در آخرین سفر آیتالله العظمی خامنهاى به جبهههاى جنگ در زمان حضور ایشان در اهواز که با حملات هوایى دشمن به مراکز حساس صنعتى و اقتصادى کشور همزمان بود، جلسهاى با حضور ایشان و فرمانده کل وقت سپاه برگزار شد که طى آن، موضوعات متعددى از جمله وضعیت اجراى قطعنامه ۵۹۸، مأموریت نیروهاى بسیج حاضر در جبههها و آینده صدام مطرح شد.
به گزارش «تابناک»، مشروح مذاکرات این جلسه که در تاریخ ۱۲/۵/۶۷ با حضور حضرت آیتالله خامنهاى، محسن رضایى، فرماندهى کل سپاه و مجید مختارى، برگزار شده است، امروز در «خبرگزاری فارس» منتشر شد.
آیتالله خامنهاى: در طرح دبیرکل، یک روز مشخصى را جهت مذاکره براى تبادل اسرا معین کردهاند؛ ۲۱ روز پس از شروع تبادل اسراست و تا ۸۱ روز به طول مىانجامد. پس از آن، مذاکرات آغاز میشود و کمیته تشخیص متجاوز به موازات سایر کارها از همان روز اول، تشکیل میشود؛ یعنى تشکیل کمیته تعیین متجاوز همان روز است و این نکته جالبى است.
محسن رضایى: پس معلوم است که آمریکا صدام را نمیخواهد.
آیتالله خامنهاى: آمریکاییها نمیخواهند به صدام کمک کنند.
محسن رضایى: یا حداقل میخواهند از او به عنوان یک اهرم فشار استفاده کنند.
آیتالله خامنهاى: در حال حاضر، روسها صدام را تقویت میکنند.
محسن رضایى: این طرح منافقین به احتمال زیاد با روسها هماهنگ بوده است.
آیتالله خامنهاى: بله، به احتمال زیاد. عرض کنم ما دیشب که از شما جدا شدیم، نامه استاندار را پیش من آوردند. عصرى حاج احمدآقا میخواست با من تماس بگیرد، موفق نشده بود؛ یعنى من برنامه داشتم و آمده بودم در مسجد پادگان گلف و با رؤساى ادارات استان ملاقات داشتم. هنگامى که برگشتم، گفتند حاج احمد آقا تماس گرفته بود. خلاصه پس از دو، سه بار تماس، ایشان پیام امام را به استاندار دادهاند و آقاى میردامادى نیز پیام را براى من فرستادند.
ایشان نوشته است که متن پیوست را جناب حاج احمدآقا قصد داشتند، به جنابعالى (آیتالله خامنهاى) منعکس کنند، ولى موفق به پیدا کردن شما نشدند. با توجه به فوریت مسأله، مطلب را تلفنى براى بنده قرائت کردند که عینا تقدیم میگردد. البته من نگفتم که به امام بگویند. ما با خود احمدآقا در میان گذاشتیم که یک فشارى ایجاد کند، اما احمدآقا گفت که من بروم به امام بگویم و ببینم نظر ایشان چیست.
متن پیام این است: حضرت حجتالاسلام خامنهاى ـ دامت افاضاته
پس از سلام، پیغام شما را به حضرت امام رساندم که رزمندگان آماده هستند عملیات کنند. حضرت امام فرمودند که به هیچ وجه به خاک عراق حمله نکنید. حتى گلولهاى به طرف آنها شلیک نکنید. در صورتى که بمباران کردند، شما هم اگر صلاح دانستید دستور بمباران را بدهید. شما نیرو مهیا داشته باشید، در صورتى که آنها حمله کردند و زمینى را تصرف کردند شما هم به آنها حمله کنید. من اعلام کردهام که قبول قطعنامه تاکتیکى نیست، حمله نقض آن است. قبل و بعد آتشبس ندارد. / مرید احمد خمینى
آیتالله خامنهاى: الان عراقیها کجا هستند؟
محسن رضایى: از فکه آمدند، چسبیدهاند به روخانه دویرج و تا عین خوش و موسیان حضور دارند.
آیتالله خامنهاى:میمک هم دست آنهاست؟
محسن رضایى: بله، انشاءالله باید از این وضعیت دربیاییم، باید حداقل یک برنامه ریزى یک ساله یا دو ساله داشته باشیم.
آیتالله خامنهاى:برنامهریزى براى مرزها؟
محسن رضایى: بله، برنامهریزى دفاعى، اصلاح، ترمیم، توسعه، بازسازى و آمادگى نیروها. کار بدون برنامه همه چیز را از بین میبرد. آقاى موسوى (نخست وزیر) هم که آمده بود، به ایشان هم گفتیم.
آیتالله خامنهاى:جلسه چطور بود به جایى رسید؟
محسن رضایى: خیلى چیزها را یادداشت کردند، بچهها که هم معترض بودند و خیلى اعتراض داشتند. بعضیها اصلا صحبت نکردند، گفتند ما حرفى نداریم، ولى انعکاس مسایل خوب بود. بچهها (فرماندهان لشکرها) خیلى خوب توانستند مشکلاتشان را جا بیندازند و کمبودها را منعکس کنند. ما آنجا گفتیم نباید زمان را از دست بدهیم و بعد ببینیم کارى انجام نشده است.
آیتالله خامنهاى: حالا این نیروها را چه باید بکنیم، اگر آتش بس شود، چه برنامهاى براى آنها دارید؟
محسن رضایى: اگر آتش بس شود باید بروند.
آیتالله خامنهاى: به اعتقاد بنده اگر اینها برگردند دو ضرر دارد: یکى اینکه اینها خودشان احساس بدى میکنند و دیگر اینکه یک نیروى حاضر و آمادهاى از دست خواهد رفت، در حالى که میشود کارى کرد که این اینها از دست نروند. نه اینکه اینجا بمانند، بلکه از آنها طبق برنامه مشخصى استفاده شود. طرح کدبندى نیروهاى شهرى برنامه خوبى است. کدگذارى گردانى را روى اینها انجام دهیم، مثل تیپ الغدیر؛ یعنى پانزده گردان از آنها را جدا کنیم و در یک مکان معین چند روز با هم زندگى کنند و همدیگر را خوب بشناسند. شغل، اسم گردان و فرمانده گردان را خوب آشنایى پیدا کند، مأموریتشان مشخص شود و سپس به شهرشان برگردند. سپاه میتواند مانند رابطون براى نگهدارى خطوط هر سال یک گردان را به منطقه بیاورد. اصلا در اسلام هم رابطون یعنى مرزداران، فقط مرزدارى میکنند؛ چه امر جالبى است، چون این نیروها تا جنگ است که بروند دنبال کارشان، در حالى که میشود به آنها گفت، ما در طول سال به نیرو نیاز داریم. سپاه از قبل بگوید براى نگهدارى از مرز به این تعداد نیرو نیاز است و این گردانها با مأموریت سرزمینى برگردند.
در این حالت دو کار انجام شده است؛ هم ارتباط آنها با سپاه نزدیکتر شده است و هم شما براى مرزدارى واحدهاى منظمى درست کردهاید. در حال حاضر، این کار آسان تر و سهلتر انجام میگیرد.
محسن رضایى: بحث تداوم ارتباط است. باید مقرراتى باشد که سپاه بتواند اینها را در اختیار بگیرد. ما حتى باید به اینها اطلاعات نظامى بدهیم و با اینها ارتباط داشته باشیم. باید آموزش و تجارب مرزدارى به آنها منتقل شود. کلا حفظ ارتباط از طریق جزوات آموزشى، اردوگاه آموزش نظامى و رادیو و تلویزیون میسر است. این یک بخش از حمایت است. یک بخش هم، حمایت مسئولین است که به طور جدى باید حمایت کنند و شرکت خودشان هم مهم است.
آیتالله خامنهاى: این کارها مال بعد است.
محسن رضایى: ما این کارها را قبلا کردیم، ولى چون پشتوانه نداشت موفق نبود. این مسأله باید روشن شود و یک حکم حکومتى و تشکیلاتى این موارد را باید معتبر کند. البته تمایل عمومى هم باید ایجاد شود، تمایل عمومى هم با تمایل حکومت ارتباط دارد.
آیتالله خامنهاى: البته شکى نیست که این کارها بودجه و امکانات میخواهد و باید جزو مأموریتهاى سپاه قرار گیرد اما من در حال حاضر، طرح کلى براى سپاه نمیدهم، احتمالاً سپاه به این فکر بوده، من فقط این طرح را به عنوان یک علاج براى یک مشکل میگویم، چون این نیروها با شور و شوق آمدهاند و باید از موقعیت استفاده کرد. آدم حیفش میآید که جمعیتى به این عظمت را ( که تا حدودى هم حالت نظامى دارند اگر چه صد درصد هم نظامى نیستند) از دست بدهد. نعمت با ارزشى است…اگر آتش بس اعلام شد، این جمعیت چون احساس فایده نمیکنند، به شهرهایشان بازمیگردند، در این صورت آن موجى که ایجاد شده بود از بین میرود. من به فرماندهان هم گفتم که اگر من جاى شما بودم همین کار را میکردم. یک سازماندهى دقیق میکردم و نیروها وقتى میرفتند خانههایشان میفهمیدند که در کجا هستند و کارشان چیست. برنامههاى شما را هم در آینده میشود انجام داد.
محسن رضایى: ما باید با فرماندهان جلسه بگذاریم و با آنها صحبت کنیم.
آیتالله خامنهاى: حالا اگر آمدیم سر قضیه مرزها و عراق کارشکنى کرد، مشکل ایجاد میشود.
محسن رضایى: یک مشکل اساسى اروند است.
آیتالله خامنهاى: یکى از مشکلات، نکتهاى است که در مورد اروند در قرارداد ۱۹۷۵ وجود دارد. در این قرارداد، یک نقطهاى در اروند است (احتمالا در حوالى جزیره مینو) که خطالقعر در داخل ایران است. این مجموعه اروند از خاک ایران گذر میکند. در این قرارداد است که وقتى کشتیها به این منطقه رسیدند باید پرچم ایران را بزنند و عبور کنند، البته باید یک حق و حقوقى هم بپردازند؛ یعنى در شط مشترک یک جایى است که راهدار ما هستیم.
محسن رضایى: سرگردنه است.
آیتالله خامنهاى: [با خنده] بله سرگردنه جلویش را میگیریم. او میخواست این را هم بزند. او میگفت آزادى کشتیرانى در اروند و خلیج فارس نیز؛ چون تنگه هرمز زیر نظر ماست. دیروز به من اطلاع دادند که هر دو (نظر صدام) را حذف کردند. به خاطر همین مسأله، صدام یک عده را ریخته در جبههها و هاى و هوى میکند، چون فهمیده که خبرى نیست. در ارتباط با مذاکره مستقیم هم فهمیدند که چى گفته؟
محسن رضایى: نه.
آیتالله خامنهاى: گفته است ما مذاکرات مستقیم را به عنوان پیش شرط نگفته بودیم؛ یعنى اینها دیدند که اگر بخواهند سخت بگیرند ایران اینجا قرص محکم ایستاده است و میجنگند؛ لذا عقبنشینى کردند، هم در مورد مسأله اروند و هم در مورد خلیج فارس عقبنشینى کردند.
محسن رضایى: اگر این طور باشد، باید تا دو سه ماه آینده تمام بشود؟!
آیتالله خامنهاى: بله قاعدتا باید زودتر هم تمام شود. البته ادامه کارها بیشتر طول میکشد ولى آتشبس در فاصله کوتاهى انجام خواهد شد.
محسن رضایى: آتش را هر که بشکند دیگر…
آیتالله خامنهاى: اگر آتش بس برقرار بشود، او قطعا نمیشکند. حقیقت این است که او در جنگ خستهتر از ماست.
محسن رضایى:البته ارتش عراق خسته است، اما گاردش خسته نیست. الان اسرایى که از ارتش عراق گرفتهایم خستهاند، ولى گاردیها نه.
آیتالله خامنهاى: من فکر میکنم اگر شما اسیر گاردى هم داشته باشید، او هم خسته شده است، مطمئنا ادامه جنگ به ضرر صدام است. شکى نیست که به ضرر اوست.
محسن رضایى: من میترسم صدام چند روز قبل از منابع صنعتى ما را بزند؛ یعنى چند ساعت قبل از آتش بس منابع ما را بزند.
آیتالله خامنهاى: این کار را قاعدتا میکند.
محسن رضایى:بله، جاهاى استراتژیک را حسابى میزند.
آیتالله خامنهاى: بله، احتمالاً پتروشیمى، انرژى اتمى و مراکز نفت را خواهد زد. البته من احتمال میدهم که صدام سر کار نماند، احتمالش هست که او را بردارند، اما روسها میخواهند او را نگه دارند.
محسن رضایى: او خیلى از کمونیستها را کشته و با حزب کمونیست هم درگیر است.
آیتالله خامنهاى: کمونیستها را که میکشد، دلیلش این نیست که با روسها بد است. مثل عبدالناصر، عبدالناصر حزب کمونیست را غیر قانونى کرد و شدیدترین فشارها را به کمونیستها وارد کرد. حزب کمونیست در هر کشورى عبارت است از جزیى از پیکره شوروى. اما وقتى حکومتى کمونیستى شد، میگوید، خب، من که با شما هستم، این حزب کمونیست را براى چه میخواهید؟! لذا آن را حذف میکند. حزب کمونیست را از بین برود، ارتش از بین میرود.
این زمان حسنالبکر بود، هنوز صدام مسلط نشده بود. حسنالبکر یک سال قبل از انقلاب، کمونیستهاى داخل ارتش را اعدام کرد و چهل یا پنجاه نفر بودند. این از باب این است که میداند اگر حزب کمونیست پا گرفت، روسها به آن حکومت قانع نیستند و حزب کمونیست را جایگزین حکومت میکند.