Print Friendly, PDF & Email

خاطره یک عکس قدیمی؛

روایت یک زن از ماجرای ثبت «عکس مشهور»

سعید صادقی یکی از عکاسان به نام جنگ تحمیلی است که از روزهای آغازین جنگ تحمیلی خود را به جبهه ها رساند و در کنار رزمندگان به عکاسی پرداخت. یکی از سوژه های صادقی صبا وطن‌خواه دختر نوجوان جنوبی بود.
سعید صادقی یکی از عکاسان به نام جنگ تحمیلی است که از روزهای آغازین جنگ تحمیلی خود را به جبهه ها رساند و در کنار رزمندگان به عکاسی پرداخت.

 

یکی از سوژه های صادقی صبا وطن‌خواه دختر نوجوان جنوبی بود که در زمان درگیری های خرمشهر به همراه تعدادی دیگر از زنان مبارز پا به پای برادران خود ایستادگی کرد و اجازه نداد دشمن مردم شهرش را از پای دربیاورد.

 

سعید صادقی در لحظه ی جهاد او را ثبت کرده که وطن‌خواه ماجرای این عکس را اینگونه روایت می‌کند:

«۲۱ سال داشتم و خواهرم حدودا ۲۵ ساله بود. آن روز در حیاط مسجد جامع خرمشهر بودیم. بین هفتم تا نهم مهر ماه سال ۱۳۵۹٫ ساعت ۶ یا ۶:۳۰ دقیقه صبح بود. دیدم عکاسی به حیاط مسجد جامع آمده و تند تند عکس می گیرد. به من برخورد. گفتم چرا از ما عکس می گیری؟! البته با فریاد گفتم؛ چون او انتهای حیاط مسجد ایستاده بود. بروید از جبهه ها عکس بگیرید از ما به عنوان خانم ها عکس نگیرید و بگویید که جبهه خرمشهر پایدارند و دارند مقاومت می کنند و دیگر مشکلی ندارند! چون واقعا زمانی بود که ما هیچ چیزی برای دفاع از خودمان نداشتیم.

 

اگر به این عکس نگاه کنید روی دوش ما و آن خانمی که نامش مریم امجد است سلاح ام یک می بینید. ما با این اسلحه در برابر توپ و تانک ارتش بعثی عراق ایستاده ایم؛ یعنی مشکلات ما از نظر تجهیزات در این عکس کاملا مشخص است، اما من اصلا فکر نمی کردم آن عکاس بعد از سی و چند سال بیاید، مرا پیدا کند و آن عکس را به من هدیه کند. اگر به عکس خوب نگاه کنید در کوچکی را پشت سرم می بینید. در آن بخش مسجد تجهیزات و ادوات جنگی و مواد غذایی نگه داری می کردیم. البته بیشتر محل نگه داری سلاح جنگی بود. من و مریم امجدی از بچه های انقلابی شهر، هر روز و هر شب نگهبانی می دادیم.

 

من نمی دانستم این عکس امروز هم اهمیت داشته باشد، ولی چون برای خودم یادآور خاطرات آن دوره بود و یک نوستالژی به همراه داشت برایم شیرین بود. هر عکس خودش یک خاطره و یک ذهنیت است و بخشی از زندگی انسان را دوباره یادآوری می کند. وقتی آن عکس را دیدم یاد آن روز صبح افتادم، آن نان و پنیری که در دست مریم است و دارد برای ما می آورد و آن باری که از شیراز برایمان آمده بود؛ کمک های مردمی مردم استان فارس بود که به خرمشهر آمده بود. این عکس مرا به ۱۰ مهر برد؛ به روزی که تانک های عراقی میدان راه آهن را گرفتند. وقتی عکس را دیدم به یاد درد و رنجی افتادم که آن زمان تحمل کردیم؛ اینکه آن روزها چه تحملی داشتیم.»

 

 

صبا وطن خواه سمت راست تصویر قاب شده در مهر ۱۳۵۹

 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet