Print Friendly, PDF & Email
 
دفاع مقدس / فرماندهان دفاع مقدس/آغاز جنگ تحمیلی / جنگ/جنگ تحمیلی/جنگ ۸ ساله/جنگ ایران و عراق
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
 

دفاع مقدس, تعهد دینی

[در دفاع مقدس] ما هم توانستیم مقابله‌به‌مثل کنیم؛ میتوانستیم شهرهایی را که در بُرد موشک ما بود – که از جمله‌اش خود بغداد بود – بزنیم؛ امام به ما گفتند که اگر خواستید به یک نقطه‌ی غیر نظامی – غیر پادگان و امثال اینها – بزنید، حتماً باید قبلاً به‌وسیله‌ی رادیو اعلام بکنید که ما میخواهیم فلان‌جا را بزنیم تا مردم کنار بروند. شما ملاحظه کنید؛ یک چنین تقیّداتی در دنیا معمول نیست.۱۳۹۴/۰۱/۳۰

لینک ثابت

امام (ره) فرمودند: راه قدس از کربلا می گذرد

امام هم بسیج را درست کرد، هم جهت را نشان داد. امام فقط نگفت حرکت کنید، راه بیفتید، احساس مسئولیّت کنید، بسیجى باشید؛ نه، گفت که چه کار کنید. به ما گفت هرچه فریاد دارید بر سر آمریکا بکشید. این یعنى جهت دادن؛ یعنى یاد دادن که چه کار کنید، کدام طرف بروید، کجا را نشانه بگیرید؛ این را به ما یاد داد.
در دوران جنگ، در هشت سال دفاع مقدّس، مکرّر گفت: جنگ در رأس امور است. ماها مسئول بودیم در کشور – بنده رئیس‌جمهور بودم، یکى دیگر مسئول دیگرى بود – هزار جور کار داشتیم. مأمور و مسئول وقتى‌که این‌همه کارهاى اجرایى دوروبرش هست، گاهى غفلت میکند، [امّا] امام راه را نشان داد به همه – به مسئولین، به مردم، به جوانها – [که‌] جنگ در رأس امور است. همین هم بود. جهت داد به همه که بروید سراغ این کار؛ این مهم است.
در قضیّه‌ى حرکت به سوریّه براى جنگیدن با رژیم اشغالگر قدس که خوشحال بودند جوانهاى ما – دو نفرشان هم پیش من آمدند که هر دو الان جزو شهداى عالى‌مقام ما هستند – که میخواهند بروند بجنگند. امام مطّلع نبودند؛ بعد که مطّلع شدند، گفتند که راه مبارزه‌ى با اسرائیل از عراق میگذرد؛ جلوى آن را گرفتند. و آنهایى که رفته بودند برگشتند. ببینید؛ این، فهمیدن اولویّتها است، شناختن اولویّتها است. امام راه را، جهت را نشان میداد.
فرمود حفظ نظام از اوجب واجبات یا اوجب واجبات است؛ یعنى همه‌ى مسائل بعدى، فرع این مسئله است. این جهت را به ما نشان داد. ممکن است جنابعالى با رفیقت سرِ یک قضیّه‌اى کوچک یا بزرگ اختلافِ‌نظر داشته باشید امّا در حفظ نظام، هردو به‌قدرِ هم مسئولید.
آنهایى که نفهمیدند این حرف امام را، در یک جاهایى خطاهاى فاحش کردند. امام، جهت را نشان میداد. این مرد بزرگ، این‌جورى حرکت میکرد.۱۳۹۳/۰۹/۰۶

لینک ثابت

دفاع مقدس

ایستادگىِ هشت‌ساله‌ى جمهورى اسلامى و ملت ایران در دفاع مقدس؛ چیز کوچکى نبود، حادثه‌ى بسیار مهمى بود. این نشان داد که توانایى‌هاى نظامى و امنیتىِ قدرتهاى مسلط بر عالم، قادر نیستند از ایستادگى یک ملت بکاهند یا به آن ضربه بزنند، و این خواهد توانست خودش را بر آنها تحمیل کند، کما اینکه تحمیل کرد.۱۳۹۳/۰۶/۱۳

لینک ثابت

پشتیبانی استکبار جهانی از صدام در جنگ تحمیلی

دفاع مقدس ما، دوران جنگ هشت‌ساله‌ی پر ماجرای این کشور، داستان ایستادگی ملت ایران و ایستادگی جوانان ما در مقابل خباثتها و دشمنی‌های کفر و استکبار جهانی است. درست است، در مقابل ما به‌ظاهر یک رژیم بعثی بود – صدام بود – و او هم عنصری بود به‌قدر کافی خبیث، به‌قدر کافی ضد بشریت و ضد انسانیت، اما فقط او نبود؛ آن چیزی که موجب شد این جنگ، هشت سال ادامه پیدا کند، عوامل پشت پرده‌ی استکبار جهانی بودند که او را تشویق میکردند، به او وعده میدادند، امکانات میدادند. آن‌وقتی که در این سرزمین‌های خوزستان – که شما حالا بخشی از آنها را مشاهده کردید – دشمنان ما مجبور به عقب‌نشینی شدند، یک دولت اروپایی به آنها وسیله‌ای داد که بتوانند در دریا، خباثت و شیطنت و شرارت خودشان را ادامه بدهند؛ موشکی به آنها دادند. نمیگذاشتند عملیاتی که در منطقه انجام میگیرد، سرنوشت جنگ را به انتها برساند؛ تشویقش میکردند. یعنی دست استکبار جهانی، دست همین دولتهای اروپایی و دولت آمریکا، پشت رژیم خبیث معاند بعثی قرار داشت و او را به ادامه‌ی کار تشویق میکرد. نمیخواستند بگذارند جمهوری اسلامی از این حادثه‌ی بزرگ، پیروز و سربلند بیرون بیاید؛ میگفتند صریحاً.۱۳۹۳/۰۱/۰۶

لینک ثابت

درهم کوبیده شدن پیشتیبانی دشمن در عملیات شکست حصر آبادان

در همین عملیاتی که در این منطقه اتفاق افتاد – منطقه‌ی دارخوین؛ اینجا منطقه‌ی درگیری بسیار تعیین‌کننده‌ی عملیات ثامن‌الائمه بود – که سپاه پاسداران و ارتش جمهوری اسلامی ایران با همکاری یکدیگر، برای دستور امام برنامه‌ریزی کردند، طراحی کردند، در همین منطقه توانستند دشمن را عقب بنشانند و آن روحیه‌ای را که دشمن به‌خاطر پشتیبانی‌های فرنگی‌ها و خارجی‌ها و اروپایی‌ها به‌دست آورد، در هم بکوبند و بشکنند و محاصره‌ی آبادان را از بین ببرند؛ بعد از این عملیات، عملیات طریق‌القدس؛ بعد از این عملیات، عملیات فتح‌المبین؛ بعد عملیات الی‌بیت‌المقدس؛ این عملیات‌های پشت سر هم که رزمندگان عزیز ما، جوانان فداکار ما در قالب ارتش، در قالب سپاه، در قالب بسیج و نیروهای مردمی، در قالب مجموعه‌های عشایری، حتی در قالب شهربانی و ژاندارمری و کمیته‌های آن روز، می‌آمدند در این میدان جنگ و این فداکاری‌ها را انجام میدادند؛ این عملیات میتوانست جنگ را به خاتمه برساند و پایان بدهد؛ اما جبهه‌ی دشمن نظام اسلامی – یعنی همین اروپایی‌ها و دولتهای اروپایی و دولت آمریکا – نمیگذاشتند؛ طرف مقابل را تشویق میکردند، امکانات جدیدی به او میدادند، او را به برنده شدن در این جنگ امیدوار میکردند؛ لذا جنگ هشت سال طول کشید. هشت سال جنگ، شوخی نیست؛ جنگهای بزرگ و معروف دنیا در دورانهای نزدیک به ما، چهار سال و پنج سال و شش سال و این‌جورها طول کشیده؛ هشت سال جنگ، آن‌هم در این منطقه‌ی وسیع، از شمال تا جنوب – از منطقه‌ی شمال غربی کشور تا این انتهای جنوب – این درگیری‌ها وجود داشت. قصدشان این بود که کاری کنند که نظام اسلامی احساس کند که قادر بر مقابله‌ی با این دشمنان نیست؛ میخواستند کاری کنند که جمهوری اسلامی را به‌عنوان یک مجموعه‌ی ضعیف و ناتوان معرفی کنند. خدای متعال دست قدرت خود را نشان داد و دهان دشمنان جمهوری اسلامی و دشمنان پرچم برافراشته‌ی اسلام را با مشت پولادین سنت الهی خُرد کرد و بینی آنها را به خاک مالید و نشان داد که نظام اسلامی، چون متکی به ایمانهای مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همه‌ی قدرتهای مادی جهان، هم میتواند از خود دفاع کند، هم میتواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند.۱۳۹۳/۰۱/۰۶

لینک ثابت

جنگ تحمیلی؛ نمونه نصرت خداوند به ملت ایران

امروز شما ملاحظه میکنید دشمنان ما – که البتّه همیشه ملّت ایران را بد شناختند و نشناختند، همیشه دچار این اشتباه بودند، الان هم همین اشتباه را دارند میکنند؛ ملّت ما را نمیشناسند، کشور ما را نمیشناسند – خیال میکنند که به‌خاطر فشار تحریم و محاصره‌ی اقتصادی، ملّت دستهایش را در مقابل آنها بالا برده و تسلیم شده؛ نه آقا، اشتباه میکنید. این ملّت، ملّتی که دستهایش را به علامت تسلیم بالا ببرد نیست. در شرایطی سخت‌تر از این [هم‌]، این ملّت تسلیم نشده است. یک نمونه‌ی واضحِ روشن غیرقابل انکار هشت سال جنگ تحمیلی است؛ شوخی است؟ هشت سال! همه‌ی قدرتهای بزرگ جهانی به یک مجرمی کمک کنند که علیه کشور و ملّت کار بکند و این ملّت بر همه‌ی آنها فائق بیاید؛ این کار کوچکی است؟ این چیز کمی است؟ آنجا هم «وَ کانَ حقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنین»(۱) بود، آنجا هم همین عزم راسخ، تصمیم قاطع، آوردن موجودیِ خداداده به میدان عمل و صحنه‌ی عمل، گره‌ها را یکی یکی باز کرد. ما روز اوّل جنگمان با یک سال بعد،با دو سال بعد، با سه سال بعد مگر یکی بود؟ پی در پی گشایشها به‌وجود آمد، همه‌ی دنیا دیدند که آمریکا، شورویِ آن روز، اروپا، ناتو، انگلیس، دیگران از رژیم بعثی حمایت کردند، از صدّامِ مجرم حمایت کردند، بلکه او بتواند تجاوزی ماندگار به کشور عزیز ما داشته باشد؛ و او ناکام بعد از هشت سال، بدون اینکه بتواند یک وجب به خواسته‌ی خودش نزدیک بشود، با آن همه خسارت و با آن همه کشته و با آن همه بی‌آبرویی بین‌المللی مجبور به عقب‌نشینی شد. امروز هم همین است؛ امروز هم مقابله‌ی با دشمنی‌های دشمن و رفع همه‌ی این گرفتاری‌ها، با ایستادگی ملّت، با تکیه بر توانایی‌های درونی کشور، با اعتماد به خدایی که دلها را این‌جور آماده کرده است و به این جهت هدایت کرده است، ممکن است.۱۳۹۲/۱۰/۱۹


۱ ) سوره مبارکه الروم آیه ۴۷
وَلَقَد أَرسَلنا مِن قَبلِکَ رُسُلًا إِلىٰ قَومِهِم فَجاءوهُم بِالبَیِّناتِ فَانتَقَمنا مِنَ الَّذینَ أَجرَموا ۖ وَکانَ حَقًّا عَلَینا نَصرُ المُؤمِنینَ
ترجمه:
و پیش از تو پیامبرانی را بسوی قومشان فرستادیم؛ آنها با دلایل روشن به سراغ قوم خود رفتند، ولی (هنگامی که اندرزها سودی نداد) از مجرمان انتقام گرفتیم (و مؤمنان را یاری کردیم)؛ و یاری مؤمنان، همواره حقّی است بر عهده ما!

لینک ثابت

دفاع مقدس

مسئله‌ی دفاع مقدّس علاوه بر اینکه یک آزمون بزرگی بود برای ملّت ایران، آزمونی هم بود برای بُروز استعدادها، هم استعداد اشخاص، هم استعداد مناطق کشور.۱۳۹۲/۰۹/۲۵

لینک ثابت

ثبت جزئیات دفاع مقدس, دفاع مقدس

هر تک‌تک و قسمت‌قسمت قضایای دفاع مقدّس برجسته است؛ یعنی واقعاً هرچه انسان بیشتر غور میکند، بیشتر دقّت میکند، بیشتر اطّلاع پیدا میکند، عظمت این پدیده‌ی عجیب و حادثه‌ی مهمّ هشت‌ساله در چشم انسان بیشتر روشن میشود.۱۳۹۲/۰۷/۱۵

لینک ثابت

دفاع مقدس

از اوّلی که این دفاع مقدّس شروع شد و آن حماسه‌ی عظیم با نفَس گرم امام بزرگوار خلق شد و این جوانها سرازپانشناخته رفتند، همه‌ی دستهای شیطانی در صدد بودند که نگذارند زیبایی‌ها و شکوه این حادثه منعکس بشود،۱۳۹۲/۰۷/۱۵

لینک ثابت

دفاع مقدس

باید ببینند جوانها، بفهمند حادثه‌ی جنگ چه بود و چگونه جوانهای ما بدون سازوبرگ حسابی، بدون توانایی‌ها و پیش‌آمادگی‌هایی که معمولاً برای این‌جور کارها لازم است، رفتند و چه کردند.۱۳۹۲/۰۷/۱۵

لینک ثابت

دفاع مقدس

جنگ تحمیلی، فقط جنگ یک دولت همسایه با ما نبود؛ یک جنگ بین‌المللی علیه ما بود با همه‌ی ابزارها. همه‌ی تلاششان را کردند، نتوانستند بعد از هشت سال یک وجب از خاک کشور را تصرّف بکنند.۱۳۹۲/۰۶/۰۶

لینک ثابت

نقش زنان در دوران جنگ تحمیلی

آن کسانی که سابقه دارند، میدانند که زنان، هم در دوران مبارزه نقش داشتند، هم بخصوص در همان دوران انقلاب – یعنی آن یک سال و نیمی که حرکت انقلابیِ عمومی شروع شد – نقش داشتند. زنان یک نقش مؤثر و بی‌جایگزین داشتند؛ که اگر نبودند زنان توی این اجتماعات، بلاشک این اجتماعات عظیم و این تظاهرات عظیم، آن اثر را نمیبخشید؛ علاوه بر اینکه در بعضی جاها مثل مشهد ما، اصلاً شروع این تظاهرات، از زنان شد. یعنی اولین حرکت عمومیِ مردمی، یک حرکت زنانه بود. البته مورد تعرض پلیس هم قرار گرفتند. بعد از آن بود که حرکتهای مردانه راه افتاد. هم در مبارزات اینجور بود، هم در ایفای نقش در تشکیل نظام، هم در دوران بسرعت پدید آمده‌ی بعد از تشکیل نظام؛ یعنی دوران جنگ، دوران محنت، دوران امتحان سخت؛ «حتّی اذا ضاقت علیهم الأرض بما رحبت».(۱) اوضاع و احوال در دوران جنگ سخت شد. حالا بعضی‌ها جنگ را از تلویزیون و رادیو و اینها میشنفتند، بعضی‌ها با جسم و جان و تنِ خودشان توی میدان جنگ بودند. این گزارشهای پر از حماسه و شور که از جنگ داده میشود، همه‌اش هم درست است – من چون خیلی از این کتابهای مربوط به خاطرات رزمندگان را میخوانم، میدانم همه‌ی اینها درست است – آن شور و شوق و آن عشق به مجاهدت و شوق به شهادت و عدم بیم از مرگ و اینها، همه‌اش همینی است که توی گزارشها هست و درست است؛ لیکن نگاه کلان به جنگ، یک نگاه کاملاً محنت‌بار بود. خب، آن گردانی که جلو با شوق و ذوق دارد میجنگد، او که نمیداند توی قرارگاه اصلی نسبت به مجموعه‌ی جبهه چه حالتی وجود دارد، چه ضعفهائی هست، چه نگرانی‌ها و دغدغه‌های جدی‌ای هست؛ و پشت سر قرارگاه اصلی، در سطح کلان، در کشور، چه کمبودهائی، چه دلهره‌هائی وجود دارد. دوران سختی بود. در این دوران سخت، نقش زنان، یک نقش فوق‌العاده بود؛ نقش مادران شهدا، نقش همسران شهدا، نقش زنان مباشر در میدان جنگ، در کارهای پشتیبانی و بعضاً بندرت در کارهای عملیاتی و نظامی – که من بخش کارهای پشتیبانی‌اش را خودم از نزدیک در اهواز دیدم – یک نقش فوق‌العاده بود. زنها حتّی در بخشهای نظامی هم فعال بودند؛ همین نوشته‌ی خانم حسینی – دا – این را نشان میدهد. اینها یک مجموعه‌ی کاری است که واقعاً با هیچ معیاری، با هیچ ترازوئی قابل اندازه‌گیری نیست. مادر، مادر شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید، مادر چهار شهید؛ شوخی نیست؛ اینها به زبان آسان می‌آید. بچه‌ی انسان سرما میخورد، دو تا سرفه میکند، چقدر نگران میشویم؟ یک بچه‌ی انسان برود کشته بشود، دومی برود کشته بشود، سومی برود کشته بشود؛ شوخی است؟ و این مادر با همان احساسات مادرانه‌ی سالم و جوشان و پرفوران، آنچنان نقشی ایفاء کند که صد تا مادر دیگر تشویق بشوند بچه‌هاشان را بفرستند میدان جنگ. اگر این مادرها آن وقتی که جنازه‌ی بچه‌هاشان می‌آمد یا حتّی نمی‌آمد، آه و ناله میکردند، گله میکردند، یقه چاک میزدند، اعتراض به امام و اعتراض به جنگ میکردند، مطمئناً جنگ در همان سالهای اول و در همان مراحل اول زمینگیر میشد. نقش مادران شهدا این است.۱۳۹۰/۱۰/۱۴


۱ ) سوره مبارکه التوبه آیه ۱۱۸
وَعَلَى الثَّلاثَهِ الَّذینَ خُلِّفوا حَتّىٰ إِذا ضاقَت عَلَیهِمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت وَضاقَت عَلَیهِم أَنفُسُهُم وَظَنّوا أَن لا مَلجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَیهِ ثُمَّ تابَ عَلَیهِم لِیَتوبوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحیمُ
ترجمه:
(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی‌یافتند؛ (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است!

لینک ثابت

فداکاری جوان‌های مبارز عامل نجات کشور از دست دشمن

در ایام محنت جنگ، قبل از عملیات فتح‌المبین، بنده از این منطقه‌ی شمالیِ مشرف بر این دشت [منطقه عملیاتی فتح المبین]، این چشم‌انداز وسیع را دیده بودم؛ این خاطره از یاد من نمیرود که نیروهای دشمن در این سرزمین پهناور با چندین لشکر در اینجا متفرق بودند؛ زمین شما را، خاک شما را با چکمه‌های خودشان میکوبیدند و ملت ایران را تحقیر میکردند. آن کسی که کشور شما را نجات داد، همین جوانهای فداکار و مبارز بودند؛ همین بسیج، همین ارتش، همین سپاه، همین رزمندگان فداکار، که امروز هم بازماندگان آنها در مناطق گوناگونی از کشور حضور دارند؛ بعضی از آنها هم به شهادت رسیده‌اند؛ «فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا»(۱)
عزیزان من! جوانانی که در این جلسه، در این صحرا حضور دارید و همه‌ی جوانان کشور! بدانید نسل جوان دوران دفاع مقدس توانست با فداکاری، با هوشمندی، با اراده و عزم راسخ، کشور را از دست دشمن نجات بدهد.۱۳۸۹/۰۱/۱۱


۱ ) سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

لینک ثابت

اعتماد به نفس ملی, شناخت استعدادها, دستاوردهای دفاع مقدس, دفاع مقدس

ملت ایران روح اعتماد به نفس ملی را به وسیله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی هشت سال دفاع قدرتمندانه توانست در خود تقویت کند، توانست استعدادها را در خود شکوفا کند، توانست ظرفیتهای ناشناخته‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی خود را بشناسد.۱۳۸۸/۰۶/۲۹

لینک ثابت

دفاع مقدس, درس‌های دفاع مقدس, دستاوردهای دفاع مقدس

هشت سال دفاع مقدس ما صرفاً یک امتداد زمانی و فقط یک برهه‌ ی زمانی نیست؛ بلکه گنجینه‌ ی عظیمی است که تا مدتهای طولانی ملت ما می تواند از آن استفاده کند، آن را استخراج کند و مصرف کند و سرمایه‌ گذاری نماید.۱۳۸۸/۰۶/۲۴

لینک ثابت

انقلاب اسلامی, مردم, دفاع مقدس

حادثه‌ی عظیم هشت سال دفاع مقدس، مجموعه‌ای است از صفات والا، فرهنگهای پسندیده و برگزیده و ممتاز، عقاید و معارف والائی که ملت ما در طول تاریخ ارث برده یا استعدادش را در خودش حفظ کرده بوده، که با انقلاب اسلامی این استعدادها بروز کرد.۱۳۸۸/۰۶/۲۴

لینک ثابت

معنویت‎گرایی, آرمانخواهی, ایثار, دفاع مقدس, درس‌های دفاع مقدس, مقاومت, حکمت, تدبیر

دفاع مقدس مظهر حماسه، معنویت و دینداری، آرمان‌خواهی ، ایثار و از خودگذشتگی، ایستادگی و پایداری و مقاومت ،و مظهر تدبیر و حکمت است.۱۳۸۸/۰۶/۲۴

لینک ثابت

جوان, دفاع مقدس, حضور جوانان در صحنه دفاع مقدس, دستاوردهای دفاع مقدس

جنگ توانست از یک مجموعه‌ ی جوان، مجموعه ه‌ای از عناصر کارآمد و بااستعداد درست کند و تحویل بدهد.۱۳۸۸/۰۶/۲۴

لینک ثابت

استقلال‌طلبی, دفاع مقدس, استقلال ملی, افتخارات ملی, قدرت ملی, دستاوردهای دفاع مقدس

ملت ایران هشت سال جنگ را تحمل کرد، چون این هزینه‌ى دست یافتن به استقلال ملت و قدرت ملى و افتخار ملى بود.۱۳۸۷/۰۲/۱۱

لینک ثابت

کارگر, دفاع مقدس, حضور کارگران در صحنه انقلاب اسلامی, انقلاب اسلامی

جامعه کارگری ما در امتحان بزرگ دوران انقلاب و دوران دفاع مقدس نشان داد که از بن دندان دارای وجدان دینی و ملی است.۱۳۸۷/۰۲/۰۴

لینک ثابت

شهید, دشمن, سرنوشت کشور, ایثار, دفاع مقدس

اگر این شهیدان عزیز نمی‌بودند و چنانچه این مردم مؤمن در این منطقه(دهلاویه)، سدِّ راه دشمن نمی‌شدند، سرنوشت ایران عزیز و اسلامی چیز دیگری می‌شد.۱۳۸۵/۰۱/۰۵

لینک ثابت

دفاع مقدس, نیروی هوایی, حضور نیروی هوایی در دفاع مقدس

برترین مجاهدت‌هایی که در یک دفاع مقدس ممکن است برای یک نظامی پیش بیاید، در نیروی هوایی پیش آمد و دلاوران نیروی هوایی از عهده‌ی آن برآمدند.۱۳۸۴/۱۱/۱۸

لینک ثابت

دفاع مقدس, مردم, دستاوردهای دفاع مقدس, ظرفیت درون‌زا

دوران دفاع مقدس برای ملت ما ظرفیت و موقعیتی بود که این ملت بتواند اعماق جوهره‌ی خودش را در ابعاد مختلف نشان دهد، و نشان داد.۱۳۸۴/۰۶/۳۱

لینک ثابت

دفاع مقدس, هنر

برای حوزه‌ی هنر کشور، یکی از مهمترین جلوه‌گاه‌ها، دوره‌ی جنگ تحمیلیِ بر ما و دوره‌ی دفاع مقدس بوده و هنوز هم هست؛ باید از این استفاده کرد.۱۳۸۴/۰۶/۳۱

لینک ثابت

جهاد ، دری از درهای بهشت

نظامی در فرهنگ اسلامی، انسانی است که با معرفت و آگاهی از برترین ارزشها دفاع جانانه می‌کند. این دفاع به معنای به میدان آوردن ِ جان و هستی و سلامت خود و به معنای فداکاری است؛ و آن چیزی که این دفاع به خاطر آن انجام می‌گیرد، والاترین ارزشهای انسانی و الهی است. استقلال و سربلندی و افتخار و هویت و شخصیت ذاتی و دینی و ارزشهای مورد اعتماد یک ملت، مورد دفاع قرار می‌گیرد. برای اینهاست که یک نظامی با جان و هستی خود وارد میدان می‌شود. لذا این نظامی در عرف اسلامی «مجاهد» است. جهاد یعنی تلاش و کوشش در راه ارزشهای والا؛ و برای همین است که «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّه»(۱) ؛ جهاد دری از درهای بهشت است.۱۳۸۳/۰۷/۲۲


۱ ) خطبه ۲۷ : از خطبه‏هاى آن حضرت است در نکوهش اصحاب از نرفتن به جهاد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّهِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّهِ أَوْلِیَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِینَهُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِیقَهُ فَمَنْ تَرَکَهُ رَغْبَهً عَنْهُ أَلْبَسَهُ اللَّهُ ثَوْبَ الذُّلِّ وَ شَمِلَهُ الْبَلَاءُ وَ دُیِّثَ بِالصَّغَارِ وَ الْقَمَاءَهِ وَ ضُرِبَ عَلَى قَلْبِهِ بِالْإِسْهَابِ وَ أُدِیلَ الْحَقُّ مِنْهُ بِتَضْیِیعِ الْجِهَادِ وَ سِیمَ الْخَسْفَ وَ مُنِعَ النَّصَفَ . أَلَا وَ إِنِّی قَدْ دَعَوْتُکُمْ إِلَى قِتَالِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ لَیْلًا وَ نَهَاراً وَ سِرّاً وَ إِعْلَاناً وَ قُلْتُ لَکُمُ اغْزُوهُمْ قَبْلَ أَنْ یَغْزُوکُمْ فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا فَتَوَاکَلْتُمْ وَ تَخَاذَلْتُمْ حَتَّى شُنَّتْ عَلَیْکُمُ الْغَارَاتُ وَ مُلِکَتْ عَلَیْکُمُ الْأَوْطَانُ وَ هَذَا أَخُو غَامِدٍ [وَ] قَدْ وَرَدَتْ خَیْلُهُ الْأَنْبَارَ وَ قَدْ قَتَلَ حَسَّانَ بْنَ حَسَّانَ الْبَکْرِیَّ وَ أَزَالَ خَیْلَکُمْ عَنْ مَسَالِحِهَا وَ لَقَدْ بَلَغَنِی أَنَّ الرَّجُلَ مِنْهُمْ کَانَ یَدْخُلُ عَلَى الْمَرْأَهِ الْمُسْلِمَهِ وَ الْأُخْرَى الْمُعَاهِدَهِ فَیَنْتَزِعُ حِجْلَهَا وَ قُلُبَهَا وَ قَلَائِدَهَا وَ رُعُثَهَا مَا تَمْتَنِعُ مِنْهُ إِلَّا بِالِاسْتِرْجَاعِ وَ الِاسْتِرْحَامِ ثُمَّ انْصَرَفُوا وَافِرِینَ مَا نَالَ رَجُلًا مِنْهُمْ کَلْمٌ وَ لَا أُرِیقَ لَهُمْ دَمٌ فَلَوْ أَنَّ امْرَأً مُسْلِماً مَاتَ مِنْ بَعْدِ هَذَا أَسَفاً مَا کَانَ بِهِ مَلُوماً بَلْ کَانَ بِهِ عِنْدِی جَدِیراً فَیَا عَجَباً عَجَباً وَ اللَّهِ یُمِیتُ الْقَلْبَ وَ یَجْلِبُ الْهَمَّ مِنَ اجْتِمَاعِ هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ عَلَى بَاطِلِهِمْ وَ تَفَرُّقِکُمْ عَنْ حَقِّکُمْ فَقُبْحاً لَکُمْ وَ تَرَحاً حِینَ صِرْتُمْ غَرَضاً یُرْمَى یُغَارُ عَلَیْکُمْ وَ لَا تُغِیرُونَ وَ تُغْزَوْنَ وَ لَا تَغْزُونَ وَ یُعْصَى اللَّهُ وَ تَرْضَوْنَ فَإِذَا أَمَرْتُکُمْ بِالسَّیْرِ إِلَیْهِمْ فِی أَیَّامِ الْحَرِّ قُلْتُمْ هَذِهِ حَمَارَّهُ الْقَیْظِ أَمْهِلْنَا یُسَبَّخْ عَنَّا الْحَرُّ وَ إِذَا أَمَرْتُکُمْ بِالسَّیْرِ إِلَیْهِمْ فِی الشِّتَاءِ قُلْتُمْ هَذِهِ صَبَارَّهُ الْقُرِّ أَمْهِلْنَا یَنْسَلِخْ عَنَّا الْبَرْدُ کُلُّ هَذَا فِرَاراً مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ فَإِذَا کُنْتُمْ مِنَ الْحَرِّ وَ الْقُرِّ تَفِرُّونَ فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَ السَّیْفِ أَفَرُّ . یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ حُلُومُ الْأَطْفَالِ وَ عُقُولُ رَبَّاتِ الْحِجَالِ لَوَدِدْتُ أَنِّی لَمْ أَرَکُمْ وَ لَمْ أَعْرِفْکُمْ مَعْرِفَهً وَ اللَّهِ جَرَّتْ نَدَماً وَ أَعْقَبَتْ سَدَماً قَاتَلَکُمُ اللَّهُ لَقَدْ مَلَأْتُمْ قَلْبِی قَیْحاً وَ شَحَنْتُمْ صَدْرِی غَیْظاً وَ جَرَّعْتُمُونِی نُغَبَ التَّهْمَامِ أَنْفَاساً وَ أَفْسَدْتُمْ عَلَیَّ رَأْیِی بِالْعِصْیَانِ وَ الْخِذْلَانِ حَتَّى لَقَدْ قَالَتْ قُرَیْشٌ إِنَّ ابْنَ أَبِی طَالِبٍ رَجُلٌ شُجَاعٌ وَ لَکِنْ لَا عِلْمَ لَهُ بِالْحَرْبِ لِلَّهِ أَبُوهُمْ وَ هَلْ أَحَدٌ مِنْهُمْ أَشَدُّ لَهَا مِرَاساً وَ أَقْدَمُ فِیهَا مَقَاماً مِنِّی لَقَدْ نَهَضْتُ فِیهَا وَ مَا بَلَغْتُ الْعِشْرِینَ وَ هَا أَنَا ذَا قَدْ ذَرَّفْتُ عَلَى السِّتِّینَ وَ لَکِنْ لَا رَأْیَ لِمَنْ لَا یُطَاعُ .
ترجمه:
پس از حمد خدا، جهاد درى است از درهاى بهشت، که خداوند آن را به روى اولیاء خاصّ خود گشوده، جهاد جامه پرهیزگارى، زره استوار، و سپر مطمئن خداست. هر کس آن را از باب بى‏اعتنایى ترک کند خداوند بر او جامه ذلت بپوشاند، و غرق بلا نماید، و به ذلّت و خوارى و پستى گرفتار آید، بر دلش پرده‏هاى بى‏عقلى زده شود، و در برابر ضایع کردن جهاد حق از او گرفته شود، و محکوم به ذلت و خوارى، و محروم از انصاف گردد. بدانید که من شب و روز و نهان و آشکار، شما را به جنگ این قوم دعوت کردم، به شما گفتم که با اینان بجنگید پیش از اینکه با شما بجنگند، به خدا قسم هیچ ملّتى در خانه‏اش مورد حمله قرار نگرفت مگر اینکه ذلیل شد. اما شما مسئولیت جهاد را به یکدیگر حواله کردید و به یارى یکدیگر بر نخاستید تا دشمن از هر سو بر شما تاخت، و شهرها را از دست شما گرفت. این مرد غامدى است که لشکرش به انبار وارد شد، حسّان بن حسّان بکرى را کشت، و مرز بانان شما را از جاى خود راند. به من خبر رسیده مهاجمى از آنان بر زن مسلمان و زن در پناه اسلام تاخته و خلخال و دستنبد و گردن بند و گوشواره او را به یغما برده، و آن بینوا در برابر آن غارتگر جز کلمه استرجاع و طلب دلسوزى راهى نداشته، آن گاه این غارتگران‏ با غنیمت بسیار باز گشته، در حالى که یک نفر از آنها زخمى نشده. و احدى از آنان به قتل نرسیده. اگر بعد از این حادثه مسلمانى از غصه بمیرد جاى ملامت نیست، بلکه مرگ او در نظر من شایسته است. عجبا عجبا به خدا سوگند که اجتماع اینان بر باطلشان، و پراکندگى شما از حقّتان دل را مى‏میراند، و باعث جلب غم و غصه است. رویتان زشت و قلبتان غرق غم باد که خود را هدف تیر دشمن قرار دادید، آنان شما را غارت کردند و شما چیزى به دست نیاوردید، جنگیدند ولى شما نجنگیدید، خدا را معصیت مى‏کنند و شما خشنودید. در تابستان شما را دعوت به جهاد آنان مى‏کنم گویید: هوا گرم است، مهلت ده تا گرما برود. و در زمستان شما را مى‏خوانم گویید: هوا سرد است، مهلت ده تا سرما بنشیند. همه این بهانه‏ها براى فرار از گرما و سرماست. شما که از گرما و سرما مى‏گریزید پس به خدا سوگند از شمشیر گریزان‏تر خواهید بود. اى نامردان مرد نما، دارندگان رؤیاهاى کودکانه، و عقلهایى به اندازه عقل زنان حجله نشین، اى کاش شما را ندیده بودم و نمى‏شناختم. به خدا قسم حاصل شناختن شما پشیمانى و غم و غصه است. خدا شما را بکشد، که دلم را پر از خون کردید، و سینه‏ام را مالامال خشم نمودید، و پى در پى جرعه اندوه به کامم ریختید، و تدبیرم را به نافرمانى و ترک یارى تباه کردید، تا جایى که قریش گفت: پسر ابو طالب شجاع است ولى دانش جنگیدن ندارد. خدا پدرانشان را جزا دهد، آیا هیچ کدام آنان کوشش و تجربه مرا در جنگ داشته و پیشقدمیش از من بیشتر بوده هنوز به سن بیست سالگى نرسیده بودم که آماده جنگ شدم، اکنون عمرم از شصت گذشته، ولى براى کسى که اطاعت نشود تدبیرى نیست‏

لینک ثابت

دفاع مقدس, جوان, حفظ فرهنگ جنگ

فرزندان عزیز من! مواظب باشید از مسأله‌ی دفاع مقدس که در این کشور اتفاق افتاد، غافل نشوید؛ کار بزرگی انجام گرفت. آن جوانها مثل شماها بودند.۱۳۸۳/۰۷/۰۵

لینک ثابت

دفاع مقدس, نیروی هوایی, حضور نیروی هوایی در دفاع مقدس

روشن است که چهره‌ی نیروی هواییِ ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی و دفاع مقدّس، همواره در چشم ملت ایران، یک چهره‌ی درخشان و افتخارآمیز بوده است.۱۳۸۱/۱۰/۰۴

لینک ثابت

دفاع مقدس, شهید, انتظار فرج‏, حضرت امام حجه ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف

کسانی که در دوران دفاع مقدّس، سر از پا نشناخته در صفوف دفاع مقدّس شرکت می‌کردند، منتظران حقیقی بودند.۱۳۸۱/۰۷/۳۰

لینک ثابت

ایجاد ذلت و سرافکندگی برای ملت ایران در قرارداد ترکمانچای

جنگ، یکی از محیطترین حوادث برای یک ملت است. ما همگی این را با وجود خودمان، با گوشت و پوست و احساس و ادراک خودمان مشاهده کردیم. این نیست که فقط در تاریخ چیزی خوانده، یا به آمارها مراجعه کرده باشیم. لیکن نکته‌ی مهم این است که ملتها می‌توانند این‌ حادثه‌ی پُرخسارت را به یک فرصت و به یک سرمایه تبدیل کنند. می‌دانید؛ خسارت جنگ هم فقط این نیست که عزیزان ملت به کام مرگ کشانده می‌شوند یا ویرانیهایی به بار می‌آید و سرمایه‌هایی بر باد می‌رود. اگر در جنگی عزم ملی و خردمندی سردمداران کشور به کمک کشور نیاید، آن سرافکندگی و ذلّت و هزیمت معنوی‌ای که بر دوش آن ملت سنگینی خواهد کرد، شاید از همه‌ی این خسارتها بالاتر است
امروز بیش از صد و پنجاه سال و نزدیک به دویست سال از قرارداد ننگین ترکمانچای می‌گذرد. هر ایرانی که آن تاریخ را بخواند، بعد از گذشت نزدیک به دو قرن، در روح خود احساس شرمساری، حقارت و شکست می‌کند و از خود می‌پرسد: چطور در حادثه‌ای به آن عظمت، سردمداران کشور قادر نشدند عزم ملی و سرمایه‌های مادّی و معنوی کشور را به کمک هویّت ملی این کشور به میدان بیاورند؟! لشکر مهاجم دشمن تا قلب کشور آمد؛ بعد با التماس و درخواست و پیشکش دادن و وساطت دشمنانِ دوست‌نما و خسارتهای فراوان ملی و آن اهانت‌هایی که به ملت ایران شد، قبول کرد که قدری عقب بنشیند، درحالی‌که هفده شهر قفقاز را از ایران گرفته و کشور را از بخشی از پاره‌ی تن خودش محروم کرده بود! امروز هم که شما این حادثه را در ذهن خودتان یا در کتاب تاریخ مرور کنید و ببینید بر ملت ایران در آن حادثه‌ی تلخ چه گذشت، احساس خجلت و احساس سرافکندگی و ذلّت می‌کنید. همین‌طور شبیه این، در حوادث جنگ بین‌الملل دوم، همین شهر تهران محل خودنمایی و پُز دادن افسران کشورهای مختلف شد که در خیابانها راه بروند، به ایرانی با چشم تحقیر نگاه کنند، از او کار بکشند، به او اهانت و به نوامیس او تجاوز کنند. این یک نوع بود، آن نوع دیگری بود. این‌ها نشانه‌ی یک خسارت بزرگ برای یک ملت در یک جنگ است.
در جنگی که در سال ۱۳۵۹ در این کشور رخ داد، همه‌ی این حوادث ممکن بود. آنهایی که می‌خواستند قطعه‌ای از خاک ایران را از ایران جدا کنند، هدفشان فقط این نبود که ایران را از آنچه که هست، قدری کوچکتر کنند. هدف این بود که این ملت را برای قرنها – حداقل یک قرن، دو قرن – با احساس حقارت سرِ جای خود بنشانند. و در مردمی که جرأت کرده بودند مقابل امپراتوری عظیم استکبار جهانی قیام کنند؛ برخلاف همه‌ی عرفهای بین‌المللی، یک حکومت صددرصد مردمی را که به هیچ قدرتی در دنیا باج نمی‌دهد، سر کار بیاورند، روحیه‌ی شجاعت و خودباوری را بمیرانند. آنچه که برای آنها غایت مطلوب بود، این بود.۱۳۷۹/۰۷/۰۶

لینک ثابت

ایجاد ناامنی؛ اولین اقدام دشمنان در تقابل با نظام اسلامی

امنیت، نعمت بزرگی است. در قرآن هم راجع به امن و امنیت سخن رفته است. در هر جامعه‌ای، زمینه‌ی لازم برای پیشرفتهای مادّی و معنوی، امنیت است. البته افراد برجسته‌ای هستند که در فضاهای ناامن هم کارهای بزرگی انجام می‌دهند؛ در زیر فشار اختناق رژیمهای ظالم و ستمگر – همان‌گونه که قبل از انقلاب در این کشور بود – کسانی بودند که در همان ناامنی هم کارهای بزرگی می‌کردند؛ لیکن شرط حرکت عظیم اجتماعی برای یک ملت، در درجه‌ی اول «امنیت» است. امنیت هم انواعی دارد؛ یکی از آنها امنیت نظامی و انتظامی است که شما ملاحظه می‌کنید در بعضی از مناطق عالم، از لحاظ نظامی و انتظامی ناامنی هست. این، بخشی از مقوله‌ی امنیت است. امنیت سیاسی و اقتصادی و فکری و عقیدتی هم داریم که همه‌ی اینها مقولات بسیار با اهمیتی است. من سرفصلها و جملاتی را عرض می‌کنم که لازم است شما جوانان عزیز، ذهن و فکر خودتان را وارد این مقوله کنید تا ان‌شاءاللَّه برای استنتاجهای کلّیِ‌تان مفید باشد.
اگر بخواهیم درست تشخیص دهیم که برای پیشرفت یک کشور، امنیت چقدر اهمیت دارد، از برخورد دشمن با مقوله‌ی امنیت، می‌شود این را فهمید. وقتی انقلاب پیروز شد، در واقع یک مانع بزرگ از مقابل ملت ایران برداشته شد که بتواند در میدانهایی که در طول صدسال، صدوپنجاه سال عقب مانده بود، جبران عقب ماندگیهای گذشته را بکند. نظام اسلامی آماده بود که هدایت مردم را در پیشرفت در همه‌ی این میدانها بر عهده گیرد و ملت ایران در زمینه‌ی علم و صنعت و خودکفایی و در زمینه‌ی مسائل فکری و عملی و مادّی و معنوی، به حرکت عظیمی دست بزند و آن را شروع کند. اولین کاری که دشمنان برای سنگ‌اندازی در این راه انجام دادند، ایجاد ناامنی بود؛ یعنی مرزهای ما را ناامن کردند. ببینید؛ این نکته‌ی خیلی اساسی و مهمّی بود. همان دشمنانی که انقلاب علیه آنها بود؛ همان قدرتهایی که تا آن‌جا که توانسته بودند، سعی کرده بودند نگذارند این انقلاب پیروز شود، بعد از آن‌که انقلاب پیروز شد، برای مقابله با آن، از حربه‌ی ایجاد ناامنی علیه این ملت و این انقلاب استفاده می‌کردند. در درجه‌ی اوّل، در این منطقه‌ی نزدیک خراسان – حدود ترکمنستان – و در منطقه‌ی کردستان و غرب و شمال کشور و نیز مناطق دیگری در جنوب – منطقه‌ی خوزستان – با تحریک قومیتها، شروع به مفسده‌انگیزی و ایجاد ناامنی کردند؛ ولی نظام اسلامی بر اینها فائق آمد. آن روز همین بسیجیان و همین جوانان مؤمن مثل شما، به همین مناطق گوناگون – چه در خراسان و چه در مناطق دیگر – رفتند، سینه سپر کردند، فداکاری نمودند و توانستند امنیت را برگردانند؛ یعنی در واقع توانستند ریشه‌ی فتنه را در مناطقی خشک کنند. دشمنان قبلاً فکر می‌کردند که با ایجاد ناامنی خواهند توانست انقلاب را به زانو درآورند؛ اما دیدند که نشد. لذا جنگ را تحمیل کردند. ناامنی‌ای که از یک جنگِ تمام‌عیار برای کشور به‌وجود می‌آید، خسارتبارترین و سخت‌ترین و سنگینترین ناامنیهاست. اینها این کار را کردند. رژیم عراق را به جنگ، به آتش افروزی، به حمله‌ی به مرزها از طرف غرب کشور وادار کردند. مسأله هم به جنگ بین دو ملت و با امکانات دو کشور محدود نماند؛ بلکه تمام امکاناتی را که عراق توانایی جذب آن را در این جنگ داشت، به سمت عراق سرازیر کردند!…
آن روز به نفع عراق که با ما وارد جنگ شده بود تا مرزهای ما را ناامن کند، همه‌ی قدرتهایی که در دنیا می‌توانستند در این زمینه کاری بکنند، وارد شدند. عدّه‌ای – یا ناخردمندانه و یا خائنانه – می‌خواهند از یاد این ملت ببرند که دشمنیِ رژیم امریکا با ملت ایران، چقدر برای این ملت خسارت ایجاد کرده است و هنوز هم خسارت ایجاد می‌کند؛ می‌خواهند این را انکار کنند! همین رژیم امریکا – که آن روز ما به صورت تحلیل می‌گفتیم و بعد از جنگ، اخبار و آمار و اطلاعات ریز آن منتشر شد – به عراق کمک کرد؛ کمک الکترونیکی، کمک تسلیحاتی، کمک در روشهای جنگیدن، کمک مالی، کمک مستقیم و غیرمستقیم! ناتو هم کمک کرد؛ بسیاری از کشورهای عربی هم کمک کردند؛ برای این‌که بتوانند با فشار ناامنی، نظام انقلابی را از پا بیندازند و یا به زانو درآورند. باز هم همّت جوانان این مملکت، دلهای پاک و با ایمان این کشور، همین بسیج، همین سپاه، همین ارتش، همین انسانهای مؤمن و پاک‌نهادی که در پشت جبهه‌ها کانونِ همّت را گرم نگه می‌داشتند، توانست بر تمام توطئه‌های دشمن فائق آید و به رژیم مهاجم و به همه‌ی پشتیبانانش – از امریکا و شورویِ آن روز و دیگران – تودهنی بزند و ملت ایران را به‌عنوان قهرمان این برهه، در مقابل چشم جهانیان قرار دهد و امنیت را به‌عنوان بزرگترین نعمت به این مملکت برگرداند؛ مرزها را آرام کند و برای شهرهایی که زیر بمباران بودند – که در دوران جنگ، تقریباً نیمی از جغرافیای این کشور در زیر بمباران بود – اعاده‌ی امنیت کند؛ برای زن و مرد، برای کاسب، برای عالم، برای دانشجو، برای کارگر، برای سیاستمدار، برای رئیس، برای مرؤوس و برای همه‌ی کسانی‌که به امنیت نیاز دارند، امنیت ایجاد کند؛ حتی برای آنهایی که ناشکرانه این امنیت را انکار می‌کنند. بنابراین، دلهای با ایمان و عزم ایمانی و راسخ این جوانان، امنیت را برای همه‌ی مردم به‌وجود آورد.۱۳۷۸/۰۶/۱۰

لینک ثابت

وحدت کلمه, مردم, دفاع مقدس, انقلاب, ملت ایران

ملت ایران به برکت وحدت کلمه، هم در جنگ، هم در بسیج نیروها برای میدانهای دفاع مقدس، هم در همه‌ی میدانهای گوناگونی که برای این ملت مطرح بود و هم در خود انقلاب، پیروز شد.۱۳۷۶/۰۷/۲۴

لینک ثابت

دفاع مقدس, جنگ, شرایط سخت

هزاران سختی در میدان جنگ هست که فقط برای کسی که در آن شرایط قرار دارد، قابل لمس است، و لاغیر. تحمّل این سختیها، یک کار عظیم است.۱۳۷۶/۰۵/۲۹

لینک ثابت

نقش از خودگذشتگی در شکست و پیروزی‌های تاریخ

در انقلاب، بندگان مؤمن خدا که این ایثار و گذشت را کردند، انقلاب پیروز شد. کاری شد که هیچ تحلیل‌گری پیش‌بینی نمی‌کرد که بشود؛ یعنی اقامه‌ی حکومت اسلام، حکومت دین؛ آن هم در این نقطه‌ی عالم. چه کسی فکر می‌کرد؟ چه کسی باور می‌کرد؟ اما به برکت این حرکت شهیدان و مؤمنان و ایثارگران، این کارِ نشدنی انجام شد؛ چون جمع برگزیده و گروه قابل توجّهی از مؤمنان، نمی‌گوییم همه خود را نادیده گرفتند. همه باید سعی کنند که جزو این گروه باشند، تا این افتخار متعلّق به آن‌ها باشد. هرجایی که این گذشت نبود مثل آنجاهایی که نیست؛ مثل در طول تاریخ که نیست؛ مثل دوران امام حسین علیه الصّلاه و السّلام که اکثریت قاطع زبدگان و خواص و مؤمنان شانه خالی کردند و ترسیدند و عقب رفتند کلمه‌ی باطل پیروز شد، حکومت یزید سرِ کار آمد، حکومت بنی امیّه نود سال سرِ کار آمد، حکومت بنی عبّاس پنج، شش قرن سرکار آمد و ماند. به خاطر آنکه این گذشت انجام نشد، مردم چه کشیدند! جوامع اسلامی چه کشیدند! مؤمنین چه کشیدند! صحنه، صحنه‌ی روشنی است. عزیزان من! همه‌ی دوران زندگی ما، جنگ احد است. اگر خوب حرکت کردیم، دشمن شکست خواهد خورد؛ ولی به مجرّد اینکه چشممان به غنائم افتاد و دیدیم چهار نفر غنیمت جمع می‌کنند، ما هم حسودیمان شد، سنگر را رها کردیم و به سمت غنیمت رفتیم، ورق برمی‌گردد. دیدید که در جنگ احد ورق برگشت! در طول تاریخ اسلام، جنگ احد تکرار شده است. فرمانده‌ی الهیِ آشنای با صفحه‌ی حقیقت، با آن دل نورانی، این عدّه را اینجا گذاشته و گفته است که شما از اینجا تکان نخورید و پاسداران جبهه باشید؛ اما تا چشمشان افتاد و دیدند که چهار نفر آن پایین غنیمت جمع می‌کنند، پای این‌ها هم لرزید. البته اگر با تک‌تک آن‌ها صحبت می‌کردید، می‌گفتند ما هم بالاخره آدمیم، ما هم دل داریم، ما هم خانه و زندگی می‌خواهیم. بله؛ اما دیدید که با این تسلیم شدن در مقابل خواسته‌های حقیر بشری، چه اتّفاقی افتاد! دندان پیامبر شکست؛ بدن مبارک آن حضرت مجروح شد؛ جبهه‌ی حق مغلوب شد؛ دشمن پیروز گردید و چقدر از بزرگان اسلام شهید شدند. پیام شهیدان این است که تسلیم وسوسه‌ی غنیمت نشوید. پیام آن‌ها به من و شما و همه‌ی کسانی که به این خونهای به ناحق ریخته‌ی مطهّر احترام می‌گذارند، همین است. شما نگاه نکن که یک نفر تخلّف می‌کند و سراغ جمع کردن غنیمت رفته است. «لا یضرّکم من ضلّ اذ اهتدیتم». شما چه کار داری که دیگری گمراه شد؟ شما خودت را نگه دار و حفظ کن. دستور اسلام و پیام خون شهید، این است. آن روزی که همین شهدای عزیز ما در جبهه به شهادت رسیدند، همه که به جبهه نرفتند؛ عدّه‌ای هم بودند که مشغول کاسبی شدند، عدّه‌ای هم مشغول پول در آوردن شدند، عدّه‌ای هم مشغول سوءاستفاده شدند، عدّه‌ای هم مشغول خیانت شدند. این شهدا، بدون آنکه به آن‌ها اعتنا کنند، رفتند و نتیجه این شد که توانستند نظام اسلامی را حفظ کنند و امروز هرکدام یک ستاره و یک خورشیدند. بنابراین، پیام اوّل این است که در قبال خدای متعال، در قبال بندگان، در قبال اراده‌ی الهی، باید انسان خود را نشناسد. این پیام را باید بگیریم. عزیزان من! با این حقایق نمی‌شود شوخی کرد. این‌ها از انسان تحرّک و تصمیم می‌طلبد.۱۳۷۶/۰۲/۱۷

لینک ثابت

دفاع مقدس, دستاوردهای دفاع مقدس

جنگ هشت ساله، این ملت را آبدیده، شجاع و متّکی به نفس کرد. نام این ملت را بلند کرد. خیلی از ملتهای مسلمان دنیا به خاطر جنگ و عقاید شما ملّت، توجّه و گرایش پیدا کرده‌اند.۱۳۷۵/۰۹/۲۴

لینک ثابت

انقلاب اسلامی, دستاوردهای انقلاب اسلامی, دستاوردهای دفاع مقدس, دفاع مقدس, زن, حضور زنان در صحنه

انقلاب و جنگ، زنان ما را در جامعه از آگاهی و رشد سیاسی برخوردار کرد.۱۳۷۵/۰۶/۲۸

لینک ثابت

نگاه عبرت بینانه به وقایع هشت سال دفاع مقدس

درباره‌ی هفته‌ی دفاع مقدّس – که در آستانه‌ی آن هستیم – لازم می‌دانم مطلبی را مطرح کنم و آن این است که اسلام پیروان خود را به عبرت گرفتن عادت می‌دهد. در قرآن آیات متعدّدی این نکته را متذکر می‌شوند: «انّ فی ذلک لعبره»(۱)، «فاعتبروا یا اولی‌الابصار»(۲) و … این یک درس زندگی است و فقط به معنای این نیست که انسان بتواند با این درس، معاش خود و حیات چند روزه را اصلاح کند و سامان بخشد. درس زندگی یعنی انسان بتواند با این درس هم حیاتِ این نشئه و هم – بالاتر از آن – حیات نشئه‌ی بعد را آباد کند؛ چون اصل آن جاست. تا چشم بر هم بزنید، همه چیز تمام شده است. مهم آن نشئه است که از لحظه‌ی وفات و خروج از این عالم تا قیام قیامت، انسان دچار آن است و زندگی توأم با سعادت یا شقاوت و خوشی یا ناخوشی را مشاهده می‌کند. انسان برای خوشیِ یک لحظه‌ی این دنیا چقدر زحمت می‌کشد؟ باید برای خوشی ابد خیلی تلاش کند. همه‌ی اینها با «عبرت» قابل تأمین است و به همین خاطر در قرآن این همه تأکید شده است که عبرت بگیرید.
این جمله‌ی نهج‌البلاغه خیلی مهمّ است که: «انّ من صرّحت له العبُر عمّا بین یدیه من المَثُلات»؛ هر که بتواند رنجها و بلاها و حوادث و سختیها را به چشم عبرت ببیند: «حجزته التّقوی عن تقحم الشُّبهات»(۳)؛ آن قدر از بدی و زشتی و چیزهایی که انسان را دچار بدبختی و نابسامانی می‌کند، رویگردان می‌شود که حتّی از شبهه‌های آن هم اجتناب خواهد کرد؛ چه رسد به خود آن.
این جنگ هشت ساله با مقدّمات و مؤخّراتش که تا امروز هم ادامه دارد، یکی از آن صحنه‌های عبرت است. به این صحنه‌ی عبرت نگاه کنیم. قبل از انقلاب، زندگی مردم ایران هم خودش یک صحنه‌ی عبرت بود که آن صحنه امروز هم در نقاطی از دنیا وجود دارد: حکومتهایی فاسد، مردمی گرفتار، دنیا و آخرتی فنا شده، دستی گشاده از سوی دشمنان و بدخواهان و لاشخورهای بین المللی در زندگی یک ملت و آفاقی بسته و تیره و تار برای انسانهایی که در آن‌جا زندگی می‌کنند و نه دنیا دارند و نه آخرت! قبل از انقلاب وضعیت ما این گونه بود و امروز هم در دنیا بعضی از کشورها این طورند. از آن عبرت، ملت ایران خوب استفاده کرد. یکی از این استفاده‌ها، همان ایستادگی در میدان جنگ هشت ساله بود.۱۳۷۴/۰۶/۲۹


۱ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۳
قَد کانَ لَکُم آیَهٌ فی فِئَتَینِ التَقَتا ۖ فِئَهٌ تُقاتِلُ فی سَبیلِ اللَّهِ وَأُخرىٰ کافِرَهٌ یَرَونَهُم مِثلَیهِم رَأیَ العَینِ ۚ وَاللَّهُ یُؤَیِّدُ بِنَصرِهِ مَن یَشاءُ ۗ إِنَّ فی ذٰلِکَ لَعِبرَهً لِأُولِی الأَبصارِ
ترجمه:
در دو گروهی که (در میدان جنگ بدر،) با هم رو به رو شدند، نشانه (و درس عبرتی) برای شما بود: یک گروه، در راه خدا نبرد می‌کرد؛ و جمع دیگری که کافر بود، (در راه شیطان و بت،) در حالی که آنها (گروه مؤمنان) را با چشم خود، دو برابر آنچه بودند، می‌دیدند. (و این خود عاملی برای وحشت و شکست آنها شد.) و خداوند، هر کس را بخواهد (و شایسته بداند)، با یاری خود، تأیید می‌کند. در این، عبرتی است برای بینایان!
۱ ) سوره مبارکه النور آیه ۴۴
یُقَلِّبُ اللَّهُ اللَّیلَ وَالنَّهارَ ۚ إِنَّ فی ذٰلِکَ لَعِبرَهً لِأُولِی الأَبصارِ
ترجمه:
خداوند شب و روز را دگرگون می‌سازد؛ در این عبرتی است برای صاحبان بصیرت!
۲ ) سوره مبارکه الحشر آیه ۲
هُوَ الَّذی أَخرَجَ الَّذینَ کَفَروا مِن أَهلِ الکِتابِ مِن دِیارِهِم لِأَوَّلِ الحَشرِ ۚ ما ظَنَنتُم أَن یَخرُجوا ۖ وَظَنّوا أَنَّهُم مانِعَتُهُم حُصونُهُم مِنَ اللَّهِ فَأَتاهُمُ اللَّهُ مِن حَیثُ لَم یَحتَسِبوا ۖ وَقَذَفَ فی قُلوبِهِمُ الرُّعبَ ۚ یُخرِبونَ بُیوتَهُم بِأَیدیهِم وَأَیدِی المُؤمِنینَ فَاعتَبِروا یا أُولِی الأَبصارِ
ترجمه:
او کسی است که کافران اهل کتاب را در نخستین برخورد (با مسلمانان) از خانه‌هایشان بیرون راند! گمان نمی‌کردید آنان خارج شوند، و خودشان نیز گمان می‌کردند که دِژهای محکمشان آنها را از عذاب الهی مانع می‌شود؛ امّا خداوند از آنجا که گمان نمی‌کردند به سراغشان آمد و در دلهایشان ترس و وحشت افکند، بگونه‌ای که خانه‌های خود را با دست خویش و با دست مؤمنان ویران می‌کردند؛ پس عبرت بگیرید ای صاحبان چشم!
۳ ) خطبه ۱۶ : از خطبه‏هاى آن حضرت است هنگامى که در مدینه با او بیعت شد
ذِمَّتِی بِمَا أَقُولُ رَهِینَهٌ وَ أَنَا بِهِ زَعِیمٌ إِنَّ مَنْ صَرَّحَتْ لَهُ الْعِبَرُ عَمَّا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ الْمَثُلَاتِ حَجَزَتْهُ التَّقْوَى عَنْ تَقَحُّمِ الشُّبُهَاتِ أَلَا وَ إِنَّ بَلِیَّتَکُمْ قَدْ عَادَتْ کَهَیْئَتِهَا یَوْمَ بَعَثَ اللَّهُ نَبِیَّهُ ( صلى الله علیه وآله ) وَ الَّذِی بَعَثَهُ بِالْحَقِّ لَتُبَلْبَلُنَّ بَلْبَلَهً وَ لَتُغَرْبَلُنَّ غَرْبَلَهً وَ لَتُسَاطُنَّ سَوْطَ الْقِدْرِ حَتَّى یَعُودَ أَسْفَلُکُمْ أَعْلَاکُمْ وَ أَعْلَاکُمْ أَسْفَلَکُمْ وَ لَیَسْبِقَنَّ سَابِقُونَ کَانُوا قَصَّرُوا وَ لَیُقَصِّرَنَّ سَبَّاقُونَ کَانُوا سَبَقُوا وَ اللَّهِ مَا کَتَمْتُ وَشْمَهً وَ لَا کَذَبْتُ کِذْبَهً وَ لَقَدْ نُبِّئْتُ بِهَذَا الْمَقَامِ وَ هَذَا الْیَوْمِ أَلَا وَ إِنَّ الْخَطَایَا خَیْلٌ شُمُسٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ خُلِعَتْ لُجُمُهَا فَتَقَحَّمَتْ بِهِمْ فِی النَّارِ أَلَا وَ إِنَّ التَّقْوَى مَطَایَا ذُلُلٌ حُمِلَ عَلَیْهَا أَهْلُهَا وَ أُعْطُوا أَزِمَّتَهَا فَأَوْرَدَتْهُمُ الْجَنَّهَ حَقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِکُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِیماً فَعَلَ وَ لَئِنْ قَلَّ الْحَقُّ فَلَرُبَّمَا وَ لَعَلَّ وَ لَقَلَّمَا أَدْبَرَ شَیْ‏ءٌ فَأَقْبَلَ . و من هذه الخطبه و فیها یقسم الناس إلى ثلاثه أصناف شُغِلَ مَنِ الْجَنَّهُ وَ النَّارُ أَمَامَهُ سَاعٍ سَرِیعٌ نَجَا وَ طَالِبٌ بَطِی‏ءٌ رَجَا وَ مُقَصِّرٌ فِی النَّارِ هَوَى الْیَمِینُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّهٌ وَ الطَّرِیقُ الْوُسْطَى هِیَ الْجَادَّهُ عَلَیْهَا بَاقِی الْکِتَابِ وَ آثَارُ النُّبُوَّهِ وَ مِنْهَا مَنْفَذُ السُّنَّهِ وَ إِلَیْهَا مَصِیرُ الْعَاقِبَهِ هَلَکَ مَنِ ادَّعَى وَ خابَ مَنِ افْتَرى مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَکَ وَ کَفَى بِالْمَرْءِ جَهْلًا أَلَّا یَعْرِفَ قَدْرَهُ لَا یَهْلِکُ عَلَى التَّقْوَى سِنْخُ أَصْلٍ وَ لَا یَظْمَأُ عَلَیْهَا زَرْعُ قَوْمٍ فَاسْتَتِرُوا فِی بُیُوتِکُمْ وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَیْنِکُمْ وَ التَّوْبَهُ مِنْ وَرَائِکُمْ وَ لَا یَحْمَدْ حَامِدٌ إِلَّا رَبَّهُ وَ لَا یَلُمْ لَائِمٌ إِلَّا نَفْسَهُ .
ترجمه:
عهده‏ام در گرو درستى سخنم قرار دارد، و نسبت به آن ضامن و پاى بندم. کسى که عبرتهاى روزگار کیفرهاى پیش رویش را بر او آشکار کند تقوا او را از در افتادن در اشتباهات مانع گردد. هشیار باشید که روزگار آزمایش به همان شکل خود در روز بعثت پیامبر (ص) به شما باز گشته. به خدایى که او را به حق فرستاد هر آینه همه درهم ریخته مى‏شوید، و هر آینه غربال مى‏گردید، و همچون محتواى دیگ جوشان درهم و برهم گشته تا آنجا که ذلیل شما گرامى و بالا نشینتان پست شود. واپس مانده‏ها که کوتاهى کردند پیش افتند، و پیش افتاده‏هاى گذشته پس مانند. به خدا قسم سخنى را مخفى ننموده، و دروغى بر زبان نیاورده‏ام، و به این اوضاع و چنین زمانى آگاهیم داده‏اند. گناه و تقوا بدانید خطاها اسبان سرکشند که افسار گسیخته سواره‏هاى خود را به پیش مى‏برند تا به جهنم وارد کنند. آگاه باشید که تقوا مرکب‏هاى راهوار است که مهارشان به دست سواره‏هاى آنها سپرده شده، در نتیجه آنان را وارد بهشت مى‏نمایند. این وضع حق و باطل است، که هر یک را خریدارى است، اگر باطل بسیار باشد از گذشته چنین بوده، و اگر حق اندک باشد زیاد شدنش را امید هست. هر آینه کم است جریانى که از دست رفته به جاى اصلى خود برگردد. مى‏گویم: در این سخن کوتاه جایگاهى از زیبایى است که از هر گونه توصیف بیرون است، بهره‏اى که از شگفتى در این کلام به انسان مى‏رسد بیش از درک حقایقى است که در آن وجود دارد. در این سخن علاوه بر آنچه گفتیم اضافاتى از فصاحت هست که زبان از بیانش عاجز، و اندیشه از رسیدن به ژرفایش ناتوان است. این گفتار مرا نمى‏فهمد مگر کسى که عمرش را در صنعت فصاحت صرف کرده، و اندیشه‏اش به ریشه‏هاى آن نفوذ کرده باشد، «و جز دانایان احدى قدرت تعقّل این کلام را ندارد» و از همین خطبه است اقسام مردمان کسى که بهشت و دوزخ را پیش رو دارد آسوده نیست. کوشنده با شتاب نجات یافت، و جوینده کند رو را امید هست، و مقصّر در آتش سرنگون است. راست و چپ گمراهى است، و راه میانه جاده اصلى است، کتاب ماندگار الهى و آثار نبوت بر این راه است، و گذرگاه سنّت از این راه است، و بازگشت کار همه به این جایگاه است. مدّعى به ناحق هلاک شد، و دروغ باف زیان دید. آن که در برابر حق بایستد به هلاکت رسد. و در جهالت انسان همین بس که اندازه خود را نشناسد. ریشه‏اى که بر تقوا روییده نابود نگردد، و زراعت قومى که آب تقوا خورده تشنه نشود. پس (براى دورى از فتنه) در خانه‏ها بمانید، و امور بین خود را اصلاح کنید، توبه پیش روى شماست. نباید هیچ ستایشگرى جز خدا را بستاید، و هیچ ملامتگرى جز خود را ملامت نماید

لینک ثابت

تلاش یکپارچه قدرتها برای سرنگونی نظام ایران در جنگ هشت‌ساله

تمام قدرتهای سرپایِ دنیا تقریباً علیه ایران اسلامی دست به هم دادند. هر چند در ظاهر فقط یک ارتش عراق بود که با ما می‌جنگید؛ اما کارشناسان و جاسوسان و ماهواره‌ها و سلاحهای امریکایی و اروپایی بلوک شرق (شوروی آن روز و کشورهای اروپای شرقی) و نیز پول دولتهای اطراف خلیج فارس و نیروهای کارشناس غیر عرب – که بعضی گفته‌اند اسرائیلیها هم در میانشان بوده‌اند، ولی من چون یقین ندارم نمی‌خواهم بگویم – دست به هم داده بودند و از عراق جانبداری می‌کردند. علاوه بر اینها شما می‌دانید در جبهه قرار داشتن فقط به این معنا نیست که انسان با دشمن گلاویز شود؛ در صورتی که فراهم کردن زمینه‌ی نبردِ آسانتر برای طرف مقابل، کمک زیادی به او می‌کند. مثلاً دو نفر که با هم کُشتی می‌گیرند، اگر عدّه‌ای یک کشتی‌گیر را تشویق کردند و برایش امکانات تدارک دیدند و کار یادش دادند و زیر پایش را صاف و لباسش را مرتّب کردند و اگر افتاد زیر بغلش را گرفتند؛ همه‌ی آنها در کُشتی داخلند. جنگ عراق با ما شبیه چنین صحنه‌ای بود. کسانی که سرپا بودند، در جبهه‌ی ارتش عراق قرار گرفتند؛ برای این‌که اگر بتوانند بخشی از ایران را جدا کنند و یا نیروهایشان را تا مرکز کشور ما برسانند – صریحاً گفتند که این کار را خواهیم کرد! – و یا منابع نفتی ایران را در جنوب کشور و خلیج فارس تصرّف کنند و یا فشار اقتصادی را طوری بر ملت ما وارد کنند که طاقت خود را از دست بدهد. خلاصه این‌که با ده راه و از ده جهت کاری کنند که حکومت اسلام و قرآن سرنگون شود. این هدف آنها بود. یک روز و دو روز هم این کار انجام نگرفت؛ بلکه هشت سال طول کشید و با همین شدّت و یکپارچگی جناحهای مختلف، علیه نظام اسلامی تلاش کردند.۱۳۷۴/۰۶/۲۹

لینک ثابت

استکبار, دفاع مقدس, ایران, شهید, دشمن

استکبار، جنگ هشت ساله را بر ملت ما تحمیل کرد برای این‌که بتواند اسارت را به ایران اسلامی تحمیل کند، و شهیدان عزیز و دیگر فداکاران جبهه‌های نبرد، ترفند دشمن را باطل ساختند.۱۳۷۳/۰۶/۳۱

لینک ثابت

تجهیز عراق بوسیله ناتو، آمریکا و شوروی برای جنگ تحمیلی

یک نمونه از اقدامات استکبار برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی، تحمیل جنگ هشت ساله بود. دشمنان ما برای رسیدن به مقصود، خودشان را کشتند! «ناتو» و امریکا و «ورشو» و شوروی و همه و همه، عراق را تجهیز کردند برای این‌که یک قسمت از کشور ایران را جدا کنند. اما دیدید که نتوانستند.۱۳۷۳/۰۱/۲۴

لینک ثابت

دفاع مقدس, دشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی, استکبار

یک نمونه از اقدامات استکبار برای ضربه زدن به نظام جمهوری اسلامی، تحمیل جنگ هشت ساله بود.۱۳۷۳/۰۱/۲۴

لینک ثابت

بی‌طرف نبودن شورای امنیت سازمان ملل در جنگ ایران و عراق

در بین نقاط نامطلوب و زشت در صحنه‌ی جهانی، یک نقطه به نظر من زشت‌تر از همه است. امروز می‌خواهم آن نقطه را مورد تکیه قرار دهم، تا نظر ملت ایران، برای همه کسانی که نظاره‌گرند معلوم شود. آن نقطه این است که ما از قلدرها و گردن کلفتهای عالم، انتظار خوب بودن و ظلم نکردن نداریم؛ اما از مجامع جهانی عالم، انتظار انصاف و استقلال داریم! سازمان ملل، اسمش سازمان ملل است. یعنی جایی که از آنِ ملتهاست. این سازمان جهانی، در تیول دولتها هم نیست، چه رسد به این‌که مال چند دولتِ قلدرِ زورگویِ افزون‌خواهِ دنیا باشد. متأسفانه، امروز، واقعیت چیز دیگری است و این، همان نقطه‌ی بسیار زشت است. ما البته کارهای شورای امنیت را که دستگاه اصلی تصمیم‌گیرنده در سازمان ملل و قلب این سازمان است، از قبل دیده بودیم. فهمیده بودیم که چقدر این سازمان، در مواقع حسّاس، در مشت ابرقدرتها قرار می‌گیرد و برای آنها و نه برای ملتها می‌شود. شاهد مثالِ آن، قضیه‌ی جنگ تحمیلی بود. وقتی جنگ تحمیلی پیش آمد و عراق مرزهای ما را شکست و وارد چند استان کشور ما شد، ما طبق معمول به سازمان ملل شکایت کردیم. طبق مقرّرات سازمان ملل، می‌بایست شورای امنیت در ظرف چند ساعت، قطعنامه‌ای صادر می‌کرد که عراق را به عنوان متجاوز محکوم کند. این کار را نکردند؛ و تا چندین روز، هیچ عکس‌العملی نشان ندادند. وقتی که قشون عراق، با استفاده از اوضاع نابسامان آن روز ما، در خاک کشور عزیزمان، خوب جاگیر شد و چند هزار کیلومتر را اشغال کرد، تازه شورای امنیت سر بلند کرد که یک کلمه حرف بزند. مثلاً، قطعنامه صادر کرد! قطعنامه چه بود؟ آیا قطعنامه این بود که «متجاوز، از خاک ایران، بیرون برود»؟ ابداً! قطعنامه صادر کردند که «ایران و عراق، آتش بس اعلام کنند»! یعنی چه؟ یعنی قشون عراق وارد خاک ایران شده است و حال که نوبت دفاع جانانه‌ی ملت ایران است، دستها بسته شود و کسی دفاع نکند و متجاوزین را بیرون نریزند! این، قطعنامه‌ی شورای امنیت بود! می‌دانید که چند سال، اینها بی‌آن‌که متجاوز را محکوم کنند، همین حرف را زدند! البته رزمندگان ما، در مدت نه چندان زیادی تقریباً در ظرف یک‌سال و نیم اکثر زمینها را خودشان پس گرفتند.
این سابقه را، در قضیه‌ی جنگ تحمیلی از شورای امنیت سازمان ملل داشتیم. بعد از چند سال، حمله‌ی عراق به کویت اتّفاق افتاد. وقتی که عراق به کویت حمله کرد، دیگر مسأله، مسأله‌ی یک ملت مظلوم نبود. مسأله، مسأله‌ی منافع امریکا و ابرقدرتها بود و همه دیدید که در ظرف چند ساعت، قطعنامه‌ی اوّل صادر شد که «عراق باید از کویت بیرون برود.» یعنی همان موردی که ما چند سال به شورای امنیت می‌گفتیم باید چنین قطعنامه‌ای را در جنگ تحمیلی که علیه ما آغاز کرده‌اند، صادر کند و نمی‌کرد.
باری؛ در ظرف چند ساعت قطعنامه‌ی اوّل صادر شد و بعد هم، بلافاصله، پی‌درپی، شورای امنیت قطعنامه‌های گوناگونی صادر کرد و به امریکاییها اجازه داد که وارد خلیج فارس شوند. اجازه داد عراق را ویران کنند و هر کاری که دلشان می‌خواست بکنند. تا امروز هم، اجرای قطعنامه‌های شورای امنیت نسبت به قضیه‌ی جنگ کویت، در جریان است و هنوز هم اجرا می‌شود.۱۳۷۲/۱۲/۲۲

لینک ثابت

ضعف دشمن در مقابل قدرت معنوی و اسلامی ملت ایران

همه‌ی دنیا، به رهبری امریکا و شوروی، آن روز [ایام جنگ تحمیلی ]متّفق القول شدند برای این‌که ایران را در این جنگ شکست دهند و نتوانستند. این‌که مالِ تاریخ گذشته نیست. این مالِ همین چند سال قبلِ خودِ ماست. آحاد ملت ایران به چشم خودشان دیدند. مگر نبود که این دو قدرت متّحد شدند برای این‌که شاید بتوانند خوزستان را از ایران جدا کنند؟! شاید بتوانند جمهوری اسلامی را ذلیل کنند، ضعیف کنند، سرنگون کنند و نتوانستند؟! مگر غیر از این است؟! آن روز دو قدرت بودند، هر دو هم قوی، هر دو هم در قضیه‌ی ایران، متّحد و نتوانستند کاری کنند. امروز اینها چه کار می‌توانند بکنند؟! چرا می‌ترسید؟! چرا قرآن را نمی‌خوانیم که این‌قدر تکرار می‌کند: «الذین قال لهم الناس ان الناس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایماناً و قالوا حسبنا اللَّه و نعم الوکیل.»(۱) چرا از دشمن می‌ترسید؟! دشمنِ ضعیف، دشمنِ ناتوان، دشمنی که همین امروز هم برای این‌که ایران را زیر فشار قرار دهند، دریوزگی اروپا را می‌کند. سراغ این کشور و آن کشور اروپایی می‌رود که «بیایید با ما همدست شوید، شاید بتوانیم به ایران فشار بیاوریم.» این، دلیلِ این نیست که به تنهایی نمی‌تواند فشار بیاورد؟! این، دلیل بر این نیست که این ملت عظیم، با این قدرت معنوی و اسلامی، بر قدرت مادّی او، تا به حال فائق آمده است؟! چرا فکر نمی‌کنند؟!۱۳۷۲/۰۸/۱۲


۱ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۷۳
الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إیمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَکیلُ
ترجمه:
اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به) شما اجتماع کرده‌اند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.»

لینک ثابت

دفاع مقدس, نظامی, استفاده از تجربه, تجربه‌های دفاع مقدس

از تجربه‌ی جنگ در دوره‌های نظامی، حدّاکثر استفاده بشود. هم به منظور استفاده از جنبه‌ی علمی وقایع جنگ که البته مهم است و هم به منظور زنده نگهداشتنِ آن روزهای پرافتخار.۱۳۷۲/۰۷/۲۸

لینک ثابت

حضور سپاه در دفاع ۸ ساله، مصداق آیه صدقوا ما عاهدو الله علیه

خیلی خوش آمدید برادران عزیز و جوانان زبده و برگزیده‌ی ملت بزرگ ایران. ایام آخرِ شهریور و اوّلِ مهر، برای ملت ما یادآور یک حادثه و یک ماجرای عبرت‌انگیز است که در خلال آن، اصالتهای زیادی آشکار می‌شود. اینها در تاریخ خواهد ماند و علاوه بر این، در دفتر «کراما کاتبین»(۱) و در علم واسع الهی و دیوان اجر و مزد و پاداش پروردگار هم، ثبت و ضبط است. آن حادثه و ماجرای عبرت‌انگیز عبارت است از دفاع هشت ساله‌ی جانانه‌ی ملت ایران که شما برادران، در این دفاع و حماسه‌ی بزرگ، نقش بسیار برجسته و تعیین کننده‌ای داشته‌اید.
البته، همه‌ی نیروهای مسلّح از ارتش و دیگران هر کدام نقشی داشتند که خدای متعال به آنها اجر و پاداش عنایت خواهد فرمود. لیکن سپاه، با حضور و فداکاری صادقانه‌ی خود که مصداق این آیه‌ی شریفه است که «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»(۲) حقیقتی از حقایق اسلام را زنده کرد؛ و آن این‌که: بشر همین بشر معمولی و اسیر علل و اسباب عادّی وقتی که با خدا رابطه برقرار می‌کند، چگونه آن سلطه‌ی عظیم و اقتدار معنوی را می‌یابد، که حتّی بر علل و عوامل تردید ناپذیر عالم مادّه هم غلبه پیدا می‌کند. ما قدر این را دانسته بودیم.۱۳۷۲/۰۶/۲۵


۱ ) سوره مبارکه الإنفطار آیه ۱۱
کِرامًا کاتِبینَ
ترجمه:
والا مقام و نویسنده (اعمال نیک و بد شما)،
۲ ) سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

لینک ثابت

پشتیبانی ابرقدرتهای زمان از عراق برای حمله به ایران

روزی بود که دو ابرقدرت در دنیا بودند و تمام دنیا زیر نفود آنها قرار داشت. هر دو ابرقدرت هم علیه جمهوری اسلامی، دستِ همکاری به یکدیگر داده و دولتی مثل رژیم بعثی عراق را وادار کرده بودند که با استفاده از پشتیبانیهای آنها، انواع فشارها را بر این ملت بیاورد. اما شما دیدید که هرچه گذشت، ملت بزرگ ایران قویتر شد، عزیزتر شد، مصمّم‌تر شد، استقامتش بیشتر شد. مگر می‌توانند با ملت بزرگ و مؤمن ما، مقابله‌ای کنند که به شکست خود آنها منتهی نشود؟! هر کار بکنند به ضرر خود آنهاست.۱۳۷۲/۰۴/۲۳

لینک ثابت

آزمایش‌های تاریخی ملت ایران در دفاع مقدس و معاهده ترکمانچای

این جنگ چند ساله، بوته‌ی آزمایشی برای ملت ما بود. همه را – مگر یک عده‌ی معدود – در بوته‌ی آزمایش خود وارد کرد، گداخت و تلطیف نمود و جانهای مستعد، از آن روزهای سخت و ملتهب، بهره‌ها گرفتند. آنچه می‌خواهم عرض کنم این است که همه‌ی ملتها، آزمایشهای سختی را در دوران زندگی خودشان گذرانده‌اند. لکن آن ملتی قوی، پایدار، عزیز و غنی می‌شود و پیشرفت می‌کند، که اولاً از آن آزمایشها سرافراز بیرون آید و ثانیاً نتایج آن آزمایشها را برای خودش حفظ کند.
اگر فرض بفرمایید ملت ایران در این جنگی که گذشت، العیاذ باللَّه سستی به خرج می‌داد، نتیجه چه می‌شد؟ نتیجه همان چیزی می‌شد که در تقریباً در صد و پنجاه سال قبل در همین کشور اتفاق افتاد. جنگی از جانب همسایه‌ی شمالی بر ما تحمیل شد و نتیجه‌ی آن جنگ و سستیها در آن، این بود که بخش قابل توجهی از خاک این میهن از آن جدا شد و عهدنامه‌ی ننگین ترکمانچای بسته شد. کشور، همین کشور بود و ملت، همین ملت؛ اما آن روز، این ملت از آن امتحان سربلند بیرون نیامد. سستی کرد و نتیجه آن شد که بعد از شکست در حادثه‌ی جنگ ایران و روس – در زمان قاجار – و بسته شدن عهدنامه‌ی ترکمانچای، تا دورانی طولانی، ملت ایران که هیچ، حتی شخصیتهای ایران احساس ضعف و خودباختگی می‌کردند و قدرت این را که شخصیتی از خود نشان دهند، نداشتند. یعنی آن شکست تاریخی، شکستی برای همان مرحله نبود، بلکه شکستی برای صد و پنجاه سال دوران تاریخ ما بود. آن یک امتحان بود.
آن روز، حکام و رجال سیاسی، بد و فرماندهان نظامی نالایق بودند؛ و الّا مردم، مردم خوبی بودند. لازم بود کسی آن مردم را در وسط میدان نگه دارد، ایمان به حرکت خود داشته باشد، فداکاری کند و از منافع و لذت خود بگذرد. در آن روز، این‌گونه افراد نبودند. سلاطین حکومت می‌کردند و کشوری که در رأس آن، چنان حکام فاسدی باشند، نتیجه نیز همان می‌شود. همین ملت، در این جنگی که در زمان شما و ما اتفاق افتاد، چشم همه‌ی دنیا را به خودش متوجه کرد؛ ایران را سربلند کرد و قدرت اسلام را نشان داد. با این‌که فقط یک کشور همسایه نبود که به ما حمله می‌کرد؛ بلکه پشت سر آن امریکا بود، شوروی آن روز بود، دیگر قدرتهای مسلح عالم بودند؛ اما درعین‌حال، به خاطر ایمان به خدا، رهبری امام بزرگوار – آن انسان فوق‌العاده – و فداکاری جوانان و گذشت خانواده‌ها، توانست یک حرکت همراه با افتخار را در این حادثه انجام دهد.۱۳۷۱/۰۷/۲۹

لینک ثابت

پیروزی سیاسی ایران در اعلام متجاوز بودن عراق توسط سازمان ملل

لازم است که حادثه‌ی پیروزی سیاسی بسیار بزرگ ملتمان را در اظهار نظر سازمان ملل نسبت به جنگ تحمیلی و این‌که عراق آغازگر جنگ بود، تکرار کنم و به یاد بیاورم. هشت سال تلاش و مجاهدت مرارت‌بار این ملت، با این شهادت جهانی، رنگ و نمای دیگری در دنیا پیدا کرد. اگر چه حق‌جویان و حق‌بینان، حقیقت قضیه را قبل از این شهادت هم می‌دانستند و ملت ما از همه بیشتر به حقانیت و مظلومیت خود واقف بود؛ لکن درعین‌حال این ملت نیاز به این گواهی آشکار از سوی رسمی‌ترین سازمان بین‌المللی داشت.۱۳۷۱/۰۱/۰۱

لینک ثابت

وضعیت تجهیزات نیروی هوایی در شروع جنگ تحمیلی

روز اول جنگ، ما هواپیما بسیار داشتیم؛ قطعات یدکی خیلی داشتیم؛ هواپیمای آماده هم داشتیم؛ اما آنچه که نداشتیم، خودجوشی بود؛ که این خودجوشی به مرور به وجود آمد. من فراموش نمی‌کنم که چند روزی از شروع جنگ تحمیلی گذشته بود که مسئولان نیروی هوایی فهرستی برای من آوردند که نشان می‌داد که ما تا فلان مقطع زمانی که حد اکثر حدود سی و چند روز می‌شد تمام هواپیماهای اف ۴ و اف ۵ و اف ۱۴ ما زمین‌گیر خواهد شد! آخر لیست که طولانی‌ترین مدت را داشت، هواپیماهای ترابری ما بود. به این فهرست که نگاه می‌کردیم، معلوم می‌شد که ما حدود یک ماه و نیم دیگر هیچ هواپیمای قابل پروازی نخواهیم داشت! مصیبت برای یک ملت، این‌هاست. عده‌یی در آن روز خیال می‌کردند که ما از بین رفتنی هستیم؛ آمریکاییها هم همین‌طور خیال می‌کردند؛ فکر می‌کردند که تمام شد؛ جنگی است و در ظرف یک ماه، دو ماه، شش ماه، تمام وسایل و تجهیزات هوایی و غیر هوایی جمهوری اسلامی را از بین خواهند برد؛ بعد این ملت مجبور است که دست‌هایش را بالا کند! آن حقیقت روشن این است که این ملت در مقابل این توطئه‌ها به خودسازی و درون‌سازی و خودجوشی پرداخت.۱۳۷۰/۱۱/۱۹

لینک ثابت

سکوت شورای امنیت در حمله‌‌‌ی عراق به ایران

درباره‌ی دفاع مقدس، آنچه که ملت ما پس از گذشتن دوران سخت جنگ هشت‌ساله باید مورد تدبر قرار بدهد، این است که این جنگ را چه کسی به وجود آورد، و چرا به وجود آورد، و چه شد که موفق نشد؟ این، سه نقطه‌ی اساسی است. سؤال اول: جنگ را چه کسی به وجود آورد؟ نمی‌‌‌شود گفت جنگ را فقط عراق به وجود آورد. همه‌‌‌ی قراین از اول کار نشان می‌‌‌داد که استکبار پشت سر عراق است؛ او را کمک نظامی کردند؛ از لحاظ تبلیغاتی به او کمک کردند و شورای امنیت را در خدمت متجاوز قرار دادند. بااینکه جنگِ به این اهمیت در این نقطه‌‌‌ی حساس واقع شده بود، اما روزهایی گذشت که سازمان ملل در آن روزها، هیچ عکس‌‌‌العملی نشان نداد؛ این عادی نیست. در حمله‌‌‌ی عراق به کویت، بعد از چند ساعت شورای امنیت موضع‌‌‌گیری کرد؛ اما در حمله‌‌‌ی عراق به ایران، تا وقتی‌‌‌که تانکهای عراقی پیشروی می‌‌‌کردند، شورای امنیت ساکت و تماشاچی نشست؛ بعد از آنکه هزاران کیلومتر را تصرف کرده بودند، شورای امنیت یک‌‌‌کلمه حرف زد، که آن هم تقبیح تجاوز نبود؛ عراق را ملامت نکرد که چرا تجاوز کرده و جنگ را شروع کرده است؛ به دو طرف گفت که حالا بیایید دست از جنگ بکشید و آتش‌‌‌بس کنید! یعنی در حقیقت، تثبیت عراق در اراضی اشغالی ما. البته ما قبول نکردیم و آن قطعنامه را رد کردیم. شورای امنیت به خاطر اینکه در دست قدرتهای بزرگ بود و آن‌‌‌ها هم پشت سر رژیم عراق بودند، تا آخر هم هیچ‌‌‌وقت نسبت به جنگ یک موضع کاملًا و صددرصد عادلانه نگرفت؛ تا اینکه در این اواخر، آن هم با زحمات زیاد و با تلاشهای فراوانی که از همه طرف کشیده شد، قطعنامه‌‌‌ی ۵۹۸ از شورای امنیت صادر شد. شرق و غرب پشت سر عراق قرار داشتند. تقریباً تمام اروپا به عراق کمک کردند. در ایام جنگ، ما این‌‌‌ها را از روی حدس می‌‌‌گفتیم، قراین دلالت می‌‌‌کرد؛ ولی در این یکی، دو سال اخیر، شواهد قطعی برای آن پیدا شد؛ همه اعتراف کردند و یکی‌‌‌یکی سندها بیرون آمد؛ کمک امریکا، کمک ناتو، کمک شوروی هم که از روز اول معلوم بود. بلوک شرق، همین کشورهای اروپای شرقی که امروز دچار این مصیبتهاهستند، بزرگترین خدمت را در طول جنگ به رژیم عراق کردند؛ ارتجاع منطقه هم که جای خود دارد. بنابراین، جنگ را رژیم عراق به تنهایی به وجود نیاورد رژیم عراق یک عامل بود جنگ را همه‌‌‌ی دنیای استکباری و من تبع او به وجود آوردند؛ این امروز چیز روشنی است و احتیاج به بحث زیادی ندارد.۱۳۷۰/۰۷/۰۵

لینک ثابت

استفاده خوب امام (ره) از حوادث فیضیه و پانزده خرداد

این دغدغه در ذهن من هست که فرهنگ جنگ و فرهنگ انقلاب و درحقیقت روحیه‌ی انقلاب – آن روحیه‌یی که در جنگ، میدانی برای رشد و بالندگی پیدا کرده بود – از بین برود. البته باید به خدای متعال توکل کرد و به آینده خوشبین بود؛ که من حقیقتاً به آینده خوشبینم و خیلی از افقها را خوب و روشن می‌بینم. به هر جهت، این دغدغه وجود دارد و راه زایل کردن آن هم این است که ما تلاش بکنیم؛ یعنی وقتی به قدر وسعمان تلاش کردیم، دیگر دغدغه‌یی نخواهیم داشت.
اعتقادم این است که اگرچه جنگ به خودی خود موضوعیتی ندارد، اما عرصه‌ی بسیار مهمی برای بروز روحیه‌ی اسلامی و انقلابی و خصلتهای مسلمانیِ درست است؛ از این جهت بسیار ارزشمند است. از بودن آن‌چنان زمان و محیطی بایستی شکرگزار بود؛ از نبودنش باید آدم واقعاً متأسف باشد و غصه بخورد. اگرچه کسی از جنگ – از حیث جنگ – خوشش نمی‌آید، اما این روی دیگر سکه، چیز بسیار عظیمی برای ماست. ما حالا که دیگر جنگ نداریم و نمی‌خواهیم هم به دست خودمان یک جنگ درست کنیم که عرصه‌ی انقلاب بشود، لیکن آن هشت سال جنگ بایستی تاریخ ما را تغذیه کند. ما باید از آنچه که در این هشت سال جنگ اتفاق افتاده، آن روحیه‌ی مقاومت، آن روحیه‌ی فداکاری همراه با اخلاص – همانی که حقیقتاً در عرصه‌های جنگ ما وجود داشت – استفاده کنیم.

آن‌جایی که نوشته‌های شما حاکی از اخلاص است، آن نقطه انسان را تکان می‌دهد. هر چیزی شما ارایه کنید که نشانگر اخلاص باشد، خیلی اهمیت دارد؛ والّا همه فداکاری می‌کنند؛ برای تعصب و خودنمایی هم فداکاری می‌کنند؛ خطر مرگ هم دارد. مثلاً خلبانی در یک مانور، جلوی چشم مردم چند معلق می‌زند و صدی پنجاه هم ممکن است سقوط کند؛ اما او این را برای خودنمایی قبول می‌کند. به خاطر خودنمایی، بیش از این را هم می‌کنند؛ مثلاً بعضی خودشان را آتش می‌زنند! اینها ارزشی ندارد. آن‌جایی که کار با اخلاص همراه است، یعنی انسان فقط برای خاطر خدا و برای انجام وظیفه‌ی الهی کاری را انجام می‌دهد، آن صفا و درخشندگی این را دارد. در نشان دادن این نقطه‌ها و جاری کردن این روحیه در طول و امتداد تاریخ ما، باید خیلی تلاش کرد؛ از آن هشت سال جنگ باید استفاده کرد.
از اول تا آخر حادثه‌ی عاشورا، به یک معنا نصف روز بوده؛ به یک معنا دو شبانه روز بوده؛ به یک معنا هم هفت، هشت روز بوده؛ بیشتر از این‌که نبوده است. از روزی که امام حسین وارد سرزمین کربلا شد، تا روزی که از خاندان خود جدا گردید، مگر چند روز بوده است؟ از روز دوم تا یازدهم محرّم، هشت، نه روز بوده؛ خود آن حادثه هم که نصف روز است. شما ببینید این نصف روز حادثه، چه‌قدر در تاریخ ما برکت کرده و تا امروز هم زنده و الهامبخش است. این حادثه فقط این نیست که آن را بخوانند و بگویند و مردم خوششان بیاید یا متأثر عاطفی بشوند؛ نخیر، منشأ برکات و حرکت است. این، در انقلاب و جنگ و گذشته‌ی تاریخ ما محسوس بوده است. در تاریخ تشیع، بلکه در تاریخ انقلابهای ضد ظلم در اسلام – ولو از طرف غیرشیعیان – حادثه‌ی کربلا به صورت درخشان و نمایان اثربخش بوده؛ شاید در غیر محیط اسلامی هم اثربخش بوده است. در تاریخ خود ما – یعنی در این هزاروسیصد، چهارصد سال – همان نصف روز حادثه اثر کرده است. پس، عجیب و بعید نیست. ما اگر نخواهیم هشت سال جنگ خودمان را با آن هشت،نه ساعت عاشورای امام حسین مقایسه کنیم، یا آن را خیلی درخشانتر بدانیم – که واقعاً هم همین است؛ یعنی من هیچ حادثه‌یی را در تاریخ نمی‌شناسم که با فداکاری آن نصف روز قابل مقایسه باشد؛ همه چیز کوچکتر از آن است – لیکن بالاخره طرحی از آن، یا نمی از آن یم است. چرا ما فکر نکنیم که در داخل جامعه‌ی ما، برای سالهای متمادی می‌تواند منشأ اثر باشد؟
همیشه این نکته در ذهنم بوده که حادثه‌ی دوم فروردین حادثه‌ی مدرسه‌ی فیضیه در مقابل حادثه‌ی پانزده خرداد، حادثه‌ی کوچکی بود؛ اصلًا قابل مقایسه با آن نبود. حادثه از یک ساعت یا دو ساعت به غروب شروع شد، تا یک ساعت بعد از شب ادامه داشت؛ یعنی سه، چهار ساعت به صورت شدید طلبه‌ها را در محیط مدرسه‌ی فیضیه کتک زدند و تهدید و اهانت کردند، و به صورت رقیق‌ترش تقریباً در خیابانهای اصلی قم آن‌ها را زیر فشار قرار دادند. تا آنجایی هم که ما اطلاع داشتیم، گمانم یکی، دو نفر در آن حادثه کشته شدند و البته عده‌ی زیادتری هم مجروح گردیدند. بنابراین، حادثه ابعاد خیلی زیادی نداشت. امام توانست آن حادثه را برای به حرکت درآوردن همه‌ی ملت ایران مورد استفاده قرار دهد. پانزده خرداد را که امام به وجود نیاورد در این روز امام در زندان بود پانزده خرداد یک حادثه‌ی خودجوش بود. پانزده خرداد، محصول حرکتی بود که امام در دوم فروردین به وجود آورد. من در همان سال، این نکته را به امام عرض کردم. نزدیک عید سال ۴۳ بود که من از زندان آزاد شده بودم و توانستم با تدبیری خدمت امام که آن‌وقت در خانه‌ای در قیطریه بودند بروم. من در همان چند لحظه‌یی که توانستم خدمت ایشان بروم و دستشان را ببوسم و با آن حال منقلبی که از دیدنشان داشتم، چند کلمه با ایشان حرف بزنم، همین مطلب را عرض کردم. گفتم نبودن شما در بیرون، موجب شد که پانزده خرداد با این عظمت، نتواند مورد استفاده قرار بگیرد. یعنی امثال ماها که در بیرون بودند، نتوانستند عشری از اعشار استفاده‌ای را که امام از دوم فروردین کرد، از پانزده خرداد بکنند؛ درحالی‌که پانزده خرداد کانون عظیمی بود. بعد هم که امام بیرون آمدند و تبعید شدند، اشاره‌ها و حرفهای ایشان در هشیار کردن و زنده کردن روحیه‌ی مبارزه در مردم و به خط آوردن جوانان، پانزده خرداد را آن‌چنان منشأ برکت کرد که در آن مدت مثلًا یک سال یا هشت، نه ماهی که امام نبودند و این حادثه با آن جوش و خروش اتفاق افتاده بود، هیچ‌کس نتوانسته بود از آن حادثه چنین استفاده‌ای بکند.
می‌خواهم بگویم که این یک گنج است. آیا ما خواهیم توانست این گنج را استخراج کنیم، یا نه؟ این هنر ماست که بتوانیم استخراج کنیم.۱۳۷۰/۰۴/۲۵

لینک ثابت

تنبیه متجاوز؛ استراتژی ایران در جنگ

رئیس رژیم عراق صریحاً اعلام می‌کرد که قرارداد قبلی‌اش با دولت ایران در سال ۱۹۷۵ معروف به قرارداد الجزائر، چون در هنگام ضعف عراق بوده اکنون لازم الاجرا نیست؛ قرارداد را پاره کرد و پس از روزهای معدودی حمله را آغاز نمود. این برای ملت ما درسی تلخ و آموزنده بود. از آن لحظه ملت بیدار و انقلابی ما تصمیم خود را گرفت و هدفهای خود را مشخص کرد.
این هدف تنها باز پس گرفتن زمینهای اشغالی یا گرفتن غرامت جنگی نبود – هر چند که این هر دو حق مسلم ملت ایران بود و هر چند که بسی خسارتها قابل جبران نبود – بلکه هدف مهمتر تنبیه متجاوز و برچیدن بساط تجاوز بود. با طرح مسأله‌ی تنبیه متجاوز ما نه فقط تکیه‌گاه مطمئنی برای امنیت ملی خود جستجو می‌کردیم، بلکه این برای همه‌ی منطقه متضمن امنیت و ثبات بود و هست. اگر یکبار متجاوزی به دلیل تجاوز از سوی خانواده‌ی بین‌المللی مجازات شود، می‌توان مطمئن شد که دست‌کم تا سالیانی این انگیزه – که همواره در عناصر شریر و فرصت‌طلب قابل جستجو است – فرو خواهد نشست؛ و منطقه و یا شاید جهان مصیبتهای یک جنگ متجاوزانه و بی‌دلیل را تحمل نخواهد کرد. دادگاه نورنبرگ توانسته است بیش از چهل سال صلح و امنیت اروپای جنگ‌خیز را تضمین کند. چرا نباید از آن تجربه استفاده کرد؟ قدرتهای بزرگ حتی در هنگامی که هزاران کیلومتر مربع از خاک ما در زیر چکمه‌های اشغالگران متجاوز بود، با استفاده از ابزار فوق‌العاده نیرومند تبلیغات ما را زیر فشار قرار بدهد.
این بدان معنا بود که ما بخشی از وجود خود را، بخشی از شرف خود را در زیر دست و پای دشمن رها کنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگی این یا آن کمیته‌ی بین‌المللی برویم. برای یک ملت بزرگ و پرافتخار انقلابی هیچ اهانتی از این بالاتر نیست. بیهوشترین انسانهای عالم هم برای رد چنین پیشنهاد ظالمانه‌ای سرگذشت غم‌انگیز و خونبار ملت فلسطین را به عنوان دلیلی بزرگ و زنده در پیش روی خود دارند. اگر آتش‌بس‌های تحمیلی و وعده‌های فریبنده و پوچ توانسته است ملت فلسطین را به حق واضح و مسلم خود برساند، هر ملت دیگر را هم خواهد رساند.۱۳۶۶/۰۶/۳۱

لینک ثابت

مقایسه ایران سال ۶۴ با سال ۶۰

یک ترسیم کلی از چهره‌ی کشور اگر بشود و ما قیافه‌ی ایران را در سال ۱۳۶۰ – اواسط ۱۳۶۰ – که انتخابات قبلی انجام گرفت – و حالا – که اواسط ۱۳۶۴ است – بکنیم خیلی حقایق بر ما روشن خواهد شد. چهار سال پیش در اواسط سال – که آن انتخابات انجام می‌شد – کشور ما در چه وضعی بود؟ اگر من بخواهم در چند جمله خلاصه کنم باید بگویم آن روز ما یک کشوری داشتیم به معنای واقعی کلمه متلاطم، دچار هرج و مرج، وضع اقتصادی در نهایت بدی، وضع ذخائر ارزی به یک وضع تأثرانگیز و وحشت‌انگیز – که من فراموش نمی‌کنم در اولین هفته‌هایی که من انتخاب شده بودم و این مسئولیت را به عهده گرفته بودم، یکی از برادران مسئول آمد یک آماری به من داد که واقعاً مثل یک پتک بر سر من وارد شد. مسئولین بانک مرکزی ما، مسئولین امور ارزی ما در قبل از این جریانات یک کسانی بودند که ملت در تعهد آنها و در صداقت آنها تردید داشت و شک داشت و بعد هم این تردید ملت معلوم شد به جا بوده، گذاشتند و در رفتند – یک میراث این چنینی برای ما گذاشته بودند. صادرات نفت ما در کمترین اندازه‌ی طول دوران شاید صادرات نفتی ما بود، در حدود سیصد هزار بشکه در روز که اصلاً بهیچ‌وجه قابل ذکر برای یک کشوری مثل کشور ما با این منابع با این اتکائی که به نفت داشتیم و برای ما درست کرده بودند نبود، واقعاً وحشت‌انگیز بود. وضع امنیت مرزها، امنیت مناطق مختلف کشور، حتی امنیت شهرها به شکل بسیار بدی بود، مردم در هر جا که بودند احساس عدم ثبات می‌کردند. هیچکس توی مملکت ما احساس نمی‌کرد که این کشور یک کشور باثباتی است. تبلیغات جهانی علیه ما این بی‌ثباتی و این تزلزل را روزبه‌روز بیشتر در ذهن مردم فرو می‌کرد. قدرتهای بزرگ جهانی مثل کفتارهای مردارخواری که منتظرند یک طعمه‌ای پیدا کنند و بروند و شکمهای خودشان را سیر کنند از اطراف کشور را تهدید می‌کردند. ضد انقلاب ناتوان و نالایق و مطرود و منفور مثل شغالهایی که زوزه می‌کشند از اطراف دنیا بوسیله‌ی رادیوها و بلندگوهایی که استکبار جهانی در اختیارشان گذاشته بود، زوزه می‌کشیدند و برای این مردم دائماً رجز می‌خواندند، و خودشان را به دو ماه دیگر به سه ماه دیگر که به این کشور خواهند برگشت نوید می‌دادند، و دل مردم را خالی می‌کردند، و اوضاع را هر چه بی‌ثبات‌تر جلوه می‌دادند. وضع فرهنگی ما چه‌جوری بود؟ دانشگاه نداشتیم، دانشجوئی در این مملکت وجود نداشت، بساط کار آموزش عالی – که اساس سازنده‌ی آینده‌ی کشور هست – در حال تعطیل و رکود کامل بود. البته برادران و عناصر مفید و عزیزی داشتند برنامه‌ریزی می‌کردند که آینده‌ی کشور را بسازند، اما آن روز ما هیچی نداشتیم. وضع ارتش ما به یک شکل گریه‌آوری بود، یک مدتی ارتشیهای ما دل خوش کرده بودند به شعارهایی که آن فراری از کشور و مطرود ملت برایشان شعارهایی داده بود، چیزهایی گفته بود، اینجور وانمود کرده بود که همه دشمن ارتشند و او فقط حامی ارتش است. حالا او معزول شده بود فراری شده بود، ارتش در یک حال حیرتی به سر می‌برد که آیا چه خواهد شد؟ ارتش می‌ماند؟ از بین می‌رود؟ حمایت می‌شود؟ نمی‌شود؟ در یک حال افسردگی و بی‌دلی مطلق که بنده که در امور ارتش یکقدری وارد بودم، آن وقت می‌دیدم که چه روحیه‌ای حاکم است. وضع جنگ که واقعاً یک وضع تأسف‌انگیزی بود، ده- پانزده تا شهر ما زیر آتش توپخانه‌ی مستقیم دشمن بود. اهواز بزرگ، دزفول شجاع و مقام،اندیمشک، شهرهای فراوان دیگر بودند که زیر آتش توپخانه‌ی دشمن بودند، و دشمن اینها را می‌کوبید. یک چنین وضعی بود، دولت یک دولت بی‌ثباتی بود. البته کابینه‌ی شهید رجایی خب برادران خوبی بودند، کابینه‌ی شهید باهنر برادران خوب و عزیزی بودند – اما خب با شهادت شهید باهنر یک تکانی خورده بود این کابینه، بعد برادر بزرگوارمان جناب آقای مهدوی نخست‌وزیر شده بودند، یک تغییری در کابینه ایشان داده بودند. آن کابینه‌ای که بود باز با تغییر کابینه یک حالت بی‌ثباتی بود، طبعاً انتخابات یک اعلام تغییر کابینه‌ای به حساب می‌آمد و وزراء نمی‌دانستند که چقدر دیگر خواهند بود؛ بعد هم که ما آمدیم و کابینه معرفی کردیم باز وزرایی که آمده بودند واقعاً نمی‌دانستند که اینها یک ماه خواهد ماند، دو ماه خواهند ماند، خود من – که انتخاب شده بودم – حتی مسئولین امنیتی و انتظامی واقعاً نمی‌دانستند که این دوران ریاست جمهوری یک ماه طول خواهد کشید، دو ماه طول خواهد کشید. یادم نمی‌رود یک روز یکی از مسئولین انتظامی کشور سراسیمه آمد پیش من، داشت مسافرتی می‌کرد طرف اصفهان یا کجا، در قم یک خبری شنیده بود سراسیمه برگشته بود، آمد پیش من خلاصه‌ی این خبر این بود که شما تا یکی- دو ماه دیگر بیشتر زنده نیستی. یک چنین وضع بی‌ثباتی، یک چنین وضع تزلزل، یک گسیختگی، یک نابسامانی، در همه‌ی جهات بر کشور حاکم بود. دشمن در خاک ما بود، هزارها کیلومتر مربع در اختیار دشمن بود، در اشغال دشمن بود، این وضع چهار سال پیش ما بود، امروز شما نگاه کنید به وضع کشورما. امروز همه چیز در نقطه‌ی مقابل قرار دارد. از لحاظ وضع سیاسی و اعتبار جهانی آن روز هیچکس خیال نمی‌کرد این نظام و این کشور حتی ممکن است تا یکسال دوام بیاورد. امروز ما در دنیا جزو سیاستهای تعیین‌کننده به حساب می‌آئیم. آن روز امریکا ما را در محاصره‌ی اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی خودش قرار داده بود؛ از همه طرف روی ما فشار می‌آورد. امروز امریکا اعتراف می‌کند که در محاصره‌ی سیاسی ماست؛ ریگان صریحاً اعلام می‌کند که از ناحیه‌ی ایران و چند کشور دیگر تهدید می‌شود. این معنایش این است که ما امریکا را در یک محاصره‌ی معنوی سیاسی قرار دادیم، و دارد روی این سیاست بزرگ جهانخوار و سلطه‌طلب فشار می‌آید. آن روز حتی کشورهای جهان سوم برای ما اعتباری قائل نبودند، با ما ارتباطی نداشتند، ما را به حساب نمی‌آوردند. اما هنوز یکسال از انتخابات چهار سال پیش نگذشته بود که یکی از رؤسای جمهوری که کشور ما آمده بود بعد از آنی که یکی – دو روز در کشور ما بود، جلساتی گفتگوهایی شد، به من گفت من امروز احساس می‌کنم که کشور شما نظم دارد، قبلاً هم آمده بود – زمان قبل از انتخابات چهار سال پیش، بعد از انقلاب آمده بود – و اوضاع ما را دیده بود، در جلسات شرکت کرده بود، می‌گفت امروز من احساس می‌کنم شما رئیس جمهوری دارید، دولتی دارید، تشکیلاتی دارید، سیاستی دارید، حرفی برای گفتن دارید. امروز دنیا روی ما حساب می‌کند، ما هر جا برویم با آغوش باز از ما استقبال می‌کنند، ارتباط با ما برای کشورها و دولتها یک چیز مرغوب و مطلوب است. افتخار می‌کنند و استقبال می‌کنند. بسیاری از رؤسای جمهور دنیا مایلند ما از آنها دعوت کنیم بیایند کشور ما، ارتباط داشتن با ما برای آنها پیش ملتهایشان، پیش دولتهای جهان، حتی پیش ابرقدرتها مایه‌ی آبروست، مایه‌ی وجه است؛ وضع وزانت ما اینجوری است. امروز ما یک کشور باثباتی هستیم، امروز هم مردممان احساس می‌کنند در یک نظام آرام و باثبات زندگی می‌کنند، هم مسئولین احساس می‌کنند که دارند کار انجام می‌دهند. نهادهای انقلابی ما و دولتی ما جا افتاده، وزارتخانه‌ها کار خودشان را می‌دانند، نهادهای انقلابی کار خودشان را می‌دانند، سیاستها ترسیم شده است، البته من نمی‌خواهم بگویم همه‌ی این سیاستهایی که امروز ما داریم اعمال می‌کنیم درست است، نه، ممکن است بعضی از سیاستهای ما غلط باشد، محتاج تجدیدنظر باشد، محتاج اصلاح باشد، حتماً هم اینجور است، ما که ادعا نمی‌کنیم معصوم هستیم، اما روال کارها بحمدلله درست است. در جنگ آن روز اگر ده- پانزده تا شهر ما در تهدید توپخانه‌ی عراق بود، امروز ده- پانزده تا شهر عراق در تهدید توپخانه‌ی ماست، ما هر وقت که اراده کنیم می‌توانیم ده تا پانزده تا شهر عراق را با توپخانه بزنیم. یعنی سرزمینهایمان را پس گرفتیم، در داخل خاک عراق نفوذ کردیم، برتری نظامی امروز با ماست، در این چهار سال یک چنین وضعی پیدا شده. آن روز ارتش افسرده بود، دلمرده بود، امروز ارتش احساس افتخار می‌کند، احساس حضور می‌کند، امروز ارتش احساس می‌کند که در سرنوشت کشور مؤثر است، احساس می‌کند که مورد محبت مردم است. فرماندهان هر سه نیروی ما مردمان متعهدی هستند، کسانی که در فرماندهی نیروها دارند کار می‌کنند و مسئولین بالا از عناصر حزب‌اللهی، از عناصر مؤمن، از عناصر علاقمند به این نظام هستند و ارتشی‌های ما امروز در خطوط مقدم جبهه‌ها دارند کار می‌کنند. سپاه پاسداران آن روز با زحمت زیاد بایستی مختصر تجهیزاتی را به دست می‌گرفت. امروز سپاه پاسداران یکی از مراکز عمده‌ی تولید و سازندگی پیشرفته‌ترین سلاحهای ماست. پیچیدگی نظامی‌اش، پیچیدگی انقلابی و سیاسی‌اش، پیچیدگی تکنیکی‌اش امروز یک واحد عظیم و باارزش و افتخارآمیزی برای ما در انقلاب و در پیش جهانیان بوجود آورده. امروز ضدانقلاب مأیوسانه حرف می‌زند؛ آن خانه به دوشهایی که در پاریس و در واشنگتن و در کشورهای دنیا غریب‌وار و مأیوس دارند از این‌جا به آن‌جا می‌روند و خانه عوض می‌کنند و هی حرف می‌زنند، آنچه را که می‌گویند خودشان هم می‌دانند که پوچ و بی‌مغز و بی‌محتواست. کشور یک کشور باثباتی است، سیاست یک سیاست جا افتاده است. بین مسئولین کمال هماهنگی وجود دارد. من این نکته را خوب است به شما برادران و خواهران عزیز در سراسر کشور بگویم، امروز بین مسئولین بالای کشور نهایت صمیمیت و هماهنگی است. شاید برای شما جالب باشد که بدانید ما جلسه‌ی رؤسای سه قوه که از رؤسای سه قوه بنده، برادر عزیزمان جناب آقای هاشمی، برادر عزیزمان جناب آقای موسوی اردبیلی و برادر عزیزمان آقای مهندس موسوی نخست‌وزیر و برادر عزیزمان آقای حاج‌احمدآقا – فرزند محترم و بزرگوار امام – که شرکت می‌کنند در این جلسه و ما خواهش کردیم که ایشان شرکت کنند که مسائل این جلسه در حضور امام منعکس بشود، این جلسه هفته‌ای یکبار تشکیل می‌شود، ما ، برادرانی که در این جلسه شرکت می‌کنند همیشه خوشحالند که آن شبی که جلسه ما در آن شب تشکیل می‌شود نزدیک بشود و خشنودند و از این جلسه لذت می‌برند و بهترین جلسات ماست. البته خوب تحلیلهای ضد‌ انقلاب و استکبار جهانی –حالا ضد انقلاب که قابل ذکر هم نیست- حتی سیاستگذاران و دستگاههای سیاسی جهانی هم می‌نشینند راجع به مسئولین بالا اختلافاتی که بین اینها هست درگیریهایی که وجود دارد، همین‌طور هی می‌بافند و حرف می‌زنند، حرفهای آنها توی جلسات رؤسای سه قوه – که ما می‌نشینیم – جزو جُکهای جلسه‌ی ماست، که فلانی و فلانی با هم مخالفند، فلانی و فلانی با هم معارضند، و ما آن صمیمیت و صفایی که بحمدلله در بین مسئولین هست فکر می‌کنم در دنیا و در بین مسئولین کشورها کم‌نظیر باشد اگر نگوئیم بی‌نظیر. الحمدالله با یک انسجامی کشور دارد حرکت می‌کند و این وضعی است که امروز ما داریم. من به طور خلاصه بگویم دستاورد این چهار سال دستاورد بسیار ارزشمندی است، البته این مربوط به من نیست؛ این مربوط به شما ملت است، مربوط به مسئولین عزیز ماست که با تلاششان با زحمات خستگی‌ناپذیرشان این دولت، نخست‌وزیر، وزراء، مدیران و دستگاههای مختلف در سطوح مختلف واقعاً شب و روز تلاش کردند، کار کردند و مخصوصاً رزمندگان عزیز ما در جبهه‌ها که بیشترین افتخار مال آنهاست، بیشترین هنر را آنها به خرج دادند و ما توانستیم به برکت حمایت شما مردم و به برکت فداکاری آن رزمندگان و تلاش خستگی‌ناپذیر عزیزانمان در سطوح مختلف، کشور را از آن وضع برسانیم به این وضع و این مایه‌ی افتخار ماست.۱۳۶۴/۰۵/۱۴

لینک ثابت

 
پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت‌الله‌العظمی سیدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) – مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet