۱۳۹۵
شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام), شخصیت امام خمینی
امام بزرگوار ما را که خب یک شخصیّت انصافاً کامل، بزرگ، باعظمت، جامعالاطراف و از همهجهت یک شخصیّت برجسته و ممتاز بود، اگر بخواهیم با امیرالمؤمنین قیاس کنیم، قیاسش همین است: نور خورشید را مقایسه کنید با آن پرتویی که ته چاه از خورشید یا از نور دیده میشود.۱۳۹۵/۰۶/۳۰
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید غدیر
شخصیت امیرالمؤمنین(علیه السلام), شخصیت امام خمینی
جملههای برگزیده
لینک ثابت
۱۳۹۵
امام (ره) مومن به خدا،هدف،راه و مردم بود
یکی از عناوین و اوصافی که دربارهی امام راحل عظیمالشّأن ما، کمتر بهکار رفته است و کمتر از این عنوان استفاده کردهایم، عبارت است از یک عنوان جامع که من اینجور تعبیر میکنم: مؤمنِ متعبّدِ انقلابی. ما امام را با صفات متعدّدی همواره توصیف میکنیم امّا این صفت -که ما کمتر امام را با آن توصیف کردهایم- یک صفت جامع است؛ مؤمن است، متعبّد است، انقلابی است.
مؤمن: یعنی مؤمن به خدا است، مؤمن به هدف است، مؤمن به راهی است که او را به این هدف میرسانَد، و مؤمن به مردم است. یُؤمِنُ بِاللهِ وَ یُؤمِنُ لِلمُؤمِنین؛(۱) دربارهی رسول اکرم هم این تعبیر در قرآن آمده است: مؤمن به خدا، و مؤمن به هدف، و مؤمن به راه، و مؤمن به مردم.۱۳۹۵/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
شخصیت امام خمینی
قرآن
۱ ) سوره مبارکه التوبه آیه ۶۱
وَمِنهُمُ الَّذینَ یُؤذونَ النَّبِیَّ وَیَقولونَ هُوَ أُذُنٌ ۚ قُل أُذُنُ خَیرٍ لَکُم یُؤمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤمِنُ لِلمُؤمِنینَ وَرَحمَهٌ لِلَّذینَ آمَنوا مِنکُم ۚ وَالَّذینَ یُؤذونَ رَسولَ اللَّهِ لَهُم عَذابٌ أَلیمٌ
ترجمه:
از آنها کسانی هستند که پیامبر را آزار میدهند و میگویند: «او آدم خوشباوری است!» بگو: «خوشباور بودن او به نفع شماست! (ولی بدانید) او به خدا ایمان دارد؛ و (تنها) مؤمنان را تصدیق میکند؛ و رحمت است برای کسانی از شما که ایمان آوردهاند!» و آنها که رسول خدا را آزار میدهند، عذاب دردناکی دارند!
لینک ثابت
۱۳۹۵
برجستگی صفت عبودیت در میان صفات پیغمبر اکرم(ص)
یکی از عناوین و اوصافی که دربارهی امام راحل عظیمالشّأن ما، کمتر بهکار رفته است و کمتر از این عنوان استفاده کردهایم، عبارت است از یک عنوان جامع که من اینجور تعبیر میکنم: مؤمنِ متعبّدِ انقلابی. ما امام را با صفات متعدّدی همواره توصیف میکنیم امّا این صفت -که ما کمتر امام را با آن توصیف کردهایم- یک صفت جامع است؛ مؤمن است، متعبّد است، انقلابی است.
… عبد است، متعبّد است؛ یعنی خود را عبد میداند در مقابل پروردگار؛ این هم صفت بسیار مهمّی است. شما ملاحظه کنید، خدای متعال در قرآن، پیغمبر اکرم را با صفات متعدّدی ستوده است: وَ اِنَّکَ لَعَلَیٰ خُلُقٍ عَظیم،(۱) فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم؛(۲) و صفات متعدّد دیگر که هر کدام از اینها یک فصل فراوانی از خصوصیّات پیغمبر را بیان میکند؛ ولی آن صفتی که به ما مسلمانها دستور داده شده است که هر روز دربارهی پیغمبر در نمازهایمان تکرار کنیم این است که «اَشهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسولُه»؛ این نشاندهندهی اهمّیّت عبودیّت است؛ عبد بودن آنچنان برجسته است که خدای متعال این صفت را به مسلمانان تعلیم میدهد که در نماز خود، هر روز چند مرتبه تکرار کنند؛ امام دارای این صفت بود، صفت عبودیّت؛ اهل خشوع بود، اهل تضرّع بود، اهل دعا بود؛ مؤمن متعبّد۱۳۹۵/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
شخصیت امام خمینی, عبودیت, عبودیت پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله وسلم)
قرآن
۱ ) سوره مبارکه القلم آیه ۴
وَإِنَّکَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظیمٍ
ترجمه:
و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری!
۲ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۱۵۹
فَبِما رَحمَهٍ مِنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُم ۖ وَلَو کُنتَ فَظًّا غَلیظَ القَلبِ لَانفَضّوا مِن حَولِکَ ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَشاوِرهُم فِی الأَمرِ ۖ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ المُتَوَکِّلینَ
ترجمه:
به (برکت) رحمت الهی، در برابر آنان [= مردم] نرم (و مهربان) شدی! و اگر خشن و سنگدل بودی، از اطراف تو، پراکنده میشدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب! و در کارها، با آنان مشورت کن! اما هنگامی که تصمیم گرفتی، (قاطع باش! و) بر خدا توکل کن! زیرا خداوند متوکلان را دوست دارد.
لینک ثابت
۱۳۹۴
تحقق شخصیّت اصلی امام(ره) در جهاد فی سبیل الله بود
امام مظهر عینی حرکت عظیمی است که ملّت ایران آغاز کرد و تاریخ خود را متحوّل کرد؛ امام بنیانگذار یک مکتب فکری و سیاسی و اجتماعی است. ملّت ایران این مکتب را، این راه را، این نقشه را پذیرفت و در آن مشغول حرکت شد؛ ادامهی این راه بستگی دارد به اینکه این نقشهی راه، درست شناخته بشود؛ بدون اینکه امام را درست بشناسیم – بهمعنای شناخت اصول امام – این نقشهی راه، شناخته نخواهد شد. بدیهی است بحث ما بر مبانی فکری امام است؛ بحث بر سر تصمیمهای مقطعی و مربوط به زمان یا مکان نیست؛ بحث بر سرِ آن شاکلهی اصلی تفکّر امام بزرگوار ما است؛ این را میخواهیم درست بشناسیم.
امام البتّه یک فقیه بزرگ بود؛ هم یک فقیه برجسته و بزرگ بود، هم فیلسوف بود، هم صاحبنظر در عرفان نظری بود، در این مسائل [و] بخشهای فنّی و علمی یک سرآمد بهحساب میآمد لکن شخصیّت برجستهی امام به هیچکدام از اینها وابسته نیست؛ بلکه شخصیّت اصلی امام در تحقّق مضمون آیهی «وَ جهِدوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه»(۱) [بود]؛ امام بزرگوار با داشتن آن زمینههای برجستهی علمی، وارد میدان مجاهدت فیسبیلاللَّه شد و این مجاهدت را تا آخر عمر خود ادامه داد و حرکت عظیمی را بهوجود آورد؛ نه فقط در کشور خود بلکه در همهی منطقهی ما و در همهی دنیای اسلام و به یک اعتبار در همهی جهان. محصول این حرکت، یک محصول بینظیر بود.
دو کار بزرگ و بیسابقهی در تاریخ کشور بهوسیلهی امام تحقّق پیدا کرد؛ یکی برانداختن بنای سلطنت موروثی ظالمانه و غیر عاقلانه که چند هزار سال در کشور ما سابقه داشت. این بنای پوسیدهی کهنهی غلط که حکومت کشور به دست انسانهایی باشد و بهصورت موروثی از کسی به کسی برسد، یا با شمشیر و زور نظامی حکومت به دست بیاید و بعد نسل به نسل از یکی به دیگری به ارث برسد، یک سنّت غلط و بیمنطق در طول چند هزار سال در کشور ما بود؛ کار اوّل امام این بود که این بنای غلط را برانداخت و کار را به دست مردم کشور سپرد.
