشبختانه این کار عملی شد .. و دیدیم که چگونه در طول هشت سال جنگ ، چگونه اقتدار و قدرت مطلق خودشون رو به دشمن دیکته کردند .. !؟ و موفق به حفظ ایمنی آسمان ایران عزیز شدند ..

طرح عملیاتی سلطان …

بر اساس طرحی که آن دو افسر شجاع و فهیم نیروی هوایی ارایه دادند ، قرار شد ۶ فروند جنگنده F-4E، هر کدام مسلح به ۱۲ بمب MK-82(متعلق به اسکادران های ۳۱ و ۳۲ شکاری تاکتیکی مستقر در پایگاه شهید نوژه همدان ) به هدف حمله کنند .  برای این ماموریت تصمیم گرفته شده بود تا جنگنده ها از شمال عراق به هدف نزدیک شوند ( بر خلاف معمول همیشه که جنگنده ها از غرب عراق وارد آسمان این کشور می شدند ) . این تغییر مسیر به جنگنده ها این امکان را می داد که از خطر قرار گرفتن در برد ۱۲ سایت از ۱۶ سایت موشکی شناخته شده SA-2 ، SA-3و SA-6مستقر در منطقه پرهیز کنند ، همچنین این تغییر مسیر باعث می شد تا شکاری ها در مسیر گشت های هوایی شناخته شده جنگنده های عراقی که عمدتا با MiG-21بر روی شهر موصل صورت می گرفت قرار نگیرند . با این وجود ، بارگیری جنگنده های فانتوم با بمبهای ۵۰۰ پوندی (آن هم به تعداد ۱۲ تیر برای هر جنگنده) باعث می شد تا وزن هواپیما شدیدا افزایش یابد و به تبع آن جنگنده ها نتوانند با تکیه بر سوخت داخلی خود و مخازن سوخت اضافه ماموریت را به سلامت انجام دهند ، از این رو  نیاز به سوختگیری هوایی در بین مسیر احساس می شد . بنابر این قرار شد تا ۲ فروند هواپیمای تانکر ۷۰۷ به همراه گروه پروازی به داخل عراق وارد شوند و کار سوخت رسانی به فانتوم ها را انجام دهند . برای محافظت از تانکرها هم قرار شد ۲ فروند جنگنده F-14Aتامکت (متعلق به گردان ۸۱ شکاری تاکتیکی پایگاه هشتم شکاری اصفهان) در گروه پروازی حضور داشته باشند .

پست فرماندهی نیروی هوایی ..

با تکمیل شدن طرح فوق و جلسات متعدد شور و مشورت با فرماندهان و خلبانان با تجربه و بازسازی دقیق آن از نظر زمانبندی همه چیز برای انجام یک ماموریت تاریخی و سرنوشت ساز مهیا شده بود . از   نخستین روزهای شکل گیری پروژه ” سلطان ” همه مسایل و جزئیات ایمنی آن مو به مو اجرا می شد . بچه ها در عملیات های برون مرزی گذشته ، حسابی کارکشته شده بودند .. از ویژه گی های مهم این عملیات ، مجوز حضور بوئینگ های سوخترسان به اتفاق تامکت ها به داخل خاک عراق بود .. ! ممکنه در روایت این عملیات حضور تانکر ها عادی به نظر بیاید .. اما کافی است وضعیت جنگی و حاکم بر فضای هر دو کشور رو در نظر گرفته .. و تجسم کنید دو فروند هواپیمای سنگین بوئینگ ۷۰۷ که تا خرخره شون مملو از سوخت است ، بخواهند در معیت فانتوم ها چابک وارد خاک دشمن تا دندان مسلح شوند .. ! دشمنی که از حمایت اغلب کشور های غربی هم برخوردار است .. !! و مجهز به انواع هواپیماهای رهگیری ، رادار های قوی ، سیستم موشکی مدرن زمین به هوا ، به همراه کلی تجهیزات اضافه .. !! چه شود .. !!!؟؟ تازه برای ورود به خاک دشمن ، بایستی وارد فضای کشور دیگری به نام ترکیه هم می شدند .. !! کافی بود یکی از بچه ها در اون هنگام به زیر پایش خیره شده تا به وضوح با چشم بصیرت اختلافات قومی و مرزی منطقه رو مشاهده می کرد .. ! قوز بالا قوز زمانی می شد که اضطراری هم می گرفتند .. !! باور کنید تجسم هر یک از موضوعات فوق در اون شرایط مو رو بر تن ادمی سیخ می کند .. !  ( قربون خودم که کچل و کم مو هستم .. !! ) الحق و انصاف قبول کنید که شق القمر بود …

قبل از آغاز عملیات …

سرهنگ افشار علاوه بر دغدغه مسئولیت اجرایی طرح سلطان ، وظیفه حفظ روحیه در افراد زیر مجموعه اش رو هم به عهده داشت .. کافی بود یک فروند بچه شیطان بر افکار یکی از خلبانان گروه غلبه کرده و او را به خطرات و تهدیدهای جدی سر راهش وا می داشت .. !! عزیزانی که دستی بر آتش جنگ داشته اند  حتمآ درک می کنند که چگونه کوچک ترین خطای سهوی کل عملیات رو با شکست مواجه می کرد .. ! کافی بود زبونم لال اتفاق غیر منتظره ای برایشون رخ می داد .. از خرابی هواپیماها گرفته تا شلیک پدافند مدرن دشمن .. یا پیدا شدن سرو کله شکاری های عراقی ( که البته این مورد پیش اومد ! ولی خواهید دید گربه های دوست داشتنی مون حسابی دخل شون رو آوردند .. ! ) بگذریم . ابتدا جناب افشار جلسه ای رو با خلبانان فانتوم ترتیب داد . البته این رو بگم .. چون خودش از تبار فانتومی ها بود ( خلبان اف – ۴ بود ) دقیقآ امار آس های کشور رو داشت .. اگر چه به خاطر امادگی و تجارب بالای همه خلبانان انتخاب خیلی دشوار و کار سختی محسوب می شد ..  وی ابتدا خلبانان فانتوم ها را نسبت به ماموریت توجیه کرد و در خلال آن به خلبانان گفت که  آن ها باید فقط بر روی اصول پروازی تمرکز کنند ، همدیگر را در دید داشته باشند ، هدف را پیدا کرده و منهدم نمایند .. و سپس نوبت خلبانان اف – ۱۴ رسید . او خطاب به آن ها تاکید کرد که آن ها می بایست به همراه هواپیماهاشون در کنار تانکر ها چرخیده  و از اون ها مانند دو تا چشم خود کاملا محافظت کنند، چون اگر خدای ناکرده بوئینگ ها آسیب دیده و منهدم شوند ، همه چیز از بین خواهد رفت . خود سرهنگ افشار قرار شد تا شخصا برای نظارت در عملیات حضور داشته باشد و از درون یکی از تانکرها  عملیات را فرماندهی کند .

۲۹ اکتبر ۱۹۸۰ پایگاه شکاری تبریز ..

سحرگاه  روز ۲۹ اکتبر ۱۹۸۰ ، پایگاه دوم شکاری تبریز ، شاهد برخاست ۳ فروند تانکر ۷۰۷ (۱ فروند ذخیره) ، ۸ فروند جنگنده فانتوم (۲ فروند ذخیره) و ۳ فروند جنگنده تامکت (۱ فروند ذخیره) بود . هواپیماها در جنوب ارومیه به یکدیگر ملحق شدند و با حرکت در ارتفاع پایین و در پناه کوه ها خود را از دید رادارهای عراقی مخفی کردند . قبل از ورود به آسمان ترکیه تمام هواپیماهای ذخیره به پایگاه بازگشتند . سپس بقیه هواپیماها که اکنون ۱۰ فروند می شدند گروه پروازی سلطان را تشکیل دادند . این گروه پروازی شامل ۶ فروند جنگنده فانتوم با اسامی سلطان ۱ تا سلطان ۶ ، ۲ فروند جنگنده تامکت با اسامی سلطان ۷ و سلطان ۸ و ۲ فروند هواپیمای تانکر ۷۰۷ با اسامی سلطان ۹ و ۱۰ بود . لیدر دسته فانتوم ها ، سلطان ۱ به خلبانی سرگرد شوقی بود ، لیدر تامکت ها تامکت سلطان ۷ به خلبانی کاپیتان صدقی بود و همبال (وینگ من ) او  تامکت سلطان ۸ به خلبانی کاپیتان طیبی بود. سرهنگ افشار نیز درون تانکر سلطان ۹ قرار داشت و از آن جا عملیات را فرماندهی می کرد. هواپیماهای گروه پروازی سلطان به مسیر خود ادامه دادند و وارد آسمان ترکیه شدند و دقایقی به طی مسیر در آسمان ترکیه ادامه دادند ، سپس فضای هوایی ترکیه را ترک کرده و وارد آسمان عراق شدند و در پناه کوههای جبل سینجار به حرکت ادامه دادند ، سپس تمام جنگنده ها یک بار دیگر در آسمان سوختگیری کردند . پس از سوختگیری  فانتوم ها راهی هدف شدند ،در حالیکه تانکرها و تامکت ها در همان منطقه شروع به چرخیدن کردند و منتظر آن ها ماندند … دقایقی به کندی می گذشت .. کسی از آینده خبر نداشت ..

بر فراز پایگاه الهوریه …

جنگنده های فانتوم بعد از دقایقی پرواز به راحتی و بدون کوچک ترین مشکلی به هدف خود نزدیک شدند .. وای چه لحظات هیجان انگیز و جالبی .. ! خلبان ها با ارتفاع گرفتن و شیرجه رفتن بر روی مواضع از قبل تعین شده ، آن جا رو به جهنمی از آتش تبدیل کردند .. ماموریت با دقت و اقتدار پایان یافته بود .. و بایستی به همان روش از منطقه خطر دور می شدند .. با وجود زبانه کشیدن شعله های سرکش ، هنوز هیچ خبری از شلیک پدافند هوایی دشمن نبود .. ! شاید سرگرم تماشای بازی فوتبال استقلال – پرسپولیس بودند .. !! شاید هم خوابشون برده بود .. یا منتظر دستورات مافوق خود بودند .. ! شکاری های ما در حال پرواز به سمت هواپیماهای تانکر بودند .. که رادار یکی از تامکت ها حضور چهار فروند جنگنده عراقی رو که سلانه سلانه خیر سرشون مشغول گشت زنی بودند ، تشخیص داد !  فاصله آن ها تا بوئینگ های سوخترسان چیزی حدود هفتاد کیلومتر بود .. خلبان تامکت همچنین به وسیله سیستم  شناخت دوست از دشمن ( آی . اف . اف ) هواپیمایش خیلی زود متوجه شد که هر چهار فروند هواپیمای جنگنده عراقی از نوع میگ ۲۳ یا همون ” فلاگر ” ها هستند .. این خبر سریع به سرهنگ افشار که با با دقت مثال زدنی سرگرم بررسی اوضاع بود ، اطلاع داده شد . فرمانده با تجربه بدون کوچک ترین وحشتی متوجه شد که جنگنده ها دقیقآ در منطقه ای بین تانکر ها و فانتوم ها پرواز می کنند .. و به هیچ عنوان متوجه شکاری های ایرانی نشده اند ! اما این امکان وجود داشت که تا دقایقی دیگر فانتوم ها با فلاگر ها برخورد کرده و مشکلاتی رو برای گروه فراهم اورند .. از همه مهم تر طفلک فانتوم های ما فاقد موشک های هوا به هوا بودند .. !! و از طرفی آن ها سوخت هم به مقدار کافی برای تغیر مسیر و تعقیب و گریز  نداشتند .. و به عبارتی شیشه عمر آن ها به همون چند گالن سوخت ته باک هاشون بستگی داشت .. که فقط تا رسیدن به نزدیک مادر هاشون ( تانکرها ) کفایت می کرد .. !!

تصمیم مهم و حساس فرمانده …

نقش رهبری و فرماندهی در لحظات حساس و خطرناک مشخص می شود .. حال نوبت سرهنگ افشار بود تا با حفظ خونسردی اش سریع تصمیم عاقلانه و صحیحی رو اتخاذ کند .. او به خوبی می دونست کوچک ترین اشتباه در امر محاسبه موقعیت ها و دستوراتی که صادر می کنه تبدیل به فاجعه ای خونبار برای خود و گروه همراه اش بدل خواهد شد .. اما او مرد لحظات خطر بود . سرهنگ مطمئن بود در شرایط عادی مواجه شدن فانتوم ها با فلاگر ها ، اصلآ جای نگرانی ندارد .. و به اصطلاح یک لقمه چپ فانتوم ها خواهند شد .. اما در شرایط فعلی نه سوخت کافی برای مانور دارند .. نه موشکی برای شلیک !! . از این رو سرهنگ افشار به ۲ فروند تامکتی که در معیت تانکرها پرواز می کردند دستور داد تا میگ ۲۳ ها را رهگیری کنند و پیش از رسیدن آن ها به جنگنده های فانتوم ، نابودشان کنند . با صدور این فرمان .. حال نوبت عزرائیل بود که به حکم فرمانده به بالای سر خلبانان فلاگر بروند .. ! و ان ها نیز همین کار رو کردند .. و سریع در منطقه حضور یافتند .. ! از آن جا که هیچ گونه وقتی برای تلف کردن وجود نداشت ، هر دو تامکت سریعا از تانکر ها فاصله گرفتند و به یکدیگر ملحق شدند و در حالی که ارتفاعشان را به ۱۵۰۰۰ پا افزایش می دادند به سمت جنوب (مکان حضور فلاگر ها ) حرکت کردند . صدقی و طیبی با چک کردن دستگاه های الکترونیکی هواپیماهایشان متوجه شدند که عراقی ها هنوز متوجه حضور آن ها نشده اند .. !! ( اونا دیگه چقدر پخمه بودند ..! ده فروند هواپیما بر  فراز خاک شون جولان می دادند، یک پایگاه هم در دود آتش می سوخت .. اما ان ها هنوز خواب تشریف داشتند  ) بنابر این بازهم افزایش ارتفاع دادند و خود را به ارتفاع ۲۰۰۰۰ پایی رساندند . در چنین ارتفاعی دست آن ها برای حمله بسیار بازتر بود . جالب این که هنوز هم خلبانان گشت متوجه نکته مشکوکی نشده بودند .. !! به هر حال یا اشکال از رادار های عهد بوق شون بود ، یا برای هم قصه ننه کلثوم رو تعریف می کردند .. !!

لحظه نبرد هوایی …

در آن ماموریت تامکت سلطان ۷ با دو تیر موشک AIM-54فینیکس ، ۳ موشک AIM-7اسپارو و ۲ تیر موشک AIM-9‌سایدوایندر مسلح شده بود و تامکت سلطان ۸ نیز مجهز به ۶ تیر موشک AIM-7اسپارو و ۲ تیر موشک AIM-9سایدوایندر بود .به خوبی قابل درک است که تامکت ها موشک های دوربردتر و موثرتری نسبت به حریفان خود در اختیار داشتند ، اما هنوز موفقیت آن ها منوط به رعایت اصل  مهم غافل گیری بود ، تا مبادا نیروی هوایی عراق متوجه حضور آن ها شود و جنگنده های دیگری را نیز برای مقابله با آن ها به آسمان بفرستد . خدمه تامکت ها قرار کردند تا ابتدا تامکت سلطان ۷ با فلاگرهای عراقی درگیر شود . در حال افزایش ارتفاع به ۲۲۰۰۰ پایی ، کمک خلبان تامکت سلطان ۷ ، رادار AWG-9جنگنده را در حالت TWSقرار داد و مشغول بررسی دقیق اهداف شد ، در فاصله ۵۶ کیلومتری از فلاگر های  عراقی ، جنگنده های عراقی به وضوح رادار تامکت صدقی قابل مشاهده بودند . ۴ فروند میگ ۲۳ به صورت جفتی پشت سر هم حرکت می کردند . صدقی تصمیم گرفت تا ابتدا به میگ ۲۳ های جلویی حمله کند . در فاصله ۳۳ کیلومتری از جنگنده های عراقی ، صدقی اجازه شلیک موشک فینیکس را به کمک خلبان داد . وی موشک را بر روی اولین میگ ۲۳ که در جلو حرکت میکرد شلیک کرد ، موشک بلافاصله از تامکت جدا شده و به سمت جنگنده عراقی که در ارتفاع ۳۰۰۰۰ پایی حرکت می کردند به پرواز در آمد . ۸ ثانیه بعد نیز دومین موشک فینیکس به سمت دومین هواپیمای میگ ۲۳شلیک شد . علی رغم شلیک ۲ موشک ، هنوز میگ ۲۳ ها به مسیر خود ادامه می دادند ، احتمالا آن ها هنوز از حضور تامکت ها در منطقه و سرنوشت سیاهی که در انتظارشان بود بی خبر بودند . در حالی که خدمه تامکت ها مسیر موشک های فینیکس را دنبال می کردند و منتظر نتیجه بودند ، از سوی سلطان ۹ با آن ها تماس گرفته شد و به آن ها اطلاع داده شد که عراقی ها از حمله به پایگاه الهوریه آگاه شده اند و به میگ ۲۳ ها دستور داده اند تا به سمت فانتوم ها پرواز کنند و آن ها را رهگیری نمایند . میگ ۲۳ های عراقی قصد گردش و حرکت به سمت فانتوم ها را داشتند اما خوشبختانه فرصتی پیدا نکردند ….

یک پارانتز بی موقع در زمین و آسمان .. !!

برای این که دوستان عزیزم به کاربرد موشک های فونیکس و اسپارو و دیگر موشک های رنگاوارنگ دیگه در این عملیات آشنا شوند ، چهار خلبان بخت برگشته فلاگر ها رو با خلبان های دو تامکت قهرمان مون رو در بین زمین و هوا تنها گذاشته و به دنیای این فن اوری ها می رویم .. AIM – SPARROW  یک موشک هوا به هوا ، هدایت شونده به وسیله رادار و دارای کلاهکی باقدرت انفجاری بالاست. این موشک چند منظوره قابلیت عمل در همه شرایط و همه ارتفاعات را دارد و می تواند از هر جهتی به هواپیما و موشک های با عملکرد بالا حمله کند. سری موشک های AIM/RIM – 7هوا به هوا ، نیمه فعال و بدون موتور همراه است که به صورت ریلی و پرشی پرتاب می شود. . موشک های اسپارو بر روی هواپیماهای F-14و F-4های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز نصب می شوند . در جنگ ۸ ساله با عراق هم پرنده های عراقی زیادی طعمه خشم اسپاروهای ارتش ایران شدند.هواپیمایی که این موشک از آن شلیک می شود بایستی همواره هدف را به وسیله رادار در تصویر داشته باشد و این نیازمند آن است که هواپیما پروازی مستقیم و بدون لغزش داشته باشد. این نکته از محدودیت های موشک های اسپارو محسوب می شود.  موشک اسپارو هنگام پرواز به وسیله چهار بال متحرک دلتا شکل کنترل می شود. نیروی رانش موشک نیز از یک موتور سوخت جامد فراهم می شود. یک فیوز فعال فرکانس رادیویی ، زمانی که موشک درمحدوده برد کشنده هدف قرار دارد ، کلاهک را منفجر می کند. اگرچه ابعاد ظاهری موشک در گونه های مختلف آن نسبتا بدون تغییر باقی مانده است ،اما اجزای داخلی آن پیشرفت ها و توانایی های گسترده ای را پذیرا بوده است

آشنایی با رادار اف – ۱۴ ها …

در بحث شیرین حمله تامکت ها به فلاگر ها با واژه   ”  AWG – 9” که نوعی رادار است اشاره شد . برای آشنایی شما عزیزان .. با اجازه جناب عزرائیل و نکیر و منکر .. که همچنان به حالت استند بای در هوا منتظر بازگشت ما هستند ، کاربرد آن رو تعریف می کنم ..  . سامانهء AWG-9در اواخر دههء ۱۹۶۰ جهت نصب بر روی شکاری F-111Bطراحی و ساخته گردید، اما با لغو پرژوهء ساخت F-111Bتوسط نیروی دریایی، این سامانه به جنگندهء F-14Aمنتقل گردید. این سیستم رادار، به یک فرستندهء بسیار پرقدرت مجهز است تا تاکنون در هیچ جنگنده‏ای نصب نشده است، و بدین جهت تامکت قادر می شود به راحتی اهداف پرنده را فاصلهء ۱۰۰ مایلی (۱۶۰ کیلومتری) تشخیص دهد. پردازشگر آنالوگ بسیار پیشرفتهء AWG-9، تأثیرات داپلر منعکس شده را تحلیل کرده تا بتواند شتاب و جهت حرکت هدف مورد نظر را به طور دقیق تشخیص دهد. این قابلیت فوق‏العاده، به تامکت امکان می‏دهد تا اهداف ثابت روی زمین یا اهداف نزدیک سطح دریا که به واسطهء نزدیک بودن به سطح دریا، شناسایی آنها با اغتشاش همراه است، و همچنین اهداف بسیار کوچک یا اهداف پرندهء بسیار کم‏ارتفاع را به طور دقیق شناسایی نماید .

نبرد با فلاگر ها …

اولین فینیکس به میگ ۲۳ جلویی برخورد کرد و آن را به تلی از آتش بدل کرد . کمک خلبان تامکت سلطان ۷ فریادی از خوشحالی کشید . با این وجود به نظر می رسید که موشک فینیکس دوم به هدف برخورد نکرده اما لحظاتی بعد کمک خلبان متوجه شد که دومین میگ ۲۳ نیز در حال سقوط به طرف زمین است . به احتمال زیاد موشک به خود هواپیما برخورد نکرده بود اما فیوز مجاورتی آن منفجر شده بوده و سرجنگی قوی موشک فینیکس کار میگ ۲۳ عراقی را یکسره کرده بود . تا این لحظه ۲ فروند میگ ۲۳ عراقی نابود شده بودند ، اما خدمه تامکت ها فرصتی برای شادمانی نداشتند چون هنوز ۲ فروند میگ ۲۳ دیگر در منطقه حضور داشتند که ممکن بود خطراتی برای فانتوم ها ایجاد کنند . میگ ۲۳ های باقی مانده کاملا گیج شده بودند و نمی دانستند چه باید بکنند ، آنها ابتدا به سمت جنوب تغییر مسیر دادند ولی بعد به سمت غرب تغییر مسیر دادند و پس از آن شروع به کاهش ارتفاع نمودند . آنها هنوز هم نمی دانستند که چه چیزی و از چه سمتی آن ها را مورد حمله قرار داده است . صدقی و طیبی با دقت فعالیت آن ها را بر روی رادارهایشان زیر نظر داشتند و منتظر موقعیت مناسبی برای شکار آن ها بودند . شوک ناشی از متلاشی شدن ۲ فروند میگ ۲۳ در مقابل چشمان خلبانان میگ ۲۳های باقی مانده باعث شد تا آن ها دو اشتباه بزرگ انجام بدهند . یکی این که به سمت غرب راه افتادند و پشت خود را به سمت تامکت ها نموده بودند (اکنون تامکت ها دقیقا در پشت آن ها قرار گرفته بودند) و دیگر این که کاهش ارتفاع داده بودند و باعث شده بودند تا تامکت ها در ارتفاع بالاتری قرار بگیرند که برای حمله بسیار ایده آل تر بود . تامکت ها برای چند لحظه پس سوز موتورهایشان را روشن کردند تا به سرعت مناسبی برسند و فاصله شان با فلاگر ها کمتر شود .

پایان زندگی جنگنده های عراقی ..

خدمه دو تامکت اکنون خودشان را برای شلیک موشک های اسپارو به طرف فلاگر های عراقی که فقط ۱۲ کیلومتر جلوتر از تامکت ها بودند  آماده می کردند . اینبار نوبت طیبی بود که وارد عمل شود ، بنابر این صدقی ۲۰۰۰ پا از او فاصله گرفت تا مواظب اطراف باشد و چنان چه هنوز جنگنده عراقی ناشناخته ای در منطقه باقی مانده بود آن را رهگیری کند . لحظاتی مانده به شلیک موشک های اسپارو ‏، طیبی با صدقی تماس گرفت و اعلام کرد که در CSDجنگنده اش مشکلاتی بوجود آمده است . ساختار سیستم تسلیحات تامکت بگونه ای است که بدون داشتن یک CSDفعال و بدون مشکل کار رهگیری دشمن و شلیک موشک کاملا غیرممکن است . طیبی می توانست مشکل را حل نماید ، برنامه ریزی مجدد CSDدر حدود ۵ دقیقه زمان می برد و ۶ تا ۸ دقیقه نیز نیاز بود تا سیستم ناوبری هواپیما اصلاح گردد . اما او در ۳۰۰ کیلومتری عمق اسمان عراق قرار داشت و فرصت و سوخت کافی برای انجام این کار ها نداشت . بدون CSD، طیبی فقط می توانست از مسلسل هواپیما استفاده کند و برای برگشت به فضای امن ایران نیازمند شانس زیاد و اسکورت از سوی جنگنده دیگری می بود . صدقی که از این مشکل آگاه شده بود و می دانست که طیبی فرصتی برای رفع مشکل ندارد به او  دستور داد که از ادامه مسیر خودداری کند و به سمت منطقه ای که تانکرها در آنجا در حال گردش بودند برگردد و منتظر بماند . و خودش نیز به دنبال میگ۲۳های باقی مانده به راه افتاد . صدقی موشک حرارتی را مسلح کرد و به دنبال میگ ۲۳ ها به راه افتاد . وی یکبار دیگر نیز از پس سوز استفاده نمود تا به سرعت دست یابد . اکنون صدقی به نزدیکی فلاگر ها که در ۱۰۰۰۰ پایی پرواز می کردند رسیده بود . در ۱۵۰۰ متری آن ها ، صدقی صدای قفل موشک سایدوایدر را شنید اما قبل از آن که بتواند موشک را شلیک کند ، فلاگر ها به یک باره از هم جدا شدند و لیدر به سمت راست گردش کرد و وینگ من هم به سمت چپ . مسلما آن ها اکنون از حضور تامکت مطلع شده بودند . صدقی بلافاصله به راست گردش کرد و به دنبال لیدر رفت . فلاگر عراقی سعی در انجام مانورهای شدید جهت جلوگیری از شلیک موشک توسط صدقی داشت اما بالاخره صدقی توانست تا بر روی فلاگر قفل کند و موشک سایدوایندر را به طرفش شلیک کند . ثانیه هایی بعد موشک به هدف برخورد کرد و آن را متلاشی کرد . هنوز لحظاتی از متلاشی شدن فلاگر عراقی نگذشته بود که کمک خلبان صدقی به وی خبر داد که آخرین میگ ۲۳ دقیقا در پشت سر آن ها قرار دارد و هم چنین سوخت چندانی برای آن ها باقی نمانده است .

یک مانور نجات بخش ..

در حال پرواز با سرعت ۵۲۰ مایل بر ساعت ، با سوخت نه چندان زیاد و با یک میگ ۲۳ دقیقا در پشت سر ، صدقی مانوری شبیه مانور کبرا انجام داد . این مانور باعث شد تا سرعت وی در چند ثانیه به یکباره از ۵۲۰ مایل بر ساعت به ۱۵۰ مایل بر ساعت کاهش پیدا کند . اما خلبان آخرین میگ ۲۳ که انتظار چنین مانوری را نداشت غافلگیر شد و به یکباره از صدقی جلو افتاد . اکنون صدقی در پشت سر فلاگر عراقی قرار گرفته بود ، وی مجددا پس سوز را روشن کرد تا به سرعت دلخواه برسد سپس یک تیر موشک حرارتی سایدوایندر روانه فلاگر عراقی کرد . این موشک نیز همانند ۳ موشک قبلی به هدف اصابت کرد و باعث شد تا فلاگر عراقی منهدم شود . پس از منهدم کردن آخرین فلاگر عراقی ، صدقی پس سوز را خاموش کرد و با سرعت عادی به سمت تانکرها به راه افتاد . وی در تماس با سلطان ۹ وضعیت خود را اطلاع داد و همچنین متوجه شد که تمام فانتوم ها به سلامت به تانکر ها رسیده اند و پس از سوختگیری راهی آسمان ایران شده اند . پس از لحظاتی صدقی و کمک خلبانش توانستند تانکر سوخترسان را ببیند در حالی که فانتوم های سلطان ۱ و سلطان ۳ آن را اسکورت می کردند . صدقی توانست همانند سایر پرنده های حاضر در عملیات به راحتی سوختگیری نماید و به سلامت به آسمان ایران اسلامی برگردد

نتیجه عملیات …

بعد از عملیات مشخص شد که فانتوم هایی که به پایگاه هوایی الهوریه حمله کرده بودند ، علاوه بر وارد کردن خسارات جدی توانسته اند تا ۲ فروند میگ ۲۱ و یک فروند Mi-8را نیز بر روی زمین از بین ببرند . همچنین حداقل یک متخصص فرانسوی در جریان حمله به هلاکت رسید و یک نفر دیگر نیز زخمی شد . بعد از این جریان تمامی متخصصان فرانسوی به فرانسه بازگشتند . هم چنین بعدا مشخص شد که ۳ خلبان از ۴ خلبانی که میگ ۲۳ هایشان توسط صدقی ساقط شده بود کشته شده اند که از جمله آنان میتوان به کاپیتان احمد صباح (شکارچی ۲ فروند F-5Eایرانی در روز اول جنگ) اشاره کرد

بهروز مدرسی

پشتیبانی هوایی عملیات مروارید

 

پشتیبانی هوایی عملیات مروارید (روایت اول)

 

بزرگترین عملیات هوایی ایران در خلیج فارس

بامداد روز هفتم آذر ماه سال ۱۳۵۹، به دستور فرماندهی عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیاتی بزرگ هدف های دریایی دشمن را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم نمایند

“عملیات مروارید” توسط دریادلان نیروی دریایی و برای حفظ سیادت جمهوری اسلامی بر آب های گرم خلیج فارس آغاز شده بود و ماموریت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی یگان های عمل کننده در دریا بود .

هماهنگی های لازم قبلا صورت گرفته بود. در سالن توجیه، افسر اطلاعات و عملیات برای خلبانان خاطرنشان ساخت که نیروی دریایی توانسته است سکوهای عظیم نفتی “البکر” و “العمیه” عراق را به تسخیر خود درآورد. وی همچنین یادآور شد که این سکوها برای عراق جنبه حیاتی دارند، از این رو دشمن در آب های خلیج فارس دست به تحرکاتی زده است و مطمئنا برای بازپس گیری این سکوها، خود را به آب و آتش خواهد زد. این جا بود که خلبانان به اهمیت این ماموریت پی برده و بیش از پیش، خود را برای این عملیات آماده ساختند .

پس از انجام مقدمات پروازی، اکثر فانتوم ها مجهز به موشک های هوا به سطح “ماوریک” شدند و تعدادی دیگر نیز برای پشتیبانی هوایی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و حرارتی شدند .

اولین دسته فانتوم ها به پرواز درآمدند

در اولین ساعات صبح، اولین گروه پروازی باند پرواز پایگاه را ترک کردند. گروه اول هنوز به منطقه مورد نظر نرسیده بودند که با “ناوچه پیکان” تماس برقرار کرده و اطلاعات مربوط به موقعیت هدف های دریایی را که در آبراه ام القصر و اطراف اسکله های البکر و العمیه و نیز در داخل خلیج فارس مستقر بودند، جویا شدند .

بر روی ناوچه پیکان، شهید سروان خلبان “ابراهیم شریفی” به عنوان راهنما حضور داشت که به همراه فرمانده شهید ناوچه پیکان، اطلاعات خوبی از محل هدف ها در اختیار هواپیماهای خودی قرار دادند .

ناوچه پیکان که از قبل خود را در پناه اسکله البکر به خوبی مخفی کرده بود، طی یک سری کدهای رمز، اطلاعات بسیار مفیدی از منطقه به خلبانان ارائه داد و آنها نیز سریعا به سمت هدف های مشخص شده توسط پیکان، ادامه مسیر دادند .

درحالی که هواپیمای اف ۴ به دنبال طعمه مورد نظر، بر مدار ۳۶ درجه، گشت می زد، از طریق هواپیمای اف ۱۴ که به منظور پوشش، از قبل در منطقه مستقر شده بود، به خلبان اطلاع داده می شود که دو فروند هواپیمای میگ ۲۳ در ده مایلی به سمت آنها در حرکتند .

اولین ناوچه هدف قرار می گیرد درحالی که …

هنوز آخرین تماس رادیویی خلبان اف ۱۴ پایان نگرفته بود که خلبان، اولین هدف دریایی را که یک ناوچه تندروی عراقی بود، بر صفحه رادار مشاهده کرد. ناوچه فوق با مشاهده هواپیمای ایرانی، تغییر مسیر داد و درحالی که آتش پر حجم توپ های خود را به سوی فانتوم نشانه رفته بود، اقدام به فرار نمود. شرایط جوی منطقه به خاطر وجود ابرهای پراکنده، به گونه ای بود که خلبانان ناگزیر می بایست در ارتفاع پایین تری پرواز می کردند؛ از این رو بیشتر در تیررس آتش دشمن بودند. اما آتش پرحجم توپ های مستقر در ناوچه دشمن، در اراده خلبانان خللی وارد نمی کرد .

به سرعت و با انجام مانورهای مختلف از سوی خلبانان، هواپیما در فاصله مناسب قرار گرفت و با شلیک دو فروند موشک هوا به سطح ماوریک (تلویزیونی)، یکی از ناوچه های تندروی عراقی که در جلوی آبراه ام القصر در حرکت بود، منهدم شد و دود ناشی از انهدام ناوچه عراقی، سطح دریا را پوشاند .

هواپیمای اف ۱۴ یکی از میگ های دشمن را شکار می کند

خلبانان با خوشحالی زیاد فریاد می زدند و الله اکبر می گفتند و در پاسخ به پیام رادیویی مجدد هواپیمای اف ۱۴ که آنها را به ترک منطقه فرا می خواند، نیز فریاد الله اکبر سر دادند. اینک هواپیمای دشمن، در حد خطرناکی به فانتوم نزدیک شده بود و بر روی آن قفل راداری کرده بود. خلبانان ناگاه به خود آمدند و با کم کردن ارتفاع، اقدام به ترک منطقه نمودند. در همین حین خلبان شجاع و ماهر اف ۱۴ با شلیک یک موشک فونیکس و یک موشک حرارتی، یکی از هواپیماهای دشمن را متلاشی و دیگری را وادار به فرار کرد. خلبانان فانتوم که از طریق رادیوی هواپیما مکالمات او را می شنیدند، از او به خاطر این اقدام شجاعانه اش تشکر می کنند و سالم به پایگاه برگشته و به زمین می نشینند .

صدای زنگ اسکرامبل همه را به خود می آورد

خلبانان، مسرور از این پیروزی با خوشحالی سخت سرگرم بازگویی انجام ماموریت برای همکاران خلبان خود در گردان پروازی بودند، که مجددا زنگ آلرت (اعلام خطر) به نشانه وضعیت اضطراری به صدا درآمد. به شتاب دو فروند هواپیمای اف ۴ از باند پرواز برخاسته و در نزدیکی منطقه در گیری، با ناوچه پیکان تماس می گیرند. ناوچه پیکان که منتظر آنها بود، این بار هدف جدیدی را در آبراه ام القصر به آنها ارائه کرد .

هواپیماها درحالی که به طرف هدف تعیین شده در حرکت بودند و بر روی آب های مواج خلیج فارس کوچک ترین تحرکات دشمن را از نظر می گذراندند، خلبان یکی از فانتوم ها با مشاهده اشیایی بر سطح دریا، تا حدودی از ارتفاع خود کاسته و بر سطح آب دقیق می شود. تعداد زیادی از نفرات دشمن را با جلیقه های نجات، در میان توده ای از روغن سیاه و بقایای یک ناوچه لجستیکی متلاشی شده که بر سطح آب شناور بود، مشاهده می کند. به نظر می رسید که این ناوچه لحظاتی قبل توسط عقابان تیزپرواز نیروی هوایی منهدم شده است .

ناوچه اوزای عراقی به قعر آب های خلیج فارس می رود

خلبانان اوضاع را به دقت بررسی می کنند . هواپیماها اینک به چند مایلی هدف رسیده بودند. هدف یکی دیگر از ناوچه های موشک انداز اوزا بود که در آبراه ام القصر رفت و آمد می کرد. دشمن از این آبراه صرفا به منظور اختفاء ناوچه هایش بهره می جست که در مواقع لزوم، ناوچه ها از دهانه آبراه خارج می شدند و پس از انجام ماموریت، در آبراه پناه می گرفتند. ناوچه های ما نیز به علت باریکی آبراه، نمی توانستند به تعقیب آنها بپردازند؛ از این رو انهدام ناوچه های دشمن می بایست با عملیات هوا به سطح انجام می پذیرفت .

اطلاعات داده شده از ناوچه پیکان زمانی به خلبانان رسید که ناوچه عراقی به قصد ماموریت، از آبراه خارج شده بود. یکی از هواپیماها او را درصفحه رادار زیر نظر داشت. خلبان با مناسب دیدن موقعیت با انتخاب زاویه مناسب و شلیک یک موشک ماوریک، کابین فرماندهی ناوچه اوزای عراقی را مورد اصابت قرار می دهد و چون مخزن مهمات نیز در مجاورت کابین فرماندهی ناوچه قرار داشت، انفجار مهیبی، منطقه را تکان داد و دود ناشی از آن، بخشی از سطح دریا را پوشاند .

خلبانان پس از اطمینان یافتن از این که هیچ هدف دیگری در منطقه وجود ندارد، طی تماسی با ناوچه پیکان، فرمانده ناوچه را از انجام ماموریت، آگاه ساختند. او که از شنیدن خبر انهدام ناوچه عراقی بسیار خوشحال شده بود، از آنها تشکر کرد و اسامی خلبانان شرکت کننده در عملیات را خواست. لیدر دسته پروازی نیز از فرمانده ناوچه به خاطر اطلاعات دقیق و حساب شده اش تشکر کرده و می گوید که اسامی ما در پایگاه هوایی، محفوظ است و در آینده، چنان چه مایل باشند به صورت محرمانه در اختیارشان قرار خواهد گرفت .

شناسایی منطقه برای جدا شدن ناوچه پیکان

لحظاتی بعد از نشستن هواپیماها، یک فروند اف ۴ دیگر از پایگاه به منظور شناسایی و جست وجوی منطقه به پرواز درآمد . ماموریت این فانتوم شناسایی منطقه بود تا اگر ناوچه پیکان در جدا شدن از اسکله با تهدید از ناحیه شناورهای دشمن مواجه شدف به رفع تهدید و یا احیانا انهدام شناور دشمن بپردازد. فانتوم با پرواز بر روی جزیره بوبیان و دهانه خورعبدالله، اطمینان حاصل کرد که خطر و تهدیدی برای حرکت ناوچه پیکان وجود ندارد و به مرکز از طریق کد اعلام نمود که ناوچه پیکان می تواند منطقه را ترک کند و خود نیز به پایگاه بر می گردد .

ناوچه قهرمان پیکان به همراه پرسنل شجاع خود …

ساعتی بعد به پایگاه اعلام می شود که رادار نمی تواند با ناوچه پیکان تماس بگیرد. بلافاصله یک فروند فانتوم به خلبانی سرلشکر شهید “داوود اکرادی” که در این روز تعداد زیادی پرواز عملیاتی داشت و موفق به انهدام چندین ناوچه عراقی شده بود، به پرواز در آمد. در این پرواز، سرگرد خلبان “ناصر گودرزی” به عنوان کمک، اکرادی را همراهی می کرد .

فانتوم بلافاصله بعد از پرواز، مسیر اسکله البکر را پیش گرفت در حدود پانزده مایلی اسکله نقطه سیاه رنگ و روغنی در سطح آب دریا مشاهده شد که مشخص می کرد لحظاتی قبل یک کشتی در این مکان غرق شده است . هواپیما به بالای نقطه سیاه رنگ رسید. هیچ اثری نبود تنها تعدادی جلیقه نجات بر روی سطح آب شناور بود .

در تعقیب ناوچه عراقی

در همین حین خلبان متوجه یک ناوچه عراقی می شود که کمی دورتر با سرعت درحال حرکت به سمت عراق است. یقینا این همان ناوچه ای بود که پیکان را مورد اصابت قرار داده بود. شهید اکرادی بلافاصله به سمت ناوچه حرکت می کند. در همین هنگام از سوی هواپیمای اف ۱۴ مستقر در منطقه به فانتوم اطلاع داده می شود :

– دو فروند هواپیمای دشمن با سرعت به سمت شما درحال حرکت هستند … بهتر است منطقه را ترک کنید .

هنوز پیام هواپیمای اف ۱۴ به پایان نرسیده بود که از سوی رادار زمینی نیز این مسئله تایید شد. خشم ناشی از غرق شدن ناوچه پیکان، آن چنان سینه خلبانان شجاع را به درد آورده بود که به هیچ کدام از اخطارها توجهی نمی کردند .

هواپیمای اف ۴ با گردشی سریع به سمت ناوچه اوزای عراقی ادامه مسیر داد. در این هنگام ناوچه عراقی که در محدوده اسکله البکر قرار داشت، از وجود فانتوم ایرانی مطلع شده بود و مدام به چپ و راست می رفت تا از تیرس عقابان تیز چنگال نیروی هوایی در امان بماند؛ ولی خلبانان مصمم بودند به هر قیمتی ناوچه اوزای عراقی را هدف قرار دهند .

اخطارهای رادیویی هواپیمای اف ۱۴ شدیدتر می شد. خلبان هواپیمای اف ۱۴ اعلام می کرد که دشمن هر لحظه به شما نزدیک تر می شود، زودتر منطقه را ترک کنید .

دو موشک به سوی فانتوم شلیک می شود

ناوچه عراقی چون درحال فرار بود باید از ارتفاع بالاتری روی آن قفل راداری انجام می شد و با اوج گرفتن فانتوم، خلبانان عملا در تیررس هواپیماهای دشمن قرار می گرفتند. ولی ….

خلبان در یک لحظه ارتفاع هواپیما را در نقطه مناسبی بالا کشید و کمک نیز بلافاصله بر روی ناوچه، عمل قفل راداری را انجام داد .

در همین هنگام دو فروند هواپیمای دشمن که به فاصله چند مایلی فانتوم رسیده بودند، از ارتفاع گرفتن فانتوم نهایت استفاده را برده و هر کدام موشکی به سوی فانتوم رها کردند .

خلبانان بلافاصله شروع به شکستن قفل راداری موشک های دشمن و اختلال در سیستم هدایتی آنها کردند .

در این هنگام هواپیمای اف ۱۴ نیز که متوجه شده بود فانتوم به اخطارها توجهی نمی کند، احساس خطر کرده بود و خود را سریعا به محل استقرار فانتوم ها رسانده بود و آماده درگیری با دشمن بود، که هواپیماهای دشمن به محض اطلاع از این موضوع و فرار از دست موشک های دوربرد (فونیکس) مرگبار این هواپیما، پا به فرار گذاشتند .

فانتوم در بهترین شرایط برای رها ساختن موشک خود قرار گرفته بود، ولی بالگردهای پشتیبانی دشمن مستقر در منطقه و همچنین توپ های ضد هوایی مستقر بر روی ناوچه به شدت به سوی فانتوم شلیک می کردند .

اولین موشک به ناوچه عراقی برخورد می کند

خلبانان بدون توجه به این تهدیدات، تمام حواس خود را متوجه منهدم ساختن ناوچه عراقی کرده بودند. سرانجام لحظه موعود فرار رسید و خلبان در یک موقعیت مناسب، یک موشک ماوریک به سوی ناوچه اوزای عراقی شلیک کرد. موشک از زیر هواپیما رها شد و غرش کنان به سمت ناوچه حرکت کرد و دقیقا به داخل محفظه موتورخانه ناوچه رفت و با انهدام در آن مکان، قطعات متلاشی شده ناوچه به آسمان برخاست .

دومین موشک هم شلیک می شود

دود ناشی از اصابت موشک به ناوچه، تمام منطقه را پوشانده بود. کمک به خلبان می گوید که ناوچه منهدم شده و بهتر است که منطقه را ترک کنیم؛ ولی شهید اکرادی نمی پذیرد و می گوید :

– تا از غرق شدن ناوچه اطمینان حاصل نکنیم، منطقه را ترک نمی کنم .

شهید اکرادی با گردشی بر روی ناوچه عراقی که درحال سوختن بود، دومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک نمود. با برخورد موشک با ناوچه، زبانه های آتش و دود عظیمی به هوا برخاست. گویی که نفت را بر روی آب به آتش کشیده باشند .

سومین موشک هم شلیک می شود

کمک مجددا به شهید اکرادی می گوید :

– این ناوچه کارش تمام است، بهتراست برگردیم .

ولی شهید اکرادی جواب می دهد :

– تا انتقام تک تک بچه های ناوچه پیکان را از دشمن نگیرم بر نمی گردم .

کمک که می بیند شهید اکرادی مصمم است که ناوچه دشمن به طور کامل به قعر آب های خلیج فارس روانه کند، از او می خواهد ارتفاع را بیشتر کند تا از دود ناشی از سوختن ناوچه در امان باشند و بتوانند سومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک کنند .

هید اکرادی بلافاصله ارتفاع را بیشتر کرده و سومین موشک به سمت ناوچه عراقی شلیک می شود. موشک با برخورد با ناوچه، آن را به چندین قسمت تقسیم می کند و لحظاتی بعد اثری از آن بر روی آب های خلیج فارس نمی ماند .

روز بعد از عملیات

فردای این روز، یک فروند هلی کوپتر نیروی دریایی به منطقه اعزام می شود تا بازماندگان عملیات روز قبل را چه ایرانی و چه عراقی از سطح آب جمع آوری کند .

تنها بازمانده ناوچه قهرمان پیکان، بعد از نجات یافتن تعریف می کند که نیم ساعت بعد از هدف قرار گرفتن ناوچه پیکان، درحالی که بر روی سطح آب شناور بوده، مشاهده کرده که چگونه ناوچه ای که آنان را هدف قرار داد توسط یک فروند هواپیمای ایرانی به قعر آب های خلیج فارس فرستاده شده است .

نتایج بزرگ ترین عملیات هوایی ایران در خلیج فارس

در این عملیات تعدادی از زبده ترین خلبانان هواپیمای اف ۴ و اف ۱۴، تانکرهای سوخت رسان، هواپیمای سی ۱۳۰ و نیز بالگردهای نیروی دریایی شرکت داشتند .

خلبانان شجاع نیروی هوایی، در این روز بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی را در آسمان منطقه به اجرا گذاشتند و در نهایت علاوه بر انهدام تعداد زیادی از ناوچه های تندرو و اوزای عراقی، دو اسکله البکر و العمیه را نیز به شدت بمباران کردند .

طرح ریزی عملیات به شکلی بود که خیلی زود نیروی هوایی عراق به خود شکل تدافعی گرفت. نیروی هوایی عراق در این روز متحمل خسارات جبران ناپذیری شد، به شکلی که در این روز شش فروند هواپیمای دشمن توسط شکاری های نیروی هوایی هدف قرار گرفته و سرنگون شدند .

بعد از پایان عملیات هوایی، تازه مشخص شده که خلبانان شجاع نیروی هوایی چه بلایی بر سر عراق آورده بودند. بالگردهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تا چند روز پس از عملیات، خدمه ناوها و ناوچه های منهدم شده و غرق شده عراقی را از سطح آب جمع آوری می کردند .

پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی


پشتیبانی هوایی عملیات مروارید (روایت دوم)

مقدمه

عملیات دریایی غرورآفرین مروارید در هفتم آذر سال ۱۳۵۹ توسط دریادلان جان برکف نداجا در شمال خلیج فارس و علیه نیروی دریایی دشمن انجام گرفت و در این عملیات ضربات سنگین و جبران ناپذیری بر پیکر دشمن وارد شد. این عملیات را می توان مهم ترین جنگ دریایی در پهنه خلیج فارس دانست .

براساس طرحی از پیش تهیه شده به طور روزانه و مستمر منطقه شمال خلیج فارس توسط بالگردهای نداجا مورد گشت و بررسی در دو نوبت صبح و بعدازظهر قرار می گرفت . ناوچه های موشک انداز نیروی دریایی ارتش ج .ا.ا نیز ماموریت داشتند تا با حضور در این منطقه علاوه بر مراقبت از سکوی نفتی ایران در صورت حضور یگان های دریایی دشمن نسبت به انهدام آن ها اقدام نمایند. در دو ماه نخست جنگ نبردهای دشمن به وقوع پیوست که با پیروزی ناوچه های موشک انداز نیروی دریایی و انهدام یا فرار واحدهای دشمن خاتمه یافت . در نتیجه این نبردها یگان های دریایی دشمن از رویارویی با ناوچه موشک انداز ا.ج .ا.ا. پرهیز نموده و به مخفی گاه های خود خزیده بودند. در آبان ماه سال ۱۳۵۹ با اجرای دو عملیات اشکان و شهید صفری علیه سکوهای البکر والامیه که ترمینال های بزرگ نفتی دشمن برای صدور نفت آن کشور می باشد تاسیسات سکوهای مذکور منهدم شدند. به این ترتیب دشمن از امکان صدور نفت از طریق این سکوها محروم و از نظر اقتصادی در تنگنا قرار گرفت .

منطقه عملیات

عملیات مروارید به مدت ۱۰ روز (از تاریخ ۱۳۵۹ ۹ ۱ ) در منطقه ای به طول تقریبی ۴۰۰ کیلومتر و به عرض ۵۰ کیلومتر (به مساحت ۲۰۰۰۰ کیلومترمربع ) از شمالی ترین نقطه خلیج فارس تا محدوده عملیاتی نیروی رزمی ۴۲۱ در منطقه دوم دریایی بوشهر را دربرمی گرفت .

وضعیت دشمن

در مدت سه هفته پس از انجام عملیات موفقیت آمیز شهید صفری که بر روی ترمینال های نفتی البکر و الامیه انجام گرفت دشمن تلاش مضاعفی را در جهت به کارگیری و بهره برداری مجدد از سکوهای یاد شده به عمل آورده بود و تعدادی از نظامیان عراق جهت حفاظت از سکوها و اقدامات شنودی بر روی آن ها مستقر شده بودند به طوری که تحرکات نیروهای دریایی عراق روبه افزایش نهاده بود اما به دلیل وارد شدن خسارت سنگین به تاسیسات سکوها نیروهای عراقی نیاز به پشتیبانی آمادی بیشتری داشتند که به دلیل ناامنی منطقه این کار با دشواری انجام می شد و روحیه دشمن نیز بسیار متزلزل گردیده بود .

وضعیت خودی

بارزترین مشخصه نیروهای خودی روحیه ایثارگری و شهادت طلبی بود که به واسطه انجام موفقیت آمیز ۲ عملیات گسترده توسط نیروهای خود تقویت هم شده بود . نیروی رزمی ۴۲۱ مستقر در بوشهر هماهنگی لازم جهت انجام یک عملیات برون منطقه ای مشترک با نهاجا را به عمل آورده بود و تمرینات لازم هم که در این رابطه پیش بینی شده بود به توسط F 4 Eاجرا درآمد و در عمل موجب موفقیت در به کارگیری کنترل و هدایت ۱۳ فروند هواپیمای جنگنده واحدهای شناور نداجا و در نتیجه اجرای یک عملیات منسجم گردید .

به کارگیری هم زمان نیروهای تکاور واحدهای شناور و یگان های پروازی نهاجا و نداجا به صورت گسترده ناشی از آمادگی قابل توجه نیروها و مناسب بودن طرح ریزی ها در زمان اجرای عملیات بود .

اهداف عملیات

نابودی بخش قابل توجهی از نیروی دریایی عراق .

محبوس نمودن باقیمانده نیروی دریایی دشمن در بندر ام القصر .

اعمال سیادت دریایی جمهوری اسلامی ایران در تمام خلیج فارس .

جلوگیری از صدور نفت عراق به منظور اختلال در نظام اقتصادی دشمن .

قطع ارتباط دریایی دشمن و مسدود نمودن خطوط مواصلاتی بین المللی آن کشور .

محروم بودن کشور عراق در بهره برداری از سکوهای مذکور به عنوان یک نقطه آفندی علیه واحدهای سطحی و هوایی جمهوری اسلامی ایران .

ایجاد پست دیده بانی در سکوی البکر برای نیروی خودی جهت اعمال کنترل بر ترددهای احتمالی و آتی دشمن .

علل انتخاب منطقه عملیات

جهت وارد نمودن ضربه اساسی و قطع کامل خطوط مواصلاتی دریایی و به ویژه قطع صدور نفت کشور عراق و نظر به تمرکز قوای نیروی دریایی دشمن در منطقه شمال غرب خلیج فارس که دربرگیرنده حساس ترین و حیاتی ترین تاسیسات کشور عراق در دریا یعنی ترمینال های نفتی البکر و الامیه می گردید علت اصلی انتخاب این منطقه جهت انجام عملیات مروارید بود .

آغاز عملیات

نیروی دریایی ارتش ج .ا.ا. به منظور خارج ساختن یگان های دشمن از پناه گاه و انهدام آن ها اقدام به طراحی عملیات مروارید نمود. در این طرح عملیاتی برنامه ریزی شده بود که یک تیم عملیات ویژه توسط بالگردهای نداجا بر روی سکوی البکر پیاده شده و آن را تسخیر کنند. پیش بینی شده بود که حمله دلاورمردان نیروی دریایی ارتش ج .ا.ا به این سکوها برای بار سوم پس از عملیات اشکان و شهید صفری و آن هم در کمتر از یک ماه برای حکام رژیم بعثی قابل تحمل نخواهد بود. لذا برای مقابله با آن دست به اقدامات عجولانه خواهند زد و یگان های دریایی و هوایی خود را به صحنه خواهند فرستاد .

تیم عملیات ویژه شامل فرمانده تیم افسر اطلاعات افسر مخابرات و ۴ نفر تکاوران زبده دریایی در شامگاه مورخه ۶ آذرماه ١٣۵٩ توسط بالگرد بر روی سکوی البکر پیاده شده و بلافاصله با نیروهای مستقر بر روی سکو درگیر شدند. یک نفر از نیروهای دشمن مستقر بر روی سکو به همراه ۹ نفر دیگر از آنان به اسارت نفرات تیم عملیات ویژه درآمدند . بقیه نفرات دشمن با جنگ و گریز به قسمت شمالی سکو گریخته و از آنجا توسط یک فروند شناور فرار کرده و به سکوی الامیه رفتند .

نبرد قهرمانانه ناوچه پیکان

پس از تسخیر سکو توسط تیم عملیات ویژه دو فروند ناوچه موشک انداز دشمن که در حال خروج از خورعبدالله بودند بر صفحه رادار ظاهر شدند ناوچه پیکان از سکو جدا و برای انهدام آنها به طرف شناورهای دشمن حرکت کرد. اولین ناوچه دشمن را با شلیک یک فروند موشک سطح به سطح منهدم و سپس به سوی ناوچه دوم تغییر جهت داد. ناوچه عراقی که شاهد انهدام ناوچه اول بود بلافاصله بازگشته و با سرعت زیاد از منطقه خارج و به داخل خورعبدالله گریخت . ناوچه قهرمان پیکان به طور مکرر با یگان های دشمن درگیر و تعدادی یگان شناور و هواپیمای جنگنده نیروهای خصم را منهدم نمود زیرا همان گونه که قبلا پیش بینی شده بود دشمن یگان های خود را یکی پس از دیگری برای مقابله با ناوچه پیکان بیرون می فرستاد. اما هماهنگی بین نیروهای دریایی و هوایی ارتش ج .ا.ا. موجب گردید که تعداد زیادی از هواپیماهای جنگنده و یگان های شناور دشمن دراین عملیات منهدم گردند. نیروی هوایی در عملیات مروارید همدوش نیروی دریایی حضوری چشمگیر و موثر داشت و چندین شناور دشمن را به قعر آبهای نیلگون خلیج فارس فرستاد.

ناوچه پیکان علاوه بر درگیری مستقیم نیروهای دشمن با هدایت هواپیماهای تیزپرواز نیروی هوایی ارتش ج .ا.ا. بر روی واحدهای دشمن موجب انهدام تعداد دیگری از آنها شد. در ظهر روز هفتم آذر خاتمه عملیات توسط فرماندهی عملیات اعلام گردید .

هدف قرار گرفتن پیکان

براساس گشت هوایی انجام شده بر فراز منطقه نبرد آن منطقه خالی از یگان های دشمن اعلام و ناوچه قهرمان پیکان عازم بازگشت به پایگاه خود گردید. پس از طی چند مایل یک فروند ناوچه موشک انداز دشمن که در زیر سکوی الامیه مخفی شده بود از مخفی گاه خود خارج و سه فروند موشک پیاپی به طرف ناوچه پیکان شلیک می کند به دلیل مانور سریع ناوچه پیکان موشک اول به آن اصابت ننمود و در نزدیکی ناوچه در آب منفجر شد لیکن بلافاصله موشک دوم به پاشنه ناوچه اصابت و نیروی محرکه آن را از بین می برد .

متعاقبا موشک سوم نیز به ناوچه اصابت و موجب غرق شدن ناوچه و شهید شدن تعداد زیادی از کارکنان ایثارگر و حماسه آفرین آن می گردد. پس از مدت کوتاهی ناوچه دشمن که ناوچه پیکان را هدف قرار داده بود نیز توسط یک فروند هواپیمای نهاجا هدف قرار گرفته و منهدم شد. فرماندهی ناوچه پیکان را در این عملیات شهید محمد ابراهیم همتی بر عهده داشت که همراه با پیکان در دل آبهای گرم خلیج فارس آرام گرفت .

نتایج عملیات

نتیجه این عملیات انهدام بخش اعظم توان دریایی رژیم بعثی و از بین رفتن تعداد زیادی از هواپیمای دشمن بود و موجب گردید سیادت دریایی ج .ا.ا. در خلیج فارس به طور کامل کسب و تا پایان جنگ استمرار یابد. دشمن بعثی که متوجه شد دیگر امکان مقابله با دلاورمردان نیروی دریایی ج .ا.ا. را از طریق یگان های سطحی خود ندارد تغییر تاکتیک داده و برای تهدید خطوط مواصلات دریایی جمهوری اسلامی ایران به استفاده از یگان های هوایی و موشک های هوا به سطح و ساحل به دریا روی آورد که ایثارگران نداجا در طول مدت دفاع مقدس دشمن را در استفاده از این روش نیز ناکام گذاردند .

ضربات و تلفات وارده به دشمن

در طول عملیات غرورآفرین مروارید تعداد زیادی از نیروهای دریایی و هوایی کشور عراق به کلی منهدم گردیدند. خسارات و تلفات وارده به دشمن به شرح زیر می باشد :

ناوچه موشک انداز اوزا :۵ فروند

مین جمع کن : ۱ فروند

نیروبر : ۱ فروند

ناوچه تندرو : ۳ فروند

یگان صدمه دیده : ۳ فروند

شناورهای متفرقه : ۲ فروند

تعدادی از نفرات و کارکنان دشمن مستقر در سکوها و شناورهای منهدم شده نیز به اسارت نیروهای خودی درآمد که به سرعت از منطقه عملیات تخلیه شدند .

روایتی از عملیات مروارید از زبان امیر دریادار دوم ناصر سرنوشت

ما به طور داوطلبانه یک تیم ویژه هفت نفره که اکثراً هم دوره و هم درجه بودیم تشکیل دادیم. با استفاده از گشت هایی که با هلیکوپتر انجام دادیم، تمام اطلاعات مورد نظر را جمع آوری کردیم. طرح عملیاتی را نوشتیم و به تصویب رساندیم. در این عملیات شهید ناوسروان محمود کوشا نیز حضور داشت. ما بر روی سکوهای البکر و الامیه رفتیم تا آن ها را منهدم کنیم .

خوشبختانه این کار را انجام دادیم و از هفت نفری که رفتیم دو نفر دیگر با ما برنگشتند و شهید شدند. در این عملیات غرورآفرین ما از تیزپروازان و دلیر مردان نیروی هوایی نیز کمک گرفتیم. نفوذ ما در این عملیات، در ساعت ۱۴ روز پنجم آذر بود. ما نقطه کور نفوذ را پیدا کرده بودیم و مسیری که هلیکوپترهای عراقی می آمدند و گشت می زدند را شناسایی کردیم با هلیکوپتری که یکی از خلبانان آن ناوسروان حشمت معتمدی و یکی دیگر امیر حسین آشتیانی بود با همه تجهیزات به سکوها رفتیم .

پس از ورود به سکو توانستیم با پرتاب یک گلوله آرپی جی توسط تکاوری که همراه ما بود به نام رحمن الفتی، مقر فرماندهی را که آنتن های مخابراتی را هم شامل می شد، مورد اصابت قرار دهیم و ارتباط سکو را قطع کنیم. بعد از ورود به اتاق فرماندهی تمام فرکانس های مخابراتی را از روی دستگاه ها یادداشت کردم و در نهایت بعد از در اختیار گرفتن کنترل سکو، آمادگی جهت پهلو گرفتن ناوچه پیکان که به عنوان پشتیبان ما بود، به مرکز فرماندهی اعلام کردیم .

ناوچه پیکان در مسیر حرکت به سمت سکو با یک ناوچه عراقی درگیر می شود. بعد از انهدام ناوچه عراقی به ناوچه پیکان جهت پهلو گرفتن در قسمت جنوبی سکوی البکر موقعیت داده شد. در این زمان من که یک پرچم ایران به همراه داشتم از دکل مخابراتی بالا رفتم و پرچم ایران را در بالای سکو به اهتزاز در آوردم. در این زمان سکوی الامیه را که در فاصله حدود سه کیلومتری سکوی البکر قرار داشت دیدم و متوجه شدم که در کنار آن یک ناوچه دشمن پهلو گرفته است. همزمان هواپیمای نیروی هوایی به سکو نزدیک شده بود. به سرعت از سکو پایین آمدم و با ناوچه پیکان و با افسر نیروی هوایی که رابط عملیات در داخل ناوچه پیکان بود تماس گرفتم و مخفی شدن ناوچه دشمن در سکوی بالایی را اطلاع دادم که پس از آن با درگیری که انجام شد این ناوچه منهدم شد .

روز بعد ناوچه دیگری آمد تا پشت این ناوچه منهدم شده پهلو بگیرد. این ناوچه ای بود که روز بعد ما را مورد اصابت قرار داد. در صبح روز دوم با روشن شدن هوا ناوسروان محمود کوشا در برج دیدبانی سکو بود که فریاد زد دود، موشک! به سمت خور عبدالله که نگاه کردیم موشک را دیدیم. این چهارمین موشک STYXبود که آن روز به سمت ما شلیک شده بود. بعد از آنکه من برای پناه گرفتن به بخش پایین سکو پریدم، اصابت موشک به زیر برج دیده بانی را دیدم! به سمت دیده بان دویدم خوشبختانه سلامت بود. این شخص داوطلبانه وارد تیم ویژه ما شده بود در لحظات آخر عملیات ما بعد از آنکه ناوچه پیکان مورد اصابت قرار گرفت، در اثر ورود یک ترکش به جمجمه سر دچار خونریزی مغزی شده بود. در آن لحظه روی دستان من بدون حرکت و شناور بود، با تلاش زیاد با اولین هلیکوپتر به بوشهر منتقل شد، اما متأسفانه در مسیر به شهادت رسید .

پس از اصابت موشک به سکو درگیری ها آغاز شد در بالای سکو هواپیماها خودی و عراقی بودند. حوالی ظهر به ما اطلاع دادند که مرحله آخر عملیات را که شامل تخریب، انهدام و تخلیه است اجرا کنید. بعد از جمع آوری مدارکی که به لحاظ اطلاعاتی دارای اهمیت بود از سکو وارد ناوچه پیکان شدیم. علت این فرمان اطلاع یافتن از تصمیم عراق به باز پس گیری این سکو و ارسال دو ناو نیرو بر عراقی به همراه دو اژدر افکن به سمت ما بود. دو ناو نیروبر توسط هواپیماهای ما در مسیر آمدن به تأسیسات منهدم شد. بعد از فاصله گرفتن از دو سکوی منهدم شده در فاصله حدود ۸ مایلی دو موشک به سمت ناوچه پیکان شلیک شد. مانور به موقع ناوسروان حفیظی باعث شد اولین موشک STYXدر فاصله سه متری وارد آب شد. دومین موشک مسیر خود را با ناوچه اصلاح کرد و در کنار پاشنه در آب منفجر شد و تقریباً می توان گفت یک سوم ناوچه از بین رفت. ما سعی کردیم با استفاده از تیربار ام ژ۳ موشک های بعدی را هدف قرار بدهیم و در لحظه آخر به آب بپریم. در این حین دو موشک بعدی شلیک شد که با انفجار موشک سوم و چهارم من در حال پریدن به داخل آب بودم که یک تکه از روکش توپ سینه به سمت راست صورت من پرت شد و من بیهوش به داخل آب پرت شدم .

در اثر خنکی آب به هوش آمدم و احساس کردم کور شده ام. عمق آب در آن منطقه در حدود دوازده متر بود. به دلیل تجهیزات سنگینی که داشتم به زیر آب رفته بودم، با استفاده از آموزش های غواصی که در دوره زیردریایی دیده بودم پاهای خودم را باز کردم تا بدنم جهت بگیرد و با تمام تلاش خودم را به بالا رساندم. متوجه شدم چشم سمت چپ من بینایی خودش را حفظ کرده و از نوری که دیدم متوجه شدم زیر ناوچه هستم. به روی آب رسیدم و برخی از افرادی که توانسته بودند خود را نجات دهند، پیدا کردم. چون من جلیقه نجات نداشتم با استفاده از چاقویی که از سعید کیوان شکوهی گرفتم بندهای پوتین ام را که خیلی سنگین شده بود بریدم .

وقتی شنا می-کردم متوجه شدم مجرای هر دو گوش من باز شده و از آن ها آب به درون معده ام وارد می شود. با جهت یابی که انجام دادم سعی کردم به سمت چراغ دریایی و در نهایت به سمت سکوی نوروز حرکت کنیم. بقیه نیروها را فرماندهی کردم. با ذکر یا علی (ع) و مدد از وی و سالار شهیدان حسین بن علی (ع) با قیمانده نفرات را که بیش از ۱۳ نفر بودند، تشویق به شنا و حرکت بطرف اولین بویه۱ نمودم .

در نزدیکی چراغ دریایی هلیکوپترها آمدند . در حین بالا فرستادن مجروحان و نفرات، میگ عراقی وارد صحنه شد، از شدت حملات هوایی هر دو نفری که با یک هلیکوپتر اعزام می شدند، هلیکوپترها به دلیل تهدید راکت و موشک های میگ های عراقی مجبور به ترک منطقه می شدند . آخرین هلیکوپتر به دلیل تشدید حملات و غروب آفتاب منطقه را ترک نمود و همه نیروها بجز من و یک اسیر عراقی که یک افسر دریایی تحصیل کرده انگلیس بود ماندیم. در خلال شب تصمیم گرفتم همراه اسیر عراقی شنا کنان به پشت ادامه مسیر بدهم، به دلیل وجود خطر حمله کوسه و سرمای شدید برای بیدار نگه داشتن خودم مجبور بودم به طور مداوم شنا کنم. در مسیر با اسیر عراقی هم صحبت می کردم و در نهایت در غروب روز بعد به لطف خدا توسط هلیکوپتر گشتی نجات پیدا کردیم .

هیچگاه نواخت تیر شهید ناو سروان حسین حفیظی را فراموش نمی کنم. نواخت تیر این افسر سه گلوله بود. یک گلوله بالای هدف، یک گلوله تصحیح هدف و یک گلوله روی هدف. دشمن همیشه می دانست، زمانیکه سه گلوله در حال آمدن است، باید شناور خود را ترک کند. در جایی این واحد موشک انداز، واحد دشمن را در کانال خورموسی ردگیری و تعقیب می کرد بعد از آنکه نفرات دشمن به آب می پریدند، واحد رو منهدم می کرد و جالب اینکه بعد از انهدام واحد، نفرات دشمن را جمع و از غرق شدن آن ها جلوگیری می کرد. این شجاعت و ایثارگری در وجود تمام اعضای این ناوچه به حدی رسیده بود که زبانزد عام و خاص شده بود. وقتی که این ناوچه در عملیاتش موفق ظاهر شد، دو ماه بیشتر از جنگ نگذشته بود. زمانی ناوچه پیکان مورد اصابت قرار گرفتن بقیه ناوچه ها بلا استثناء تبدیل شدند به P22و رقم آخر خود را رنگ آمیزی کردند. در عکس های زمان جنگ اگر دقت شود این مسئله مشخص است. دشمن هر جا وارد می شد، یک ناوچه موشک انداز پیکان را در آنجا آماده می دید، و پیکان بود که جاوید شد .

منابع :

jomhourieslami.com

maarefjang.ir

حمله به پایگاههای التقدم و تموز

 

تاریخ سوم مهر ماه ۱۳۵۹را نشان می داد. چهار روز از شروع جنگ تحمیلی می گذرد و از پایگاه های هوایی کشور روزانه بیش از ۵۰ نوبت پروازعملیاتی به قصد حمله به پایگاه های هوایی، پالایشگاه ها، مخازن سوخت و تاسیسات زیربنایی دشمن انجام می شود .

در کنار این پروازها، در این چهار روز جنگنده های رهگیر اف ۱۴ نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران همواره درحال حراست و نگهبانی از آسمان کشور و دادن پوشش هوایی به جنگنده های دیگر هستند. در سه روز گذشته خلبانان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، علاوه به حملات گسترده به اکثر مناطق اقتصادی و نظامی عراق موفق به سرنگونی بیش از ۲۰ فروند هواپیمای متخاصم دشمن شده بودند. پدافند قدرتمند کشور نیز نزدیک به ۱۵ فروند هواپیمای دشمن را هدف قرار داده بود. ولی این پایان کار نبود. عراق که متوجه اشتباه خود شده دست به دامان قدرت های بزرگ از جمله شوروی و فرانسه شده بود تا به کمک آنها بتواند جلوی حملات گسترده نیروی هوایی ایران را بگیرد .

طرحی برای حمله ای گسترده

سوم مهر ماه سال ۱۳۵۹، طرحی رسیده بود که طی آن پایگاه های اول و سوم شکاری مامور شده بودند دو پایگاه مهم هوایی دشمن را در عمق خاک دشمن هدف قرار دهند .

پایگاه یکم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی تموز شده بود و پایگاه سوم شکاری مامور بمباران پایگاه هوایی التقدم .

هر دو پایگاه نزدیک به هم قرار داشتند. پایگاه تموز در نزدیکی پایگاه حبانیه و پایگاه التقدم که در فاصله ای حدود ۷۴ کیلومتری غرب بغداد قرار داشت .

طرح عملیاتی آماده شد. پرواز در اولین ساعات صبح انجام می شد و زمان بندی به شکلی انجام شده بود که ۱۰ دقیقه بعد از بمباران پایگاه تموز توسط فانتوم های پایگاه یکم شکاری، پایگاه التقدم توسط فانتوم های پایگاه سوم شکاری هدف قرار گیرد .

فانتوم های پایگاه یکم به سمت هدف پرواز کردند

راس ساعت مقرر ۶ فروند فانتوم مسلح به بمب های BL775و MK82از پایگاه یکم شکاری مهرآباد به پرواز در آمدند. فانتوم ها بلافاصله ارتفاع خود را تا حد ممکن افزایش دادند و با عبور از شمال قم به سمت کمیجان و سپس فیروزان و در نهایت بر روی شهر کرمانشاه رسیدند که در این جا با دوفروند تانکر سوخت رسان ملاقات کرده و اقدام به سوخت گیری هوایی نمودند. جنگنده ها پس از سوخت گیری، با کاهش تدریجی ارتفاع به سمت مرز حرکت کردند و با عبور از روی شهر کرند ارتفاع را تا حد ممکن کاهش داده و با عبور از روی نفت شهر وارد خاک عراق شدند. به دلیل تغییرات زیادی که جنگنده ها در مسیر خود داده بودند، امکان رهگیری بسیار پایین آمده بود و آنها بدون هیچ مشکلی به پیش می رفتند .

پایگاه هوایی تموز در هم کوبیده شد

تا پایگاه تموز چندین مایل بیشتر نمانده بود که لیدر دسته اعلام آماده باش نمود. جنگنده ها در یک چشم برهم زدن به بالای سر پایگاه رسیده بودند. پدافند پایگاه که تازه متوجه موضوع شده بود، از هر طرف به سمت جنگنده ها شلیک می کردند. خلبانان متوجه هواپیماهای عراقی شدند که در جلوی شیلتر و رمپ پروازی پارک شده اند و با فرمان لیدر حمله آغاز شد. فانتوم ها دو به دو به سمت هر هدف روانه شدند و در کم تر از چند ثانیه آتش سرتاسر پایگاه تموز را در خود گرفت. تعدادی از جنگنده های دشمن بر روی زمین منهدم شدند. یکی از آشیانه های اصلی پایگاه دقیقا هدف قرار گرفته بود؛ به طوری که سقف بتونی آن سوراخ و منهدم شده بود .

درنگ جایز نبود با فرمان لیدر دسته هر دسته دو فروندی بعد از رها کردن بمب ها به سمت مرز گردش می کردند و از معرکه دور می شدند. این حمله با موقیت کامل انجام پذیرفت و حتی کوچک ترین تیری به جنگنده ها اصابت نکرد. فانتوم ها به سرعت پیش می آمدند. در این سوی مرز جنگنده های اف ۱۴ وارد عمل شده بودند و آماده حمایت از فانتوم ها بودند. دقایقی بعد فانتوم ها همگی بدون کوچک ترین مشکلی وارد مرز شده بودند و درحال سوختگیری برای بازگشت به پایگاه بودند .

در آن سوی ایران در پایگاه هوایی همدان نیز اتفاقاتی افتاده بود. جنگنده ها به پرواز درآمده بودند. هدف فانتوم های پایگاه سوم شکاری، پایگاه بزرگ التقدم بود. پایگاه التقدم دارای باندهای پروازی بلند بود و همچنین داری مخازن سوخت تامین کننده سوخت مورد نیاز پایگاه های همجوار. همچنین اکثر بمب افکن های عراقی در این پایگاه نگهداری می شدند .

با توجه به گستردگی این پایگاه از همدان ۸ فروند فانتوم باید به پرواز در آمده بود. فانتوم بدین شکل آرایش یافتند : ۵ فروند فانتوم دی که از سریع ترین جنگنده های نیروی هوایی به شمار می آمد و ۳ فروند فانتوم ئی .

تمامی فانتوم های مجهز به بمب های BL775و MK82بودند که ۲ فروند از فانتوم های ئی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و گرمایاب بودند تا در صورت حضور گشتی های دشمن بتوانند برای محافظت از فانتوم ها با آنها درگیر شوند .

جنگنده ها پس از پرواز از پایگاه با ارتفاع متوسط از جنوب شهر سقز گذشته و با عبور از روی کرمانشاه به ایلام رسیدند. در این نقطه فانتوم ها شروع به کاهش ارتفاع نمودند و در نهایت با حداکثر سرعت و حداقل ارتفاع با عبور از روی شهر مرزی   صالح آباد وارد خاک عراق شدند .

هواپیماها برای این که رهگیری نشوند با تمام توان پیش می رفتند. در عین حال       عراقی ها نیز انتظار نداشتند که به فاصله ده دقیقه پس از حمله به تموز به التقدم نیز حمله شود . آنها نمی توانستند تصور این موضوع را نیز بکنند و این شاید بخاطر ضعف هوایی آنان بود که حتی بارها در تقابل با هواپیماهای ایرانی فرار را ترجیح به درگیری می دادند .

فانتوم به پایگاه رسیدند، در اولین اقدام باند منهدم شد

هدف همان طور که عنوان شد بیش از۷۰ کیومتر از غرب بغداد فاصله داشت و این کار را برای خلبانان مشکل می کرد زیرا آنها باید از نزدیکی دو پایگاه الرشید و حبانیه عبور می کردند که این خود خطر برخورد احتمالی با گشتی های هوایی عراق را بدنبال داشت. همچنین با حمله به پایگاه تموز پدافند آن منطقه هوشیار شده بود و باید تا حد ممکن از آنها دوری کرد .

فانتوم ها با عبور از شمال بغداد با گردش به سمت پایگاه هوایی التقدم از جنوب پایگاه حبانیه به سمت آن حرکت کردند. ثانیه هایی نگذشته بود که فانتوم ها به چند مایلی پایگاه التقدم رسیده بودند. پدافند آن جا هوشیار شده بود و همزمان آژیر هوایی نیز در به صدا در آمده بود و شکاری های آنها قصد پرواز و مقابله با هواپیماهای ایرانی را داشتند. لیدر که متوجه این موضوع شده بود بلافاصله به دو فروند از فانتوم ها فرمان داد باند را بمباران کنند. خلبانان دو فانتوم به صورت خطی آرایش گرفتند و به باند حمله کردند و در کم تر از چند ثانیه ۱۲ بمب ۵۰۰ پوندی را بر روی باند فرودگاه فرو ریختند. گفتن از حجم خسارات وارد شده به باند در همین حد کفایت می کند که باند پایگاه التقدم تا ماه ها بعد از این حمله بلااستفاده شده بود و علت آن دقت بالای خلبانان در بمباران باند بود که توانسته بودند یکی از بزرگ ترین باندهای پروازی عراق را به طور کامل نابود سازد .

هواپیماها بر روی زمین یکی پس از دیگری هدف قرار می گرفتند ولی …

لیدر متوجه یک فروند آنتونف ۲۶ بر روی زمین می شود که با شیرجه، دو تیر بمب بر روی آن فرو می ریزد و آن را منهدم می کند. بر روی پایگاه التقدم غوغایی بر پا بود و فانتوم ها اکثر نقاط پایگاه را هدف قرار دادند که از آن جمله می توان به هدف قرار دادن دو فروند میگ ۲۳ عراقی که در رمپ پروازی بودند اشاره نمود .

پدافند از هر طرف شلیک می کرد و این شلیک ها چون بی هدف و به هر سویی بود می توانست بسیار خطرناک باشد. در همین حین دو فروند فانتوم برای زدن مخزن سوخت به سمت آن شیرجه رفتند خلبانان ارتفاع خود را کم کرده و مخزن سوخت موجود در پایگاه که یکی از منابع تامین سوخت بود را هدف قرار دادند و با شنیده شدن صدای انفجار مهیب این مخزن حجم آتش در پایگاه بسیار زیاد شده بود که لیدر بلافاصله دستور بازگشت فانتوم ها را به سمت مرز صادر نمود که در همین موقع یکی از فانتوم ها هدف پدافند دشمن قرار گرفت و به ناگه ارتفاع خود را از دست داد ولی خلبان با مهارت خود توانست هواپیمایی را که در ارتفاع کم پرواز می کرد هدایت کند و از سقوط ناگهانی آن جلوگیری کند. جنگنده ها اینک چندین مایل از هدف فاصله داشتند که لیدر شروع به بررسی فانتوم آسیب دیده نمود و متوجه شده به اثر اصابت گلوله توپ های ضد هوایی به فانتوم یکی از موتورهای آن به طور کامل از کار افتاده و به همین دلیل خلبان فانتوم آسیب دیده نمی توانست با حداکثر سرعت به راه خود ادامه دهد. در همین زمان نیز با اعلام حمله هوایی از سوی پایگاه التقدم چهار فروند جنگنده رهگیر میگ ۲۱ از پایگاه هوایی کرکوک به قصد سرنگونی فانتوم ها به پرواز درآمدند .

اسکورت فانتوم و حمله میگ ها

لیدر باید چاره ای می اندیشید پس به لیدر دسته دو فروندی که جنگنده های آنان مسلح به موشک های هوا به هوا فرمان داد تا فانتوم آسیب دیده را تا مرز اسکورت نمایند. سپس خود به همراه ۴ فروند دیگر با تمام سرعت به سمت مرز حرکت کردند .

رادارهای فانتوم های ئی بکار افتاده بود. اینک جنگنده ها تا مرز فاصله زیادی را داشتند ولی تهدیدها همچنان ادامه داشت. در همین حین خلبان یکی از فانتوم ها توسط سیستم درختی رادار خود موفق به شناسایی ۴ فروند میگ ۲۱ عراقی در فاصله ۵۵ کیلومتری شد که از سمت شمال به طرف آنها می آمدند .

خلبان که می دانست با نزدیک شدن میگ ها احتمال هدف قرار گرفتن هواپیمای آسیب دیده ۱۰۰ درصد می باشد به خلبانان فانتوم با گردشی به سمت شمال به جنگ با چهار فروند هواپیمای دشمن رفت .

خلبان هواپیمای دیگر می دانست که جنگیدن با چهار فروند هواپیمای دشمن با یک فروند کار آسانی نیست. پس بلافاصله او نیز به سمت هواپیماهای دشمن گردش نمود و موفق به قفل راداری روی یکی از میگ ها شده و یک تیر موشک به سمت آنها شلیک کرد. لیدر میگ ها که متوجه این موضوع شد بلافاصله دستور داد جنگنده ها از هم جدا بشوند. متاسفانه موشک به خطا رفت و در ۳ کیلومتری یکی از میگ ها منفجر شد. جنگ بر روی آسمان شروع شده بود دو هواپیمای ایرانی با چهار هواپیمای عراقی .

