از مجموعه مقالات ارائه شده در همایش دوم ایران و استعمار انگلیس
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی
بخش اول: امپراطوری عثمانی و جنگ جهانی اول
امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول، محل تضاد و رقابت کشورهای اروپایی بود. روسیه خواهان تصرف تنگههای مهم و استراتژیک بسفر و داردانل و تسلط بر دریای مدیترانه و شبهجزیره بالکان برای نفوذ و تسلط بر اروپا بود. این امر توازن بینالمللی را که بریتانیا سعی در حفظ و تثبیت آن داشت، به هم میزد. از اهداف دیگر روسها رسیدن به آبهای گرم خلیجفارس و تسلط بر هند بود که با تلاشهای انگلیس در خلیج فارس با شکست مواجه شد. امپراطوری آلمان در این قرن ظهور کرد و برای ایجاد رقابت با استعمار انگلیس و رسیدن به اهداف خود با امپراطوری عثمانی که دارای معادن غنی و تواناییهای زراعی زیادی بود، ارتباط پیدا کرد. آلمان با سیاستهای خاص خود بر اقتصاد، ارتش و مطبوعات عثمانی مسلط شد. انگلیس این سیاستها را تهدیدی برای منافع خود در خلیجفارس و هند تلقی میکرد، و برای مقابله با آن با فرانسه و سپس روسیه قراردادهایی منعقد ساخت.
چون امپراطوری عثمانی از ملیتهای مختلف شکل گرفته بود، انگلیس با دسیسهگری بذرهای تفرقه و اختلاف را در بین اقوام گوناگون پاشید. آلمان برای رویارویی با این نیرنگ، سیاست اتحاد اسلامی را، که از اندیشههای سیدجمالالدین اسدآبادی بود، برای نجات و جلوگیری از فروپاشی امپراطوری عثمانی (مرد بیمار اروپا) تبلیغ میکرد.
با شروع جنگ جهانی اول در اوت ۱۹۱۴ میلادی مطابق با مرداد ۱۲۹۳هجری شمسی، دولت عثمانی ابتدا سیاست بیطرفانهای پیش گرفت. زیرا سیاستمداران این کشور معتقد بودند، اگر عثمانی وارد کارزار شود، اولین قربانی آن امپراطوری عثمانی خواهد بود و «مسئله شرق» که معنای عام آن نزاع بین امپراطوری عثمانی و دول اروپاست به سود اروپائیان تمام خواهد شد. در ۲۹ اکتبر سال ۱۹۱۴ میلادی متفقین دولت عثمانی را متهم نمودند بندرهای روسیه واقع در حاشیه دریای سیاه را بمباران کرده است. علت این امر آن بود که چون ناوگان دریایی عثمانی در دریای سیاه در حال مانور بود، روسیه ضمن تعقیب آنان با ناوگان خود، سعی در مینگذاری تنگه بسفر نمود. نیروهای عثمانی به مقابله با آنان پرداختند و کشتیهای حامل مین را غرق نموده، خسارات سنگینی به آنها وارد ساختند. لذا در تاریخ ۲ نوامبر ابتدا روسیه، و پس از آن در تاریخ ۵ نوامبر انگلیس و فرانسه علیه کشور عثمانی اعلام جنگ کردند.
۱٫ علل حمله انگلیس به عراق
عراق به علت داشتن موقعیت جغرافیایی و استراتژیک، دارای اهمیت خاصی بود. زیرا از طریق اروندرود با خلیج فارس و از آن طریق با هند ارتباط داشت؛ از راه خشکی و راهآهن هم میتوانست به اروپا ارتباط پیدا کند. بنابراین برای مقاصد تجاری و سیاسی به عنوان پایگاهی برای نیروهای نظامی انگلیس قابل بهرهبرداری بود.
با کشف نفت در عراق، انگلیس برای استفاده از آن و به حرکت درآوردن ناوگان خود در هند و خلیجفارس و دریای مدیترانه تمایل داشت این قطعه از خاک عثمانی را در جرگه مستعمرات خود قرار دهد.
حاصلخیزی زمینهای عراق و فراوانی مواد اولیه و همچنین احتیاج مردم بینالنهرین به انواع تولیدات خارجی از عوامل دیگر اشغال عراق بود. اهمیت عراق، برای انگلیس به حدی بود که لرد کرزن نایبالسلطنه هند در سال ۱۹۱۹ میلادی گفت: «اشغال عراق هدف سه قرن تلاش و فعالیت بریتانیا در خاورمیانه را تشکیل میداد.»
عراق در واقع کلید خاورمیانه بود و از طریق آن انگلیس میتوانست بر تمامی منطقه حاکمیت داشته باشد. این موضوع را ویلسون در تلگرامی که به وزیر امور هند در ۱۰ دسامبر ۱۹۱۸ میلادی ارسال داشت، اینچنین اعتراف نمود:
… به درستی که مناطق استراتژیک خاورمیانه در بغداد خلاصه میشود. و با اشغال عراق خود را در مرکز جهان اسلام قرار میدهیم و بدین وسیله از تجمع مسلمین بر ضد ما در خاورمیانه جلوگیری کردیم. لازم است که سیاست ما در شرایط صلح بر این باشد که سیطره خود را بر بینالنهرین حفظ کنیم، به جهت اینکه مرکز حمایت ممالکی باشد که قابلیت پذیرش سلطه بریتانیا را داشته باشد.
۲٫ حمله به عراق
در روز سهشنبه ۲۹ سپتامبر ۱۹۱۴ میلادی/ ۷ مهر ۱۲۹۳ شمسی کشتی جنگی انگلیس به نام اسپیگل وارد اروندرود گردید و در کنار بندر خرمشهر لنگر انداخت. کشتی جنگی دیگری به نام دلاهوسی که مجهز به اسلحه و مهمات بود نیز، در آبادان لنگر انداخت. در روز ۴ اکتبر/۱۲ مهر، والی بصره یادداشت اعتراضآمیزی نوشت، و به ورود کشتیهای انگلیسی اعتراض کرد.
پس از آن به اسپیگل دستور داده شد به آبهای ایران وارد شده و در فاصله سه مایلی رودخانه کارون لنگر اندازد. در همین زمان کشتی جنگی دلاهوسی به محلی به نام طمی رفت و از همانجا مراقب جریان امور شد.
ترکها در نظر داشتند اسپیگل را تصرف کنند و در این رابطه نیاز شدیدی به همکاری شیخخزعل داشتند. لذا در ۲۹ اکتبر/ ۷ آبان والی بصره به شیخخزعل پیشنهاد کرد که اجازه دهد نیروهای ترک به طور مخفیانه در طرفین رود کارون در حوالی لنگرگاه اسپیگل در پشت بام خانهها سنگر بگیرند و به افراد داخل کشتی تیراندازی کنند و بعد آن را به تصرف خود دربیاورند. علاوه بر اعتراض والی بصره به کنسول انگلیس ایران هم از طریق وزارت خارجه در ۱۶ ذیالحجه ۱۳۳۲ قمری از انگلیس خواست برای حفظ بیطرفی ایران، کشتی جنگی خود را از کارون خارج سازد.
دولت انگلیس در پاسخ به تلگرام وزارت خارجه ایران در مورخه ۲۰ ذیالحجه اعلام نمود کشتی جنگی دو روز قبل از کارون خارج شده است، و ضمن اعلام خبر تصرف فاو، حفظ بیطرفی و روابط دوستانه با ایران را جزء سیاست انگلیس معرفی کرد.
در نیمه شب ۳۱ اکتبر مطابق با ۹ آبان ۱۲۹۳ شمسی فرمانده ناو اسپیگل تلگرامی مبنی بر شروع جنگ علیه عثمانی دریافت کرد. کاپیتان نان این مطلب را به شیخخزعل اطلاع داد و در ۲ نوامبر با کشتی خود به طرف آبادان حرکت کرد، تا بهتر بتواند از پالایشگاه نفت حمایت کند و بدین ترتیب حمله به بینالنهرین آغاز شد.
۳٫ تصرف فاو و بصره
قبل از اعلام جنگ علیه عثمانی، ریاست کل ارتش امپراطوری انگلیس مستقر در هند، در اول اکتبر به تیپ ۱۶ پیاده لشکر ششم دستور حرکت به سوی خلیجفارس داد. این نیرو موسوم به نیروی «D» بود و در ۲۳ اکتبر وارد بحرین شد و در آنجا منتظر دستور ماند.
پس از اعلام جنگ علیه عثمانی، در روز یکشنبه اول نوامبر ۱۹۱۴ میلادی مطابق با ۱۰ آبان ۱۲۹۵ به ژنرال دلامین فرمانده نیروی «D» دستور داده شد به سوی اروندرود حرکت کند. در تاریخ ششم نوامبر کشتی سریعالسیر جنگی «اودن» در حالی وارد اروندرود شد که کشتیهای مین جمعکن در پیشاپیش و کشتیهای حملونقل و قایقهای دیگر در پشت آن حرکت میکردند. در همان روز، درگیری ۴۰ دقیقهای شدیدی رخ داد که به خاموش شدن توپخانه عثمانی منتهی شد. پس از آن، ناوگان جنگی انگلیس، فاو را تصرف کردند. در ۱۴ نوامبر ژنرال سر آرتور بارت فرمانده لشکر ششم بریتانیا با جمعی از نیروهای خود وارد فاو شد و کلیه نیروهای انگلیسی مستقر در منطقه را تحت امر خود قرار داد. در ۲۱ نوامبر هنگامی که نیروهای انگلیس آماده هجومی بزرگ علیه مواضع نیروهای ترک بودند، شیخخزعل به ژنرال بارت خبر داد عثمانیها بصره و اطراف آن را تخلیه کرده، به قرنه عقبنشینی نمودهاند. در ۲۳ نوامبر ژنرال بارت به همراه تعداد زیادی از نیروهای انگلیس در حالی که کشتیهای جنگی «اودن» و «اسپیگل» در طرف راست اروندرود او را همراهی میکردند، وارد بصره شد. با ورود او رژهای نظامی در بصره برگزار و پرچم انگلیس در آن جا برافراشته گشت.
بخش دوم: نقش علمای سنی در جهاد علیه انگلیس و متحدانش
۱٫ اعلان جهاد از سوی مفتی دولت عثمانی
پس از اعلان جنگ علیه عثمانی و اشغال فاو به دست انگلیس، مفتی دولت عثمانی شیخالاسلام خیری افندی، در پاسخ به چند استفتا، جهاد را بر تمام مسلمین جهان و مسلمانانی که زیر سیطره حکومتهای بریتانیا، فرانسه و روسیه بسر میبرند، واجب عینی اعلام کرد. این فتوا در روزی که امپراطوری عثمانی علیه متفقین اعلان جنگ نمود امضا شد و در ۱۴ نوامبر روزنامه طنین آن را با تیتر «جهاد اکبر» منتشر و اعلام کرد. متن فتوای مفتی شیخالاسلام خیری افندی بدین شرح است:
متن استفتائات و پاسخ آنها:
وقتی که معلوم شود که اسلام از سوی دشمنان مورد هجوم واقع شده و ممالک اسلامی مورد تعرض و دستخوش نهب و غارت، و مسلمین مورد بیحرمتی قرار گرفته و به اسارت درآمدهاند، و در همچو حالی اعلیحضرت پادشاه اسلام با اعلان این امر مسلمین به جهاد دعوت کند، بنابر آیه شریفه انفروا خفافاً و ثقالاً و جاهدوا باموالکم و انفسکم.
آیا جهاد بر عموم مسلمین واجب نمیشود؟ و هر فرد مسلمان از پیر و جوان، پیاده و سواره به طور دستهجمعی و نیز مسلمانانی که در اقصینقاط ممالک اسلامی بسر میبرند به عنوان واجب عینی نباید از لحاظ مالی و جانی با سرعت تمام به یاری مسلمانان بشتابند؟
جواب: بلی میشود.
نظر به اینکه رسیدن به مقصود، منوط به شرکت فعالانه جمیع مسلمین است، اگر نعوذبالله تعالی در این امر غفلت کنند آیا تخلف آنها گناه بزرگ محسوب نمیشود و آیا به غضب الهی گرفتار و مستوجب جزای این گناه عظیم نمیشوند؟
جواب: بلی میشوند.
در صورتی که اکنون با حمله به وسیله کشتیهای جنگی و نیروی پیادهنظام محقق شود که روسیه، انگلیس و فرانسه دشمن خلافت اسلامی هستند و میکوشند، نعوذبالله تعالی نور اسلامیت را خاموش کرده و آن را نابود کنند، آیا برای عموم مسلمین که زیر یوغ این حکومتها و دول حامی آنها بسر میبرند تکلیف شرعی نیست که بر ضد اینان اعلان جهاد کنند و آیا شرکت فعالانه در این جهاد بر آنها واجب نمیشود؟
جواب: بلی میشود.
حتی اگر اهالی مسلمانی تحت تابعیت حکومتهای مذکور که در حال محاربه با دولت اسلامی هستند، از طرف دولت حاکم به طور فردی یا دستهجمعی (با افزودن خانواده خود) تهدید به مرگ یا نابودی شوند، در این مورد تحت فشار قرار گیرند، آیا شرکت آنها در جنگ بر ضد سپاه اسلام شرعاً حرام نیست و آیا آنها با ارتکاب به قتل مسلمین مستوجب آتش دوزخ نمیشوند؟
جواب: بلی میشوند.
در این جنگ حاضر اگر مسلمین که تحت حکومت انگلیس، فرانسه، روسیه، صربستان، قرهباغ و یا سایر دول حامی آنها قرار گرفتهاند، با دولتهای آلمان و اطریش که متحد خلافت اسلامی هستند، وارد جنگ شوند به سبب هر اندازه ضررهایی که به وسیله آنان به خلافت اسلامی وارد میشود آیا مرتکب گناهی عظیم نمیگردند و بر اثر این گناه مستحق عذاب الهی نمیشوند؟
جواب: بلی میشوند.
۲٫ صدور اعلامیه جهاد از سوی مجلس عالی علمی
این اعلامیه به وسیله «مجلس عالی علمی» تنظیم و امضاء گردید؛ و در ۴ محرم ۱۳۳۳ پس از توشیح خلیفه عثمانی به اطلاع کشورهای اسلامی رسید. به علت طولانی بودن متن اعلامیه بخشهایی از آن در ذیل نقل میشود. متن کامل آن نیز برای اطلاع علاقهمندان به پیوست میباشد (پیوست شماره ۱) این اعلامیه در ۶ محرم ۱۳۳۳ قمری/ ۲۵ نوامبر در روزنامه صباح به همراه اسامی کسانی که به رهبری شیخالاسلام «خیری» آن را امضاء کرده بودند، به زبان ترکی منتشر شد.
قسمتی از متن اعلامیه جهاد
حکومت روسیه تزاری با تلاش در نابودی نعمت استقلال که یکی از مقدرات خداوند برای ممالک و ملتها میباشد، بر آن است که بشر را به سرحد بردگی تنزل دهد… دولت روسیه حکومتهای انگلیس و فرانسه را که نگهداشتن میلیونها مسلمان تحت یوغ بردگی را دلپذیرترین لذت به حساب میآورند، در این منازعه عمومی با خود همراه ساخته، مقاصد پست گوناگون از قبیل سلب آزادی ملتها و تضمین منافع خود را تحت سلطهای غیرمشروع و مستبدانه در سر میپروراند… خادم حرمین شریفین خلیفه مسلمین دعوت کافه مسلمین را به جهادی همگانی بر طبق مواد عالیه فتاوی شریفه سابقالذکر و به منظور حفظ اسلام از تجاوز شوم (دشمنان) بر پایه محکم وعده نصرت الهی در زمره مهمترین وظایف عالی اسلامی دانسته است. مقام خلافت به حول و قوه الهی با احضار کلیه رعایای مستملکات عثمانی از سن بیست تا چهل و پنج سالگی به خدمت فوری بری و بحری، امپراطوری را برای جنگ آماده کرده است… همچنین مسلمین و علیالعموم آنهایی که تحت سلطه ظالمانه حکومتهای استبدادی مزبور هستند… بر طبق فتاوی شریفه مربوطه تا سرحد توانایی با جان و مال برای پیوستن به جهاد اکبر در کنار حکومت امپراطوری عثمانی میشتابند… ای مسلمانانی که مشتاق و آرزومند افتخار و سعادت هستید و ای کسانی که مال و جان را برای اعتلای حقیقت بیدریغ در طبق اخلاص میگذارید و آمادهاید خود را شجاعانه در معرض همه نوع زیان و مخاطره قرار دهید… بدانید که دولت ما امروز با دولتهای روسیه، انگلستان و فرانسه و متحدینشان که دشمنان خطرناک اسلام هستند، در جنگ است و امیرالمؤمنین خلیفه مسلمین شما را به جهاد فرامیخواند.
ممهور به مهر شیخالاسلام خیری و سه تن از شیخالاسلامهای اسبق؛ اسعد؛ موسی کاظم و ضیاءالدین؛ نه قاضی عسگر؛ قاضی عسگر سابق، امین فتوا و تعدادی از سران مذهبی.
در بغداد، این فتواها در محرم در تمام مساجد و در پی خطبههای نماز جمعه قرائت شد. علمای شیعه نیز در این هنگامه سخت به دفاع از اسلام و مسلمانان در برابر کفار برخاسته و با اینکه دولت عثمانی چندان با رعایای شیعه خود در عراق رفتار خوبی نداشت، فتواهای مشابهی علیه انگلیس صادر کردند و مردم را به جهاد دعوت نموده، خود وارد معرکههای سخت جنگ شدند.
بخش سوم: نقش علمای شیعه در حرکت جهاد
بیشتر شیعیان عراق در استانهای پرجمعیت جنوب عراق که از نظر موقعیت اقتصادی و جغرافیایی دارای ارزش استراتژیک است، سکونت دارند. اما از آنجا که در آن دوره شیوه اداره حکومت عثمانیها تا حد زیادی آمیخته با تعصب ضدشیعی بود، به همین جهت عشایر شیعه همواره با حکومت مرکزی در حال درگیری و نزاع بودند. وقایع متعددی که میان قبایل شیعی و مقامات حکومتی در قرنهای ۱۲ و ۱۳ هجری رخ داد، گواه این مدعاست. نفوذ مراجع بزرگ شیعه در بین قبایل جنوب عراق و فرات بسیار زیاد بود و این عشایر همیشه در مسائل اعتقادی از ایشان اطاعت مینمودند.
حرکت جهاد در تاریخ ۹ نوامبر برابر با ۱۸ آبان/ ۲۰ ذیالحجه شروع شد. سه روز بعد از تصرف فاو به دست انگلیس، عدهای از علما و بزرگان بصره برای مقابله با خطر استیلای انگلیس بر مقدراتشان، تلگرامهایی به مراجع بزرگ تقلید شهرهای نجف، کربلا و کاظمین ارسال نمودند، و از آنان خواستند در جنگ علیه انگلیس به آنها کمک نموده، عشایر را به قیام تشویق نمایند. در متن تلگرام چنین آمده است:
کفار، بصره را به محاصره خود درآوردند، ما تحت نظر اسلحههای دشمن هستیم، برای بقیه بلاد مسلمین نگرانیم ما را یاری نمایید و به عشایر دستور دفاع دهید.
این تلگرامها در تحریک علما و دعوت آنان به جهاد نقش عمدهای داشتند. همچنین خطیبان و سخنرانان این قبیل تلگرامها و نامهها را بالای منبرها و در مساجد مرتباً قرائت میکردند و مردم را از خطر اشغال عراق به وسیله انگلیس زنهار میدادند. متن زیر استفتای علما از مراجع تقلید پیرامون جهاد علیه تجاوز انگلیس میباشد.
۱٫ متن استفتای علما از مجتهدین و مراجع تقلید
بسمالله الرحمن الرحیم
حضور شریف حضرات علمای اعلام حجج اسلام آیاتالله فیالانام ادام برکات وجودهم تعالی. محترماً عرض میشود چه میفرمایید درباره اشخاصی که با دعوی مسلمانی در این ایام تقابل کفر و اسلام در مقام معاونت دول کافره محاربه برآمده؛ سراً یا علناً؛ مالاً یا حیاً و جاناً؛ یداً یا لساناً؛ فکراً یا خیالاً؛ رأیاً یا اظهاراً؛ قلماً یا قدماً؛ علی کل الاحوال در سراء و الضراء به کفار حربی خدمت و به مقاصدشان اعانت مینمایند؟ و درباره کسانی که به ذرایع اعمال و اقوال یا به وسایل پاره نشریات مجعوله و انتشارات مضره به مرام منویات اعلای دین مبین، دشمنان اسلام و مسلمین مانند انگلیس و روس و فرانس و ایتالی و هر یک از کفار حربی که با اسلام و مسلمین طرف مخاصمه و محاربه واقعاند و امروز در مقابل مسلمانان به عداوت مشهور و به جنگ و خونریزی مشغولند، را ترویج و به دول کافره محاربه ظاهراً و باطناً مساعدت مینمایند؟ چه حکم دارند و تکلیف مسلمین نسبت به این نوع مردمان حکمالله را در صدر و حواشی و صفحه مقابل مرقوم و به امهار خواتیم شریف ممهور و مختوم فرمایید که عندالحاجه حجت باشد. انالله لایضیع اجر من احسن عملاً.
استفتاء دیگری نیز از علمای شیعه شد که متن و جوابیه علما و مجتهدین در آخر مقاله به پیوست میباشد.
هنگامی که خبر اشغال بصره به وسیله انگلیس شایع شد، همه گروههای شیعه مذهب که ناراضی و مخالف دولت عثمانی بودند دست از مخالفت کشیده، به هواداری از عثمانی برخاستند. در واقع شیعیان برای حفظ وحدت اسلامی و جلوگیری از سوءاستفاده کفار، ظلم و ستمی را که از عثمانی دیده بودند نادیده گرفتند و با آنان در یک جبهه به مصاف دشمنان اسلام رفتند. همزمان بیشتر مجتهدان و علمای بزرگ اسلام و مراجع تقلید در شهرهای کاظمین، نجف و کربلا به این نامه پاسخ داده و فتوای جهاد صادر کرده و مردم را به شرکت در جهاد مقدس و حضور در جبهههای نبرد علیه دشمن تشویق نمودند.
۲٫ اوامر شریفه جمیع مجتهدین عظام
الی کل مسلم یؤمن بالله والیوم الآخر
ترجمه: خطاب به هر مسلمانی که به خدا و روز آخرت باور دارد.
ای مسلمانان؛ اینک دشمنان دین به ثغور و حدود شما زور آورده خواهان محو و تباهی اسلامند… از قرآن مجید، سنت رسول، خانه خدا و حرم مطهر پیغمبر، مشاهد متبرکه اهل بیت طاهرین و خوابگاه صالحین دفاع کنید. هموطنهای عزیز، اولاد و اعراض، شرف و نفوس، ارواح و اموال خودتان را با نفس نفیس مدافعه کنید. زیرا اگر اعدا بر اوطان مسلمین مسلط شوند، انتقام دیرینه کفر را گرفته، حرث و نسل را سوخته، از دایره امکان و تصور خارج میکنند. پس به قهر و خذلان دشمنان دین، جمله مسلمانان عالم را به نام اسلامیت دعوت مینماییم. با مال و نفس از بیضه مقدس اسلامی دفاع کرده، در راه خدا جهاد پیشه سازید. چون که وقت فرا رسیده و دشمنان اسلام کین خود را ظاهر و آشکار نموده، به فکر محو دیانت اسلامی از روی زمین بوده، و میخواهند مساجد را به کلیسا و کنشت مبدل و مسلمانان را به جبر [چنان که سابقاً در اندلس و لاحقاً در بالکان کردند] نصارا سازند. در این صورت گرد اتحاد [و] یاری [و] همدستی گشته، بغض و کینه را از ذاتالبین برداشته، به محبت و مودت گرویده، دولت اسلام (عثمانی) را با جان، مال، رأی و قول کمک و همراهی نمایید. همه مسلمانان را به جهاد اکبر مقدس و جنگ با کفار و دشمنان دین، دعوت میکنیم؛ چه ایشان (مسلمانان) به خوبی معنی وجوب جهاد را میدانند و شرف دنیوی و ثواب اخروی مجاهدت را، خواهند اندوخت. اینک کتاب منزل الهی و فرمایشات حضرت نبوی سلامالله علیه و علی آله الطیبین الطاهرین شما را به جهاد، نصرت، یاوری اسلام، و دفاع در راه دین و حفظ بیضه مقدس اسلامی دعوت میفرماید. بر حسب آیات کریمه و احادیث شریفه کاهلی و سستی، تقاعد و پستی بر هر مسلمانی حرام و ممنوع است.
ای مسلمانان! تنها از خدا ترسیده، از دشمنان پست ناتوان نهراسید، و از خدا توقع نصر و ظفر کنید. او جل و علا به شما کامیابی و ثبات خواهد بخشود. پس ثبات نموده، بجنگید و تکاسل را از خود دور کنید، زیرا دشمنان بر شما مسلط شده، هم مقهور ایشان، هم دچار سخط و غضب و عقوبت خداوندی گشته و هم در هر دو جهان زیانکار و بیاعتبار خواهید شد. پس ای بندگان خدا! الجهاد الجهاد. حق تعالی یار و یاور شماست. چه او یگانه سترگ و بزرگست.
امضای مجتهدین نجف اشرف
سیدمحمدکاظم الطباطبایی الیزدی، شیخالشریعه الاصفهانی، سیدعلی التبریزی، سیدمصطفی الکاشانی، شیخعلی رفیش، شیخمحمدعلی الحولاوی، شیخجواد مشکور، سیدمحمد حبوبی.
امضای مجتهدین کربلای معلی
سیداسماعیل صدر، شیخحسین زینالعابدین، سیدمحمد الکاشانی، شیخهادی الاصفهانی،
امضای مجتهدین سامراء
میرزامحمدتقی الشیرازی
امضای مجتهدین حله
سیدمحمد القزوینی
امضای مجتهدین کاظمین
سیدمهدی حیدر، میرزاابراهیم السلماسی، شیخ راضی، شیخ عزیز، شیخ عبدالحسین یس، شیخمحمد مهدی، شیخ صادق، شیخمهدی الرایاتی، شیخعبدالحسین اسدالله.
در این فتوا جامعترین و کاملترین احکام جهاد برای مسلمانان جهان آمده است که نظر به اهمیت آن، متن فارسی و اصل آن به زبان عربی و فارسی در ضمیمه آمده است.
فتوا و حکم جهاد مجتهدان بزرگ شیعه، خیزشهای زیادی در بین اهالی شهرهای شیعهنشین به وجود آورد و مردم اطراف و اکناف برای پیوستن به صفوف مجاهدان به شهرهای نجف، کربلا و کاظمین، که به صورت مراکز عمده گردهمایی و اعزام به جبهههای جنگ مبدل شده بود، هجوم آوردند.
۳٫ فتوای جهاد علمای کاظمین و سامرا
در کاظمین دو مجتهد بزرگ به نامهای «آیتالله سیدمهدی حیدری» و «آیتالله شیخمهدی خالصی» برخاسته و حرکت جهاد را رهبری و بر کار مجاهدان داوطلب نظارت عالی نمودند. آیتالله حیدری یکی از مجتهدین بزرگ کاظمین بود که با عمری بالغ بر ۸۰ سال در مساجد کاظمین و در صحن مطهر حضرت امام کاظم(ع) بر بالای منبر رفت و مردم را پس از وعظ و ارشاد از خطر اشغالگران برحذر کرد، و اعلام کرد شخصاً در میدان نبرد حاضر خواهد شد. او از ابتدای حرکت، نامهای به علمای نجف، کربلا و سامرا ارسال داشت و ضمن دعوت آنان به جهاد، دیدگاه خود را در خصوص جنگ با کفار و اشغالگران انگلیس اعلام نمود. این مجاهد نستوه فتوای جهاد زیر را در پاسخ به استفتاء صادر کرد.
۳-۱٫ فتوای جهاد آیتالله سیدمهدی حیدری
بسمالله الرحمن الرحیم
بلی واجب و لازم بر کافه مسلمین موحدین دفاع این کفره به جان و مال به جهت احتمال عدم کفایت مسلمین که در مقابل کفره میباشند، و واجب است بر مسلمینی که در بلاد کفار هستند و میباشند اعانه مسلمین؛ و جایز نیست بر هر متمکن دفاع به جان و مال، قعود و تسامح و تهاون و تخاذل.
الراجی عفو ربه مهدی آل السید حیدرالحسنی
آیتالله شیخمهدی خالصی که از مجتهدان مبرز کاظمین بود، علاوه بر فتوای جهاد، حکم شرعی دیگری صادر کرد و بر اساس آن مسلمانان را به دادن اموال خود در راه خدا تا پایان غائله کفر دعوت نمود. در این حکم گفته شده بود، در صورتی که شخصی حاضر به دادن اموال خود نباشد میتوان با زور از او گرفت. او همچنین رسالهای با نام «الحسام التبار فی جهاد الکفار» در بیان جهاد با کفار نوشت. آیتالله خالصی علمای کاظمین را برای استمرار امر جهاد و صدور حکم در صحن کاظمین دعوت کرد و همگام با آیتالله حیدری برای آنان سخن گفت. پس از آن مجتهدان شیعه مقیم کاظمین فتوایی خطاب به عموم مسلمین صادر کردند.
۳-۲٫ فتوای جهاد مجتهدان شیعی مقیم کاظمین
بسمالله الرحمن الرحیم
ای مردم مسلمان! امروز دولت اسلامی عثمانی تنها دولت مدافع از حوزه مسلمین است. او در ابتدا خود را بیطرف اعلام کرده، تمامی نیروهای خود را برای حفظ مرزهای مسلمین و جلوگیری از تجاوز دول درگیر در هنگام ضرورت آماده ساخت. به درستی که روس و انگلیس و فرانسه جنگ را بدون هیچگونه سابقه و علتی بر او اعلان کردند و روسها با ناوگان دریایی به مرزهای زمینی او تعرض کردند که به یاری خداوند به وسیله نیروهای موجود دفع گردید و در دریا و زمین بر آنها فائق آمد. در سایه خداوند، در آینده نیز بر آنها غلبه خواهد کرد. نتیجه این جنگ گرایش مسلمین به سوی ذلت یا شرف و یا به سوی مرگ یا حیات است. بدون شک جنگ طولانی خواهد بود و میدانهای نبرد به تدریج توسعه مییابد… در این زمان دولت به قدرت زیاد نیازمند است تا به وسیله آن بتواند دشمن خدا و دین را بترساند و مرزهای مسلمین را حفظ نماید. پس امروز واجب شرعی و دینی بر هر فرد مسلمان به خصوص کسانی که در آن حدود ساکن هستند و یا در مجاورت آنها قرار دارند، که دست مساعدت و همکاری را به سوی آن دراز بکنند.
والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته
خادمالشریعه الشریفه الشیخ راضی خادمالشریعه الشریفه محمدامین
خادمالشریفه المطهره النبویه مهدیالحسنی الحسینی خادمالشریفه المطهره عبدالحسین آل یاسین
خادمالشریفه الراجی محمدمهدی الموسوی خادمالشرعالشریف ابراهیم السلماسیالکاظم
الداعی لحفظ ثغورالاسلام خادمالشرع عیسی الحسینی خادم الشریعه مصطفی آل سیدحیدرالحسنی
خادمالشرع عیسی الحسینی خادمالشریعهالمطهره النبویه الخادم حسین علی القطیفی
خادمالشریعه المطهره النبویه عباس جمالالدین خادمالشریعه المطهره النبویه مهدیالمرایایی
اصل فتوا به زبان عربی، در پیوست آمده است.
در سامراء «آیتالله محمدتقی شیرازی» یکی از علمای برجسته عالم تشیع، فتاوی متعددی بر ضد انگلیس صادر کرد. او همچنین فرزند خود شیخمحمدرضا را به نیابت از خود به کاظمین فرستاد تا به صف مجاهدان بپیوندد. یکی از فتاوی ایشان از این قرار است:
۳-۳٫ فتوای جهاد آیتالله محمدتقی شیرازی
بسمالله الرحمن الرحیم
و هوالمستعان ولا حول ولا قوه الا بالله
ای مسلمانان، اینک مهاجمات دشمن دین بر حرم خدا و حرم رسول او و مشاهد ائمه طاهرین صلواتالله علیهم اجمعین نزدیک شد. اینک کفار اراده کردهاند که دماء مسلمین را سفک نموده، حرمت دین مبین را هتک کنند. بلاد مسلمین و شعائر و مشاعر و نفوس مؤمنین در خطر اندر است. بنابراین بر جمیع عشایری و ایلات ساکنین در ثغور و حدود و بر عموم مسلمانان لازم و واجب است که با هر چه در قوه آنهاست و ممکنشان میشود حفظ ثغور و حدود بلاد مسلمین را نموده دفاع از حوزه اسلام را در عهده بگیرند. والله هوالناصر و المعین فالله الله یا معاشرالمسلمین والسلام علیکم و رحمهالله و برکاته.
سامرا – محمدتقی الشیرازی
در روز ۱۲ محرم آیتالله حیدری و آیتالله خالصی به همراه فرزندان و علما و جمع زیادی از اهالی بغداد و کاظمین با بدرقه شعارهای حماسی مردم کاظمین و روستاهای اطراف عازم جبهههای نبرد، در قرنه شدند. آنان در راه خود در شهرها و روستاهای مسیر خود توقف نموده و آنها را به جهاد دعوت میکردند.
۴٫ فتوای جهاد علمای نجف اشرف
در نجف اشرف جمع کثیری از علما نقش مهمی در حرکت جهاد ایفا کردند. بارزترین ایشان مجتهد بزرگ «محمد سعید الحبوبی» بود که تأثیر عمده و اساسی در نهضت مقاومت با انگلیس داشت، حبوبی از اولین افرادی بود که فرماندهی گروههای مجاهد را به عهده گرفت و همگام با جمعی از علما از قبیل شیخعبدالکریم الجزایری، جواد صاحبالجواهری، رحوم الظالمی، هبهالدین الشهرستانی، السیدمحسن الحکیم الطباطبایی، محمدباقر الشبیبی از طریق رود فرات عازم جبهه نبرد جنوب شد. آنان در مسیر خود در شهرها و روستاها توقف میکردند و پس از سخنرانی، مردم را به جهاد علیه انگلیس دعوت مینمودند، و موفق شدند صدها مجاهد را با خود بسیج کرده، سلاح و مهمات نیز جمعآوری نمایند. عشایر ابتدا به سبب کینه و عداوتی که از ترکها داشتند، مایل به پاسخ دادن به ندای جهاد علما نبودند، ولی حضور علما و مجتهدین در بین آنان باعث شد به این امر تشویق گردند.
از جمله اعلامیههای صادره به عشایر شیعه عراق، منشور حجج اسلام سیدمصطفی کاشانی، شیخالشریفه اصفهانی و سیدعلی تبریزی بود. متن کامل اعلامیه در پیوست آمده است. (پیوست شماره ۵)
۴-۱٫ منشور حجج اسلام نجف اشرف خطاب به قبایل و عشایر عراق
بسمالله الرحمن الرحیم
و صلی الله علی محمد و آله و صحبه الطاهرین و سلم تسلیماً کثیراً…
ای امت اسلام! دفاع از [در مقابل] کفار و حفظ ثغور ممالک اسلامی از واجباتی است که در شرع شریف بسیار مؤکد میباشد و بدانید و یقین میدانید که بصره از مهمترین ممالک اسلامی است چون به منزله دروازه عراق و حرمین شریفین میباشد. اگر خدای نخواسته این دروازه بر روی کفار باز شود هیچ مانعی در برابر هجوم بر اماکن شریفه و مشاهد مقدسه باقی نمیماند… این کفار که امروز بر شما هجوم آوردهاند، عداوت تاریخی دارند. … اجداد همین کفار مهاجم از شمشیر و اقتدار ارتش پیروزمند اسلام چه بلاها و ذلتها که عایدشان نگردیده! از این رو امروز میخواهند تلافی آنها را به سر شما درآورند و هر خونی که از آنها ریخته شده، هر مالی که غنیمت گردیده و هر اسیری که گرفته شده را با اضعاف مضاعف از شما بگیرند… اگر بر ما مسلط شدند دیگر مال، ناموس و عرض برای ما باقی نخواهند گذاشت. معابد، مساجد و مشاهد ما را منهدم خواهند کرد… آیا ذلت و اسارت زیر پرچم سلطه این دشمنان تاریخی کار آسانی است؟ آیا قبول این بدبختی منافی اسلام و دینداری نیست؟ پس ما که امروز خواندگان خدا در میان شما هستیم و به موجب نص خود حضرت حجتالله ولی عصر عجلالله تعالی فرجه، نیابت آن حضرت بر عهده ماست، در این هوای سرد از سرزمینهای خود مهاجرت کرده و آمدهایم که حکم خدا را به شما ابلاغ و حجت را تمام نماییم تا برای فردای قیامت مسئولیت را از خود ساقط کرده، راه را بر هر عذری مسدود میسازیم… ما خودمان انشاءالله به زودی حرکت کرده، میرویم تا با دشمنان خدا روبرو شده یا به درجات عالیه شهادت نائل شویم و جانهای بیقیمت خودمان را فدای اسلام و مسلمین کنیم، یا بر دشمنان دین غالب شده و سعادت دارین را دارا گردیم.
اقل السیدمصطفی الکاشانی اقل الشریعهالاصفهانی السیدعلی تبریزی
۴-۲٫ فتوای جهاد آیتالله شیخالشریعه اصفهانی
بسمالله الرحمن الرحیم
یجبالدفاع عنهم بلااشکال – اخوان مؤمنین دفاع این مخذولین ملاعین را فریضه مهم خود بدانند و تکاسل و توانی در دفع و طرد آنها بر خود روا و جایز نشمرند که قطعاً حرام و از عظائم معاصی و آثام است.
[حرره الجانی شیخالشریعه الاصبهانی]
۴-۳٫ فتوای جهاد آیتالله سیدمصطفی کاشانی
بسمالله الرحمن الرحیم
چنین کسانی که با یکی از طرق مرقومه به کفار حربی مثل روس و انگلیس و ایطالی و فرانسه اعانت نماید، از جمله محاربین با خدا و پیغمبر صلیالله علیه و آله محسوب و ساعی در محو دین خدا و خاموش کردن نور حق خواهد بود و گناه بسیار بزرگی است. قالالله تعالی: انالذین یحادونالله و رسوله اولئک فیالاذلّین، بلکه دور نیست تقویت و مساعدت دول کافره محاربه به قلم و زبان اشد باشد از اعانت آنان به سیف و سنان و واجب است بر هر مسلمانی که این طور اشخاص را از این اعمال شنیعه، ردع و منع نمایند و اگر مرتدع نشود واجب است از ایشان تنفر و تبرا کنند، هر چند پدر یا پسر یا برادر یا خویشاوندان او باشد؛ چنانکه خداوند حمید [در] قرآن مجید ابتدا میفرماید:
لا تجد قوماً یؤمنون بالله والیوم الآخر یوادون من حادالله و رسوله ولو کانوا آبائهم او اخوانهم او عشیرتهم.
اعاذنا الله و جمیعالمسلمین من امثال هولاء الفجره المفسدین
۵٫ نقش آیتالله سیدمحمدکاظم طباطبایی و فتاوی جهاد ایشان در بین شیعیان
آیتالله سیدکاظم طباطبایی، مرجع تقلید شیعیان، از ابتدا به توطئهها و دسائس استعمار و شیوههای مرموز نفوذ و رخنه آنان در ممالک اسلامی سخت حساس بود و مدارای وی با حکومتهای ایران و عثمانی ریشه در جهت ضداستعماری وی داشت. استعمار انگلیس قبل از جنگ جهانی اول و بعد از آن با توجه به تسلط آنها بر عراق، شیوهها و حیلههای متعددی را از قبیل پرداخت پول موقوفات هند یا قبول وجوهات انگلیس برای نفوذ و ارتباط با سید به کار برد، ولی به علت رد قاطع و امتناع سید از پذیرش آنها تمام حیلههای آنان نقش بر آب شد. سید، نفوذ و سلطه اقتصادی استعمارگران را مقدمه و زمینهساز اسارت سیاسی مسلمین میدانست و غیرت دینی و حمیت ملی او هرگز به او اجازه نمیداد که ممالک اسلامی را در عرصه تولید، تجارت و مصرف نیازمند و وابسته به اجانب ببیند. دستخط ایشان به آقامیرزارحیم به خوبی نشان میدهد چقدر ایشان نسبت به لزوم استقلال و خودکفایی اقتصادی جامعه اسلامی و قطع ریشههای وابستگی به اجانب در امر معاش و تجارت حساس میباشند:
جناب آقای میرزارحیم
خداوند عالم بر توفیقات و تأییدات شما، و هر کس در ترویج ملبوسات و صنایع اسلامیه مجدانه ساعی باشد، بیفزاید.
در این زمان که (دول) خارجه به انواع حیل، رشته کسب و صنایع و تجارت را – که مایه عزت و منشأ ثروت است- از دست مسلمین ربوده و منحصر به خود نموده(اند) و مثل خون، در مجاری عروق ایشان راسخ و نافذ شده و شغل اهل اسلام به تدریج منحصر به دلالی و بیع و شراء اجناس خارجه شده (است) با آن که اکثر مواد اجناس از قبیل پنبه و پشم و خاک چینی و غیره، خروار خروار به ثمن بخس از بلاد مسلمین جلب میکنند و به الوان متعدد و اشکال مختلفه به اعلیالقیم در بازار مسلمین، مثقال مثقال، فروش میرود، مناسب است مسلمین از خواب غفلت بیدار شوند و به تدریج رفع احتیاجات خود را از خارجه بنمایند و به تأییدات ربانیه، از ذُل فقر و احتیاج و سئوال و تحمل عملگی کفار و تشتت در بلاد کفر برهند…
این احقر که از بدو عمر تاکنون، اغلب اوقات، لباسم از منسوجات دارالعباد (شهر یزد) بوده و مکرراً به برادران ایمانی توصیه نموده و گفتهام که لباسی که از ابتدای ماده آن تا غزل و نسج و رنگ آن با کلمه طیبه «لااله الاالله، محمد رسولالله، علی ولیالله» انجام شود و جمعی از مسلمین از آن منتفع شوند کجا، و قماشهای منحوس کم دوام خارجه کجا؟
با توجه به همین دیدگاه، سید از ابتدای تصرف بصره توسط انگلیس و استفتاء از علما ضمن پاسخ قاطع به استفتاءها و دادن حکم جهاد برای دفاع از بیضه اسلام، فتواهای مختلف و متعددی نیز به تمام شهرهای شیعهنشین، تجار، شخصیتها، نمایندگان خود در شهرها و رؤسای عشایر جنوب عراق و خوزستان صادر کرد. آیتالله طباطبایی با وجود کبر سن در حدود ۸۰ سال، در صحن امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در نجف منبر رفت و خطبهای آتشین بر ضد استعمار ایراد کرد و مسلمین را به ستیز با اشغالگران فراخواند. البته تبیین دقیق نقش آیتالله طباطبایی در جنگ جهانی اول، به علت نفوذ معنوی، حضور تعیینکننده، و صدور قریب ۵۰ فتوا، مستلزم پژوهش جامع و جداگانهای است. آیتالله سیدکاظم طباطبایی در پاسخ به استفتاء علما فتوای زیر را صادر کرد:
در هنگام هجوم کفار به کشورهای اسلامی، بر توانمندان عامه مسلمین واجب است که به قدر توانایی خود به دفاع برخیزند، غیر از کسانی که توانایی آن را ندارند.
الاحقر محمدکاظم طباطبایی
پس از آن او فتوایی برای عموم مسلمین و عشایری که در حدود و مرزهای مناطق جنگی ساکن هستند، صادر کرد و آنها را به رویارویی با متجاوزان انگلیسی و اخراج آنان از سرزمینهای مقدس اسلامی ترغیب نمود. متن فارسی فتوا چنین است:
بسمالله الرحمنالرحیم
پوشیده نیست که دول اروپا به خصوص دولت انگلیس و روس و فرانسه همیشه از قدیمالایام بر ممالک اسلامیه تعدی و تجاوز مینموده، چنانچه اکثریت ممالک اسلام را غصب نمودهاند، و از این تعدیات به جز محو دین (العیاذ بالله) مقصدی ندارند، تا در این اوقات خود را ظاهر بر ممالک دولت علیه عثمانی اعزالله بنصرها الاسلام هجوم نموده و نزدیک است دست تعدی دراز و بر حرمین شریفین و مشاهد ائمه طاهرین علیهمالسلام تهاجم و بر اوطان اسلامیان و نفوس و اعراض و اموال آنها تغلب نمایند. پس واجب است بر عشایر قاطنین ثغور و عموم مسلمین متمکنین اگر در حدود من به الکفایه نباشد حفظ حدود خود و دفاع از بیضه اسلام به مقدار قدرت خود بنمایند والله هوالناصر و المعین والمؤید للمسلمین.
نجف اشرف الاحقر محمدکاظم الطباطبائی
سیدکاظم یزدی که فتوای او نقش تعیینکنندهای در بسیج مردم شیعه داشت، برای تحریک عشایر علیه انگلیس و پیوستن آنان به صفوف مجاهدین فرزند ارشد خود محمد یزدی را طی حکمی به عنوان نماینده به جبهههای نبرد فرستاد. حکم نمایندگی سیدمحمد به این شرح است:
اعلام الی عامهالمسلمین
قبل هذهالبرقیه اعلمناکم بوجوب دفاع المهاجمین علی الاسلام، والآن بعثت ولدی السیدمحمد لیعلن للمسلمین و هو ثقتنا، و نحن حالاً فی صدد ترغیب المسلمین علیالمعاونه، و قد صرفنا وقتنا لهذا الغرض، وفقناالله و ایاکم للذب عن ثغورالمسلمین، ونصرکم بالنصر العاجل آمین.
محمدکاظم الطباطبایی
ترجمه:
اعلام به تمام مسلمین
قبل از این تلگرام، اعلام کرده بودیم به وجوب دفاع از اسلام در مقابل مهاجمین، و اکنون فرزندم سیدمحمد را که مورد اعتماد من است برای آگاهی مسلمین فرستادم. اکنون ما درصدد ترغیب مسلمانان به همکاری هستیم و تمام وقت خود را در این راه صرف کردهایم. خداوند ما و شما را در دفاع از مرزهای مسلمین موفق بدارد.
ونصرکم بالنصر العاجل آمین.
محمدکاظم الطباطبایی
آیتالله سیدکاظم یزدی به منظور دعوت مردم به جهاد، و شرکت در میادین نبرد، گروهی از علما و طلاب حوزه علمیه را به نمایندگی از طرف خود تحت رهبری فرزند بزرگوارش سیدمحمد به کاظمین فرستاد. این عده در روز ۱۰ محرم وارد بغداد و کاظمین شدند. علما و شیعیان کاظمین با سر دادن شعار الله اکبر از ایشان استقبال شدید نمودند و تمام بازار به مناسبت ورود آنان تعطیل شد. این گروه شامل سیدمحمد یزدی فرزند آیتالله یزدی، آیتالله شیخالشریعه اصفهانی، آیتالله سیدمصطفی کاشانی، آیتالله شیخمحمدحسین کاشفالغطا و سیداسماعیل یزدی همراه با تعدادی از علمای کربلا از قبیل آیتالله سیدعلی داماد تبریزی، میرزامهدی خراسانی و بعضی از طلاب حوزه نجف، بودند؛ و پس از کاظمین از طریق دجله عازم جبهههای نبرد در جنوب شدند.
سیدمحمد طباطبایی فرزند ارشد آیتالله سیدکاظم طباطبایی که به عنوان یک مجاهد، همپای علما و کاروانهای داوطلب در جای جای جبهههای نبرد حضور فعال داشت، با تکیه بر فتوای پدر نقش بسزایی در تهییج و تحریک عشایر داشت و با توزیع اعلامیهها و حکم جهاد در جبههها بر حضور پدر در آنجا تأکید میکرد. او در نهایت در راه دفاع از مصالح اسلام و مسلمین به شهادت رسید. جهت اطلاع علاقهمندان نمونههایی از فتاوی و اعلامیهها را به طور مختصر میآوریم. متن کامل بعضی از آنها در پیوست آمده است. (پیوست شماره ۶)
بخشی از فتوای مرجع تقلید شیعیان را که برای عشایر عفک، دغاوه، اجیور و همه مناطق دیوانیه تا بغداد صادر کردهاند در ذیل نقل میکنیم:
بخشی از فتوای آیتالله سیدکاظم یزدی به عشایر عفک و…
… به همه برادران مؤمن و موحد اهالی عفک
هجوم کفار به مرزهای مسلمین بر هیچیک از شما پوشیده نیست. پس همچنانکه خداوند متعال فرمود: به طور انفرادی و جمعی برخیزید و دفاع کنید، همچنان که میفرماید اشداء علیالکفار رحماء بینهم، پس برای جهاد با دشمنانتان و دشمنان پیامبرتان برخیزید و هر آنچه را که در توان دارید آماده کنید. همچنان که اعلام کردم، دفاع از کیان اسلام واجب است. خداوند مجاهدین را بر کسانی که جهاد نمیکنند اجر عظیمی اعطا خواهد کرد.
محمدکاظم الطباطبایی
فتوای آیتالله یزدی به نمایندهاش در کوفه
سید بزرگوار، جناب آقای سیدعلی قزوینی مکرم
خداوند متعال توفیق شما را مستدام و پاینده دارد. به درستی که فتوای ما مبنی بر واجب بودن دفاع در برابر مهاجمین کفار بر ضد مسلمین پخش شده است. چون دشمن نزدیک و کار بسیار سخت و مصیبت بزرگ شده است پس بر هر کس لازم است که با تمام سعی و تلاش خود این بلا را دفع نماید. حفظ کیان اسلام بر هر شخصی با توجه به توانایی و استطاعتش لازم است حتی اگر عذری هم داشته باشد، باید برای بپا خاستن عشایر، و موعظه و ارشاد و تشویق و ترغیب آنها اقدام نماید. بر شخص جنابعالی است که آنچه را ذکر نمودیم به مردم ابلاغ نمایید، چرا که حفظ اسلام به هر فردی و به هر صورت ممکن واجب است.
والنصر منالله تعالی انشاءالله محمدکاظم الطباطبایی
بخش چهارم: حضور علمای شیعه در جبهههای جهاد
۱٫ تصرف قرنه و جنگ شعیبه
پس از عقبنشینی نیروهای عثمانی از بصره به قرنه، سر پرسی کاکس در ۲۳ نوامبر تلگرامی به سملا مخابره و منافع نظامی و استراتژیک حاصل از اشغال قرنه را برای دولت انگلیس بازگو کرد. از جمله این منافع تسلط بر قرنه در محل تلاقی دو رود دجله و فرات بود که امکان تردد کشتیهای جنگی انگلیسی در اروندرود و دستیابی به دو طرف اروندرود را برای استفاده از زمینها و محصولات کشاورزی برای آنها مهیا میساخت.
پس از تشکل نیروهای داوطلب مجاهد در شهرهای نجف، کاظمین و کربلا، در حالی که علمای شیعه در پیشاپیش تمامی آنان حرکت میکردند، آنها به صورت کاروانهای دستهجمعی و سوار بر کشتیها به سوی جبهههای نبرد روانه شدند. در بین راه نیز با سر دادن شعارهای مذهبی و «یزله» که شعار حماسی عشایر بود، مردم را به پیوستن به کاروانها ترغیب مینمودند. همچنین علما و مجتهدان هنگام عبور از شهرهای عراق با سخنان و اعلامیههای خود مردم را به جهاد فی سبیلالله و قیام علیه قوای انگلیس تشویق مینمودند.
با یورش نیروهای انگلیسی به قرنه و پس از زد و خوردهای شدید، نیروهای عثمانی با دادن هزار کشته و اسارت فرمانده عثمانی، صبح بیک، قرنه را تسلیم انگلیس کردند. وقتی کاروان مجاهدین به رهبری آیتالله حیدری به عماره رسید، وی تمام نیروهای مجاهد موجود در عماره را جمع کرد و پس از سخنرانیهای حماسی از طرف وعاظ همگی آنها را به داشتن روحیه شهادتطلبی و هجوم یک پارچه به قرنه تشویق کرد. کاروان مجاهدین در بین راه مطلع شد که عثمانیها در جبهه قرنه شکست خورده و در حال عقبنشینی هستند؛ لذا مجبور شدند به عماره برگردند. قرنه اولین جبههای بود که نیروهای عثمانی پس از عقبنشینی از بصره، همگام با داوطلبان شهرهای شیعهنشین عراق و عشایر مرزی به مقابله با اشغالگران انگلیس پرداختند.
پس از شکست قرنه، قوای عثمانی آرایش تازهای در جبههها به خود گرفتند و نیروهای عثمانی در سه جبهه تقسیم شدند: جبهه مرکزی یا قرنه، جبهه راست یا شعیبه، جبهه چپ یا اهواز یا حویزه [هویزه فعلی]. علما و مجاهدین کاروانها نیز با توجه به تقسیمات نظامی نیروهای عثمانی به سه دسته تقسیم شدند.
۲٫ جبهه مرکزی یا قرنه
در این جبهه به خاطر اهمیت فوقالعادهاش، نیروهای مشترک مجاهدین و عثمانی زیادی متمرکز شدند. فرمانده عملیات آن، سلیمان عسکریبیک بود و بارزترین علمایی که در این جبهه شرکت داشتند عبارت بودند از:
۱٫ آیتالله سیدمهدی حیدری
۲٫ آیتالله شیخالشریعه اصفهانی
۳٫ آیتالله سیدعلی داماد
۴٫ آیتالله سیدمصطفی کاشانی
۵٫ آیتالله محمدرضا شیرازی فرزند آیتالله شیرازی
در این جبهه فرمانده قوای انگلیس، ژنرال بارت احساس کرد قوای عثمانی قصد حمله برای تصرف قرنه را دارند؛ لذا دستور داد با تمام نیرو به قوای مشترک مجاهدین و عثمانی که در اطراف محلی به نام الروطه مستقر بودند، با حمایت توپخانه از راه دریا حمله شود. مجاهدین و نیروهای عثمانی در برابر حملات شدید توپخانه انگلیسیها مقاومت سرسختانهای کردند. نیروهای انگلیس بر اثر مقاومت مجاهدین به مقر خود عقبنشینی کردند. بعضی معتقدند انگلیسیها از قبل برنامه عقبنشینی داشتند و میخواستند به نیروهای این جبهه خسارت وارد کنند، که به هدف خود رسیدند.
از نظر نیروهای عثمانی این حادثه یک پیروزی بزرگ بود، اما علما و مجاهدین و به ویژه آیتالله حیدری معتقد بودند ماندن در این جا به صلاح نیست و دستور پیشروی دادند تا این که در سپیدهدم همان شب در تاریخ ۵ ربیعالاول ۱۳۳۳ قمری، برابر با ۱ بهمن و ۲۱ ژانویه، بعد از نماز صبح با نیروهای انگلیس درگیر شدند و جنگ سختی بین آنها رخ داد. در این حادثه با وجود اینکه تعداد مجاهدین کم بود، آیتالله حیدری که عمرشان۸۰ سال بود در صفوف مقدم جبهه و در کنار رزمندگان با صدای بلند آیات نصر و پیروزی را برای مجاهدین میخواند و آنها را به پایداری و هجوم بیامان به دشمن تشویق میکرد و برای پیروزی آنها با دعا و توسل و تضرع از خدا کمک میخواست. قوای انگلیس با وجود کثرت عِده و عُده و شلیک شدید توپخانه با دادن خسارت زیاد، عقبنشینی کردند و این نبرد با پیروزی مجاهدین به پایان رسید. این واقعه به نام «معرکه الروطه» معروف شد.
۳٫ جبهه راست یا شعیبه
این جبهه در جناح راست قرار داشت و مرکز عملیات آن در شعیبه واقع بود. فرمانده این جبهه «سلیمان عسکری بیک» بود، که در تاریخ ۱۸ اسفند برابر با ۲۲ ربیعالثانی و ۹ مارس در حالی که بر روی تخت مجروحین حمل میشد به آنها پیوست. در این جبهه شمار نیروهای نظامی عثمانی، داوطلبان و مجاهدان زیاد بود. سلیمانبیک در نظر داشت از این محور به قوای انگلیس حمله نماید و ضربه مهلکی به آنان وارد آورده، از بصره خارجشان سازد.
معروفترین مجتهدانی که در این جبهه شرکت فعال داشتند عبارت بودند از:
۱٫ آیتالله سیدسعید حبوبی
۲٫ آیتالله شیخعبدالکریم جزایری
۳٫ آیتالله سیدمحسن حکیم طباطبایی
۴٫ آیتالله شیخعبدالرضا راضی
۵٫ حجتالاسلام شیخاحمد تاثا
۶٫ حجتالاسلام شیخباقر حیدر
۷٫ حجتالاسلام سیدسعید کمالالدین
در این جبهه ابتدا پیروزی با سپاه اسلام بود. نبرد در ابتدا با حمله نیروهای مجاهدین و عثمانی به مواضع انگلیس در ۱۲ آوریل ۱۹۱۵ (۲۲ فروردین ۱۲۹۴) آغاز شد؛ اما سرانجام نیروهای عثمانی و مجاهدین، پس از سه روز نبرد سخت، شکست خورده به ناصریه عقب نشستند. فرمانده عثمانی، سلیمانبیک، در پی این شکست خودکشی کرد و با این کار او شیرازه سپاه عثمانی و مجاهدین از هم گسیخت و عشایر و علما نیز، ابتدا به ناصریه و سپس به تدریج به شهرهای خود بازگشتند.
۴٫ نتایج حرکت جهاد در عراق
پس از شکست ترکها در نبرد شعیبه، مخالفان جهاد اعلام کردند جهاد شکست خورده و به هدفهای اصلی خود نرسیده است. در واقع اگر جهاد را یک حرکت نظامی صرف بدانیم، نتایج چندانی به همراه نداشت؛ ولی اگر آن را به عنوان یک حرکت فکری، اعتقادی، سیاسی و نظامی در نظر بگیریم نتایج زیادی به بار آورده است.
۴-۱٫ نتایج فرهنگی
جهاد تحول فکری عظیمی در عشایر و مردم شیعه عراق به وجود آورد به طوری که برخی از افراد به خصوص روستائیان و قبایل فقیر، وسایل خود را میفروختند تا جهت اطاعت از فتوای مجتهدان اسلحه خریده در جبهه جنگ حاضر شوند. این تحول فکری و فرهنگی افراد متعددی را از درون خانههای خود بیرون کشید تا برای رسیدن به مقام شهادت و دستیابی به این فوز عظیم به صحنه کارزار وارد شوند. مجاهدان بدون هیچ چشمداشتی در میدان جنگ حضور مییافتند. از جمله ترکها که حتی غذا هم دریافت نمیکردند و پس از شهادت هیچ برنامهای برای بازماندگان آنان در نظر گرفته نمیشد. تحول فکری حاصل از حکم جهاد در بین سربازان مسلمان هندی تابع نیروهای انگلیس نیز اثر داشت. به طوری که آنها از دستور فرماندهان انگلیسی خود در جنگ سرپیچی میکردند و افسران سربازان را مجبور به شرکت در جنگ میکردند.
۴-۲٫ نتایج سیاسی
حرکت جهاد عاملی شد که شیعه عراق با دشمن سابق خود یعنی ترکها متحد گردد، و بدین ترتیب تأثیر نیرومند علما و مجتهدان بر عشایر آشکار گشت. علاوه بر آن روشناندیشی علمای شیعه را نشان داد که در لحظات سخت، اختلافات را به کناری گذاشتند و دفاع از دولت سنی عثمانی را در برابر کفّار انگلیس بر شیعیان واجب کردند. حرکت جهاد در سال ۱۹۱۴ میلادی مقدمهای بر انقلاب ۱۹۲۰ میلادی بود و ریشه و هسته اولیه آن در همان سالها شکل گرفته بود. در اصل بذر ثوره العشرین (انقلاب ۱۹۲۰ میلادی)، در حرکت جهاد سال ۱۹۱۴ میلادی در برابر انگلیس پاشیده شده بود.
از جمله نتایج سیاسی جهاد تأثیر و نفوذ پیام آن در دیگر مناطق اسلامی بود. مانند سرپیچی و قیام عشایر کویت علیه شیخ مبارک که میخواست آنان را برای کمک به شیخخزعل (همکار انگلیس) به جبهه اهواز اعزام نماید ولی عشایر این کار را معصیت و گناهی بزرگ دانستند؛ لذا از فرمان او سرپیچی نمودند.
۴-۳٫ نتایج نظامی
از نتایج مهم نظامی جهاد، بسیج اقشار مختلف مردم به صورت داوطلب و مجاهد در تمامی شهرهای شیعهنشین به خصوص شهرهای مهم مذهبی و جنوبی عراق و حضور فعال و چشمگیر آنان در میدانهای نبرد بود. حدود ۲۰ هزار نفر از نیروهای مردمی داوطلب در جبهههای جنگ عراق همگام با نیروهای نظامی عثمانی علیه اشغالگران انگلیسی شرکت نموده و در این راه هزاران شهید و مجروح تقدیم کردند. این نیروها علاوه بر دهها هزار رزمنده شامل افراد دیگری بود که به عنوان نیروی احتیاط در شهرهای مذهبی عراق نامنویسی کرده بودند.
عشایر و رهبران آنها با توجه به آموزشها و تجربههای نظامی که در جبهههای نبرد کسب کرده بودند، به قدرت نظامی خود پی برده، در سالهای بعد در مقابله با نیروهای انگلیس تا انقلاب سال ۱۹۲۰ حضوری فعال داشتند.
از نتایج دیگر جهاد ضربه زدن به نیروهای انگلیس و کشتن تعداد زیادی از آنها به خصوص در جبهه کوتالعماره در سالهای ۱۹۱۵ و ۱۹۱۶ و محاصره طولانی ۱۴۷ روزه آن بود که با تسلیم نیروهای انگلیس در کوت و اسارت عده زیادی از ایشان محاصره پایان یافت. در این جبهه حضور عشایر بسیار محسوس بود.
بخش پنجم: فتاوی علمای شیعه و قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس
۱٫ موضعگیری خزعل در قبال حمله انگلیس به عراق
با آغاز حمله نیروهای انگلیس به بینالنهرین در اوایل نوامبر سال ۱۹۱۴ میلادی، به ژنرال دلامین فرمانده نیروهای (D) دستور داده شد تا به منظور حمایت از پالاشگاه آبادان و تأسیسات نفتی خوزستان، منطقه آبادان را اشغال نماید.
اگرچه دولت مرکزی ایران در این جنگ از همان آغاز اعلام بیطرفی کرده بود، اما با توجه به شرایط پس از مشروطیت و دخالت و سلطه انگلیس در مناطق جنوبی ایران، شیخخزعل که از سوی دولت ایران به حکمرانی خوزستان گماشته شده بود، خود را به انگلیسیها فروخته و با آنان همراهی میکرد.
۱-۱٫ تلگرام آیتالله طباطبایی به شیخخزعل
تصرف فاو و بصره به وسیله قوای انگلیس و کمک شیخخزعل به آنها، باعث شد مجتهدان شیعه برای تشویق عشایر عرب خوزستان و جلوگیری از کمک خزعل به انگلیسیها، نامههایی جداگانه ارسال نمایند. از جمله این نامهها، تلگرامهای مرجع تقلید شیعه حضرت آیتالله سیدکاظم طباطبایی یزدی به شیخخزعل است، که متن فارسی یکی از آنها خواهد آمد.
ترجمه متن تلگراف مرجع عالیقدر شیعه آیتالله سیدکاظم طباطبایی به شیخخزعل
نجف- عشار- محمره
سلام بر سردار ارفع معزالسلطنه شیخخزعل دام اجلاله
بسمالله الرحمن الرحیم
پوشیده نیست که از اهم واجبات، حفظ کیان اسلام و دفاع با جان و هر آنچه گرانبهاست از سرزمینهای مسلمانان بر ضد هجوم کفار است و شما در یکی از این سرزمینهای مهم قرار دارید، پس واجب است که این سرزمین را با آنچه که در توان دارید از یورش کفار حفظ نمایید، همان طوری که بر عشایر ساکن آن نواحی نیز واجب است که از آن سرزمین دفاع نمایند. بر شما فرض است که این امر مهم را ابلاغ نمایی و همچنین لازم است که بدانید هر نوع کمک و پشتیبانی از کفار علیه مسلمین، بر هر مسلمانی حرام است. امید به همت و غیرت شماست که تمامی تلاش و کوشش خود را در دفع کفار به کار بندید و بدان که خداوند شما را علیه دشمنانش تأیید و پیروز خواهد نمود.
۱ محرم ۱۳۳۳ هجری قمری ۲۰ تشرین الثانی ۱۹۱۴ (نوامبر)
سیدمحمدکاظم طباطبایی
۱-۲٫ تلگرام عدهای از مجتهدین به شیخخزعل
از جمله نامههای دیگر که به شیخخزعل نوشته شد تلگرامی از مجتهدین نجف بود که متن فارسی آن ذیلاً خواهد آمد:
ترجمه متن تلگرام تعدادی از مجتهدین در نجف به شیخخزعل حاکم محمره برای دعوت به جهاد
عشار- به وسیله جناب حاجمحمود ملاک به حضرت اجل اکرم سردارارفع دام اقبالهتعالی
به نام آیین محمدی(ص) بر شما واجب است که برخیزی و قیام کنی و همگام با مسلمین در رویارویی با کفار از حدود بصره با مال و جان و هر آنچه توانایی دارید دفاع کنید. این حکم دینی است و هیچ تفاوتی بین ایرانی و عثمانی نمیباشد. با مال و جان خود جهاد کنید تا خداوند شما را یاری کند. این حکم را به همه عشایر ابلاغ کنید و سریعاً ما را از اقدامات خود مطلع کنید.
خادمالشریعهالشیخمحمدحسینالمهدی الاحقر سیدمصطفی الکاشانی
الاقل شیخالشریعه الاصفهانی الاحقر السیدعلی التبریزی
الاحقر آیتاللهزاده مهدی خراسانی
۱ محرم ۱۳۳۳ قمری ۲۰ تشرینالثانی ۱۹۱۴ (نوامبر)
همچنین آیتالله میرزای شیرازی و آیتالله عبدالکریم جزایری که خزعل مقلد او بود، تلگرامهایی با مضمون مشابه به خزعل فرستاده و از او خواستند در برابر هجوم کفار به یاری مسلمانان برخیزد. شیخ خزعل به پیام مراجع تقلید و علما پاسخ مثبت نداد و همچنان در کنار انگلیسیها باقی ماند. البته این فتاوی و نامهها در بین عشایر مؤمن این خطه تأثیر بسیار بسزایی گذاشته و از عوامل مهم تحریک عشایر علیه قوای انگلیس بود.
۲٫ جبهه چپ یا اهواز
در جنگ جهانی اول، ایران به دلیل ضعف بیش از حد دولت مرکزی، قدرت مقابله با تجاوزات خارجی را نداشت و مرکز تاخت و تاز کشورهای روس و انگلیس و عثمانی بود. به تبع آن، اوضاع خوزستان به خاطر نزدیکی به جبهههای نبرد و اعمال نفوذ دو دولت انگلیس و عثمانی بحرانیتر بود. با پیوستن کشور عثمانی به عنوان همپیمان آلمان به صفوف متحدین زبانههای آتش این جنگ جهانسوز به این منطقه استراتژیک نیز کشیده شد.
جبهه اهواز، یکی از جبهههای مهمی بود که در جریان رویارویی قوای عثمانی با نیروهای انگلیسی به وجود آمد. این جبهه به عنوان جبهه جناح چپ عمل میکرد و مرکز عملیات آن، اهواز بود.
۳٫ نقش سیدمحمد طباطبایی یزدی و آیتالله خالصی در این جبهه
سیدمحمد طباطبایی یزدی مجتهدی عادل و مجاهدی باتقوی بود. او سفیر و زبان گویای والد گرامیاش در جبهههای نبرد علیه انگلیس بود. وجود ایشان در جبهه اهواز همگام با سایر علما باعث تهییج و بسیج بیشتر عشایر منطقه خوزستان خاصه بنیطرف و حویزه شد. آنان با تمام وجود در کنار او تا پای جان در جبهه نبرد حضور داشتند. او در تمام نبردهایی که با نیروهای انگلیس در اطراف اهواز رخ داد همپای عشایر بنیطرف شرکت نمود و در تمام مراحل جنگ رهنمودهای فقهی و شرعی را به آنان تذکر میداد. جایگاه علمی و اجتهادی ایشان و داشتن حکم نمایندگی از پدر باعث شد تمام علمای همراه او و بقیه عشایر از او تبعیت کنند. آیتالله خالصی قبل از کاروان علما به بستان رسید. ایشان همانند سیدمحمد نقش بسزایی در تحریک، بسیج و راهنمایی عشایر منطقه داشت.
مجتهدین و علمایی که همراه سیدمحمد طباطبایی یزدی با قشون فوق به کرخه رسیدند، عبارتند از: آیتالله شیخمحمدمهدی خالصی و فرزندش شیخمحمد خالصی، شیخعبدالکریم جزایری و شیخجعفر راضی.
۴٫ قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس
پس از صدور فتاوی جهاد علمای شیعه علیه انگلیس و رسیدن پیام آنان به خوزستان و خبر آمدن علما و نیروهای عثمانی به طرف اهواز، اوضاع داخلی خوزستان بسیار آشفته گردید. روحانیون محلی به رهبری حجتالاسلام سیدعیسی کمالالدین به تبلیغات خود در بین عشایر افزودند. کمالالدین یکی از کسانی بود که نقش بسیار بسزایی در توجیه و تهییج عشایر عرب خوزستان داشت. او با تشکیل جلسات شبانهروزی و هستههای مجاهدین در بین عشایر عرب خوزستان، توانست آنان را علیه انگلیس و شیخخزعل بشوراند.
این مجاهد خستگیناپذیر در انفجارهای لولههای نفت مسیر مسجد سلیمان تأثیر بسزایی داشت. عشایر ستمدیده عرب خوزستان هر کدام به نوبه خود یکی پس از دیگری علیه انگلیس و شیخخزعل قیام نمودند.
۴-۱٫ قیام عشایر باوی
قبیله باوی از عشایر عمده عرب خوزستان است که در مسیر رود کارون و خطوط لولههای نفت در اطراف اهواز استقرار دارند. پس از اعلام فتاوی جهاد علمای شیعه بر ضد انگلیس، عشایر باوی به رهبری شیخ اعنایه بن ماجد و شیوخ طوایف قبیله علیه انگلیس و شیخخزعل قیام کردند. اولین حرکت عشایر باوی بر ضد قوای انگلیسی و شیخخزعل در تاریخ ۵ فوریه برابر با ۱۶ بهمن با انفجار لولههای نفت و کمپهای انگلیسی و غارت یک ایستگاه شرکت نفت و قطع خطوط مخابرات آغاز شد. باویها در دو مرحله با قوای خزعل روبرو شدند و در هر دو مرحله با رشادت و دلاوری به مقابله با آنها پرداختند. بمباران شدید توپخانه انگلیس و تمام شدن مهمات مجاهدین و ایجاد تفرقه توسط خزعل باعث شد مجاهدین باوی عقبنشینی کنند.
۴-۲٫ قیام عشایر زرگان
عشایر زرگان یکی از طوایف بزرگ قبیله باوی هستند که در قسمت شمال شرقی اطراف اهواز ساکنند. زرگانیها همگام با بقیه عشایر عرب خوزستان به پیروی از فتوای علمای شیعه، به رهبری شیخ قسملی (قاسمعلی) علیه شیخخزعل قیام کردند. آنها در یک رویارویی نابرابر با قوای خزعل، شجاعانه و تا آخرین فشنگ به نبرد برخاستند و با تقدیم تعدادی شهید و مجروح، صحنهای از ایثار و دلاوری از خود به یادگار گذاشتند. مجاهدین زرگانی به علت تمام شدن مهمات و برای جلوگیری از تلفات انسانی به دستور شیخقسملی عقبنشینی کردند. مبارزین زرگان پس از عقبنشینی با حرکتهای ایذایی و منفجر کردن لولههای نفت به منافع انگلیس ضربه زدند. پس از پایان جنگ شیخ قسملی، توسط انگلیس و خزعل به سنگاپور و بصره تبعید شد.
۴-۳٫ قیام عشایر کعب فلاحیه (شادگان)
بنیکعب از عشایر مشهور و گسترده خوزستان است، که در شهرهای شادگان، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، هندیجان و اهواز ساکن هستند. آنها مقارن حکومت شاهعباس به جلگه خوزستان آمدند و در جریانات و وقایع تاریخی این منطقه مؤثر بودند. حاکمان کعب بیش از دویست سال در منطقه حکمرانی کردند و در توسعه و آبادانی آن نقش داشتند. شیخسلمان یکی از مقتدرترین حاکمان کعب است که با ناوگان انگلیسی در خلیجفارس جنگهای متعددی داشته و با پیروزی بر آنها اسطوره شکستناپذیری آنها را در خلیجفارس در هم شکست.
قیام عشایر کعب توسط رهبران مذهبی و شیوخ طوایف آلبوغبیش، مجدم، عساکره و بعضی از قبایل خنافره صورت گرفت. با رسیدن پیام فتوای علمای شیعه، سیدجابر موسوی آلبوشوکه که خود سید و روحانی مجتهدی بود، عَلَم عصیان علیه انگلیس و شیخخزعل را برافراشت. بدنبال او تمام سادات و علمای منطقه از قبیل سیدعباس مجاهد و اکثر طوایف ساکن منطقه به تبعیت از ایشان و با حضور گسترده و چشمگیری به این قیام پاسخ مثبت دادند.
قیام مجاهدین کعب، لرزه بر اندام انگلیس و شیخخزعل انداخت و آنها را مضطرب و نگران ساخت. خزعل برای مقابله با این قیام تمام توان و قوای خود را به کار گرفت. در اولین رویارویی مجاهدین کعب با قوای خزعل، در حالی که سیدجابر با پرچم سبز خود همراه با علما و سادات و شیوخ در پیشاپیش همه مجاهدین قرار داشت، در تاریخ ۷ اسفند بر قوای مسلح خزعل پیروز شدند. پس از این پیروزی، منطقه فلاحیه در حدود سه ماه در اختیار مجاهدین قرار گرفت. با عقبنشینی علما و قوای عثمانی از منطقه خوزستان، خزعل در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۲۹۴ شمسی تمام امکانات و تجهیزات و نیروهای خود را از سه جبهه علیه مجاهدین بسیج کرد و با ایجاد اختلاف و تفرقه در بین عشایر کعب توانست مجدداً بر منطقه مسلط شود. نبرد مجاهدین کعب با قوای خزعل و شرح حماسه دلاوریهای آنان به یاد ماندنی است. پس از پایان جنگ، خزعل تمام رهبران مذهبی و شیوخ عشایر کعب را تبعید کرد.
۴-۴٫ قیام عشایر بنیطرف و منطقه دشت آزادگان
بنیطرف از قبایل بزرگ و معروف خوزستان و محل سکونت اصلی آنان در دشت آزادگان و در شهرهای بستان، سوسنگرد، حمیدیه و اهواز است. عشایر دیگر منطقه شامل عشایر حویزه، بنیساله، شرفه و سواری بودند. با رسیدن قوای عثمانی و گروه علما و عشایر بنیلام به اطراف بستان، عشایر بنیطرف مستقر در بستان به رهبری شیوخ خود شیخ عوفی و شیخ عاصی به استقبال آنان شتافتند.
پس از آن، عشایر بنیطرف با سلاحهای ابتدایی، کلیه نیروهای رزمجوی خود را زیر بیرق خود با شعارهای «یلهاوی الجنه امشی اویانه» یعنی: «ای کسی که مشتاق بهشت هستی با ما همگام شو» و «مهضومه الزهرا و تنحانه» یعنی: «حضرت فاطمه زهرا(س) دل شکسته است و از ما یاری میطلبد»، به همراه کاروان به سوی میدانهای نبرد با کفار حرکت کردند.
اولین رویارویی بنیطرف با قوای انگلیس
در سپیدهدم ۳ مارس برابر با ۱۲ اسفند قوای انگلیس به فرماندهی رابینسون، برای بالا بردن روحیه قوای خود و خزعل و جلوگیری از تجمع عثمانیها و عشایر عرب دشت آزادگان، از دو طرف با تجهیزات و توپخانه به اردوگاه عشایر بنیطرف و حویزه در غدیر در ۱۵ کیلومتری اهواز حمله کردند. عشایر بنیطرف در زیر آتش توپخانه انگلیس، با اسلحههای ابتدایی خود با سرعت زیاد از زیر چادرهای خود خارج شده و به جناح راست قوای مهاجم که در خط مقدم قرار داشت حمله بردند. با شکست دشمن در این جناح و محاصره بقیه نیروها، رابینسون دستور عقبنشینی داد. عربها قوای انگلیس را دنبال میکردند و از طرفین به آنها حمله میبردند و گاهی حلقه محاصره را بر آنها تنگتر میکردند؛ تا این که دشمن را تا رودخانه کارون عقب راندند. در این عملیات قوای انگلیس متحمل تلفات جانی و مالی زیادی شدند و عشایر بنیطرف و منطقه تعدادی مجروح و شهید دادند.
دومین رویارویی قوای انگلیس با بنیطرف و عشایر منطقه
در نیمه شب ۲۰ مارس برابر با ۲۹ اسفند قوای انگلیسی و هندی به منظور تنبیه عشایر عرب منطقه که دو روز قبل تعدادی از نیروهای آنها را کشته بودند، با تمام تجهیزات و قوای خود از طریق ارتفاعات کوه منیور که به اردوگاه غدیر مشرف بود، به صورت دو ستون و به طور غافلگیرانه و با حمایت توپخانه انگلیس که در ارتفاعات کوه مستقر بود به چادرهای بنیطرف و عشایر منطقه یورش بردند. عشایر بنیطرف با شنیدن غرش توپخانه دشمن با چابکی و مهارت فوقالعاده در حالیکه فقط اسلحههای سبک و ابتدایی در دست داشتند، با ایجاد کمین در مسیر نیروهای انگلیس و حمله به دو طرف ستونهای دشمن، آنها را به محاصره خود درآوردند. قوای انگلیس با به جا گذاشتن اسلحه و مهمات، خود را به ارتفاعات کوه منیور رساندند و از این طریق مجدداً به پایگاههای خود عقبنشینی کردند. در این عملیات بنیطرف تعداد زیادی شهید و مجروح دادند و انگلیسیها با دادن تلفات جانی، یک توپ و بخشی از اسلحهها و مهمات خود را به جا گذاشتند.
سومین رویارویی قوای انگلیس با نیروهای مشترک اسلامی
در سپیدهدم ۱۸ آوریل برابر با ۲۹ فروردین ۱۲۹۴ نیروهای مشترک علما، عثمانی و عشایر بنیطرف و منطقه به منظور ضربه زدن به قوای انگلیس و تصرف اهواز، با تمام تجهیزات و توان رزمی، با یک نقشه عملیاتی، تمام نیروهای خود را در کنار کوه منیور آرایش دادند. با شلیک توپخانه عثمانیها به مواضع انگلیس که در کوههای اطراف اهواز سنگر گرفته بودند، حمله آغاز شد. در این عملیات عشایر منطقه با پرچمهای خود در صفوف مقدم جبهه قرار گرفته بودند. آنها حمله خود را با شعار «یشهد لی المنیور ابیومی» یعنی: «کوه منیور بر این روز من شاهد و گواه است.» و «الطوب اسرع یومگواری» یعنی: «توپ دشمن سریعتر است یا چوبدستی من»، شروع کردند. این دلیران خوزستان با طی مسافتی طولانی با خواندن یزلههای حماسی و شعارهای دینی، شجاعانه به سنگرهای مستحکم و مسلح نیروهای انگلیس حمله بردند و با دادن شهدای زیاد توانستند مواضع اول و دوم دشمن را پس از وارد کردن تلفات زیاد به تصرف خود درآورده و یکی از توپهای آنها را تصاحب کنند. بعضی از عشایر با پوشیدن کفن و دادن شعار «کلما زاد من الخام عصابه الامی» یعنی: «هرچه از کفن من باقی بماند دستاری برای مادرم میباشد»، در میدان نبرد حاضر شدند. این عملیات دو روز طول کشید، تمام شدن مهمات توپخانه و سلاحهای انفرادی، نداشتن نیروهای جایگزین، طولانی شدن جنگ، عدم پشتیبانی به موقع نیروهای مردمی از طرف قوای عثمانی و گرمای زیاد، مانع پیشروی مجاهدین و تصرف اهواز شد. به همین خاطر فرمانده قوای عثمانی، محمدفاضل پاشا، دستور عقبنشینی داد.
۵٫ تدارک لشکرکشی نیروهای انگلیس به خفاجیه (سوسنگرد)
پیروزی انگلیس در ۱۶ آوریل در جبهه شعیبه و خودکشی فرمانده عثمانی باعث شد قوای عثمانی و عشایر عراق مستقر در غدیر از اهواز به سمت العماره عقبنشینی کنند.
در تاریخ ۲۳ آوریل برابر با ۳ اردیبهشت مقرر شد کلیه نیروهای موجود در اهواز و نیروهای کمکی بصره همگی در اختیار ژنرال گورینج فرمانده سپاه ۱۲ قرار بگیرند، تا عملیات اخراج قوای عثمانی از اهواز و تنبیه عشایر بنیطرف به خاطر پیروی از فتوای علما و اتحاد با عثمانیها و حضور فعال در جبهههای نبرد علیه انگلیس را انجام دهند. در تاریخ ۱۳ می برابر با ۲۳ اردیبهشت تمامی قوای انگلیس تحت فرماندهی ژنرال گورینج در دو ستون به فرماندهی ژنرال لین و ملیس تعقیب قوای عثمانی را تا شهر بستان شروع کردند ولی هیچ اثری از آنها در منطقه پیدا نکردند. در تاریخ ۱۴ می برابر با ۲۴ اردیبهشت ژنرال گورینج به ژنرال ملیس و لین که در راه بودند دستور داد از دو طرف به خفاجیه (سوسنگرد) حمله شود. عشایر بنیطرف با توجه به آرایش نیروهای انگلیس در مقابل دو ستون به دفاع پرداختند. در ساعت ۸ صبح روز ۱۵ می برابر با ۲۵ اردیبهشت ژنرال ملیس عملیات حمله به سوسنگرد را تحت حمایت شدید توپخانه و عبور از رودخانه کرخه شروع کرد. طبق اسناد انگلیسی در حدود ۱۰۰۰ نفر از بنیطرف در عملیات عبور از کرخه مقاومت میکردند. همچنین ۱۰۰۰ نفر دیگر در مقابل ستون لین به دفاع میپرداختند. آتش شدید توپخانه و مسلسلهای نیروی پیاده و به آتش کشیدن خانههای گلی مردم، باعث شد عشایر بنیطرف از اطراف رودخانه عقبنشینی کنند.
۶٫ مقاومت دلیرانه بنیطرف در قلعه شیخعلی بن عباس
تعدادی از نیروهای بنیطرف در تاریخ ۱۵ می، در قلعه معروف به شیخعلی بن عباس که به وسیله دیوارهای ضخیم و محکم مارپیچی حصار شده بود، در برابر نیروهای مسلح انگلیس مقاومت دلیرانهای کردند. وقتی قوای انگلیس نتوانستند آنها را وادار به تسلیم کنند، قلعه را به آتش کشیدند و پس از آن به قلعه هجوم برده و تمامی افراد داخل آن را کشته و ۱۱ نفر را به اسارت گرفتند.
۷٫ یورش وحشیانه به خفاجیه (سوسنگرد) و قتلعام بنیطرف
در ساعت ۸ صبح روز ۱۶ می مطابق با ۲۶ اردیبهشت، با پیوستن نیروهای دو ستون به یکدیگر، ژنرال گورینج فرمان قتلعام عشایر بنیطرف را صادر کرد. مردان و زنان و کودکان و پیران از خانههای خود به سوی نیزارها فرار کرده و شهر خفاجیه و روستاهای اطراف آن خالی از سکنه شد. بازار شهر تعطیل و کسی در خیابانهای آن تردد نمیکرد. نیروهای انگلیسی به کلیه خانههای مردم سوسنگرد و روستاهای اطراف یورش برده و بعضی از آنها را آتش زده و بعضی دیگر را با توپهای خود تخریب کردند. تعداد زیادی از افراد بیگناه در زیر آوارها جان باختند و عدهای نیز در لهیب شعلههای آتش سوختند. آنها حتی به مزارع و کشتزارها و حیوانات اهلی رحم نکردند و هر چه میدیدند طمعه حریق میکردند. ویلسون که خود یکی از دستاندرکاران و حاضران این صحنه فجیع بود، در کتاب خود در بیان این حادثه چنین مینویسد:
… ما در سه روز نخست یعنی ۱۴ و ۱۵ و ۱۶ می سختترین مجازات را بر قبیله بنیطرف که در خفاجیه اقامت داشت، وارد کردیم، ولی هیچگونه نتیجهای دربر نداشت… توپخانه همراه ما در جبهه راست بود و آتش گلولههای خود را در جاهای مخصوص خود میآورد، و آنها را به آتش میکشید. بسیاری از اسبها و گاومیشهای بدبخت که در بیابانها رها بودند، زنده زنده سوختند… ما از یک پتک سنگین برای خرد کردن یک دانه گردو استفاده کردیم، یک عملیات غیرضروری و ناخوشایند… بدون شک خفاجیه با خاک یکسان گردید، و این درسی بود که به راحتی از ذهنها خارج نمیشود.
همچنین ویلسون در بخش دیگری از سخنان خود شجاعت و دلاوری بنیطرف را میستاید و به نابرابر بودن این جنگ اذعان میکند. او میگوید:
… علیرغم همه کشتارهای خشونتآمیز، بنیطرف در برابر یک قدرتی که از نظر داشتن امکانات وسیع توپخانه و مسلسل و نیروی انسانی بر آنان برتری داشت، با چنگ و دندان دلاورانه رزمیدند.
هانس لُرز آلمانی که در جنگ جهانی اول در منطقه حضور داشت، مینویسد:
انگلیسیها با اطمینان از دور بودن چشم ترکها، جهنم را در برابر دیدگان مردم بیچاره عرب مستقر در آن منطقه برپا نمودند و وحشیانهترین عملیات تاریخ را در منطقه فوق پیاده کردند. این عملیات بعدها توسط خود سیاستمداران انگلیس محکوم شد و همگی اعتراف نمودند که انجام این چنین عمل بیشرمانه و غیرانسانی لزومی نداشت و ارتش انگلیس در این زمینه بیش از اندازه زیادهروی نموده است و در این یورش وحشیانه صدها نفر انسان بیگناه در زیر لگدهای سربازان و سم اسبان آنها له و یا در زیر خاکستر آتش مدفون گردید.
پس از ویرانی خفاجیه (سوسنگرد) و قتلعام مردم، شیوخ بنیطرف توسط شیخخزعل به عماره تبعید شدند.
۸ . آثار و نتایج واقعه جهاد و قیام عشایر عرب خوزستان
۸-۱٫ بعد سیاسی
از مهمترین آثار سیاسی واقعه جهاد، ایجاد روحیه مبارزهجویی در عشایر خوزستان علیه شیخخزعل و تضعیف قدرت او و همچنین قیام علیه رضاخان قلدر بود.
الف. تضعیف قدرت شیخخزعل
قیام مردم عرب خوزستان ابهت شیخخزعل را نزد انگلیسیها کاهش داد و به آنان نشان داد برخلاف تصور آنان، خزعل، شیخ تمامی عشایر عرب خوزستان نیست و به تنهایی نمیتواند امنیت سیاسی استان و منافع اقتصادی آنان را تأمین نماید. بنابراین بریتانیا در سیاست خود در قبال خزعل تجدیدنظر کرد و برای محافظت از خطوط لولههای نفت که از مناطق عشایر باوی میگذشت، معاهده و قرارداد جدیدی با آنان منعقد ساخت. شیخخزعل با اصرار زیاد موافقت کرد که پول از طریق شیخحنظل به آنها پرداخت شود تا سلطه او بر آنها باقی بماند.
ب. سرپیچی و عصیان بنیطرف علیه خزعل
عشایر بنیطرف پس از جهاد دست از مبارزه علیه ظلم و ستم نکشیدند و تا سال ۱۳۰۴ شمسی همواره با حکام شیخخزعل در منطقه درگیر بودند. آنها در تاریخ ۱۹ آبان ۱۳۰۴ شمسی علیه شیخخزعل عصیان کرده و قصر شیخخزعل را در حمیدیه به آتش کشیدند.
ج. قیام بنیطرف علیه رضاشاه و تبعید شیوخ
در زمان رضاشاه به علت اعمال سیاست ظالمانه توسط فرماندار نظامی و خلعسلاح و گرفتن مالیات زیاد، عشایر بنیطرف علیه رضاشاه قیام کردند، و پس از درگیریهای متعدد عاقبت با تبعید شیوخ بنیطرف و خانوادههای آنان به تهران و شمال ایران، این قیام فروکش کرد.
۸-۲٫ بعد فرهنگی
الف. رشد و حفظ اعتقادات مذهبی – فرهنگی عشایر
ارتباط معنوی و پیوند عمیق این مردم با مجاهدان و شهیدان این واقعه باعث شد همیشه اهداف آنان در بین این مردم باقی بماند. آنها در تمامی محافل و مجالس خود ایمان، دلیری و از خودگذشتگی شهیدان خود را با صورت قصه و داستان برای همدیگر بازگو میکردند، در نتیجه تمامی این اعمال در رشد و تعمیق اعتقادات مذهبی- فرهنگی مردم و در حفظ شعائر دینی تأثیر بسزایی داشت.
ب. ایستادگی و مقاومت عشایر در برابر واقعه کشف حجاب
عمال رضاشاه برای اجرای برنامه کشف حجاب در منطقه ابتدا میخواستند از طریق تطمیع و تشویق آن را اجرا نمایند، اما چون در این راه موفق نشدند، با اعمال سیاستهای زور و استفاده از شیوه رعب و وحشت و خشونت تصمیم گرفتند آن را به اجرا درآورند. مأموران در خیابانها دشداشه که لباس سنتی و محلی مردان بود را از تنه با قیچی میبریدند و چفیه را از سر آنان میکشیدند. همچنین پوشش زنان را که شامل عبای محلی و شیله (روسری) بود با زور از سر زنان برمیداشتند و آن را پاره میکردند و گاهی زنان را کتک میزدند. این امر منجر به درگیریهای متعدد و مسلحانه بین مردم و رژیم ستمشاهی شد.
پیوست شماره ۱: متن اعلامیه جهاد مفتی عثمانی
(۵ صفحه)
پیوست شماره ۲: استفتاء از علما و جوابیه مجتهدین
پیوست شماره ۳: متن عربی فتوای جهاد مجتهدین کاظمین
پیوست شماره ۴: متن فتاوی جهاد مجتهدین عظام
پیوست شماره ۵: متن اوامر شریفه مجتهدین عظام
پیوست شماره ۶: منشور حجج اسلام
(۱ صفحه)
پیوست شماره ۷: نامههای عربی آیتالله طباطبایی
به فرزند خود سیدمحمد یزدی و آقای علی قزوینی
فهرست منابع و مآخذ
منابع فارسی
– انصاری، مصطفی، تاریخ خوزستان ۱۹۲۵-۱۸۷۸، ترجمه محمد جواهر، چاپ دوم، ص ۴۰، ۱۳۹، نشر شادگان.
– رجبی، محمدحسن، رسایل و فتاوی جهادی.
– الجبیر، الصباح السالم، امارات، خلیجفارس و مسئله نفت، ترجمه علی بیگدلی، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل، شهریور ۱۳۶۸٫
– سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظمالیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته.
– خالصیزاده، محمد، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
– سترانگ، ویلیام تئودور، حکومت شیخخزعل بن جابر و سرکوب شیخنشین خوزستان، ترجمه صفاءالدین تبرائیان، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر.
– شیخالاسلامی، جواد، علل افزایش نفوذ سیاسی روس و انگلیس در ایران عصر قاجار.
– صادقی طهرانی، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق و نقش علما و مجاهدین اسلام، انتشارات دارالفکر قم.
– کرزن، لرد، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، جلد دوم، ۱۳۵۰-۱۳۴۹٫
– کسروی، احمد، تاریخ پانصدساله خوزستان، انتشارات تهران، گام ۱۳۵۶٫
– مابرلی، جیمز، عملیات در ایران (جنگ جهانی اول ۱۹۱۴)، ترجمه کاوه بیات، مؤسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۶۹٫
– نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی عراق، انتشارات امیرکبیر.
– نظام مافی، رضاقلی، کتاب سبز، وزارت خارجه، مجموعه متون و اسناد تاریخی، چاپ اول، نشر تاریخ ایران، پاییز ۱۳۶۳٫
– ویلسون، آرنولد، سفرنامه ویلسون، ترجمه حسین سعادت نوری، تهران، وحید، ۱۳۶۳٫
– علیمردانی، علیاکبر، رویکرد بریتانیا به شیخخزعل و رضاخان، دانشگاه شهید بهشتی.
روزنامهها
– روزنامه چهرهنما، شماره ۳۰، ۶ جمادیالاول ۱۳۳۳٫
– روزنامه خاور، شماره ۱۳، سال نخستین، ۲۱ محرم ۱۳۳۳، حکم جهاد آیتالله سیدکاظم یزدی.
– روزنامه خاور، شماره ۱۴، سال نخستین، ربیعالاول ۱۳۳۳، فتاوی علما.
– روزنامه خاور، شماره ۱۶، سال نخستین، ۴ ربیعالاول ۱۳۳۳، فتاوی شریفه جمیع مجتهدین عظام.
– روزنامه خاور، شماره ۲۴، سال نخستین، ۴ ربیعالآخر ۱۳۳۳، منشور حجج اسلام.
مجلات، نشریات
– مجله آفاق، شماره ۱۸، سال سوم، ۱۹۷۸، تصویر فتاوی علمای شیعه در سال ۱۹۱۴٫
منابع عربی
– بیل، المس، فصول من تاریخ العراق القریب، ترجمه: جعفر الخیاط، بغداد.
– بیل، المس، مذاکرات اطلس بین الجاسوسه البریطانیه، ابان الثورهالعشرین تقریب و تعلیق، ترجمه: جعفر الخیاط، بغداد.
– الحسینی، عبدالرزاق، العراق فی دور الاحتلال و الانتداب، جلد اول.
– الحسینی، تاریخ العراق السیاسی الحدیث، لبنان صیدا، مطبعه العرفان، ۱۳۶۷ ه ق.
– الحلو، علی نعمه، الاحواز، النجف مطبعه الغری، ۱۹۷۱٫
– خزعل، حسین خلف، تاریخ الکویت السیاسی، جلدالاول الی الخامس، دار مکتبه الهلال.
– الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخ الحرکه الاسلامیه فیالعراق، بیروت ۱۹۸۵٫
– العزاوی، عباس، تاریخ العراق بینالتحلالین، جلد ۸، شرکت التاره و الطباعه المحدوده، ۱۳۷۵ ه ق.
– العسکری، تحسین، مذاکراتی عن الثوره العربیه الکبری، جلد الاول، مطبعه العهد، بغداد، ۱۳۴۵ ه ق.
– عمر نظمی، و میض جمال، ثوره ۱۹۲۰، الجذور السیاسیه و الفکریه والاجتماعیه الحرکه الاستقلالیه فیالعراق، طبع بغداد.
– کمالالدین، سیدمحمدعلی، الثوره العربیه الکبری، منشورات دارالبیان، سنه ۱۹۷۱٫
– المزهر آل فرعون، فریق، الحقایق الناصعه فی الثوره العراقیه، سنه ۱۹۲۰ و نتائجها، بغداد.
– الوردی، علی حسین، لمحات اجتماعیه من تاریخ العراق الحدیث.
– النجار، مصطفی عبدالقادر، التاریخ السیاسی لاماره عربستان، ۱۹۲۵-۱۸۹۷٫
– ویلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بینالنهرین ۱۹۱۷-۱۹۱۴، ترجمه فؤاد جمیل، بغداد، ۱۹۶۹ میلادی.
– الیاسری، عبدالشهید، البطوله فی ثورهالعشرین العراق ۱۹۲۰، النجف ۱۹۶۷٫
– نفیسی، عبدالله فهد، دورالشیعه فی تطور العراق الحدیث، دارالنهار للنشر ۱۹۸۶٫
– مؤسسه الدراسه الاسلامیه، العراق فیالماضی والحاضر والمستقبل، اعداد مؤسسه الدراسه الاسلامیه، بیروت- لبنان، مؤسسه الفکرالاسلامی.
منابع انگلیسی
– Ansari. M. The History of Khuzistan 1848-1925 In Provincial. Autonomy And Change. Unpublished ph. D. Dissertation. University August. 1974.
– Moberly, F. J. History of The Great War Based on Oficial Documents: The Campaign In Mesopotamia Belfast: H, M. Stationery Office 1927 Vois. 1.
– Strunk. W. T. The Reign of The Sheykh Khazsi Ibn Jabir And The Supression of The Principality of arabistan: A study In British Imperialism In Southwestern Iran 1894-1925 Unpublished ph. D. Dissertation, Indiana University August 1977.
– Wilson A. T. Loyalties. Mesopotamia 1914-1917: Apersonal and Historical Record London: Oxford University Press, 1930.
– Wilson A. T. Southwest Persia: A Political Officer, S. Dary, 1907-1914 London: Oxford University Press, 1914.
فهرست اسناد
– فتوای شیعه شیخالاسلام خیری افندی.
– متن اعلامیه جهاد، شیخالاسلام خیری و ۹ قاضی عسکر.
– متن استفتاء از علمای شیعه.
– فتوای جهاد به وسیله مجتهدین شیعه مقیم کاظمین.
– فتوای جهاد مرجع تقلید آیتالله محمدکاظم طباطبایی.
– فتوای جهاد آیتالله محمدتقی شیرازی.
– فتوای جهاد آیتالله شیخالشریعه اصفهانی.
– فتوای جهاد آیتالله سیدمصطفی کاشانی.
– فتوای جهاد جمیع مجتهدین عظام.
– منشور حججالاسلام، کاشانی؛ اصفهانی؛ علی تبریزی.
– فتاوی آیتالله سیدکاظم یزدی به عشایر عفک.
– فتاوی آیتالله سیدکاظم یزدی به نمایندهاش در کوفه.
– استفتاء از علمای اسلام.
– اجوبه شریفه مجتهدین کرام.
– متن تلگراف وزارت خارجه ایران به سفارت انگلیس، ذیالحجه ۱۳۳۳٫
– متن تلگراف مرجع بزرگ شیعه سیدکاظم طباطبایی به شیخخزعل.
– متن تلگراف تعدادی از مجتهدین در نجف به شیخخزعل.
– مراسله سفارت کبرای عثمانی به وزارت خارجه، ربیعالثانی ۱۳۳۳٫
پانوشتها
۱٫ کارشناس ارشد تاریخ، دانشگاه شهید بهشتی.
۲٫ . الحسینی، عبدالرزاق، تاریخ العراق السیاسی الحدیث، ص ۴۶، لبنان صیدا، ۱۳۶۷٫
۳٫ . بیگدلی، دکتر علی، تاریخ سیاسی – اقتصادی عراق، ص ۱۵، مؤسسه مطالعات و انتشارات تاریخی میراث ملل، چاپ اول، ۱۳۶۸٫
۴٫ . الحسینی، عبدالرزاق، تاریخ العراق السیاسی الحدیث، ص ۴۸٫
۵٫ . همان منبع، صص ۶۳-۴۶٫
۶٫ . الحسینی، عبدالرزاق، تاریخ العراق السیاسی الحدیث، صص ۶۳-۴۶٫
۷٫ . مؤسسه الدراسه الاسلامیه، العراق فیالماضی و الحاضر و المستقبل، ص ۲۳٫
۸٫ . همان منبع، ص ۲۴٫
۹٫ . Strunk- The Reign of the Sheykh Ibn Jabir. P. 281.
۱۰٫ ویلسون، ولاء بلاد ما بینالنهرین، ص ۳۲٫
۱۱٫ . همان منبع، ص ۳۴، سند نمره ۶۸، مراسله سفارت انگلیس به وزارت خارجه ایران، مورخ ۲۰ ذیالحجه ۱۳۳۲ والتر تانلی.
۱۲٫ . Strunk- The Reign of the Sheykh Ibn Jabir.p 282.
۱۳٫ Cox to Government of India. Tel. October. 24. 1914 F. O. 371/2142.
۱۴٫ ویلسون، ولاء بلاد ما بینالنهرین، ص ۳۲٫
۱۵٫ . العزاوی، عباس، تاریخ العراق بین الاحتلالین، جلد ۸، ص ۲۶۰-۱٫
۱۶٫ . ویلسون، ولاء بلاد ما بینالنهرین، ص ۳۷، نعمه حلو، علی – الاهواز، ص ۱۴۸٫
۱۷٫ . لطفی، نقی، مقاله «اعلان جهاد امپراطوری عثمانی در سال میلادی ۱۹۱۴» مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی مشهد، صص ۹۰-۸۹، شماره اول، سال ۱۶، این مقاله با ویژگیهای زیر به چاپ رسید:
۱۸٫ Geoffrey Lewis “The Ottoman Proclamation of Jihad in 1914” The Islamic Quarterly: AR: Euiew of Islamic Culture: XIX: No 3+4.
۱۹٫ . لطفی، نقی، مقاله «اعلان جهاد امپراطوری عثمانی در سال میلادی ۱۹۱۴» صص ۹۰-۸۹٫
۲۰٫ . سوره توبه، آیه ۴۱٫
۲۱٫ . لطفی، نقی، مقاله «اعلان جهاد امپراطوری عثمانی در سال میلادی ۱۹۱۴» صص ۹۵-۹۴٫
۲۲٫ . پیوست شماره ۱، متن فتوای مفتی شیخالاسلام خیری.
۲۳٫ . لطفی، نقی، مقاله «اعلان جهاد امپراطوری عثمانی» صص ۱۰۷-۹۷٫
۲۴٫ . الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخالحرکه الاسلامیه فیالعراق، ص ۱۶۳، بیروت ۱۹۸۵٫
۲۵٫ . نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، صص ۶۹-۶۸٫
۲۶٫ . الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخالحرکه الاسلامیه فیالعراق، ص ۱۶۴٫
۲۷٫ . صادقی طهرانی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی، ۱۹۲۰، عراق و نقش علما و مجاهدین اسلام، ص ۹، انتشارات دارالفکر، قم.
۲۸٫ . روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۱۶، ص ۲، پیوست شماره ۲، متن استفتاء از علما و جوابیه مجتهدین.
۲۹٫ . روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۱۳، ۲۱ محرم ۱۳۳۳ هجری قمری.
۳۰٫ . روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۱۶، ۴ ربیعالاول ۱۳۳۳ قمری، ص ۴، پیوست شماره ۴، متن اوامر شریفه مجتهدین عظام.
۳۱٫ . حسینی، احمد، الامام الثائر السیدمهدی الحیدری، ص ۳۰، طبع نجف ۱۹۶۷ میلادی، روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۱۹، ۴ ربیعالاول، ۱۳۳۳ هجری قمری، ص ۲٫
۳۲٫ . الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخالحرکهالاسلامیه فیالعراق، ص ۱۶۷٫
۳۳٫ . الوردی، علی، لمحات اجتماعیه من تاریخالعراق و الحدیث، الجزء الرابع، ص ۱۳۰٫
۳۴٫ . خالصیزاده، محمد، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، صص ۱۷۴-۱۱۹، برای شناخت حضور دلاورانه و خالصانه آیتالله خالصی در واقعه جهاد به این کتاب مراجعه نمایید.
۳۵٫ . روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۱۲، ۱۴ محرم ۱۳۳۳ قمری، ص ۱، پیوست شماره ۳، متن عربی فتوای مجتهدین کاظمین.
۳۶٫ . همان منبع.
۳۷٫ . الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخالحرکه الاسلامیه فیالعراق، ص ۱۶۵، نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص ۷۳٫
۳۸٫ . روزنامه خاور، سال نخستین، شماره ۲۴، ۱۰ ربیعالآخر ۱۳۳۳ هجری قمری، پیوست شماره ۵٫
۳۹٫ . روزنامه خاور، شماره ۱۹، ص ۲، علاوه بر فتوای فوق فتوای دیگری صادر کرد.
۴۰٫ . صادقی طهرانی، محمد، نگاهی به تاریخ انقلاب اسلامی ۱۹۲۰ عراق، ص ۱۲٫
۴۱٫ . حیدری، محسن، حماسه جاوید، به نقل از مقاله علی ابوالحسنی «آیتالله طباطبایی مرد جهاد و اجتهاد»، صص ۱۸۴-۱۷۲٫ اصل سند در اختیار نوه آیتالله طباطبایی به نام عبدالعزیز طباطبایی است.
۴۲٫ . سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، صص ۶۳۹-۵۴۳، برای اطلاع از محتوای این فتاوی به کتاب فوقالذکر مراجعه فرمایید.
۴۳٫ . همان منبع، ص ۵۴۹٫
۴۴٫ . الرهیمی، عبدالحلیم، تاریخالحرکه الاسلامیه فیالعراق، صص ۱۶۶-۱۶۵٫
۴۵٫ . نامههای عربی آیتالله طباطبایی به فرزند خود سیدمحمد یزدی و آقای علی قزوینی به پیوست میباشد. (پیوست شماره ۶)
۴۶٫ . مجله آفاق عربیه، شماره ۱۸، سال سوم، ۱۹۷۸٫
۴۷٫ . همان منبع.
۴۸٫ . همان منبع، صص ۷۴-۷۳٫
۴۹٫ . الوردی، علی، لمحات اجتماعیه، ص ۱۳۷/ (op.cit) Moberly vo11.p162
۵۰٫ . سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، صص ۲۴۵-۲۳۹، حسینی، احمد، الامامالثائر، صص ۴۴-۴۳/ الوردی، علی، لمحات اجتماعیه، ص ۱۳۹٫
۵۱٫ . نفیسی، عبدالله فهد، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص ۷۳٫
۵۲٫ . نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص ۷۴، ویلسون، آرنولد، ولاء بلاد ما بینالنهرین، صص ۷۷-۷۶٫
۵۳٫ . نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، صص ۷۶-۷۵٫
۵۴٫ . جمال عمر نظمی، ومیض، ثوره ۱۹۲۰، ص ۱۲۶٫
۵۵٫ . عبدالرشید، عبدالعزیز، تاریخالکویت، صص ۲۰۳-۲۰۲، دار مکتبه الخیاط، بیروت ۱۹۷۸٫
۵۶٫ . نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، ص ۷۵٫
۵۷٫ . نفیسی، نهضت شیعیان در انقلاب اسلامی، صص ۸۲-۸۰٫
۵۸٫ . نفیسی، عبدالله فهد، دورالشیعه فیتطور العراق السیاسی الحدیث، ص ۷۰٫ ویلسون، ولاء بلاد ما بینالنهرین، ص ۳۴٫
۵۹٫ . سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، ص ۵۴۵٫
۶۰٫ . معزالسلطنه، لقب خزعل بود که دولت مرکزی ایران به او داده بود؛ رجال ایران، مطابق رسوم دولتی و درباری ایران، هر یک دارای لقبی بودند.
۶۱٫ . یکی دیگر از القابی که از سوی دولت ایران به خزعل داده شده بود.
۶۲٫ . سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، ص ۲۵۲/ رجبی، محمدحسن، رسائل و فتاوی جهادی، ص ۳۱۱٫
۶۳٫ . برای اطلاع بیشتر از این آمادگیها به کتاب زیر مراجعه نمایید.
۶۴٫ Strunk- William Theodor-The Reign of the Sheykh Ibn Jabir and the Supperssion of the Principality a Study in British Imperialism in South Western Iran 1897-1925 p. 268 India university. P.h.d 1972.
۶۵٫ . سلمان الجبوری، کامل، السیدمحمدکاظم الیزدی سیرته و اضواء علی مرجعیته، صص ۵۰۹-۵۰۶٫
۶۶٫ . محمد خالصیزاده، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، ص ۱۴۰٫
۶۷٫ . The Persian Gulf Administration Reports 1873-1947. vol, vii 1912-1920p. 35
۶۸٫ . Administration Reports for Year 1915-p. 35.
۶۹٫ . الحلو، علی نعمه، الاحواز، ص ۱۵۲، نقل از کتاب المس بیل، ص ۱۰٫
۷۰٫ . برای شناخت دقیق و مشروح قیام عشایر باوی به کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس، تألیف نگارنده که آماده چاپ است مراجعه فرمایید. فصل چهارم، قیام عشایر باوی.
۷۱٫ . مشروح قیام عشایر زرگان در کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس تألیف نگارنده به تفصیل آمده است.
۷۲٫ . برای آگاهی از تاریخ کعب به این منابع مراجعه فرمایید: الشویکی، علوان بن عبدالله، کتاب خطی تاریخ کعب/ سداوی، علیرضا، تاریخ بنیکعب/ کسروی، احمد، تاریخ پانصدساله خوزستان، قیم، عبدالنبی، نقدی بر تاریخ پانصد ساله خوزستان، سیادت، موسی، تاریخ جغرافیای عرب خوزستان، انصاری، مصطفی، تاریخ خوزستان.
۷۳٫ . شرح مفصل قیام عشایر کعب و رویارویی آنها با قوای خزعل در کتاب قیام عشایر عرب خوزستان علیه انگلیس تألیف نگارنده به تفصیل آمده است.
۷۴٫ . نقل از مصاحبه مرحوم شیخ شبیب سبهانی یکی از بانفوذترین شیوخ بنیطرف.
۷۵٫ . نقل از مصاحبه مرحوم شیخشبیب و شیخعیسی منشداوی.
۷۶٫ . Moberly- The Campaign In Mesopotamia- p 184-185.
۷۷٫ Strunk- The Reign of The Sheykh Ibn Jabir-p 294.
۷۸٫ ویلسون، ولاء بلاد ما بینالنهرین، صص ۶۹-۶۵٫
۷۹٫ . محمد خالصیزاده، سردار اسلام، مترجم امیر سلمانی رحیمی، صص ۸ و ۱۴۴٫
۸۰٫ Luhrs, Hans- Gegenfpieler Des Oberften Laurence Vorhut S. 87-95.
۸۱٫ . نقل از مصاحبه مرحوم شیخ شبیب سبهانی و سیدعباس موسوی، Lurs, hans-s.95-104 برای شناخت نحوه عملیات عشایر منطقه با تکیه بر اسناد معتبر داخلی و خارجی و نقشههای جنگی به کتاب قیام عشایر عرب خوزستان تألیف نگارنده مراجعه فرمایید.
۸۲٫ . Candler. The Long Road to Baghdad. Volum. 1 P. 243.
۸۳٫ . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 230.
۸۴٫ . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 223-31.
۸۵٫ . ویلسون، ولاء بلد ما بینالنهرین، صص ۹۵-۹۳٫
۸۶٫ . Moberly-The Campaign In Mesopotamia-p. 223-31.
۸۷٫ . سترانگ، ویلیان تئودور، حکومت شیخخزعل بن جابر، صص ۲۵۸-۲۵۶٫
۸۸٫ . حسین خلف الشیخ خزعل، تاریخ السیاسی الکویت، تمرد قبیله بنیطر، نوبخت، تاریخ سرداری پهلوی، تهران، انتشارات مجلس شورای ملی، ۱۳۴۲، ص ۶۰٫
۸۹٫ . تحقیقات محلی، نقل از مرحوم شیخکشکول طرفی که خود جزو تبعیدشدگان بود.
۹۰٫ . تحقیقات محلی، مصاحبه با حاجمحمد فرزند ونی عبدالخانی (اسدی)، مصاحبهکننده نگارنده میباشد.