کار بزرگ دوّمی که امام بزرگوار انجام داد، ایجاد یک حکومت و نظامی بر اساس اسلام بود که این هم در تاریخ کشور ما بلکه بعد از صدر اسلام در تاریخ کلّ اسلام بیسابقه بود. این جهاد بزرگ امام بزرگوار ما یک چنین محصول ارزشمندی داشت و لذا جا دارد واقعاً گفته بشود که «جاهَدَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه»؛(۲) همچنانکه در قرآن هست: وَ جهِدوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه؛ و همچنانکه دربارهی اولیای دین گفته میشود، این مرد بزرگ هم مصداق «جاهَدَ فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِه» است.۱۳۹۴/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
دستاوردهای امام خمینی(ره), شخصیت امام خمینی
قرآن, حدیث
۱ ) سوره مبارکه الحج آیه ۷۸
وَجاهِدوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ ۚ هُوَ اجتَباکُم وَما جَعَلَ عَلَیکُم فِی الدّینِ مِن حَرَجٍ ۚ مِلَّهَ أَبیکُم إِبراهیمَ ۚ هُوَ سَمّاکُمُ المُسلِمینَ مِن قَبلُ وَفی هٰذا لِیَکونَ الرَّسولُ شَهیدًا عَلَیکُم وَتَکونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ ۚ فَأَقیمُوا الصَّلاهَ وَآتُوا الزَّکاهَ وَاعتَصِموا بِاللَّهِ هُوَ مَولاکُم ۖ فَنِعمَ المَولىٰ وَنِعمَ النَّصیرُ
ترجمه:
و در راه خدا جهاد کنید، و حقّ جهادش را ادا نمایید! او شما را برگزید، و در دین (اسلام) کار سنگین و سختی بر شما قرار ندارد؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید، تا پیامبر گواه بر شما باشد، و شما گواهان بر مردم! پس نماز را برپا دارید، و زکات را بدهید، و به خدا تمسّک جویید، که او مولا و سرپرست شماست! چه مولای خوب، و چه یاور شایستهای!
۲ ) کفایه الأثر، على بن محمد خزاز قمى، ص ۱۲۰ ؛ بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ۳۳ ، ص ۶ ؛ الإنصاف فی النص على الأئمه الإثنی عشرعلیهم السلام، سید هاشم بحرانی، ترجمه رسولى محلاتى ، ص ۴۰۴ .
کُنْتُ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی بَعْضِ غَزَوَاتِهِ وَ قَتَلَ عَلِیٌّ ع أَصْحَابَ الْأَلْوِیَهِ وَ فَرَّقَ جَمْعَهُمْ وَ قَتَلَ عَمْرَو بْنَ عَبْدِ اللَّهِ الْجُمَحِیَّ وَ قَتَلَ شَیْبَهَ بْنَ نَافِعٍ أَتَیْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقُلْتُ لَهُ یَا رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْکَ إِنَّ عَلِیّاً قَدْ جَاهَدَ فِی اللَّهِ حَقَ جِهَادِهِ فَقَالَ لِأَنَّهُ مِنِّی وَ أَنَا مِنْهُ وَارِثُ عِلْمِی وَ قَاضِی دَیْنِی وَ مُنْجِزُ وَعْدِی وَ الْخَلِیفَهُ بَعْدِی وَ لَوْلَاهُ لَمْ یُعْرَفِ الْمُؤْمِنُ الْمَحْض.
ترجمه:
محمد بن عمار از جدش عمار حدیث کند که گفت: در برخى از غزوات رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله با آن حضرت بودم و على علیه السّلام علمداران لشکر دشمن را کشت و صف آنها را درید و همچنین عمر و بن عبد اللَّه جمحى و شیبه بن نافع (دو تن از پهلوانان آنها را) کشت، من (در این هنگام) نزد رسول خدا صلّى اللَّه علیه و اله آمده عرض کردم: اى رسول خدا به راستى «على در راه خدا حق جهاد را ادا کرد». فرمود: او از من است و من از اویم، و او وارث علم من و اداکننده دین من و وفاکننده وعده من و جانشین پس از من است؛ و اگر او نبود مؤمنین خالص پس از من شناخته نمىشدند.
لینک ثابت
۱۳۹۴
مصادیق اعتماد نکردن امام(ره) به مستکبرین
اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها – امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، – که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صداوسیمای جمهوریاسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعدههای آنها اعتنائی نکند. رئیسجمهور آمریکا – ریگان، که رئیسجمهور مقتدری هم بود – به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.
در یک مورد دیگر، یک وعدهای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابستهی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، میبینیم که چطور نمیشود به وعدهی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسهی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بیاعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطهی با دنیا نبود، [چون] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط اینجوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچگونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنبالهروان آنها وجود نداشت.۱۳۹۴/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست و ششمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
تاریخ جمهوری اسلامی در زمان حیات امام خمینی(ره), شجاعت امام خمینی (ره), شخصیت امام خمینی, رفتار امام خمینی, اصول امام خمینی, روش امام خمینی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۹۲
دلبستگی خاص امام(ره) به دعای کمیل و مناجات شعبانیه
مناجات شعبانیّه یک تحفهای است که در اختیار ما قرار داده شده است. خب ما دعا خیلی داریم، همه ی این دعاها هم پر از مضامین عالی است، امّا بعضی یک برجستگی خاصّی دارند. من از امام بزرگوار(رضوان الله علیه) سؤال کردم، گفتم در میان این دعاهایی که از ائمّه علیهمالسّلام رسیده است، شما به کدام دعا بیشتر علاقه مندید و دلبسته اید؟ فرمودند به دعای کمیل و مناجات شعبانیّه؛ به این دو دعا. امام یک دلِ متوجّه به خدا بود، اهل توسّل بود، اهل تضرّع بود، اهل خشوع بود، اهل اتّصال با مبدأ بود؛ وسیله ی بهتر در چشم او، این دو دعا بود: دعای کمیل، مناجات شعبانیّه. وقتی انسان مراجعه میکند به این دو دعا، دقّت میکند، می بیند چقدر هم شبیه همند این دو دعا؛ شباهت های زیادی به هم دارند؛ مناجات انسان خاشع، مناجات انسان متوکّل به خدا؛ کَاَنّی بِنَفسی واقِفَهٌ بَینَ یَدَیک، وَ قَد اَظَلها حُسنُ تَوَکُّلی عَلَیک، فَقُلتَ ما اَنتَ اَهلُه، وَ تَغَمَّدتَنی بِعَفوِک؛امید، امید به مغفرت الهی، به رحمت الهی، به توجّه الهی، بلندهمّتیِ در درخواست از پروردگار؛ اِلهی هَب لی کَمالَ الانقِطاعِ اِلَیک، و اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک.۱۳۹۲/۰۳/۲۲
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
معنویت امام خمینی, مناجات شعبانیه, دعای کمیل, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, شخصیت امام خمینی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۹۲
تهدید امام برعلیه شاه، در عاشورای سال ۴۲
سه باور در امام بزرگوار ما وجود داشت، که همین سه باور به او قاطعیت میداد، شجاعت میداد و استقامت میداد: باور به خدا، باور به مردم، و باور به خود. این سه باور، در وجود امام، در تصمیم امام، در همه ی حرکت های امام، خود را به معنای واقعی کلمه نشان داد. امام با دل خود با مردم حرف زد، مردم هم با جان خود به او لبیک گفتند، به وسط میدان آمدند و مردانه ایستادند و حرکتی که از هیچ نقطه ای از دنیا نسبت به آن، نگاه محبت آمیزی وجود نداشت و دست کمکی دراز نشد، بتدریج به سمت پیروزی حرکت کرد و در نهایت به پیروزی رسید.
من این سه باوری را که در امام وجود داشت، اندکی باز کنم. اینها مطالب مهمی است که اگر چنانچه در دل ما جائی باز کند، مسیر حرکت ما را روشن خواهد کرد…در باور به خود – اعتماد به نفس – امام به مردم ایران «ما میتوانیم» را تعلیم داد. امام قبل از آنکه «ما میتوانیم» را به مردم ایران تلقین کند و تعلیم دهد، «ما میتوانیم» را در وجود خود زنده کرد؛ اعتقاد خود را به توانائی شخصیتی خود، به معنای حقیقی کلمه، به مظهر بروز و ظهور رساند. در روز عاشورای سال ۴۲ امام در عین غربت، در میان طلاب و مردم قم در مدرسه ی فیضیه، محمدرضا شاه را که با اتکای آمریکا و قدرتهای خارجی، به طور بی قید و شرط و بی مهاری بر کشور حکومت میکرد، تهدید کرد که اگر اینجور حرکت کنی، این راه را ادامه دهی، من به مردم ایران خواهم گفت تو را از ایران بیرون کنند! این را چه کسی میگوید؟ یک روحانی ساکن در قم، بدون سلاح، بدون تجهیزات، بدون پول، بدون پشتوانهی بینالمللی؛ فقط به اتکاء ایمان به خدا و اعتماد به نفس، که میتواند در این میدان بایستد. آن روزی که امام از تبعید برگشت، در همین بهشت زهرا دولت بختیار را تهدید کرد و با صدای بلند گفت: من توی دهن دولت بختیار میزنم، من دولت تعیین میکنم. این، اعتماد به نفس بود. امام به خود و به نیروی خود و به توانائی های خود ایمان و باور داشت. همین باور به خود، در عمل امام، در گفتار امام، به ملت ایران منتقل شد.۱۳۹۲/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم بیست و چهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
باورهای امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد, شخصیت امام خمینی, حادثه مدرسه فیضیه
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۸۹
معنویت و صفای باطن؛ از علل تاثیرگذاری امام خمینی(ره) در فضای کشور
یکی از بزرگترین نعمتهای خدا نماز است. نماز به ما این فرصت را میدهد که هر روزی چند بار ناگزیر با خدای خودمان حرف بزنیم، با خدای متعال تخاطب کنیم، از او کمک بخواهیم، به او عرض نیاز کنیم، سرسپردگی خودمان به ساحت ربوبی را با این تضرع و با این نیاز تقویت کنیم. بزرگان به نماز خیلی اهمیت میدادند. نماز در اختیار همه است. غالباً قدر نماز و اهمیت نماز را نمیدانیم. فقط این نیست که باید یک اسقاط تکلیفی کرد؛ نه، یک فرصت بزرگی است که باید از آن استفاده کرد. فرمود نماز مثل چشمهی آبی است درِ خانهی شما، که روزی پنج بار شما در این چشمهی آب شستشو میکنید. این شستشو میتواند برای دلهای جوان آثار ماندگاری داشته باشد. با طهارت و تقواست که میتوان سخن نافذ و تأثیرگذار را از خدای متعال هدیه گرفت.
یک علت اینکه امام بزرگوار ما یک کلمهاش در این فضای عظیم عمومی کشور، در شدت و محنت، در همهی حالات اثر شگفتآوری میگذاشت، معنویت او بود، صفای باطن او بود، ارتباط و اتصال او به خدا بود، اشکهای نیمه شب او بود. فرزند امام – مرحوم حاج سید احمد – همان وقت در زمان حیات امام به من گفت: نیمه شب که امام بلند میشود، از بس گریه میکند، این دستمالهای معمولی برای پاک کردن اشکش کفاف نمیدهد؛ مجبور است اشک چشمش را با حوله پاک کند؛ اینقدر اشک میریزد. آن مرد پولادین، آن مردی که حوادث و لطماتی به سمت او سرازیر میشد که یک ملت را تکان میداد و او را تکان نمیداد، آن مردی که عظمت و هیمنهی قدرتهای جهانی در نظر او هیچ و پوچ بود، آن مرد در مقابل عظمت الهی، در حال دعا و استغاثه، آنجور اشک میریخت. اینها خیلی قیمت دارد. این فرصتها را قدر بدانید.۱۳۸۹/۰۸/۰۳
بیانات در دیدار طلاب غیرایرانی حوزهی علمیهی قم
معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, تضرّع به درگاه الهی, نماز, اهمیت نماز, اهمیت نماز, رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, عبادت امام خمینی(ره)
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۸۹
نمونههایی از توکل و اعتماد امام خمینی(ره) به قدرت الهی
بسیج یکی از آیات قدرت الهی است که خدای متعال به آن بندهی صالح، به آن مرد بزرگ، به آن شخصیت کمنظیر یا بینظیر تاریخ اسلام بعد از ائمه (علیهمالسّلام) عطا کرد. فکر پردازش بسیج عمومی، بسیج مستضعفین که امام بزرگوار آن را مطرح کرد و عمل کرد و با همهی توان پشت سر این فکر ایستاد، این نهال را آبیاری کرد تا تبدیل شد به شجرهی طیبهای که «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»، یکی از الطاف الهی نسبت به آن مرد بزرگ و آن بندهی صالح و آن عبد خاشع پروردگار بود. چشم بابصیرت امام این نشانههای قدرت و اعانت الهی را میدید. عیب ماها این است که گاهی کمکهای الهی را لمس میکنیم، اما آنها را درست نمیبینیم؛ تشخیص نمیدهیم که این چه کمک بزرگی است که خدا دارد به ما میکند؛ اما او میدید.
در یک قضیهای که من مکرر این را نقل کردم، ایشان به من فرمود که از اول انقلاب تا امروز – آن روز حدود سال ۱۳۶۵ بود – همه جا دست قدرتی را مشاهده میکنیم که دارد ما را کمک میکند و جلو میبرد. او این دست قدرت را میدید. نگاه امام به ملت ایران با نگاه دیگران فرق داشت. همان روز اگر میخواستیم قضاوت بسیاری از نخبگان علمیِ دینی و غیر دینی و سیاسی و غیره را دربارهی ملت ایران مشاهده کنیم، میدیدم قضاوتها قضاوتهای عجیب و غریبی است. بعضی این ملت را باایمان نمیدانستند، بعضی دارای صداقت نمیدانستند، بعضی به نیرو و به وفای آنها شک میکردند – که ما اینها را شنیدیم، از خیلیها شنیدیم – اما امام در سال ۱۳۴۱ در همین شهر قم، آن وقتی که هنوز هیچ خبری از این اجتماعات عظیم نبود، در همین مسجد اعظم گفت اگر ما به مردم فراخوان بدهیم، این صحرای قم را از جمعیت پر میکنند؛ لبیک میگویند. نگاه او به مردم، یک چنین نگاهی بود؛ مردم را شناخت. آن عنصر باارزشِ اکسیرگونهای که مسها را طلا میکند، این را در جان و دل مردم کشف کرد و آن را به کار گرفت. لذا با این موانع بزرگی که در سر راه وجود داشت، انقلاب پیروز شد. هیچ تحلیلگری باور نمیکرد که این اتفاق در اینجا بیفتد. او تکیهی به خدا کرد، توکل به خدا کرد، وارد عمل شد، با دل مردم تماس برقرار کرد و مردم به صحنه آمدند و این حرکت عظیم اتفاق افتاد؛ بعد هم مسئلهی بسیج را مطرح کرد.۱۳۸۹/۰۸/۰۲
بیانات در دیدار بسیجیان استان قم
اعتماد به خدا, اعتماد امام خمینی(ره) به مردم, توکل به خدا, بسیج مستضعفین, شجره طیبه بسیج, معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, باورهای امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد, رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۸۹
رعایت امام(ره) نسبت به قضاوت در مورد اشخاص
یکی از چیزهائی که در همین زمینه [مسئله ی محاسبات معنوی و الهی در خط امام] وجود داشت، رعایت تقوای عجیب امام در همهی امور بود. تقوا در مسائل شخصی یک حرف است؛ تقوا در مسائل اجتماعی و مسائل سیاسی و عمومی خیلی مشکلتر است، خیلی مهمتر است، خیلی اثرگذارتر است. ما نسبت به دوستانمان، نسبت به دشمنانمان چه میگوئیم؟ اینجا تقوا اثر میگذارد. ممکن است ما با یکی مخالف باشیم، دشمن باشیم؛ دربارهی او چگونه قضاوت میکنید؟ اگر قضاوت شما دربارهی آن کسی که با او مخالفید و با او دشمنید، غیر از آن چیزی باشد که در واقع وجود دارد، این تعدی از جادهی تقواست. آیهی شریفهای که اول عرض کردم، تکرار میکنم: «یا ایّها الّذین امنوا اتّقوا اللَّه و قولوا قولا سدیدا». قول سدید، یعنی استوار و درست؛ اینجوری حرف بزنیم. من میخواهم عرض بکنم به جوانان عزیزمان، جوانهای انقلابی و مؤمن و عاشق امام، که حرف میزنند، مینویسند، اقدام میکنند؛ کاملاً رعایت کنید. اینجور نباشد که مخالفت با یک کسی، ما را وادار کند که نسبت به آن کس از جادهی حق تعدی کنیم، تجاوز کنیم، ظلم کنیم؛ نه، ظلم نباید کرد. به هیچ کس نباید ظلم کرد.
من یک خاطره از امام نقل کنم. ما یک شب در خدمت امام بودیم. من از ایشان پرسیدم نظر شما نسبت به فلان کس چیست – نمیخواهم اسم بیاورم؛ یکی از چهرههای معروف دنیای اسلام در دوران نزدیک به ما، که همه نام او را شنیدند، همه میشناسند – امام یک تأملی کردند، گفتند: نمیشناسم. بعد هم یک جملهی مذمتآمیزی راجع به آن شخص گفتند. این تمام شد. من فردای آن روز یا پسفردا – درست یادم نیست – صبح با امام کاری داشتم، رفتم خدمت ایشان. بمجردی که وارد اتاق شدم و نشستم، قبل از اینکه من کاری را که داشتم، مطرح کنم، ایشان گفتند که راجع به آن کسی که شما دیشب یا پریشب سؤال کردید، «همین، نمیشناسم». یعنی آن جملهی مذمتآمیزی را که بعد از «نمیشناسم» گفته بودند، پاک کردند. ببینید، این خیلی مهم است. آن جملهی مذمتآمیز نه فحش بود، نه دشنام بود، نه تهمت بود؛ خوشبختانه من هم بکلی از یادم رفته که آن جمله چه بود؛ یعنی یا تصرف معنوی ایشان بود، یا کمحافظگی من بود؛ نمیدانم چه بود، اما اینقدر یادم هست که یک جملهی مذمتآمیزی بود. همین را ایشان آن شب گفتند، دو روز بعدش یا یک روز بعدش آن را پاک کردند؛ گفتند: نه، همان نمیشناسم. ببینید، اینها اسوه است؛ «لقد کان لکم فی رسولاللَّه اسوه حسنه».
دربارهی زیدی که شما او را قبول ندارید، دو جور میشود حرف زد: یک جور آنچنانی که درست منطبق با حق است، یک جور هم آنچنانی که در آن آمیزهای از ظلم وجود دارد. این دومی بد است، باید از آن پرهیز کرد. درست همانی که حق است، صدق است و شما در دادگاه عدل الهی میتوانید راجع به آن توضیح دهید، بگوئید، نه بیشتر. این یکی از خطوط اصلی حرکت امام و خط امام است که ماها باید به یاد داشته باشیم.۱۳۸۹/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
شخصیت امام خمینی, اخلاق امام خمینی, تقوای امام خمینی, رفتار امام خمینی, تقوای سیاسی, تقوای اجتماعی, خط امام, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, رفتار امام خمینی, تقوای اجتماعی, برخورد با مخالفان, تقوای امام خمینی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۸۳
اندیشه سیاسی امام خمینی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), مکتب امام خمینی, شخصیت امام خمینی
مکتب سیاسی امام نمیتواند از شخصیت پُرجاذبهی امام جدا شود.۱۳۸۳/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم پانزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
اندیشه سیاسی امام خمینی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), مکتب امام خمینی, شخصیت امام خمینی
جملههای برگزیده
لینک ثابت
۱۳۸۱
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), هویت انقلاب اسلامی, شخصیت امام خمینی, انقلاب اسلامی
در حقیقت، هویّت و اصول انقلاب ما خطوط برجستهی شخصیت امام(رضواناللهتعالیعلیه) را هم تشکیل میدهد. هر چه راجع به انقلاب بگوییم، در واقع دربارهی امام(رضواناللهتعالیعلیه) سخن گفتهایم.۱۳۸۱/۰۳/۱۴
بیانات در مراسم سیزدهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), هویت انقلاب اسلامی, شخصیت امام خمینی, انقلاب اسلامی
جملههای برگزیده
لینک ثابت
۱۳۷۸
جایگاه رهبری امام خمینی در پیروزی انقلاب اسلامی ایران
خیلیها در داخل کشور کارهای بزرگ و مخلصانه و فداکارانهای انجام میدادند، اما اگر مرکزیّت امام نبود، هیچکدام از این کارها نبود؛ همهی این تلاشها شکست میخورد و همهی این انسانها از نفس میافتادند. آن کسی که از نفس نمیافتاد، او بود و دیگران هم به نیروی او قوّت و نیرو میگرفتند. بعد هم هدایت حقیقی یک حرکت انقلابی و یک نهضت بزرگ در طول مدت چهارده سال و عبور دادن آن از آن همه عقبات گوناگون توسط آن بزرگوار بود. طوری شد که افکار غیر اسلامی و ضدّ اسلامی به انزوا گراییدند و به حاشیه رانده شدند؛ روز به روز فکر اسلامی و این تفکّر منطقی و مستحکم و قوی، غلبهی خود را بر افکار دیگر ثابت و آشکار کرد. در همهی قضایای مهم، حضور امام محسوس بود. در سال ۱۳۴۷، امام در نجف مرکز فقاهت فکر «ولایت فقیه» را با اتّکاء به مایههای محکم فقهی از آب درآورد. البته «ولایت فقیه» جزو مسلّمات فقه شیعه است. اینکه حالا بعضی نیمهسوادها میگویند امام «ولایت فقیه» را ابتکار کرد و دیگر علما آن را قبول نداشتند، ناشی از بیاطّلاعی است. کسی که با کلمات فقها آشناست، میداند که مسألهی «ولایت فقیه» جزو مسائل روشن و واضح در فقه شیعه است. کاری که امام کرد این بود که توانست این فکر را با توجّه به آفاق جدید و عظیمی که دنیای امروز و سیاستهای امروز و مکتبهای امروز دارند، مدوّن کند و آن را ریشهدار و مستحکم و مستدل و باکیفیت سازد؛ یعنی به شکلی درآورد که برای هر انسان صاحبنظری که با مسائل سیاسی روز و مکاتب سیاسی روز هم آشناست، قابل فهم و قابل قبول باشد. عزیزان من! در ایران، در آن دوران چهاردهساله بخصوص در این سالهای آخر مبارزان اسلامی احساس تنهایی نمیکردند؛ همیشه احساس میکردند که امام با آنها مرتبط و متّصل است. در ماجرای درگذشت فرزندش، یک بُعد دیگر از ابعاد این شخصیت عظیم آشکار شد. خیلیها بزرگند، عالمند، شجاعند؛ اما آن کسانی که این عظمتها در درون عواطف و در زوایا و اعماق دل آنها امتداد داشته باشد، خیلی زیاد نیستند. مرد مسنّی در سنین نزدیک به هشتاد سال در آن زمان، وقتیکه فرزند فاضل و برجستهاش از دنیا رفت که در واقع پسر او هم یک پسر برجسته و یک فاضل و یک عالم ممتاز و یک امید آینده بود جملهای که از او نقل شد و شنیده شد، این بود که «مرگ مصطفی از الطاف خفیّهی الهی است»! او این را مهربانی الهی و لطف پنهانی خدا تلقّی کرد؛ اینطور فهمید که خدا به او لطف کرده است؛ آن هم لطفی پنهانی! ببینید چقدر عظمت میخواهد در یک انسان! این مصیبتها و این سختیها و این شدّتهایی که در دوران انقلاب بر این مرد بزرگ وارد آمد و او مثل کوه استواری آنها را تحمّل کرد، ریشهاش در همین عظمت روحی است که در مقابل مرگ عزیزی اینچنین، چنین برخوردی پیدا میکند. بعد هم قضیهی تبعید ایشان از عراق و شروع هجرت آن بزرگوار به کویت و سپس به فرانسه بود؛ که فرمود اگر به من اجازهی اقامت در کشوری ندهند، فرودگاه به فرودگاه خواهم رفت و پیامم را به همهی دنیا خواهم رساند. آن عظمت، آن شجاعت، آن شرح صدر، آن استقامت کمنظیر، آن قدرت رهبری الهی و پیامبرگونه، باز خودش را در اینجا نشان داد. این هم بُعد جدیدی از ابعاد شخصیت آن بزرگوار بود. بعد هم که جریانِ آمدن ایشان به ایران و مواجهه با آن قضایا و تشکیل نظام جمهوری اسلامی بود.۱۳۷۸/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در دهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
نهضت امام خمینی, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, شخصیت امام خمینی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), رهبری امام خمینی, ولایت فقیه, شهید آیتالله سید مصطفی خمینی, تبعید امام خمینی(ره)
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۸
ابعاد عظیم وجودی امام خمینی(ره) بعد از تشکیل نظام اسلامی
آنچه که در دورهی بعد از تشکیل نظام اسلامی، از ابعاد وجودی امام مشاهده شد، به نظر من به مراتب مهمتر و عظیمتر بود از آنچه که قبلًا دیده شده بود. در این دوران، امام این شخصیت برجسته و ممتاز در دو بُعد و دو چهره مشاهده میشود: در دوران حکومت، یک چهره، چهرهی رهبر و زمامدار است؛ یک چهره، چهرهی یک زاهد و عارف. ترکیب این دو باهم، از آن کارهایی است که جز در پیامبران، جز در مثل داود و سلیمان، جز در پیامبری مثل پیامبر خاتم صلّی الله علیه و آله و سلّم انسان نمیتواند دیگر پیدا کند. اینها حقایقی است که ملت ایران در طول سالهای متمادی آنها را لمس کرده؛ ما هم که از نزدیک شاهدش بودیم و دیدیم. تربیت اسلامی و قرآنی این است. امام به چنین چیزی همه را دعوت میکرد؛ نظام اسلامی را برای تربیت انسانهایی از این قبیل میخواست و میپسندید؛ همانطور که خود او مظهر اعلای آن بود. در چهرهی یک حاکم و زمامدار و رهبر، امامِ بزرگوار مردی هوشیار، باشهامت، باتدبیر، با ابتکار و دریادل بود. امواج سهمگین در مقابل او چیز کماهمیتی محسوب میشدند. هیچ حادثهی سنگینی نبود که بتواند او را شکست دهد و او را به خضوع در مقابل آن حادثه وادار کند. در همهی حوادث تلخ و سختی که در زمان دهسالهی رهبریِ آن بزرگوار پیش آمد که خیلی زیاد هم بود امام از همهی آنها بزرگتر بود. هیچکدام از این حوادث آن جنگ، آن حملهی امریکا، آن توطئههای کودتا، آن ترورهای عجیب و غریب، آن محاصرهی اقتصادی، آن کارهای عظیم و عجیب و غریبی که دشمنان با شکلهای مختلف میکردند نمیتوانست این مرد بزرگ را دچار احساس ضعف و شکست کند او از همهی این حوادث، قویتر و بزرگتر بود. او معتقد به مردم بود؛ حقیقتاً به آراءِ مردم اعتقاد داشت. او به نظر و به رأی مردم اعتقاد داشت… به مردم از صمیم قلب علاقه داشت؛ به مردم عشق میورزید و آنها را دوست میداشت.اغلب آن صفاتی که در زمامداران مختلف عالم، مایهی امتیاز آنها میشد، تا آنجایی که من بررسی کردم و به ذهنم رسیده است ما در امام مجتمع میدیدیم. او، هم عاقل بود، هم دوراندیش بود، هم محتاط بود، هم دشمنشناس بود، هم به دوست اعتماد میکرد و هم ضربهای را که به دشمن وارد میکرد، قاطع وارد میکرد. همهی صفات و خصوصیاتی که برای یک انسان لازم است تا بتواند در چنین جایگاه حسّاس و خطیری انجام وظیفه کند و خدا و وجدان خود را راضی نماید، در این مرد جمع بود.امام به مردم اعتماد داشت. انقلاب که پیروز شد، امام میتوانست اعلان کند که نظام ما، یک نظام جمهوری اسلامی است؛ از مردم هم هیچ نظری نخواهد؛ هیچکس هم اعتراضی نمیکرد؛ اما این کار را نکرد. در بارهی اصل و کیفیت نظام، رفراندم راه انداخت و از مردم نظر خواست؛ مردم هم گفتند «جمهوری اسلامی»؛ و این نظام تحکیم شد. برای تعیین قانون اساسی، امام میتوانست یک قانون اساسی مطرح کند؛ همهی مردم، یا اکثریت قاطعی از مردم هم یقیناً قبول میکردند. میتوانست عدّهای را معیّن کند و بگوید اینها بروند قانون اساسی بنویسند؛ هیچکس هم اعتراض نمیکرد؛ اما امام این کار را نکرد. امام انتخابات خبرگان را به راه انداخت و حتّی عجله داشت که این کار هرچه زودتر انجام گیرد. در انقلابهای دنیا که البته غالباً هم کودتاست و انقلاب نیست کسانی که در رأس قرار میگیرند و زمامدارمیشوند، برای خودشان یک سال، دو سال فرصت قرار میدهند و میگویند تا وقتی آماده برای رأیگیری شویم، باید این مدّت بگذرد؛ اما همان را هم غالباً تمدید میکنند! امام دو ماه از پیروزی انقلاب نگذشته بود که اولین انتخابات یعنی همان رفراندم جمهوری اسلامی را به راه انداخت. یکی، دو ماه بعد، انتخابات خبرگان قانون اساسی بود. چند ماه بعد، انتخابات ریاست جمهوری بود. چند ماه بعد، انتخابات مجلس بود. در یک سال که همان سال ۵۸ باشد امام چهار بار از آراء مردم برای امور گوناگون استفسار کرد: برای اصل نظام، برای قانون اساسی نظام که قانون اساسی یکبار خبرگانش انتخاب شدند، یکبار خود قانون اساسی به رأی گذاشته شد برای ریاست جمهوری و برای تشکیل مجلس شورای اسلامی.امام به معنای واقعی کلمه معتقد به آراءِ
مردم بود؛ یعنی آنچه را که مردم میخواهند و آرائشان بر آن متمرکز میشود. البته در این کارها هیچوقت سررشتهی کار را هم به دست سیاستبازان نمیداد. مردم، غیر از سیاستبازانند؛ غیر از مدّعیان سیاستند؛ غیر از مدّعیان طرفداری مردمند. امام به مردم اعتماد داشت. خیلی از گروهها و احزاب و داعیهداران و سیاستبازان و حزببازان و امثال اینها بودند؛ امام به اینها کاری نداشت؛ میدان هم به اینها نمیداد که بیایند زیادهطلبی کنند و به نام مردم حرف بزنند و عوض مردم تصمیم بگیرند؛ لیکن به آراء مردم احترام میگذاشت. جنگ پیش آمد؛ در نقش فرماندهی نیروهای مسلّح ظاهر شد. مسألهی محاصرهی اقتصادی پیش آمد؛ امام پشتیبان کامل بود؛ پشتیبان روحی دستگاههای دولتی. اوّل انقلاب، برای کارهای گوناگون و برای حمایت از مستضعفان و محرومان، امام دستورات فراوانی داد و کارهای زیادی انجام گرفت. مؤسّساتی مثل جهاد سازندگی، مثل بنیاد مسکن، مثل کمیتهی امداد، مثل بنیاد مستضعفان و جانبازان و مثل بنیاد پانزده خرداد، برای کمکرسانی به مردم تشکیل شد. مسائلی که برای امام در حاکمیت و در ادارهی کشور مطرح بود، اینها بود. این، بُعد حاکم و رهبر بودن امام در موضع یک انسان مقتدر و یک انسان بااراده بود؛ انسانی که اگر جنگ پیش بیاید، میتواند تصمیم بگیرد؛ اگر صلح هم باشد، میتواند تصمیم بگیرد. برای ادارهی یک کشور و برای مواجهه با دشمنان، میتواند تصمیمگیری کند. اما همین انسان، در چهرهی زندگی شخصی و خصوصی خود، یک انسان زاهد و عارف و منقطع از دنیاست. البته منظور، دنیای بد است؛ همان چیزی که خود او میگفت دنیای بد، آن چیزی است که در درون شماست. این ظواهر طبیعت زمین و درخت و آسمان و اختراعات و امثال اینها دنیای بد نیست. اینها نعمتهای خداست؛ باید اینها را آباد کرد. دنیای بد، آن خودخواهی، آن افزونطلبی و آن احساس تعلّقی است که در درون انسان است. امام از این دنیای بد بهکلّی منقطع بود. او برای خودش هیچچیز نمیخواست. برای تنها پسرش که عزیزترین انسانها برای امام، مرحوم حاج احمد آقا بود و ما بارها این را از امام شنیده بودیم که میفرمود اعزّ اشخاص در نظر من ایشان است در ده سال آن حکومت و آن زمامداری و رهبری بزرگ، یک خانه نخرید. ما مکرّر رفته بودیم و دیده بودیم که عزیزترین کس امام، در آن باغچهای که پشت حسینیهی منزل امام بود، داخل دو، سه اتاق زندگی میکرد. آن بزرگوار برای خود، زخارف دنیوی و ذخیره و افزونطلبی نداشت و نخواست؛ بلکه بعکس، هدایای فراوانی برایش میآوردند که آن هدایا را در راه خدا میداد. آنچه را هم که داشت و متعلّق به خود او بود و مربوط به بیتالمال نبود، برای بیتالمال مصرف میکرد. همان آدمی که حاضر نبود آن روز با ده پانزده میلیون تومان خانهی قابل قبولی برای پسرش بخرد و لو از مال شخصی خودش صدها میلیون تومان مال شخصی خود را برای نقاط مختلف برای آبادانی، برای کمک به فقرا، برای رسیدگی به سیلزدگان و جاهای مختلف دیگر صرف میکرد. ما اطلاع داشتیم که در مواردی پولهای شخصی خود امام بود که به اشخاصی داده میشد، تا بروند آنها را مصرف کنند؛ اینها هدایایی بود که مریدان و علاقهمندان و دوستان برای امام آورده بودند. او اهل خلوت، اهل عبادت، اهل گریهی نیمهشب، اهل دعا، تضرّع، ارتباط با خدا، شعر و معنویت و عرفان و ذوق و حال بود. آن مردی که چهرهی باصلابتش دشمنانِ ملت ایران را میترساند و به خود میلرزاند آن سدّ مستحکم و کوه استوار وقتیکه مسائل عاطفی و انسانی پیش میآمد، یک انسان لطیف، یک انسان کامل و یک انسان مهربان بود. من این قضیه را نقل کردهام که یکوقت در یکی از سفرهای من، خانمی خودش را به من رساند و گفت از قول من به امام بگویید که پسرم در جنگ اسیر شده بود و اخیراً خبر کشته شدن او را برایم آوردهاند. من پسرم کشته شده، اما برایم اهمیت ندارد؛ برای من سلامت شما اهمیت دارد. آن خانم این جمله را در اوج هیجان و احساس به من گفت. من خدمت امام آمدم و داخل رفتم. ایشان سرِ پا ایستاده بود و من همین مطلب را برایش نقل کردم؛ دیدم این کوه استوار و وقار و استقامت، مثل درخت تناوری که ناگهان بر اثر توفانی خم شود، در خود فرورفت. مثل کسی که دلش بشکند؛ روح و جان و جسم او تحت تأثیر این حرف مادر شهید قرار گرفت و چشمانش پُر از اشک شد! شبی در یک جلسهی خصوصی، با دو سه نفر از دوستان، منزل مرحوم حاج احمد آقا نشسته بودیم؛ ایشان هم نشسته بود. یکی از ما گفتیم: آقا شما مقامات معنوی دارید، مقامات عرفانی دارید؛ چند جملهای ما را نصیحت و هدایت کنید. آن مردِ باعظمتی که آنگونه اهل معنا و اهل سلوک بود، در مقابل این جملهی ستایشگونهی کوتاه یک شاگردش که البته همهی ما مثل شاگردان و مثل فرزندان امام بودیم؛ رفتار ما مثل فرزند در مقابل پدر بود آنچنان در حال حیا و شرمندگی و تواضع فرورفت که اثر آن در رفتار و جسم و کیفیّت نشستن او محسوس شد! در حقیقت ما شرمنده شدیم که این حرف را زدیم که موجب حیای امام شد. آن مرد شجاع و آن نیروی عظیم، در قضایای عاطفی و معنوی، اینگونه متواضع و باحیا بود. نکتهی آخری که من میخواهم عرض کنم، این است که همهی اینها را امام از عمل به دین، از پایبندی به دین، از تقوا و از مطیع امر خدا بودن داشت. خود او هم بارها این مضمون را در گونهگونهی کلمات خود بر زبان میآورد و بیان میکرد: هرچه هست، از خداست. او همه چیز را از خدا میدانست؛ هضم در ارادهی خدا بود؛ حل در حکم الهی بود: انقلاب را خدا پیروز کرد؛ خرمشهر را خدا آزاد کرد؛ دلهای مردم را خدا جمع کرد. او همه چیز را از منظر الهی میدید و عامل به احکام بود؛ خدای متعال هم درهای رحمت را به روی او باز کرد.۱۳۷۸/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در دهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی, اعتماد امام خمینی(ره) به مردم, احترام امام خمینی(ره) به آراء مردم, رهبری امام خمینی, اخلاق امام خمینی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), اخلاق امام خمینی, معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, عزم امام خمینی, شجاعت امام خمینی (ره), رهبری امام خمینی, دوران رهبری امام خمینی, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۸
بروز برخی ابعاد شخصیتی امام خمینی(ره) در دوران تبعید
در دوران تبعید امام، ابعاد تازهای از شخصیت این مرد کمنظیر و حقیقتاً استثنایی در زمان ما بروز کرد؛ چیزهایی که انسان در زندگی شخصیتهای بزرگ، بعضی از آنها را بهندرت مشاهده میکند. اوّلاً او در موضع یک طرّاح فکری – و به قول معروفِ مذاکراتِ سیاسی، یک تئوریسین – قرار میگیرد که طرح یک حکومت را، طرح یک نظام را، طرح یک بنا و دستگاه جدید را میریزد؛ آن هم طرحی که هیچگونه سابقهی موجود و محسوسی در مقابل چشم ندارد. بنای اسلامی، با توجّه به نیازهای دنیای جدید و مسائلی که در دنیا مطرح است؛ ترکیب این مسائل، میشود طرّاحی یک نظام. ثانیاً این مرد با اینکه در ایران نبود، اما از راه دور، مدت چهارده سال قضایای مبارزات اسلامی و نهضت اسلامی در ایران را به معنای واقعی کلمه رهبری کرد.۱۳۷۸/۰۳/۱۴
خطبههای نمازجمعه در دهمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد, تبعید امام خمینی(ره), شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۷
اتکا امام خمینی(ره) به اسلام و خواستهای مردم؛ عامل پیروی انقلاب اسلامی
وقتی در سال چهل و یک فریاد امام بلند شد، بغض مردم ترکید. مردم در طول دهها سال بغض کرده بودند. بعضیها به آن وضع عادت کرده بودند، بسیاری هم بغض کرده بودند. حرف امام به دلها نشست. بدانید آن روزی که امام این فریاد را بلند کردند، هنوز مرجع تقلیدِ معروفی نبودند. البته ایشان در قم بین علما و بزرگان، فضلا و طلّاب حوزه، خیلی موجّه بودند و پایگاه بسیار بلندی داشتند؛ اما در بین مردم سراسر کشور، آنچنان شناخته شده نبودند. این فریاد که بلند شد، چون درست بود، چون بحق بود – زیرا متّکی به خواستهای مردم و در اصل به اسلام و دین متّکی بود – بلافاصله همه جا بهطور طبیعی منتشر شد؛ دهن به دهن، دست به دست، دل به دل سیر کرد، به همه جا رسید و مردم را به امام علاقهمند کرد. امام بزرگوار ما که در سال چهل و یک به هنگام شروع مبارزات، چندان معروفیتی نداشتند، در خرداد چهل و دو وضع و پایگاهشان در دلهای مردم به آنجایی رسیده بود که حادثهی پانزده خرداد چهل و دو در تهران اتّفاق افتاد و هزاران نفر در راه امام جان خودشان را فدا کردند. این بر اثر حقانیت آن فریاد بود.
امام تعالیم اسلام را برای مردم بیان کردند؛ معنای حکومت را بیان کردند؛ معنای انسان را بیان کردند و برای مردم تشریح کردند که چه بر آنها میگذرد و چگونه باید باشند. حقایقی را که اشخاص جرأت نمیکردند بگویند، ایشان بهطور صریح – نه به شکل درون گوشی، نه به شکل شبنامه، نه آن طوری که گروهها و احزاب بهصورت بسته و سلّولهای حزبی و برای کادرهای حزبی بیان میکنند – روان، آسان، در فضا، برای عموم مردم بیان کردند. این بود که مردم پاسخ گفتند. البته از آن روزی که امام شروع کردند، تا آن روزی که این انقلاب پیروز شد، پانزده سال طول کشید؛ پانزده سال دشوار. شاگردان امام، دوستان امام، دستپروردگان امام، آحاد مردم و افراد روشنبین جامعه، اعماق و روح این پیام را درک کردند، آن را گرفتند و در نقاط مختلف و در محافل مختلف و در قشرهای مختلف، آن را گفتند. گفت و باز گفتِ این سخنان و ایستادگی در راه این سخنان، مشکلات فراوانی ایجاد کرد. هزاران نفر به شهادت رسیدند و تعداد چند برابر اینها زیر شکنجهها افتادند. دوران خیلی سختی گذشت. بعضیها در طول این پانزده سال، یک شب با امنیت و راحت به خانههایشان نرفتند؛ یک روز با اطمینان از اینکه به آنها آسیب نمیرسد، از خانههایشان بیرون نیامدند. سختیها گذشت و امام در تمام این دوران، مرشدانه، حکیمانه و شجاعانه رهبری میکردند و بالاخره در یکی، دو سال آخر، این امواج خروشان مردمی بهوجود آمد. هرجا که آحاد مردم با انگیزهی دینی، با انگیزهی خدایی و بدون چشمداشت مادّی وارد میدان شوند، هیچ قدرتی نمیتواند در مقابلشان ایستادگی کند. همانطور که امام فرمودند، آنها با همهی آن ساز و برگشان، در مقابل ملتِ دست خالی ما نتوانستند بایستند؛ لذا این انقلاب بهوجود آمد و پیروز شد.۱۳۷۷/۱۱/۱۳
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان)
انقلاب اسلامی, امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), عناصر حرکت امام خمینی(ره), نهضت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد, نهضت پانزده خرداد, ایستادگی امام خمینی(ره), شجاعت امام خمینی (ره), شروع انقلاب اسلامی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۷
کشاندن مبارزه به سطح مردمی؛ راز پیروزی امام خمینی(ره)
مبارزات با رژیم پهلوی، از دیرباز شروع شده بود؛ یعنی از دورهی رضاخان و از سال ۱۳۱۴. البته قبلاً مرحوم مدرّس مبارزاتش را شروع کرده بود، اما ایشان را به شهادت رساندند. در سال ۱۳۱۴، نهضت بزرگ علما از مشهد شروع شد و مرحوم آیهاللَّه قمی و عدّهای از علما که با ایشان همراه بودند، مبارزهی خود را شروع کردند. در اواخر دورهی رضاخان، گروههای غیر اسلامی تجمّعهایی داشتند و مبارزاتی را شروع کردند. بعد در دههی بیست، باز مبارزات حزبی و گروهی از یک طرف و نهضت علمایی و مردمی از طرف دیگر آغاز گردید. در سالهای بعد هم همینطور بود و مبارزات زیادی شروع شد. البته همهی این مبارزات هم تأثیراتی داشت؛ اما همانطور که میگویید، هیچکدام از اینها قدرت بسیج تودهها را نداشت و نتوانست مبارزه را از جمعهای کوچک و خواص، به جمع عظیم مردم بکشاند. راز پیروزی امام هم این بود که توانست این هنر بزرگ و این معجزهی بزرگ را انجام دهد و مبارزه را به سطح مردم بکشاند. اما علّتش چه بود؟ البته برخی از این علل، به خصوصیّات شخص امام بزرگوارمان برمیگردد که آنها را هم عرض خواهم کرد؛ لیکن عمدهی علت، عبارت بود از اینکه امام در موضع یک روحانی والا مقام و مورد اعتماد، از اسلام حرف میزدند. اسلام، باور عمومی مردم بود و هست. این، خاصیت حرکت دینی و خاصیت انگیزهی دینی است.
انگیزهی دینی، با انگیزههای مادّی و حزبی فرق میکند. در انگیزههای مادّی و حزبی، کسب قدرت و حکومت، بیشتر مطرح است. اشخاصی که وارد مبارزه میشوند، هر کدام برای خودشان جایگاه و موضعی را تعریف میکنند: در نظام آینده، ما چه کار باید بکنیم؟ چهکاره باید بشویم؟ اما در حرکت دینی، این حرفها نیست؛ همه برای انجام تکلیف وارد میشوند. امام بر اسلام تکیه کردند و تعالی اسلام را بیان نمودند. عمق حرکت مردمی از اینجا شروع شد؛ چون همهی مردم، با ایمان خودشان وارد شده بودند. شما مثلاً میدیدید که در فلان روستا، مردم نسبت به مسائل پاسخ میدهند. حالا شما ببینید اگر یک حزب سیاسی بخواهد مردمِ یک روستای دور افتاده را با خودش همراه نماید، چقدر باید تلاش کند تا فرد فرد آنها را به خودش متوجّه سازد؛ در حالی که امام چنین تلاشی با این خصوصیت نداشتند؛ اما با پیام ایشان آنها با ایمان وارد میدان میشدند. در شهرهای بزرگ هم همینطور بود. در تهران که مرکز هم بود، همینگونه بود. بنابراین، عمده، مسألهی اسلام بود؛ یعنی امام به اسلام تکیه داشتند. البته خصوصیّات دیگری هم بود. امام طبیعتاً یک شخص مردمی بودند و به مردم اتّکاء داشتند. من فراموش نمیکنم که در سال چهل و یک – که هنوز امام بزرگوار ما اینقدر هم معروفیت و شهرت نداشتند – در یکی از سخنرانیهایی که آن سال در قم و در همان محلّ درس انجام میدادند، خطاب به دولت آن زمان گفتند که اگر مثلاً به این رفتارتان ادامه دهید، من این صحرای بیپایان قم را از مردم پُر میکنم! همه تعجّب میکردند که امام چطور از گوشهی مسجدی در قم، اینطور به مردم متّکی و معتقد و خاطرجمع از مردمند. چند ماه بیشتر نگذشت؛ در سال چهلودو که امام آن سخنرانی را در مدرسهی فیضیّه کردند، دو روز بعدش در تهران حادثهی پانزده خرداد اتّفاق افتاد و با آن وضع خونین، مردم در مقابل تانکها و مسلسلها و تفنگها ایستادند.
البته عرض کردم که خصوصیّات شخصِ امام خیلی دخیل بود. امام به معنای حقیقی کلمه، مردی با اراده و عزم پولادین بودند؛ شخصی بودند صددرصد مؤمن به راه خود؛ همانطور که در قرآن نسبت به پیامبر آمده که «امن الرسول بما انزل الیه من ربّه». ایشان به راه خود ایمان کامل داشتند؛ مردی بودند صادق و صریح؛ اهل سیاستبازی و سیاستکاری نبودند؛ مردی بودند بسیار هوشمند و آیندهنگر. هوشمندی امام، آیندهنگری امام و قدرت تشخیص قدمهای بعدی، در امام بسیار بالا بود. ایشان پیگیر و خستگیناپذیر بودند. بد نیست به یاد بیاورید که امام این مبارزات را در سن شصت و سه سالگی شروع کردند. یادم هست که در همان سال چهل و یک ایشان در سخنرانی خود گفتند که من امسال شصت و سه سال دارم، که اگر مرا بکُشند، تازه در سنّی از دنیا رفتهام که پیامبر و امیرالمؤمنین در این سن از دنیا رفتند. مرد شصت و سه ساله، جوانان را گرم میکرد و به آنان نیرو و نشاط میداد. ایشان وقتی که وارد تهران شدند و وقایع روزهای دوازده بهمن به بعد و حادثهی پیروزی انقلاب اتّفاق افتاد، مردی نزدیک هشتاد ساله بودند. ببینید پیرمردی در این سن – که وقت بازنشستگی و خستگی و بیکارگی است – اینگونه با نشاطِ جوانان وارد میدان میشوند. بنابراین، خصوصیّات شخصی امام بسیار مؤثّر بود؛ مسألهی تکیه به اسلام و دین و ایمان و باور مردم هم که وجود داشت.۱۳۷۷/۱۱/۱۳
بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان)
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه), مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), مبارزه با رژیم پهلوی, مبارزه علما, مبارزه علما با رژیم پهلوی, مبارزه سیاسی امام خمینی(ره), شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی, اتکا امام خمینی(ره) به مردم, نهضت پانزده خرداد, نهضت امام خمینی, تاریخ نهضت امام خمینی(ره) و قیام ۱۵ خرداد
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۳
آیهاللَّه طالقانی گفتند: امام(ره) به جای دیگری متّصل است
مگر این انقلاب[اسلامی ایران] شوخی بود!؟ در کشوری که اینگونه مورد طمع همه قدرتها بود، مگر انقلاب، شوخی بود!؟ شما ببینید که امریکا برای یک هائیتی چهکار میکند! برای یک پاناما چهکار میکند! برای یک کویت چهکار کرد! کویت را از دست میدادند؛ دیدید چهکار کردند! آنوقت ایرانِ به این عظمت، با این نفت و ذخایر طبیعی، با این سرزمین بزرگ و با این موقعیت استراتژیکی و جایگاه مهمِ جغرافیایی را از دست بدهد!؟ حکومت دست نشانده مطیعِ گوش به فرمان مخلصِ مریدِ خودش را جلوِ چشمش بر دارند!؟ آیا این کار شدنی بود!؟ این کار به افسانهها شبیه بود؛ اما شد. اگر صد تا قسم میخوردند، خوشبین ترین آدمها میگفتند: «نمیشود.» مرحوم آیهاللَّه طالقانی که هم روحانی و دارای معرفت و مقامات علمی و هم آدم سیاسی و مبارز و زندان رفته بود و از مبارزه هم اصلاً نمیترسید، به من گفت «آن روز که امام مطرح کرد که شاه و حکومت سلطنتی باید برود، من تخطئه کردم و گفتم چه حرفها میزند! مگر میشود!؟» آن وقت که امام صریحاً این کلام را گفتند، مگر چندسال پیش از پیروزی انقلاب بود؟ یعنی تا همین اواخر، حتّی مردی مثل مرحوم طالقانىِ بزرگوارِ مؤمنِ مبارزِ زندان رفته شلاق خورده شکنجه کشیده، میگفت «امکان ندارد!» بعد ایشان به من گفت – مضمون حرف ایشان این بود – که «این مرد، به جای دیگری متّصل است و از جای دیگری حرف میزند!»
امام، یک مردِ مؤمنِ مخلصِ خدایی بود که توانست عدّهای را بهدنبال خود بهراه بیندازد و کاری را انجام دهد که واقعاً مثل یک افسانه بود؛ یعنی اصلاً باور کردنی و شدنی نبود. در دنیایی که همه چیز علیه اسلام بود، یک نفر بیاید در جایی که همه انگیزههای دنیا بر این است که آنجا باید از اسلام و ایمان و قرآن دور بماند، حکومت اسلامی برپا کند!؟ مگر چنین چیزی ممکن بود!؟ اما امام کرد.۱۳۷۳/۰۶/۲۹
بیانات در دیدار فرماندهان سپاه
تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی, معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, خصوصیات امام خمینی(ره), سیدمحمود طالقانی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۰
اهتمام ویژه امام خمینی(ره) به خودسازی در ماه رمضان
به اعتقاد من بایستی مهمترین امر در ذهنتان[کادر مرکزی حزب الله] این باشد که به خدا توکل کنید و حقیقتاً به معنای واقعی کلمه از او کمک بخواهید و از او استغاثه کنید. اشخاصِ ما عجزهیی بیش نیستیم؛ این عجز را بایستی به قدرت بینهایت پروردگار وصل کنیم، تا بکلی آسیبناپذیر شویم. من طهارت و صفای شما را میدانم؛ اما روز به روز باید این بیشتر بشود. توسلات و توجهاتتان را به پروردگار بیشتر کنید. نوافل مخصوصاً نافلهی شب وسیلهی مهمی است. شما ببینید که خداوند متعال در سورهی مزمل با پیامبر خودش چگونه حرف میزند. بعد از آنکه او را به برخاستن در شب و تضرع در نیمهی شب امر میکند، میفرماید: «انّا سنلقی علیک قولا ثقیلا». البته قیام او با قیام امثال ما فرق میکند؛ طبعاً آن ثقلی که بر دوش آن بزرگوار بود، با ثقلهایی که بر دوش لاغر و ضعیف ما هست، فرق میکند؛ به همان نسبت، خود ما هم کوچک و ضعیفیم و همان تمرین برای ما هم لازم است. من در زندگی امام بزرگوارمان (رضوان الله تعالی علیه) این را یافتم که وقتی بار عظیمی بدون سابقه بر دوش او قرار میگرفت، با اتصال و ارتباط معنوی و قلبی، خودش را تقویت میکرد. در این اواخر، معمولًا ایشان در ماه رمضان با کسی ملاقات نمیکردند. من بعد از ماه رمضان که ایشان را زیارت میکردم، بوضوح میدیدم که نورانیتر شدهاند؛ به خاطر همین نورانیت بود که ایشان تا آخرین ماههای عمرشان مثل کوه ایستاده بودند. سن پیری معمولًا فصل ضعف و انحطاط جسمی و روحی در انسان است؛ ولی جوان از لحاظ روحی و جسمی هر دو قوی است؛ اما این را بایستی به خدای متعال وصل کند، تا در او هیچچیزی نفوذ نکند. بههرحال، در این مبارزهی عظیمی که در مقابل شماست و باید آن را ادامه بدهید، من تقویت جانب معنوی را واجب میدانم.۱۳۷۰/۱۲/۱۳
بیانات در دیدار اعضای کادر مرکزی حزباللَّه لبنان
تزکیه نفس, خودسازی اخلاقی, حزب الله لبنان, ذکر خدا, انس با خدا, رابطه با خدا, اتکا به خدا, توجه به نوافل, نافله شب, معنویت امام خمینی, معنویت امام خمینی, شخصیت امام خمینی, رهبری امام خمینی, زندگی امام خمینی, سیره امام خمینی, زندگی امام خمینی, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ رهبری امام خمینی(ره) بعد از انقلاب اسلامی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۷۰
شجاعت و عدم ملاحظهکاری امام خمینی(ره)
در دنیا هم مواضع شجاعانه به درد آدم میخورد. ما در این دوران ده سال گذشته کسانی را دیدیم که مواضع غیرشجاعانه گرفتند؛ برای اینکه فلان قشر بدش نیاید؛ برای اینکه فلان قشر کلاً این توقع را دارد، یا از من این توقع را دارد؛ بنابراین طور خاصی حرف بزنم! این کار به ضررشان تمام شد؛ به ضرر آن قشر هم تمام شد؛ به ضرر نظام هم تمام شد؛ این نباید رعایت بشود؛ اما بلندنظری باید فراموش نشود. انسان باید با بلندنظری برخورد کند و با سعهی صدر حرف بزند؛ اما در همان سعهی صدر، شجاعت و صراحت و ایستادگی در مواضع را هم در نظر بگیرد.
بله، امام در حالی وارد ایران شدند که جو مبارزه لااقل در سطوحی از ایدههای بهاصطلاح روشنفکری پُر بود؛ که حتّی خود روحانیون امثال ماها هم در داغ کردن آن جو روشنفکری و به عبارت دقیقتر، روشنفکرزدگی دخالت داشتند؛ اما امام آمد و همهی این چیزها را شست و کنار گذاشت! من احساسات خودم را از همان سخنرانی اول ایشان در فرودگاه به یاد دارم؛ واقعاً حیرت کردم که امام این ملاحظاتی را که ماها داریم، هیچ ندارد! ایشان در آن سخنرانی، اول از روحانیون اسم آورد؛ که ماها اگر جای ایشان بودیم، این کار را نمیکردیم! ما اگر میخواستیم در آن وقتها سخنرانی بکنیم، شروع آن از روحانیون نبود؛ اما دیدیم که امام اصلًا این ملاحظه را نمیکند! در همان ماههای اول پیروزی انقلاب، امام مسألهی بیحجابی و حجاب را قاطع گفت. آن وقتها ما به عنوان اعضای شورای انقلاب، گاهی در هیئت دولت هم شرکت میکردیم. من کسانی را دیدم که جزو عناصر متدین هیئت دولت بودند، اما به ما میگفتند این چه کاری بود که امام کرد؛ حالا چرا کرد؟! امام اصلًا دچار رودربایستی نمیشد. بنابراین، ملاحظهکاری و رودربایستی داشتن، مطلقاً باید نباشد؛ این خواهد توانست آن خلأ را در دانشگاه پُر کند.۱۳۷۰/۱۱/۲۸
بیانات در دیدار مسئولان مجلهی حوزه
شجاعت امام خمینی (ره), مواضع شجاعانه, شخصیت امام خمینی, ورود امام خمینی(ره) به ایران, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
روایت تاریخی
لینک ثابت
۱۳۶۸
شخصیت امام خمینی
امروز بزرگترین وظیفهی ما ملت ایران که مریدان قدیم و اولین یاران امامخمینی(ره) بودیم، این است که درسهای آن امام بزرگوار را مرور کنیم. شخصیت عظیم رهبر کبیر انقلاب و جوهر درخشانی که همهی دنیا را تحت تأثیر قرار داد، در درسها و بیانات و رهنمودهای او آشکار شده است. البته همهی ما با شناخت کامل آن شخصیت عظیم خیلی فاصله داریم و بدون مبالغه و اغراق باید گفت که هنوز ابعاد بسیاری ازشخصیت آن روح ملکوتی و انسان بزرگ و والا برای ما شناختهشده نیست.
ما از نزدیک قضایا را میدیدیم و همهی کسانی که از چنین فاصلهیی در کنار وقایع قرار میگیرند، به آسانی قدرت جمعبندی ندارند. جمعبندی آن شخصیت و تحلیل ابعاد گوناگون آن انسان بزرگ و والا، قدری تدبر و تأمل لازم دارد، که به این زودیها برای ما که در عصر امام و نزدیک به او بودیم، میسر نخواهد شد؛ ولی بیانات آن بزرگوار برای ما درس است، و درس چیزی است که در دسترس و اختیار ماست.
تدبر در درسهای آن بزرگوار، خواهد توانست ما را با ابعاد شخصیت آن راحل عظیمالشأن آشنا کند و راه را بر ما بنمایاند. این درسها را نمیشود در چند جمله خلاصه کرد. در هر بخشی از زمان و در هر حادثهیی از حوادث، یکی از آن درسها میتواند به عنوان رهنمود راهگشای ما باشد.۱۳۶۸/۰۴/۱۵
بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم
شخصیت امام خمینی
فیش موضوعی
لینک ثابت
۱۳۶۸
شخصیت امام خمینی
خیلی از مسایل وجود دارد که هنوز در دنیا حل نشدهاست; اما جمهوری اسلامی به برکت انقلاب و روحیهی انقلابی مردم و قوت و شخصیت و معنویت و ایمان امام بزرگوار و قائد عظیمالشأن، آنها را حل کرده است. یکی از آن مسایل، مسألهی قومیتها و فرقههای اسلامی است که به برکت اسلام و انقلاب و امام در ایران حل شده است.۱۳۶۸/۰۴/۱۳
بیانات در مراسم بیعت اقشار مختلف مردم
شخصیت امام خمینی
فیش موضوعی
لینک ثابت
۱۳۶۸
شخصیت امام خمینی
اقبال با مردم ایران بود که خدای متعال گوهر یکدانه و ذخیرهی خودش را به آنها عنایت فرمود. معمولاً خدای متعال گوهرهای ناب خود را برای روزهای حساس تاریخ بشر ذخیره میکند، و ما این افتخار را داشتیم که خداوند یکی از گوهرهای گرانبهای خود را در میان ما قرار داده بود. خیلیها امام(ره) را میدیدند، اما نمیشناختند و او را به انسانهای معمولی تشبیه میکردند؛ اما جوهر درخشان و فروزان او به کمک پروردگار و در سایهی عبودیت خدا آشکار شد.
او برای خودش عنوان و بهرهیی قایل نبود. آن دستی که توانسته بود تمام سیاستهای دنیا را با قدرت خویش تغییر دهد و جابهجا کند، آن زبان گویایی که کلامش مثل بمب در دنیا منفجر میشد و اثر میگذاشت، آن ارادهی نیرومندی که کوههای بزرگ در مقابلش کوچک بودند، هر وقت از مردم صحبت میشد، خودش را کوچکتر میانگاشت و در مقابل احساسات و ایمان و شجاعت و عظمت و فداکاری مردم سر تعظیم فرود میآورد و خاضعانه میگفت: مردم از ما بهترند. انسانهای بزرگ همینگونهاند. آنها چیزهایی را میبینند که دیگران نمیتوانند و یا نمیخواهند رؤیت کنند.۱۳۶۸/۰۴/۰۸
بیانات در مراسم بیعت مسئولان نهضت سواد آموزی
شخصیت امام خمینی
فیش موضوعی
لینک ثابت
۱۳۶۸
شخصیت امام خمینی
شخصیت امام، حتّی برای دشمنان او نیز درخشید و همان کسانی که در طول ده سال تبلیغات زهرآگین و خباثتبار، همیشه سعی میکردند چهرهی منور این ولیّ خدا را دگرگونه جلوه دهند و امیدی را که در دل مسلمانان و مستضعفان عالم درخشیده بود، خاموش کنند، امروز لحن همهی آنها تغییر کرده و توصیفشان از امام(ره)، توصیفی اعترافآمیز نسبت به عظمت این شخصیت بزرگ است.۱۳۶۸/۰۳/۱۸
بیانات در مراسم بیعت فرماندهان کمیتههای انقلاب اسلامی
شخصیت امام خمینی
فیش موضوعی
لینک ثابت
۱۳۶۸
شخصیت امام خمینی
شخصیت امام(ره) با هیچکدام از رهبرهای دنیا قابل مقایسه نیست؛ او را فقط با پیامبران و اولیا و معصومان(ع) میتوان مقایسه کرد. او شاگرد و دنبالهروِ آنها بود و به همین خاطر نمیتوان با رهبرهای سیاسی دنیا مقایسهاش کرد. ما رهبرهای سیاسی دنیا را میشناسیم و تاریخ مبارزهی آنها و ملتها را با دقت مطالعه کردهایم؛ واقعاً حیف است که به آنها رهبر بگوییم و امام را هم با همین عنوان یاد کنیم. اگر به آنها رهبر بگوییم، باید عنوان دیگری برای امام(ره) انتخاب کنیم. او اصلاً از جنس و خمیرهی انبیا بود. توصیف و ترسیم چهرهی آن عزیز خدا و عزیز بندگان صالح او، واقعاً خیلی مشکل است.۱۳۶۸/۰۳/۱۸
بیانات در مراسم بیعت فرماندهان کمیتههای انقلاب اسلامی
شخصیت امام خمینی
فیش موضوعی
لینک ثابت