فانتوم هدف قرار می گیرد، میگ منهدم می شود

دو فروند میگ به سمت فانتوم فرمانده حرکت کردند و درست در پشت سر او قرار گرفته و آماده شلیک بودند. خلبان با تمام شدت به چپ چرخید و با کاهش ارتفاع ناگهانی موفق شد یکی از میگ ها را جا بگذارد و آن را دقیقا در جلوی خود قرار دهد. او آماده شلیک به سمت میگ بود که میگ دوم درست پشت سرش قرار گرفت و دو تیر موشک R-13به سمت او شلیک نمود. موشک اول به خطا رفت ولی موشک دوم درست به موتور برخورد کرد. ولی معجزه ای رخ داده بود موشک با برخورد به دهانه موتور منفجر نشد فقط به اثر ضربه که وارد کرده بود قسمت پس سوز را از بین برده، با دم انتهای برخورد کرده و به دهانه یکی از موتورها آسیب رسانده بود .

در لحظه برخورد، هواپیما تکان شدیدی خورد و خلبان متوجه برخورد موشک شده بود. با توجه به این که موشک منفجر نشده بود هواپیما کاملا می توانست پرواز کند ولی به دلیل آسیب دیدن دم، دیگر قادر به مانور برای تعقیب و گریز نبود و هر آن با یک حرکت نادرست احتمال کنده شدن دم می رفت .

خلبان فانتوم دیگر در همین حین درست پشت سر میگ قرار می گیرد. خلبان عراقی که غافل از پشت سر خود می خواست بداند که چه بلایی سر فانتوم ایرانی آورده، که یک تیر موشک حرارتی به سمت او شلیک می شود. موشک با رفتم به داخل اگزوز موتور عمل می کند و میگ عراقی در دم در هوا منفجر می شود .

به نظر می رسید خطر تا حدودی از بین رفته . لیدر از خلبان فانتوم دیگر می خواهد تا به کنار او آمده و خسارت وارد را برآورد کند ولی میگ ها نمی خواستند بدون شکار بروند .

خلبان فانتوم به شدت آسیب می بیند، میگ دوم هم هدف قرار می گیرد

ناگهان یک میگ دیگر اقدام به برش مسیر فانتوم فرمانده می کند و با گردش به سمت چپ هواپیمای لیدر را توسط توپ ۲۳ میلمتری جنگنده خود هدف قرار می دهد. تیرها از دماغه شروع به برخورد می کنند تا این که شیشه طلقی کابین عقب برخورد کرده و پنجره را منهدم می کنند . خلبان از ناحیه دست و پای سمت چپ به شدت آسیب می بیند. قسمتی از رادار جنگنده، سیستم کنترل آتش و سیستم ارتباط رادیویی از کار می افتد. همچینین سیستم تهویه جنگنده به طور کل از کار می افتد .

خسارت بسیار بالا بود . اکثر سیستم ها از کار افتاده و جنگنده به سختی به پرواز ادامه می داد. در این زمان فانتوم آسیب دیده که بر روی پایگاه هدف پدافند قرار گرفته بود نیز از مرز گذشته و خود را برای فرود اضطراری آماده می کرد .

خلبان فانتوم دیگر بلافاصله به سمت میگ گردش می کند و اقدام به رهگیری آن می نماید و در فاصله کمی از فانتوم آسیب دیده موفق به رهگیری و هدف قرار دادن آن  می شود . او بلافاصله گردش کرده و به سمت هواپیمای فرمانده باز می گردد .

اف ۱۴ها آماده شکار می شوند

در این هنگام شکاری های اف ۱۴ نیز وارد معرکه شده بودند که رادار مرزی عراق به میگ ها خبر ورود اف ۱۴ ها را می دهد. خلبانان عراقی که می دانستند در ۳ روز گذشته دست کم ۱۵ فروند از هواپیماهای آنها توسط اف ۱۴ ها هدف قرار گرفته اند، پا به فرار می گذارند . فانتوم آسیب دیده با همراهی فانتوم دیگر موفق به عبور از مرز می شود و به سمت پایگاه حرکت می کنند. با نزدیک شدن به پایگاه رادار اعلام می کند که به پایگاه حمله هوایی شده. درنگ جایز نبود هم فانتوم آسیب دیده قادر به پرواز بیشتر بود و نه سوختی باقی مانده بود .

فرود اضطراری در قصرشیرین و ثبت یک حماسه

جنگنده ها گردش کرده و بالاجبار در باند کمکی قصرشیرین فرود می آیند. شهر قصرشیرین و فرودگاه کمکی زیر آتش شدید توپخانه عراق بود. بلافاصله بعد از فرود هواپیماها، برای مصون ماندن از دید گشتی های عراقی به داخل آشیانه برده می شوند. با آرام شدن اوضاع خلبان هلی کوپترجهت انتقال خلبانان به منطقه اعزام می شود که خلبان آسیب دیده به بیمارستان منتقل شده و مابقی به پایگاه عزیمت می کنند .

در حمله موفق به پایگاه های تموز و التقدمف دست کم ۹ فروند هواپیمای جنگنده و بمب افکن عراقی بر روی زمین منهدم می شوند. اکثر آشیانه های موجود در این دو پایگاه از بین می روند و یا خسارات زیادی می بینند. مخزن بزرگ سوخت پایگاه التقدم به طور کل منهدم می شود و همچنین باند فرودگاه التقدم نیز به طور کل منهدم و غیر قابل استفاده می شود .

با حمله به این دو پایگاه، حجم حملات بمب افکن های عراقی به طرز فاحشی کاهش یافت و برگ زرین دیگری به افتخارات نیروی هوایی و خلبانان تیزپرواز آن اضافه می شود .

منبع:پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

حمله به پالایشگاه الدوره عراق

 

۶۱/۰۴/۳۰ – حمله به قلب بغداد

دنیا به قدرت نیروی هوایی ایران اقرار می کند

جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید به نحوی این شهر ناامن نشان داده می شد و بهترین گزینه برای نا امن نشان دادن آن جا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئن ترین گزینه بود .

در همان اوایل جنگ تحمیلى، صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود :

– این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضى خاک ایران نیست و همه‏ چیز محدود به اهداف نظامى نمى‏شود، بلکه این جنگ به خاطر سرنگونى رژیم جمهورى اسلامى ایران است .

در این شرایط، به طور مسلّم یکى از ابزارهاى موجود، استفاده از فشارهاى سیاسى و افزایش تحرکات سیاسى با هدف جلب حمایت کشورها براى کمک نظامى و سیاسى و تضعیف دشمن بود. به عبارت دیگر برخوردارى هر یک از کشورهاى ایران و عراق از یک نظام سیاسى برتر در منطقه، مقدمات پیروزى را فراهم مى‏کرد .

۸ ماه فشار همه جانبه

قبل از فتح خرمشهر، عراق در چنین جایگاهى قرار داشت و یک سر و گردن از ما بالاتر بود و مى‏توانست با فشارهاى سیاسى، خود را به ما تحمیل کند. ولى با فتح خرمشهر، قضیه برعکس شد و نظام بین‏الملل شاهد شکست نظامى – سیاسى عراق در این منطقه استراتژیک شد و این درحالى بود که عراق برگ برنده خود را براى اعمال نظارت نامشروع در منطقه، از دست داد .

در این شرایط که خرمشهر آزاد شده بود، کشورهاى عرب منطقه که روى صدام و ارتش آن تکیه داشتند دچار وحشت شدند .

از آغاز عملیات ثامن الائمه در مهر ماه سال ۱۳۶۰ تا پایان عملیات بیت المقدس در خرداد سال ۱۳۶۱، فشارهای نظامی ایران بر عراق به حدی بود که رژیم بعث عراق، تعداد زیادی از تجهیزات و نیروهای خود را از دست داده بود و این درحالی بود که این کشور حمایت همه جانبه اکثر دولت های عربی و استکبار جهانی را پشت سر داشت. در این شرایط سیاسى، آمریکا و برخى کشورهاى عرب توصیه کردند که در این فضا و شرایط حاکم، هرچه سریع‏تر باید آتش‏بس برقرار شود .

اجلاس سران کشورهای غیر متعهد

در همین زمان، جنوب لبنان توسط اسرائیل اشغال شده بود که کشور عراق در یک ترفند هماهنگ با استکبار جهانی، اعلام کرد که می خواهد نیروهای خود را از مناطق اشغالی ایران خارج کند و به مقابله با اسرائیل بشتابد، تا به این وسیله سرپوشی بر شکست های پی در پی خود از رزمندگان اسلام بگذارد .

در همین اثنا نوبت کشور عراق شد تا میزبان اجلاس سران کشورهای غیر متعهد باشد که میزبانی آن به صورت ادواری مشخص می شد. بعضی از سران کشورهای غیرمتعهد با اعلام این نکته که بغداد به دلیل جنگ ناامن است، خواستار برگزاری اجلاس در کشوری دیگر بودند .

بیانیه های ایران و عراق درباره اجلاس

جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از فعال ترین کشورهای عضو جنبش غیرمتعهد، تمایلی برای شرکت در این اجلاس در بغداد نداشت و در بیانیه ای شدیدالحن اعلام کرد :

– درحالی که کشور عراق بخش هایی از ایران را اشغال کرده است، تهران هیچ هیاتی را به این اجلاس اعزام نخواهد کرد و اصولا بغداد برای برگزاری این اجلاس محل امنی نمی باشد .

رژیم بعثی عراق نیز بلافاصله برای میهمانی بنزهای سفارشی اش را روی اتوبان های نوساز به راه انداخت. صدام که برای برگزاری این اجلاس خیلی خرج کرده بود، اعلام کرد ایرانی ها نمی توانند بغداد را ناامن کنند .

ارتش عراق نیز در بیانیه ای اعلام کرد :

– بغداد از هر لحاظ امن است. این شهر در طول شبانه روز توسط سایت های موشکی زمین به هوا، انواع توپ های ضد هوایی، سیستم گسترده راداری و هواپیماهای رهگیر محافظت می شود و هیچ کس نمی تواند بدون اجازه وارد حریم هوایی این شهر شود .

دستور ناامن نشان دادن بغداد برای نیروی هوایی صادر شد

جمهوری اسلامی ایران مصمم شده بود که به هیچ عنوان اجازه برگزاری این اجلاس در شهر بغداد را ندهد؛ پس باید به نحوی این شهر ناامن نشان داده می شد و بهترین گزینه برای نا امن نشان دادن آن جا، استفاده از توان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که بهترین و مطمئن ترین گزینه بود .

پس از ابلاغ این فرمان از سوی فرماندهی نیروی هوایی، دستور طراحی این عملیات صادر گردید .

طراحی عملیات

این اولین باری بود که طراحان عملیات نیروی هوایی باید عملیاتی را طراحی می کردند تا از آن بتوان به عنوان اهرم قوی و قدرتمندی در برابر سیاست های دشمن استفاده کرد .

کار طراحی عملیات آغاز شد و مشکلات یکی پس از دیگری در راه بود :

در آن زمان پدافند هوایی بغداد با پدافند مسکو (پایتخت شوروی سابق و روسیه فعلی) مقایسه می شد .

سایت های موشکی بلند سام ۲ و سام ۳ و سام ۶ و…، سایت های موشکی کوتاه،مدرن و چابک “کروتال” و “رولند ” در فواصل معین که در بین و اطراف آنها توپ های ضد هوایی ۲۳ و ۳۵ و ۵۷ میلی متری استفاده می شد. این تجهیزات به صورت رینگ های پدافندی از فاصله حدود ۲۰ کیلومتری بغداد به صورت فشرده در کنار یکدیگر قرار داشتند. همچنین در طول مدت شبانه روز هواپیماهای رهگیر و مدرن آن زمان (میگ های ۲۳ و ۲۵) یا برفراز شهر بغداد و اطراف آن در پرواز بودند و یا درحال آمادگی کامل برای مقابله به حملات احتمالی بودند .

این عامل مهم در طراحی عملیات و موفقیت آن بسیار حیاتی بود؛ به شکلی که کوچک ترین اشتباه، منجر به شکست طرح می شد. پس باید به دقت اندیشیده می شد که نوع و تعداد هواپیما ها باید به چه شکل باشد؟ کدام نقطه باید مورد هدف قرار گیرد؟ آیا نتیجه حاصل می شود و یا نیاز به تکرار عملیات است؟

تمام اینها سوالاتی بود که ذهن طراحان را به خود مشغول کرده بود .

در اولین اقدام، به دلیل این که نیاز بود تا مهمات زیادی بر روی اهداف فرو ریخته شود، پس از بحث و تبادل نظر قرار بر این شد که این عملیات توسط جنگنده بمب افکن های اف ۴ انجام شود .

اما هدف ها، باید هدفی انتخاب می شد که رژیم بعثی نمونه آن را در خاک ایران قبلا بمباران کرده بود تا در افکار عمومی، تردیدی در مقابله به مثل ایجاد نکند .

نکته دیگر آن بود که باید هدفی مد نظر قرار می گرفت که با حمله به آن، اعتبار دفاع قدرتمند هوایی عراق زیر سوال برود و مدت زیادی آثار آن در ذهن ها باقی بماند. همچنین باید هدفی مورد نظر قرار می گرفت که خبرنگاران و منابعی که اخبار جنگ را مخابره می کردند، بتوانند آن را و یا اثرات آن را خود ببینند و رژیم بعثی عراق نتواند آنرا کتمان کند .

پایگاه هوایی الرشید، نیروگاه هسته ای تموز، ایستگاه ماهواره مخابراتی بعقوبه، مجلس الوطنی بغداد، کاخ صدام، پالایشگاه الدوره و پادگان های نظامی مختلف مورد بررسی قرار گرفتند .

چرا پالایشگاه الدوره؟

در نهایت پالایشگاه الدوره بغداد که به واسطه گسترش شهر، اینک در داخل شهر بغداد قرار داشت، به عنوان هدف تعیین شد .

بمباران پالایشگاه مهم الدوره از چند جهت می توانست بسیار مهم و حیاتی باشد :

اول : به علت این که این پالایشگاه در نزدیکی پایگاه هوایی الرشید که مهم ترین پایگاه هوایی عراق بود، قرار داشت و در مورد وجود پدافند قوی در آن منطقه هیچ تردیدی نبود که با این حمله ایران می توانست ناتوانی عراق را در دفاع از شهر بغداد و از آن مهم تر دفاع از مهم ترین پایگاه هوایی اش اثبات کند .

دوم : با بمباران این پالایشگاه دود و آتش ناشی از سوختن مواد نفتی تا مدت ها غیر قابل کنترل بود و علاوه بر اختلال در تامین سوخت شهر بغداد، سوختن آن جا در دید تمامی خبرنگاران خارجی حاضر در شهر بغداد قرار می گرفت و رژیم بعثی صدام نمی توانست آن را انکار کند .

سوم: نیروی هوایی عراق بارها پالایشگاه های ایران را بمباران کرده بود و این عملیات به نوعی تلافی جویانه تلقی می گردید و هیچ اشکالی از این حیث متوجه این ماموریت نمی شد .

کار طراحی به پایان رسید

کار طراحی به سرعت شروع و به پایان رسید . برای انجام این عملیات غرورآفرین، برای کاهش میزان ضایعات احتمالی و دستیابی کامل به اهداف عملیات، قرار شد این عملیات توسط ۳ فروند فانتوم مسلح و انتخاب شش نفر از بهترین خلبان های نیروی هوایی انجام شود. به شکلی که هر سه فروند به پرواز در آیند و در نزدیکی مرز یکی از آنها جدا شده و دو فروند دیگر وارد خاک عراق شوند و ماموریت را انجام دهند و یک فانتوم دیگر در نزدیکی مرز قرار گیرد تا در صورت بروز اشکال برای یکی از فانتوم ها، به سرعت وارد عمل شده و خود را به منطقه عملیاتی برساند. همزمان با پرواز فانتوم ها، هواپیماهای رهگیر اف ۱۴ نیز به پرواز درآیند و خود را برای مقابله با هواپیماهای رهگیر دشمن که احتمال داشت در راه بازگشت به تعقیب فانتوم ها بپردازند، آماده کنند. هواپیمای سوخت رسان نیز در همان زمان و از پایگاه دیگری به پرواز درآید و خود را در منطقه مناسبی قرار دهد. در همین زمان دو فروند فانتومی که از مرز گذشته بودند، با سرعت به سمت پالایشگاه الدوره بغداد حرکت کرده، آن جا را به شدت بمباران کرده و در راه بازگشت با عبور از فراز شهر بغداد، دیوار صوتی را در این شهر بشکنند .

زمان عملیات نیز سحرگاه روز سی ام تیرماه سال ۱۳۶۱ (صبح روز ۳۱ تیر ماه سال ۱۳۶۱) تعیین شد .

پایگاه هوایی شهید نوژه محل استارت عملیات

بعد از تایید طرح عملیات توسط فرماندهی محترم نیروی هوایی و انجام هماهنگی های لازم، دستور اجرای آن به پایگاه هوایی همدان ابلاغ گردید .

برای انجام این عملیات، شش نفر از بهترین خلبان های نیروی هوایی از میان داوطلبان انتخاب شدند و سرلشکر شهید (سرهنگ آن زمان) “عباس دوران” به عنوان لیدر دسته پروازی انتخاب شد. خلبانان بدین شکل انتخاب شدند :

هواپیمای شماره یک به خلبانی سرلشکر شهید “عباس دوران” و سرتیپ آزاده “منصور کاظمیان “.

هواپیمای شماره دو به خلبانی سرتیپ “محمود اسکندری” و کمک سرهنگ “ناصر باقری “.

هواپیمای شماره سه به خلبانی کاپیتان “توانگریان” و کاپیتان “خسروشاهی “.

سرلشکر خلبان شهید “عباس دوران “

دوران در این زمان به “امیدیه” رفته بود و قرار بود در صورتی که در عملیات رمضان نیاز شد، پرواز کند. زیرا نیروی زمینی ارتش در این عملیات نیاز به حمایت های هوانیروز داشت. در نتیجه دو روز قبل ازشروع عملیات او وارد پایگاه شد .

۲۹ تیرماه سال ۱۳۶۱ حدود ساعت ۱۱ جلسه توجیهی پرواز برگزار شد که دوران به عنوان لیدر دسته پروازی به همراه سرلشکر شهید “یاسینی” مسئول عملیات پایگاه همدان و سرتیپ شهید “خضرایی” فرمانده پایگاه، بهمراه پنج خلبان دیگر در مورد چگونگی انجام عملیات صحبت کردند. نتیجه جلسه بر این شد که سه فروند هواپیما تا لب مرز با هم پرواز کنند و وقتی به مرز رسیدند، یکی از هواپیماها (هواپیمای شماره سه) برگردد و دو جنگنده دیگر با ارتفاع کم وارد خاک عراق شوند. یعنی یک حالت ایذایی ایجاد گردد و رادارهای عراق گمان کنند که جنگنده ها برگشتند .

توجیهات اصلی تمام شد و نام دسته پرواز “منصور” تعیین گردید. در این هنگام خلبان های کابین های جلو و عقب، صحبت های خصوصی را با هم انجام دادند. شهید دوران به کمک خود تاکید کرد که بیشتر حواسش به هواپیماهای دشمن باشد که به هواپیما حمله نکنند و اگر زمانی هواپیما دچار نقص فنی شد و نتوانستند به پروازشان ادامه دهند، به تنهایی اجکت کند، منتظر خروج او نباشد و حق ندارد دکمه خروج اضطراری او را فشار دهد چون او قصد خروج اضطراری از هواپیما را ندارد و می خواهد به هر نحو ممکن ماموریت را ادامه دهد .

شرح عملیات

سحرگاه روز سی ام تیر ماه سال ۱۳۶۱ (صبح زود روز ۳۱ تیر ۱۳۶۱) مصادف بود با ۳۰ ماه رمضان. ساعت ۳۰/۵ صبح، خلبانان بدون فوت وقت همگی به اتاق تجهیزات می روند و پس از تحویل گرفتن تجهیزات، به سمت جنگنده ها حرکت می کنند. در کنار جنگنده ها، خلبانان مشغول چک کردن هواپیماها می شوند که کمک خلبان شهید دوران “کاظمیان” متوجه می شود سمت نما و حالت نمای هواپیما درحال گردش است در صورتی که باید ثابت می ایستاد. این موضوع را به عوامل فنی اطلاع می دهد و آنها می گویند :

– درحال حاضر نمی توانیم آن را درست کنیم. شما می توانید پرواز را کنسل کنید .

اما دوران نمی پذیرد و می گوید :

– این سمت نما در هوای صاف و بدون ابر اصلا کاربرد ندارد و ما در این هوا نیاز به این وسیله نداریم .

طولی نمی کشد که سه فروند فانتوم مسلح بر روی باند فرودگاه قرار می گیرند و بدون تماس با برج مراقبت و در سکوت کامل رادیویی، با صدای غرشی سهمگین ثانیه هایی بعد در دل آسمان جای می گیرند .

هوا هنوز تاریک بود. شهرهایی که هواپیماها از فراز آنها می گذشتند، هنوز بیدار نشده بودند. فقط ریسه لامپ هاى خیابان و جاده هاى عمومى روشن بود. کمک خلبان به دقت مواظب اطراف بود که مبادا مورد تعقیب گشتی های خودی قرار گیرند. تا نزدیکی مرز خلبانان برای این که سوخت کم تری مصرف کنند، با ارتفاع ۱۵۰۰۰ پا و سرعت نسبتا کم ۳۵۰ نات به مسیر ادامه دادند. بر روى شهر ایلامف هواپیماها ارتفاع را تا ده مترى زمین پایین آوردند و همزمان سرعت را تا هزار کیلومتر در ساعت افزایش دادند تا دشمن نتواند آنها را در رادارش ببیند. هواپیماها از جنوب ایلام وارد مرز عراق شدند که در همین هنگام طبق طرح قبلی، هواپیمای شماره سه جهت منحرف کردن رادار دشمن، با مانوری بر روی نوار مرزی دور زده و به داخل کشور بازمی گردد .

شلیک نخستین موشک و رهگیری جنگنده ها

هواپیماها با فاصله حدود دویست متر از یکدیگر در پرواز بودند که ناگهان کمک خلبان هواپیمای شماره یک (سرتیپ کاظمیان) موشکی را می بیند که به سمت هواپیمای شماره دو شلیک می شود و حدس می زند سام هفت باشد و به آنها نرسد. ولى به هواپیمای شماره دو اعلام می کند که مواظب باشند. حدس او درست بود. موشک کمى که دنبال آنها می آید، در حدود ۳۰۰ متری هواپیما در هوا منفجر می شود. در همین هنگام راداری های عراقی موفق به رهگیری هواپیما می شوند و کمک خلبان از طریق دستگاه ECMمتوجه می شود که رادار بغداد نیز آنها را می بیند لذا به دوران این موضوع را اطلاع می دهد که در همین زمان هواپیمای شماره دو نیز این موضع را به دوران به عنوان لیدر دسته پروازی اطلاع می دهد که ایشان به شوخی می گوید :

– از این پایین تر که نمى شه پرواز کرد. مى خواین بریم زیر زمین؟

قرار بر این بود که جنگنده ها از شرق شهر بغداد به سمت جنوب شرق بغداد حرکت کرده و سپس به سمت پالایشگاه الدوره که به شهر چسبیده بود رفته و آن جا بمباران کرده و پس از ماموریت مستقیم به سمت ایران حرکت کنند تا مجبور نشوند گردشی داشته و مورد اصابت گلوله ضد هوایی قرار گیرند .

برخورد با دیوار آتش

همه چیز بخوبی پیش می رفت هواپیماها جاده بغداد – بصره را رها کرده و به سمت شمال شرقى گردش می کنند. ساعت شش و ده دقیقه جنگنده ها در آسمان حومه بغداد قرار داشتند. هوا هنوز تاریک بود، ولى ناگهان در ده مایلى جنوب شرقى بغداد انگار شهر چراغانى شده بود، دو خط دیوار آتش پدافند جلوی جنگنده ها درست شده بود. خلبانان دیوار آتش اول را رد می کنند که دوران به کمک خود می گوید چراغ هاى نشان دهنده آتش سوزی موتور راست روشن شده است .

قاعدتا در این حالت باید کمک موتور راست را خاموش می کرد، ولى نباید از سرعت هواپیما کم مى شد. لذا کاظمیان به دوران می گوید از شهر که رد شدیم خاموشش مى کنم .

پالایشگاه منهدم می شود ولی …

جنگنده ها دیوار آتش دوم را که رد کردند، دکل هاى پالایشگاه نمایان شده بود. موقعیت آن جا نسبت به بغداد مثل موقعیت پالایشگاه تهران بود نسبت به شهر تهران. هواپیماها وقتی به نزدیکی پالایشگاه رسیدند، از دور و اطراف پالایشگاه سایت های موشکی سام ۲ و سام ۳ و سام ۶ شروع کردند به شلیک به سمت جنگندها. پدافند قدرتمند چهارلول پنجاه و هفت میلى مترى دقیقا به سمت هواپیمای شماره یک آتش می گشود. در این هنگام کمک ازطریق دستگاه ECMمشاهده می کند که رادار موشک هاى سام ۶ و سام ۳ دشمن روی آنها قفل کرده است. او با دقت تمام سعى خود را می کند که رادار پدافند دشمن را از کار بیندازد. سرانجام با تمام مشکلات هواپیماها بر روی پالایشگاه می رسند و تمامی بمب های خود را بر روی پالایشگاه فرو می ریزند . کاظمیان بعد از عبور از روی پالایشگاه به عقب برمی گردد تا ببیند که چند بمب به هدف اصابت کرده است که متوجه می شود دم هواپیما تا نزدیکی کابین عقب آتش گرفته است. لرزش خفیفى در هواپیما ایجاد شده بود ولی دستگاه ها چیزی نشان نمی داد. هواپیما به شدت درحال سوختن بود و خلبانان باید هرچه سریع تر هواپیما را ترک می کردند .

امکان برگشت هواپیمای شماره یک نیست

در همین هنگام هواپیمای شماره دو که در راه رفت پشت سر هواپیمای شماره یک قرار داشت، بعد از گردش اینک در جلو پرواز می کرد مورد اصابت پدافند سبک دشمن قرار می گیرد و هر دو خلبان زخمی می شوند. دوران به آنها اطلاع می دهد که مورد اصابت موشک قرار گرفته اند و موتور سمت راست را از دست داده اند و با توجه به حجم بالای پدافند دشمن امکان برگشت برای آنها نیست و تاکید می کند که آنها سریعا به سمت مرز حرکت کنند. در همین هنگام کاظمیان به دوران اطلاع می دهد که هواپیما دیگر قابل کنترل نیست و خود را آماده خروج اضطراری کند. کاظمیان دست خود را بر روی دستگیره صندلی پران دو نفره قرار می دهد که ناگهان دوران که آمادگی کمک خود را برای خروج از هواپیما شنیده بود، دکمه صندلی پران کابین عقب را فشار می دهد و کاظمیان با سرعت به سمت بالا پرتاب می شود .

دوران با هواپیمایش به هتل محل برگزاری اجلاس می کوبد

هواپیمای دوران به شدت در آتش می سوخت و تقریبا تعادل خود را از دست داده بود. دوران در آخرین دقایق، هواپیما را به سمت هتل محل برگزاری اجلاس برده و هواپیما را درحالی که خود در آن قرار داشت، به آن جا می کوبد و جان خود را فدای آرمان های والای خویش می کند . بدین ترتیب فرمانده دسته پروازی منصور هرگز پرواز خود را پایان نداد. بعدها مشخص شد دوران که در بین خلبانان شکاری بالاترین رکورد عملیات های برون مرزی را دارا بود، علیرغم مخالفت فرماندهان نهاجا داوطلبانه در این ماموریت شرکت کرده بود .

بر کاظمیان، کمک شهید دوران چه گذشت .

کاظمیان در هنگام خروج بی هوش شده بود و وقتی بهوش می آید، خود را در وزارت دفاع عراق می یابد که یکی درحال بخیه زدن لبش که پاره شده بود می باشد. او با خود می گوید: خدایا من توی هواپیما بودم. این جا کجاست بعد از لحظاتی کاظمیان تازه ماجرا را به یاد می آورد .

پس از حدود ۶۰ روز کاظمیان به اردوگاه اسرا انتقال می یابد و در اردوگاه از چگونگی حادثه پرس و جو می کند که برای او شرح داده می شود .

“بیست دقیقه قبل از این که شما به بغداد برسید، آژیر خطر را زدند و زمانی هم که پالایشگاه را مورد هدف قرار دادید، فردایش عکس سانحه را روزنامه های عراق چاپ کردند و بدین صورت بود که تکه های هواپیما نزدیک یکی از میدان های شهر به زمین خورد و از شهید دوران پوتین و دستکشش مشخص بود .

سرتیپ کاظمیان نقل می کند :

– وقتی خبر شهادت عباس دوران را شنیدم به یاد صحبت شب قبل از عملیات افتادم که او به من می گفت: منصورجان اگر یک وقت هواپیما دچار مشکلی شد تو خودت را به بیرون پرت کن و منتظر من نمان، چون من باید در هواپیما بمانم و ماموریتم را به اتمام برسانم .

سرتیپ منصور کاظمیان همزمان با شهادت عباس دوران، به اسارت درآمد و پس از هشت سال و دو ماه، در تاریخ بیست و چهارم شهریور ۱۳۶۹ آزاد شد و به میهن اسلامى بازگشت .

نتایج عملیات

با انجام این عملیات غرور آفرین و شهادت طلبانه، بنا به گزارشات واصله مشخص شد که بخش وسیعی از پالایشگاه الدوره بغداد منهدم شده و دود و شعله های آتش ناشی از این بمباران، ساعت های متمادی آسمان بغداد را پوشانده بود. رسانه های خبری جهان، شرح حمله هوایی جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران را به پالایشگاه الدوره بغداد به تفضیل به گزارش کشیدند .

دود سیاهی که از پالایشگاه برمی خاست، رویای صدام را برهم ریخت و تمام ترفندهای تبلیغاتی او را در مقابل چشمان وحشت زده خبرنگاران خارجی مستقر در هتل های بغداد نقش برآب کرد .

بعد از چند روز، تشکیل اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد، به دلیل ناامنی این شهر در عراق منتفی شد و اعلام شد که بغداد محل امنی برای تشکیل این اجلاس نیست و پایتخت کشور هندوستان شهر دهلی نو، به عنوان میزبان جدید این اجلاس معرفی شد و بدین شکل قدرت تاکتیکی و نقش نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در اذغان مردم منطقه و جهان مورد تاکید مجدد قرار گرفت .

پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

حمله به اوسیراک یا عملیات بابل

 

راکتور اتمی «اوسیراک» عراق در هفتم ژوئن۱۹۸۱، با شرکت اسکادرانی متشکل از چهارده هواپیمای نیروی هوایی اسرائیل و طی عملیاتی که به «عملیات بابل» مشهور شد کاملا از بین رفت. عراق که از سپتامبر ۱۹۸۰ با ایران وارد جنگ شده بود در شرایطی نبود که بتواند حمله اسرائیل را تلافی کند.

عملیات بابل که اسرائیلی ها آن را با موفقیت خیره کننده ای به پایان بردند محصول سلسله مسائلی بود که از سال ۱۹۷۴ آغاز شده بود. در این سال عراق و فرانسه قراردادی را امضا کردند که بر اساس آن فرانسه یک راکتور اتمی را تا هفت سال دیگر در بغداد برای عراقی ها می ساخت. تصمیم دولت فرانسه برای فروش راکتور اتمی به عراق دولتمردان اسرائیلی را به شدت آشفته ساخت. جنگ تبلیغاتی شدیدی که متعاقب این تصمیم دولت فرانسه از سوی اسرائیلی ها براه افتاد ثمری در بر نداشت و فرانسه مصمم بود تا نیروگاه اتمی اوسیراک را برای عراق بسازد. ژیسکاردستن رئیس جمهور وقت فرانسه به جهانیان اطمینان می داد  که رآکتور اتمی عراق قابلیت تولید پلوتونیوم مورد نیاز برای ساخت بمب اتمی را ندارد، اما اسرائیلی ها عقیده داشتند که عراقی ها در پوشش شرکتهای جعلی تکنولوژی ساخت بمب اتمی را از بازار سیاه اروپا بدست می آورند.

اسرائیلی ها که به صدام حسین اعتماد نداشتند و تصور می کردند که در صورت دستیابی عراق به بمب اتمی اولین این بمبها در اسرائیل فرود خواهد آمد به مبارزه ی همه جانبه ای برای جلوگیری از تولید بمب اتمی توسط عراق دست زدند. در ششم آوریل ۱۹۷۹، هستۀ رآکتور که در یکی از تاسیسات فرانسوی در نزدیکی بندر تولون قرار داشت منفجر شد. یک گروه طرفدار محیط زیست مجهول الهویه که تا آن هنگام کسی اسمش را نشنیده بود مسئولیت حمله را به عهده گرفت، اما همگان موساد را عامل این حمله دانستند. در شب سیزدهم ژوئن ۱۹۸۰، دکتر یحیی المشاد، دانشمند مصری در اتاقش در هتل مریدین پاریس بقتل رسید، او مهندس برق بود و هفت سال در کمیسیون انرژی اتمی مصر کار کرده بود و سپس به استخدام عراقیها در آمد. تنها شاهد ماجرای قتل دانشمند مصری نیز چند هفته بعد در یک تصادف اتومبیل کشته شد. باز هم همگان اسرائیل و سازمان اطلاعاتی مخوفش یعنی موساد را عامل این قتل ها دانستند. چند ماه بعد تاسیسات یک شرکت ایتالیایی که با عراقی ها قرارداد همکاری داشت منفجر شد و چندین دانشمند خارجی که برای عراقی ها کار می کردند بسته های پستی منفجرشونده دریافت کردند. اما این حملات که اسرائیلی ها هیچگاه مسئولیت رسمی آن ها را به عهده نگرفتند تنها می توانست کار تکمیل نیروگاه اتمی را به تعویق بیندازد، زمان برای اسرائیلی ها بسرعت می گذشت و ظاهرا عراقیها تصمیم داشتند نیروگاه اتمی شان را در شهریور ۱۳۶۰ (سپتامبر۱۹۸۱)، و در سالگرد اولین سال آغاز جنگ با ایران افتتاح کنند.

اسرائیلی ها تصاویری از تاسیسات مجتمع اتمی اوسیراک را که توسط هواپیماهای اس، آر، ۷۱ آمریکایی بدست آمده بود را مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند تا امکان یک حملۀ هوایی به قلب این مجتمع را بررسی کنند. بسیاری از روسای سازمان های اطلاعاتی، ژنرال های ارتش و همینطور اعضای کابینه عقیده داشتند حمله به نیروگاه اتمی عراق باعث آغاز جنگی دیگر با اعراب خواهد شد، اما بگین نخست وزیر اسرائیل که ظاهرا از بکار افتادن رآکتور اتمی عراق هراسان بود تصمیم داشت تا قبل از سپتامبر۱۹۸۱، که زمان افتتاح رآکتور اعلام شده بود آن را نابود کند. نیروی هوایی اسرائیل مامور شد تا مقدمات حمله به رآکتور اتمی اوسیراک را آماده کند. قرار شد ۱۴ هواپیما در این حمله شرکت کنند و خلبانان شرکت کننده همگی از بین با تجربه ترین و ماهرترین خلبانان ارتش اسرائیل انتخاب شدند. ظاهرا هر ۱۴ خلبان زبان عربی را بطور کامل صحبت می کردند و توسط کارشناسان سازمان های اطلاعاتی اسرائیل آموزش دیده بودند تا بتوانند کنترل های زمینی اردن، عربستان و عراق را فریب دهند و وانمود کنند که هواپیمای آن ها متعلق به یکی از کشورهای عربی است. زمان حمله دهم ماه می ۱۹۸۱ تعیین شد، اما یک اشکال امنیتی سبب به تاخیر افتادن آن شد. در میانۀ یک جلسۀ فوق سری در ستاد کل ارتش اسرائیل در اوایل ماه می، یکی از ژنرال های مخالف حمله اتاق جلسه را ترک کرد تا به یک رهبر سیاسی از حزب لیکود، حزب مخالف دولت تلفن کرده و وی را از حمله آگاه سازد تا بلکه از طریق سیاسی جلوی حمله گرفته شود. بخش امنیتی ستاد کل این مکالمه را ضبط کرد. درز کردن خبر چنان جدی ارزیابی شد که حملۀ هوایی به تاخیر افتاد و تغییراتی در طرح اصلی حمله پدید آمد. دومین تاریخ انتخاب شده برای حمله سی و یکم ماه می بود، اما برگزاری اجلاسی بین بگین و سادات این تاریخ را نیز تغییر داد.

عملیات بابل بالاخره در هفتم ژوئن سال ۱۹۸۱ به اجرا در آمد. هشت فروند هواپیمای اف۱۶ به همراه شش هواپیمای اف۱۵ در ساعت ۳ بعد از ظهر از پایگاه هوایی «اتیزون» به پرواز درآمدند. هواپیماهای اسرائیلی از صحرای خالی از سکنۀ جنوب اردن به سمت صحرای ربع الخالی عربستان پرواز کردند، هواپیماها در ارتفاع پایین پرواز می کردند تا از دید رادار های اردنی پنهان بمانند. خلبانان از نامهای رمز اسماعیل و اشکول برای ارتباط رادیویی استفاده می کردند و بدین ترتیب بدون اینکه شناسایی شوند وارد قلمرو عراق شدند. پس از رسیدن به آسمان بغداد هر ۶ هواپیمای اف۱۵ به ارتفاع بالا صعود کردند تا از اف۱۶ هایی که قرار بود رآکتور را بمباران کنند در مقابل حملۀ هواپیماهای عراقی محافظت کنند. با رسیدن به آسمان بغداد هر هشت هواپیمای اف۱۶ حالت تهاجمی به خود گرفتند و بسوی رآکتور اتمی شیرجه رفتند. اولین بمب در ساعت پنج و سی و چهار دقیقه رها شد. هواپیماهای دیگر نیز یکی پس از دیگری بمب های خود را بر روی نیروگاه اتمی رها کردند و به سرعت از صحنۀ عملیات گریختند، در مجموع شانزده بمب بر روی رآکتور اتمی اوسیراک فرو ریخته شد و نیروگاه اتمی را بطور کامل نابود کرد.

بعدها ادعا شد که برخی از تکنسین های فرانسوی  در کار منهدم کردن رآکتور اوسیراک به اسرائیل کمک کرده اند، این افراد در بخش مرکزی رآکتور مواد منفجره کار گذاشته بودند و بنظر می رسد این مواد توسط امواج رادیویی ارسال شده از اسرائیل بکار افتاده است، امواج منتشر شده توسط سرویس اطلاعات الکترونیک اردن ضبط شد.موشکهای هدایت شونده ای که بلافاصله پس از بمباران رآکتور به سمت هواپیماهای اسرائیلی شلیک شد در سرنگون کردن آنها ناکام ماندند و هر چهارده هواپیمای اسرائیلی سالم به به پایگاه هایشان باز گشتند. در ابتدا نه عراقی ها و نه اسرائیلی ها بمباران رآکتور اوسیراک را اعلام نکردند، در هشتم ژوئن رادیو دولتی اردن جزئیات عملیات را اعلام کرده و گفت که این عملیات توطئۀ مشترکی بود که توسط اسرائیل و با یاری آمریکا صورت گرفت. عملیات بابل که نام رمزی این عملیات بود، موفقیت شایانی را برای اسرائیل به ارمغان آورد. هرچند که حملۀ اسرائیل به رآکتور اتمی عراق محکومیت جهانی را به دنبال داشت، اما از تحرکاتی که اسرائیلی ها انتظارش را داشتند خبری نشد، عراقی ها ترجیح دادند تنها به محکومیت لفظی اسرائیل بسنده کنند و دیگر کشورهای عربی نیز کاری بیش از محکوم کردن این حمله صورت ندادند.

***********************

یکی از مهم ترین این اهداف که عراق به شدت از آن جا محافظت می کرد و ادعا می کرد که سدی نفوذ ناپذیر می باشد، “تاسیسات اتمی اوسیراک” بود. که در یکی از مناطق دوردست کشور عراق بود بعثی ها حتی عنوان می کردند که این تاسیسات در آینده جنگ نقش عمده ای می تواند ایفا کند .

با شروع جنگ تحمیلی از سوی عراق، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز مانند سایر نیروهای نظامی پا به عرصه نبرد گذاشت و در ردیف اولین نیروهایی بود که به دفاع از کشور و مردم پرداخت. نیروی هوایی با حملات پیاپی به پایگاه های هوایی، کارخانجات مهمات سازی و تانک سازی، پلایشگاه ها و… نقش مهمی در طول دفاع مقدس ایفا نمود .

در همان ابتدای جنگ نیروی هوایی هدف های متعددی را برای بمباران انتخاب می نمود و عمده آنها جزء شریان های اصلی کشور بعثی عراق بود و به شدت از آنها محافظت می کرد .

یکی از مهم ترین این اهداف که عراق به شدت از آن جا محافظت می کرد و ادعا می کرد که سدی نفوذ ناپذیر می باشد، “تاسیسات اتمی اوسیراک” بود. که در یکی از مناطق دوردست کشور عراق بود بعثی ها حتی عنوان می کردند که این تاسیسات در آینده جنگ نقش عمده ای می تواند ایفا کند .

این تاسیسات برای کشورعراق و شخص صدام اهمیت ویژه ای داشت. در این زمان کشور فرانسه که به عنوان یکی از مهم ترین همپیمانان عراق شناخته می شد، کارشناسان خود را جهت راه اندازی سریع تر این نیروگاه به عراق فرستاده بود . صدام تاسیسات اتمی اوسیراک را با کمک کارشناسان فرانسوی بنا نهاده بود و قصد داشت در آنجا آزمایشات هسته ای را آغاز کند. او از احداث این تاسیسات فقط یک هدف را دنبال می کرد و آن هم ساختن بمب اتم بود. این مطلب بارها توسط صدام اعلام شده بود. او درسخنرانی های خود علنا اعلام می کرد که عراق اولین کشور عربی خواهد بود که بمب اتم را ساخته و به تکنولوژی آن دست می یابد .

تمامی کشورهای همسایه به خوبی می دانستند که وجود یک کشور اتمی مانند عراق که دیکتاتوری خونخواری مثل صدام سردمدار آن است، خطر بزرگی برای تمامی کشورهای منطقه محسوب می شد. بر همه کشورها بخصوص ایران واضح بود که صدام با دستیابی به بمب اتم از هیچ گونه جنایتی فرو گذار نخواهد بود. اکثر کارشناسان خارجی هم بر این عقیده بودند که در صورت دستیابی صدام به بمب اتم، به طور قطع باید منتظر فاجعه جهانی دیگری بود .

حمله نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران بدین شکل طراحی و آغاز شد که :

بررسی عملیات و مشکلات و موانع با توجه به اهمیت ویژه این تاسیسات برای عراق، نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران تصمیم گرفت این تاسیسات را درهم بکوبد .

کارهای مقدماتی طراحی عملیات انجام شد و نقشه های ابتدایی نیز پی ریزی شد. به دلیل اهمیت بالایی که این تاسیسات برای عراق داشت از آن جا به شدت محافظت می شد. در اطراف تاسیسات اوسیراک انواع و اقسام پدافندهای زمین به هوا وجود داشت که از آن جمله می توان به سایت موشکی سام ۶ در ۲ کیلومتری جنوب شرق تاسیسات، موشک های فرانسوی رولند ۲ در فاصله های ۵۰۰ متری و بین ۳۰ تا ۴۰ قبضه توپ ضدهوایی ۲۳ و ۵۷ میلی متری که همگی توسط رادار هدایت می شدند، نام برد .

موشک های رولند ۲ که در اختیار عراق قرار گرفته بود دقیقا همان موشک هایی بود که خود فرانسویان از آن استفاده می کردند و نمونه صادراتی در اختیار عراق قرار نگرفته بود و این به آن دلیل بود که این موشک ها برای حفاظت از اوسیراک دراختیار عراق نبود، بلکه هدف اصلی حفاظت از ساختمان و کارکنان فرانسوی شاغل در این تاسیسات بود .

مشکل اصلی خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران هم همین موشک های رولند۲ بود. دستگاه های اخلالگر الکترونیکی (ECM) نصب شده بر روی فانتوم های ایرانی فقط توانایی اخلال در سیستم موشک های سام ۲ و ۳ و ۶ را داشت و نیروی هوایی هیچ دستگاهی برای اخلال در کار موشک های خطرناک رولند ۲ در اختیار نداشت .

به همین منظور باید دو اصل در انجام این عملیات رعایت می شد :

اول سبک بودن جنگنده ها .

دوم سریع بودن حملات .

عملیات ضربتی طراحی شد

تمامی مراحل طراحی عملیات با سرعت انجام پذیرفت. به دلیل حساسیت عملیات و همچنین پیچیدگی آن، تعدادی از بهترین خلبان ها انتخاب شدند .

با توجه به مسائلی که گفته شد، خلبانان باید در ارتفاع بسیار پایین با حداکثر سرعت ممکن و با استفاده از مهارت شخصی سعی می کردند از تیررس پدافند قوی این منطقه خود را حفظ کرده و با توکل به خداوند متعال این عملیات را انجام دهند. قرار بر این شد به دلیل مسافت زیاد هواپیماها سوخت گیری هوایی کنند. برای همین منظور مقرر شد یک فروند هواپیمای سوخت رسان بویینگ ۷۰۷ با اسکورت دوفروند تامکت در نزدیکی مرز مستقر شوند تا فانتوم ها بتوانند از آن سوخت گیری کنند و تامکت ها نیز از تانکر به شدت محافظت کنند که مبادا جنگنده های دشمن به آن حمله کنند .

سپس فانتوم ها به دو گروه تقسیم شوند گروه اول ارتفاع خود را افزایش داده از مرز عبور کنند تا رادارهای عراقی آنها را دیده و حواس شان از گروه دوم منحرف شود. در این هنگام گروه دوم باید ارتفاع خود را کم کرده با حداکثر سرعت به سمت اوسیراک حمله کند. افزایش ارتفاع برای گروه اول بسیار خطرناک بود به این دلیل که با افزایش ارتفاع احتمال هدف قرار گرفتن گروه اول توسط موشک های زمین به هوا تا ۸۰% افزایش می یافت ولی خلبانان شجاع خطرات آن را پذیرفتند. گروه اول می بایست نیروگاه برق بغداد را بمباران می کرد .

احتمال برگشت جنگنده ها از این عملیات بسیار پایین بود، لذا به کلیه خلبانان انتخاب شده موضوع اطلاع داد شد و ذکر شد که اگر نمی خواهند اعلام کنند تا کسی دیگر جایگزین آنها شود. ولی شجاع دلان تیزپرواز نیروی هوایی حاضر به تعویض جای خود نبودند .

پرسنل فنی تا صبح بیدار بودند

پایگاه شکاری همدان که یکی از مهم ترین پایگاه های هوایی ایران بود، مامور انجام این عملیات شده بود. شب قبل از عملیات، بنا به دستور صادره مسئولین فنی تا صبح بیدار بودند. آنها وظیفه داشتند در تاریکی شب و با رعایت اصول حفاظتی چهار فروند هواپیمای جنگنده بمب افکن اف ۴ را آماده عملیات کنند .

هر هواپیما به شش فروند بمب ۵۰۰ پوندی MK82و دو تیر موشک هوا به هوای راداری اسپارو مجهز شدند. همچنین محل های قرارگیری فشنگ های مسلسل قدرتمند ۲۰ میلی متری M61فانتوم با حداکثر فشنگ لود کردند. آخرین چک های لازم نیز صورت پذیرفت و عوامل تمام ایرادهای جنگنده ها را نیز برطرف کردند .

شرح عملیات

روز عملیات فرا رسید. در اولین ساعات صبح روز هشتم مهر ماه سال ۱۳۵۹ چهار فروند فانتوم مسلح متعلق به گردان ۳۳ تاکتیکی پایگاه سوم شکاری همدان با قرار گرفتن در ابتدای باند پرواز آماده پرواز شدند. با اجازه برج مراقبت، در کم تر از چند ثانیه هر چهار فروند در دل آسمان جای گرفتند و به سمت مرز به حرکت در آمدند. در همین زمان یک فروند هواپیمای سوخت رسان ۷۰۷ با اسکورت دو فروند تامکت مسلح به موشک های دوربرد فونیکس به پرواز در آمده بود و به سوی منطقه ملاقات با فانتوم ها پیش می رفتند. در نقطه ایستایی فانتوم ها با تانکر سوخت رسان برخورد کرده و کار سوخت گیری انجام می شود. بعد از اتمام عملیات سوخت گیری فانتوم ها به سمت مرز حرکت می کنند قبل از عبور از مرز طبق طرح قبلی به دو گروه دو فروندی تقسیم شدند گروه اول شروع به افزایش ارتفاع کرد، این افزایش ارتفاع به قدری زیاد بود که رادارهای عراق به راحتی می توانستند آنها را ردگیری کنند و به همین دلیل متوجه گروه دیگر که در ارتفاع بسیار پایینی پرواز می کردند نشدند .

بعد از عبور گروه دوم از مرز، گروه اول بلافاصله ارتفاع خود را بسیار کم می کند و با سرعت به سمت نیروگاه برق بغداد در عراق روانه می شود در این هنگام گروه دوم در راه تاسیسات اوسیراک بود. گروه دوم راهی طولانی و سخت پیش رو داشت. با توجه به سرعت بالای فانتوم ها و همچنین پرواز در ارتفاع پایین، هرلحظه امکان داشت هواپیماها با کابل های برق و عوارض طبیعی برخورد کنند .

گروه دوم نفس اوسیراک و گروه اول برق بغداد را قطع کرد . سرانجام این مسیرطولانی طی شد و فانتوم ها به نزدیکی تاسیسات اوسیراک رسیدند .

در حدود۴ کیلومتری تاسیسات، فانتوم خود را برای زدن ضربه نهایی آماده کردند، لذا به سرعت ارتفاع خود را افزایش دادند و در یک موقعیت مناسب با شیرجه ای دقیق همه ۱۲ بمب خود را بر روی هدف رها کردند .

کل زمانی که فانتوم ها بر روی تاسیسات بودند به ۶ ثانیه هم نمی رسید به همین جهت هیچ کدام از پدافند های مستقر در تاسیسات حتی فرصت این که به هواپیماها شلیک کنند را هم پیدا نکردند. در همین زمان و در نقطه ای دیگر گروه اول به هدف خود رسیده و با یک حمله برق آسا نیروگاه برق در نزدیکی بغداد را با موفقیت کامل منهدم می کند .

عملیات این گروه به قدری با دقت انجام شده بود که شهر بغداد تا چند روز بعد از آن حمله برق نداشتند .

ادعاهای خنده دار بعثی ها

عراقی ها بعد از عملیات مدعی شدند که حمله فانتوم های ایرانی به آن جا موفق نبوده و خسارت وارد بسیار کم بوده است . ولی به عمق فاجعه ای که برایش رخ داده بود پی برد. در ادعای خنده دار دیگری ادعا می کند که این حمله کار اسرائیل بوده و آنها با تغییر رنگ فانتوم های خود به شکل فانتوم های ایرانی این کار را انجام داده بودند .

یکی از خلبانان قدیمی فانتوم درباره این عملیات چنین می گوید :

– اگر خسارت یک حمله هوایی بوسیله ۱۲ بمب ۵۰۰ پوندی بر روی هدفی کوچک مانند اوسیراک کم بوده است، حتما هواپیماهای ما در طول جنگ مانند مرغان ابابیل فقط سنگ بر سر عراقی ها می ریخته اند .

ولی همه این سخنان فقط نشان دهنده یک چیز بود و آن هم خسارات سنگین وارد به اوسیراک .

نیروی هوایی از منطقه عکس هوایی گرفت

پس از چند روز از پایان این عملیات، نیروی هوایی تصمیم گرفت برای مطلع شدن از خسارات وارد از منطقه پایگاه عکس برداری هوایی کند .

قرار شد یک فروند فانتوم شناسایی “آراف۴ ” بر روی منطقه پرواز کرده و عکس های لازم را تهیه کند. تا میزان خسارت وارد به اوسیراک را بررسی نماید. لذا یک فروند فانتوم شناسایی “آراف۴” با اسکورت دو فروند فانتوم مسلح به موشک های هوا به هوا، به سمت هدف به پرواز درآمد .

بعد از ورود به خاک عراق، فانتوم های اسکورت برای جلب توجه رادارهای عراق سمت خود را تغییر می دهند تا هواپیمای فانتوم شناسایی بدون هیچ مزاحمتی به راه خود ادامه دهد. فانتوم شناسایی درحالی که هیچ گونه مهماتی را حمل نمی کرد، در ارتفاع پایین و با سرعت مافوق صوت به سمت اوسیراک در حرکت بود و در نهایت در ارتفاع خیلی پایین از جنوب تاسیسات اوسیراک وارد این منطقه شد و با سرعت از روی تاسیسات اوسیراک عبور کرد. در لحظه عبور دوربین های فانتوم شناسایی مشغول ثبت عکس های بعد از این عملیات بود. فانتوم شناسایی بلافاصله گردش کرده و با تمام سرعت به سمت ایران حرکت می کند. در نزدیکی مرز دو فروند فانتوم مسلح منتظر او بودند و فانتوم شناسایی با اسکورت آنها به سلامت در پایگاه هوایی همدان به زمین می نشیند .

عکس ها ظاهر می شود

بعد از ظهور عکس ها، واقعیت دوباره هویدا شد خسارت وارده بسیار سنگین بود .

کارشناسان فرانسوی در عرض چند روز شاهد حضور دوباره هواپیماهای ایرانی در منطقه ای شده بودند که با توجه به گفته مقامات عراقی دژی نفوذ ناپذیر بود .

بعد از این عملیاتف تعداد زیادی از این کارشناسان از ترس جان خود کار را نیمه کاره رها نموده و به کشورشان بر می گردند و بدین ترتیب برگ زرین دیگری در کارنامه نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران ثبت می شود .

منبع:پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

عملیات هوایی انهدام مخازن سوخت اربیل

 

دولت بعثی در شوک

سه روز است که دولتی بعثی عراق حمله ناجوانمردانه خود را علیه ایران آغاز نموده. در این زمان نیروی هوایی بیشترین بار جنگ را بردوش می کشد . پایگاه های هوایی کشور در دو روز گذشته حماسه ها آفریدند که از آن جمله حمله موفقیت آمیز کمان – ۹۹ در روز گذشته (یکم مهرماه ۵۹) بوده است .

عراق هنوز هم در شوک حمله روز گذشته است. اکثر پایگاه های هوایی مهم عراق بمباران شد و دشمن در سردرگمی کامل بسر می برد. آنها که حتی تصور چنین پاسخی را از تیزپروزان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نداشتند، هیچ گونه حرکتی نمی توانستند انجام دهند. هواپیماهای آنان نیز در پی حمله ۱۴۰ فروندی نیروی هوایی کاملا زمین گیر شد و آن تعدادی هم که توانسته بودند برای تعقیب جنگنده های ایرانی به پرواز درآیند، به دام شکاری های اف ۱۴ افتاده بودند. به شکلی که در کم تر از یک ساعت ۵ فروند هواپیمای آنان در هوا مورد هدف قرار گرفت و مابقی از ترس به پایگاه های خود مراجعه کردند .

فرماندهان نیروی هوایی که به خوبی می دانستند به عراق نباید فرصت بازسازی داد، طی دستوری به پایگاه های هوایی از آنان خواستند تا با طراحی و اجرای عملیات گوناگون فرصت هرگونه عکس العملی را از آنان بگیرند .

آغازی بر شروع یک حمله گسترده

یکی از این پایگاه ها، پایگاه سوم شکاری همدان بود که در طول روز گذشته به همراه دو پایگاه ششم و دوم، بیشترین حملات را علیه عراق انجام داده بود . در پی این تحولات، فرمانده پایگاه سوم از طراحان اتاق عملیات پایگاه خواست که طرح های خود را جهت حملات متعدد به مراکز نظامی و اقتصادی عراق آماده کنند .

روز دوم مهر سال ۵۹ تصمیم گرفته شد تا یکی از مهم ترین مراکز عراق مورد حمله تیزپروازان نیروی هوایی قرار گیرد. در این زمان سوخت برای هر دو کشور عامل حیاتی بود و با توجه به شرایط بحرانی، امکان تهیه سوخت برای جنگ افزارها به سختی انجام می شد. لذا فرمانده عملیات پایگاه و دیگر همکاران دست بکار شدند و طرحی را آماده نمودند تا مخازن نگهداری سوخت عراق را مورد آماج حملات خود قرار دهند که طی این طرح انهدام بزرگ ترین مخزن سوخت عراق در الهوریه و تجمع مخازن اربیل در دستور کار قرار گرفت. مقرر شد ابتدا مخازن سوخت شهر اربیل و سپس مخازن الهوریه منهدم شوند .

با توجه به این که عراق اینک هوشیار شده بود، لازم بود تا با دقت خیلی زیاد عملیات طراحی شود. لذا تصمیم بر این گرفته شده که این عملیات با رعایت کامل اصول حافظتی و استفاده از بهترین خلبانان پایگاه انجام شود .

گروه اول آماده حمله به اربیل

خیلی سریع گروه اول آماده پرواز شد. چهار فروند فانتوم هر کدام مسلح به شش بمب mk82از پایگاه سوم شکاری به پرواز درآمدند. فانتوم ها با ارتفاع گرفتن به میزان ۱۵۰۰۰ پا و با آسودگی کامل به پرواز ادامه دادند و از قسمت جنوبی شهر بیجار گذشتند. سپس با عبور از شهر دیواندره شروع به کم کردن ارتفاع نموده و خارج از دید رادارهای دشمن از قسمت جنوبی سردشت و از لابه لای کوهستان ها وارد خاک عراق شدند. هدف ۱۰ کیلومتری شهر اربیل در شمال بغداد بود. خلبانان در خاک عراق با تعجب درحال پرواز بودند زیرا کوچک ترین خطری آنان را تهدید نمی کرد. با نزدیک شدن فانتوم ها به شهر اربیل و هدف طبق نقشه، می بایست از شمال شهر اربیل دور زده و در راه بازگشت مخازن را که در جنوب شهر بود مورد هدف قرار دهند. تا این جا همه چیز مرتب بود ولی این پایان کار نبود. رادارهای عراقی موفق به کشف فانتوم ها شده بودند. توپ های سبک ۲۳ میلیمتری آتش بی امان خود را بر روی فانتوم ها گرفتند. در طرف دیگر نیز دو فروند میگ ۲۳ عراقی به عنوان اسکرامبل از پایگاه خود به پرواز در آمدند تا جنگنده های ایرانی را رهگیری و منهدم سازند .

مخازن منهدم شد ولی …

اینک دیگر فانتوم ها به هدف رسیده بودند. در ۵ مایلی هدف فانتوم ها با علامت سرگروه آماده بمباران شدند و لحظاتی بعد مخازن در آتش می سوختند . ماموریت با موفقیت انجام شده بود. اینک جنگنده ها باید با تمام سرعت خود را به مرزهای کشورمان می رساندند. جنگنده ها که سبک هم شده بودند، با قرار دادن موتورها در حالت پس سوز شروع به دور شدن از منطقه کردند غافل از این که میگ ها آنها را ردیابی کرده و درحال تعقیب آنها بودند. در ۴۰ مایلی مرز یکی از فانتوم ها متوجه میگ عراقی شد. خلبان بلافاصله به لیدر اطلاع داد که دو فروند جنگنده دشمن در تعقیب آنها هستند. با فرمان لیدر دسته، فانتوم ها از هم فاصله گرفته و با کم کردن ارتفاع به سرعت به راه خود ادامه دادند . این زمانی بود که خلبانان کابین عقب با دقت در حال بررسی اوضاع و مقابله با تهدیدات احتمالی دشمن بودند .

شلیک موشک به سمت فانتوم ایرانی

تا مرز دیگر فاصله ای نمانده بود که کمک خلبان فانتوم شماره سه متوجه شد که یکی از میگ های عراقی بر روی هواپیمای آنان قفل راداری انجام داده است . کمک درحالی که به سختی تلاش می کرد قفل راداری دشمن را بشکند، مرتب از خلبان می خواست که ارتفاع را کم تر کند. در همین زمان میگ عراقی موفق شد با قفل کردن راداری بر روی فانتوم یک تیر موشک هوا به هوا به سمت فانتوم شلیک کند. کمک بلافاصله به خلبان اطلاع می دهد و از او می خواهد تا سرحد ممکن ارتفاع را کاهش دهد. ارتفاع فانتوم به حدی پایین بود که عوارض طبیعی زمین هر لحظه خلبانان را تهدید می کرد. موشک لحظه به لحظه به فانتوم نزدیک تر می شد. این پایان مشکلات نبود. از طرفی با نزدیک شدن به ارتفاعات مرزی، خلبان باید ارتفاع می گرفت و در این حالت موشک به راحتی با فانتوم برخورد می کرد. در آخرین لحظات سرانجام کمک خلبان موفق می شود قفل راداری را شکسته و موشک را منحرف کند. هواپیما نیز اینک به ارتفاعات مرزی رسیده بود. میگ عراقی که ناکام مانده بود، از ترس تامکت های ایران گردش می کند و به داخل خاک عراق فرار می کند .

لحظاتی بعد فانتوم آخر سالم در پایگاه فرود می آید و گزارشات لازم نیز تنظیم می شود. با توجه به گزارش های داده شده و با کمی تغییرات، دسته دوم آماده پرواز می شود. فرمانده عملیات پایگاه توضیح می دهد که با زدن مخزن اربیل فکر عراق متوجه آن جاست و یادآور می شود که مخازن الهوریه هم بزرگ تر و هم مهم تر از مخازن اربیل است و به خلبانان یادآور می شود که مراقب باشند .

دسته دوم آماده پرواز می شوند

توجیهات قبل از پرواز در اتاق بریفینگ پایگاه شروع می شود. سروان خلبان “عباس دوران” (سرلشکر شهید عباس دوران) به عنوان فرمانده دسته پروازی شروع به بریف خلبانان می کند و نکات مورد نظر را با آنها درمیان می گذارد و همچینین نوع مهمات مورد استفاده و نقاط گردش را مشخص می کند. تصمیم گرفته می شود که جنگنده ها با دور زدن هدف آن را را به صورت خطی بمباران کنند تا به این ترتیب تمامی نقاط مورد نظر منهدم شوند. دوران همچنین یادآور شد که در چند کیلومتری این مخازن، پایگاه هوایی الهوریه قرار دارد که باید حسابی مواظب آن باشیم. هدف ما در ۳ کیلومتری الهوریه قرار دارد. این درحالی بود که به دوران ابلاغ شده بود که خود را به پایگاه ششم شکاری معرفی نماید و او می بایست بعد از انجام ماموریت پایگاه همدان را ترک نماید .

برای این پرواز نیز ۴ فروند فانتوم در نظر گرفته می شود. سه فروند از فانتوم ها به شش تیر بمب mk82و ۴ تیر موشک راداری مجهز می شوند و هواپیمای فرمانده دسته (شهید دوران) به ۴ تیر بمبbl775 ، ۲موشک حرارتی و ۲ تیر موشک راداری مجهز می شود .

دسته دوم به سمت هدف پرواز می کند

خلبانان با تحویل گرفتن تجهیزات پروازی روانه آشیانه هواپیماها شدند و هرکدام سوار بر مرکب آهنین بال خود آماده پرواز شدند. هنوز ساعاتی چند از آغاز صبح نگذشته بود که جنگنده با خزش بر روی باند در دل آسمان جای گرفتند . دوران که به خوبی می دانست عراق الان هوشیار است، مسیر پروازی را در بریفینگ تغییر داده بود. جنگنده ها با اوج گرفتن تا ارتفاع ۱۸۰۰۰ پا و با سرعتی در حدود ۳۰۰ نات، به سمت کرمانشاه پرواز کردند و با نزدیک شدن به ایلام ارتفاع را به ۹۰۰۰ پا و سرعت را با ۴۰۰ نات رساندند. در نقطه ایذایی اول، خلبانان با علامت دوران جنگنده های شان را تا ارتفاع ۱۰۰۰ پایی به زیر کشیدند و با عبور از جنوب صالح آباد، در پوشش دره های عمیق وارد خاک عراق شدند. در این هنگام جنگنده ها با سرعتی بالای ۱۰۰۰ کیلومتر درحال حرکت بودند .

خلبانان متعجب بودند که چرا هیچ مانعی برای حضور آنها وجود ندارد. دقایقی بعد دوران با رمز اطلاع می دهد که تمامی جنگنده ها مسلح کنند. مخازن سوخت بزرگ تر از آن بود که تصور می شد. دوران که جلوتر از بقیه پرواز می کرد متوجه شد که هیچ سایت موشکی در منطقه وجود ندارد و آن جا فقط توسط پدافندهای ۵۷ و ۲۳ میلمتری محافظت می شود. البته از نحوه چیدمان پدافند معلوم بود که پدافند ۵۷ میلیمتری توسط رادار کنترل می شود. پس بلافاصله به خلبانان اطلاع داد که ارتفاع را کم کرده تا در تیررس پدافند ۵۷ نباشند ولی پدافند ۲۳ میلیمتری هنوز تهدیدی جدی بود .

مخازن سوخت منهدم شدند

دوران با سرعت از روی مخازن عبور کرد و جنگنده ها نیز با عبور از روی هدف در ۵ مایلی آن با گردشی به سمت مخالف آماده بمباران شدند .

در همین هنگام آژیر خطر در پایگاه الهوریه به صدا درآمده بود و خلبانان اسکرامبل آماده پرواز می شدند. دوران با دقت اوضاع را بررسی می کرد تا خطری فانتوم ها را تهدید نکند .

با رسیدن ۳ فانتوم به بالای مخازن، لحظاتی طول نکشید تا صدای انفجارهای مهیب کل منتطقه را پر کند. عملیات تا این جا کاملا موفق بود. درحالی که جنگنده ها خوشحال از به هدف نشستن بمب های خود بودند، دوران متوجه شد دو فروند میگ عراقی آماده پرواز و حمله به فانتوم ها هستند. درنگ جایز نبود باید به حریم پایگاه نزدیک می شد .

باند پایگاه هوایی هدف قرار گرفت

دوران ارتفاع هواپیما را به حدود ۱۰ متری سطح زمین رساند و با سرعت به سمت پایگاه حرکت کرد. پدافند پایگاه لحظه ای قطع نمی شد. دیگر کمی دیر شده بود و جنگنده ها آماده تیک آف بودند. در یک لحظه دوران فکر جدیدی کرد و با یک گردش سریع و فشار آوردن جی بالا، به سمت راست چرخید و با رسیدن بر بالای باند، چهار تیر بمب خود را بر روی باند و رمپ پروازی فرو ریخت. با آسیب دیدن باند عملا دیگر هیچ هواپیمایی نمی توانست از این پایگاه به پرواز درآید .

تا این لحظه خلبانان با چشم دوختن به آسمان دنبال هواپیمای دوران بودند که صدای دوران در رادیو طنین می اندازد که :

– باند را زدم شما سریعا به پایگاه برگردید .

در همین لحظه دوران متوجه چندین کامیون حمل سوخت نزدیک آشیانه جنگنده های عراقی می شود. حجم پدافند بسیار بالا بود و این ریسک بزرگی بود که بخواهد دوباره بر روی پایگاه برگرد. از طرف دیگر تمام بمب ها را بر روی باند فرو ریخته بود. او در یک لحظه تصمیم می گیرد تانکر را هدف قرار دهد کاری که استقبال از مرگ بود؛ لذا با گردشی سریع بر روی پایگاه، نواخت مسلسل هواپیمایش را بر روی تند قرار می دهد و محوطه را به رگبار می بندد که طی آن، موفق به انهدام کامیون های سوخت و وارد آوردن خسارت های سنگین دیگری به پایگاه الهوریه شد .

جنگنده ها سالم به زمین نشستند

درنگ جایر نبود. دوران با قرار دادن قدرت موتور در حالت ۱۰۰ درصد و روشن کردن پس سوز، به سرعت به سمت مرز حرکت می کند. با توجه به خطرات احتمالی، نزدیک ترین مسیر را به سمت مرزهای کشورمان انتخاب می کند و موفق می شود از جنوب کشور به سلامت از مرز عبور کند. لحظاتی بعد او در کنار سه فانتوم دیگر قرار می گیرد و لحظاتی بعد در پایگاه همدان به سلامت فرود می آیند .

آنها به همراه دسته قبلی پرواز ضربات مهلکی را بر پیکره عراق وارد نموده بودند و این درحالی بود که تازه ساعت های اولین صبح روز دوم مهرماه بود و عراق باید تا پاسی از شب خود را آماده هجوم های پی در پی عقابان تیزپرواز نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران می کرد .

منبع:پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

عملیات هوایی لانه زنبور

تاریخ:۵۹/۸/۲۹

نوع تک:نیمه گسترده

جبهه:مخازن موصل شمال عراق

فرماندهی:نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

استعداد نیروی درگیرایران:شش فروندفانتوم آر.اف.۴

تلفات:سقوط یک فروندهواپیماوشهادت خلبان پرویزذبیحی

هدف:بمب باران ومنهدم نمودن مخازن نفت موصل درشمال عراق

توضیحات

یکی از شاهرگ های اصلی عراق، شهر موصل بود. در این شهر پایگاه هوایی موصل و همچنین مخازن سوخت قرار داشت . پایگاه هوایی موصل بارها مورد تاخت و تاز تیزپروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود ولی مخازن سوخت هیچ وقت به طور کامل منهدم نشده و در تمامی حملات خسارت وارده بسیار جزئی بود. حتی در یک عملیات هدف همین مخازن بود که به دلیل استتار و ابهام انگیز بودن محل قرار گیری، خلبانان نتوانستند آن جا را پیدا کنند. از آن جا که این مجموعه برای عراق بسیار مهم بود و در واقع یکی از شاهرگ های حیاتی به حساب می آمد، از سوی دشمن بسیار محافظت می شد؛

به طوری که سرتاسر این منطقه توسط موشک های سام ۲ و ۳ و ۶ و پدافند هوایی قدرتمند پوشش داده می شد. در حملات قبلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سه تن از بهترین خلبان های خود را به نام های سرلشکر خلبان شهید “علی اقبالی”، سرلشکر خلبان شهید “اسدالله بربری” و سرلشکر شهید “دلحامد ” را بر فراز موصل از دست داده بود و خلبانان نیروی هوایی به این منطقه “لانه زنبور” می گفتند .

عملیاتی منحصر به فرد با خلبانانی منحصر به فردیکی از شاهرگ های اصلی عراق، شهر موصل بود .

در این شهر پایگاه هوایی موصل و همچنین مخازن سوخت قرار داشت .

پایگاه هوایی موصل بارها مورد تاخت و تاز تیزپروازان نیروی هوایی قرار گرفته بود ولی مخازن سوخت هیچ وقت به طور کامل منهدم نشده و در تمامی حملات خسارت درحد انتظار نبود. حتی در یک عملیات هدف همین مخازن بود که به دلیل استتار و ابهام انگیز بودن محل قرار گیری، خلبانان نتوانستند آن جا را پیدا کنند .

از آن جا که این مجموعه برای عراق بسیار مهم بود و در واقع یکی از شاهرگ های حیاتی به حساب می آمد، از سوی دشمن بسیار محافظت می شد؛ به طوری که سرتاسر این منطقه توسط موشک های سام ۲ و ۳ و ۶ و پدافند هوایی قدرتمند پوشش داده می شد. در حملات قبلی، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، سه تن از بهترین خلبان های خود را به نام های سرلشکر خلبان شهید “علی اقبالی ” ، سرلشکر خلبان شهید “اسدالله بربری” و سرلشکر شهید “دلحامد” را بر فراز موصل از دست داده بود . خلبانان نیروی هوایی به دلیل استتار وحفاظت خیلی شدید این منطقه را”لانه زنبور” می گفتند .

این مخازن باید منهدم شود

از سوی فرماندهی نیروی هوایی دستوری ابلاغ شد که بر مبنای آن طرحی پی ریزی شود و به هر نحو ممکن این مخازن منهدم شوند. با انهدام این مجموعه، عراق عملا در سوخت رسانی به هواپیماها و تجهیزات زمینی خود با مشکل روبه رو می شد .

طراحی و برنامه ریزی

عملیات آغاز می شودکار بر روی این عملیات آغاز گردید و طراحان اتاق جنگ نیروی هوایی مشغول طراحی نقشه حمله شدند. در این عملیات سه چیز از اهمیت فوق العاده ای برخوردار بود :

اول: برق آسا بودن عملیات

دوم: سبک بودن هواپیماهای شرکت کننده

سوم: سکوت مطلق رادیویی

در کنار این سه اصل، باید طوری عمل می شد که دشمن کاملا غافلگیر شود.پس برای اجرای این عملیات باید نقشه، علائم و مختصات به صورت دقیق محاسبه می شد تا در هر شرایط جوی، خلبانان بتوانند آن جا را پیدا و منهدم کنند.نکته دیگر استفاده از تعداد جنگنده بالا، برای کاهش وزن بود در عین حالی که می بایست هدایت جنگنده ها را بهترین و ماهرترین خلبانان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بر عهده می گرفتند زیرا به دلیل حساسیت بالای منطقه و همچنین محافظت شدید آن، باید احتیاط می شد .

شرح عملیات

ابتدا توسط یک فروند اف ۴ شناسایی از محل و عکس برداری های لازم انجام شود، سپس ۴ فروند اف ۵، هر کدام مسلح به چهار بمب در سکوت کامل رادیویی آن جا را درهم بکوبند .

پایگاه های مبدا نیز مشخص شد .

عملیات باید با رعایت اصول کامل حفاظتی انجام بپذیرد .

مرحله اول عملیات :

پرواز شناسایی

بدین ترتیب یک فروند فانتوم شناسایی “آر-اف-۴” نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران از یکی از پایگاه های نیروی هوایی جهت شناسایی این منطقه با حفظ اصول حفاظتی کامل به پرواز درآمد. در نزدیکی مرز، فانتوم ارتفاع خود را کم کرده و از لابه لای دره ها گذشته و وارد خاک عراق می شود. خلبان با سرعت به سمت هدف پیش می رود و بعد از رسیدن به آن، ابتدا با سرعت از روی آن رد شده و یک سری از عکس های لازم را تهیه می کند. سپس با گردشی مجدد، ارتفاع خود را به پایین ترین حد ممکن رسانده و با ارتفاع حدود ۹ متری از سطح زمین به هدف نزدیک شد، از روی آن می گذرد و عکس های لازم را تهیه می کند.دشمن که تازه متوجه هواپیمای ایرانی شده است، بی امان به سمت آن شلیک می کند که خوشبختانه خلبان با مهارت، مانع اصابت گلوله های ضد هوایی می شود .

بعد از اتمام عملیات، خلبان ارتفاع هواپیمای خود را حفظ کرده و با قرار دادن موتور هواپیما در حالت پس سوز (در این حالت بنزین از لوله ای با سوراخ های ریز به پشت موتور جنگنده پاشیده می شود و آتش می گیرد. در نتیجه سرعت هواپیما افزایش می یابد ) با حداکثر سرعت و با ارتفاع کم، سمت خود را به سوی مرزهای ایران طی می کند. خوشبختانه به دلیل ارتفاع کم، سبک بودن و همچنین سرعت بالا، هواپیماهای دشمن موفق به رهگیری هواپیمای شناسایی نمی شوند و خلبان به سلامت به پایگاه مبداء بازمی گردد .

مرحله دوم :

مشاهده عکس ها، تطبیق و نهایی شدن طرح عملیاتی

پس از اتمام عملیات شناسایی و تهیه عکس های هوایی لازم، طرح عملیات با توجه به عکس ها برنامه ریزی می شود. در عکس های گرفته شده، مخازن کاملا مشخص بود، آنها در کنار پایگاه و در جنوب شرقی شهر موصل قرار داشتند.اینک کار طرح ریزی و برنامه ریزی به اتمام رسیده است . تصمیم بر این گرفته می شود که این عملیات توسط پایگاه هوایی تبریز انجام پذیرد، لذا طرح عملیات بصورت محرمانه به پایگاه هوایی تبریز ارسال می شود .

مرحله نهایی :

انهدام مخازن سوخت

خلبانها انتخاب می شوندوفرمانده پایگاه و معاون عملیات پایگاه بعد از مطالعه طرح عملیات، مرحوم سرتیپ خلبان “محمد دانشپور” – که یکی از بهترین و ماهرترین خلبانان آن زمان نیروی هوایی بود – را به عنوان لیدر یا همان فرمانده دسته پروازی انتخاب می کنند. بعد از اطلاع مرحوم دانشپور از عملیات، نحوه اجرای آن و دیگر جزئیات، از او خواسته می شود که ۳ نفر دیگر را خود انتخاب کند .

با توجه به حساسیت عملیات، مرحوم دانشپور سروان خلبان “یدالله شریفی راد”، سرلشکر (ستوانیکم آن زمان ) شهید “پرویز ذبیحی” و سرلشکر (ستوانیکم آن زمان) شهید “مصطفی اردستانی” را برای این عملیات انتخاب کرد. به هر سه نفر تاکید شد اگر مایل نیستند اجباری نیست و می توانند نیایند، که همگی با اشتیاق جواب مثبت دادند.بعد از موافقت همگی، دانشپور اعلام می کند که هیچ کس نباید از موضوع، محل و … عملیات اطلاع داشته باشد. پس مقرر شد که روز بعد یعنی جمعه بیست و سوم آبان ماه سال ۱۳۵۹ راس ساعت ۱۰ همگی در اتاق بریفینگ (اتاق توجیهات قبل از پرواز) پایگاه حضور داشته باشند .

پیش به سوی هدف

ساعت ۱۰ صبح روز ۲۳ آبان ماه، دانشپور بریفینگ را آغاز نمود. کلیه ملاحظات از هنگام پرواز تا هنگام بازگشت بازگو شد، همچنین مشکلات احتمالی نیز مرور شد . دانشپور ذکر کرد به دلیل این که پدافند این منطقه خیلی قوی است و احتمال می رود که از سوی رادارهای دشمن شناسایی شویم، سکوت مطلق رادیویی در کل مسیر رفت و برگشت الزامی است. به همین دلیل بار دیگر به دقت مختصات محل، مورد ارزیابی قرار گرفت و به سوالات نیز پاسخ داده شد تا نیازی به مکالمه رادیویی نباشد .

شماره های پروازی هم مشخص شد :

شماره یک: سرهنگ دانشپور لیدر دسته

شماره دو: ستوان ذبیحی

شماره سه: سروان شریفی

شماره چهار: ستوان اردستانی

آرایش پروازی هم بدین شکل مشخص شد:لیدر دسته ابتدا، شماره ۲ روی بال چپ، شماره ۳ روی بال راست و شماره ۴ در امتداد شماره ۳ روی بال راست او .

هر چهار فروند روی باند قرار می گیرند و با استفاده از علائم، سه فروند دیگر آمادگی خود را به لیدر دسته اعلام می کنند. پس از لحظاتی جنگنده ها پرواز می کنند و در ارتفاع ۱۲۰۰۰ پایی قرار می گیرند. جنگنده ها با ارتفاع کم به سمت شمال به پرواز ادامه دادند و از مرز گذشتند. راه به شکلی بود که جنگنده ها می بایست در ارتفاع پایین از میان دره ها بگذرند. در این هنگام جنگنده ها در ارتفاعات شمالی عراق در میان دره ها بودند و آرایش خود را نیز به شکل خطی (پشت سرهم) تغییر داده بودند. در بعضی از نقاط به دلیل تنگی دره مجبور بودند هواپیما را کج کنند تا بال ها با صخره برخورد نکنند. بعد از اتمام کوه ها جنگنده ها با گردشی خود را در مسیر پایگاه قرار دادند .

شناسایی ومنهدم کردن هدف

در حدود سه مایلی پایگاه، لیدر دسته فرمان پاپ (اوج گرفتن و سپس شیرجه زدن بر روی هدف) را صادر می کند. ابتدا خود و به دنبال آن شماره ۲ تا ارتفاع ۹۰۰۰ پایی اوج گرفته و بر روی هدف شیرجه می روند. در همین لحظه شماره ۳ و ۴ نیز شروع به اوج گرفتن می کنند. شماره ۱ و ۲ هدف ها را با دقت هرچه تمام تر منهدم می کنند. چون فاصله زمانی بین دو دسته بود آتشی که از بمباران دسته اول به پا شده بود توسط دسته دیگر کاملا قابل مشاهده بود. سپس شماره ۳ و به دنبال آن شماره ۴ روی هدف شیرجه می روند و بمب های خود را تخلیه می کنند .

عملیات تا این لحظه کاملا موفق است . مخازن بزرگ نفت همگی در آتش می سوزند. جنگنده ها با مانورهای بجا، سعی می کنند که از مهلکه فرار کنند زیرا پدافند دشمن مانند فردی که دچار هذیان شده باشد، بی هدف به هر سوی تیر اندازی می کنند.به همین جهت اولین اشتباه رخ داد. طبق قرار قبلی جنگنده ها باید به سمت شمال پرواز می کردند، ولی شماره ۲ به اشتباه به سمت شرق پرواز کرد و برای رهایی از دست پدافند، هواپیمای خود را نیز در حالت پس سوز قرار داد. شماره ۴ تلاش می کند تا به او برسد و به ناچار سکوت را شکسته و فریاد می زند :

– شماره ۲ کجا میری؟ مسیر سمت شماله، اشتباه می ری …

در این لحظه لیدر دسته در رادیو اعلام می کند :

– سکوت رادیویی را حفظ کنیدشماره ۲ که متوجه اشتباه شده بود، بلافاصله مسیر خود را به سمت شمال اصلاح کرد.ذبیحی پروازی جاودانه آغاز می کنددر راه بازگشت شماره ۲ متوجه پاسگاه مرزی می شود و به سمت آن شیرجه رفته و شروع به تیزاندازی می کند. در همین حال چون به وجد آمده بود، مرتب از پشت رادیو فریاد می زد و خوشحالی می کرد. که شماره ۴ به او می گوید اشتباه زدی به هدف نخورد .

در همین لحظه ناگهان دو شبح از دور مشاهده شدند. شماره ۴ متوجه شده و اعلام می کند :

– ذبیحی … هواپیمای عراقی … بزن روی پس سوز و فرار کن.با اعلام شماره ۴ (شهید اردستانی) شماره ۱ و ۳ (دانشپور و شریفی) همگی باک های سوخت خارجی را برای سبک شدن هواپیما رها می کنند و هواپیما را در حالت پس سوز قرار می دهند چون مهماتی برای مقابله با میگ های عراقی نداشتند .

ذبیحی نتوانست سریعا عکس العمل نشان دهد و متاسفانه مورد هدف موشک میگ عراقی قرار می گیرد و همچون قطعه ای آتش به زمین برخورد می کند.شهید ذبیحی به خاطر این که ارتفاع کمی از سطح زمین داشت و همچنین متلاشی شدن هواپیمایش، متاسفانه فرصت پریدن از هواپیما را نیز پیدا نکرد .

او همراه با هواپیمایش با زمین برخورد کرد ولی خود پروازی دیگر را شروع کرد و به عرش اعلی رفت و جاودانه شد .

تعقیب تا ترکیه میگ ها با سرعت شروع به تعقیب هواپیماهای ایرانی می کنند. هر سه خلبان به دلیل نزدیکی میگ ها و همچنین نداشتن سوخت کافی، به سمت مرز ترکیه پرواز می کنند. لحظاتی بعد درحالی که دانشپور از مسیر دیگر به سمت ایران رفته بود، شریفی و اردستانی خود را به ترکیه می رسانند که بلافاصله به سمت ایران گردش می کنند چون هرچند از دست میگ های عراقی خلاصی پیدا کرده بودند، ولی دو خطر آنها را تهدید می کرد. اول هدف قرار گرفتن توسط موشک های زمین به هوای ترکیه و دوم اتمام سوخت هواپیما به خاطر استفاده از پس سوز .

پس درحالی که هر جنگنده با چشم قادر به مشاهده دیگری نبود، در ارتفاع کم به مسیر ادامه دادند ولی متوجه شدند که با این حالت هرگز به ایران نخواهند رسید؛ لذا یکی از خطرها را پذیرفته و ارتفاع را زیاد کرده و به سوی ایران حرکت کردند. خوبی این کار این بود که در ارتفاع بالا، هواپیما سوخت کم تری مصرف می کند. علاوه بر آن در صورت اتمام سوخت، مسافتی بیشتر را می توان طی کرد و امکان زنده بودن خلبان نیز در هنگام خروج اضطراری بیشتر می شود .

فرود اضطراری در ارومیه تا پایگاه تبریز نزدیک به ۱۲۰ مایل راه بود. درحالی که جنگنده ها سوخت برای طی ۸۰ مایل بیشتر نداشتند. با نزدیک شدن به مرز هرکدام در شرایط اضطراری قرار می گیرند و تصمیم می گیرند که در نزدیک ترین پایگاه به مرز رفته و در آن جا فرود بیایند. با تماس با رادار این کار میسر می شود و رادار اعلام می کند در فرودگاه ارومیه فرود بیایید .

سرانجام دو جنگنده با فاصله زمانی کمی از مرز می گذرند. درحالی که در این هنگام میزان سوخت باقی مانده آنها حدود ۳۰۰ پوند می باشد. در این هنگام دانشپور از اردستانی که نزدیک تر به شهید ذبیحی بود از حال او جویا می شود که به دلیل اضطرابی که در صدای اردستانی بوده منصرف می شود و او نیز می گوید در ارومیه فرود بیایید .

چون هرلحظه امکان سقوط هواپیما به دلیل تمام شدن سوخت می رفت، تقاضا می کنند که از جهت مخالف روی باند بنشینند که موافقت می شود. در این زمان هواپیمای اردستانی ۱۵۰ پوند بنزین و هواپیما سروان شریفی ۱۰۰ پوند بنزین بیشتر نداشت و این درحالی بود که حداقل سوخت لازم برای یک هواپیما ۶۰۰ پوند است. ابتدا اردستانی در فرودگاه ارومیه فرود می آید و دقایقی بعد سروان شریفی نیز فرود می آید.بعد از سوختگیری، هر دو جنگنده به سمت پایگاه تبریز پرواز می کنند .

به محض رسیدن به پایگاه تبریز، دانشپور به استقبال آنها می آید. آنها که از موضوع شهید شدن ذبیحی اطلاع نداشتند، پرسیدند:- چی شده؟که ماجرا توسط اردستانی تعریف می شود. همگی متاثر می شوند و سکوت لحظاتی حکم فرما می شود. ولی چاره ای نیست ذبیحی سبکبال پرکشیده بود.پیکر پاک سرلشکر خلبان شهید پرویز ذبیحی ۲۲ سال بعد، همراه با پیکر پاک تعداد دیگری از خلبانان شجاع ما از جمله شهیدان دوران، اقبالی، بربری، افشین آذر، جهانشاه لو و… به میهن اسلامی مان بازمی گردد .

عملیات هوایی انهدام عقبه دشمن برای آزادسازی خرمشهر

 

۶۰/۱۲/۲۹ – فتح خرمشهر نزدیک است، عقبه دشمن باید نابود شود

۱۸ ماه از شروع جنگ تحمیلی می گذشت. در این زمان کشور بعثی عراق با حمایت دول غربی بسیار قدرتمند شده بود و خرمشهر عزیز در چنگال عراق بود. نیروهای نظامی عراق فقط از لحاظ تجهیزات قوی بودند، درحالی که نیروهای ایرانی به سلاح تقوی و ایمان مسلح بودند. غیور مردان ایرانی با غیرتی مثال زدنی خود را در برابر دشمنی می دیدند که هر روزه با کمک های نقدی و غیر نقدی دول غرب حمایت می شد. ولی این پایان قضیه نبود. بسیاری از کشورهای حوزه خلیج همیشه فارس نیز به حمایت همه جانبه از صدام پرداخته بودند.

نیروی هوایی عراق نیز به دلیل تحویل گرفتن جدیدترین جنگنده ها از کشورهای فرانسه و شوروی سابق، جان تازه ای گرفته بود ولی بازهم با تمامی تجهیزات پیشرفته نمی توانستند دربرابر شجاع دلان تیزپرواز ارتش جمهوری اسلامی ایران ایستادگی کنند.

داشتن جنگنده پیشرفته ملاک نبود، بلکه داشتن خلبانان جسور و با تجربه، نقش اصلی را بازی می کرد. که در این سوی ماجرا نیروی هوایی با داشتن خلبانان جسور و شیردل، در برابر هر تهدیدی ایستادگی می کرد.

عملیات بزرگ بیت المقدس در پیش است

بعد از شکسته شدن حصر آبادان به فرمان امام خمینی (ره)، و آزاد سازی این شهر، عراقی ها باید متوجه می شدند که ایرانی اجازه تجاوز به خاک کشورش را نمی دهد.

ولی این بار نوبت فتح بزرگ تری بود. آزادسازی خرمشهر و رها ساختن آن از دست دشمن.

کارهای ابتدایی عملیات بیت المقدس آغاز شده بود، ولی باید برای نیروها و تجهیزات کمکی عراق که در آن سوی مرز مستقر و آماده بودند که در صورت حمله به خرمشهر، به نیروهای شان بپیوندند، نیز باید چاره ای اندیشیده می شد.

نیروی هوایی دست بکار می شود

هیچ راه کاری نبود غیر از استفاده از هواپیماهای بمب افکن نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران. لذا دستور کوبیدن عقبه عراق به نیروی هوایی صادر شد.

از حدود یک ماه مانده به نوروز سال ۱۳۶۱ با ابلاغ دستور نیروی هوایی در پروازهای متعدد اقدام به بمباران عقبه دشمن می نمود. هر روز این کار انجام می شد ولی به دلیل حجم بالای پدافند عراق، تا اواخر اسفند خلبانان نیروی هوایی موفق به بمباران قسمت اصلی نیروهای دشمن نشده بودند. لذا برای انهدام این قسمت باید از تعداد جنگنده بیشتری استفاده می شد. همچنین باید جنگنده ها به بمب های قوی تری مجهز می شدند. تا آن زمان برای سبک بودن جنگنده از بمب های ۱۰۰۰ پوندی استفاده می شد.

طرح عملیاتی بزرگ علیه عقبه عراق

طرح عملیاتی ضربتی با استفاده از بمب های قوی در قلب نیروهای عقبه دشمن، ریخته شد که بر مبنای آن در یک عملیات بی سابقه، ۱۶ خلبانان برای ۸ هواپیما بمب افکن اف ۴ انتخاب شدند.

ماموریت بدین شکل طراحی شد که ۸ فروند فانتوم، هر کدام مسلح به بمب های قوی و سنگین ۳۰۰۰ پوندی، از پایگاه شکاری همدان در قالب دو دسته چهار فروندی به پرواز در می آیند و در ارتفاع ۴۵۰۰۰ پایی و نزدیک به هم، تا محل های اصلی تجمع عراقی ها در پشت جبهه پیش بروند و در یک اقدام غافلگیرانه، از ارتفاع بالا آن جا را بمباران کنند و سپس بازگردند. روز عملیات هم ۲۹ اسفند سال ۱۳۶۰ تعیین شد و انتخاب این تاریخ به این جهت بود که با توجه به نزدیکی نوروز، نیروهای عراقی فکر این را نمی کردند که چنین عملیات بزرگی در آستانه سال نو پارسی، توسط نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران انجام شود.

شرح عملیات

صبح زود روز بیست و نهم اسفند سال ۱۳۶۰ در اتاق بریفینگ، تمامی خلبانان شرکت کننده در عملیات به دور هم جمع شدند و افسر اطلاعات و عملیات شروع به تشریح عملیات نمود. با توجه به سنگین بودن عملیات و تعداد بالای نقاطی که سایت های موشکی و پدافندی در آن مستقر بود، کار بریفینگ(توجیه) بیش از یک ساعت به طول انجامید و افسر اطلاعات و عملیات به تمامی سوالات خلبانان پاسخ داد.

لیدر (فرمانده) این عملیات سرلشکر خلبان شهید “عباس دوران” بود. وی نیز با مهم توصیف کردن این عملیات گفت:

– این عملیات باید تحت هر شرایطی انجام شود.

و سپس از خلبانان می خواهد که بعد از تحویل گرفتن تجهیزات و لباس ضدفشار، به سمت هواپیماها حرکت کنند و آخرین چک های لازم را پای هواپیما انجام دهند.

پرسنل فداکار فنی که در این روزها به دلیل پروازهای متعدد جنگی مجبور بودند شبانه روز آماده باشند، با زحمت فروان در طول شب گذشته توانسته بودند ۸ فروند هواپیما را بعد از عیب گیری، مسلح و آماده پرواز کنند.

جنگنده ها با تاکسی بر روی باند، اجازه پرواز می گیرند و سپس با فرمان شهید دوران به پرواز در می آیند و در کم تر از چند ثانیه در آسمان قرار می گیرند. به دلیل پرواز در ارتفاع بالا، احتمال هدف قرار گرفتن خلبانان توسط موشک های زمین به هوای سام بسیار بود. لذا کار کمک خلبانان در این پرواز بسیار حساس بود. آنها باید با استفاده از اخلالگرهای الکترونیکی هواپیمای خود، در رادار هدایت موشک های سام اختلال بوجود می آوردند. هواپیماها در فرمیشن چهار فروندی و با فاصله کم از یکدیگر دل آسمان را می شکافتند و پیش می رفتند. با نزدیک شدن به ارتفاعات الوند کوه، جنگنده ها کم کم افزایش ارتفاع دادند و ارتفاع خود را به حدود ۴۵۰۰۰ پایی رساندند.

تهدیدها آغاز می شود

در همین هنگام ناگهان رادار زمینی اطلاع می دهد که دو فروند جنگنده میگ ۲۵ در فاصله ۶۰ مایلی و از روبه رو به سمت شما می آیند.

تهدید جنگنده اف ۴ توسط میگ ۲۵ تهدیدی جدی بود. جنگنده های پیشرفته میگ ۲۵ که توسط شوروی در اختیار عراق گذاشته شد بود، توانایی پرواز در ارتفاع بالا، با سرعت بسیار زیاد را دارا بود. همچنین از رادارها و تجهیزات بهتری نسبت به اف ۴ ها برخوردار بود.

همگی خلبانان منتظر اعلام نظر شهید دوران بودند چون او فرمانده عملیات بود تصمیم نهایی را می گرفت. ولی شهید دوران آدم شجاع و نترسی بود و با بی اعتنایی به تهدید میگ ها اعلام کرد:

– اشکالی نداره. ادامه می دهیم همه هواپیماها ارتفاع ۴۵۰۰۰ پا.

خلبانان با فرمان شهید دوران همگی ارتفاع خود را تصحیح کرده و ارتفاع را به ۴۵۰۰۰ پا می رسانند. دیگر هواپیما ها نزدیک مرز شده بودند لذا همگی دستگاه های ECM(اخلالگر و یا دستگاه جنگ ضد الکرونیک) خود را روشن کرده تا بتوانند امواج رادارهای جستجوگر و موشک های دشمن را شناسایی کنند.

آتش سنگین پدافند عراق در نزدیک مرز آغاز شد

هواپیماها دیگر به مرز رسیده بودند که پدافند زمینی عراق شروع به شلیک انوع و اقسام موشک ها و گلوله های ضد هوایی به سمت آنها نمود که البته فقط تهدید از جانب موشک ها بود. در همین موقع چندین موشک سام به سمت فانتوم ها شلیک شد که با مهارت خلبان و کمک خلبان ها، همگی به خطا رفتند.

موشک های سام بسیار عظیم بودند. تعدادی از خلبانان تا به حال آن را از نزدیک ندیده بودند. شاید به بزرگی یک هواپیمای جنگنده اف ۵ !

فانتوم ها با موفقیت مواضع دشمن را بمباران می کنند ولی…

در همین زمان شهید دوران اعلام می کند:

– همگی آماده فروریختن بمب ها باشید.

پنجاه دقیقه از شروع پرواز می گذشت. به ترتیب ابتدا ۴ فروند اول بمب های خود را رها کردند و سریعا به سمت ایران گردش کردند. سپس چهار فروند دوم نیز با فشار دادن کلید رها سازی بمب ها، هرکدام ۶ بمب ۳۰۰۰ پوندی را بر سر صدامیان فرو ریختند و شروع به گردش کردند که ناگهان…

صدای انفجار مهیبی شنیده می شود. یک تیر موشک سام با هواپیمای آخر دسته دوم برخورد کرد. موشک با برخورد به موتور سمت راست، آن را از بین برده بود. موتور سمت راست در آتش می سوخت. هواپیما دچار تکان های شدیدی شده بود. خلبان در یک لحظه متوجه می شود که بر اثر انفجار کاناپی خلبان عقب (طلقی که بالای سر خلبانان است) تکه تکه شده و از جا کنده شده است. تمامی چراغ های هشداردهنده هواپیما روشن شده بود و هواپیما تا لحظاتی قابل کنترل نبود. ولی بلافاصله خلبان هدایت هواپیما را که بسیاری از سیستم های خود را از دست داده بود به عهده می گیرد.

در اولین اقدام خلبان موتور سمت راست را که در آتش می سوخت خاموش می کند و شیر بنزین آن را می بندد تا آتش به نقاط دیگر هواپیما سرایت نکند. بعد از چند لحظه خوشبختانه چراغ اخطار آتش گرفتن موتور سمت راست در کابین خلبان خاموش می شود.

کمک خلبان دستش را به علامت پیروزی بالا برد

در این هنگام خلبان از آیینه به کابین عقب نگاه می کند و با تعجب می بیند که کمک در هواپیما نیست. احساس غریبی می کند و پیش خود فکر می کند که چه شده است؟ آیا او زنده است یا شهید شده است ؟

در همین اصناف به یاد حرفی که کمک خلبان قبل از پرواز به او زده بود می افتد:

– من تحت هیچ شرایطی هواپیما را ترک نمی کنم چون دوست ندارم بدست عراقی ها اسیر شوم و تا آخرین لحظه در داخل هواپیما باقی می مانم.

خلبانان باید مطمئن می شد که دوست خلبانش در کابین هست یا نه؟ اما چطور باید این کار را انجام می داد؟

به علت ارتفاع زیاد و شکسته شدن کاناپی خلبان عقب، فشار هوا در داخل کابین از دست رفته بود. به طوری که به علت نداشتن فشار، خلبان قادر به سخن گفتن نبود. ولی با زحمت زیاد خلبان شروع به صدا زدن کمکش می کند. بعد از چند لحظه با شگفتی تمام دست همکارش را که به علامت پیروزی بالا گرفته بود، مشاهده می کند.

به دلیل سرمای بیش از حد و باد شدید، کمک خلبان سرش را زیر کابین برده بود تا از گزند سرما در امان بماند. خلبان خوشحال از این قضیه به او می گوید که نگران نباشد سعی می کند هواپیما را به پایگاه برساند.

خلبان که خوشحال از زنده بودن دوستش است، با سرعت سعی می کند ارتفاع را کم کند.

هواپیمای دیگر عمق خسارت وارده را تشریح می کند

همزمان با لیدر دسته نیز تماس می گیرد و اعلام می کند که مورد اصابت قرار گرفته است. فرمانده هم به یکی از هواپیما ها دستور می دهد تا در کنار هواپیمای آسیب دیده تا پایگاه پرواز کند.

هواپیمای فانتوم دیگر چند لحظه بعد در کنار فانتوم آسیب دیده قرار می گیرد و وضعیت هواپیما را برای خلبان تشریح می کند و به او خاطرنشان می کند حجم آسیب دیدگی بالاست. قسمتی از دم هواپیما، قسمت های از هر دو بال و قسمت دماغ هواپیما کنده شده و به کلی از بین رفته است، قسمت زیر هواپیما هم تمام سوراخ سوراخ می باشد بهتر است در یک فرودگاه کمکی نزدیک مرز به زمین بنشیند و همچنین خاطرنشان می کند که فرود سختی را خواهد داشت. خلبان با شنیدن توضیحات تصمیم می گیرد به علت آسیب دیده گی کلی که هواپیما دارد، آن را به هر طریق ممکن به پایگاه اصلی برساند زیرا در آن جا امکانات فرود اضطراری بیشتر و بهتر از فرودگاه های کمکی است، پس این مطلب را به اطلاع هواپیمای دیگر که اکنون در کنار او پرواز می کرد می رساند. خلبان هواپیمای دیگر وقتی از تصمیم خلبان اف ۴ دیگر مطلع می شود به او می گوید:

– تصمیم گیرنده خودت هستی … هر طور صلاح می دانی عمل کن.

سپس با پایگاه تماس می گیرد و به آنها اطلاع می دهد که خود را برای فرود اضطراری آماده کنند.

مشکلات یکی از پس از دیگری

هواپیما به حدود ۱۰۰ کیلومتری پایگاه رسیده بود. کنترل هواپیما به سختی انجام می شد و سوخت نیز درحال اتمام بود.

در پایگاه غوغایی به پا بود. پرسنل آتش نشانی و اورژانس پایگاه همگی در کنار باند حضور داشتند. پرسنل فنی نیز مشغول نصب کابل باریر بودند. (کابل ضخیمی که سرتا سر باند را از عرض می گیرد. هواپیما در این شرایط قلابی در انتهای دم دارد که آن را به پایین می دهد و با درگیر شدن این قلاب با کابل هواپیما متوقف می شود).

هواپیما با نزدیک شدن به باند فرودگاه به تدریج از سرعت و ارتفاع خود می کاهد. اهرم چرخ ها توسط خلبان پایین داده می شود. ولی چرخ ها باز نمی شوند. اضطراب دوباره حکم فرما می شود. خلبان هرکاری می تواند انجام می دهد ولی موفق نمی شود. بلافاصله به کمکش که در کف کابین بود می گوید توسط اهرم اضطراری سعی کند چرخ ها را پایین بدهد ولی او هم موفق نمی شود. سرانجام با کلنجار زیاد و یاری جستن از ائمه اطهار چرخ ها بازمی شوند.

هنگام فرود نزدیک است ولی دوباره مشکل …

ناگهان هواپیما به علت استفاده از یک موتور آن هم با سرعت کم کنترل خود را از دست می دهد و در آستانه سقوط قرار می گیرد. خلبان که چاره ای ندارد با سرعت دستگیره گاز هواپیما را فشار می دهد و با افزایش سرعت هواپیما دوباره کنترل خود را بدست می آورد ولی این پایان کار نبود، به علت بکارگیری از تمام قدرت موتور برای بدست آوردن تعادل، سرعت هواپیما بیشتر از حد مجاز نشستن شده بود و این درحالی بود که باند هم اکنون در مقابل خلبان قرار داشت. با چنین سرعتی نشستن بر روی باند آن هم با وضعیتی که هواپیما داشت بسیار خطرناک بود ولی چاره ای نبود. خلبان باید هواپیما را به زمین می نشاند. با نزدیک شدن به باند چرخ ها باند فرود را لمس کرد همه چیز تا این لحظه خوب پیش می رفت ولی…

ناگهان برج کنترل پایگاه فریاد زد:

– کابل باریر پاره شد و لاستیک راست هواپیما نیز ترکید.

بالاخره هواپیما از حرکت ایستاد

سرعت زیاد و غیر قابل کنترل هواپیما کابل باریر را پاره کرده بود. هواپیما درمیان بهت همگان با سرعت به سمت انتهای باند می رفت.

خلبان با توکل به خداوند آخرین کاری را که می توانست انجام دهد آغاز کرد و با قدرت هرچه تمام تر پاهایش را بر روی پدال ترمز فشار داد. هواپیما با شگفتی تمام انگار کسی آن را متوقف کرده باشد، در انتهای باند متوقف شده بود. ولی خطر هنوز خلبانان را تهدید می کرد. شعله های آتش موتور سمت راست هواپیما که به دلیل فشار شدید باد فرصت بیشتر شدن پیدا نکرده بود به ناگه شعله ور شد، ولی بلافاصله این آتش توسط پرسنل مستقر مهار شد.

خلبانان بعد از پیاده شدن از هواپیما تازه به عمق فاجعه پی بردند و متوجه شدند که با چه معجزه ای بر زمین نشسته اند. خلبانان اذعان می داشتند که شاید اگر درحال پرواز هواپیما را از این زاویه دیده بودند اقدام به خروج اضطراری می کردند.

چه نیرویی خلبانان را نجات داده بود

براستی چه نیروی فوق بشری، این هواپیما را تا زمین هدایت کرده بود؟ چه کسی به یاری خلبانان شتافته بود؟ آیا این مصداق بارز امداد غیبی نبود؟ هواپیمایی که کابل ضخیم باریر را پاره کرده بود و یک چرخ هم نداشت توسط چه نیروی در انتهای باند متوقف شد؟

هواپیمای فانتوم فوق به دلیل خسارات وارده شدید، به قسمت بازسازی منتقل شد و پس از گذشت سی ماه کار شبانه روزی پرسنل فنی پایگاه، آماده پرواز شد و به خدمت مجدد نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در آمد.

منبع:پایگاه اطلاع رسانی هوانوردی وهوا فضا ی پارسی

عملیات هوایی انهدام تاسیسات برق دبس

 

سال اول جنگ پایان یافته بود. اوضاع در جبهه ها نشان می داد که اکنون برتری از آن نیروهای ایرانی است. در بخش زمینی با شکسته شدن حصر آبادان عراق مجبور به عقب نشینی شده بود. آنها که حتی فکر این را نمی کردند که با چنین مقاومت جانانه ای روبرو شوند، با دادن تلفات سنگین از مناطق اشغالی عقب زده می شدند. در این زمان نیروی هوایی نقش حساسی را ایفا می کرد. این نیرو ماموریت داشت علاوه بر پشیتبانی هوایی از نیروهای زمینی، تاسیسات حیاتی عراق را چه نظامی، چه اقتصادی نابود سازد. در این راستا بمباران تاسیسات عظیم برقی این کشور در دستور کار قرار گرفت.

عملیات طرح ریزی شد

– جناب شاکری فر، جناب عتیقه چی، جناب فلاحی این ماموریت برای ما جنبه حیاتی دارد. با نابود شدن تاسیسات برق دبس، عراق عملا در تامین برق مورد نیاز خود در قسمت مرکزی و جنوبی با مشکل مواجه می شود. این تاسیسات همان طور که در نقشه ها مشخص است در ۶۰ کیلومتری جنوب بغداد قرار دارد به همین دلیل بعد مسافت در این عملیات زیاد است و طبعا خطرات برخورد با رینگ های پدافند نیز بیشتر می شود. شما باید به شکلی پرواز کنید که با شروع طلوع خورشید، هدف را بمباران کرده باشید. دقت کنید که این عملیات برای نیروی هوایی جنبه حیاتی دارد و می تواند در بالا بردن روحیه نیروهای زمینی بسیار موثر باشد. به این نکته توجه کنید که پدافند این تاسیسات بسیار قوی است و احتمال هدف قرار گرفتن شما بسیار بالاست.

کار برفینگ آغاز شد و پس از مشخص شدن مسیر رفت و برگشت، محاسبه زمان و سوخت مورد نیاز خلبانان آماده پرواز شدند.

پیش بسوی هدف

ساعت ۴:۳۰ صبح روز نهم مهرماه سال ۱۳۶۰ در تاریکی مطلق، سه فروند فانتوم هرکدام مسلح به ۱۲ تیر بمب به این ترتیب به پرواز درآمدند :

شماره یک به خلبانی جناب شاکری فر، شماره دو به خلبانی جناب فلاحی و کابین عقب جناب اشکان و شماره سه به خلبانی سرگرد محمد عتیقه چی و کابین عقب ستوان منصور کاظمیان (سرتیپ آزاده).

جنگنده ها ابتدا ارتفاع گرفته و با عبور از روی شهرهای کشورمان با رسیدن به مرز ارتفاع را کم کرده و وارد خاک عراق شدند. مسیر انتخاب شده ایمن ترین راهی بود که آنها را به طرف تاسیسات سد و برق دبس هدایت می کرد. دقایقی بعد جنگنده ها به نزدیکی تاسیسات رسیدند که متوجه یک کوه بسیار بلند شدند که به صورت یک تیغه از این تاسیسات محافظت می کرد. رینگ های پدافندی منطقه هم که متوجه حضور هواپیماهای ایرانی شده بود، با شدت و بی هدف به آسمان شلیک می کردند. با فرمان لیدر دسته، خلبانان گردش را برای دور زدن کوه و بمباران هدف آغاز کردند. چراغ های روشن کارخانه برق دبس کاملا هدف را برای خلبانان مشخص می کرد. هوا درحال روشن شدن بود و تا ثانیه هایی بعد  جنگنده ها درست بر روی هدف بودند. پدافند بی امان شلیک می کرد. با رسیدن بر روی هدف بمباران شروع شد و چراغ های بسیار زیادی که نمایانگر فعال بودن کارخانه بودف همگی خاموش شدند و کل منطقه در خاموشی فرو رفت.

هر سه جنگنده هدف قرار گرفتند ولی …

ولی یک مشکل وجود داشت. هواپیماها در رینگ های پدافندی گیر افتاده بودند.

– شماره یک من رو زدند.

– شماره دو خود من هم هدف قرار گرفتم.

سرگرد عتیقه چی هم اعلام می کند که او نیز هدف قرار گرفته که شماره یک اعلام می کند

– بچه ها سریعا از هم جدا شودید و به سمت مرز حرکت کنید.

سرگرد عتیقه چی با گردش به سمت راست به طرف مرز حرکت نمود و قصد داشت از سمت شهر مریوان وارد خاک کشور شود. در نزدیکی های مرز در سیستم خود یک هواپیما و یا یک موشک را دید که به دنبال او می آید. عتیقه چی بلافاصله به کابین عقب می گوید :

– منصور دستگاه راه سیستم را چک کن و خودت هم به اطراف نگاه کن ببین چیزی می بینی من فکر می کنم روی ما قفل راداری انجام شده.

– نه فکر نمی کنم مشکلی باشه شاید یک هدف زمینی باشه.

سرگرد عتیقه چی ثانیه هایی بعد در راه سیستم خود متوجه شد که این نمی تواند چیزی نباشد. هدف بزرگ تر شده بود و با سرعت به سمت آنها می آمد.

– منصور این نمی تواند اشکال و یا یک هدف زمینی باشد یک هواپیمای دشمن در تعیقب ماست.

– من چیزی نمی بینم.

هواپیمای دشمن منهدم می شود

در همین هنگام سرگرد عتیقه چی از مرز عبور کرد و بلافاصله جنگنده را به داخل دره هدایت کرد و در آن جا با افزایش سرعت شروع به کشیدن جنگنده به چپ و راست در داخل دره نمود تا اگر هواپیمای دشمن در تعقیب آنهاست او را گم کند بعد از انجام این مانورها سرگرد متوجه شد که دیگر هواپیما بدنبال آنها نیست. با خود فکر کرد که حتما با عبور از مرز او گردش کرده و به داخل خاک عراق برگشته. جنگنده دقایقی بعد سالم در پایگاه فرود آمد. خلبانان بلافاصله به پست فرماندهی رفتند. فرمانده در انتظار آنها بود.

– جناب سرگرد عتیقه چی و جناب کاظمیان خسته نباشید گل کاشتید هواپیمای دشمن را منهدم کردید.

– ممنون ولی قربان من هواپیما ندیدم و اصلا درگیر نشدم یک هدف داشتیم که ما را تعقیب می کرد که من به داخل دره رفتم و او ما را گم کرد.

– نخیر شما آن را منهدم کردید در هنگامی که در دره هواپیما را به چپ و راست می کشیدید هواپیمای دشمن که یک میگ ۲۳ بود درست پشت سر شما آماده هدف قرار دادن شما بود. با انجام مانورهای مناسب توسط شما، خلبان عراقی هم سعی می کند همانند شما با مانوراز میان دره ها عبور کرده و شما را هدف قرار دهد که با دیواره های دره برخورد کرده و منهدم شده است.

عملیات هوایی حمله به H-3

 

عملیات اچ۳، که از آن به عنوان حمله به اچ۳ نیز یاد می‌شود، یکی از عملیات‌های هوایی مهم در جنگ ایران و عراق بود. از این عملیات به عنوان یکی از بزرگترین عملیات‌های هوایی دنیا که به نام فانتوم‌ها ثبت شده‌است، یاد می‌شود.طی این عملیات فانتوم‌های نیروی هوایی ارتش ایران در تاریخ ۴ آوریل ۱۹۸۱ (۱۵ فروردین ۱۳۶۰) پایگاه هوایی الولید (پایگاه‌های هوایی اچ۳) را در غربی ترین نقطه عراق، در مرز مشترک عراق و اردن بمباران کردند و آن‌را منهدم ساختند. در این عملیات بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تپولوف ۱۶، تپولوف ۲۲) بودند از بین رفتند.

طراحی عملیات


سرلشکر بهرام هوشیار، طراح عملیات اچ۳


سرلشکر جواد فکوری، فرمانده وقت نیروی هوایی

طراح این عملیات استراتژیک، سرهنگ فریدون ایزدستا و سرلشکر بهرام هوشیار بودند. آن دو طرح حمله به پایگاه هوایی الولید را به صورت محرمانه با سرلشکر جواد فکوری فرمانده وقت نیروی هوایی مطرح کردند که براساس طرح ابتدایی قرار بود که ۱۰ فروند فانتوم مسلح، ۸ فروند اصلی و ۲ فروند رزرو از پایگاه همدان به پرواز درآیند و نیز برای گمراه کردن دشمن، ۳ فروند اف ۵ دقایقی قبل از بمباران اچ-۳ توسط فانتوم ها، از پایگاه هوایی تبریز به پالایشگاه کرکوک حمله کنند.

شرح عملیات

در تاریخ ۴ آوریل، ۸ فروند جنگنده اف-۴ ئی با کمک دو مرحله سوخت گیری هوایی موفق شدند از مرز مشترک هوایی عراق-ترکیه گذشته و از نقطه مشترک مرزی سوریه با عراق وارد محدوده هوایی عراق شده و عملیات را موفقیت‌آمیز به انجام برسانند. مسیر طی شده توسط فانتوم های ایرانی برای اجرای موفقیت آمیز این عملیات بیش از ۳۵۰۰ کیلومتر بود که با چهار مرحله سوخت گیری ممکن شد.این عملیات با توجه به تجهیزات بکار رفته در آن، از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیات‌های هوایی جهان به شمار می‌رود.

تصویر سوختگیری فانتوم‌ها از هواپیمای بویینگ. در عملیات اچ۳ از همین روش برای تامین سوخت جنگنده‌ها استفاده شد.

در سال ۱۹۸۱ منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب‌افکن‌های خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آن‌ها بر روی باند فرودگاه به پایگاههای سه گانهٔ اچ (اچ۳ یا الولید) در دورترین نقطهٔ غرب این کشور منتقل ساخته‌است.

در حالت معمول،هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می‌بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ ۳ می‌رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می‌گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشک‌های زمین به هوا و توپ‌های ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله به این، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهٔ عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می‌ساختند. لذا قرار بر این شد که مسیری طولانی تر ولی با ریسک کمتر که از نوار مرزی شمال و غرب عراق میگذشت برای حمله انتخاب شود.

قرار بود ۸ فانتوم، از پایگاه سوم شکاری نوژه به پرواز درآیند و پس از سوخت گیری بر فراز دریاچه ارومیه از نقطه مرزی مشترک ایران-عراق-ترکیه به سمت هدف ادامه مسیر دهند. این هواپیماها باید از کوهستان‌های مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می‌کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه خود را به مرز سوریه و عراق رسانده و پس از یک نوبت سوختگیری دیگر به سمت اچ-۳ پرواز کنند. در تمام طول مسیر هواپیماها می‌بایست در ارتفاع پایین (۲۰ تا ۳۰ متری) پرواز می‌کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. به علاوه باید در کل چهار مرحله عملیات سوختگیری هوایی انجام می‌گرفت چراکه طول مسیر سه برابر برد هواپیماهای ایرانی بود. به همین دلیل طبق برنامه میبایست ابتدا دو فروند بویینگ ۷۰۷ برای رساندن سوخت به فانتوم‌ها از فرودگاه تهران برخاسته و با آنان در بالای دریاچه ارومیه ملاقات و مرحله اول سوختگیری را انجام می‌دادند. همزمان دو فروند هواپیمای ۷۴۷ سوخت رسان دیگر از فرودگاه دمشق در سوریه بلند شده و مرحله دوم و سوم سوختگیری هوایی در خاک سوریه انجام می‌گرفت. طبق برنامه ریزی عملیات، پس از هر نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر می‌کردند تا فانتوم‌ها عملیاتشان را بر فراز الولید انجام دهند و در راه بازگشت دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می‌داد.

روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهارفروندی با اسامی البرز و الوند از باند فرودگاه همدان برخاستند و پس از سوختگیری از شمال شرق عراق و از فراز کوه‌های آرارات وارد منطقهٔ مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستان‌های این منطقه به سمت غرب عراق حرکت کردند. در همین حین هواپیماهای مختلف نیروی هوایی از جمله اف-۴، اف-۵، اف-۱۴، سی-۱۳۰ و بونانزا در حال انجام ماموریت های گشت هوایی، دیده بانی بصری (در نقاط کور راداری) و شنود الکترونیکی بودند.

در ساعات مقرر تانکرهای سوخت‌رسان با فانتوم‌ها در همان نقاط پیش‌بینی شده یعنی مرحله اول بالای دریاچه ارومیه و مرحله دوم در خاک سوریه روبرو شدند. فانتوم‌ها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهراً چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه‌ای ظاهر می‌شوند اما عراقی‌ها تصور می‌کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه‌است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.

این اشتباهی بود که کنترل‌های زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوخت گیری هوایی را انجام دادند. هواپیمای بوئینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشت زنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت‌رسانی به فانتوم‌ها را انجام دهد. در آن سو فانتوم‌ها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می‌توانستند کوچک ترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ ۳ در حرکت بودند. دقایقی بعد پس از ورود به خاک عراق فانتوم ها به دو دسته ی ۳ فروندی و یک دسته ۲ فروندی تقسیم شده و به سمت پایگاه های مورد نظر جهت بمباران ادامه دادند، همزمان اف-۵ های پایگاه تبریز عملیات ایذایی بمباران پالایشگاه کرکوک را انجام داده و باعث تمرکز قوای دفاع هوایی عراق در آن منطقه شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای خاوری هیچ گاه تصور نمی‌کردند هدف هیچ نوع حمله‌ای قرار گیرند در ابتدا به تصور این که هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. دسته های فانتوم‌ها بر فراز پایگاه های سه گانه الولید، ارتفاعشان را جهت بمباران کمی افزایش دادند و عملیات انهدام تجهیزات را با موفقیت انجام دادند. سپس جهت انجام مرحله سوم سوخت گیری بطرف خاک سوریه ادامه مسیر داند. در این حال گروه متوجه اسیب دیدگی هواپیمای سروان خضرایی میشوند که مورد اصابت ترکش بمب های خود قرار گرفته بود. سروان خضرایی مجبور به فرود در فرودگاهی متروکه در منطقه دیرالزور سوریه شده و بقیه هفت اف-۴ به سمت ایران پرواز میکنند.

هواپیماهای ۷۴۷ سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت.

در ابتدا، با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و این که در سال ۱۹۶۷ نیز اسرائیلی‌ها فرودگاه‌های این کشور را بمباران کرده بودند، عراقی‌ها تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلی‌ها صورت گرفته‌است.

تلفات ایران

این عملیات برای ایران تلفاتی در بر نداشت.

تلفات عراق
خسارات و تلفات ارتش عراق در این حمله به صورت تقریبی قابل برآورد است و حداقل تلفات این حمله بدین صورت است:[۵]

۳ فروند هواپیما آنتونوف-۱۲
۱ فروند بمب‌افکن توپولف-۱۶
۵ فروند سوخو-۱۷
۴ فروند میگ-۲۱
۸ فروند میگ-۲۳
۲ فروند داسو میراژ اف۱
۴ فروند هلیکوپتر

ضمناً یازده فروند هواپیمای دیگر به گونهٔ غیر قابل تعمیری خسارت دیدند که دو فروند از این یازده فروند بمب افکن توپولف-۱۶ بود. همچنین دو خلبان عراقی و چهارده پرسنل دیگر عراقی و سه مصری و یک افسر آلمان شرقی کشته شدند و نوزده عراقی، چهار مصری و دو اردنی به شدت زخمی شدند[۶].

متهورانه ترین عملیات هوایی تاریخ جهان

عملیات اچ ۳ یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی دنیاست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهای ایرانی طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز در ۴ آوریل ۱۹۸۱ (فروردین ۱۳۶۰) پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ ۳ واقع در غرب عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را بکلی نابود کردند. در مجموع بیش از ۴۸ هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی (میگ ۲۳، سوخو ۲۰، تییو ۱۶، تییو ۲۲) بودند در این عملیات از بین رفتند. حمله به اچ ۳ از لحاظ فنی یکی از پیچیده ترین عملیاتهای هوایی جهان بشمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل ۴۸ هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیاتهای نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات در ۱۹۸۱ یعنی زمانی که نیروی هوایی ایران از برتری بی چون و چرایی بر نیروی هوایی عراق برخوردار بود به انجام رسید.

می دانیم که در اول مهرماه ۱۳۵۹، یکروز پس از آغاز جنگ و حمله ی هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد نیز یکی از بزرگترین عملیاتهای هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن یکی از منحصر بفرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم بشمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. در سال ۱۹۸۱ منابع اطلاعاتی ایران دریافتند که نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها بر روی باند فرودگاه به پایگاهی در دورترین نقطهی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانهی اچ ۳ با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطهی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حملهی جنگندههای ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه میبایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ ۳ می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامهی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن میساختند. عبور جنگندههای ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطهی خاک این کشور مسئلهای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حملهی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته میشد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژهی همدان آبستن یکی از رویدادهای بزرگ جنگ شد. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی یکی از شگفت انگیزترین و جسورانه ترین حملات هوایی تاریخ پرداختند.


تامکت های ایرانی بیشتر در پشت مرزها به پشتیبانی هواپیماهای در عمق رفته می پرداختند

تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ ۳ ، عملیاتهایی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن ۱۹۶۷ طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر ۱۹۷۳ نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائیلی ها آنرا جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهلهی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود ۸ فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می­کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ ۳ برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی میبایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمیگشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ ۳ ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حملهی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را بدنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها میبایست در ارتفاع پایین (۲۰ تا ۳۰ متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از عهدهی خلبانانی بر میآید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی معدل ۲۰۰ کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهدهی مانعی در مقابل خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روی ترمز یا … را صادر می کند اتومبیل با سرعت ۲۰۰ کیلومتری خود عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند. طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با ۵/۲ برابر سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پایین را نشان دهد).


هواپیمای فانتوم ایرانی پس از فرود و آزاد کردن چتر ترمز

عملیات اگر فقط همین مشکلات را هم داشت به اندازه ی کافی غیرممکن به نظر می رسید اما مسئله ی دیگری وجود داشت که مهمترین چالش پیش روی عملیات بود. هیچ هواپیمایی به علت محدودیت سوخت نمی توانست چنین مسیر طولانی را رفته و بازگردد. پس در حین عملیات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ی کافی دشوار بود می بایست یک بویینگ برای رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه میشد. آیا یک بویینگ میتوانست خود را از دید رادارها مخفی کند؟ سرعت بویینگ بسیار کمتر از سرعت هواپیماهای جنگنده است بنابراین فانتومها نمی توانستند همراه این هواپیماهای غول پیکر حرکت کنند و در تمام طول مسیر از آن در برابر جنگنده های عراقی محافظت کنند، حال اگر بویینگ در هر مرحله از عملیات توسط عراقیها هدف قرار میگرفت تکلیف فانتومها چه بود؟ اصولا آیا یک بویینگ ۷۰۷ شانسی برای گذشتن از مرز عراق و رسیدن به نقطهای که باید سوختگیری در آن انجام می شد را داشت و یا در همان مراحل آغاز عملیات هدف هواپیماهای رهگیر عراقی قرار میگرفت؟ طبق برنامه ریزی عملیات، پس از اولین نوبت سوختگیری هواپیمای مادر باید صبر میکرد تا فانتومها عملیاتشان را بر فراز اچ ۳ انجام دهند و در راه بازگشت (که این بار دیگر عراقی هوشیار شده بودند) دوباره عملیات سوختگیری هوایی را انجام می داد. در هر مرحلهای از عملیات امکان داشت واقعهی ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که ذاتا بیدفاع بود رخ دهد و می دانیم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و برغم اینکه چنین عملیات جسورانهای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسیها و برنامهریزیهای دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقهی مشترک مرزی عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه بسمت غرب عراق حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ ۷۰۷ متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و طبق برنامه ریزی قبلی آماده می­شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.


نقشه عملیات حمله به پایگاه H-3

قبل از آنکه هواپیما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتی ایران که همراه مسافرین این پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابین خلبان رفتند و با خلبان هواپیما به گفتگو نشستند. خلبان نمیتوانست چیزی را که میشنود باور کند. انجام چنین کاری دیوانگی محض بود، شانس موفقیت چیزی در حد صفر جلوه می کرد و کاملا غیرممکن بنظر میرسید. طراحان عملیات با خود چه فکری کرده بودند؟ این نقشه به فیلمنامهی فیلمهای هالیوودی شباهت داشت و فقط با جادوی سینما و بر روی پردهی نقرهای امکان تحقق داشت. حتی خیالبافترین فیلمنامه نویسان هالیوودی نیز تاکنون جرات طراحی چنین عملیاتی را به خود نداده بود. او حتی بیاد نداشت که در فیلمهای سینمایی هم چنین چیزی دیده باشد. از نظر او انجام اینکار مطلقا غیرممکن بود. جدای از این مساله او یک خلبان غیرنظامی بود و هیچگاه تصور نمیکرد که روزی در یک عملیات نظامی نقشی داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوری خود را در بطن یکی از شگفت انگیزترین نبردهای هوایی جهان مییافت که همه چیز آن به عملکرد او بستگی داشت. دقایقی بعد بویینگ ۷۰۷ هواپیمایی ملی ایران، پس از اطلاع مسیر خود به برج مراقبت فرودگاه لارناکا از زمین برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت یکی از سرنوشتسازترین جنگهای هوایی دنیا شتافت. برنامهریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ میباید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر سوخت رسان با فانتومها در همان نقطهی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی در طول مرزهایشان هستند.


هواپیمای فانتوم ایرانی پارک شده در پایگاه شکاری

این اشتباهی بود که کنترلهای زمینی ترکیه نیز مرتکب شدند. هر هشت هواپیما که سوختشان پس از طی مسیری طولانی در حال اتمام بود به طور منظم عملیات سوختگیری هوایی را انجام دادند و با شتاب به سوی هدفی رهسپار شدند که بیصبرانه انتظارشان را می­کشید. هواپیمای بویینگ نیز با احتیاط کامل مشغول گشتزنی در طول مسیر شد تا در بازگشت، دوباره عملیات سوخت رسانی به فانتومها را انجام دهد. در آنسو فانتومها در ارتفاعی پایین و در حالتی که خلبانان آن می توانستند کوچکترین حرکتی را بر روی زمین با چشم غیرمسلح ببینند به سمت اچ ۳ در حرکت بودند. ساعتی بعد هر هشت هواپیما ناگهان بر فراز پایگاه ظاهر شدند. پرسنل پایگاه که با توجه به دور بودنشان از مرزهای شرقی هیچگاه تصور نمی­کردند هدف هیچ نوع حملهای قرار گیرند در ابتدا بهتصور اینکه هواپیماها خودی هستند شروع به تکان دادن دستهایشان کردند. بر فراز پایگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزایش دادند و پس از تقسیم شدن به دو گروه چهارتایی به سمت هدف شیرجه رفتند. لحظاتی بعد بمبهای چهار فانتوم اول، بصورت یک ردیف منظم بر روی هواپیماهایی که بر روی باند قرار داشتند فرود آمد و تمامی آنها را در همان لحظات اولیهی عملیات نابود کرد. دیگر هیچ هواپیمایی نمی­توانست از باند فرودگاه بلند شود. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه­های هواپیما و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ ۳ با تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازماندههای خرابه ها افتاده بودند. فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنهی عملیات را ترک کردند.


هواپیمای فانتوم تازه تحویل شده به نیروی هوایی IIAF

پشت سر آنها تلی از خاکستر بجا مانده بود که تا چند دقیقهی پیش پایگاه هوایی الولید نام داشت. جایی که قرار بود مکانی امن برای هواپیماهای عراقی باشد. بر روی باند فرودگاه و در آشیانههایی که آتش از آنها زبانه می­کشید تکه پارههایی از آهن و فولاد بچشم میخورد که زمانی بر صحنهی آسمان ایران با نخوت و غرور به پرواز در میآمدند و بمب هایشان را فرو می­ریختند. تمامی آن پرنده های پر غرور که دیرزمانی باعث افتخار ارتش عراق بودند اکنون درمانده و متلاشی شده در میان شعله های آتش به دور شدن فانتومهایی نظاره میکردند که بسوی پایگاههایشان باز میگشتند. در بازگشت، فانتومها باز به همان شیوهی پیشین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان کرده و در نقطهی موعود پس از سوختگیریِ دوباره، پرواز خود را به سمت ایران ادامه دادند. هواپیمای سوخت رسان که ماموریتش به اتمام رسیده بود با خروج از نوار مرزی عراق و ترکیه از طریق آسمان ترکیه به تهران بازگشت. قبل از عبور فانتومها از مرز عراق دفاع ضد هوایی این کشور که متوجه هواپیماهای ایرانی شده بود به سمت آنها آتش گشود و یکی از هواپیماها مورد اصابت قرار گرفت به گونهای که دیگر نمی توانست تا رسیدن به پایگاه به پرواز خود ادامه دهد، پس بعنوان حسن ختام نمایش و برای تکمیل کردن کلکسیون کارهای عجیب و غریب این عملیات، در وسط جادهای اتوموبیلرو در آذربایجان غربی به زمین نشست. بقیهی هواپیماها بدون هیچ آسیبی عملیات را به پایان بردند. در طول عملیات طی چند نوبت هواپیماهایی ایرانی برای منحرف کردن توجه عراقیها از فانتومهایی که بسمت اچ ۳ در حال پرواز بودند چندین عملیات ایذایی را بر روی خاک دشمن انجام دادند. هنگام بازگشت نیز همین کار تکرار شد و هواپیماهای ایرانی با حملات ایذایی شکاریهای دشمن را بدنبال خود می­کشیدند و سپس به سمت ایران می گریختند. در ابتدا عراقیها که کاملا غافلگیر شده بودند تصور کردند که حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته است. با توجه به نزدیکی اسرائیل به اردن و اینکه در سال ۱۹۶۷ نیز اسرائیلیها فرودگاههای این کشور را بمباران کرده بودند احتمال اینکه حمله از جانب اسرائیلیها صورت گرفته باشد بسیار محتملتر بنظر می رسید تا اینکه هواپیماهای ایرانی توانسته باشند چنین مسیر طولانی را طی کنند و علیرغم وجود پدافند هوایی عراق در دو نوبت بر فراز آسمان این کشور سوختگیری هوایی را انجام داده باشند.


از بالا هواپیمای F-4E فانتوم، MiG-29A فولکروم و MiG-29UB فولکروم متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

اما پس از مدتی عراقیها دریافتند که هدف یکی از جسورانهترین عملیاتهای هوایی تاریخ جهان قرار گرفتهاند. حمله به اچ ۳ در نوع خود بینظیر بود. پیش از این همانگونه که اشاره شد اسرائیلی ها در جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ توانسته بودند عملیاتهای شگفت انگیزی انجام دهند اما نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که بعد مسافتی آن عملیاتها بسیار کوتاهتر از عملیات اچ ۳ بود بگونهای که اسرائیلیها هیچگاه مجبور به سوختگیری هوایی در قلب خاک دشمن نبودند. در مورد حمایتهای اطلاعاتی و تکنولوژیکی امریکا از اسرائیل نیز در جنگهای ۶۷ و ۷۳ فقط همین نکته بس که در ۱۹۷۳ امریکاییها در تمام بیست روزی که جنگ ادامه داشت با برقراری یک پل هوایی از پرتغال به اسرائیل سیلی از تجهیزات جنگی و لوازم یدکی هواپیماها را بسوی اسرائیل سرازیر کردند بطوری که در همین هنگام زمانی که شش فانتوم اسرائیلی توسط موشکهای سام روسی در آسمان سوریه سرنگون شدند امریکاییها بیدرنگ این هواپیماها را جایگزین کردند تا برتری هوایی ارتش اسرائیل بر اعراب همچنان حفظ شود. اما لازم به گفتن نیست که ایران در طول جنگ همواره از پشتیبانی اطلاعاتی و تکنولوژیکی غرب محروم بود و آمریکاییها حتی لوازم یدکی هواپیماهای ساخت خودشان را نیز به ایران تحویل نمیدادند. اغراق نیست اگر این عملیات را که در زمان خود بهت و حیرت بسیاری از کارشناسان نظامی غرب را موجب شده بود یکی از شگفت انگیزترین و قاطع­ترین نبردهای هوایی جهان بدانیم.

عملیات دریایی

عملیات مروارید

 

 

 

عملیات مروارید که به بزرگترین عملیات آفندی و ایذایی نیروی هوایی نیز شهرت دارد بامداد روز هفتم آذر سال ۱۳۵۹، صورت گرفت.در این عملیات ۴ فروند ناوچه موشک انداز عراقی کلاس «اوزا» و ۷ فروند شناور دیگر عراقی غرق شدند. نیروی دریایی عراق پس از این عملیات عملاً فلج شده و تا پایان جنگ قادر به ایفاء نقش نبوده‌است. ناوچه پیکان نیز در این عملیات توسط نیروی دریایی عراق منهدم گردید.

 

در آن زمان، بارگیری و تخلیه کالا برای عراق از طریق بندر ام‌القصر که خارج از اروند رود است، انجام می‌گرفت. صدور نفت عراق از طریق دو سکوی عظیم نفتی به نامهای «البکر» و «الامیه» واقع در مصب اروندرود عملی می‌شد. در روز هفت آذر ۱۳۵۹ در عملیات مروارید این سکوهای نفتی منهدم شدند و عملاً صدور نفت عراق از طریق دریا قطع گردید.
به دستور فرماندهی عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ماموریت داشتند تا در عملیاتی بزرگ هدف‌های دریایی را در منطقه عملیاتی خلیج فارس منهدم نمایند.

 

عملیات مروارید توسط دریادلان نیروی دریایی و برای حفظ سیادت جمهوری اسلامی بر آب‌های گرم خلیج فارس آغاز شده بود و ماموریت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران پشتیبانی یگان‌های عمل کننده در دریا بود.

هماهنگی‌های لازم قبلا صورت گرفته بود. در سالن توجیه، افسر اطلاعات و عملیات برای خلبانان خاطرنشان ساخت که نیروی دریایی توانسته است سکوهای عظیم نفتی “البکر” و “الامیه” عراق را به تسخیر خود درآورد. وی همچنین یادآور شد که این سکوها برای عراق جنبه حیاتی دارند، از این رو دشمن در آب های خلیج فارس دست به تحرکاتی زده است و مطمئنا برای بازپس گیری این سکوها، خود را به آب و آتش خواهد زد. این جا بود که خلبانان به اهمیت این ماموریت پی برده و بیش از پیش، خود را برای این عملیات آماده ساختند.

 

پس از انجام مقدمات پروازی، اکثر فانتوم ها مجهز به موشک های هوا به سطح “ماوریک” شدند و تعدادی دیگر نیز برای پشتیبانی هوایی مجهز به موشک های هوا به هوای راداری و حرارتی شدند.
اولین دسته فانتوم ها به پرواز درآمدند
در اولین ساعات صبح، اولین گروه پروازی باند پرواز پایگاه را ترک کردند. گروه اول هنوز به منطقه مورد نظر نرسیده بودند که با “ناوچه پیکان” تماس برقرار کرده و اطلاعات مربوط به موقعیت هدف های دریایی را که در آبراه ام القصر و اطراف اسکله های البکر و الامیه و نیز در داخل خلیج فارس مستقر بودند، جویا شدند.

 

بر روی ناوچه پیکان، شهید سروان خلبان “ابراهیم شریفی” به عنوان راهنما حضور داشت که به همراه فرمانده شهید ناوچه پیکان، اطلاعات خوبی از محل هدف ها در اختیار هواپیماهای خودی قرار دادند.

 

ناوچه پیکان که از قبل خود را در پناه اسکله البکر به خوبی مخفی کرده بود، طی یک سری کدهای رمز، اطلاعات بسیار مفیدی از منطقه به خلبانان ارائه داد و آنها نیز سریعا به سمت هدف های مشخص شده توسط پیکان، ادامه مسیر دادند.

 

درحالی که هواپیمای اف ۴ به دنبال طعمه مورد نظر، بر مدار ۳۶ درجه، گشت می زد، از طریق هواپیمای اف ۱۴ که به منظور پوشش، از قبل در منطقه مستقر شده بود، به خلبان اطلاع داده می شود که دو فروند هواپیمای میگ ۲۳ در ده مایلی به سمت آنها در حرکتند.
اولین ناوچه هدف قرار می گیرد
هنوز آخرین تماس رادیویی خلبان اف ۱۴ پایان نگرفته بود که خلبان، اولین هدف دریایی را که یک ناوچه تندروی عراقی بود، بر صفحه رادار مشاهده کرد. ناوچه فوق با مشاهده هواپیمای ایرانی، تغییر مسیر داد و درحالی که آتش پر حجم توپ های خود را به سوی فانتوم نشانه رفته بود، اقدام به فرار نمود.

 

شرایط جوی منطقه به خاطر وجود ابرهای پراکنده، به گونه ای بود که خلبانان ناگزیر می بایست در ارتفاع پایین تری پرواز می کردند؛ از این رو بیشتر در تیررس آتش دشمن بودند. اما آتش پرحجم توپ های مستقر در ناوچه دشمن، در اراده خلبانان خللی وارد نمی کرد.

 

به سرعت و با انجام مانورهای مختلف از سوی خلبانان، هواپیما در فاصله مناسب قرار گرفت و با شلیک دو فروند موشک هوا به سطح ماوریک (تلویزیونی)، یکی از ناوچه های تندروی عراقی که در جلوی آبراه ام القصر در حرکت بود، منهدم شد و دود ناشی از انهدام ناوچه عراقی، سطح دریا را پوشاند.
هواپیمای اف ۱۴ یکی از میگ های دشمن را شکار می کند
خلبانان با خوشحالی زیاد فریاد می زدند و الله اکبر می گفتند و در پاسخ به پیام رادیویی مجدد هواپیمای اف ۱۴ که آنها را به ترک منطقه فرا می خواند، نیز فریاد الله اکبر سر دادند. اینک هواپیمای دشمن، در حد خطرناکی به فانتوم نزدیک شده بود و بر روی آن قفل راداری کرده بود.

 

خلبانان ناگاه به خود آمدند و با کم کردن ارتفاع، اقدام به ترک منطقه نمودند. در همین حین خلبان شجاع و ماهر اف ۱۴ با شلیک یک موشک فونیکس و یک موشک حرارتی، یکی از هواپیماهای دشمن را متلاشی و دیگری را وادار به فرار کرد. خلبانان فانتوم که از طریق رادیوی هواپیما مکالمات او را می شنیدند، از او به خاطر این اقدام شجاعانه اش تشکر می کنند و سالم به پایگاه برگشته و به زمین می نشینند.
خلبانان، مسرور از این پیروزی با خوشحالی سخت سرگرم بازگویی انجام ماموریت برای همکاران خلبان خود در گردان پروازی بودند، که مجددا زنگ آلرت (اعلام خطر) به نشانه وضعیت اضطراری به صدا درآمد. به شتاب دو فروند هواپیمای اف ۴ از باند پرواز برخاسته و در نزدیکی منطقه در گیری، با ناوچه پیکان تماس می گیرند. ناوچه پیکان که منتظر آنها بود، این بار هدف جدیدی را در آبراه ام القصر به آنها ارائه کرد.

 

هواپیماها درحالی که به طرف هدف تعیین شده در حرکت بودند و بر روی آب های مواج خلیج فارس کوچک ترین تحرکات دشمن را از نظر می گذراندند، خلبان یکی از فانتوم ها با مشاهده اشیایی بر سطح دریا، تا حدودی از ارتفاع خود کاسته و بر سطح آب دقیق می شود. تعداد زیادی از نفرات دشمن را با جلیقه های نجات، در میان توده ای از روغن سیاه و بقایای یک ناوچه لجستیکی متلاشی شده که بر سطح آب شناور بود، مشاهده می کند. به نظر می رسید که این ناوچه لحظاتی قبل توسط عقابان تیزپرواز نیروی هوایی منهدم شده است.

ناوچه اوزای عراقی به قعر آب های خلیج فارس می رود

خلبانان اوضاع را به دقت بررسی می کنند. هواپیماها اینک به چند مایلی هدف رسیده بودند. هدف یکی دیگر از ناوچه های موشک انداز اوزا بود که در آبراه ام القصر رفت و آمد می کرد. دشمن از این آبراه صرفا به منظور اختفاء ناوچه هایش بهره می جست که در مواقع لزوم، ناوچه ها از دهانه آبراه خارج می شدند و پس از انجام ماموریت، در آبراه پناه می گرفتند. ناوچه های ما نیز به علت باریکی آبراه، نمی توانستند به تعقیب آنها بپردازند؛ از این رو انهدام ناوچه های دشمن می بایست با عملیات هوا به سطح انجام می پذیرفت.

 

اطلاعات داده شده از ناوچه پیکان زمانی به خلبانان رسید که ناوچه عراقی به قصد ماموریت، از آبراه خارج شده بود. یکی از هواپیماها او را درصفحه رادار زیر نظر داشت.

 

خلبان با مناسب دیدن موقعیت با انتخاب زاویه مناسب و شلیک یک موشک ماوریک، کابین فرماندهی ناوچه اوزای عراقی را مورد اصابت قرار می دهد و چون مخزن مهمات نیز در مجاورت کابین فرماندهی ناوچه قرار داشت، انفجار مهیبی، منطقه را تکان داد و دود ناشی از آن، بخشی از سطح دریا را پوشاند.

 

خلبانان پس از اطمینان یافتن از این که هیچ هدف دیگری در منطقه وجود ندارد، طی تماسی با ناوچه پیکان، فرمانده ناوچه را از انجام ماموریت، آگاه ساختند. او که از شنیدن خبر انهدام ناوچه عراقی بسیار خوشحال شده بود، از آنها تشکر کرد و اسامی خلبانان شرکت کننده در عملیات را خواست. لیدر دسته پروازی نیز از فرمانده ناوچه به خاطر اطلاعات دقیق و حساب شده اش تشکر کرده و می گوید که اسامی ما در پایگاه هوایی، محفوظ است و در آینده، چنان چه مایل باشند به صورت محرمانه در اختیارشان قرار خواهد گرفت.

شناسایی منطقه برای جدا شدن ناوچه پیکان

لحظاتی بعد از نشستن هواپیماها، یک فروند اف ۴ دیگر از پایگاه به منظور شناسایی و جست وجوی منطقه به پرواز درآمد. ماموریت این فانتوم شناسایی منطقه بود تا اگر ناوچه پیکان در جدا شدن از اسکله با تهدید از ناحیه شناورهای دشمن مواجه شدف به رفع تهدید و یا احیانا انهدام شناور دشمن بپردازد.

 

فانتوم با پرواز بر روی جزیره بوبیان و دهانه خورعبدالله، اطمینان حاصل کرد که خطر و تهدیدی برای حرکت ناوچه پیکان وجود ندارد و به مرکز از طریق کد اعلام نمود که ناوچه پیکان می تواند منطقه را ترک کند و خود نیز به پایگاه بر می گردد.

ناوچه قهرمان پیکان اسطوره شد

ساعتی بعد به پایگاه اعلام می شود که رادار نمی تواند با ناوچه پیکان تماس بگیرد. بلافاصله یک فروند فانتوم به خلبانی سرلشکر شهید “داوود اکرادی” که در این روز تعداد زیادی پرواز عملیاتی داشت و موفق به انهدام چندین ناوچه عراقی شده بود، به پرواز در آمد. در این پرواز، سرگرد خلبان “ناصر گودرزی” به عنوان کمک، اکرادی را همراهی می کرد.

 

فانتوم بلافاصله بعد از پرواز، مسیر اسکله البکر را پیش گرفت در حدود پانزده مایلی اسکله نقطه سیاه رنگ و روغنی در سطح آب دریا مشاهده شد که مشخص می کرد لحظاتی قبل یک کشتی در این مکان غرق شده است. هواپیما به بالای نقطه سیاه رنگ رسید. هیچ اثری نبود تنها تعدادی جلیقه نجات بر روی سطح آب شناور بود.

 

در تعقیب ناوچه عراقی

 

در همین حین خلبان متوجه یک ناوچه عراقی می شود که کمی دورتر با سرعت درحال حرکت به سمت عراق است. یقینا این همان ناوچه ای بود که پیکان را مورد اصابت قرار داده بود. شهید اکرادی بلافاصله به سمت ناوچه حرکت می کند. در همین هنگام از سوی هواپیمای اف ۱۴ مستقر در منطقه به فانتوم اطلاع داده می شود:

 

دو فروند هواپیمای دشمن با سرعت به سمت شما درحال حرکت هستند … بهتر است منطقه را ترک کنید.

 

هنوز پیام هواپیمای اف ۱۴ به پایان نرسیده بود که از سوی رادار زمینی نیز این مسئله تایید شد. خشم ناشی از غرق شدن ناوچه پیکان، آن چنان سینه خلبانان شجاع را به درد آورده بود که به هیچ کدام از اخطارها توجهی نمی کردند.

 

هواپیمای اف ۴ با گردشی سریع به سمت ناوچه اوزای عراقی ادامه مسیر داد. در این هنگام ناوچه عراقی که در محدوده اسکله البکر قرار داشت، از وجود فانتوم ایرانی مطلع شده بود و مدام به چپ و راست می رفت تا از تیرس عقابان تیز چنگال نیروی هوایی در امان بماند؛ ولی خلبانان مصمم بودند به هر قیمتی ناوچه اوزای عراقی را هدف قرار دهند.

 

اخطارهای رادیویی هواپیمای اف ۱۴ شدیدتر می شد. خلبان هواپیمای اف ۱۴ اعلام می کرد که دشمن هر لحظه به شما نزدیک تر می شود، زودتر منطقه را ترک کنید.

 

دو موشک به سوی فانتوم شلیک می شود

 

ناوچه عراقی چون درحال فرار بود باید از ارتفاع بالاتری روی آن قفل راداری انجام می شد و با اوج گرفتن فانتوم، خلبانان عملا در تیررس هواپیماهای دشمن قرار می گرفتند. ولی….

 

خلبان در یک لحظه ارتفاع هواپیما را در نقطه مناسبی بالا کشید و کمک نیز بلافاصله بر روی ناوچه، عمل قفل راداری را انجام داد.

 

در همین هنگام دو فروند هواپیمای دشمن که به فاصله چند مایلی فانتوم رسیده بودند، از ارتفاع گرفتن فانتوم نهایت استفاده را برده و هر کدام موشکی به سوی فانتوم رها کردند.

 

خلبانان بلافاصله شروع به شکستن قفل راداری موشک های دشمن و اختلال در سیستم هدایتی آنها کردند.

 

در این هنگام هواپیمای اف ۱۴ نیز که متوجه شده بود فانتوم به اخطارها توجهی نمی کند، احساس خطر کرده بود و خود را سریعا به محل استقرار فانتوم ها رسانده بود و آماده درگیری با دشمن بود، که هواپیماهای دشمن به محض اطلاع از این موضوع و فرار از دست موشک های دوربرد (فونیکس) مرگبار این هواپیما، پا به فرار گذاشتند.

 

فانتوم در بهترین شرایط برای رها ساختن موشک خود قرار گرفته بود، ولی بالگردهای پشتیبانی دشمن مستقر در منطقه و همچنین توپ های ضد هوایی مستقر بر روی ناوچه به شدت به سوی فانتوم شلیک می کردند.اولین موشک به ناوچه عراقی برخورد می کند
خلبانان بدون توجه به این تهدیدات، تمام حواس خود را متوجه منهدم ساختن ناوچه عراقی کرده بودند.

 

سرانجام لحظه موعود فرار رسید و خلبان در یک موقعیت مناسب، یک موشک ماوریک به سوی ناوچه اوزای عراقی شلیک کرد. موشک از زیر هواپیما رها شد و غرش کنان به سمت ناوچه حرکت کرد و دقیقا به داخل محفظه موتورخانه ناوچه رفت و با انهدام در آن مکان، قطعات متلاشی شده ناوچه به آسمان برخاست.

 

دومین موشک هم شلیک می شود

 

دود ناشی از اصابت موشک به ناوچه، تمام منطقه را پوشانده بود. کمک به خلبان می گوید که ناوچه منهدم شده و بهتر است که منطقه را ترک کنیم؛ ولی شهید اکرادی نمی پذیرد و می گوید:

 

تا از غرق شدن ناوچه اطمینان حاصل نکنیم، منطقه را ترک نمی کنم.

 

شهید اکرادی با گردشی بر روی ناوچه عراقی که درحال سوختن بود، دومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک نمود. با برخورد موشک با ناوچه، زبانه های آتش و دود عظیمی به هوا برخاست. گویی که نفت را بر روی آب به آتش کشیده باشند.

 

سومین موشک کار را یکسره می کند.

 

کمک مجددا به شهید اکرادی می گوید:

 

این ناوچه کارش تمام است، بهتراست برگردیم.

 

ولی شهید اکرادی جواب می دهد:

 

تا انتقام تک تک بچه های ناوچه پیکان را از دشمن نگیرم بر نمی گردم.

 

کمک که می بیند شهید اکرادی مصمم است که ناوچه دشمن به طور کامل به قعر آب های خلیج فارس روانه کندف از او می خواهد ارتفاع را بیشتر کند تا از دود ناشی از سوختن ناوچه در امان باشند و بتوانند سومین موشک ماوریک را به سوی آن شلیک کنند.

 

شهید اکرادی بلافاصله ارتفاع را بیشتر کرده و سومین موشک به سمت ناوچه عراقی شلیک می شود. موشک با برخورد با ناوچه، آن را به چندین قسمت تقسیم می کند و لحظاتی بعد اثری از آن بر روی آب های خلیج فارس نمی ماند.

 

روز بعد از عملیات

 

فردای این روز، یک فروند هلی کوپتر نیروی دریایی به منطقه اعزام می شود تا بازماندگان عملیات روز قبل را چه ایرانی و چه عراقی از سطح آب جمع آوری کند.

 

یکی از معدود بازماندگان ناوچه قهرمان پیکان، بعد از نجات یافتن تعریف می کند که نیم ساعت بعد از هدف قرار گرفتن ناوچه پیکان، درحالی که بر روی سطح آب شناور بوده، مشاهده کرده که چگونه ناوچه ای که آنان را هدف قرار داد توسط یک فروند هواپیمای ایرانی به قعر آب های خلیج فارس فرستاده شده است.

 

نتایج بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی

 

در این عملیات تعدادی از زبده ترین خلبانان هواپیمای اف ۴ و اف ۱۴، تانکرهای سوخت رسان، هواپیمای سی ۱۳۰ و نیز بالگردهای نیروی دریایی شرکت داشتند.

 

خلبانان شجاع نیروی هوایی، در این روز بزرگ ترین عملیات هوایی آفندی و ایذایی را در آسمان منطقه به اجرا گذاشتند و در نهایت علاوه بر انهدام تعداد زیادی از ناوچه های تندرو و اوزای عراقی، دو اسکله البکر و العمیه را نیز به شدت بمباران کردند.

 

طرح ریزی عملیات به شکلی بود که خیلی زود نیروی هوایی عراق به خود شکل تدافعی گرفت. نیروی هوایی عراق در این روز متحمل خسارات جبران ناپذیری شد، به شکلی که در این روز شش فروند هواپیمای دشمن توسط شکاری های نیروی هوایی هدف قرار گرفته و سرنگون شدند.

 

بعد از پایان عملیات هوایی، تازه مشخص شده که خلبانان شجاع نیروی هوایی چه بلایی بر سر عراق آورده بودند. بالگردهای نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران تا چند روز پس از عملیات، خدمه ناوها و ناوچه های منهدم شده و غرق شده عراقی را از سطح آب جمع آوری می کردند.

شرح کامل عملیات مروارید

در سپیده دم هفتم آذر ۱۳۵۹ در یک درگیری شدید، قهرمانان نیروی دریایی ارتش ایران با اتکا به ذات پروردگار، عملیات مروارید را اجرا کردند. در این نبرد هفت ناوچه مدرن و اژدرافکن عراقی از نوع اوزا به قعر دریا فرستاده شدند؛ همچنین چند فروند ناو، تعدادی هواپیما و هلیکوپتر توسط ناوچه همیشه قهرمان پیکان نابود شدند؛ بسیاری از نیروهای دشمن که روی ناوها مستقر بودند به هلاکت رسیدند و تعدادی هم به اسارت در آمدند با اجرای موفقیت‏آمیز عملیات مروارید سکوهای نفتی البکر و الامیه برای اولین بار به دست پرسنل نیروی دریایی ایران افتاد. این دو سکو که برای دشمن اهمیت حیاتی داشت به دست نیروهای ایرانی افتاد و پس از آن صدور نفت عراق از خلیج فارس به صفر رسید. فرماندهان نیروی دریایی ایران با دور اندیشی و با توجه به اینکه جنگ در دریا ابعاد مختلف سیاسی اقتصادی و بین المللی را در بر خواهد داشت چند روز پس از جنگ بخش عظیمی از خلیج فارس را منطقه جنگی اعلام کردند از آن زمان عراق عملن در محاصره دریایی نیروهای ایرانی درآمد و راه مواصلات دریایی به بنادر ام‏القصر و بصره قطع شد.

 

معمولا در هر جنگی کمبود ارزاق و یا قحطی و عدم صدور کالا از راههای آبی در تاریخ جنگهای دریایی به چشم می خورد ولی در ۸ سال جنگ با عراق شاهد بودیم علیرغم بعضی کمبودها ارزاق اساسی به راحتی در اختیار مردم قرار گرفت وصادرات کالا و نفت نیز به روال عادی انجام شد. واین میسر نبود مگر با اراده ارتشی قدرتمند که بتواند سیادت خود را در زمین دریا و هوا حفظ کند.

 

عملیات تسخیر سکوهای البکر و الامیه و انهدام آنها توسط نیروی دریایی و با پشتیبانی نزدیک نیروی هوایی قدرتمند ما صورت گرفت تا آنجا که نیروی دریایی و هوایی عراق مجبور به خروج از بندر شدند و بخش اعظم نیروی دریایی عراق شامل ۷ فروند ناو و ناوچه، ۱۱ فروند هواپیما در این عملیات نابود شدند و هسته اصلی نیروی دریایی عراق منهدم گردید، به طوری که تا به امروز خلیج فارس نشانه از حضور موثر یگانهای شناور عراق را ثبت نکرده است. پس از این عملیات، عراق سیاست ضربه و فرار را در مقابل نیروی دریایی بیشتر کرد و طی آن دو فروند ناوچه موشک‏انداز خود را از دست داد. پس از تلاشهای فراوان باز هم ارتش عراق تغییر سیاست داد و به خرید تسلیحات موشکی ساحل به در از نوع کرم ابریشم و هوا به سطح از نوع اگزوست اقدام نمود؛ زیرا به این صورت می‏توانست بدون درگیری مستقیم، موشکهای خود را از راه دور پرتاب کند.

 

پس از گذشت ۳ هفته از عملیات موفقیت آمیز شهید صفری در آبان ۵۹ به منظور تخریب سکوهای نفتی دشمن عملیات مروارید اجرا گردید. نیروی رزمی ۴۲۱ مستقر در بوشهر که از اولین روز جنگ فرماندهی کلی عملیات دریایی را در منطقه خلیج فارس و دریای عمان بر عهده داشت پس از اجرای اولین مرحلهء موفقیت‏آمیز طرح مربوط به سکوهای مزبور، تصمیم گرفت برای حفظ سیادت دریایی از ترمینال نفتی البکر و الامیه به عنوان سر پل و پستهای دیده‏بانی استفاده کند و با در اختیار گرفتن سکوهای مزبور کنترل نیروهای رزمی سطحی هوایی و تجاری عبوری دشمن را از بنادر ام‏القصر و بندر نفتی فاو را عملی سازد؛ این طرح به منظور دیده‏بانی غافلگیری و کشاندن یگانهای رزمی دشمن به دریا انجام شد.

منطقه عملیات

این عملیات به مدت ۱۰ روز از تاریخ ۱ آذر ۱۳۵۹ بود که بعدن به دلائلی با چند روز تاخیر اجرا شد. عملیات در منطقه‏ای به طول تقریبی ۴۰۰ کیلومتر و عرض ۵۰ کیلومتر (به مساحت ۲۰۰۰۰ کیلومتر مربع) که از شمالی‏ترین نقطه خلیج همیشه فارس تا محدوده عملیاتی نیروی رزمی ۴۲۱ در منطقه دوم دریایی بوشهر را دربرمی‏گرفت.

وضعیت دشمن

در مدت ۳ هفته از عملیات شهید صفری دشمن تلاش مضاعفی را در جهت به‏کارگیری و بهره‏برداری مجدد از سکوها به عمل آورده بود و تعدادی از نظامیان عراق به منظور پاسداری و اقدامات شنودی بر روی آنها مستقر شده بودند؛ به طوری که تحرکات نیروی دریایی عراق در حال افزایش بود اما به دلیل خسارات سنگینی که تاسیسات سکوها وارد شده بود نیروهای عراقی به پشتیبانی آمادی زیادی احتیاج داشتند که به دلیل ناامنی منطقه، این کار به سختی صورت می‏گرفت و روحیه دشمن بسیار ضعیف بود.

وضعیت خودی

نیروی رزمی ۴۲۱ هماهنگی لازم با نیروی هوایی را برای انجام عملیات مشترک برون منطقه‏ای را به عمل آورد و تمرینات لازم که در این رابطه انجام شد که در عمل موجب موفقیت در به‏کارگیری و هدایت ۱۳ فروند جنگندهء F4-E و ۴ فروند F-14A توسط واحدهای شناور نیروی دریایی شد. به‏کارگیری همزمان نیروهای تکاور، واحدهای شناور و نیروی هوایی به صورت گسترده، ناشی از آمادگی قابل توجه نیروها و مناسب بودن طرح و زمان عملیات دریایی داشت.

 اهداف عملیات

    * نابودی بخش قابل توجهی از نیروی دریایی عراق
    * زندانی نمودن باقیمانده افراد نیروی دریایی عراق در بندر ام القصر
    * سیادت نیروی دریایی ارتش ایران در تمام خلیج فارس و دریای عمان
    * جلوگیری از صدور نفت عراق به منظور اختلال در نظام اقتصادی عراق
    * قطع کامل خطوط مواصلاتی دشمن
    * ایجاد پست دیده بانی در سکوی البکر برای نیروی خودی جهت اعمال کنترل بر ترددهای احتمالی و آتی دشمن.
    که جملگی باعث می‏شدند کشور عراق از استفاده از سکوهای مذکور به عنوان یک نقطه آفندی بر علیه نیروی دریایی و هوایی ایران محروم شود.

علل انتخاب منطقه عملیات

تمرکز قوای نیروهای دریایی دشمن در منطقه شمال خلیج فارس که دربرگیرنده حساس‏ترین وحیاتی‏ترین تاسیسات عراق در دریا یعنی ترمینالهای نفتی البکر و الامیه بودند، موجب شد این منطقه جهت وارد آوردن ضربه اساسی و قطع کامل خطوط مواصلاتی دریایی و به ویژه قطع صدور نفت عراق از طریق خلیج فارس، انتخاب گردد.

ضربات و تلفات وارده به دشمن به طور کلی

در طول عملیات غرور آفرین مروارید بخش اعظم نیروی دریایی عراق از هم پاشید و به کلی نابود گردید. خسارات به طور کلی به شرح زیر بود:
    ۵ فروند ناوچه موشک انداز از نوع OSA و OSA2
    ناو مین جمع کن ۱ فروند
    ناو نیرو بر ۱ فروند
    ناوچه تندرو ۳ فروند
    یگان ناشناخته ۲ فروند
    یگان صدمه دیده ۳ فروند
    همچنین تعدادی از نیروهای دشمن به اسارت در آمدند.

 

 خاطرات یکی از بازماندگان این عملیات:

 

با طلوع سپیده ، هواپیماهای ما در آسمان پیدا شدند و لحظاتی بعد ، میگهای عراق هم ظاهر شدند و با روشن شدن هوا ، درست بالای سر ما درگیری هوایی آغاز شد. در این عملیات ، ما به موشک هم مجهز بودیم و با قرار گرفتن هواپیماها در برد موثر ، می توانستیم آنها را هدف قرار دهیم.

 

در این درگیری – درست به خاطرم نیست – یک یا احتمالا ۲ فروند میگ عراقی را به این ترتیب با موشکهایی که در اختیار داشتیم ، از روی تاسیسات زدیم. حدود ساعت ۳۰/۸ صبح یکی از نفرات تیم که در قسمت جلوی خط حمله بود ، اطلاع داد که یکی از میگهای عراقی که آتش گرفته ، به طرف ما می آید ، تماشا کنید! دیدن صحنه ی سقوط میگ دیگر برای ما عادی شده بود و فقط تعداد میگهای سرنگون شده را می شمردیم .

 

برای اطمینان یافتن از سقوط میگ مورد اشاره ، به آن نگاه کردیم ، یکی دیگر از افراد هم به آن چشم دوخته بود، هر دو در یک لحظه متوجه شدیم که این «میگ» نیست ، بلکه یک موشک است که از ساحل عراق یا از سوی یکی از ناوچه های دشمن به طرف ما شلیک شده است. چون اصلا شبیه میگ نبود و بالک قسمت عقب را نداشت. چیزی به شکل استوانه و به رنگ موشی بود که به سرعت به سویمان می آمد.

 

بلافاصله کمین گرفتیم و موشک لحظاتی بعد به قمست جنوبی سکو اصابت کرد. قدرت تخریب این موشک به حدی بود که کلیه تاسیسات را به لرزه در آورد و بشکه های روی اسکله به دریا افتاد و پایه های قمست جنوبی اسکله را که قبلا تصرف کرده بودیم ، منهدم کرد. البته هیچ گونه خساراتی به وسایلی که ما در اختیار داشتیم و پرسنل ما وارد نشد ، بعد از این حادثه ما وضعیت و میزان خسارت وارده و قدرت تخریبی موشک را برای درگیری های احتمالی آینده بررسی کردیم.

 

مطمئنا موشک از ناوچه ی عراقی شلیک شده بود . ما قبلا به عراقی ها اخطار کرده بودیم که سکو را به وسیله ی واحدهای دریایی خود خواهیم کوبید و بهتر است که تسلیم شوند. از این مساله ( اصابت موشک) حداکثر بهره برداری را کردیم و شروع به پیشروی نمودیم و تقریبا بعد از نیم ساعت کلیه ی تاسیسات را به تصرف خود در آوردیم.

 

*تصرف کامل اسکله

 

هر قسمتی را که به تصرف خود در آوردیم ، از پرسنل عراقی خبری نبود . در یک قسمت مهم از سکو که پس از تیراندازی های بسیار شدید آنجا را گرفتیم ، حتی دستگاههای مخابراتی هنوز روشن بود . لباس ها نیز هنوز به میخ هایی که به بدنه ی اسکه کوبیده بودند، آویزان بود. اتاق کنترل تاسیسات که مرکز کامپیوتر ، کنترل و توزیع و پمپاژ نفت بود، به عنوان خوابگاه و محل استقرار مأموران بعثی مورد استفاده قرار گرفته بود .

 

بلافاصله پس از ورود به ین قسمت، درجه ها ، لباس ها و آثاری را که از پرسنل عراقی به جا مانده بود ، اعم از کارتهای شناسایی ، دفتر وقایع روزانه، تقویم و دیگر مدارک با اهمیت را نمونه برداری کردیم و به بررسی دیگر قسمت ها پرداختیم. معلوم بود که بهترین و مهمترین افراد خود را برای حافظت از این تاسیسات مامور کرده بودند و از لباس های باقیمانده در اسکله مشخص بود که اغلب ماموران افسر بودند . هر قسمت را که باز می کردیم، با مقدار زیادی مهمات برمی خوردیم . در یک قسمت ، تعداد خیلی زیادی اسلحه کلاشینکف از درون جعبه های دربسته به دست آوردیم.

 

آنها دور تا دور خود را مسلسل ضد هوایی کالیبر۵۰ گذاشته بودند که با کمک آچار و دیگر وسایل که در آنجا بود، آنها را باز کردیم و بعدا مورد استفاده قرار دادیم. از جمله تجهیزات دیگر ، مقدار زیادی موشک سام ، اسحله ی کمری ، آذوقه و کنسرو بود که بعدا از مهمات به دست آمده در این قسمت، برای تخریب همان تاسیسات استفاده کردیم. در اینجا بود که فهمیدیم اغلب پرسنل مستقر در این اسکله شبانه با شنا ، قایق و یا دیگر واحد های شناور، اسکله را ترک کرده بودند و اغلب آنها هنگام فرار به وسیله ناوچه پیکان منهدم شده بودند.

 

بعد از تصرف کامل اسکله ، بلافاصله با مرکز عملیات خودمان تماس برقرار کرده ، اعلام کردیم که :«منطقه در اختیار ماست پاکسازی کامل ، بدون تلفات، روحیه عالی و آماده برای اجرای مراحل بعدی عملیات هستیم، اگر پیام خاصی هست ، مارا در جریان قرار دهید.» پس از آن ، بلافاصله در تمام مناطق سکو پست های دیده بانی برقرار کردیم و در سطح تاسیسات تقسیم شدیم تا بتوانیم به نحو احسن  کار خود را انجام دیم .

 

*بر افراشتن پرچم جمهوری اسلامی ایران

 

مساله ای که برای ما مهم بود و در روز اول می بایست انجام می شد، ولی به علت شروع درگیری شدید عملی نشد، مساله  رساندن مهمات و آذوقه به وسیله ی واحدهای شناور ما بود. مرحله ی بعدی، عملیات رساندن مقدار زیادی مهمات برای تخریب تاسیسات و آذوقه و مهمات دستی برای اعضای تیم بود. وقتی درخواست را مخابره کردیم، بعد از گذشت حدود نیم ساعت ، از طریق ستاد عملیاتی پیام داده شد که تماس بگیرید، پیام مهمی داریم.

 

وقتی تماس گرفتیم ، متن پیام تقریبا چنین بود که سریعا مرحله آخر عملیات را به اجرا در آورید و اسکله را ترک کنید، وسیله ی ترابری برایتان فرستاده نخواهد شد. ما می بایست بعد از پایان عملیات، با ناوچه پیکان که محور اصلی عملیات و نزدیک ترین ناوچه به تاسیسات بود، به طرف آبهای ایران حرکت کنیم. فاصله ی ما با جزیره ی بوبیان تقریبا چهار مایل بود و جزیره و برجکهای دیده بانی را ما کاملا می دیدیم.

 

بعد از دریافت پیام و شناسایی آن برای تخلیه اسکله و اقدام برای عملیات پایانی آماده شدیم. یکی از مراحلی که بسیار برای ما اهمیت داشت و در برنامه عملیات گنجانده شده بود، به اهتزاز در آوردن پرچم جمهوری اسلامی ایران بر روی تاسیسات و فیلمبرداری از این مراسم بود که ارزش زیادی برای ما داشت. در وسایلی که همراه برده بودیم، پرچم سه رنگ جمهوری اسلامی ایران را همراه داشتیم، بلافاصله آن را به گردنم بستم و از دکل عظیم مخابراتی تاسیسات که ۴۲۰ پله داشت ، بالا رفتم. تعداد پله ها به این خاطر در ذهنم مانده است که هنگام بالا رفتن پله ها را در مسیر بالا رفتن شمردم و وقتی بالای دکل  رسیدم، متوجه شدم که درگیری هوایی هنوز هم دربالای سر ما ادامه دارد.

 

یک فانتوم ایرانی با یک میگ عراقی در نبرد بود که بعد از چند دقیقه میگ در حالی که شعله های آتش از آن زبانه می کشید، به داخل دریا سرنگون شد. وقتی بالای دکل رسیدم ، تازه متوجه شدم که از فرط عجله با خود طناب بر نداشتم، بلافاصله چاقوی خود را باز کردم و با استفاده از کابل آنتن تلویزیون ، طنابی درست کرده، پرچم جمهوری اسلامی ایران را بر فراز تاسیسات عراقی ها به اهتزاز در آوردم.
در این لحظه از شادی در پوستم نمی گنجیدم. به اطراف نگاه کردم . ارتفاع به قدری زیاد بود که تا برد زیادی را می شد دیده بانی کرد و کمی با دقت به قسمت ساحل عراق نگاه کردم، متوجه شدم که یک ناوچه ی عراقی به طرف تاسیسات در حرکت است. چون صدا به پایین نمی رسید به سرعت پایین آمدم ، تا بتوانم از دستگاه های مخابراتی تماس با ناوچه ها که در روی سکو قرار داشتف استفاده کنم.

 

به حدی سریع آمدم که کلیه ماهیچه های پشت پاهایم پاره شد. من بعدا متوجه این مساله شدم. بعد از رسیدن به سکو با افسر نیرون هوایی مسئول همکاری با تیم تماس گرفتم و بلافاصله یکی از جنگنده های ما روی آن هدف هدایت شد و دو دقیقه بعد توانست ناوچه عراقی را به قعر دریا بفرستد. وقتی آن هدف منهدم شد، ما فکر کردیم که دیگر چیزی در منطقه نیست، در حالی که در قسمت بعدی عملیات دریافتیم یکی از واحد های دشمن پشت همین تاسیسات مخفی شده است و ما اصلا متوجه حضور این هدف نشده بودیم .

 

به هر حال بلافاصله شروع به تخلیه تاسیسات کردیم. یعنی کلیه وسایلی که به دردمان می خورد و مورد احتیاج ما بود، از جمله مهمات و سلاحهایی را که از عراقیها به غنیمت گرفته بودیم، به درون ناوچه حمل کردیم و با کمک پرسنل ناوچه ی پیکان ، توانستیم در حدود تقریبی بیست دقیقه اسکله را تخلیه کنیم. هر قسمتی را که ترک می کردیم ، آن قسمت از اسکله را با مهماتی که خود عراقی ها به جای گذاشته بودند ، تخریب می کردیم.

 

*حرکت به سوی ایران

 

 بلافاصله بعد از اینکه اعضای تیم ما روی ناوچه آمدند ، ناوچه به سرعت به سوی آبهای ایران به حرکت در آمد. بعد از اینکه ناوچه از اسلکه فاصله گرفت ، با پرسنل ناوچه که همگی پرسنل نیروی دریایی بودند و هر یک به نوعی در عملیات با ما همکاری داشتند ، شروع به صحبت کردم، در مورد تعداد واحدهایی که به وسیله ی پیکان غرق شده بود و به طور کلی ضرباتی که در طی این دو روز به دشمن زده بودیم ، گپ می زدیم.

 

نزدیک به بیست دقیقه از حرکت ما می گذشت که یک بار دیگر به طرف تاسیسات نگاه کردم تا ببینم قسمت هایی که به وسیله ی تیم ما تخریب شده، آیا همچنان می سوزد یا نه؟ در همین لحظات متوجه دو توده دود مانند در گوشه ی سمت چپ تاسیسات شدم ، داد زدم: موشک! در این موقع سرکار ناوسروان «حسین حفیظی» یکی از دوستان صمیمی و از بهترین همدوره های من که فرمانده دوم ناوچه ی پیکان بود، بلافاصله با مانور صحیحی که انجام داد، باعث نجات پرسنل از این موشک عراقی ها شد.

 

از دو موشک عراق که به سوی ما شلیک شده بود و ما در آخرین لحظه آن را کشف کردیم ، اولین موشک که رنگ ماشی و نوک قرمز داشت، از بالای سر ما رد شد و درون آب افتاد و موشک دوم که با فاصله زمانی بسیار کم ، حدود ۲ یا ۳ ثانیه به دنبال موشک اول شلیک شده بود، چون ناوچه با سرعت زیاد در حال چرخش به سمت چپ بود، در داخل موجی که در قسمت پاشنه ی ناوچه (قسمت عقب ناوچه) به وجود آمده بود، افتاد، ولی قدرت انفجار موشک به قدری زیاد بود که علی رغم منفجر شدن در درون آب و قسمت عقب ناوچه ،. توپ ضد هوایی ناوچه را کاملا ذوب کرد و پروانه های ناوچه را از جا کند و پاشنه ی ناوچه کاملا نابود شد، به طوری که قسمت های داخلی ناوچه و قسمت های فنی را که پرسنل داخل آن بودند، کاملا آب فرا گرفت.
(انفجار موشک در چند لحظه بیشتر دیده نشد، اما آنچه که در همان چند لحظه دیدم ، مانند یک نوار تصویری در ذهنم نقش بسته است) بر اثر انفجار موشک کلیه قایق های نجاتی که در قسمت عقب و بالای ناوچه بود، در داخل پوسته ی لاستیکی ذوب شد. پرسنل ناوچه جلیقه های نجات به گردن داشتند، اما از آنجا که جنس این جلیقه ها پلاستیکی است، بر اثر انفجار موشکف جلیقه ها در جا ذوب گردید و پرسنلی که در قسمت پاشنه بودند دست یا پا و یا قسمت های دیگری از بدنشان قطع شد.

 

*سقوط در دریا

 

با اینکه دستور تخلیه و ترک ناوچه داده شده بود، هیچ یک از پرسنل حاضر به ترک ناوچه نبودند؛ چون واقعا ناوچه عین کشور و خانه شان بود، حاضر بودند غرق شوند ، ولی حاضر به ترک کردن ناوچه نبودند و در آن حالت اضطراری مجددا برای دفاع آماده شدند و با تلاش بسیار یکی از ژنراتورها را روشن کردند. توپ سینه ناوچه نیز که از کار افتاده بود، بار دیگر آماده شدند تا آن را به کار بیندازند.

 

من که بر اثر اصابت ترکش مجروح شده بودم، وقتی که با این وضعیت مواجه شدم، به اطرافم نگاه کردم، تمام پرسنلی که در اطرافم بودند، زخمی شده بودند.تمام گوش ها پاره شده بود و خون از آنها بیرون می زد. صورت ها به قدری زخم برداشته بود که افراد قابل شناسایی نبودند. در کلیه قسمت هایی که ما ایستاده بودیم، خون پاشیده بود و من از دیگران وضع بهتری داشتم، زیرا به خاطر می آورم در لحظه ی اصابت موشک به پاشنه ، تنها کاری که کردم، این بود که یکی از دست های خود را جلوی صورتم آوردم و در نتیجه یکی از چشمانم مورد اصابت ترکش قرار نگرفت، ولی سمت راست صورتم خونین و مجروح شد و بلافاصله ورم کرد.

 

تنها با یک چشم قادر به دیدن بودم. بعد از اینکه وضع خودم و بچه ها را ارزیابی کردم، به یکی از نفرات تیم خودمان که پشت سرم ایستاده بود، گفتم یکی از اسلحه ها را به من بدهد. گفت: خشاب ندارم. گفتم ایرادی ندارد خودم خشاب دارم. فانسقه به کمرم بود و هنوز تعداد زیادی خشاب ژ – ۳ و یوزی داشتم. تعدادی نارنجک نیز دور کمر و درون جیب هایم بود. علاوه بر اینها در داخل اورکتم نیز دو قبضه اسلحه کمری داشتم که بضامن آماده بود.

 

موشک حدود ساعت ۵۰/۱۲ الی ۵۵/۱۲ به پاشنه ی ناوچه اصابت کرد. هنوز ساعت ۱ نشده بود؛ اسلحه را از دوستم گرفتم و آن را مسلح کردم، زیرا می دانستم که با توجه به از کار افتادن ژنراتور و رفتن برق وضعیت اضطراری ، تنها راه مقابله با خطر ، فعلا اسلحه سبک است. خودم را به بالای پل فرماندهی رساندم و به زانو نشستم.

 

نفر بعدی یک «یوزی» گرفت و یکی دیگر از افراد تیم یک قبضه تیربار «ام – ژ۳ » را که آماده ی شلیک بود، آورد. می دانستیم که هنوز روی رادار دشمن یک هدف هستیم. آماده ی دریافت جز سلاحهای سبکی که در دستمان بود، نداشتیم. بچه هایی که زخمی شده بودند، ناله می کردند و کمک می خواستند. داد زدم دکتر را بفرستید قسمت عقب پاشنه.

 

دکتر لحظاتی بعد برای کمک به یکی از نفرات که در قسمت سینه ( جلو ناوچه ) کمک می خواست، بالای سر اون حاضر شد. در همین لحظه یکی از نفراتی که در قسمت «سینه» ناوچه بود، داد زد: موشک! بلافاصله به افق روبرو چشم  دوختیم و متوجه موشک شدیم. تصمیم داشتیم در آخرین لحظه موشک را بزنیم و وقتی فشنگ هایمان تمام شد، بپریم توی آب.

 

وقتی داد زدم موشک، پرسنلی که در داخل ناوچه بودند، آنها که توانی داشتند، تک تک بداخل آب پریدند و آماده ی شلیک شدیم. من و نفری که از تیم ما بود و یوزی به دست داشت، نشانه روی کردیم و ماشه را چکاندیم . من چند ثانیه فقط صدای تیراندازی شنیدم و وقتی متوجه شدم که خشاب خالی شده است، بلند شدم به طرف جلو که بپرم توی آب، ولی دیگر دیر شده بود.
وسط زمین و هوا بودم که دیگر چیزی نفهمیدم و بی هوش شدم.قبل از بی هوش شدن، متوجه شدم که موشک بالای سر ما و در فاصله خیلی نزدیک  بالای ناوچه منفجر شد. بعد از چند ثانیه ناگهان انفجار دو برابر شد، فکر می کنم دو موشک بود که پشت سر هم شلیک گردید و موشک چهارم داخل موشک سوم منفجر شد. من در قسمت بالای پل فرماندهی یعنی بالاترین قسمت ناوچه ایستاده و در حال پرتاب خود به داخل آب بودم که این اتفاقات افتاد. شدت و موج انفجار به حدی قوی و شدید بود که به قسمت های جلو ناوچه صدمات زیادی وارد شد و من دیگر چیزی نفهمیدم.

جنگ نفت کش ها

 

براى نخستین بار عراق به ترمینال نفتى ایران در جزیره خارک در ۲۴ سپتامبر ۱۹۸۰ میلادى (۲ مهر ۱۳۵۹) حمله کرد و بیست روز بعد تعدادى از مخازن سوخت را در تهران مورد حمله قرار داد و قبل از آن نیز ۱۵۰ مخزن ذخیره نفت را در آبادان به آتش کشید. حمله به میدان نفتى نوروز که یکى از ۳ میدان نفتى مهرگان و نزدیکترین حوزه نفتى فلات قاره ایران به جبهه جنگ بود؛ نیز مورد اصابت موشک هاى دشمن واقع شد که بر اثر تخریب لوله اصلى و نابودى کامل سکو باعث نشت روزانه ۲ تا ۲ هزار و پانصد بشکه نفت به آبهاى خلیج فارس شد. تهاجمات عراق به سکوهاى نفتى، تولید پالایشگاه هاى آبادان، تهران، شیراز و کرمانشاه را به کمتراز نصف تقلیل داد. در عین حال، آنچه «جنگ نفتکش ها» نامیده شد تأثیر ویژه اى بر آغاز جنگ در خلیج فارس داشت. تمایل عراق به گسترش جنگ با حمله به اهداف استراتژیک ایران در جزیره خارک و کشتى هاى در حال بارگیرى یا تردد به این جزیره، نمایان شد. جنگ نفتکش ها با عملیات رمضان و حمله عراق به جزیره خارک شروع و در تعیین نتیجه نهایى جنگ ایران و عراق به عاملى تحریک کننده تبدیل شد .

بدین صورت که پس از ناکامى نخست عراق در حمله به خارک در سال هاى ۱۳۶۱ و ۱۳۶۲ دور جدیدى از حملات عراق از سال ۱۳۶۳ آغاز شد و آنچه مورد نظر عراق بود در واقع در سال ۱۳۶۵ تحقق یافت و پیامدهاى آن با اسکورت نفتکش ها در سال ۱۳۶۶ آشکار گردید و جنگ براثر گسترش و تشدید آن با مداخله قدرت هاى بزرگ در سال ۱۳۶۷ به پایان رسید. تا پایان سال ۶۲ همه تلاش هاى عراق بر این موضوع متمرکز بود که کارایى جزیره خارک را براى صدور نفت ایران مختل کند، ولى تعد د نقاط بارگیرى که براى ۶ / ۵ میلیون بشکه در روز طراحى شده بود – و تأسیسات محافظت شده، به ایران اجازه مى داد از هدر رفتن نفت جلوگیرى کند و بلافاصله از یک نقطه بارگیرى به نقطه دیگر روى آورد. نقاط بارگیرى مورد اصابت قرار گرفته نیز نسبتاً به راحتى تعمیر مى شدند و این امر تلاش عراق را براى وارد آوردن آسیب بعدى براى اخلال یا توقف کامل صادرات نفت ایران با شکست همراه کرد. اما از سال ۱۳۶۳ به بعد تحولى در وضعیت منطقه ایجاد شد؛ زیرا عراقى ها براى قطع صادرات نفت ایران حوزه عملیاتى را تا منطقه شمال قطر گسترش دادند و به صورت آشکار از دولت فرانسه هواپیماى «سوپر اتاندارد» و موشک هاى « اگزوست» دریافت کردند تا توان دریایى خود را افزایش دهند. پیش از این، عراقى ها با موشک هاى ساحل به دریا یا با هواپیما و هلى کوپتر هاى معمولى به اهداف دریایى حمله مى کردند، اگر چه این حملات دقیق نبود، اما عراقى ها با گرفتن موشک هاى ضد کشتى اگزوست، که قیمت هر یک از آنها بیش از یک میلیون دلار بود، فعالیت گسترده اى را آغاز کردند و در مجموع تا پایان جنگ از یکهزار و ۲۰۰ فروند موشک اگزوست استفاده کردند .

عراق براى تحقق اهداف خود در حمله به تأسیسات نفتى و نفتکش هاى ایران، به سلاح هاى جدید و گسترش عملیات هوایى نیاز داشت. به این منظور، طارق عزیز در پایان سال ۱۳۶۲ تقاضاى خرید پنج فروند هواپیماى « سوپر اتاندارد»، مجهز به موشک هاى «اگزوست» را تسلیم پاریس کرد. فرانسه اجازه داد خلبانان عراقى به طور محرمانه در یک پایگاه هوایى فرانسه در حوالى شهر «برست» آموزش ببینند . هواپیماى سوپر اتاندارد که على رغم اعتراض هاى ایران به عراق تحویل داده شد، نیروى هوایى عراق را متحول کرد. به نوشته یکى از نشریه هاى آمریکایى، به نقل از منبع خود در وزارت دفاع فرانسه، حتى خلبانان فرانسوى نیروهاى عراقى را در جنگ نفتکش ها یارى دادند .

مرحله جدید حملات عراق در سال هاى ۱۳۶۴ و ۱۳۶۵ متعاقب روابط جدید عراق با آمریکا آغاز شد و در نتیجه عراق سطح استراتژى حمله به اهداف مهم خود را ارتقا داد. در این مرحله، تجهیزات ارسالى به عراق از نظر حجم و کیفیت تغییرات اساسى کرد. فرانسه به درخواست هاى جدید عراق براى دریافت ۲۴ فروند میراژ پاسخ مثبت داد. تحویل هواپیماهاى میراژ اف-۱ توانایى نیروى هوایى عراق را براى هدف قرار دادن خطوط حمل و نقل دریایى و بویژه خطوط نفتى ایران افزایش داد و همین امر باعث شد تا براى نخستین بار این هواپیماها به پالایشگاه اصفهان حمله و آن را بمباران کردند. عراقى ها همچنین پالایشگاه نفت تبریز را در مرداد ۱۳۶۵ بمباران کردند. حملات عراق به جزیره لارک و سیرى در تابستان سال ۱۳۶۵ بیان کننده تحول اساسى در حملات هوایى عراق و استفاده از روش سوختگیرى در آسمان براى حمله به اهداف در عمق خاک ایران بود .

 در جنگ نفتکش ها در حالى که در ۳ سال اول جنگ فقط به ۴۸ کشتى بازرگانى حمله شده بود، در سال ۱۳۶۳ به ۷۱ کشتى بازرگانى حمله شد و در سال هاى ۶۴ و ۶۵ در مجموع بیش از ۱۲۰ هدف مورد حمله قرار گرفت.همچنین تلفات انسانى ناشى از این حملات در سال هاى ۶۳ تا ۶۵ به ۱۷۸ نفر رسید. عراق با حمله به نفتکش ها و تأسیسات نفتى، موجب کاهش صادرات ایران شد. ایران در سال ۱۳۶۳ به میزان ۱ / ۳۶ میلیون بشکه، سال ۶۴ به میزان ۱ / ۸ میلیون بشکه و در سال ۶۵ به میزان ۱ / ۵ میلیون بشکه نفت در روز صادر کرد. در آمد نفتى ایران ۱۰ / ۹ میلیارد دلار در سال ۱۳۶۳ و ۱۲/ ۵۹ میلیارد دلار در سال ۶۴ و ۶ / ۸۱ میلیارد دلار در سال ۶۵ بود .

 در سال ۱۳۶۵ علاوه بر کاهش صدور نفت ایران، به دلیل کاهش قیمت نفت عملاً درآمد نفتى ایران، به کمترین میزان در سال هاى جنگ رسید. در نتیجه، ایران علاوه بر تحمل هزینه هاى بسیار، مجبور شد در قیمت نفت تخفیف هاى زیادى بدهد تا با امکان ادامه فروش ، همچنان از درآمدهاى نفتى برخوردار شود. مقابله به مثل در جنگ نفتکش ها سیاست ایران درباره مردم عراق و تفکیک مردم از حکومت بعث و همچنین نقش تاریخى ثبات بخشى ایران در خلیج فارس و نیاز به امنیت در منطقه براى صدور نفت، موجب شد تا ابتدا در برابر حملات عراق به نفتکش ها و شهرها هیچ واکنشى نشان ندهد، ولى ضرورت جلوگیرى از افزایش فشار عراق به ایران و بازداشتن آن کشور موجب شد تا سیاست مقابله به مثل را اتخاذ کند. سیاست مقابله به مثل در خلیج فارس از سال ۱۳۶۳ آغاز شد. چنانکه در سال هاى ۶۱ و ۶۲ باوجود حملات عراق به خارک و نفتکش ها (درکل ۳۸ مورد ) ایران هیچ واکنشى از خود نشان نداد، تا این که از نیمه دوم سال ۱۳۶۲ با انتشار گزارش تحویل هواپیماى « سوپر اتاندارد» به عراق، نگرانى ایران افزایش یافت. در آن زمان نخست وزیر وقت مهندس موسوى گفته بود: «اگر خلیج فارس براى ایران نا امن شود، براى همه کشورها نا امن خواهد شد .»

 از این رو ایران با هدف بازدارندگى، موضوع مسدود کردن تنگه هرمز را مطرح کرد.» امام راحل نیز خطاب به کشورهاى منطقه و کشورهایى که از نفت استفاده مى کنند هشدار داد دولت ایران با قدرت تنگه هرمز را مسدود مى کند، اما نظر به این که ماهیت سیاست هاى آشوب طلبانه حزب بعث- به دلیل نگرانى از شکست در جنگ- منشأ بحران آفرینى در خلیج فارس ارزیابى مى شد لذا از قرار گرفتن در مسیر سیاست هاى عراق اجتناب شد و به همین دلیل ایران در تحلیلى که از اهداف و ماهیت سیاست هاى عراق داشت به جاى مسدود کردن تنگه هرمز سیاست جدیدى را اتخاذ کرد و در اردیبهشت ۶۳ نخستین مقابله به مثل ایران، حمله به نفتکش دشمنى بود .

در این مرحله از اقدام هاى دریایى و هوایى ارتش استفاده مى شد و طبق آمارهاى موجود در مجموع در سال۶۳ عراق به ۵۳ نفتکش ایرانى حمله کرد در حالى که واکنش ایران حمله به ۱۸ نفتکش عراقى بود. در تابستان سال۱۳۶۴ عراق موج جدیدى از حملات گسترده را به خارک از سر گرفت؛ چنانکه شصت بار حمله هوایى در این دوره شش ماهه به ثبت رسید. با این حملات، نگرانى هاى ایران تشدید شد؛ زیرا علاوه بر خساراتى که متحمل شده بود سیاست مقابله به مثل تأثیر چندانى نداشت. در این مرحله عراق ۳۳ نفتکش و ایران ۱۴ نفتکش را مورد هدف قرار دادند .

در نتیجه ایران بازرسى از کشتى ها را در تنگه هرمز آغاز کرد. ایران براى بار دیگر سیاست هاى خود را براى دشمنان اعلام کرد: «روزى که ما نتوانیم از خلیج فارس نفت صادر کنیم، خلیج فارس براى هیچ کس نباید آماده صدور نفت باشد. اگر یک کشتى از ما زده شود، کشتى هاى دیگرى هم زده مى شود، حالا از هر کس مى خواهد باشد.» در شهریور۱۳۶۴ فرمان امام (ره) براى تشکیل سه نیرو در سپاه نقطه عطفى در گسترش فعالیت هاى سپاه در منطقه خلیج فارس بود تا با امکانات کم و با روش هاى جدید و کم هزینه سیاست هاى مقابله به مثل را دنبال کند. در سال۱۳۶۵ سپاه مقابله به مثل را آغاز کرد. در حالى که عراق به ۶۶ نفتکش حمله کرد. ایران ۴۱ نفتکش را مورد حمله قرار داد. در واقع تعداد حملات در سال۶۴ فقط ۴۷ مورد بود ولى در سال بعد به یکصد و هفت مورد افزایش یافت. علاوه بر این، سپاه در سال،۶۵با عملیات کربلاى،۳ اسکله العمیه را تصرف و عراق را براى مدتى از این پایگاه دریایى محروم کرد. در همان سال به موازات حمله به نفتکش ها در مقایسه با سال قبل، قیمت نفت نیز به طور بى سابقه اى کاهش یافت، چنان که از ۲۶دلار به ۶دلار رسید. درآمد ارزى ایران در این سال فقط شش میلیارد دلار بود که بخش اعظم آن براى ادامه جنگ استفاده مى شد. حضور آمریکا در خلیج فارس موقعیت نظامى ایران پس از تصرف منطقه فاو، کویت را نگران کرد که ایران نسبت به حمایت هاى آن کشور از عراق واکنش نشان دهد و در وضعیتى که ایران پیروزى جدیدى در منطقه شرق بصره به دست آورد و عراق مرحله سوم جنگ نفتکش ها را شروع کرده بود دولت کویت در تاریخ سیزده ژانویه۱۹۸۷م (۲۳ دى۱۳۶۵) از سفارت آمریکا خواست تا نفتکش هاى کویت با نصب پرچم آمریکا از حمایت دریایى این کشور برخوردار شوند .

 کویت به شوروى نیز درخواست مشابهى داد. ابتدا ایالات متحده واکنش خاصى نسبت به این خواست نشان نداد، اما وقتى واشنگتن دانست شوروى حاضر شده است پرچم خود را روى یازده کشتى کویتى نصب کند، بلافاصله پذیرفت آن یازده کشتى را زیر پرچم خود محافظت کند. از این رو در تاریخ ۲۱جولاى ۱۹۸۷ (۳۰ تیر۱۳۶۶ )نخستین پرچم آمریکا بر نفتکش هاى کویتى برافراشته شد و نخستین کاروان (تحت اسکورت) براساس برنامه ریزى زمان بندى شده در ۲۲جولاى (۳۱تیر ۶۶) وارد خلیج فارس شد. برخورد نفتکش «بریجتون» با مین، پیش درآمد برخوردهاى میان نیروهاى ایران و آمریکا بود، چنانکه در هشتم اکتبر (شانزده مهر۶۶ ) بالگردهاى آمریکایى به قایق هاى ایرانى تیراندازى کردند و متقابلاً ایران نیز اعلام کرد در تاریخ ۲۲نوامبر (اول آذر) به چهار فروند بالگرد آمریکا تیراندازى کرده است. آمریکا همچنین سکوهاى نفتى ایران را مورد تهاجم قرار داد.برخى از تحلیلگران معتقدند حادثه کشتى «بریجتون» از لحاظ سیاسى به ضرر آمریکا تمام شد و اگر ایران اقدام تلافى جویانه انجام مى داد این ضرر بیشتر مى شد. در هر صورت درگیرى ایران و آمریکا با حملات متقابل ادامه یافت. در این مرحله، گرچه آمریکا هدفش اسکورت نفتکش ها و تأمین امنیت آمد و شد کشتى ها در خلیج فارس بود، ولى آمارها نشان مى دهد دامنه درگیرى ها با گذشت زمان رو به افزایش گذاشت.در حالى که در سال ۱۹۸۶م (۱۳۶۵) در مجموع به یکصد و یازده هدف دریایى حمله شد، ولى در سال۱۹۸۷م (۱۳۶۶) این آمار به ۱۷۹ هدف افزایش یافت، که از این تعداد ۸۸هدف را عراق و ۹۱ هدف را ایران مورد حمله قرار داد در حالى که این آمار در سال قبل، ۶۶هدف از سوى عراق و ۴۵ هدف از سوى ایران بود. علاوه بر این، انفجار دفتر هواپیمایى «پان امریکن» در کویت و اصابت موشک به بندر الاحمدى کویت نشان داد، حضور آمریکا به دلیل اهداف و ماهیت آن، ناامنى بیشترى را به دنبال دارد. بسیارى از ناظران و تحلیلگران، رویارویى ایران و آمریکا را نشان دهنده فشار آمریکا و متحدانش براى واداشتن ایران به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و ترک عملیات نظامى و ورود به مرحله سیاسى و دیپلماسى عنوان کردند. سرانجام با تصویب قطعنامه۵۹۸ در تاریخ ۳۰تیر ۱۳۶۶ در شوراى امنیت سازمان ملل، روند درگیرى در منطقه خلیج فارس در زمستان ۱۳۶۶ روبه کاهش گذاشت. یکى از عوامل مهم در پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوى ایران، تغییر استراتژى حمایت مستقیم از صدام، تحت پوشش حفظ صلح و امنیت بین المللى در خلیج فارس و جلوگیرى از تبلیغات جهانى برضد ایران وجنگ طلب دانستن این کشور بود .

منابع :

-کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس/ علی سمیعی/ نمایندگی ولی فقیه درنیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی/تهران/۱۳۷۶

– تاریخ دفاع مقدس/ اسماعیل منصورى لاریجانى/ صریر/تهران/۱۳۸۳

-نقد و بررسى روند پایان جنگ/محمددرودیان/مرکز مطالعات جنگ سپاه/تهران/۱۳۷۸

-جنگ تحمیلى از دیدگاه حقوق بین الملل/ محمداسکندرى/مرکز مطالعات جنگ سپاه/تهران/۱۳۷۳

-زنگ تاریخ / علی اکبر رئیسی /صریر/تهران/۱۳۸۴

-روزنامه ایران،حمیرا حیدریان

dsrc.ir

-پایگاه اطلاع رسانی شرکت ملی نفت ایران

جنگ ایران و آمریکا در خلیج فارس

 

شرح عملیات 

سرانجام در تاریخ ۶۶/۷/۱۶ سه فروند هلى‏کوپتر  MH6 آمریکایى که جزو نیروى ویژه ۱۶۰ آمریکا بودند با چهار فروند قایق ایرانى در جنوب غربى جزیره فارسى رودر رو شدند. در جریان این عملیات شهادت طلبانه،پس از آن که یک فروند هلیکوپتر آمریکایى توسط شهید “محمدی‏ها ” سرنگون گردید…

درگیری در خلیج فارس و گسترش آن با حملات عراق به پایانه های نفتی ایران در جزیره‌ی خارک در سال ۶۳ و سپس حمله به نفت‌کشها و کشتی‌های ایران در سال‌های بعد، برپایه این تحلیل انجام گرفت که ایران، مادامی که قادر به تولید و فروش نفت و سپس تهیه‌ی سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراین قطع صدور نفت ایران هسته مرکزی تلاش های عراق را تشکیل می‌داد.

 

مسوولان جمهورى اسلامى ایران در نوروز ۱۳۶۵، این سال را “سال تعین سرنوشت جنگ ” نام نهادند. گر چه اجراى عملیات کربلاى ۵ در این سال بود که ابرقدرت‏ها ناچار به تصمیم گیری در پایان دادن به جنگ ایران و عراق شدند اما در حقیقت سرنوشت نهایى دفاع مقدس در سال ۱۳۶۶ مشخص گردید.
در این سال حامیان منطقه ه‏اى و بین ‏المللى عراق به این نتیجه قطعى دست یافتند که ارتش عراق نه تنها براى تداوم جنگ فرسایشى در جهت محدود ساختن نهضت اسلامى ایران قابل اعتماد نیست، بلکه حتى توانایى حفظ دولت لائیک بعثى را هم در برابر تهاجمات غیرمعمول “بسیجیان تکبیرگوى ایران ” ندارد. از همین رو تلاش ابرقدرت‏هاى شرق و غرب در قالب “سازمان ملل متحد ” و “شوراى امنیت ” براى پایان دادن به این جنگ با حداقل نتیجه مورد قبول ابرقدرت‏ها – یعنى جنگى بدون برنده – آغاز شد و اوج این تلاش با تصویب قطعنامه ۵۹۸ و آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏هاى کویتى آشکار گردید.
نتیجه طبیعى اسکورت نفتکش‏هاى کویت، تامین امنیت صادرات نفتى عراق بود، چرا که کویت یکى از اصلى‏ترین و موثرترین متحدین عراق محسوب مى‏شود و جانبدارى از کویت در حقیقت حمایت و پشتیبانى از عراق بود.
به این ترتیب جمهورى اسلامى، عملیات اسکورت نفتکش‏ها را اعلام جنگ غیررسمى آمریکا به ایران درخلیج فارس دانست و نیروى دریایى سپاه پاسداران و ارتش جمهورى اسلامى مأموریت مقابله به مثل با آمریکا در خلیج فارس را بر عهده گرفتند.
جنگ اول نفت‏کش‏ها حدود هشتاد روز به طول انجامید و در نهایت با عقب‏نشینى آمریکا از مواضعش پایان گرفت.

* جمعه ۱۳۶۶/۵/۲، ۲۷ ذیقعده ۱۴۰۷ و ۲۴ ژوئیه ۱۹۸۷؛ ساعت ۷ بامداد:

عرض جغرافیایى ۵۸-۲۵ شمالى و نصف‏النهار ۵۰/۴۹ شرقى، صداى انفجار مهیبى آب هاى نیلگون خلیج فارس را به تموج وا مى‏دارد و رشته افکار ناخدا “ویلیام ماتیس ” را پاره مى‏کند. او سه روز قبل ناوگانى متشکل از سه ناوکش آمریکایى و دو نفتکش کویتى را از بندر “خورفکان ” در امارات متحده عربى به سمت بندر “الاحمدى ” کویت به حرکت درآورده بود و حالا که فقط ۹۰ مایل از این سفر پر دردسر باقى مانده بود که این صداى انفجار همه چیز را به هم ریخت. در کمتر از پنج دقیقه آنچه پیش آمده بود، روشن شد. نفتکش کویتى “بریجیتون ” که در محاصره چهار ناوشکن آمریکایى قرار داشت، با یک مین دریایى برخورد کرده بود. خیلى زود معلوم شد هر ۲۴ خدمه این نفتکش غول پیکر زنده هستند ولى یک سوراخ به مساحت ۴۳ متر مربع در پهلوى چپ “بریجتون ” به وجود آمده بود. ناخدا “ماتیس ” بلافاصله پس از ارزیابى ابتدایى واقعه مستقیما با کاخ سفید تماس گرفته و ماوقع را به اطلاع مافوق خود رساند. چند دقیقه بعد “فرانک کارلوچى ” مشار امنیت ملى ریگان، او را که در خوابى عمیق به سر مى‏برد، بیدار کرد و خیلى خلاصه و بى‏مقدمه گفت: “رونالدو! یکى از نفتکش‏ها را زدند. ” به این ترتیب برگ جدیدى از تاریخ بحران خلیج فارس رقم خورد و سلسله وقایع که امروز از آنها تحت عنوان “جنگ نفتکش‏ها ” یاد مى‏شود، آغاز گردید.

