Print Friendly, PDF & Email

استکبارستیزی

 

از تولی و تبری در فقه شیعه تا استکبار ستیزی در اندیشه امام خمینی

 

 

از میان فقهای شیعه، امام خمینی(ره) نخستین فقیه شیعی است که موفق به کسب قدرت سیاسی و تشکیل دولت شده است. آموزه های فقهی_دینی به عنوان خاستگاه فکری امام تاثیر ویژه ای در شکل گیری سیاست خارجی او داشته است.

برای فهم درست و دقیق مواضع وی در خصوص سیاست خارجی او باید کمی به عقب تر و به ریشه های اندیشه ای او بازگردیم. یکی از قواعد فقهی جدی در اسلام در خصوص مواجهه با “غیر” تولی و تبری است. تولی و تبری از مفاهیم بنیادی اندیشه سیاست خارجی امام خمینی نیز به حساب می آید. رویکردهای “روابط برادرانه با کشورهای اسلامی، روابط خصمانه با کشورهای متخاصم و سلطه طلب، برائت از مشکرین، فتوای قتل سلمان رشدی، و شعار محو اسرائیل” و به طور کلی اندیشه ی مبارزه با شرک و کفر در سراسر عالم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از پیامدهای طبیعی این قاعده فقهی است. هرچند که ادبیات و جسارت امام خمینی در طرح و تئوریزه کردن آن در جامعه اسلامی خود جایگاه به سزایی دارد.

خداوند در آیاتی از کلام الله مجید به صراحت به تبری جستن از دشمنان حکم می دهد که برای نمونه به چند آیه در اینجا اشاره می کنیم :

سوره ممتحنه ایه ۱۳: پیروی نکنید و والی قرار ندهید کسانی را که خدای تعالی بر آنها غضب کرده است.

سوره مجادله آیه ۲۲: هرگز چنین نخواهید یافت، مردمی که ایمان به خدا و روز قیامت آورده اند، دوستی با دشمنان خدا و رسول کنند، هرچند آن دشمنان، پدران و پسران و یا برادران و یا خویشاوندان انها باشند. این مردم پایدارند، خدا بر دلهایشان نور ایمان را نوشته و به روح قدس الهی ان ها را موید و منصور گردانیده و انان را در قیامت و به بهشتی داخل کند که نهر ها زیر درختانش جاری است و جاودان در ان جا از نعمت های الهی بهره مند هستند و خدا از آنها خشنود و آن ها هم از خدا خوشنودند. اینان به حقیقت حزب خدا هستند.

حضرت صادق می فرماید : هرکس کافری را دوست بدارد، پس او کافر است. آیات فوق و بسیاری از آیات دیگر در کلام الله مجید و روایاتی که در تفسیر این آیات آمده است گواه چیزی نیست مگر یک اصل اصیل و آن هم تعیین موضع نسبت به معاندین و مشرکین. برای روشن شدن بحث ابتدا تعریف کوتاهی از تولی و تبری ارائه می دهیم.

تولی

تولی با واژه ولی، ولا، ولایت و مولی هم خانواده است. معنای اصلی این واژه قرار گرفتن چیزی در کنار چیز دیگر است. آنچه از تدبر در آیات و روایات به دست می آید وجود دو نوع ولایت مثبت و منفی از نظر اسلام است.

مثبت و منفی به این معنی که، مسلمانان ماموریت دارند نوعی ولا را نپذیرند و از طرف دیگر دعوت شده اند که ولا دیگری را دارا باشند. پس به طور کلی تولی به معنای پذیرش ولایت است.

تبری

به معنای دوری جستن از یک چیز و حالت و بری بودن از شی مخصوص است. در فرهنگ مذهبی و عقیدتی اسلام، منظور از آن کینه داشتن نسبت به دشمنان خدا و پیامبران و دشمنان ملائکه الله و ائمه مومنین و دوری جستن از آنان است.

جهت گیری توحیدی اندیشه سیاسی امام خمینی دشمنی با اسرائیل را در راستای دشمنی با کفاری می داند که مومنان را از خانه و کاشانه خود بیرون رانده اند. دشمنی با نظام های حاکمی که با اسرائیل و آمریکا، ولایت و دوستی داشته باشد را برگزیده است. به طور کلی برائت از مشرکین و منافقین را در سطح جهانی تعریف میکند. لازمه آن را حضور در یک مبارزه ی دائمی می دانند. و در واقع مساله او وی مبارزه با امریکا به عنوان یک کشور نیست بلکه به گفته خودشان : * این نزاع و مبارزه ای که الآن بین کفر و اسلام است، این منازعه بین ما و آمریکا نیست، بین اسلام است و کفر. و آمریکا و اسرائیل و عربستان و همه ی متحدینشان نماد این کفر جهانی هستند.

حضرت امیر در نهج البلاغه می فرمایند: ” کونوا للظالم خصما و للمظلوم عوناً ” یعنی دشمن ستمگران باشید و طرفدار مظلومان.

مبارزه که یکی از مفاهیم اصلی و کلیدی در اندیشه امام خمینی است ذیل همین اصل فقهی یعنی تبری تعریف می شود

امام وقتی وارد مرحله مبارزه با کفر می شود صلح میان اسلام و کفر را بی معنا می داند. باور عمیق امام به حقانیت جمهوری اسلامی ایران، او را در دفاع از انقلاب ملت ایران راسخ تر می کرد. بنا به همین اعتقاد هم جمهوری اسلامی در برابر همه قدرت ها ایستاده است. سلطه گران عالم نیز با این جمهوری، از آنجایی که برنامه اش پیاده کردن اسلام است و اسلام برای جلوگیری از ظلم و ستم و تعدی و چپاول آمده است، مخالف اند و نزاع دقیقا از همین نقطه آغاز می شود. ستیزه جویی امام با ابر قدرت ها بر اساس مواجهه آشتی ناپذیر اسلام و کفر و الگو پذیری از جنگ های رهایی بخش پیامبر با کفار جزیره العرب است.

با رویکرد فقهی– دینی حاکم بر اندیشه امام، آمریکا شیطان بزرگ، دشمن اسلام و ملل محروم و مستضعف جهان و دشمن ملت ایران است. اشغال سفارت امریکا به دست دانشجویان پیرو خط امام و حمایت قاطع امام خمینی از این اقدام، گامی دیگر از این اقدام ستیزه جویانه امام با آمریکا بود. وقتی امریکا با پذیرش تحقیر و شکست ابر قدرتی خود، اعلان قطع رابطه با ایران نمود، امام از این قطع رابطه استقبال کرد و گفت:

” آمریکا دشمن ما است، ما اگر محتاج به او باشیم برای ما سر شکستگی دارد. رابطه ما رابطه یک ظالم با یک مظلوم است…” جلد۱۰ –ص۱۶۷

یا در جای دیگری که می گویند: ایران باید تا قطع تمام وابستگی های سیاسی – نظامی – اقتصادی و فرهنگی خود از امریکا به مبارزات قاطع خود علیه این جهانخواران بی رحم ادامه دهد _(صحیفه – جلد ۱۲- ص۱۴۷)

امام خمینی بر آشتی ناپذیری ایران و آمریکا، حتی اگر به قیمت فنای ایران باشد، تاکید می کند. که : ایران دستش را پیش آمریکا ان شالله تا ابد دراز نمی کند، ولو اینکه فانی شود. آنها گمان می کنند ما برای فرض کنید – یک نفت و یا برای چیزی تسلیم آمریکا می شویم، در صورتی که نه، ما تا فنای خودمان تسلیم دیگر نمی شویم…. آمریکا هم در جاهای دیگر – افغانستان – ویتنام و… امتحان خود را پس داده است… ( صحیفه امام خمینی جلد ۱۸ – ص۱۴۰)

رویکرد آمریکا ستیزی در اندیشه امام خمینی، فقط و فقط با فرض نبرد دائم حق و باطل، قابل تیین است. همین مظلومیت ملل مستضعف جهان و ظلم ابر قدرت قرن و ندای مبارزه جویانه ملت ایران در مقابل امریکا، ایران را به کانون محاسبات جهانی تبدیل کرده است.
استکبارستیزی

مبارزه بااستکبارجهانی

 

اصول مبارزه امام با استکبار جهانی

یکی از مشخصه های اندیشه سیاسی امام خمینی ، تلاش برای آشنا نمودن مسئولین و دولتمردان نظام اسلامی با مفاهیم قرآنی- اسلامی بود که واژه استکبار نیز از جمله همین موارد بوده است.

یکی از نتایج و فواید حرکت و مبارزه امام خمینی را در انتخاب روز ۱۳ آبان به عنوان « روز مبارزه با استکبار جهانی» مشاهده می کنیم . در چنین روزی حضرت امام (ره) به دلیل مقابله علیه سیاست های سلطه جویانه آمریکا که در رأس قدرت های استکباری و نقطه شروع هر فعالیت مستکبرانه می باشد، از ایران به ترکیه و سپس به نجف تبعید شد.

با توجه به نامگذاری ۱۳آبان به عنوان روز مبارزه با استکبار جهانی که در ادامه تفکر و اندیشه سیاسی حضرت امام خمینی است ، آشنایی با اصول و دیدگاه های امام (ره) برای جوانان لازم است.

– تلاش برای نابودی مستکبران و دستیابی به وراثت زمین

اولین اصلی که حضرت امام (ره) در تعیین خط مشی مبارزه با استکبار ، مطرح می کند این است که تا زمانی که قدرت های مستکبر جهان از بین نروند، محال است که انسان ها به صلح و آرامش ، سعادت و امنیت و وراثت زمین دست یافته و به حقوق الهی خود برسند : « سلامت و صلح جهان بسته به انقراض مستکبرین است و تا این سلطه طلبان بی فرهنگ در زمین هستند، مستضعفین به ارث خود که خدای تعالی به آنها عنایت فرموده است نمی رسند»

این موضع امام ، برخاسته از تعالیم قرآن است که وراثت و پیشوایی زمین را در اثر غلبه و پیروزی مستضعفین امکان پذیر دانسته و بشارت آن را به انسان ها داده است : « ونرید ان نمن علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثین ؛ و ما اینگونه اراده کرده ایم تا ملل صالح و به استضعاف درآمده را در زمین به پیشوایی و حاکمیت و وراثت برسانیم .»

بی تردید حاکمیت محرومان و انقراض مستکبران ، تابع تحول مردم و مبارزه عملی با قدرت های استعماری جهان می باشد و این سنت الهی است که تا ملت ها به ایجاد تغییر در خود و تلاش و مبارزه برای حاکمیت و وراثت در زمین اهمیت ندهند، خداوند متعال اراده پیشوایی و حکومت به آنان را نخواهد کرد :«ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم ؛ خداوند اراده تغییر و تحول و تحرک در سرنوشت ملتی را نمی کند مگر آن که ملت ها خود به تغییر وضع خود برخیزند»

قرآن کریم درباره سرنوشت گروهی از مستضعفین که به مبارزه علیه مستکبرین نپرداخته و در محیط کفر و ظلم تسلیم شده اند می فرماید : « کسانی را که فرشتگان مرگ، قبض روح می کنند در حالی که به نفس خویش ستمکار بوده اند از اینان می پرسند : در امر دین چه وضعی داشتید و دوران عمر را چگونه گذراندید آنان پاسخ می دهند ما در زمین مستضعف بودیم و از خود اراده و اختیاری نداشتیم . فرشتگان می گویند مگر زمین خدا وسیع و گسترده نبود تا در آن مهاجرت کنید و خود را از منطقه شرک و کفر خارج سازید »

– مبارزه با همه مستکبران جهان

 امام خمینی یکی دیگر از اصول مبارزه با استکبار جهانی را اینگونه اعلام می کند :« ما اگر چنانچه قدرت داشته باشیم تمام مستکبرین را از بین خواهیم برد.»

این اندیشه  نیز از مبانی قرآنی و تعالیم مربوط به مبارزه با شرک و نفاق در هر زمان نشأت می گیرد. خداوند در قرآن کریم خطاب به جبهه توحید می فرماید: «فقاتلوا ائمه الکفر ؛ با پیشوایان و رهبران کفر جهانی بجنگید.»

امام خمینی از ابتدای نهضت ، به مبارزه با ریشه استکبار معتقد بود و با عمل به همین روش و با تاییدات الهی به پیروزی رسید.

– استمرار مبارزه

از نگاه دقیق و عمیق امام خمینی به تداوم مبارزه با استکبار جهانی ، می توان به عنوان سومین اصل نام برد.

حضرت امام درخصوص این کار زیربنایی با صراحت و قاطعیت اعلام کرد : « تا شرک و کفر هست مبارزه هست و تا مبارزه هست ما هستیم .»

این اصل نیز همانند دو اصل پیشین از تعالیم سیاسی قرآن سرچشمه گرفته است. قرآن نیز تداوم جهاد تا از بین رفتن و ریشه کن شدن فتنه در زمین را مطرح می کند: « قاتلوهم حتی لاتکون فتنه ؛ با کفر و شرک و نفاق مبارزه کنید تا دیگر فتنه ای نباشد. »

به این ترتیب سه اصل محوری حضرت امام خمینی (ره) برای مبارزه با استکبار جهانی ، نه تنها ملت مسلمان ایران، بلکه سرزمین های مسلمان نشین و همه ملل محروم در سراسر دنیا را به جهاد و مبارزه فرامی خواند تا به این وسیله از پیشرفت و نفوذ دنیای استکبار جلوگیری شود.

امروزه در جهان شاهد هستیم آمریکای جنایتکار در رأس اقدامات استکباری جهان و در نقش رهبری و ساماندهی تمام تحرکات علیه ملل دنیا به ویژه جهان اسلام قرار دارد و به همین دلیل است که امام خمینی ، آمریکا را « شیطان بزرگ » نامید و فرمود : « آمریکا دشمن شماره یک مردم محروم و مستضعف جهان است .»

و از ملت ایران و ملل مسلمان و محروم جهان خواست : « هرچه فریاد دارید سر آمریکا بکشید .»

ایشان فرمود:« اگر دقیقا به وظیفه مان که مبارزه با آمریکای جنایتکار است ادامه دهیم فرزندانمان شهد پیروزی را خواهند چشید .»

 

 

 


استکبارستیزی

مبارزه بااستکبارجهانی

 

دلایل مبارزه با استکبار:

هر فرد مسلمان و هر دولت اسلامی، بر اساس منطق و آموزه های دینی، موظف به مقابله با ظلم و استکبار

جهانی است.

۱٫ از نظر عقلی نمی توان « برای حیات زیر سلطه ی غیر» ، ارزشی قایل شد؛ زیرا « ارزش حیات، به

آزادی و استقلال است».۵ حضرت امام (رحمت الله علیه) تأکید می کند که « این ، مطابق هیچ منطقی نیست

که سی میلیون جمعیت، همیشه تحت فشار [باشد] و همیشه این جمعیت کار بکنند و حاصل کارشان را دیگران

ببرند»؛ زیرا «زندگانی ای که در آن استقلال نباشد [ویک ملتی] به زحمت کار بکنند، برای استفاده ی دشمن ها، این که زندگانی نیست».

از نظر شرعی نیز در ایات و روایات متعددی، مستضعفین، یعنی کسانی که مورد ظلم و تهاجم استکبار قرار

گرفته‌اند، موظف به دفاع و مقابله با مستکبرین شده اند. قرآن کسانی را که در راه حمایت از مستضعفین

کوتاهی و سستی می کنند، مورد مؤاخذه قرار می دهد.

بر این اساس ، قانون اساسی «جمهوری اسلامی ایران» سعادت انسان درتمام جامعه ی بشری را آرمان خود

می داند و استقلال، آزادی و حکومت حق و عدل را حق همه ی مردم جهان می شناسد و در عین خودداری

کامل و نفی هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزه ی حق طلبانه ی مستضعفین در برابر

مستکبرین، در هر نقطه از جهان حمایت می کند.

در هر صورت، اصل وقوع انقلاب اسلامی، برای رهایی از یوغ استکبار بود و حفظ آن و هم چنین تأمین

اهداف و منافع کشور، ادامه این مبارزه را می طلبید.عمل به آموزه های دین مبین اسلام، حکم عقل، منطق و

قانون اساسی است و ما را بر آن می دارد تا در جهت حفظ عزت، استقلال و رعایت منافع کشور خود و هم

چنین دست یابی به پیشرفت و توسعه ی همه جانبه و دفاع از حقوق همه ی ستم‌دیدگان و مستضعفان جهان،

مبارزه با استکبار جهانی را تا پیروزی نهایی ادامه دهیم. واضح است که منظور از مبارزه با استکبار، فقط

مبارزه ی نظامی نیست؛ بلکه بیشترین تأکید بر مبارزه فرهنگی و تلاش برای بیداری و رشد سیاسی ملل

مظلوم جهان است. حضرت امام(رحمت الله علیه) می فرماید:«اگر ملتی بخواهد سر پای خود بایستد، لازم

است که اول بیدار شود».

در پایان برای مملوس تر شدن موضوع، نکاتی را در مورد علل مبارزه ایران با آمریکا، به عنوان سر کرده

ی استکبارجهانی بیان می- کنیم:

۱٫ بررسی مبانی تشکیل دهنده سیاست خارجی آمریکا در قبال سایر کشور ها؛ بر اساس دیدگاه ماتریالیستی

و مادیگرانه ی کشور های غربی، به ویژه آمریکا، تأمین منافع ملی و دست یابی به سود بیشتر، مهم ترین

اصل حاکم بر سیاست خارجی آنان است که در جهت تحقق آن، اقدام به هر عملی، هر چند غیر اخلاقی، جایز

و پسندیده است. بر این اساس، منافع ملی آنان جز از راه وابستگی سایر کشورها، خصوصاً کشورهای

جهان سوم و جلوگیری از استقلال و خودکفایی آنان، حاصل نمی‌شود و با انجام این عمل، دو عنصر اساسی

چرخه ی اقتصادی و بازار سرمایه داری آنان، یعنی دست یابی به مواد خام ارزان از یک سو و در دست

داشتن بازار مصرف جهت کالاهای تولیدی خود از سوی دیگر، فراهم می‌آید.

از این رو، مشاهده می‌شود که کشورهای جهان سوم که اکثراً دارای روابط سیاسی، اقتصادی و… با آمریکا

هستند. با وجود سابقه ی تمدن خود و برخورداری از منابع غنی طبیعی و انسانی، هم چنان در زمره ی

کشورهای توسعه نیافته و وابسته به غرب محسوب می‌شوند و اگر معدود کشورهایی توانسته‌اند خود را از

این معرکه نجات داده، به توسعه یافتگی نایل آیند، نتیجه ی سعی و تلاش و اتکای خود آنان بوده است و نه

اتکای به غرب و آمریکا و نتیجه آن که آمریکا برای تامین منافع و حفظ و گسترش هژمونی و سلطه ی خویش

در سایر جهان و تحقق دهکده ای جهانی با کدخدایی خود از انجام هر اقدامی جهت عقب ماندگی کشورهای

توسعه نیافته و عدم پیشرفت آنان دریغ نخواهد ورزید

۲٫ بررسی عمل کرد و اقدامات آمریکا در قبال ملت ایران در گذشته و حال؛ بررسی اقدامات خصمانه ی

دولت آمریکا در قبال ملت ایران از گذشته های دور تاکنون، به روشنی، جلوگیری و ممانعت آمریکا از

پیشرفت ملت ما را در عرصه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی، علمی و… به اثبات می‌رساند. پاره‌ای

از این خصومت‌ها عبارتند از:

الف ) به راه انداختن کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و ساقط کردن حکومت مردمی و قانونی دکتر مصدق، ارایه

طرح انقلاب سفید و کاپیتولاسیون به رژیم وابسته ی پهلوی کارشکنی و تلاش در جهت سرنگونی نظام

اسلامی ایران از راه هایی نظیر تقویت و سازماندهی گروهک‌های ضد انقلاب در جهت اختلال در امنیت و

تمامیت ارضی کشور، راه‌اندازی کودتای نوژه، تحریک کشورهای همسایه به عملیات نظامی بر علیه ایران و

تحمیل جنگ هشت ساله، ایجاد تحریم های سیاسی بین‌المللی و اخلال در روابط ایران با سایر کشورهای

منطقه و جهان.

ب) کارشکنی های دولت آمریکا و مخالفت با ملی شدن صنعت نفت ایران و اخلال در امور اقتصادی ایران در

دوره ی طاغوت، دولت آمریکا برای وابسته کردن اقتصاد ایران به محصولات خارجی، اقتصاد ایران را

شدیداً وابسته به درآمدهای نفتی کرد و رژیم پهلوی را جهت انجام اقداماتی نظیر اصلاحات ارضی، تحت

فشار گذاشت و خودکفایی اقتصادی ایران، به ویژه در زمینه ی موادغذایی را از بین برد و بعد از پیروزی

انقلاب اسلامی نیز با ایجاد جنگ تحمیلی و از بین بردن صنایع زیر بنایی، به ویژه در بعد نفت و پتروشیمی

و کارشکنی در بازار نفت، ایجاد تحریم های اقتصادی علیه ایران در عرصه بین الملل و ارایه ی طرح هایی

نظیر داماتو و…، در روند پیشرفت و رشد اقتصادی ایران اخلال به وجود آورد و فشارهای بسیار زیادی را بر مردم ایران تحمیل کرد.

ج) دولت آمریکا در بعد علمی نیز با جذب نخبگان فکری ایران وجلوگیری از دست یابی ایران به

تکنولوژی‌های پیشرفته، نظیر آن چه که هم اکنون در مورد دانش هسته ای با آن روبه‌رو هستیم، در راه رشد

و پیشرفت ملت ایران اخلال به وجود آورده است.

د) آمریکا در بعد فرهنگی نیز برای بسط و سیطره ی فرهنگ لیبرال دموکراسی خود و مبارزه با فرهنگ

حیات بخش اسلام و سایر فرهنگ ها، از گذشته‌های دور تاکنون، با اقدامات متعددی، نظیر استفاده از

عناصر فکری وابسته به خویش در داخل و استفاده از تکنولوژی ارتباطاتی، تهاجم گسترده‌ای را علیه

فرهنگ اصیل اسلامی و ملی ملت ایران به کار گرفته‌است.

با توجه به این اقدامات، آیا باز هم می توان آمریکا را خیرخواه و مدافع پیشرفت ملت ایران دانست و دست از مبارزه با آن برداشت؟


استکبارستیزی

مبارزه بااستکبارجهانی

 

  سه نکته درباره تسخیر لانه جاسوسی آمریکا

 

 ۱٫ همه کسانی که در سال ۱۳۵۷ در شهرهای ایران حضور داشتند و حضور آنها نیز به مثابه تماشاگر نبود، بلکه بازیگر میدان بزرگ‌ترین و مردمی‌ترین انقلاب قرن بیستم بودند، بخوبی می‌دانستند که دشمن اصلی آنها شاه و رژیم پهلوی نیست، درست که شاه دشمن اولیه محسوب می‌شد، اما همه آگاه بودند که شاه نوکر اجنبی به ویژه امریکاست و مبارزه با شاه مبارزه با امریکاست. شعار «بعد از شاه نوبت امریکاست»، آن روزها یکی از شعارهای اصلی مردم ایران بود. در حقیقت انقلاب اسلامی در برابر همه حاکمیت غرب ایستاده بود و امریکا را به میدان نبرد کشانده بود و پیروزی انقلاب اسلامی به معنای پیروزی نخستین انقلاب کاملاً مستقل و در عین حال با اندیشه دینی در جهان بود و اینجاست که دو ضلع اصلی جهان آن روز ـ امریکا و شوروی ـ آن را برنمی‌تافتند، به ویژه امریکا که مهم‌ترین پایگاه خود را از دست می‌داد.

۲٫ روزها و شب‌های انقلاب اسلامی خاطرات زیادی را برای من تداعی می‌کند، و تسخیر لانه جاسوسی یکی از بهترین آن‌هاست. من یادم هست از بدو پیروزی انقلاب اسلامی بحث مقابله عملی با امریکا بحث روز مجامع دانشجویی بود تا اینکه برخی از دانشجویان دانشگاه‌های تهران که بیشتر آنها نیز دانشجویان فنی بودند، تصمیم گرفتند، سفارت امریکا را اشغال کنند. در آن مجمع دانشجویان از گروه‌های مختلف حضور داشتند، دانشجویان متدین و خط امام و در کنار آنها دانشجویانی وابسته به منافقان. روز سیزدهم آبان ۱۳۵۸ این تصمیم عملی شد، اما ما در عین حال که با اصل اشغال موافق بودیم، از جهتی نگران بودیم که نکند که این حرکت را منافقان رهبری کنند. بنابراین در روز اشغال سفارت امریکا مردد بودیم که چه باید بکنیم. اما خیلی زود نگرانی ما برطرف شد، زیرا دیدیم که امام از این حرکت حمایت کردند. خیابان طالقانی و مقابل لانه جاسوسی در روزها و شبها مکانی دیدنی بود که تنها کسانی که آن روزها و شبها را از نزدیک درک کرده‌اند، حلاوت و شیرینی آن را درک می‌کنند. من برای اینکه حلاوت آن روزهای مردم ایران به ویژه کسانی که در مقابل لانه جاسوسی امریکا جمع می‌شدند، بیان کند، احساس خودم از آن روزها را بیان می‌کنم.

امریکایی‌ها باور نمی‌کردند که سفارتشان که لانه فساد و جاسوسی بود به اشغال دربیاید و حالا که اشغال شده است، چنین مورد حمایت امام و امت قرار گیرد. اما سیزدهم آبان سال ۱۳۵۸ و روزهای بعد از آن؛ نبض انقلاب در خیابان طالقانی و در مقابل لانه جاسوسی امریکا می‌تپید. مردم ما تصور می‌کردند که لانه فسادی را که مرکز همه توطئه‌های سال‌های طولانی است، فتح کرده‌اند و حاضر نبود که این سنگر را رها کنند. امریکایی‌ها و دنباله‌روهای آنها چنین وانمود می‌کردند و تبلیغ می‌نمودند که سفارت آنها در تهران به اشغال عده‌ای کج‌فهم و بی‌اعتنا به موازین بین‌المللی اشغال شده و دپیلمات‌ها که از مصونیت سیاسی برخوردار هستند، دستگیر شده‌اند.

حق این بود که انقلاب که پیروز شد، مردم بریزند و سفارت امریکا را ببندند و همه امریکایی‌های مقیم ایران را از کشور بیرون کنند، اما مردم ایران نجابت بخرج دادند و گذاشتند که آنها در کشور بمانند و به کار خود ادامه دهند. حداقل توقع ما این بود که آنها در برابر نجابت مردم ما، لااقل مدتی سکوت کنند، اما از فردای پیروزی انقلاب توطئه‌ها شروع شد.

ما ما می‌دانستیم که هیاهوهای آنها خلاف واقع است، ما امریکا را مقصر اصلی همه بدبختی‌هایی می‌دانستیم که از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر سر این ملت آمده است. امریکا عامل کودتای ننگین ۲۸ مرداد بود که در پی آن ۲۵ سال از رژیم وابسته و غیرانسانی و ضداسلامی شاه خائن همه  پشتیبانی‌ها لازم را کرده بود و درست زمانی که ملت ایران عزم خود را برای بیرون راندن شاه از مملکت و اداره کشور به دست خودش بر پایه اسلام برداشته بود، رئیس جمهور دمکرات امریکا با تمام توان به حمایت از شاه پرداخته بود، آن هم با سرمستی و غرور استکباری که هیچ‌گاه تلخی آن از ذائقه ما پاک نمی‌شود. مردم ما در گوشه و کنار مملکت پرپر می‌شدند و امریکایی‌ها تمام قد از جنایتکاران حمایت می‌کردند.تازه این اول ماجرا بود.

حق این بود که انقلاب که پیروز شد، مردم بریزند و سفارت امریکا را ببندند و همه امریکایی‌های مقیم ایران را از کشور بیرون کنند، اما مردم ایران نجابت بخرج دادند و گذاشتند که آنها در کشور بمانند و به کار خود ادامه دهند. حداقل توقع ما این بود که آنها در برابر نجابت مردم ما، لااقل مدتی سکوت کنند، اما از فردای پیروزی انقلاب توطئه‌ا شروع شد، توقع از ملت هوشیار و بیدار ایران چه بود؟ بنشیند و توطئه‌‌های رنگارنگ را نگاه کند که همه هستی آنها را نشانه رفته بود؟ این شد که دانشجویان این مردم در روز سیزدهم آبان لانه جاسوسی و فساد امریکا را اشغال کردند و امام و امت نیز از این حرکت جانانه دفاع نمودند.

۳٫ امام تسخیر لانه جاسوسی را انقلاب دوم نامیدند. درک این مطلب برای ما سخت نبود، ما این اقدام را بهترین کاری می‌دانستیم که پس از پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده بود. تسخیر لانه جاسوسی اقدامی احساسی نبود، بلکه عملی کاملاً عقلانی با محاسبه دقیق بود. زیرا ما تجربه انقلابهای مختلف را پشت سر خود داشتیم که با هزار خون دل و تلاش بسیار و خسارتهای سنگین مالی و جانی پیروز شده بودند و رژیم‌های وابسته را سرنگون کرده بودند و بنا داشتند که مستقل و بنابر فرهنگ خود زندگی کنند. اما دریغ که از درون ضربه خوردند و به تدریج به انحراف رفته‌اند و در نهایت تسلیم قدرتهای خارجی ‌شدند و مجدداً وابسته گردیدند. کاری که سفارت امریکا در ایران انجام می‌داد، در حقیقت همین بود که شرایط را به دوره گذشته باز گرداند و تسخیر لانه جاسوسی قطع کردن، رشته حیات امریکا در ایران بود که می‌توانست فاجعه‌‌ای بزرگ بر سر انقلاب اسلامی مردم ایران بوجود بیاورد. این است که ما آن روزها همان احساسی را داشتیم که در روزهای ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ داشتیم، بلکه حس می‌کردیم که ریشه فساد را در کشور خود خشکاندیم و اکنون که سی و یک سال از آن روز می‌گذرد، هنوز شیرینی این پیروزی بزرگ را در ذائقه خود حس می‌کنیم. آری خداوند متعال با این مردم بود که برای خدا بپا خاسته بودند.

 

 

شما هم می توانید دیدگاه خود را ثبت کنید

√ کامل کردن گزینه های ستاره دار (*) الزامی است
√ آدرس پست الکترونیکی شما محفوظ بوده و نمایش داده نخواهد شد


 قالب وردپرسدانلود رایگان قالب وردپرسپوسته خبری ایرانیقالب مجله خبریطراحی سایتپوسته وردپرسکلکسیون طراحی
Escort France kaszinok online Rtp slots 1xbet