باسمه تعالی
السَّلامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْأَرْوَاحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللَّهِ أَبَدا مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهَارُ
۱- چون حسینu درشب عاشورا،بیعت خود را از همراهان خود برداشت و فرمود: راه بر شما باز است بروید؛ گفتند: «الحمدلِلّهِ الَّذی شَرَّفَنا بِالقَتْلِ وَ لَوْ کانَتِ الدُّنْیا باقِیَهً وَ کُنّا فِیْها مُخَلَّدینَ لَآثَرْنا النُّهوظَ مَعَکَ عَلَی الْإِقامَهِ فیها»[۱] یعنی؛ خدا را سپاس که این شرافتِ شهادت در کنار شما را نصیب ما کرد، و اگر دنیا همیشه پایدار باشد و ما هم در آن همواره جاودانه بمانیم، قیامِ همراه شما را بر ماندن در آن دنیا ترجیح میدهیم.
اصحاب امام درآن شرایط فهمیده بودندمی توانند درکنارامامu خود را در افقی از تاریخ وارد کنند که زیباترین زندگی و عالیترین ابدیت را برای خود رقم بزنند، و هوشیاری اصحاب حسینu انگشت اشارهای برای درست انتخابکردن دنیا و آخرت در همه زمانها است، تا هرکس خواست در زمان خود در انجام رسالت تاریخیاش موفق باشد و بهره لازم را ببرد، به آنها اقتدا کند.
۲- مسلم تا دنیا بوده زندگیِ آلوده به دنیا بوده- که یزید مبلغ و الگوی آن است- و نیز زندگی همراه با تقوی بوده- که حسینu متذکر آن است- اصحاب حسینu با دقت در زندگی صحیح از فرصت پیشآمده بهترین استفاده را کردند، خدا میداند چه لذت و جلالی برای انسان دارد ، فرصتی پیش آید تا نصف روز کنار امام زندگی کند و در کنار او شهید شود وعلاوه برشرکت درآینده مثبت تاریج ، تا ابد غرق در عالیترین مراتب معنوی گردد، و اصحاب حسینu این را فهمیده بودند.[۲] به طوری که حسینu در جواب حضرت زینبi که پرسید: آیا نیّات یارانت را امتحان کردهای؟! میترسم که در هنگامه درگیری، آنها شما را تسلیم دشمن کنند. حضرت جواب میدهند: «به خدا سوگند اینها را امتحان کردهام، آنها را مردانی سینه سپرکرده یافتم، به گونهای که به مرگ، زیرچشمی مینگرند و به آن، همچون شیرخواره به سینه مادرش، اُنس دارند».[۳]
۳- آری چنین روحیهای میتواند از اسلام و امام بهترین استفاده را بکند و بیشترین نقش را بیافریند و در همه حرکات آینده تاریخ نیز حاضر شود ولی دشمنانشان برای حسینu و یاران او در آینده، هیچ حضوری را تصور نمیکردند چه رسدکه بهدست اصحاب حسینu حاضرترین صحنه تاریخ را آفریده شود. چنین انتخاب وشعوری راباید درایمان اصحاب حسینu به وعده خدا دانست که فرموده است « فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ »[۴]یعنی،خداوند نتیجه کار محسنین را- چه در دنیا وچه در آخرت- ازبین نمی برد
۴- نهضت کربلا، شهید میدهد ولی شهید نمیشود
وقتی جایگاه اسلام را در هستی درست بررسی کردیم و متوجه شدیم هر حرکتی به همان اندازه که اسلامی است پایدار و ثمربخش است، میفهمیم چرا نهضت کربلا شهید میدهد ولی شهید نمیشود، و انقلاب اسلامی در راستای چنین روشی، قدرت حذف رقیب را دارد – اعم از جبهه داخلی با هر لعابی، و جبهه خارجی با هر شعاری – ولی حذف نمیشود، و این است معنی سنت پیروزی خون بر شمشیر و ایجاد زمینه برای ظهور عالیترین آرمان بشر در بلوغ تاریخ، یعنی ظهور تمدن حضرت مهدیg . لذا در وقتی علیاصغرu بر روی دستان حضرت شهید میشود، میگویند: «هَوَّنَ بی، ما نَزَل بی اَنَّهُ بِعینِ الله»[۵] یعنی؛ برای من آسان است به جهت آنکه همه این مصائب از چشم خدا پنهان نیست. سپس ادامه میدهد: «رَبِّ اِنْ حَبِسَتْ عَنَّا النَّصْرُ مِنَ السَّماءِ فَاجْعَلْ ذلک لِما هُوَ خَیْرٌ لنا: وَ انْتَقِمْ لَنَا مِنْ هؤُلاءِ الظّالِمین»[۶] یعنی؛ پروردگارا! اگر یاریات از آسمان را نگه داشتی، پس آن را برای کسی که از ما بهتر است قرار ده و انتقام ما را از این ستمکاران بگیر.
۵- و اصحاب حسینu متوجه رسالت تاریخی خود هستند و آمدهاند در جبهه مثبت تاریخ، درکنارامام معصومu، تا مصداق روشنی از جنبه مثبت تاریخ را تا قیاما به نمایش بگذارند، جبههای که باهمه تبعیدها و زندانها و کشتهشدنها نظر به افق روشن حاکمیت حق در زندگی بشر دارد، همانی که در دعای ندبه اظهار میداری: « … فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى الْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ الْمَثُوبَهِ إِذْ کَانَتِ الْأَرْضُ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ الْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنْ کَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولا وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ….» یعنی؛ درست است عدهای را کشتند و عدهای را ترور شخصیت کردند و عدهای را تبعید نمودند و قضای الهی طوری برای آنها جاری شد که امید پاداش نیک برای آنها هست، چرا که زمین از آن خدا است و بهره آن را به هرکس خواست واگذار مینماید و عاقبت کار از آن متقین است و پروردگار ما بلندمرتبه است در اینکه وعده او حتماً محقق میگردد و وعده او خلاف نمیپذیرد، چرا که او عزیز و حکیم است، هم قدرتش نافذ و هم برنامهاش دقیق است.
و بدین شکل کربلا افق روشن تاریخ را به بشریت نمایاند و عملاً بنبستشکنی نمودتاهرکس خواست با نورحسینu.درکنارحضرت مهدی g باشدراه راگم نکند – از حضرت باقر uنقل شده است: اگر کسی قبل از ظهور حضرت بمیرد ولی نظرش بر امامش باشد و آن امام و آن مقام را بشناسد، مثل کسی است که در کنار آن حضرت باشد: «… وَ مَنْ ماتَ عارِفاً لِإِمامِهِ کانَ کَمَنْ هُوَ مَعَ الْقائِمِ فُسْطاطِهِ».[۷]
[۱] – سخن زهیربنقین ، مقتلالحسینu مقرم ۱ ص۵۹ نقل از یاران شیدای حسینu از حجتالاسلام مرتضی آقاتهرانی
[۲] – در راستای شعور تاریخی اصحاب امام حسینu به نمونهای از محاوره بین دو نفر از آنان عنایت فرمایید: عابس به شوذب گفت: امروز چه در خاطر داری؟ شوذب گفت: میخواهی چه در خاطر داشته باشم، قصد کردهام با تو در رکاب پسر پیامبرf مبارزه کنم تا کشته شوم. عابس گفت: گمان من هم به تو همین است. اکنون به خدمت آن حضرت بشتاب تا تو را چون دیگر کسان در شمار شهداء به حساب گیرد و بدان که از پس امروز چنین روز به دست هیچکس نشود، چنین امروزی است که مرد بتواند از تحث ثری قدم بر فرق ثریّا زد و همین یکروز روز عمل و زحمت است و بعد از آن روز حساب و مزد و جنّت.
و اول شوذب و سپس عابس مقاتله کردند تا شهید شدند.
عابس خدمت حضرت آمد عرض کرد یا اباعبدالله! هیچ آفریدهای چه نزدیک و چه دور، چه خویش و چه بیگانه در روی زمین به پای نبرد در کنار تو و برای تو محبوب نیست و اگر قدرت داشتم که دفع این ظلم و قتل از تو بنمایم به چیزی که از خون من و جان من عزیز بود، در آن سستی نمیکردم، آنگاه خداحافظی کرد و گفت: گواه باش که من بر دین تو و دین پدر تو میگذرم. پس دشمن فهمید او عابسبنابیشبیب شیر جنگ و مبارزه است، او را سنگباران کردند، او هم زره از تن در آورد و حمله به لشکر کرد و پس از نبرد طولانی با سنگ و نیزه و شمشیر دستهجمعی او را کشتند.
آیا این خون پایمال میشود؟ هم امام حسینu میدانند که خداوند این خونها را پایمال نمیکند و هم خود شهیدان فهمیده بودند بهترین ثمردهی را از این طریق در زندگی خود ایجاد کردهاند.
[۳] – مقتل الحسین مقرم ص ۲۶۵
[۴] سورهیوسف آیه ۹۰
[۵] – الملهوف علی قتلی الطفوف ص۱۴۹ نقل از یاران شیدای حسینu ص۳۱۷
[۶] – مقتل خوارزمی ج۲ ص۳۲- تاریخالامم و الملوک ج۵ ص۴۴۸ نقل از همان
[۷] – بحارالانوار ج۲۳ ص۷۷