۱۳۶۶/۴/۲۹، ۲۳ ذیقعده ۱۴۰۷، ۲۰ ژوئیه ۱۹۸۷:

پانصد و نود و هشتمین قطعنامه شوراى امنیت سازمان ملل متحد در ۱۰ ماده و طى جلسه ۲۷۵۰ این شورا پس از قریب به پنج ماه تکاپوى اعضاى دائم شورا به تصویب رسید. بلافاصله پس از تصویب این قطعنامه در همان جلسه شوراى امنیت، دبیر کل سازمان ملل متحد آقاى “خاویر پرز دکوئیار ” طى سخنانى اظهار داشت: “قطعنامه‏اى که اینک تصویب شد، اوج تلاش‏هاى مشترک اعضاى شوراى امنیت به عنوان نمایندگان جامع بین‏المللى براى برقرارى راه حلى بین‏المللى براى برقرارى راه حلى جامع، عادلانه و شرافتمندانه در جهت حل منازعه ایران و عراق است. ” در همان روز متن قطعنامه ۵۹۸ طى نامه‏اى به وزراى خارجه هر دو کشور ایران و عراق ارسال گردید. در نخستین واکنش، عراق قطعنامه جدید شوراى امنیت را مثبت ارزیابى کرده و اعلام نموده که تا پایان هفته اخیر موضع خود را در قبال آن مشخص خواهد کرد، از سوى دیگر جمهورى اسلامى ایران قطعنامه اخیر را “ناعادلانه و با کمترین اثر بازدارنده در جنگ تحمیلى که تحت فشار آمریکا به تصویب رسیده است ” دانست و آقاى على‏اکبر ولایتى وزیر امور خارجه وقت آن را غیرقابل قبول خواند. با این حال ایران عملاً در برابر این قطعنامه سیاستى دو پهلو – نه قبول، نه رد – اختیار کرد. همزمان با تصویب قطعنامه ۵۹۸، آمریکا آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏هاى کویتى را توسط ناوگان خود تحت عنوان “عملیات ارنست ویل ” اعلام نمود. مصادف شدن روز تصویب قطعنامه با شروع پرچم‏گذارى نفتکش‏هاى کویتى و اسکورت آنها توسط ناوشکن‏هاى آمریکایى از سوى مسوولان جمهورى اسلامى به عنوان “یک توطئه هماهنگ ” تلقى گردید.فرماندهی وقت سپاه بعد ها شرح د اد که سیاسیون و نظامیان ، ماجرای اسکورت نفتکش ها را با امام در میان گذاشتند و از ایشان در باره عکس العمل ایران کسب نظر کردند. ایشان در پاسخ گفت که اگر من بودم ناو ها را می زدم. متعاقبا رییس جمهور وقت، حضرت آیت‏الله خامنه‏اى طى سخنانى تهدیدآمیز گفت: “جنگ خلیج‏فارس، جنگ ناوگان‏هاى مدرن نیست، براى این جنگ یک شگرد و تاکتیک نظامى لازم است و آن عملیات استشهادى است که امروز در تمامى منطقه تنها جمهورى اسلامى مجهز به این تاکتیک و شگرد مى‏باشد. “

 

حقیقت ماجرا نیز جز این نبود که ماجراى اسکورت نفتکش‏هاى کویتى عملاً در راستاى تأمین اهداف اقتصادى عراق بود، زیرا کویت پشتیبان مالى عمده این کشور در جنگ محسوب مى‏شد. کویت بندر “الشعیبیه ” را براى تخلیه اسلحه و تجهیزات و مهمات وارداتى در اختیار عراق قرار داده و حتى پایگاه هوایى بندر “على السالم ” و فضاى هوایى خود را به نیروهاى هوایى ارتش بعث پیشکش نمود. بر همین اساس بود که وزیر امور خارجه ایران اعلام کرد: “نفت در نفتکش‏هاى کویتى با هر پرچمى که باشد در واقع نفت عراق است چون کویت رسما از بغداد در جنگ حمایت مى‏کند. ” به این ترتیب عملیات “ارنست ویل ” رسما در جهت تأمین امنیت صادرات نفت عراق از طریق کویت و واردات این کشور انجام مى‏گرفت و طبیعى بود که ایران در برابر چنین مسأله‏اى آرام ننشیند، زیرا مدت‏ها بود که عراق با گسترش و تشدید حملات هوایى به مراکز نفتى و خطوط کشتیرانى در خلیج فارس امنیت شاهراه اقتصادى ایران را با خطر جدى مواجه کرده بود. آمریکا در اولین مرحله به موجب ترتیباتى پیچیده، مالکیت ناوگان متشکل از یازده نفتکش کویتى را در اواخر اردیبهشت ماه به یک شرکت آمریکایى انتقال داد. نخستین کاروان نفتکش‏هاى کویتى تحت پرچم آمریکا و با اسکورت ناوشکن‏هاى ابرقدرت غرب، دو روز بعد از تصویب قطعنامه ۵۹۸ حرکت خود را از سواحل امارات متحده عربى در دریاى عمان آغاز کرد. سرانجام کاروان اسکورت نفتکش‏هاى “گس پرنس ” و “بریجتون ” – که نام‏هاى عربى آنها توسط شرکت آمریکایى عوض شده بودند – با سرو صداى زیادى مأموریت خود را آغاز کرده و به سلامت از تنگه هرمز گذشتند اما، در نزدیکى جزیره فارسى با خطر جدى مواجه شده و نفتکش چهارصد هزار تنى “بریجتون ” با یک مین ۲۷۰ کیلویى برخورد نمود. بازتاب این حادثه بسیار گسترده بود. جمهورى اسلامى ایران با رد مسوولیت این اتفاق، از آن به عنوان “تیرغیب ” یاد کرد و مهندس میرحسین موسوى نخست وزیر وقت ایران، آن را “نه انفجار نفتکش کویتى بلکه انفجار حیثیت آمریکا ” دانست. على‏رغم این که آمریکا سعى نمود این حادثه را بى‏اهمیت تلقى نماید، اما چنین ضربه‏اى براى حیثیت سیاسى و نظامى‏اش جبران‏ناپذیر بود و مهم‏تر از همه این که عملاً ابتکار عمل در خلیج فارس را به دست ایران مى‏داد. این رخداد سبب شد که کاروان‏هاى بعدى بى‏سر و صدا و تبلیغات و با رعایت پنهان کارى از سواحل کویت به دریاى عمان و بالعکس حرکت کنند، در حالى که همواره خطر مین‏ها، قایق‏هاى تندرو و موشک‏هاى کرم ابریشم را احساس مى‏کردند.

 

یک هفته پس از افتضاح سیاسى نظامى عملیات “ارنست ویل ” در تاریخ ۹/۵/۶۶ اولین عکس‏العمل تند کشورهاى حوزه خلیج فارس برابر موقعیت برتر ایران در منطقه به وقوع پیوست. در این روز یکصد و پنجاه هزار زائر ایرانى خانه خدا، که طبق رسم هر سال خود به راهپیمایى آرام “برائت از مشرکین ” در شهر مقدس مکه مشغول بودند و شعارهاى مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسراییل سر مى‏دادند توسط نظامیان سعودى مورد حمله قرار گرفتند. این تهاجم دور از انتظار، چهارصد شهید و هزاران مجروح را در پى داشت. تقریبا تمامى کشورهاى عربى و غالب دولت‏هاى منطقه‏اى از این جنایت پشتیبانى کردند و عربستان را در ارتکاب این عمل محق دانستند. حتى حافظ اسد نیز همدردى خود را با پادشاه عربستان باقى کشورها نیز به سکوت یا ابراز تأسفى خفیف اکتفا کردند. قدرت‏هاى غربى، على‏الخصوص آمریکا هم عربستان را در دفاع از منافع خود، “به هر شکل ممکن “، آزاد و صاحب حق شناختند. تبلیغات امپراطورى رسانه‏اى بین‏المللى هم دقیقا در جهت حمایت از عربستان و انداختن مسوولیت این کشتار فجیع بر دوش ایران قرار گرفت.

 

به این ترتیب اعراب حوزه خلیج فارس اتحاد و همسویى خود را با آمریکا در جهت حمله به پایگاه‏هاى مادى و معنوى ایران در منطقه به نمایش گذاشتند. اهداف متعددى که از این قتل‏عام فجیع دنبال مى‏شد عبارتند از:

 

۱ـ شکستن اسطوره “شکست‏ناپذیرى انقلاب اسلامى ” با برخوردى سخت و رعب‏انگیز.
۲ـ  برطرف کردن ملاحظات منطقه‏اى و خویشتندارى کشورهاى عربى در مقابله با ایران.
۳ـ  تغییر توازن قوا در منطقه به ضرر ایران.
۴ـ ایجاد زمینه جدایى افکار عمومى مسلمانان جهان از ایران به دنبال ایجاد شکاف عمیق میان ایران و عربستان.

 

اما شاید مهم‏ترین نتیجه فاجعه “جمعه سیاه ” در مکه معظمه، انحراف افکار عمومى جهانى از شکست اخیر آمریکا در منطقه بود. با قرار گرفتن اخبار و تحلیل‏هاى مربوط به منازعه ایران و عربستان در جریان “حج خونین ” در کانون محافل خبرى، رسوایى برخورد ناو “بریجتون ” با مین مورد غفلت قرار گرفت و زمینه مناسب براى تداوم حرکات نظامى آمریکا در خلیج فارس فراهم گردید.

 

جمهورى اسلامى ایران در برابر این هجوم آشکار و ناجوانمردانه متحدین منطقه‏اى آمریکا به خود، آن هم در جریان مراسم حج، صراحتا و آشکار وعده انتقام و برخورد تلافى‏جویانه را داد حضرت روح‏الله سه روز پس از حادثه مکه، طى پیامى اعلام کرد: “ما آمریکا را مسوول تمام این جنایات مى‏دانیم و به خواست خدا، در یک فرصت مناسب با آن مقابله مى‏کنیم. ” جانشین فرماندهى کل قواى مسلح کشور نیز رسما اعلام کرد به عربستان از این عمل خود متأسف خواهد شد. با این اوصاف آمریکا نیز بهانه لازم براى تقویت حضور نظامى خود در منطقه را پیدا کرد و در مجموع فاجعه کشتار حاجیان بیش از هر چیز به نفع حیثیت لکه‏دار شده آمریکا در دنیا تمام شد به گونه‏اى که در نیمه دوم مرداد ماه تعداد ناوگان ضربتى این ابرقدرت در خلیج فارس به ۲۴ فروند رسید. در چنین شرایطى، در ۲۰/۵/۶۶، نفتکش آمریکایى “تکزاکور کاربین ” در خارج از خلیج فارس – خلیج عمان – و در یکى از امن‏ترین آب‏هاى منطقه با مین برخورد کرد. به این ترتیب “جنگ‏مین‏ها ” که با برخورد نفتکش “بریجتن ” به مین آغاز شده بود و با تهدید آمریکا به مین‏گذارى سواحل ایران تداوم یافته بود به سرعت ابعاد گسترده‏ترى یافت. از سوى دیگر عراق نیز حملات خود را علیه اهداف ایرانى در خلیج فارس، به منظور وادار کردن ایران به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ ادامه داد. در مقابل قایق‏هاى تندرو نیروى دریایى سپاه – طارق و عاشورا – هر روز کشتى‏هایى را که متعلق به آمریکا، کویت، عربستان و انگلیس بود مورد حمله قرار مى‏داد و پس از انجام عملیات به سرعت از محل حادثه دور شده و بیشتر در کنار “جزیره فارسى ” پهلو گرفته و خود را استتار مى‏کردند تا از مقابله به مثل دشمن در امان باشند. ضمن این که در تاریخ ۱۳/۶/۶۶ یک فروند موشک silk worm موسوم به کرم ابریشم به بندر “الا حمدى ” کویت که جایگاه نفتکش‏هاى کویتى تحت حمایت آمریکا بود اصابت کرد. این بندر که دو سوم نفت کویت از آن صادر مى‏شود، خسارت زیادى ندید اما وحشت از حملات مشابه، کویت و آمریکا را فرا گرفت. در تاریخ ۳۰/۶/۶۶ کشتى انگلیسى “جنتل ریز ” در تنگه هرمز مورد حمله قایق‏هاى تندروى ایرانى قرار گرفت. روز بعد از هلى کوپترهاى آمریکایى کشتى تدارکاتى “ایران اجرا ” را در آب‏هاى جمهورى اسلامى مورد هدف قرار دادند. این حمله که با اجازه مستقیم ناخدا “هارولد برنس ” فرمانده ناوگان خلیج فارس آمریکا انجام شد شهادت ۵ ملوان ایرانى اسارت حدود ۲۶ نفر از خدمه این کشتى را در پى داشت که به ناو فرماندهى “لاسال ” منتقل شدند. این حمله که نخستین برخورد تأیید شده میان ایران و آمریکا از زمان آغاز عملیات اسکورت نفتکش‏ها محسوب مى‏شود، درست یک روز قبل از سخنرانى رییس‏جمهورى ایران در مجمع عمومى سازمان ملل در نیویورک انجام گرفت.

 

کشتى “ایران اجر ” در نخستین ساعات روز به وسیله یدک‏کش به آب‏هاى عمیق بین‏المللى منتقل و با حضور “کاسپار واینبرگر ” وزیر دفاع وقت آمریکا منفجر و غرق شد. شخص نامبرده در یک اظهار نظر صریح گفت: “وقت آن رسیده است که ریشه ملت ایران خشکانده شود. ” آمریکا در توجیه این عمل خود اعلام کرد که کشتى “ایران اجر ” را در حال مین‏گذارى شناسایى کرده است. پس از این واقعه، سپاه مصرانه در پى فرصتى براى پاسخگویى متقابل بود. بر این اساس بسیجیان ایرانى در ۱۳/۷/۶۶ درصدد انجام عملیاتى در منطقه استراتژیک نفتى “رأس الخفجى ” متعلق به عربستان برآمدند که بنا به دلایلى در بدو عملیات، متوقف گردید. تلاش جدى ناو گروه‏هاى سپاه پاسداران براى زدن ضربه‏اى موثر و مستقیم به نظامیان آمریکایى حاضر در خلیج فارس متوقف نشد و ناو گروه منطقه دوم دریایى سپاه تحت فرماندهى پاسدار نادر مهدى مأموریت پیدا کرد عملیاتى استشهادى علیه هلى‏کوپترهاى “مارنیز ” آمریکایى به انجام برساند. پاسداران «ناو گروه نوح نبی» به تعقیب اهداف آمریکایی پرداختند تا در فرصتی مناسب عملیات خود را به سرانجام برسانند.

 

سرانجام در تاریخ ۱۶/۷/۶۶ سه فروند هلى‏کوپتر MH6آمریکایى که جزو نیروى ویژه ۱۶۰ آمریکا بودند با چهار فروند قایق ایرانى در جنوب غربى جزیره فارسى رودر رو شدند. در جریان این عملیات شهادت طلبانه،پس از آن که یک فروند هلى‏کوپتر آمریکایى توسط شهید “محمدى‏ها ” سرنگون گردید،سه فروند از قایق‏ها غرق شده و پنج نفر از سرنشینان آنها به نام‏هاى “نصرالله شفیعى “، “مهدى محمدى‏ها ” و “خداداد آبسالان “، “غلامحسین توسلى “، “مجید مبارکى ” به شهادت رسیده و شش تن از نیروهاى سپاه که زنده مانده بودند به اسارت تفنگداران دریایى در آمدند. نادر مهدوى و بیژن گرد نیز جزو اسرا بودند که زیر اثر شکنجه تفنگداران دریایى آمریکایى به شهادت رسیدند.(آمریکا تا سال ها بعد سرنگونی هلی کوپتر نظامی خود و قتل چندین تفنگدار دریایی خود را کاملا انکار می کرد) براى تلافى این عملیات بی سابقه آمریکا، در تاریخ ۲۳/۷/۶۶ یک فروند کشتى آمریکایى به نام “سانگارى ” که پرچم “لیبریا ” را حمل مى‏کرد و در آب‏هاى کویت لنگر انداخته بود به وسیله موشک‏هاى کرم ابریشم مورد هدف قرار گرفت و فرداى آن روز هم نفتکش “سى‏ایل سیتى ” که تحت حفاظت ناوهاى آمریکایى بود و پرچم آمریکا را حمل مى‏کرد مورد اصابت موشک‏هاى ایرانى واقع شد که این مورد، اولین حمله مستقیم ایرانیان به یکى از کشتى با پرچم ایالات متحده بود. آمریکا در موضع‏گیرى منفعلانه مسوولیت پاسخگویى به این حملات را به بهانه‏هاى مختلف از خود سلب کرد. در این میان دولت عراق نیز دست به کار شد و در روز ۱۸/۶/۶۶ سلسله حملات سنگینى را علیه مرکز صنعتى و کانون‏هاى اقتصادى ایران آغاز کرد و در یک روز حدود ۱۵ هدف اقتصادى و صنعتى را بمباران نمود و آن روز “روز انتقام ” نامیده و این حملات سنگین را پاسخى به اصابت یک فروند موشک به بندرالاحمدى در ۱۳ شهریور دانست. روز دوشنبه ۲۷/۷/۶۶ چهار ناوشکن آمریکایى “کید “، “هل “، “یانگ ” و “لفت ویچ ” در معیت ناوچه “ناچ ” و رزمنا و “استندلى ” به جزیره “رستم ” که پایانه نفتى “رشادت ” در آن قرار داشت حمله کردند و با توپ‏هاى سنگین طى ۸۵ دقیقه، ۱۰۰۰ گلوله به آن شلیک نمودند و چون هنوز بخشى از تأسیسات نفتى پابرجا بود گروه ویژه تخریب “seal ” را به جزیره اعزام داشتند و بقایاى سکوى “رشادت ” را با دینامیت منهدم نمودند. سپس گروهى از تفنگداران دریایى آمریکایى، به میدان نفتى “رسالت ” واقع در نه کیلومترى جزیره رستم حمله برده و آن را کاملاً تخریب نمودند. ۹۰ دقیقه پس از انتشار خبر این تجاوز آشکار آمریکا به تمامیت ارضى ایران و دخالت مستقیم و آشکار این کشور در جنگ علیه ایران، ارزش سهام شرکت‏ها در بازار “وال استریت ” با کاهش بى‏سابقه دویست واحدى مواجه شود. سایر بازارهاى اصلى بورس در دیگر نقاط جهان به تبع این سقوط ارزش‏ها در “وال استریت ” نیز دچار رکورد بى‏سابقه‏اى شدند.

 

این واقعه چنان ضربه بى‏سابقه به اقتصاد آمریکا و سایر دول غربى وارد ساخت که محافل آمریکایى از آن به عنوان “بحران دوشنبه سیاه ” نام بردند. به دنبال این حملات ایران خواستار انتقام‏گیرى با یک “ضربه خردکننده ” شد. نخست‏وزیر وقت نیز اعلام کرد که “پس از ضربه تلافى جویانه‏ها، حساب‏ها تسویه خواهد شد. “

 

سه روز بعد در تاریخ ۲۰/۷/۶۶ بندر “الاحمدى ” کویت به وسیله یک موشک کرم ابریشم مورد حمله قرار گرفت و آسیب جدى دید. مطابق معمول ایران مسوولیت این حمله را بر عهده نگرفت اما اخبار آن را از رادیو سراسرى پخش نمود. آمریکا نیز ضمن تقبیح این حمله، پاسخ به آن را بر عهده خود کویت دانست. روز اول آبان ۱۳۶۶ رییس مجلس وقت ایران “حجت‏الاسلام رفسنجانى ” گفت: “در صورتى که عراق حملات خود را علیه اهداف نفتى ایران متوقف نسازد ایران با اتکا به خداوند و در اختیار داشتن تیرهاى نامرئى موثرترى از آنها استفاده موثر به در تاریخ ۲/۸/۶۶ نیز دفتر شرکت هواپیمایى “پان آمریکن ” در کویت توسط یک بمب نسبتا قوى منفجر شد، هر چند گروهى مسوولیت این انفجار را نپذیرفت ما محافل غربى و کویتى آن را به عوامل ایرانى نسبت داده و اقدامى تلافى جویانه از جانب ایران محسوب نمودند.

* دوشنبه، ۱۳۶۶/۱۱/۸، ۹ ربیع‏الاول ۱۴۰۸، ۲ نوامبر ۱۹۸۷، ساعت ۳ بامداد

صداى گوشخراش رگبار گلوله “کانگى ” و همقطارانش را از خواب مى‏پراند. باران گلوله است که سینه شب را مى‏شکافد و به سوى قایق کوچک ماهى‏گیرى آنان مى‏بارد. هیچ کس نمى‏داند به کجا بگریزد، صداى گلوله لحظه‏اى قطع نمى‏شود و “کانگى ” که در جست‏وجوى سرپناهى براى خود است ناگهان بر کف قایق مى‏افتد. یک گلوله کالیبر بزرگ، نیمى از سر “کانگى ” جوان را برده بود. مدت زیادى طول نکشید که ناوشکن عظیم “کار ” متوجه شود، هدفى را که به عنوان یک قایق توپدار ایرانى آتش باران کرده است یک قایق ماهیگیرى غیرمسلح عرب بوده است و تنها قربانى این اشتباه فاحش خدمه هندى این قایق با نام “بیکوان کانگى ” مى‏باشد.

 

ایران بلافاصله پس از افشاى این خطاى فاحش ناو تمام الکترونیک آمریکایى، طى عملى طعنه‏آمیز، پیشنهاد دفاع از کلیه کشتى‏هاى تجارى و نفتکش‏ها را صرف نظر از پرچم آنها در صورت مورد هدف قرار گرفتن توسط نیروى دریایى آمریکا و در صورت فرستادن “sos ” ارائه داد. آمریکا در ۱۳ آبان ۱۳۶۶ از این ماجرا اظهار تأسف کرد و به این ترتیب مرحله اول “جنگ نفتکش‏ها ” با برترى ایران و در حالى که آمریکا فرصت پاسخگویى به عملیات بسیجیان قایق سوار ایرانى را پیدا نکرده بود، خاتمه یافت.

 

۱- گری‌سیک مشاور کارتر رئیس‌جمهور اسبق آمریکا می‌گوید:

«عامل عمده ادامه‌ی جنگ از جانب ایران صدور نفت توسط این کشور است و تا موقعی که نفت از ایران صادر می‌شود جنگ ادامه خواهد یافت، بنابراین باید جریان صدور نفت ایران را قطع کرد».[۱]

ناتوانی عراق در نبرد زمینی و تلاش برای خنثی سازی برتری های رزمی ایران، محور اصلی اقدامات عراق را تشکیل می‌داد.

از آنجایی که ایران اقتصادش به نفت وابسته بود خیلی تمایل نداشت جنگ در خلیج فارس شعله ور شود و تنها به مقابله به مثل اکتفا می‌کرد.

۲- ویلیام فایر کارشناس اقتصادی سیا می‌گوید: «با ایران چه کنیم؟»

هر چه پول در رگ‌های عراق تزریق شد نتیجه نداد. تنها یک روزنه امید هست، شاید با سقوط قیمت نفت، ایران ورشکست شود و ماشین جنگی او از کار بیفتد.»[۲] برابر این نظریه عراق به حمله خود به پایانه‌های نفتی و نفت‌کش‌ها بیشتر تشویق شد و عربستان و کویت نیز همزمان با افزایش تولید، موجب ارزانتر شدن قیمت  نفت شدند.

۳- درگیری در خلیج فارس با حملات عراق به جزیره خارک در سال ۱۳۶۳ و سپس با حمله به نفت‌کش‌ها وکشتی‌های ایرانی شروع شد.

۴- دومین مرحله‌ی جنگ در خلیج فارس در تاریخ آذرماه ۱۳۶۵ و پس از افشای ماجرای مک فارلین شروع شد.

آمار حملات به کشتی‌ها در سال ۱۳۶۴ مجموعاً ۴۷ مورد بود در صورتی که این رقم در سال ۶۵ به ۱۰۷ مورد افزایش یافت.[۳]

هواپیماهای عراقی، ناو استارک آمریکا را مورد هدف قرار دادند، که جمعی از پرسنل آن کشته و مجروح شدند. تحلیل گران این حادثه را ناشی از افشای ماجرای مک فارلین و عصبانیت عراق از آمریکا تلقی کردند. (البته عراق بلافاصله عذر خواهی کرد و اعلام نمود اشتباه کرده است) [۴]

آمریکا لایحه اسکورت نفتکشهای کویتی را در کنگره تصویب کرد (۶۶/۴/۹).[۵] مسئولین درخصوص نحوه برخورد با اسکورت نفتکش‌ها توسط آمریکا با امام مشورت کردند امام(ره) فرمودند «اگر من بودم می‌زدم»[۶] و همین تدبیر پایه و اساس فعالیت‌های نیروی دریایی سپاه  قرار گرفت.

آمریکا برای اسکورت نفت کشها ابتدا ۲۰ فروند و بعدهاتا ۵۰ فروند ناو را درگیر کرد. تنها در یک ناو(COnstlatiOn) 90فروند هواپیمای جنگی مستقر بود.[۷]

۵- با افزایش حملات عراق به نفتکش‌ها و جزیره خارک، ایران مجبور شد ۱۵ فروند کشتی نفتکش از یونان، لندن و نروژ خریداری کرده و عملیات مقابله به مثل را در دستور کا رخودقرار دهد.

۶- سومین مرحله جنگ نفتکش‌ها و سنگین‌ترین مرحله پس از پیروزی عملیات کربلای ۵ بود. عراقی‌ها مصمم بودند، هر طور شده بنیه ی اقتصادی  ایران را بشدت تضعیف کنند. بدین منظور آمار حمله به کشتی‌ها در سال ۱۳۶۶ به ۳۳۳ مورد رسید.[۸]

۷- کویت در  آذر ماه سال ۱۳۶۵ از آمریکا و شوروی درخواست کرد نفتکش‌هایش را اسکورت نماید. آمریکا ابتدا نپذیرفت، اما شوروی با کویت وارد معامله شد.[۹]

۸- شوروی سه فروند کشتی نفتکش خود را به اجاره کویت درآورد تا عملیات اسکورت را با پرچم خودش انجام دهد. جمهوری اسلامی ایران اعلام کرد که برای ایران فرقی نمی‌کند که پرچم چه کشوری بالای کشتی‌ها  باشد.[۱۰]

۹- جمهوری اسلامی ایران برای حفظ توازن قدرت  در خلیج فارس سکوی موشکهای کرم ابریشم را در سواحل تنگه هرمز مستقر کرد و آمریکا به‌شدت عکس العمل نشان داد.[۱۱]

۱۰- یگان دریایی سپاه که از سال ۱۳۶۰ در حال شکل­گیری بود و در طی عملیات‌های آبی خاکی خیبر، بدر و والفجر۸ روبه پیشرفت و گسترش بود، در عملیات کربلای ۳ و انهدام سکوی العمیه در شهریور ۱۳۶۵ به جایگاه مناسبی رسیده بود.

سردار علایی فرمانده وقت قرارگاه دریایی نوح پس از عملیات کربلای ۵ مأموریت یافت تا پایگاه‌های دریایی سپاه را در بندر عباس، بوشهر و ماهشهر راه اندازی کند سپاه با دو پدیده «مین و قایق تندرو» محاسبات دشمن را به هم زد. در این فاصله نیروی دریایی سپاه بین ۳۵ تا ۵۰ سکوی پرتاب موشک کرم ابریشم در جزایر خلیج فارس و تنگه هرمز ایجاد نمود.[۱۲]

روز شمار جنگ خلیج فارس در سال ۱۳۶۶

نیروی دریایی سپاه در ابتدای سال ۱۳۶۶ یک کشتی کویتی در نزدیکی ساحل ابوظبی را توقیف و بازرسی کرد و دو هفته بعد نیز کشتی باری متعلق به شوروی به نام ایوان کارسیف مورد حمله قرارگرفت.[۱۳] دومین کشتی نفتکش روسی بنام مارشال چخوف با مین برخورد کرد و این در صورتی بود که او با حمایت رزم‌ناو حرکت می‌کرد. (این نفتکش در اجاره کویت بود)[۱۴]

 

قطعنامه ۵۹۸ در تاریخ ۶۶/۴/۳۰ با فشار آمریکا و عراق، برای خاتمه‌ی جنگ در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسید. یک روز بعد، یعنی در ۶۶/۴/۳۱ اولین کاروان اسکورت نفت‌کشهای کویتی توسط آمریکا از سواحل امارات به طرف کویت حرکت نمود. دو فروند ابرنفتکش به نامهای بریجتون و گازپرنس با ظرفیت ۵/۲ میلیون بشکه نفت با حمایت سه ناو جنگی و حداکثر سرعت به راه افتادند. آمریکا ۱۰ نفر از مهم­ترین خبرنگاران خبرگزاری های جهان را برای پوشش خبری آورده بود. آمریکا از عراق خواسته بود تا در آن  روز به نفت کش‌ها حمله نکند.[۱۵]

 

در تاریخ ۶۶/۴/۳۱ سوپر نفتکش بریجتون در ۲۷ کیلومتری جنوب شرقی کویت با مین برخورد کرد، انفجار به حدی بود که خبرنگاران و ملوانان روی عرشه بریجتون به دریا پرتاب شدند.[۱۶]

 

در تاریخ ۶۶/۵/۱۹ کشتی آمریکایی با پرچم پاناما در آبهای عمان و سه روز پس از مانور شهادت در خلیج فارس با مین برخورد کرد.[۱۷]

 

آمریکا و انگلیس ناوهای مین روب خود را به خلیج فارس اعزام کردند.

 

پس از انفجار کشتی پانامایی در طول ۴۵ روز، تقریباً هیچگونه اتفاقی در خلیج فارس رخ نداد و عراقی‌ها مجدداً کشتی الوند ایران را که مشغول بارگیری نفت در جزیره سیری بود، هدف قرار دادند آنها سعی داشتند ایران را به حرکت های تلافی جویانه و در نهایت رو درروی با آمریکا قرار دهند که به نفع آنها باشد.[۱۸]

 

و بر اساس همین سیاست عراق حملات بسیار وسیعی علیه پالایشگاهها، کشتی‌ها، بنادر و نفتکش های ایران را آغاز کرد.[۱۹]

 

در تاریخ ۶۶/۶/۱۳  بندر کویت با یک فروند موشک هدف قرار گرفت. کویت ۵ دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرد.[۲۰]

 

– آمریکا در روز دوشنبه ۶۶/۶/۳۰ ساعت ۴۰/۲۲ با دو فروند بالگرد،” کشتی ایران اجر” را به اتهام کاشتن مین در خلیج فارس، مورد حمله قرار داد.در این درگیری ۴ نفر از پرسنل ارتش شهید و۴ نفر دیگر زخمی و۱۰ ملوان توسط نیروهای ناوچه آمریکایی دستگیر شدند.[۲۱]

 

۴ – عربستان سعودی در مراسم حج سال ۱۳۶۶ حجاج ایرانی را به خاک و خون کشید، آقای هاشمی رفسنجانی گفت:

 

ما طرح‌هایی برای نشان دادن این عکس العمل داریم که در موقع مناسب خود آنها را اجرا خواهیم کرد. من فکر می‌کنم که سعودی‌ها برای آنچه که انجام داده اند متأسف خواهند شد.[۲۲]

 

در تاریخ ۶۶/۷/۱۲ قایق های تندرو سپاه مأموریت یافتند پایانه نفتی رأس الخفجی عربستان را مورد حمله قرار دهند که با دخالت ناوگان آمریکا منتفی شد، این قایق‌ها از جزیره فارسی در ۱۲۰ کیلومتری آمده بودند. قایق های سپاه در همین حال کشتی ردالکبری عربستان را مورد حمله قرار دادند.[۲۳]

 

در روز ۶۶/۷/۱۶، در درگیری ۵ فروند هلی کوپتر آمریکایی با ۵ فروند قایق تندروی سپاه، ۳ قایق سپاه غرق و ۲ نفر شهید  شدند و یک فروند هلی کوپتر آمریکایی سقوط کرد.[۲۴]

 

در تاریخ ۶۶/۷/۲۳ یک هفته پس از درگیری بالگردهای آمریکایی با قایق‌های ایرانی، اصابت یک فروند موشک کرم ابریشم به کشتی نفتکش آمریکایی سانگاری در ساحل کویت، موجب شد ۱۸ نفر از جمله  ناخدای کشتی مجروح شوند. ایران طی پیامی به خبرگزاری‌ها اعلام کرد:  «خلیج فارس یا جایی امن برای همه خواهد بود و یا هیچکس.»[۲۵]

 

در روز ۶۶/۷/۲۷ آمریکا به سکوی نفتی رشادت حمله کرد. این سکو دارای دو جایگاه می‌باشد(R4 وR7)که آمریکایی‌ها آن را منهدم کردند، این سکوها در اختیار کارکنان شرکت نفت ایران بود و ماهیت نظامی نداشت.[۲۶]

 

تحلیل‌گران می‌گویند آمریکا به منظور اعاده‌ی حیثیت از دست رفته، در درگیری‌های گذشته، اقدام به انهدام این سکو کرد.[۲۷]

 

در تاریخ ۶۶/۷/۳۰ یک فروند موشک به اسکله الاحمدی کویت اصابت کرد.[۲۸]

 

در روز ۶۶/۸/۳ دفتر هواپیمایی پن امریکن در کویت منفجر شد.[۲۹]

 

– وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد، به هیچ عنوان از کویت حمایت نخواهد کرد و موشک باران و انفجارات اخیر مشکل داخلی این  کشور است.[۳۰]

 

آمریکا پس از ناکامی در تلاش‌های سیاسی و نظامی با هدف به دست گرفتن ابتکار عمل، طرح تحریم خرید نفت ایران را صادر کرد.

 

حضرت آیت ا… خامنه‌ای رئیس جمهور وقت ایران فرمودند: «در صورت توافق نسبت به اعمال تحریم اقتصادی، ایران تنگه هرمز را خواهد بست.»[۳۱]

 

پیرو این موضع‌گیری صریح، اروپا و ژاپن اعلام کردند، تنها از فروش سلاح به ایران خودداری خواهند کرد.

 

تا پایان سال ۱۳۶۶ هواپیماهای عراقی به حملات بی امان خود علیه بنادر، جزایر، کشتی‌ها و نفتکش‌ها ادامه دادند و سپاه نیز موضوع کاشت مین و زدن کشتی‌های باری را در دستور کار داشت.
در تاریخ ۶۷/۱/۲۶ کشتی جنگی آمریکا بنام ساموئل رابرتز با مین برخورد کرد و قایق های توپدار سپاه با کشتی آمریکایی  ویلیتاید در سواحل امارات درگیر شدند.[۳۲]

 

در روز ۶۷/۱/۲۹ آمریکا سکوهای نفتی نصر و سلمان را با گلوله و موشک منهدم کرد. ناوچه‌های جوشن و سهند در درگیری با ناوگان آمریکا توسط بمب‌های لیزری از راه دور هدف قرار گرفته، منهدم وغرق شدند، در این عملیات به ناوچه سبلان و یک فروند هواپیمای اف ۱۴ خساراتی وارد شد. یک فروند هلی‌کوپتر آمریکایی در این درگیری سقوط کرد.[۳۳]

 

در تاریخ ۶۷/۴/۱۲ ناو هواپیما بروینسنس در یک اقدام وحشیانه، هواپیمای مسافربری ایران با ۲۹۰ سرنشین را در آبهای خلیج فارس هدف قرار داد وسرنگون ساخت.[۳۴]

 

ایران معمولاً از موشک های ماوریک که کلاهک کوچک و قدیمی داشتند و روی هواپیماهای اف ۴ نصب می‌شدند برای جنگ نفت‌کشها استفاده می‌کرد که از رده خارج بود، لذا سپاه با ترکیب موشک‌های سی‌کیلر و کرم ابریشم این امکان را یافت که به‌جای خسارت به کشتی‌ها آنها را غرق کند.
سپاه مجموعاً در سال ۱۳۶۵  ،۱۲۰  فروند قایق تندرو از جمله قایق‌های سوئدی ۱۳ متری برای عملیات چریکی در خلیج فارس در اختیار داشت در صورتی که آمریکا حداقل از ۵۰ فروند ناو هواپیمابر و ناوچه جنگی مجهز به آخرین سیستم‌های دفاعی و هجومی بهره می‌برد.[۳۵]

 

جمع بندی: طی جنگ نفتکش‌ها در سال ۱۳۶۶، ایران ۸۰ بار، و عراق ۸۳ بار به نفتکش‌ها حمله کردند. ایران از سال ۶۳ جمعاً ۱۸۰ حمله و عراق ۲۱۵ حمله انجام دادند. ایران تعداد ۱۶ فروند کشتی را منهدم یا خسارت کلی بر آنها وارد کرد و عراق ۴۹ فروند را منهدم و به ۹ فروند خسارت کلی وارد کرد.[۳۶]

 

منابع وماخذ:

 

[۱] معاونت سیاسی سپاه. بولتن بررسی. شماره/۳ مقاله نگاهی به بحران خلیج فارس اردیبهشت ۶۷ و کتاب شلمچه تا حلبچه- درودیان، محمد، ص ۶۰
[۲] درودیان، محمد، کتاب فاو تا شلمچه، ص۶۲
[۳]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه جلد چهارم،  ص ۶۲
[۴] همان
[۵] خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش­های ویژه نشریه شماره ۱۰۴ تاریخ ۶۶/۴/۱۱- رادیو بی بی سی ۶۶/۴/۱۰ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۸۹
[۶] سند شماره ۲۰۸۸۳۴ مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ. گرازش معاونت اطلاعات نیروی دریایی سپاه سال ۷۱ و کتاب شلمچه تا حلبچه. مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ محمد درودیان ص ۸۳
[۷]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص ۹۳
[۸] همان، ص ۶۳
[۹] همان، ص ۶۵
[۱۰] همان، ص ۶۸ و ۶۹
[۱۱] خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش‌های ویژه. نشریه شماره/۹ ۶۶/۱/۱۹، رادیو آمریکا ۶۶/۱/۸
[۱۲]درودیان، محمد، کتاب شلمچه تا حلبچه، ص۷۱ و ۷۲
[۱۳] خبرگزاری جمهوری اسلامی به نقل از دویدرلیت چاپ لندن و رادیو مسکو ۶۶/۲/۱۸، شلمچه تا حلبچه ص ۷۳
[۱۴] کتاب شلمچه تا حلبچه، ص ۷۷
[۱۵] خبرگزاری جمهوری اسلامی- رادیو امریکا ۳۱/۴/۶۶ نشریه ۱۲۵- و کتاب شلمجه تا حلبچه.، محمد درودیان، ص ۹۵
[۱۶] خبرگزاری جمهوری اسلامی- گزارش های ویژه نشریه شماره/۱۲۷ – ۶۶/۵/۳ رادیو بی بی سی ۶۶/۵/۲ و صفحه ۹۷ کتاب شلمچه تا حلبچه
[۱۷] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ.ص۱۱۸
[۱۸] خبرگزاری جمهوری اسلامی. گزارش­های ویژه. نشریه شماره/ ۱۶۳- ۶۶/۶/۸- خبرگزاری رویتر ۶۶/۶/۷ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۱۲۴
[۱۹]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص ۱۲۴
[۲۰] همان
[۲۱] خبرگزاری جمهوری اسلامی- گزارش‌های ویژه نشریه شماره۱۸۷، ۶۶/۷/۱، خبرگزاری آسوشیتدپرس و رویتر ۶۶/۶/۳۱ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۱۲۹
[۲۲] شلمچه تا حلبچه، ص ۱۳۶
[۲۳] خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش های ویژه، نشریه شماره ۱۹۸- ۶۶/۷/۱۲- یونایتدپرس ۶۶/۷/۱۱ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۱۳۶
[۲۴]درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص ۱۳۷
[۲۵] همان، ص ۱۴۱ و خبرگزاری فرانسه ۶۶/۷/۲۳
[۲۶] خبرگزاری جمهوری اسلامی- نشریه شماره۲۱۴- ۶۶/۷/۲۸- منامه، یونایتدپرس ۶۶/۷/۲۷ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۱۴۵
[۲۷] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه ص۱۴۶
[۲۸  ]رادیو کویت ۶۶/۷/۳، و کتاب شلمچه تا حلبچه، ص ۱۵۰، اسکله الاحمدی در ۱۵ کیلومتری شرق بندر الاحمدی کویت قرار دارد که در سال ۱۹۴۹ میلادی، ۱۳۲۸ شمسی ساخته شده است.
[۲۹] خبرگزاری آسوشیتدپرس ۶۶/۸/۳، نشریه ۲۲۰، خبرگزاری جمهوری اسلامی و کتاب شلمچه تا حلبچه، ص ۱۵۰
[۳۰] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص ۱۵۲
[۳۱] خبرگزاری جمهوری اسلامی، گزارش ویژه نشریه شماره۲۲۳، ۶۶/۸/۷، بخش عربی رادیو مونت کارلو ۶۶/۸/۶ و کتاب شلمچه تا حلبچه ص ۱۵۷
[۳۲] فصل‌نامه مطالعات جنگ ایران و عراق شماره ۷، مجله نگین ایران، آنتونی کردزمن، ترجمه پریسا کریمی‌نیا، ص ۷۰
[۳۳] مجله نگین ایران، شماره ۷، ص ۷۲
[۳۴]درودیان، محمد، کتاب پایان جنگ، ص ۱۰۶
[۳۵] درودیان، محمد، شلمچه تا حلبچه، ص ۹۳
[۳۶] فصل‌نامه مطالعات جنگ ایران و عراق، مجله نگین ۷، آنتونی کردزمن، ترجمه پریسا کریمی، ص ۵۸و نیز رجوع کنید: شلمچه تا حلبچه- محمد درویان- ص ۲۵۴ تا ۲۶۲ (جدول حملات عراق به کشتی‌ها و نفتکش­ها)

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet